سرویس سیاسی-
طی روزهای گذشته بار دیگر موضوع گروه ویژه اقدام مالی (FATF) داغ شده است. بعد از موافقت رهبر انقلاب با تمدید زمان بررسی لوایح FATF در مجمع تشخیص مصلحت نظام، برخی افراد از این موضوع سوءاستفاده میکنند و دولت هم در حال بهرهبرداری سیاسی از آن است.
در تازهترین نمونه آن رئیسجمهور در جلسه روز گذشته (3 دی) هیئت دولت ادعا کردهاند که لوایح FATF بهترین راه مبارزه با فساد در داخل کشور است. ادعایی که میتوان به یکی از بهانهجوییهای سیاسی جهت تصویب این لوایح در نظر گرفت.
برای توجیه اجرای برنامه اقدام FATF، جریان FATF همواره ادعا کرده است که اجرای برنامه اقدام FATF برای رسیدگی به موضوعات پولشویی و فساد در کشور مفید است. در جلسه دیروز چهارشنبه هیئت دولت نیز حجتالاسلام روحانی با تکرار این ادعا، اظهار داشت: «یکی از راههای مبارزه با فساد همان چهار لایحهای بود که عرضه کردیم و مجلس شورای اسلامی دو عدد از آنها را تصویب کرد و دو لایحه دیگر، هنوز در گیرودار باقی مانده است و دستور مقام معظم رهبری در این رابطه راهگشاست. همان لوایح مربوط به FATF؛ آن بهترین راه مبارزه با فساد است».
میزبان و اعضای اصلی FATF، رکورددار فساد و پولشویی
درباره این ادعای رئیسجمهور نکاتی قابل ذکر است. نخست اینکه رئیسجمهور درحالی پویستن به لوایح FATF را بهترین راه برای مبارزه با فساد عنوان کرده است که کشور میزبان و اعضای اصلی این نهاد مالی هم چنین ادعایی ندارند ! مقر FATF در پاریس، پایتخت فرانسه است. همان کشوری که میزبان و حامیو پناهگاه گروهک تروریستی منافقین است. گروهک تروریستی که 17 هزار ایرانی بیگناه را به خاک و خون کشیده است. کشوری که مقر FATF در آن قرار دارد، حمایت و تجهیز صدام علیه ایران و حمایت و تجهیز گروهک تروریستی داعش را در کارنامه سیاه خود ثبت کرده است.
بر اساس برآوردها حجم پولشویی که بهصورت سالیانه در جهان انجام میشود، بین 800 میلیارد تا 2 تریلیون دلار است. حال سؤال این است که چه مقدار از این 2 تریلیون دلار حجم پولشویی در اقتصاد جهانی متعلق به اروپا و آمریکا، یعنی اعضای اصلی FATF است؟ برای دریافت پاسخ بد نیست به اظهارات رسمی مقامات دولت کشورمان نگاهی بیندازیم؛ هشتم آذر 96 خبرگزاری رسمی دولت(ایرنا) به نقل «عبدالمهدی ارجمندنژاد» مدیرکل سابق مقررات، مجوزهای بانکی و مبارزه با پولشویی بانک مرکزی و مدیرکل فعلی نظارت بر بانکها و مؤسسات اعتباری، خبری را منتشر کرد مبنی بر اینکه «70 درصد پولشویی دنیا در آمریکا و اروپا صورت میگیرد»، یعنی سالانه حدود 1تریلیون و 400 میلیارد دلار.
نگاهی به تجربه کشورهای عضو FATF نشان میدهد که پدیده پولشویی علیرغم گذشت چند سال از الحاق این کشورها، همچنان با تاروپود نظام مالی و بانکی آنها درهمتنیده باقی مانده است و ضوابط این نهاد نتوانسته از بروز پدیده پولشویی جلوگیری کند. از سوی دیگر، بر اساس گزارشهای موجود، 99 درصد پول کثیف موفق به عبور از سیستمهای نظارتی آمریکا و اروپا شدهاند و حدود 80 درصد از این پولها مجدداًً برای سرمایهگذاری و ساماندهی جنایات دیگر به کار میروند.
