دروغهای حسن روحانی در گفتگوی ویژه خبری؛تونی بلر، در مستند شبکه B
بسمه تعالی
به بهانه سخنان حسن روحانی در گفتگوی ویژه خبری؛
برای یادآوری به «باسواد»ها: در سعدآباد چه گذشت؟
رجانیوز – گروه سیاسی: گفتگوی ویژه خبری شب گذشته با حضور حسن روحانی، رنگ و بوی متفاوتی داشت؛ چرا که او فرصتی به دست آورده بود تا درباره نحوه عملکردش در مذاکرات هستهای که مورد انتقاد بسیاری از کارشناسان و مردم قرار دارد، صحبت کند و هر چقدر بیشتر با انتقادات مجری برنامه مواجه میشد، ادبیات خود را توهین آمیزتر و البته غیرواقعیتر میکرد.
به گزارش رجانیوز، حسن روحانی چنان از عملکرد خود در 22 ماه مذاکرات هستهای دفاع میکرد و چنان با آب و تاب درباره آن حرف میزد که انگار متوجه نبود هنوز زمان طولانی مدتی از مسئولیت او در شورای عالی امنیت ملی نمیگذرد و مردم به خوبی به یاد دارند در سعدآباد و بروکسل و پاریس چه گذشت و چه قراردادهای ننگینی در همین دوران به ملت ایران تحمیل شد.
به عنوان مثال، ایران در سوم شهریور سال 1382 به صورت رسمی برای مذاکره با آژانس درباره پروتکل الحاقی اعلام آمادگی کرد که تنها 18 روز پس از اعلام آمادگی ایران برای پاسخ مثبت به پیشنهاد سه کشور اروپایی، نخستین قطعنامه شورای حکام علیه فعالیتهای هستهای کشورمان تصویب شد.
شما که با سواد هستید، اسم این طرح را چه میگذارید؟
حسن روحانی شب گذشته در واکنش به سخنان مجری برنامه که از تعلیق فعالیتهای هستهای در دوران فعالیت او در مذاکرات سخن گفت، مخالفین خود را افرادی بی سواد نامید که دروغ میگویند. بد نیست خلاصهای از آنچه در جریان دوران مسئولیت آقای روحانی گذشت را بازخوانی کنیم تا ببینیم نظر با سوادها درباره آن چیست.
پس از امضای سه قرارداد سعدآباد، بروکسل و پاریس، سه کشور اروپایی طرحی را در 14 مرداد 1384 ارائه دادند که طبق آن، ایران متعهد به توقف دائمی فعالیتهای چرخه سوخت هستهای شد و سه کشور اروپایی هم متعهد شدند که ارائه تسهیلات برای ورود ایران به سازمان تجارت جهانی، ارائه تسهیلات برای دسترسی ایران به اینترنت پرسرعت، ارائه تسهیلات برای دسترسی ایران به قطعات هواپیمای مسافری و یافتن شغل برای دانشمندان، متخصصان و کارشناسان صنعت هستهای ایران در اخل کشور که به دلیل توقف کامل فعالیتهای هستهای بیکار شدهاند را در دستورکار خود قرار بدهند.
بد نیست الان از "با سوادها"ی موردنظر حسن روحانی سوال پرسید که اسم این طرح که حق مسلم ایران در زمینه فناوری صلحآمیز هستهای را نادیده بگیریم و در مقابل، امکاناتی برای دسترسی به اینترنت پرسرعت به ما داده شود، چیست؟ شاید بهترین پاسخ را علی لاریجانی، دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی کشور داده باشد: اروپاییها میخواستند دُر غلتان از ما بگیرند و آب نبات بدهند.
برای یادآوری به با سوادها: در سعدآباد چه گذشت؟
ماحصل مذاکرات سعدآباد، صدور توافقنامه مشترک میان 3 کشور اروپایی و ایران با محتوای کم سابقهای بود؛ توافقنامهای که حسن روحانی در هنگام قرائتش در حضور خبرنگاران مجبور شد بارها توقف کند تا صدای شعارهای اعتراضی انبوه دانشجویان از خارج از محوطه کاخ، مزاحم اطلاعرسانی وی نشود.
