بسمه تعالی
** پیشفرض انحرافی طرح اجماع ملی
* فارس: آیا طرح «اجماع ملی» که از سوی آقای هاشمی رفسنجانی برای انتخابات مطرح شده در کشور ما پاسخگوست؟
محصولی: کسانی که بحث اجماع یا وحدت ملی را مطرح میکنند یک پیشفرضی دارند که توجه به آن مهم است؛ البته ممکن است روی این پیش فرض مانور ندهند اما قطعاً انحرافی است. آن پیش فرض این است که در کشور بحران است و برای رفع آن باید دولت وحدت ملی یا آشتی ملی ایجاد کنیم. در حالی که ما الان نه تنها در بحران نیستیم بلکه در بهترین شرایط کشور بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از هر جهت اعم از امنیت داخلی، ثبات سیاسی، رفاه عمومی و پیشرفت علمی و نفوذ معنوی در کشورهای منطقه و جهان هستیم. بنابراین اینها سعی دارند با طرح «وحدت ملی» القای بحران کنند.
روی دیگر قضیه این است که آنها حتی به برخی افرادی که خودشان اسم میبرند، تن نمیدهند و این اسامی را که بکار میبرند، چهبسا فریب باشد. مثلاً در سال 84 هاشمی به یکی از نامزدها گفت «شما برو جلو، تو باشی من نامزد نمیشوم» اما وقتی این فرد وارد صحنه شد هاشمی بدون اینکه به این فرد اطلاع دهد، خودش نیز وارد صحنه شد! یعنی هیچ پایبندی به وعدهشان نیست چرا که آنها دنبال رسیدن به هدف با هر ابزاری هستند.
لذا ما باید توجه کنیم اگر پیشفرض غلط بحرانی بودن کشور را پذیرفتم تازه باید ببینم بر مبنای آن چطور باید عمل کرد. اگر تاکتیک اجماع خوب است روی چه کسانی باید اجماع کرد. معمولا این مباحث از سوی کسانی مطرح میشود که خود را دارای جایگاه مناسبی در بین مردم نمیبیند و سعی دارند خود را به شکلی در کانون توجهات افکار عمومی حفظ کنند در حالی که این افراد مورد استقبال مردم قرار نمیگیرند چرا که مردم به دنبال شفافیت و خدمت و صداقت هستند.
*فارس: درباره جزئیات دیدارتان با آیتالله مصباح که روز شنبه هفته گذشته صورت گرفت توضیح بفرمایید.
دیداری که اعضای شورای مرکزی جبهه پایداری با حضرت آیتالله مصباح داشتند که البته اولین جلسه نبود و برخی افراد آن را به اشتباه اولین جلسه عنوان کرده بودند. ما جلسات متعددی از اول تشکیل جبهه پایداری خدمت ایشان بودهایم و ایشان راهنماییهای بسیار خوبی داشتند.
در جلسه اخیر آیتالله مصباح دیشب در تفسیر آیات قرآن به پایداری و استقامت که چگونه آمده و چه ضرورتهایی را به دنبال دارد، ابعاد این موضوع را با توجه به آیات و روایات شرح دادند. از جمله آیه 13 سوره احقاف «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ» و آیه 30 سوره فصلت «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا» را تفسیر کردند.
ایشان توضیحات مبسوطی درباره این آیات دادند و گفتند اگر در کار جمعی فقط بگوییم پروردگار ما خداست، کفایت نمیکند و لازمه اینکه خوفی نداشته و محزون نشویم، این است که بر این گفته که پروردگار و صاحب ما خداست، استقامت کنیم.
از الزامات ارتباط عبد و رب این است که اولا بنده بداند که اراب متکفل کلیه امور بنده ورفع مایحتاج او از لباس و غذا و اسکان و... است و ثانیا باید هر چیزی را که رب میفرماید بنده عمل کند و این جزء الزامات این رابطه است. وقتی ما میگوئیم صاحب ما خداست، باید بدانیم که خداوند دستوراتی داده که باید به آن عمل کنیم. در واقع این میشود همان ربناالله.