راه مبارزه با فساد شفافیت
و نظارت داخلی است نه FATF
نکته دیگر اینکه آقای روحانی در اوایل دولت خود در رابطه با کسب اطلاعات از حساب بانکی افراد جهت حذف برخی دهکها از دریافت یارانه نقدی گفته بودند که این کار اعتماد مردم را از سیستم بانکی سلب میکند و دولت این کار را نخواهد کرد. حال چگونه است آقای روحانی از روشی حمایت میکنند که اساس آن بر روی جزییات اطلاعات حساب بانکی افراد و گزارشدهی آن بنا نهاده شده است؟ پایش حسابهای بانکی و گزارش جزییات آنها در بحث اصلاح ساختار یارانهها مذموم است اما در بحث مبارزه با فساد مفید است؟
از سوی دیگر شعار مبارزه با فساد از سوی دولت با سوءاستفاده از مسئله FATF در حالی است که مرور کلی اقدامات دولت در سالهای گذشته دقیقاً بر علیه شفافیت و مبارزه با فساد بوده است. از حذف کارت سوخت با ادعای عجیب بیژن زنگنه وزیر نفت (دو نرخی بودن قیمت بنزین فساد میآورد) که 150 تا 200 هزار میلیارد تومان به کشور ضرر زد تا نتایج خسارت بار حذف «ایرانکد» و «شبنم» از کالاهای وارداتی که دست قاچاقچیان را بیش از پیش برای فعالیت باز گذاشت.
بر اساس نتایج یک بررسی با اجرای طرح سهمیه بندی بنزین و استفاده از کارت سوخت، مصرف روزانه بنزین از حدود 74 میلیون لیتر در تیرماه 1386 به حدود 60 میلیون لیتر در سال 1389 کاهش یافت. تصمیم دولت آقای روحانی مبنی بر حذف سهمیه بندی بنزین و کارت سوخت از خردادماه 1394، توام شد با رشد کاملاً غیرطبیعی مصرف روزانه بنزین از حدود 71 میلیون لیتر در سال 1394 به حدود 92 میلیون لیتر در سال 1397 یعنی افزایش بیش از 20 میلیون لیتر در روز طی فقط 3 سال در حالیکه میزان مصرف بنزین طی 10 سال از 1384 الی 1394 (تا قبل از حذف کارت سوخت) تنها 4 میلیون لیتر سالیانه افزایش پیدا کرده بود. علاوه بر حذف کارت سوخت و سهمیهبندی بنزین که نقش مهمی در کنترل مصرف بنزین داشت، نوسانات ارزی و افزایش شدید فاصله قیمت بنزین در مقایسه با کشورهای همسایه باعث شد تا قاچاق این فرآورده نفتی سهولت و جذابیت بالاتری پیدا کرده و این پدیده شوم رونق بیشتری هم پیدا کند.
همچنین اجرای نظام کدینگ کالا و خدمات طرحی بود که در دولت دهم برای پیگیری کالاهای وارداتی از مبدا تا سطح عرضه با صرف هزینههای هنگفت در دستور کار قرار گرفت. در چارچوب این طرح بود که دولت وقت تلاش کرد با نصب ایران کد و برچسبهای طرح شبنم امکان رهگیری کالاهای قاچاق در سطح عرضه را فراهم سازد اما دیری نپایید که برخی اشکالات اجرای این طرحها منجر به چاپ و فروش برچسبهای شبنم در سطح بازار شد و این برچسب خود به پوششی برای عرضه آزادانه کالاهای قاچاق تبدیل شد. بر این اساس، محمدرضا نعمتزاده، وزیر صنعت، معدن و تجارت از بدو ورود به این وزارتخانه با تأکید بر مفاسد ناشی از به کارگیری ایرانکد و شنبم از حذف این طرحها خبر داد.
