بسمه تعالی
اگر خبرهای مربوط به سوریه را طی هفته اخیر مرور کنیم درمی یابیم که حجم فشار به سوریه برای «پذیرش دگرگونی» زیادتر شده و در این بین سهم فشارهای نظامی و عملیات روانی مبتنی بر اقدام نظامی بیشتر شده است. از یک سو مخالفان تمرکز زیادی روی پایتخت داشتند. همین پریروز تروریست ها با حمله خمپاره ای به یک مدرسه در دمشق نزدیک به 20 دانش آموز را به شهادت رساندند، حمله خمپاره ای به حرم حضرت زینب(س) ، اعدام نزدیک به 10 نفر از اعضای یک خانواده هوادار بشار اسد در «درعا»، تحویل سه سامانه موشکی «پاتریوت» از سوی ناتو به ترکیه برای استقرار در خطوط تماس مرزی سوریه و خبرهای دیگری که همه از تأکید بیشتر روی مداخله نظامی در سوریه دلالت دارند، نشان می دهد که بعد از برگزاری چندین نشست سیاسی و اعمال فشار بر ایران و روسیه و به نتیجه نرسیدن این فشارها، بار دیگر «راه حل نظامی» به عنوان تنها راه حل «تغییر در سوریه» مطرح می شود. اما البته مانند اکثر مواردی که تاکنون تجربه شده، میان این «تهدیدنمایی» تا «عملیاتی کردن تهدید» فاصله فراوانی است. در این خصوص نکات قابل ملاحظه ای وجود دارد.
گره های امنیتی سوریه (یادداشت روز)
نشریه «تایمز لندن» به نقل از یک منبع نظامی نوشت: «آمریکا، اسرائیل و متحدانشان برای حمله به سوریه آماده اند.» و اضافه کرد: «آمریکا برای انجام این عملیات به جابجایی گسترده نیروهای خود نیاز ندارد.» و اینکه «ترکیه، اردن و احیاناً اسرائیل نیز در این حمله شرکت خواهند کرد.»
اگر خبرهای مربوط به سوریه را طی هفته اخیر مرور کنیم درمی یابیم که حجم فشار به سوریه برای «پذیرش دگرگونی» زیادتر شده و در این بین سهم فشارهای نظامی و عملیات روانی مبتنی بر اقدام نظامی بیشتر شده است. از یک سو مخالفان تمرکز زیادی روی پایتخت داشتند. همین پریروز تروریست ها با حمله خمپاره ای به یک مدرسه در دمشق نزدیک به 20 دانش آموز را به شهادت رساندند، حمله خمپاره ای به حرم حضرت زینب(س) ، اعدام نزدیک به 10 نفر از اعضای یک خانواده هوادار بشار اسد در «درعا»، تحویل سه سامانه موشکی «پاتریوت» از سوی ناتو به ترکیه برای استقرار در خطوط تماس مرزی سوریه و خبرهای دیگری که همه از تأکید بیشتر روی مداخله نظامی در سوریه دلالت دارند، نشان می دهد که بعد از برگزاری چندین نشست سیاسی و اعمال فشار بر ایران و روسیه و به نتیجه نرسیدن این فشارها، بار دیگر «راه حل نظامی» به عنوان تنها راه حل «تغییر در سوریه» مطرح می شود. اما البته مانند اکثر مواردی که تاکنون تجربه شده، میان این «تهدیدنمایی» تا «عملیاتی کردن تهدید» فاصله فراوانی است. در این خصوص نکات قابل ملاحظه ای وجود دارد.