آیتالله مصباح گفتند برخی در اینکه میگویند رب ما خداوند است صادقند اما وقتی باید استقامت و پایداری کنند، دچار مشکل میشوند. اگر پایداری کنند این باعث میشود که ملائک بر آنها نازل شده و بشارت بهشت بدهند،لذا این پایداری سختتر از گفتن ربناالله است. ما در داخل کشور خود نیز این مشکل را داشتیم یعنی کسانی با ادعای صادقانه به میدان آمدند ولی نتوانستند مقاومت کنند. بنابراین ایشان این نکته را برای ما تشریح کردند و گفتند که باید در این قضیه ایستاد و اشاره کردند که امام(ره) به خاطر این ربیالله که فرمودند و در این راه استقامت کردند و محزون و غمگین هم نشدند، لذا در وصیتنامه خود هم فرمودند با دلی آرام و قلبی مطمئن به سوی خدا میروم.
شاید برای امام (ره) در معضلات کشور و جهان اسلام مشکلاتی پیش میآمد که به عقل ما هم نمیرسید اما با این وجود گفتند که با قلبی آرام میروم از این رو وقتی شما خود را بنده خدا بدانید و مطمئن باشید که خداوند امور شما را کفایت میکند خداوند هم بشارت میدهد که غمگین و محزون نباش.
* فارس: آیا در دیدار اخیرتان با آیتالله مصباح درباره انحراف، فتنه و انتخابات هم بحثی صورت گرفت؟
محصولی: در این دیدار مباحث کلان و اعتقادی بحث شد. بیشتر مباحث آیتالله مصباح درباره مقاومت و پایداری بود و گفتند فرق ما با سایر گروهها این باید باشد که بر مبنای رضای خدا عمل کنیم چرا که اگر قرار باشد پایداری هم همچون سایر گروهها مطابق نظر شخصی و خواستههای نفسانی خود عمل کند فرقی با آنها نخواهد داشت؛ جبهه پایداری برای این شکل گرفته که ملاک را ارزشها قرار دهد و بر پایه اصول عمل کند.
*فارس: نظر شما درباره برنامهمحوری و اعلام تیم ریاستجمهوری از سوی نامزدها برای انتخابات سال 92 چیست؟ یعنی مردم به جای فرد، برنامه و تیم یک نامزد را ارزیابی کنند؟ آیا چنین چیزی در فضای سیاسی کشور ما جواب میدهد؟
محصولی: ورود گفتمانی به انتخابات از لوازم خردورزی و عقلانیت در مقطع کنونی انقلاب اسلامی است نگاه ما این است که در بحث انتخابات یک نگاه منطقی باید حاکم باشد. افراد اصولگرا و جریانات واقعی این گفتمان در صحنه عمل میتوانند خود را در مقاطع حساسی مثل انتخابات نشان دهند. وقتی در چنین وضعیتی مدعیان اصولگرایی بر اساس شخصمحوری یا بدون توجه به ارزشها به انتخابات ورود کنند مردم از آنها ارزیابی مثبتی نخواهند داشت.
ورود گفتمانی به انتخابات به معنای عدم ورود مصداقی به انتخابات نیست بلکه مصداقها و اولویتها در چارچوب گفتمان قابل مطرح شدن است. لذا معتقدیم باید نامزد، گروههای مدافع وی و برنامهها و عملکرد قبلی آنها را نسبت به شاخصهای گفتمانی مدنظر قرار داد و امتیازی متناسب با آن مقایسه و نتیجه آن داد. البته توانایی سیاسی و اعتقادی یک نامزد باید همراه با توانایی اجرایی و تدبیر وی برای آن جایگاه باشد ای بسا یک نفر برای انتخابات مجلس نامزد مناسبی باشد ولی برای ریاستجمهوری صلاحیت کافی را نداشته باشد.