بهطور مشخص توقف این طرحها دست قاچاقچیان را بیش از پیش برای فعالیت باز گذاشت و در حال حاضر این فعالان زیرزمینی اقتصاد از هر راهی برای واردات غیرقانونی کالا استفاده میکنند. حتی در شرایطی که هیچ اسکله غیرمجازی در کشور وجود ندارد بخشی از محصولات قاچاق از این طریق وارد کشور میشوند و بعد از عرضه محصولات در بازار هیچ راهی برای تشخیص قاچاق بودن آنها وجود ندارد.
مبارزه با فساد بهانه است،
تحمیل FATF نشانه است!
از طرف دیگر با وجود اجرای 39 بند از 41 بند برنامه اقدام FATF، مسئولین پاسخ نمیدهند که اجرای این برنامه چه کمکی به شناسایی شبکههای اخلالگر ارزی در کشور کرده است؟ FATF چه نقشی در کشف شبکه فساد بانک سرمایه داشته است؟ تصویب الحاق به این دو کنوانسیون دقیقاً چه کمکی به مبارزه با پولشویی و فساد در داخل کشور میکند؟
بنابر این لازمه مبارزه با فساد، خود تحریمیاز طریق FATF نیست؛ همچنان که فاسدترین دولتهای دنیا با میزبانی 76 درصد کل پولشوییها، گردانندگان FATF هستند و در حاشیه امنیت قرار دارند.
مشکل از بیهمتی دولت محترم است در مبارزه با فساد، بلکه بسترسازی برای فسادهای هنگفت دهها هزار میلیارد تومانی است. گرچه ما میخواهیم فراموش کنیم اما آقای روحانی پرونده تخلفات حسین فریدون، صفدر حسینی، احمد عراقچی، عبدالله پوریحسینی، هاشم یکهزارع، اصغر پیوندی، شبنم نعمتزاده،هادی رضوی، شهاب غندالی و... دهها نفر دیگر را به یادمان میآورید. از دستیار رئیسجمهور، تا رئیس صندوق توسعه ملی، معاون ارزی بانک مرکزی، رئیس سازمان خصوصیسازی، روسای ایران خودرو و سایپا، رئیس هلالاحمر، دختر وزیر سابق صمت، داماد وزیر صمت و کار و رفاه، و رئیس صندوق ذخیره فرهنگیان، مرتکب انواع زد و بندها شدند و اگر همت دستگاه قضایی نبود، همچنان ادامه میدادند.
بر این اساس اظهارات جناب رئیسجمهور در رابطه با فایده و اثرات لوایح FATF در بحث مبارزه با فساد، بیشتر تداعیکننده اظهارات ایشان در رابطه با برجام است. پیش از این، ایشان در رابطه با آثار برجام گفته بودند که برجام علاوهبر برداشتن تحریمها، باعث میشود بیکاری از بین برود، مشکل آلودگی حل شود، مشکل آب آشامیدنی و... برطرف شود. اما در این 5 سال مشاهده شد، نه تنها تحریمها برنداشته نشد بلکه تحریمها بیشتر هم شد. به طور قطع با توجه به اسناد وزارت خزانهداری در رابطه با FATF، تکمیل برنامه کارگروه ویژه اقدام مالی نه تنها موجب فساد زایی و رفع محدودیتهای بانکی نخواهد شد بلکه باعث شفاف شدن آن برای آمریکا و مسدودسازی روزنههای دور زدن تحریم میشود.
خوان زاراته معاون مدیریت مبارزه با تروریسم و جرائم مالی در وزارت خزانهداری آمریکا و از طراحان تحریمهای فلجکننده علیه ایران در جملهای مهم و قابل تأمل میگوید: «برای قرار دادن ایران در تنگنا و سختتر کردن شرایط برای این کشور، به حضور کامل FATF نیاز است.»