1- غرب و همگرایان منطقه ای آن در حالی روی گزینه نظامی علیه دولت قانونی و مستحکم بشار اسد سخن می گویند که هنوز نتوانسته اند هماهنگی میدانی میان عناصر مسلح به وجود آورند. واکنش تند سران مسلح داخلی سوریه به مصوبات اجلاس اخیر دوحه- که دو هفته پیش با مشارکت گروه های خاصی با میزبانی امیر قطر برگزار شد- نشان داد که میان دسته های مسلحی که در حاشیه- ریف- بعضی از شهرهای سوریه علیه نیروهای دولت می جنگند، با گروههایی که برای عملیات نظامی در سوریه آموزش دیده و تجهیز و پشتیبانی می شوند، هماهنگی وجود ندارد دلیل عمده این عدم هماهنگی، عدم هماهنگی در میان کشورهای پشتیبان تروریزم است. در این میان همت ترکیه، به قدرت رساندن متحدین سوری خود- نیروهای اخوان المسلمین- است. از این هدف، فقط مصر پشتیبانی می کند و حال آنکه بقیه طرف ها با این موضوع موافق نیستند. آمریکا و رژیم صهیونیستی بخصوص با روی کار آمدن اخوان سوریه مخالفند هرچند که این اخوان برای جلب اعتماد رژیم صهیونیستی حتی اعلام کرد که در صورت به قدرت رسیدن، روابط دیپلماتیک را با تل آویو آغاز می کند اما رژیم غاصب این را یک تاکتیک اخوانی برای دست یافتن به قدرت ارزیابی می نماید علاوه بر این دو، عربستان سعودی با روی کار آمدن اخوانی ها در سوریه موافق نیست چرا که از نظر وهابی ها، هیچ رقیب سنی برای آنان خطرناک تر از اخوان المسلمین نیست. ریاست یک سلفی- امام جماعت مسجد اموی دمشق- بر شورای مخالفان که با تلاش عربستان سعودی انجام شد، نشان داد که «ریاض» در به حاشیه راندن اخوانی ها و لائیک ها به موفقیتی دست یافته است اما این موفقیت باعث بدگمانی بقیه گروه های معارض شده است.
چند روز پیش «اندیشکده واشنگتن» در گزارشی به قلم «دنیس راس»- یکی از موثرترین افراد در دولت اوباما- نوشت: «آمریکا و اسرائیل به دنبال آدم های عملگرا هستند و نمی توانند با چهره های هوادار یک گروه اسلامگرا کنار بیایند.» با این وصف اخوانی ها و نیروهای القاعده اگرچه در حد خود ابزارهای مناسبی برای تضعیف قدرت دولت ها و سازمان های مقاومت هستند ولی افراد قابل اعتمادی برای تشکیل دولت نیستند با این وصف اختلافات میان سه جناح آمریکایی، سعودی، ترکیه ای تا مدتی که یک آلترناتیو مشترک پیدا نشود، استمرار پیدا می کند.
2- هرگونه تغییر در سوریه بلافاصله اردن را تحت تاثیر قرار می دهد. روز گذشته، پادشاه اردن در گفت و گو با روزنامه های «الرأی» و «اردن تایمز» از بن بست در پیدا کردن راه حل سیاسی ابراز نگرانی کرد و گفت که این موضوع برای ما پیامدهای مصیبت باری را به دنبال خواهد داشت. با وجود این که شاه اردن به صراحت با اقدام نظامی علیه سوریه مخالفت کرده است ولی در رسانه ها وانمود می شود که اردن بخشی از ساز و کار نظامی برای واژگون کردن حکومت دمشق است. اما چرا تغییر در دمشق، تغییر فوری در امان را در پی خواهد داشت؟ سلفی های مسلح که از کشورهای مختلف عربی به سوریه سرازیر شده اند مهمترین گروه های تروریست در سوریه هستند و از این رو به فرض آن که مقاومت ارتش و دولت سوریه فرو بریزد- که همه ظواهر خلاف آن را نشان می دهند- این تنها سلفی های مسلح هستند که می توانند با تکیه بر پیروزی خود، دولت جایگزین را به وجود آورند و این تنها دولت سلفی خواهد بود با این وصف چنین دولتی محیط اطراف خود را تحت تأثیر جدی قرار می دهد اما در این بین تأثیرپذیری اردن از هر همسایه دیگر سوریه بیشتر است چرا که بافت متکثر لبنان، حکومت حزبی و انتخاباتی ترکیه و کشور با اکثریت شیعه عراق آنها را از خطر فروپاشی حفظ می کند اما اردن وضعیتی لرزان دارد. از یک سو تنها رژیم پادشاهی است و از سوی دیگر بیش از هر کشور دیگر تحت تاثیر سلفی ها قرار دارد. تحول در دمشق بلافاصله اردن را در هاله ای از جنگ داخلی قرار می دهد. 60 درصد جمعیت فلسطینی آن که طی حدود 60 سال گذشته در شرایط محنت باری زندگی کرده اند، به صحنه می آیند و احیاناً بر دولت مسلط می شوند.
