جایگاه ایران در نظم نوین جهانی نظم نوین جهانی مورد نظر آمریکا و صهیونیست ها چیست؟ تحولات یک قرن اخیر، جهان را به چه سمت و سویی سوق داده است؟ اهداف این نظم نوین و منافع آن برای ابرقدرت ها چه خواهد بود؟ ایران در کجای نظم نوین جهانی قرار دارد؟ آیا نظم نوین جهانی «توهم توطئه» است؟
سایت مشرق در این زمینه گزارشی را منتشر کرده است که در ادامه می آید .
جایگاه ایران در نظم نوین جهانی
نظم نوین جهانی مورد نظر آمریکا و صهیونیست ها چیست؟ تحولات یک قرن اخیر، جهان را به چه سمت و سویی سوق داده است؟ اهداف این نظم نوین و منافع آن برای ابرقدرت ها چه خواهد بود؟ ایران در کجای نظم نوین جهانی قرار دارد؟ آیا نظم نوین جهانی «توهم توطئه» است؟
سایت مشرق در این زمینه گزارشی را منتشر کرده است که در ادامه می آید .
با توجه به اینکه اخیرا اصطلاح نظم نوین جهانی بر سر زبان بیشتر سیاست مداران بزرگ دنیا افتاده و بر آن به طور ضمنی تأکید کر ده اند، آشنایی با مفهوم این اصطلاح برای همگان ضروری است. اگرچه برخی برای بی اهمیت جلوه دادن نظم نوین آن را تئوری توطئه می خوانند اما لازم است بدانید که این اصطلاح به دست سیاست مداران و اساتید فن ابداع شد و از آن برای اشاره به نیاز به یک نظام جهانی بر پایه ایده آل های سیاسی و اجتماعی غربی استفاده شده است. به همین دلیل نباید به راحتی از کنار آن گذشت. ایدئولوژی نظم نوین جهانی پیش از تئوری توطئه پا به عرصه گذاشت و چنین تئوری های به دلیل عدم شفافیت در درون دولت و اعمال مشکوک افراد قدرتمند که از آن اصطلاح استفاده کرده اند توسعه یافته است.
اصطلاح نظم نوین جهانی و اصطلاحات مشابه آن همچون نظم بین المللی یا دولت جهانی و امثال آن معنای پیچیده ای ندارد. نظم نوین رمز و رازی مخفی یا تئوری توطئه ای تودرتو نیست. معنای آن خیلی ساده است:نظمی جدید در کل دنیا. ساختار سیاسی و مالی جدید، شیوه ای جدید برای مدیریت و کنترل تمامی امور در مقیاس جهانی.
جایگاه ایران در نظم نوین جهانی
سخنرانی سالانه جورج بوش پدر در کنگره: چیزی که در خطر است مهم تر و بزرگ تر از یک کشور کوچک است، آن یک ایده بزرگ است: نظم نوین جهانی. این سخنرانی منجر به شعله ور شدن آتش جنگ خلیج فارس و جنگ هایی که تاکنون به طول کشیده است شد. به نظر می رسد هدف غایی نظم نوین غرب خاورمیانه است. چرا که اسلام و منابع عظیم نفتی در آنجا تمرکز یافته است. غرب برای بقا به نفت نیاز دارد و از طرفی اسلام ضد ظلم و ضد استعمار است و همین امر بیم رهبران نظم نوین جهانی را در پی دارد و آن را رقیب نیرومندی در عرصه جهان می بینند. به دلیل اینکه اسلام و ایدئولوژی اسلامی با نظم نوین جهانی و استکبار در تضاد کامل است، غرب در تلاش برای ریشه کن کردن اسلام و مسلمانان برای پیشبرد اهداف خود و استقرار جهانی نظم سیاسی اقتصادی خود است. اکنون این ایران است که به کانون اصلی توجهات تبدیل شده است چرا که نظم نوین جهانی در مرحله پایانی خود است و تنها ایران است که در برابر آن مقاومت می کند.
