جادهای که علی لاریجانی برای برنامههای هاشمی صاف میکند
بسمه تعالی
آقای لاریجانی در انتخابات دهم ریاست جمهوری هم جاده صاف کن برنامه های آقای هاشمی شده بود. در سال 87 وقتی رئیس مجلس با عجله طرح اولین همایش سی سال قانونگذاری را در مجلس پیاده کرد و همه عناصر مطرود و مردود انقلاب تا آن روز را به این اسم کنار هم جمع کرد، بخش هایی از پازل دولت وحدت ملی هاشمی چیده شد. آن روز این کار مقدمه ای برای ایده دولت وحدت ملی هاشمی در انتخابات سال 88 بود و امروز هم طرح اصلاح موادی از قانون ریاست جمهوری و گنجاندن اخذ امضا از شخصیت های سیاسی و مجلسی، مقدمه ای برای شعار دولت وحدت ملی در انتخابات سال 92 است.
جادهای که لاریجانی برای برنامههای هاشمی صاف میکند
طرح اصلاح موادی از قانون انتخابات و قرار دادن هیأت مرکزی اجرایی انتخابات در آن در کنار تعیین مصادیق برای رجل سیاسی و مذهبی که بواسطه آن کاندیداهای ریاست جمهوری باید قبل از انتخاب به نوعی وامدار کانون های قدرت و ثروت شوند در حالی با اصرار رئیس مجلس و تیم همسو با وی در دستور کار مجلس قرار گرفت که شورای نگهبان از ابتدای طرح آن تاکنون چندبار به مغایر بودن این طرح با اصول متعدد قانون اساسی تصریح کرده است.
اصرار رئیس مجلس برای به جریان انداختن سریع تر این طرح به اندازه ای بود که در آخرین جلسات مجلس در دو هفته قبل، علی لاریجانی قبل از جلسه علنی در خصوص ضرورت رأی آوردن طرح مذکور که بدون نوبت در دستور کار هفتگی مجلس قرار گیرد، سخن گفت. این سخنان وی از آنجا که جانبداری از یک طرح و لایحه با استفاده از موقعیت ریاست مجلس بود، عملا نقض آیین نامه داخلی و شکستن قسم هیأت رئیسه بود.
این رفتار در حالی است که هیأت رئیسه مجلس نهم در خصوص در دستور کار قرار گرفتن طرح تحقیق و تفحص از دانشگاه آزاد که ماده 214 آیین نامه به صراحت قرار گرفتن آن در دستور هفتگی مجلس را خارج از نوبت دانسته، بیش از یک ماه تعلل کرد!
پیش از این و بعد از انتخابات سال 88 وقتی ادعای فتنه گرانه تقلب در انتخابات رنگ باخت، پیگیری طرحی در مجمع تشخیص مصلحت نظام کلید خورد که عنوان آن تشکیل «کمیسیون عالی انتخابات» بود. کمیسیون عالی انتخابات در حقیقت تشکیل لویی جرگه ای بود که نظارت و اجرای بر انتخابات را برعهده داشت. سخنگویی این طرح بر عهده محسن رضایی گذاشته شده بود. کمیسیون عالی انتخابات از آنجا که در فضای بعد از انتخابات مطرح می شد خیلی زود رنگ باخت.
امروز اما مجددا همان ایده با ادبیاتی دیگر به طرحی که جمعی از نمایندگان در مهر ماه ارائه دادند اضافه شده. آنچه جمعی از نمایندگان در ابتدا برای برطرف کردن اشکالات قانون انتخابات ریاست جمهوری ارائه دادند به هیچ وجه از موادی مبنی بر لزوم امضا گرفتن کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری از چهره های سیاسی و مذهبی برخوردار نبود اما در میانه راه و در کمیسیون شوراها با حضور آقای لاریجانی در جلسات این کمیسیون، چنین مواد پرحاشیه ای به آن اضافه می شود.
معلوم نیست وقتی شورای نگهبان تاکنون چندبار اعلام کرده که چنین طرحی بر خلاف اصول مصرح قانون اساسی است چرا رییس مجلس به تصویب آن اصرار دارد. آیا این اصرار حکایت از برنامه خاصی دارد که رییس مجلس بخشی از پازل آن را با تصویب در مجلس تکمیل می کند؟ به نظر می رسد لاریجانی برای به نتیجه رساندن این طرح از ابتدا به امداد مجمع تشخیص و شخص آقای هاشمی رفسنجانی امید بسته است. بنابراین باید گفت که این طرح با هماهنگی و رضایت آقای هاشمی تهیه شده و در پشت پرده آن یک سناریو وجود دارد که به انتخابات ریاست جمهوری یازدهم بر می گردد.
آقای لاریجانی در انتخابات دهم ریاست جمهوری هم جاده صاف کن برنامه های آقای هاشمی شده بود. در سال 87 وقتی رئیس مجلس با عجله طرح اولین همایش سی سال قانونگذاری را در مجلس پیاده کرد و همه عناصر مطرود و مردود انقلاب تا آن روز را به این اسم کنار هم جمع کرد، بخش هایی از پازل دولت وحدت ملی هاشمی چیده شد. آن روز این کار مقدمه ای برای ایده دولت وحدت ملی هاشمی در انتخابات سال 88 بود و امروز هم طرح اصلاح موادی از قانون ریاست جمهوری و گنجاندن اخذ امضا از شخصیت های سیاسی و مجلسی، مقدمه ای برای شعار دولت وحدت ملی در انتخابات سال 92 است.