3- سومین موضوع حمله به سوریه، «وضع ترکیه در حمله نظامی» است. ترکیه شرایط کاملا شکننده ای دارد از یک سو نیمی از جمعیت و مساحت آن را علویان و کردها به خود اختصاص داده و با مواضع آنکارا درباره سوریه موافق نیستند. از سوی دیگر دولت اردوغان یک دولت حزبی است و ادامه حیات آن به رأی مجدد و اکثریت داشتن در پارلمان وابسته است. حمله نظامی به سوریه برای ترکیه بیش از هر همسایه دیگر خواهد بود چرا که حمله نظامی خارجی تنها از طریق آسمان یا خاک ترکیه صورت می گیرد. عراق، اردن، لبنان و حتی رژیم صهیونیستی قطعا با استفاده از خاک یا آسمان خود برای حمله به سوریه موافق نیستند. با این وصف اگر حمله نظامی خارجی اتفاق بیفتد، ترکیه باید احتمال گسترش جنگ به داخل ترکیه را بسیار جدی تلقی کند و خود را برای هزینه ای سنگین آماده کند. این در حالی است که نظرسنجی ها بیانگر آن است که حداقل 75 درصد شهروندان ترکیه با مواضع ضد سوری دولت آنکارا موافق نیستند. با این وصف می توان گفت هرچند در روزهای اخیر ترکیه مانور سنگینی انجام داد که تداعی کننده آمادگی ترکیه برای شرکت در یک حمله ائتلافی علیه سوریه است ولی واقعیت این است که آنکارا آماده پذیرش ریسک خطرناک جنگ با سوریه نیست و امیدوار است که مانورهایی نظیر استقرار 10 سامانه موشکی «پاتریوت» و تشدید حملات تروریستی در داخل سوریه بتواند کار حکومت دمشق را بسازد که البته این تاکتیک با شکست روبرو شده است.
4- در مورد مواضع آمریکا نیز ابهاماتی وجود دارد. با توجه به این که آمریکایی ها تجربه موفقی از حمله نظامی به یک کشور اسلامی ندارند و از سوی دیگر با توجه به احتمال به قدرت رسیدن یک دولت سلفی در دمشق، آمریکا علی الاصول با حمله ای با این درجه از ریسک موافق نیستند. تردیدی وجود ندارد که آمریکایی ها وجود یک دولت همراه با ایران و حزب الله را در دمشق برای سیاست های منطقه ای خود و بقای رژیم صهیونیستی، مناسب ارزیابی نمی کنند و همه تلاش و توان خود را برای تغییر و تضعیف آن بسیج می کنند اما در عین حال اگر تغییر در سوریه به گونه ای باشد که یک دوره طولانی بی ثباتی و هرج و مرج را در پی داشته باشد، برای رژیم صهیونیستی خطرناک خواهد بود چرا که دشمنان اسرائیل- ترکیبی از نیروهای مختلف- از آن به عنوان «فرصت طلایی» برای ضربه زدن به رژیم غاصب صهیونیستی استفاده خواهند کرد. با این وصف به نظر می آید که سیاست واقعی آمریکا «اطاله بحران سوریه با بقای دولت کنونی» است. چنین شرایطی برای آمریکا و رژیم غاصب، «شرایط مطلوب» به حساب می آید چرا که دولت و ارتش سوریه با نیروهای معارض و شبکه ای از سلفی های منطقه ای درگیر می شوند. این درگیری دوسوی ماجرا را تضعیف می کند و به زعم آمریکا، در درازمدت غلبه اسلام گراها بر دمشق را ناممکن می سازد. به نظر می آید که آمریکا در این میدان بیش از «یکسره کردن بحران» به «مدیریت» آن می اندیشد. آمریکا در این صحنه مجموعه ای از نیروها و کشورهای مخالف یکدیگر را در یک نقطه -سوریه- بهم رسانده که روی دیگر آن خریدن زمان برای اسرائیل و نزدیک کردن مواضع طیفی از مخالفان حکومت سوریه به تل آویو است. آمریکا این تجارت پرسود را با خون هزاران مسلمان سوری و غیر سوری دنبال می کند و جالب این است که مقامات واشنگتن، هرگاه تروریست های مسلح سوریه خسته و نا امید می شوند، از آمادگی آمریکا و ناتو برای حمله نظامی به سوریه خبر می دهند و بعد از چند روز که ترورها در داخل سوریه به اوج رسید از ادبیات تهاجمی علیه دمشق فاصله می گیرند. با این وصف سوریه بیش از آنکه درگیر یک جنگ نظامی تروریستی باشد، درگیر یک توطئه پیچیده و یک سناریوی شیطانی است و البته مردم سوریه با ثبات قدم خود نشان داده اند که به این توطئه ها و توطئه گران اشراف دارند.
سعدالله زارعی