افزایش روزافزون قدرت ایران در منطقه، بیداری اسلامی اعراب، افزایش نفوذ و روابط تهران با کشورهای مختلف جهان و بن بست هایی که انقلاب اسلامی برای غرب و صهیونیسم در خاورمیانه کنونی به همراه داشته، توطئه غرب برای تشکیل حکومت جهانی و جهانی سازی را به چالش کشیده است. برنامه هسته ای، نقض حقوق بشر و دیگر بهانه های غرب برای حمله به ایران را فراموش کنید! آنها فقط می خواهند ایران را از سر راه خود بردارند تا بدون هیچ مزاحمتی بر دنیا حکمرانی کنند. تلاش ها و تشدید فشارهای اخیر غرب مبنی بر تحریم های یکجانبه آمریکا و اروپا علیه تهران فقط در راستای تسلیم کردن ایران و پذیرفتن نظم نوین جهانی است. نظم نوین جهانی تنها یک چالش پیش روی خود دارد و آن ایران سرسختی است که طی 3 دهه اخیر به رغم جنگ تحمیلی، تحریم ها، ترورها و فشارهای بین المللی در برابر این نظم شیطانی ایستادگی کرده است. غرب ناامید شده که نتوانسته از پس بن بستی به نام ایران برآید به ناچار آخرین گزینه خود را به روی میز گذاشته است و آن چیزی نیست جز حمله به ایران.
نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که ایران هسته ای مساوی است با قدرت جهانی شدن و به بیانی شفاف تر کابوسی برای غرب. ایران سرشار از منابع طبیعی و فسیلی با هسته ای شدن به یکی از قدرتمندترین و ثروتمندترین کشورهای جهان تبدیل خواهد شد و بدین گونه معادلات غرب را از ریشه ویران خواهد کرد.
چرا خاورمیانه به میدان جنگ غرب تبدیل شده است؟
نظم نوین جهانی در پی کنترل و تصرف تمامی قدرت و منابع جهان است که نفت مهم ترین نیاز غرب برای اداره جهان است. یکی از اهداف اصلی غرب کنترل و در اختیار گرفتن جریان انرژی در جهان است. مرکز ثقل منابع طبیعی و فسیلی جهان در خاورمیانه قرار دارد و به نوعی این منطقه را می توان مروارید جهان نام گذاری کرد.تنگه هرمز گذرگاهی حیاتی برای برخی از بزرگ ترین کشورهای تولید کننده نفت در دنیا، شامل عربستان، عراق، کویت، عمان و ایران است. منطقه خلیج فارس بیش از 60 درصد منابع نفت و حدود 40 درصد منابع گاز طبیعی جهان را در خود جای داده است. بر اساس آمار «اداره اطلاعات انرژی» آمریکا، در سال 2011 روزانه حدود 17 میلیون بشکه نفت از این تنگه عبور کرده است که معادل 35 درصد کل جابه جایی های نفت دنیا از طریق اقیانوس ها است.
از آنجایی که ایران در منطقه راهبردی خاورمیانه قرار دارد و اختیار تنگه هرمز را نیز در دست دارد به راحتی می تواند برنامه های غرب را با مشکل مواجه کند. از طرفی غرب نمی تواند حضور ایران اسلامی را در باشگاه قدرت های جهانی بپذیرد چرا که ماهیت اسلامی آن مغایر با روح نظم نوین جهانی است و با منافع غرب تضاد کامل دارد. پس تنها دو راه حل وجود دارد: 1- یا ایران در برابر حکومت جهانی سر تسلیم فرود آورد و یا 2- با توسل به تحریم و فشار و تهدید و جنگ ایران را مجبور به پذیرش نظم نوین جهانی کرد.
هیلاری کلینتون در سخنرانی سال 2009 خود خطاب به کارشناسان و سیاستمداران اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا این گونه به این نکته تاکید می کند: «ما به رهبران ایران گزینه ای واضح و مشخص می دهیم، اینکه همانند عضوی متعهد و قابل اعتماد به جامعه بین الملل! بپیوندند یا اینکه به راهی که به انزوای بیشتر ایران منتهی خواهد شد ادامه دهند».
ایران و غرب نمی توانند بر سر نظم نوین جهانی
با یکدیگر کنار بیایند
نتیجه طبیعی چنین وضعیتی، که در آن نه ایران و نه غرب، نمی توانند پیامدهای ناخوشایند عبور از خطوط قرمز یکدیگر را تحمل کنند، تمایل طرفین به مذاکراتی خواهد بود که می تواند به همزیستی های مسالمت آمیز بلندمدت تری تبدیل شود. صرف نظر از ایدئولوژی ها، طرفین نمی توانند پیشنهاد چشمگیری برای راضی نگه داشتن یکدیگر ارائه دهند. خواسته های ایران که تسلط بر منطقه و قدرت تصمیم گیری در خصوص چگونگی تخصیص و توزیع درآمدهای نفتی است، غرب را در جایگاهی قرار خواهد داد که مجبور به تابعیت از سیاست های تهران می شود؛ و خواسته های غرب مبنی بر دست کشیدن ایران از گسترش نفوذ خود و اکتفا به مرزهای جغرافیایی، تهران را از یک فرصت استثنایی برای عملی کردن ادعای دیرین خود، محروم می کند.