1-پس از هجرت مسلمانان به مدینه و تشکیل جامعه جدید، کفار ستمگر و اشرافیت مستکبر قریش بازهم دست از دشمنی با پیامبر(ص) و پیروان ایشان برنداشت و از طرق مختلف از جمله کاروانهای تجاری که از مدینه به سوی شام عبور میکردند (و علیرغم همه دشمنیها و شرارتهای قریش علیه مسلمانان در سیزده سال آغاز بعثت و قبل از هجرت، پیامبر اجازه عبور و مرور به آنها داده بود) گستاخانه پیامبر و مسلمانان را تهدید میکردند. حرف آنها این بود که رسول خدا(ص) بدون هیچ شرط و شروط و بدون هیچ حرف و مذاکرهای بساط اسلام و حکومت و جامعه سازی و... را در مدینه جمع کند و با پای خود و به همراه یاران مهاجرش به مکه آمده خود را تسلیم کنند تا دربارهشان تصمیم گرفته شود... سرانجام با نزول آیات جهاد «اُذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا...»، که به مسلمانان اجازه دفاع در برابر تهاجم قریبالوقوع کفار و خنثیسازی توطئهها وشرارتهای آنها داده شد، پیامبر به مردم شهر وپیروانش فرمان آمادهباش داد و... وقتی قریش به تهدیدات خود عمل کرد و به عنوان قدرت اول نظامی جزیرهًْالعرب به مدینه حمله برد، مسلمانان با آمادگی روحی و فیزیکی که داشتند حملات آنها را (در بدر و احد و خندق و...) درهم کوبیده و خنثی کردند و... به گونهای که در سال ششم هجرت کفار مستکبری که موجودیت مسلمانان را به رسمیت نمیشناختند و جز نابودی آنها به چیزی رضایت نمیدادند و از روی ضعف و استیصال خواستار مذاکره با دولت مدینه شدند و در «حدیبیه» روبهروی پیامبر نشستند و قرارداد دهساله صلح امضاء کردند... صلحی که بهدلیل بدعهدی دشمنان مقدمه سقوط قدرت قریش در منطقه را فراهم آورد و...
2- مستکبران عالم، روزگاری نه چندان دور برای خودشان در این مملکت بروبیایی داشتند و در شمال و جنوب آن تاختوتاز میکردند ملت و بزرگ و کوچک و تاریخ و فرهنگ آن را تحقیر میکردند و... حتی بنابرصلاحدید خود خاک ایران را میان خود تقسیم کرده (قرارداد1907) و...! برای آن شاه و وزیر و وکیل تعیین میکردند و... اما حالا به برکت انقلاب اسلامی دستشان از چنگاندازی به این آب و خاک کوتاه شده است و... با تمام وجود، اثرات خردکننده انقلاب اسلامی را در فناشدن آرزوهای دور و دراز خود در این کشور و بلکه منطقه احساس میکنند. ریشه و رمز دشمنیهای بیامان آنها با این انقلاب و مردمی که آن را برپا کرده و بیش از چهل سال است به پای آن ایستادهاند، همین جاست. بنابراین تردید نباید کرد تا زمانی که انقلاب اسلامی، انقلاب اسلامی است و نظام جمهوری اسلامی در خط اصیل انقلاب که در سیره و روش امام راحل و رهبری انقلاب متجلی است، حرکت میکند و قاطعانه در پی تحقق آرمانها و اهداف منبعث از انقلاب است این دشمنیها و خصومتها به شکل وحشیانهتر و گستاخانهتر ادامه خواهد داشت. پس«به دشمن اعتماد نکنیم» آنها هرگز در پی ایجاد رابطه انسانی و محترمانه با ما نیستند و یکسره و هر روز در حال تدارک توطئهای جدید برای بستن دست و پای ایران انقلابی هستند. بنابراین کسی(خاصه از مسئولان و مدیران ارشد مملکت) خودش را و بدتر از آن مملکت را بیش از این معطل کوتاه آمدن و لطف و محبت ناداشته دشمن زورگو نکند و منتظر چراغ سبز آمریکاییها به امضای بایدن نباشد که این امری ناشدنی و انتظاری عبث و از سر خودفریبی است و نتیجهای جز بازی با عمر و وقت این ملک و ملت و هدر دادن آن ندارد.
