بسمه تعالی در حاشیه اهانت اخیر به ساحت مقدس رسول گرامی اسلام علی اکبر عالمیان «من یک مرد مرده هستم. احساس خوبی ندارم، دچار بیماری «کلوستروفوبیا»- ترس از فضای تنگ و محصور- شدهام که برایم بسیار دردآور است. قدم زدن در باغ، رفتن به فروشگاه، ملاقات خانواده و پرواز با هواپیما به صورت عادی برایم غیر ممکن است».
خورشید اسلام، تابناک تر از قبل خواهد درخشید
این جملات را که حالی از زندگی زجرآور است، سلمان رشدی مرتد، پس از شنیدن خبر افزایش جایزه قتل وی، توسط بنیاد 15 خرداد، به زبان آورده است.
هر چند نزدیک به 24 سال از صدور فتوای تاریخی امام خمینی(ره) مبنی بر وجوب اعدام نویسنده کتاب آیات شیطانی میگذرد و سلمان رشدی نیز همچنان زنده است، اما این زندگی به تعبیر خود رشدی از هزار بار مردن بدتر است؛ چرا که زندگی او اکنون به جهنمی تبدیل شده هر آن سایه مرگ را بر سر خود مشاهده میکند. با این همه گرچه او یک زندگی جهنمی را میگذراند و هر لحظه در انتظار مرگ خفتبار است، اما مصلحت اندیشی غیر قابل قبول برخی حکومتگران موجب شده است تا رشدیهای دیگری سر بر آورده، اهانت به ساحت مقدس نبی مکرم اسلام(ص) را به رسمی رایج نزد خود درآورند. چه بسا اگر شهید مصطفی مازح و مصطفی مازحهایی در دنیای اسلام وجود داشت تا فداکارانه در جهت محو جرثومهای به نام رشدی اقدام نمایند، اینگونه موج اهانت از سوی یاغیان بینالمللی بر ضد مقدسترین و بهترین آفریده الهی شکل نمیپذیرفت. در واقع باید گفت که اهانت مشمئز کننده اخیر دست نشاندگان صهیونیزم جهانی علیه پیامبر خدا، تاوانی است که مسلمانان جهان بابت مجازات نکردن سلمان رشدی میپردازند. اگر آن هنگام که «کورت وسترگاد» دانمارکی کاریکاتوری موهن از پیامبر بزرگ اسلام را میکشید، مجازات میشد و اگر تریجونز، کشیش افراطی آمریکایی، پس از سوزاندن قرآن کریم، به سزای اعمال خود میرسید، دیگر سام باسیل، کارگردان آمریکایی- اسرائیلی، جرأت ساختن فیلم موهن در مورد پیامبر بزرگ اسلام را پیدا نمیکرد. در واقع این اهمال و کمکاری مسلمانان است که موجبات تولید این فیلم توهینآمیز را فراهم آورده است. فیلم ضد اسلامی «بیگناهی مسلمانان» به کارگردانی یک شهروند اسرائیلی- آمریکایی ایالات متحده به نام سام باسیل ساخته شده است. به گفته این کارگردان، برای ساخت فیلم مزبور، 5 میلیون دلار از یکصد صهیونیست، اعانه جمعآوری شده است. وی در مصاحبه با نشریه «والاستریت ژورنال» اسلام را نوعی سرطان(!) معرفی و تأکید میکند که فیلم را خودش ساخته و 60 هنرپیشه در آن با کمک تیمی 45 نفره به مدت سه ماه به شکلگیری این فیلم کمک کردهاند. فیلم مذکور که سراسر اهانت به ساحت مقدس آخرین پیامبر خداست، صحنههای مستهجنی را به همراه دارد که تا به حال سابقه نداشته است. در واقع ساخت این فیلم تکمیل پازلی است که توسط ایادی ایالات متحده پیش از این طراحی شده بود؛ پازلی با همکاری رشدی، عزیز نسین، وسترگاد و تریجونز. هر چند سام باسیل ابتدا با لحنی فاتحانه در مورد این فیلم موهن صحبت میکرد ولی وقتی خشم مقدس میلیونها مسلمان عاشق رسولا...(ص) را دید، به انفعالی عجیب روی آورد بهگونهای که اکنون در مخفیگاهی تحت تدابیر امنیتی پلیس آمریکا به سر میبرد. دستاندرکاران فیلم نیز هر یک به گوشهای خزیده و از فیلم موهن، ابراز برائت میکنند. «آنا گرجی» بازیگر جوان و 21 ساله فیلم مذکور گفته که از سوی کارگردان فریفته شده است. این دختر جوان گفته است: «من نقش کوچکترین و کم سن و سالترین عروس را در این فیلم بازی میکردم. شخصی که بعداً به من گفته شد نقش حضرت محمد(ص) را بازی کرده، با نام جورج در فیلم حضور داشت. من هیچ عقیدهای در این باره نداشتم. من از ترس در خانه پنهان شدهام. میترسم که مردم در خاورمیانه مرا مقصر بدانند. من از قرصهای خوابآور استفاده کرده و هر روز گریه میکنم. به من خیانت شده است.»