در این میان شاید مهمترین بخش توافقنامه مربوط به این قسمت بود "به منظور اعتماد بیشتر، ایران به طور داوطلبانه تصمیم گرفته است که برنامه تعلیق خود را ادامه و توسعه داده تا شامل تمام فعالیتهای مربوط به غنیسازی و بازفرآوری و کلیه آزمایشها یا تولید در هر تأسیسات تبدیل اورانیوم شود، آژانس از این تعلیق مطلع خواهد شد و از آن دعوت خواهد شد که بر آن نظارت و آن را تأیید کند."
در ادامه این توافق عجیب با وزرای خارجه تروئیکا آمده بود: "تعلیق به موقع انجام خواهد شد به شکلی که آژانس بتواند قبل از اجلاس نوامبر شورای حکام اجرای آن را تأیید نماید. تعلیق زمانی که مذاکرات برای یک توافق مورد قبول دو طرف در خصوص ترتیبات درازمدت پیش می رود، ادامه خواهد یافت."
ماجرا اما قرار نبود به اینجا ختم شود. به طوری که سفیر آلمان 4 سال بعد در برنامه گفتگوی ویژه خبری پرده از هدف نهایی کشورهای مذکور از توافقنامه سعدآباد برداشت و گفت: «من نمی خواهم شمار را فریب بدهم! ما خواستار تعلیق همیشگی فعالیت های هسته ای ایران هستیم!»
تونی بلر درباره قرارداد سعدآباد چه گفت؟
شاید از نظر آقای روحانی، ما بی سواد باشیم و مسئولین کشورهای اروپایی، با سواد. بنابراین از تونی بلر، نخست وزیر وقت بریتانیا نقل قول میکنیم که در مستند شبکه BBC اعلام کرد: "ما میوه حمله نظامی به عراق را در سعدآباد چیدیم."
پروژه "خاورمیانه بزرگ" در آستانه به سرانجام رسیدن بود و آمریکاییها همراه متحدان اروپایی شان داشتند ثمره پیروزی عراق را در سعدآباد درو می کردند، افغانستان را پیش از آن گرفته بودند و از حاکمان دولتی و مجلسی ایران هم مطابق نامه سال 2003 خرازی به آنان قول گرفته بودند که از حزب الله لبنان و حماس حمایت نکند و البته نافرمانی هستهای هم نکنند. کار داشت خوب پیش می رفت متحصنان مجلس ششم و کاندیدای منتخبشان در انتخابات 84 همچنان بر لزوم لحاظ عاقبت فشارهای غرب پافشاری میکردند اما ناگاه ورق برگشت و در نتیجه همصدایی مردم و نخبگان و سرانجام ایستادگی ملی در موضوع هسته ای نتیجه دیگری رقم خورد و عاقبت مسئله ای که روزی قرار بود با نوشیدن جام زهر مختومه شود، به جایی رسید که طرف غربی حاضر شد تنها برای مذاکره با ایران از همه خواسته های خود بگذرد.
همان هایی که روزی تنها برای مذاکره پیش شرط گذاشته بودند که باید همه فعالیت های هسته ای تعطیل شود و با پاسخ "نه" رئیس جمهور جدید روبرو شدند، پشیمان شدند و در ژنو باز پای میز گفتگو نشستند. آنها این بار ویلیام برنز، سومین مقام ارشد وزارت خارجه وقت امریکا را برای مذاکره فرستادند، برنز همانی است که پرونده لیبی را مدیریت کرد و همه تجهیزات هسته ای آن کشور را سوار بر کشتی تا امریکا مشایعت کرد اما او خود در مذاکرات ژنو گفته بود که از دید وی نیز صحبت از "تعلیق" برای برنامه هسته ای ایران غیرممکن است.