متاسفانه آقای لاریجانی همواره به اسم دفاع از شأن و استقلال مجلس به آن هزینه تحمیل می کند و باعث تضعیف جایگاه آن می شود. دلیل آن هم این است که متاسفانه ایشان مجلس را به ابزار جریانات سیاسی ای که مردود شده اند، تبدیل کرده است. در موضوع سئوال از رئیس جمهور با این که مخالفت رهبری با این اقدام مثل روز روشن بود، رئیس مجلس در جلسه غیر علنی اصرار داشت که مجلس به وظیفه خودش عمل می کند و تأکید می کرد که من خودم با رهبر انقلاب جلسه دارم و تکلیفم را می دانم، از ایشان هم در این باره سئوال کرده ام و آقا فرموده اند من نظری ندارم!
تاکیدات زیاد ایشان در جلسه علنی و غیر علنی مبنی بر این که رهبر انقلاب در خصوص موضوع سئوالی به ما امری نکرده اند، که در واقع به دنبال القای این نکته بود که این کار با رضایت رهبری انقلاب انجام می شود، باعث شد تا در جلسه غیرعلنی از ایشان بپرسم شما در چه زمانی از امام خامنه ای در این باره پرسیده اید؟ قبل از بیانات هشدار آمیزشان که کشاندن اختلاف بین قوا به جامعه را خیانت دانسته اند یا بعد از آن؟ گفتم اگر قبل از آن بوده که با این سخنان صریح ایشان در جمع دانشجویان و دانش آموزان تکلیفتان مشخص شده و اگر بعد از این سخنان بوده که دیگر با این صراحت بیانات ایشان چطور دوباره تردید داشته اید که پرسیده اید؟ در جلسه غیرعلنی به ایشان گفتم مگر می شود رهبری در خصوص موضوعی به این مهمی نظر نداشته باشد؟ حتما نظر دارند اما صلاح ندانسته اند که آن را علنی بیان کنند و به همان بیانات صریحشان در جمع دانشجویان اکتفا کرده اند که کشاندن اختلافات بین قوا در بین مردم و استفاده از احساسات مردم خیانت است و توقع داشتند نمایندگان سئوال کننده و رئیس مجلس از این حکم کلی خود به تعیین مصداق برسند، اتفاقی که تحقق نیافت.
بعد از طرح این مطالب در جلسه غیر علنی بود که برخی از هواداران رئیس مجلس به بنده و آقای آقاتهرانی اهانت کردند! این اقدام آنها واکنش شدید آقای حسینیان را به دنبال داشت که نهایتا حال ایشان در صحن علنی مجلس بهم خورد.
آقای لاریجانی با عملکردش در خصوص وقف دانشگاه آزاد، استیضاح های فله ای و مورد اخیر، جایگاه مجلس را نه تنها ارتقا نداده بلکه در افکار عمومی با علامت سئوال مواجه کرده تا جایی که مردم و حتی برخی از نمایندگان مجلس از خود می پرسند چرا رهبر انقلاب در خصوص موضوع سئوال از رئیس جمهور، نظر صریح خودشان را به صورت کتبی یا شفاهی به مجلس اعلام نکردند بلکه در دیدار با بسیجیان به صورت عمومی آن را مطرح کردند؟!
مردم می پرسند فرق رئیس مجلس نهم با رئیس مجلس ششم در چیست؟ اگر در مجلس ششم با اکثریت اصلاح طلبان آمریکایی، رهبر انقلاب مجبور بود که خود را هزینه کند و با ارسال مکتوبه ای خطاب به رئیس آن، تغییر قانون مطبوعات که گام نهادن در پازل دشمن بود را از دستور خارج سازد، آیا در مجلس نهم هم باید برای خارج کردن گام های مجلس از مسیری که مورد نظر دشمنان است، خود شخصا وارد معرگه شود؟! کروبی آن روز – که بعدها البته به دلیل خودخواهی هایش سقوط کرد - در مجلس ششم با اکثریت اصلاح طلبان آمریکایی مواجه بود، لاریجانی اما با اکثریت اصولگرایانی مواجه است که بخش زیادی از آنها خود را اصولگرایان پیرو ولایت می دانند! مشکل از کجاست که رهبری انقلاب باز هم باید برای موضوعی به این روشنی به میدان بیایند و هزینه شوند، چرا باز هم باید ما بهانه ای به دست رسانه های معاند بدهیم تا پیکان تهاجم خود را به سوی رهبری انقلاب نشانه بگیرند! مشکل از کجاست رییس یا نمایندگان؟!
هر چند از رییس مجلس و نمایندگان پیرو ولایت که بر برگزاری جلسه سئوال از رییس جمهور اصرار داشتند، انتظار می رفت بعد از بیانات هشدار آمیز رهبری در جمع دانشجویان، از این اصرار دشمن شادکن خود عدول کنند و نکردند، اما همین که این طیف از نمایندگان بعد از بیانات صریح تر امام خامنه ای در جمع بسیجیان مبنی بر عدم پیگیری موضوع سئوال، به صراحت تبعیت خود را اعلام کردند، باید آغوش باز کرد و از این رفتار ایشان استقبال کرد. هرچند همانگونه که فریادها و نعره های توابین بعد از عاشورا مبنی بر عشق ارادت به حسین و پایبندی به آرمان های آن حجت خدا شنیدنی و تحسین برانگیز بود اما نباید از یاد برد که این به قیمت خون حسین به دست آمد و ای کاش در زمان خود انجام می شد.
و ختم کلام یادآوری این جمله امام خامنه ای است که : توابین در تاریخ، عده شان چند برابر شهدای کربلاست، همه هم در یک روز کشته شدند اما تأثیرشان یک هزارم شهدای کربلا نیست! زیرا آنها در وقت خود نیامدند، کار را در لحظه خود انجام ندادند، دیر تشخیص و دیر تصمیم گرفتند.