پس ما با وضعیتی مواجهیم که در آن هیچ یک از طرفین نمی خواهد دست به اقدامی بزند که دیگری را خشمگین کند و در عین حال نیز هیچ یک از طرفین نمی خواهد و نمی تواند که با دیگری کنار آید؛ و این درست همان نکته ای است که این رودررویی را تبدیل به یک موقعیت بسیار خطرناک کرده است. وقتی پای مسائل اساسی در میان باشد، طرفین در موقعیتی قرار دارند که در صورت اضطرار می توانند عمیقاً به دیگری صدمه زنند، و از طرفی هیچ یک نیز در وضعیتی نیستند که بتوانند برای رسیدن به توافقات گسترده ای با یکدیگر وارد مذاکره شوند. درست مانند یک بازی طولانی مدت شطرنج؛ یک بازی که هر دو طرف ممکن است به راحتی و بر اثر یک خطای محاسباتی یا بلوف طرف مقابل، فریب خورده و حرکت اشتباهی انجام دهند.
نظم نوین جهانی با الگوی ایرانی
اما نگرانی غرب به همینجا ختم نمی شود. ایران دامنه نفوذ و تاثیرگذاری خود در منطقه را به شکل پیچیده ای گسترش داده است. از چین و روسیه گرفته تا عراق و سوریه و لبنان و کشورهای آمریکای لاتین. ایران توانسته با بکارگیری دیپلماسی ویژه خود هم پیمانان و متحدان راهبردی خوبی در خاورمیانه و حیاط خلوت آمریکا پیدا و جبهه جدیدی را در مقابل غرب صف آرایی کند. این مساله معادلات غرب را با چالش مواجه کرده و موجب بی نظمی در نظم نوین یا دولت جهانی شده است. به همین خاطر است که غرب در تلاش است ایران را به هر طریق ممکن از سر راه خود بردارد چرا که منافع آمریکا و متحدانش و نظام تک قطبی را به شدت تهدید می کند.
آیا غرب می تواند نظم جهانی خود را بر این تحمیل کند؟ آیا ایران می تواند در مقابل غرب مقاومت کند و از پذیرش آن سرباز زند؟ آیا غرب می تواند با ایران قدرتمند و هسته ای کنار بیاید؟ آیا غرب می تواند بی نظمی ای را که ایران باعث آن شده تحمل کند؟ آیا ایران نظم نوین جهانی خود را خواهد ساخت؟ آیا ایران نظام بین المللی تک قطبی را تبدیل به نظامی چند قطبی خواهد کرد؟ آیا ایران می تواند در نهایت دست غرب را از خاورمیانه کوتاه کند؟ این ها سوالاتی است که فقط گذشت زمان می تواند پاسخ آن را بدهد.
نظم نوین جهانی از دیدگاه مقام معظم رهبری:
«این نظام نوینی که آمریکایی ها می گویند این است، کاری کنند که همه دنیا آن طور که آنها می خواهند، فکر کنند و حقایق را وارونه بفهمند. نظم نوینی که آمریکا در پی استقرار آن است، متضمن تحقیر ملت ها و به معنای امپراتوری بزرگی است که در رأس آن آمریکا و پس از آن قدرت های غربی است. بازگشت به جامعه جهانی - که آمریکا منادی آن است - به معنای پذیرش سلطه فرهنگ غرب است. نتیجه تمام درگیری شرق و غرب چه باید باشد؟ باید قدرت مطلقه و روزافزون آمریکا بر ملت های ضعیف باشد؟ معنای نظم نوین جهانی این است!؟»
امید است کارشناسان و سیاست مداران ایران با توجه به فرمایشات و بیانات رهبر معظم انقلاب در خصوص نظم نوین جهانی غرب با دقت و مکاشفه بیشتری به ابعاد مختلف و پنهان این بعد از سیاست بین المللی و نظام سلطه بپردازند و ایران را از خطراتی که نظم نوین جهانی در پی دارد مصون نگه دارند.