در نگاه گفتمانی ما به دنبال این نیستیم که حتماً برنده انتخابات باشیم لذا با مراکز قدرت و ثروت پیوند نمیخوریم بلکه اصل حرکت، تلاش در مسیر الهی و انجام تکلیف است. ما در نگاه گفتمانی به تشویقها و تأییدها یا حتی تخریبها و تقبیح های گروههای قدرت و ثروت اهمیت نمیدهیم بلکه توجه به نیازها و مطالبات حقیقی مردم و حرکت در جهت رفع این نیازها به دور از دعواهای سیاسی و حواشی در وفاق با تمام نیروهای دلسوز نظام مد نظر ماست.
** همکاری برخی اصولگرایان با مردودین فتنه باشگاه سهامی قدرت است
البته این موضوع درباره مدعیان کاذب اصولگرایی هم میتواند صادق باشد یعنی اگر رفتار آنها با ادعایشان همخوانی نداشته باشد نمیتوانند بگویند ما اصولگرا هستیم. ما الان مدعیان اصولگرایی داریم که نهتنها با خیلی از اصولگرایان و نیرو های حزباللهی همراه نیستند بلکه با مردودین فتنه همکاری سیاسی دارند. چطور میشود اسم آنها را اصولگرای واقعی گذاشت. در واقع آنها باشگاه سهامی قدرت ایجاد کردهاند که در آن انجام وظیفه و عمل به تکلیف مطرح نیست بلکه مهم رسیدن به قدرت به هر قیمتی است.
*فارس: با توجه به اینکه اخیراً یکی از اعضای بنیاد باران اعلام کرده ما از گذشته خود پشیمان نیستیم و عذرخواهی هم نخواهیم کرد، بهنظر شما آنها به چه شکل و در چه سطحی در انتخابات ریاست جمهوری ورود میکنند؟
محصولی: هدف آنها از طرح این صحبتها این است که عکسالعملهای جامعه را ببینند تا مطابق آن عمل کنند. در انتخابات مجلس دیدیم که اصلاح طلبان خودشان به این رسیدند که هیچ اقبالی از سوی مردم ندارند و اگر افرادی را مطرح کنند فقط مایه آبروزیزی خودشان است. لذا به تعداد محدودتری نسبت به دوره گذشته افرادی از آنها نامزد شدند، که البته همانها نیز مثل گذشته موفقیت نداشتند. این نشان دهنده عدم استقبال مردم است. اما نکتهای که هست اینست که مردم انتظار دارند این افراد دوباره بازی را به هم نزده و جرزنی در انتخابات و ایجاد اخلال در کار مردم نکنند. لذا تا مردم به این یقین نرسند آنهامورد اقبال نخواهند بود.
** بدلسازی گفتمانهای اصیل از سوی دشمن
* فارس: چرا اصلاحطلبان در حال حاضر با علم به اینکه در بین مردم رای ندارند هاشمی رفسنجانی را مطرح و در روزنامههای زنجیرهای خود نیز از کاندیدتوری وی حمایت میکنند؟
محصولی: بهتر است صحنه را با وسعتی بیشتر و دقیقتر ببینیم، بدیهی است که دشمن تمام تلاش خود را انجام میدهد تا افرادی که به اهدافش نزدیکترند روی کار بیایند. لذا دشمن از افرادی حمایت مستقیم و از بعضی حمایت غیر مستقیم انجام میدهد افرادی هستند که ممکن است مواضعشان کاملا ضد یکدیگر باشد. مثلا در حالی که دشمن از شخص الف (رقیب شخص ب ) حمایت علنی کند ولی در اولویت بعدی و احیانا قبلی دشمن، شخص ب مورد نظر است یعنی دشمن به دنبال بدلسازی از جریانها و افرادی است که گفتمانهای اصیلتری دارند.