سایر دستاندرکاران این فیلم به ویژه کمپانی سازنده آن یعنی «فرائو وویس»- شرکت صدای فرعون- نیز اکنون در بیم و هراسی فراوان به سر میبرند. آنچه در کشورهای اسلامی بر ضد این فیلم اتفاق افتاده، خشم مقدسی است که آتش بر خرمن دشمنان اسلام انداخته و دقیقاً به همین سبب است که اکنون سازندگان و پشتیبانان پیدا و پنهان فیلم موهن، به شدت منفعل شدهاند. به واقع میبایست گفت که حرکت ضد اسلامی اخیر، قبل از آنکه حرکتی فعال بر ضد چهره تابناک اسلام ناب محمدی(ص) و پیامبر راستین آن باشد، موضعی انفعالی است؛ موضعی که دشمنان اسلام ناچار به اتخاذ آن شدند...
این مسأله نشان از پیشرفت و اقتدار اسلام و شکست دشمنان دارد. به تعبیر رهبر معظم انقلاب، عاملان پشت صحنه این حرکت شرارتبار، به خیال باطل خود میخواستند مقدسات اسلامی را در چشم نسلهای جوان در دنیا اسلام از جایگاه رفیع خود فروافکنده و احساسات دینی آنها را خاموش کنند، اما آنچه دیده شد، برخلاف خواست قلبی آنان بود؛ چرا که خشم فراگیر و گسترده مسلمانان به ویژه جوانان، نشان از روشن و زنده بودن انوار تابناک اسلام و پیامبر عظیمالشأن اسلام در ذهن و قلب میلیونها انسان عاشق و آزاده دارد. همین مسأله نیز بر شکست توطئه دشمنان اسلام صحه میگذارد.
شکست این توطئه البته بیانگر 3 مسأله مهم دیگر نیز بوده است. مسأله اول؛ کاری بودن ضربه بیداری اسلامی و شتاب فراوان آن میباشد که موجب گیج شدن دشمنان اسلام شده است. از آغازین روزهای شروع بیداری اسلامی در منطقه، تلاش فروانی صورت پذیرفت تا این بیداری، خاموش شود و یا لااقل به نفع صهیونیسم جهانی تداوم یابد. اما این خیال خام هرگز رنگ واقعیت به خود نگرفت. بیداری روز افزون اسلامی، به نفع اقتدار مسلمانان و به ضرر دشمنان جهان اسلام به پیش میرود و مهرههای دست نشانده استکبار جهانی، یکی پس از دیگری از مصدر امور به پایین کشیده و در امواج خروشان خشم ملتها غرق میشوند. این نکته بیبیسی حکایت از واقعیتی غیر قابل کتمان دارد: «علت شکل نگرفتن اعتراضات به این گستردگی در جریان انتشار کاریکاتور موهن علیه پیامبر اسلام، وجود حاکمان خودکامه در گذشته بود.» اعتراض گسترده مسلمانان به اقدام موهن و مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی همان نکتهای است که بیبیسی به آن اشاره دارد و نشانهای دیگر از پیشرفت بیداری اسلامی میباشد. ساختن فیلم موهن نیز با هدف انتقام از این بیداری و البته انشقاق در آن صورت پذیرفته است؛ غافل از آنکه این مکر دشمنان به خودشان بازگشته و مسلمانان جهان به زودی به آرزوی دیرینه خود یعنی «امت واحده» خواهند رسید.
مسأله دوم؛ نقشه حساب شده حامیان این فیلم برای ایجاد جنگ مذهبی بین مسلمانان و مسیحیان بود تا بدین طریق از این جنگ ایجاد شده به نفع خود استفاده کنند. در این فیلم که توسط یهودیان افراطی ساخته شده، از بازیگران مسیحی استفاده گردیده ضمن اینکه اولین بار به زبان قبطی مصری دوبله و پخش شد تا مسلمانان مصری را به درگیری با مسیحیان مصری مشغول سازد. افزون بر این، تلاش فراوانی شد تا این فیلم در کلیسا پخش شود که البته موفق به این کار نشدند و فیلم در نهایت در فضای مجازی پخش شد. به تعبیر القدسالعربی «هدف از توهین به پیامبر اسلام، فتنهانگیزی بین مسلمانان و مسیحیان بود که نتیجه عکس داد و مسلمانان را علیه آمریکا متحد کرد.»
مسأله آخر نیز به عیان شدن دوباره چهره دروغین آمریکا و همپیمانانش در حمایت از دموکراسی و حقوق انسانها بر میگردد. آنها که مدعی هستند باید نسبت به حقوق همه انسانها و احترام به آنان کوشا بود، چگونه به خود اجازه میدهند که در پشت پرده اهانت به مقدسات میلیونها مسلمان فعال باشند و به جای محکوم کردن این توهین زشت، به توجیه آن بپردازند؟ آنان چگونه از محکوم کردن این فیلم به دلیل آنچه به دروغ، آزادی بیان مینامند، طفره میروند ولی وقتی کسی به مسأله هلوکاست اعتراض و آن را انکار میکند، دیگر سخنی از آزادی بیان به میان نمیآورند بلکه او را به شدیدترین وجه ممکن مورد حمله قرار میدهند؟آیا توهین به مقدسات یک و نیم میلیارد مسلمان و شخصیت تابناک رسول مهربانی و کرامت، آزادی بیان است؟! هر چند تلاش چندین ساله و پیدا و پنهان دشمنان سرسخت اسلام و پیامبر بزرگوار آن ادامه داشته و خواهد داشت اما بدخواهان باید بدانند – و قطعاً میدانند- که خورشید اسلام و افکار و اندیشههای بلند و الهی حضرت محمدبنعبدا..(ص)، تابناکتر از قبل خواهد درخشید و نور آن چشمان همه دشمنان را کور خواهد کرد.