3- دشمن و در راس همه (به تعبیر دانشمند شهید فخری زاده) « دیو پلید»، آمریکا اهل عبرت نیست. خداوند برگوش و ذهن او قفل زده است. چهل و دو سال است که جز دشمنی و خباثت و توطئه وکارشکنی و... درباره این مملکت کاری نکرده است و بدون تردید از این به بعد هم جز این انجام نمیدهد با این همه، هرچه علیه این ملک و ملت شهید داده میکند و میکوبد، پیامدهای منفی آن دامن خودش را میگیرد و چهره کریه و ضد انسانی آن از پشت پردههای دروغ و نیرنگ بیرون افتاده و در نزد جهانیان رسواتر از همیشه است، چنانکه امروز در دنیا کسی به آلوده بودن دست دولت تروریست آمریکا و همپالکیهای جنایتکار و غاصبش مثل اسرائیل به خون شهدای مقاومت و هستهای ایران تردیدی ندارد. و باز به گواه واقعیات و اعترافات مکرر شخصیتهای غربی از سیاستمدار تا کارشناس، تحریمهای آمریکا و غرب برای تسلیم ایران بیاثر بوده و حتی بالاتر از آن تحریم اقتصادی و حمله به معیشت و سفره مردم و اقتصاد کشور عملا و با وجود مقاومتهای خائنانهای که از داخل صورت میگیرد، دارد به فرصتی تبدیل میشود برای مبارزه با مفسدان و مفاسد و اصلاح ساختاری و تقویت پایههای اقتصادی کشور!... باری با همه اینها دشمن اگر اهل عبرت و منطق بود باید از همان جنگ هشت ساله و دفاع جانانه ملتی دست خالی اما متوکل، خیلی چیزها دستگیرش میشد. او سخت به مکر «خیرالماکرین» گرفتار آمده است. این انقلاب تا در مسیر حق و در امتداد خون شهدا در حرکت است هیچ قدرت پوشالی حریفش نمیشود. هیچ حربه و سلاحی هرچند پیشرفته و مجهز در مصاف با آن کارآمد نیست. پای خون شهدا در میان است. صحبت مجاهدت ملتی است که با خدا معامله کرده است. خداوند اجر محسنین و کسانی را که در راه او جهاد میکنند ضایع نمیکند... دشمن این ملک و ملت؛ قاتلان صیاد و سلیمانی و فخریزاده و... مطهری و بهشتی و دستغیب، به خدا اعلام جنگ دادهاندو... نتیجه جنگ با خدا هم معلوم است که چیست؟!
4-سه راه میتوان فرض کرد. نخست آنکه دست از انقلاب و آرمانها و عزت و شرف و استقلال خود برداریم و پرچم تسلیم بالا ببریم و عذر تقصیر نزد سلطهگران زیادهخواه و جنایتکاران تاراجگر که حداقل طی دویست سال اخیر مانع از پیشرفت بهموقع و بایسته این سرزمین شدند؛ ببریم و از انقلاب اعتقادی خود نزدآنها عذر خواهی کنیم وبیخیال خون شهدا و مجاهدتهای ملت شویم و... که این امری محال است.آنهم در زمانی که پس از چهل و دوسال مقاومت و ایستادگی یک ملت بزرگ آنهایی که دنبال تجزیه ایران بودند حالا درباره تشکیل امپراطوری قدرتمند به رهبری ایران هشدار میدهند. نخستوزیر تروریست رژیم غاصب صهیونیستی دوبار در چند روز اخیر در اینباره صریحاً اعلام خطر کرده است.