برخی افراد در لیست حمایتی دشمن قرار دارند و در عین حال برخی دیگر نه تنها اولویت دشمن نیستند بلکه در لیست سیاه آن قرار گرفتهاند لذا دشمن درصدد است به هر طریقی این گروه دوم را تخریب و از میدان به در کند. و حتی برای کسانی که عملا مقابل دشمن هستند، بدلی درست کنند که اگر قرار است کسی به این تفکر رأی دهد به بدل آن که در ظاهر این ادعاها را دارد و در باطن همراه دشمن است رای دهد. بنابراین عملکرد گذشته افراد به ما برای فریب نخوردن از دشمن کمک می کند همچناکه عملکرد گذشته افراد برای دشمن هم میتواند در حمایت یا تخریب آنها موثر باشد.
** خرجهای میلیاردی مدیریت شهری در انتخابات اصولگرایی نبود
باید مراقب بود چراکه مثلاً در انتخابات مجلس ما شاهد بودیم برخی افراد که به مراکز مدیریت شهری متصل بودند میلیاردها تومان هزینه تبلیغات کردند. آیا این کار با مبانی اصولگرایی سازگار است؟ اینها ادعای اصولگرایی دارند.یا برخی از کسانی که ادعای اصولگرایی داشتند رفتند با کسانی که در فتنه سکوت کرده بودند همراه شده و علیه جبهه پایداری فعالیت تخریبی کردند. کجای این کار اصولگرایی است؟
ما افرادی را داشتیم که بعد انتخابات مجلس وقتی دیدند 16 نفر از 30 نامزد تهران در لیست جبهه پایداری بوده لذا دست به تخریب پایداری و آیتالله مصباح زدند، حتی کسانی که ظاهراً خودی هستند یاداشت علیه جبهه پایداری نوشتند و بعد که دیدند کار خراب شده گفتند سهو لسان و قلم بوده است! اینها واقعا نشان اصولگرایی است؟اصولگرای واقعی نمیآید آخر طیف اصولگرایی را که هیچ بلکه حتی مردودین فتنه را بچسبد و کسانی را که در خط مقدم طیف اصولگرایی هستند تخریب کند.
در مدیریت مجلس گذشته هم شاهد بودیم آنها دست به ساخت و پاخت با اصلاحطلبان زدند. لذا باید به عملکرد گذشته افراد برای فریب نخوردن از بدلها توجه کرد و مراقب بود خودیها فریب این نیرنگ را نخورند. البته این حرف به معنای بازی کردن آن در سناریوی دشمن است چراکه آنها بصیرت لازم را ندارند و در دام دشمن افتاده و در پازل آن بازی میکنند. ما نمیگوییم این افراد دیگر اصولگرا نیستند و عامل دشمن شدهاند. ما میگوییم کسانی که ادعای اصولگرایی دارند بیشتر از همه مراقب باشند. البته برخی افراد هم هستند ادعای اصولگرایی ندارند مثل آقای هاشمی.
اخیراً خبری دیدم درباره اینکه یکی از اعضای کارگزاران درباره نظر کارگزاران نسبت به نامزدی دکتر عارف گفته بود «اصلاحطلبان نظری روی وی ندارند» یعنی خودشان را جزو اصلاحطلبان قلمداد میکنند. درحالی که قبلا کارگزاران را از اصلاحطلبان جدا میکردند. بنابراین ما چرا کسی که خودش میگوید اصلاح طلب هستم یعنی در مفهوم رایج اصولگرا نیستیم را میخواهیم به زور بگوییم اصولگراست و در واقع از ترس اینکه اصلاحطلبان آسیب نرسانند، آنها را بالا میآوریم. این در واقع نقض غرض است.
