چرا اصولگراها به جای گفتگو پشت یک میز در تریبونها و رسانهها با هم سخن میگویند؟
متاسفانه یکی از مشکلات جریان اصولگرایی این است که نیروهای آن به جای گفتگو با هم دور یک میز، در تریبونها و رسانهها گفتگو میکنند! اما جریان مقابل به خوبی از هشت سال توسعه سیاسی فراگرفته که باید از این روش اجتناب کند. این رفتار اشتباه بسیار بزرگی در جبهه اصولگرایی است که هر چه سریعتر باید حل شود.
ایران فردا- در سالهای میانه دهه هفتاد با عقب افتادن جریان موسوم به راست سنتی از تحولات و خواستهای جدید اجتماعی به دلیل عدم پاسخگویی به این تحولات، افرادی سعی کردند که نسخه به روز شده جریان راست را جریانی معرفی کنند که بعدها به راست مدرن معروف شد و متشکل بود از نیروهای حزب کارگزاران سازندگی.
اما این کلاه گشاد هیچ وقت بر سر نیروهای انقلابی و جریان مردمی و ریشه دار حزب الله نرفت. جریان نیروهای انقلابی و حزب الله هیچ گاه نسخه به روز شده خود را نیروهای راست مدرن و کارگزارانیها ندانست چرا که مبانی اعتقادی، شیوه مدیریت و روش حکمرانی کارگزارانیها را به هیچ وجه منطبق بر اصول انقلاب اسلامی و منویات امام خمینی (ره) و امام خامنه ای (مدظله العالی) نمیدانست.
لذا از یک سو نیروهای حزب الله از درون اقدام به بازسازی فکری و سیاسی جریان خود نموده و نسخه به روز شده خود را تحت عنوان "اصولگرایی" بازتولید نمودند و از سوی دیگر راست مدرنیها یا همان کارگزاران هم با گذشت زمان و ظهور پدیده ای به نام اصلاحات، به دلیل قرابت اعتقادی و نحوه مدیریت اجرایی به اصلاح طلبان در دامن این جریان فرو غلتیدند و به بخشی از آن تبدیل شدند.
جریان اصولگرایی همزمان با بازتولید فکری و سیاسی خود به دلیل زنده کردن ارزشهای انقلاب اسلامی و اعتقاد به خدمت به مردم، مورد اقبال عمومی قرار گرفت. این جریان در دوره جدید ابتدا در انتخابات شورای شهر و بعد مجلس شورای اسلامی و در انتها ریاست جمهوری را با رای مردم به موفقیت و اقبال اجتماعی رسید. اما در این میان در جبهه یا جریان اصولگرایی آفتها و آسیبهای نیز بروز کرد که موجب شکاف در آن شد. این شکاف طی چهار سال اخیر یعنی در دوره دولت دهم به خوبی خود را نشان داد.
از مهمترین عوامل این شکافها میتوان به این موارد اشاره کرد:
1. نوع عملکرد نحلههای مختلف نیروهای اصولگرا در هنگامه آزمون فتنه 88
2. نحوه برخورد زیر مجموعههای اصولگرایی با عوامل فتنه سیاه 88
3.نحوه مواجهه آنها با مسئله 11 روز خانه نشینی آقای احمدی نژاد
البته جدای از این موارد مسائل دیگری از آسیب و شکاف نیز در جریان اصولگرایی بروز کرد. از جمله "عافیت طلبی" برخی از نیروهای با سابقه اصولگرایی، "عملگرایی صرف" و همچنین "آرمان گریزی" بخشی از نیروها به بهانه واقع گرایی و ... که همه آنها نهایتاً منجر به این شد که جریان اصولگرایی در درون خود مشغول به خود شود و از خواستهای مردم و خدمت و توجه به ایشان دور بماند. در نتیجه طبیعی بود که در انتخابات 92 بیش از نیمی از مردم به فرد دیگری که نمادهای غیر اصولگرا داشت، رای دهند .
در این شرایط که بخشی از عوامل فتنه سیاه 88« افعی جانشان گرما خورده» و فرصت خود نمایی و جولان یافته اند، به نظر میرسد یک بازسازی سیستماتیک در جریان اصولگرایی لازم است تا به وسیله بازتولید دوباره تشکیلاتی و بازتعریف اصول سیاسی در راستای آرمانهای انقلاب و خدمت به مردم گام نهند.
این باز سازی نظام مند (سیستماتیک) نیاز به گفتگویی فراگیر میان همه نحله ها و زیر مجموعههای اصولگرایی دارد تا سوء تفاهم ها، دلخوریها و همه نقاط تاریک و مبهم ایجاد شکاف و تفرقه رفع شود و یک اتحاد فراگیر محقق شود.
البته بدیهی است که برخی عافیت طلبان که از روحیه آرمانگرایی انقلابی و اصول اصلی آن فاصله گرفته و این روزها با فتنه گرها همدستی دارند به نحوی که از جریان موسوم به اعتدال هم جلو زده اند و دیگر نمیتوان آنها را اصولگرا نامید، به طور طبیعی باید از قطار اصولگرایی پیاده شوند.
اما در کل باید همه نیروهای وفادار به "گفتمان انقلاب اسلامی" این را بدانند که رمز پیروزی در شرایط حاضر وحدت و دوری از اصطکاک درون جبهه ای است. این وحدت امروز یک ضرورت اجتناب ناپذیر است چرا که بدون آن امکان تحقق آرمانهای انقلاب و منویات امام خمینی (ره) و امام خامنه ای (مدظله العالی) متصور نیست. برای این هدف مهمترین شاهراه رسیدن به وحدت نشستن دور یک میز و گفتگو است.
متاسفانه یکی از مشکلات جریان اصولگرایی این است که نیروهای آن به جای گفتگو با هم دور یک میز در تریبونها و رسانهها گفتگو میکنند! اما جریان مقابل به خوبی از هشت سال توسعه سیاسی فراگرفته که باید از این روش اجتناب کند. این رفتار اشتباه بسیار بزرگی در جبهه اصولگرایی است که هر چه سریعتر باید حل شود.
در رسانه و ملا عام حرف زدن از اختلافات و نقاط ضعف یکدیگر، و نهایتاً یکی گفتن و یکی شنیدن از مهمترین عوامل ایجاد شرایط حاضر است. این رفتار نسنجیده ضمن مخدوش کردن وجهه اصولگرایی فرصت لازم را برای افراد و گروههای بدخواه و انسانهای کم ظرفیت به ویژه رسانههای بی ریشه و بی تعهد که بعضاً ادعای اصولگرایی هم دارند، فراهم میآورد تا دشمنیها و مخالفتهای کاذب و غیر واقعی را تشدید کنند.
امید است جریان اصولگرایی با اصلاح این رفتار و با گفتگوی مستمر، ضمن شناسایی آسیبها، اشتراکها و اصول مورد توافق که کم هم نیست به یک بازیابی سیستماتیک که مورد توافق بزرگان و دلسوزان جریان اصولگرایی بوده و مبتنی بر آرمانها و ارزشهای انقلاب اسلامی باشد، فضا را برای شکوفایی هر چه بیشتر این جبهه فکری و سیاسی در آینده فراهم کنند.