دو دیگر آنکه دشمنان و بدخواهانی که با این انقلاب سر ستیز و کینهای ذاتی و تمام ناشدنی دارند بر سر عقل بیایند و دچار تحولات اخلاقی و ایدئولوژیک شوند ودر عین حفظ سیرت و اصالت انقلاب تغییر روش دهند و دست از دشمنی و شیطنت و تهدید و تحریم و... بردارند و... که این هم امری ناممکن است.
وبالاخره راه سوم؛ تنها و تنهاترین راه مقابله با این دشمن بیمنطق، متکبر و زبان نفهم، خنثی کردن دشمنیهای اوست که در قالب توطئهها و تهدیدها و تحریمها و... عینیت مییابد. وقتی تسلیم و ذلتپذیری ایران اسلامی و مردم غیور و شجاع آن محال است. وقتی کوتاه آمدن و منطقی شدن دشمن مستکبری که خدا به مصداق (نسؤالله فانساهم انفسهم) او را از یاد خودش برده است غیرممکن است آیا اصولاً جز راه سوم یعنی «خنثی سازی» راه دیگری باقی میماند؟ راهی که الگوی راستین بشریت رسول ختمی مرتبت (ص) به دوستداران وپیروانش که به عشق او و احیای بیکموکاست مکتب او در اوج هیاهوی مکاتب مادی و عربدهکشی سرمایهداری انقلاب اسلامی به پا کردهاند، نشان داده است راهی که طی آن بیش از هر چیز به توکل و تدبیر خودمان و بسیج و همت ارادهها از داخل بستگی دارد. (رهبر انقلاب اخیرا در اینباره تاکید فرمودند: «من قبلاً گفتهام حالا هم تکرار میکنم رفع تحریم دست دشمن است و خنثیکردن تحریم دست ماست، غیر از این است؟ ما که نمیتوانیم رفع تحریم کنیم، دشمن باید رفع تحریم کند اما خودمان میتوانیم این تحریم دشمن را خنثی کنیم. پس از این مقدم است، پس این درست است، بیشتر دنبال این باشیم.»
5- صادق آل محمد(ع) میفرماید«از نظر من تفاوتی ندارد که کار مردم به دست خائن باشد یا ناشی؛ چون نتیجه آن یکی است.» متاسفانه جامعه ما از بابت رعایت نکردن همین اصل بدیهی متحمل ضربات و ضررهای بسیار شده است. راه خنثی کردن توطئهها و تحریمهای دشمن فقط و فقط «قوی شدن» است. رهبر انقلاب در اینباره تاکید میکند «باید در همه عرصهها از جمله اقتصاد علم و فناوری و دفاعی قوی شویم چون تا قوی نشویم دشمنان از طمع، تعرض و تجاوز دست برنخواهند داشت.»