** تناقضات جبهه متحد در حمایت از لاریجانی
انتخابات مجلس نمونه عینی این نقض غرض بود. برخی دوستان ساکتین فتنه را تطهیر کردند و در عین حال بعد از تشکیل مجلس و انتخاب هیات رئیسه و رؤسای کمسیون های مجلس شاهد بودیم که «خود کرده را تدبیر نیست» دوستان با تناقضی مواجه شدند که الان نمیتوانند حرف بزنند و میگویند:"اگر بگوئیم، نظر شما نسبت به خیلیها تغییر میکند! "پس اگر نظر شما نسبت به آنها تغییر کرده چرا نمیگویید؟ ما که از اول به شما میگفتیم که آنها اینجوری هستند چرا قبول نکردید؟ اینها عبرتهای خوبی برای آینده است. هرچند تلخ است.
* فارس: حتی برخی با وجود هشدارهای مقام معظم رهبری درباره فتنه گفتند ما نمیدانیم بحث «ساکتین فتنه» از کدام کره نازل شده است!
محصولی: بله! یا گفتند با فتنه تجارت سیاسی میکنند. این نشاندهنده این است که آنها به نظر «آقا» توجه ندارند و به آن عمل نمیکنند چرا که حداقل اگر توجه میکردند این حرف را (ساکتین فتنه) شنیده بودند، و آنگونه نمیگفتند. در واقع این حرف از کره تدبیر و تفکرات حضرت آقا نازل شده است.
** شرط ائتلاف جبهه پایداری با رهپویان
* فارس: آیا جبهه پایداری قصد ائتلاف با جریانهای مختلف اعم از رهپویان، ایثارگران و مؤتلفه را برای انتخابات پیشرو دارد؟
محصولی: جبهه پایداری اصلا اینطور نیست که بگوید من با این گروهها ائتلاف میکنم یا نه. مبنای جبهه پایداری گفتمان است هر کسی که در چارچوب گفتمان عمل کند نه تنها رقیب ما نیست بلکه ما آنها را همافزا با خود میدانیم. شرط ائتلاف این است که این جریانات و گروهها ملاک خود را برنده شدن در انتخابات قرار ندهند و آن چیزی که به عنوان مبانی اصولگرایی قبول دارند در عمل تن بدهند و به بهانه جذب حداکثری با کسانی که در امتحانهای گذشته مردود شدند ائتلاف نکنند و کسانی را که در مقابل فتنه و انحراف عملکرد موفقی داشتند تخریب نکنند. لذا اگر اینگونه شد ائتلاف میکنیم و از خدا میخواهیم.ما حاضریم از خودمان عدول کنیم تا شعارهای اساسی انقلاب اسلامی محقق و استوار گردد ولی هیچ گاه از ارزش های گفتمانی خود عدول نمیکنیم حتی اگر هیچ امیدی به حضور فردای خود در عرصه ساسی کشور نداشته باشیم ما به دنبال روزی هستیم که همه گروهها با محوریت گفتمان انقلاب و منویات مقام معظم رهبری کار مشترک و همافزایی را در جهت مطالبات مردم داشته باشند و در مقابل دشمن واحد شوند.
** تمایزهای جبهه پایداری با سایر گروهها
بنابراین کلیت جبهه پایداری و وجه تمایز آن را با سایر جریانات میتوان اینگونه گفت این جبهه ماهیت گفتمانی دارد. جبهه پایداری به دنبال حاکم کردن ارزشهای انقلاب است و حاکم کردن افراد برای آن در اولویت نیست. یکی دیگر از وجوه تمایز این جبهه عمل به تکلیف است نه نتیجهگرایی یعنی در انتخابات نتیجهگیری بهمعنای اهم بودن پیروزی در نتیجه آراست در حالی که ما به دنبال آن نیستیم.عمل به تکلیف بر اساس حجت شرعی و الهی برای ما مهم است یک نمونه بارز آن هم در انتخابات مجلس بود که فارغ از وابستگی حزبی افرادی را مطرح کردیم و اغلب آنها وابستگی حزبی به جبهه پایداری نداشتند چرا که ما نمیخواستیم برای حاکم کردن خود از ارزشها عدول کنیم بلکه از خود عدول کردیم تا ارزشها حاکم شود.