قوی شدن هم در گروی رعایت اصول است. وحدت و همدلی و تقویت و تکیه بر تواناییهای غنی و داراییهای خدادادی انسانی و مادی این «ملک پرگهر» است. مبارزه بیامان با هرچیز و هر فرد و جریانی است که با عملکرد خود موجب رنجش مردم و مانع از سلامت و پیشرفت جامعه در حوزههای مختلف میشود. مثلا امروز برخورد و پیگیری قاطع و بیتعارف با دلالیسم مخرب و بیمهار که ردپای منحوس و شومش در خیلی جاها بهویژه آنجا که با اقتصاد معیشت زندگی مردم سر وکار دارد بهخوبی دیده میشود، یکی از ضروریات مسلم و از لوازم قوی بهحساب میآید بهعلاوه اصول کارسازی چون اصل شایستهسالاری به معنای واقعی کلمه باید در همه جا دقیقاً رعایت شود تا نفوذیهای اجیرشده ومنافقان نتوانند در لباس دوست و ظاهر خودی در این و آن سازمان و تشکیلات رخنه و به پادویی دشمن وخیانت به مردم مشغول باشند. کسانی که ردپاهای آنها شاید بیش از هرجا در رسانهها دیده میشود و برای خوشرقصی بیگانگان و مانع شدن از حرکت اصیل انقلاب و خوشرقصی برای اربابان خود از هیچ کاری حتی تحریف وقیحانه سخنان و رهنمودهای رهبری و اگر لازم باشد مقدسات و محتویات کتاب آسمانی ابایی ندارند. همچنین عناصر سستعنصر و هویتباخته که بنابر ملاحظات خانوادگی و باندی و... صاحب پست و منصب شده و میشوند با عملکرد فرصتطلبانه خود دشمن شاد کن نشوند، مجال ورود به چنین جایگاههایی را پیدا نکنند... باری، تنها راه مقابله با دشمنیهای روزافزون، خنثی کردن آنهاست و خنثیکردن هم در گروی قوی شدن همهجانبه و تقویت درون است... این کاری است شدنی. به شرط آنکه اراده و ایمان «میانداری» کنند و...مهمتر از همه باور به وعدههای خدا است که خود به مومنان و مجاهدان چنین «پیام امید» داده است که «الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا...».
محمدسعید مدنی
دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی روز شنبه پیرامون حاشیهسازیهای اخیر در مورد تصویب قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها بیانیهای صادر کرد.
در بخشی از این بیانیه آمده است: حدود دو ماه قبل، ریاست محترم مجلس شورای اسلامی کلیات طرحی را که جمعی از نمایندگان محترم مجلس ارائه و مراحلی از آن نیز طی شده و طراحان نیز بر فوریت تصویب آن اصرار داشتند را در یکی از نشستهای شورای عالی امنیت ملی برای آگاهی اعضا ارائه کردند. شورا نیز ضمن استقبال از اصل موضوع و احترام به حق نمایندگان محترم مجلس در ارائه و تصویب طرحهای مورد نظر، ملاحظاتی را نسبت به جوانبی از موضوع جمعبندی و مورد تصویب قرار داد که پس از طی مراحل نهایی به عنوان مصوبه شورا ابلاغ شد.
توجه مجلس به ملاحظات ادامه مطلب...
چرا موضع اصلاحطلبان درباره مذاکره، خیانت و حماقت است

-
Visual Search
-
Save
-
Share
هیچ چیز نمیتواند از طنز این ماجرا بکاهد که چهار دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران هنوز باید برای برخی مسئولان، دشمنی یکسان دموکراتها و جمهوریخواهان آمریکایی با ایران را تبیین کنیم. اینبار اما سراغ روزهای دور نمیرویم. اشارهای به اعمال اولین تحریمها در دولت دموکرات «جیمی کارتر» نمیکنیم یا از اعمال اولین تحریم نفتی ایران پس از انقلاب اسلامی توسط «بیل کلینتون» دیگر رئیسجمهور دموکرات ایالات متحده چیزی نمیگوییم. اینبار حداکثر 5 سال به عقب برمیگردیم و روزهای ماه عسل برجام را بررسی میکنیم.
از روز توافق بر سر برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) کمتر از 5 ماه میگذشت و هنوز روز اجرای برجام فرا نرسیده بود که «باراک اوباما» طی سخنانی در 6 دسامبر 2015 گفت به وزارت خارجه و وزارت امنیت داخلی این کشور دستور داده است تا «برنامه معافیت ویزا»(قانونی که به موجب آن شهروندان برخی کشورها برای اقامت 90 روزه در آمریکا احتیاج به ویزا نداشتند) را بازنگری کنند. یک روز پس از سخنرانی اوباما لایحه اصلاحی این قانون به مجلس نمایندگان آمریکا ارسال شد و مجلس نمایندگان
در 8 دسامبر 2015 با 407 رأی موافق آن را تصویب کرد. به موجب این اصلاحیه ایران به فهرست کشورهای در منطقه نگرانی آمریکا اضافه شد و اتباع
38 کشور عمدتا اروپایی که برای سفر به آمریکا از اخذ روادید معاف بودند، در صورت سفر به ایران و چند کشور دیگر، معافیتشان لغو شده و باید برای ورود به آمریکا روادید میگرفتند. 165 نماینده دموکرات مجلس نمایندگان آمریکا به این قانون رأی موافق دادند و دست آخر با امضای رئیسجمهور دموکرات ایالات متحده یعنی «باراک اوباما» در 18 دسامبر 2015 رسمیت یافت. قانونی که تبادلات تجاری، صنعتی و علمی میان ایران و کشورهای اروپایی را به شدت تحت تأثیر قرار میداد و اعمال محدودیتی جدید بر ایران و در نتیجه نقض برجام محسوب میشد. «محمدجواد ظریف» همان روز این قانون را «نامعقول» خواند و به روزنامه اینترنتی «المانیتور» گفت: «این مصوبه از نظر ما با تعهدات ایالات متحده ذیل برجام همراستا نیست.» عباس عراقچی معاون وزیر خارجه و رئیس ستاد پیگیری اجرای برجام نیز دو روز بعد به خبرنگار صدا و سیما گفت: «این قانون با برجام تناقض دارد.» اگرچه «جان کری»
وزیر خارجه آمریکا در نامهای برای آقای ظریف نوشت این قانون مانعی در مقابل برجام نخواهد بود و معافیتهایی برای ایران در این زمینه را وعده داد و پای وعدههایش را نیز امضا کرد. اما «امضای کری» هرگز تضمین نبود چون وقتی «خاویر سولانا» مسئول پیشین سیاست خارجی اتحادیه اروپا و نهمین دبیرکل ناتو قصد سفر به آمریکا را داشت از ورود او بدون روادید ممانعت به عمل آمد فقط به این دلیل که برای شرکت در مراسم تحلیف «حسن روحانی» در مرداد سال 1392 به ایران سفر کرده بود.
کمتر از یک سال بعد در حالی که فقط 10 ماه از اجرای برجام میگذشت، دموکراتهای مهربان! باز هم پاسخ حسن نیت ایران را با تحریم دادند.
«لایحه تحریمهای ایران»(ISA) 15 نوامبر 2016 با 419 رأی موافق در مجلس نمایندگان آمریکا تصویب شد. تمامی 183 نماینده دموکرات شرکتکننده در رأیگیری به «لایحه تحریمهای ایران» رأی موافق دادند. این تحریمها در مجلس نمایندگان آمریکا فقط یک مخالف داشت که از قضا آن هم «توماس ماسی» نماینده «جمهوریخواه» ایالت کنتاکی بود. در مجلس سنای ایالات متحده اما همین یک مخالف هم وجود نداشت و همه حاضران در جلسه اول دسامبر 2016 از جمله تمامی 44 سناتور دموکرات حاضر با «لایحه تحریمهای ایران» موافقت کردند. به موجب این لایحه، تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه ایران ده سال دیگر تمدید میشد. «حسن روحانی» 14 آذر 1395 طی سخنانی در مجلس شورای اسلامی اجرای این قانون را «نقض فاحش برجام» خواند و گفت: «مصوبه اخیر کنگره آمریکا به اعتقاد ما با برجام مغایرت داشته و ناقض آن است لذا رئیسجمهور آمریکا موظف است با استفاده از اختیارات خود از تأیید و به ویژه از اجرای آن جلوگیری نماید.» اما اوباما هرگز از اختیارات خود برای وتوی آن استفاده نکرد و 10 روز پس از تصویب کنگره، تحریمهای ایران تا سال 2026 تبدیل به قانون اجرایی شد. «محمدجواد ظریف» نیز 23 خرداد 1395 تمدید این قانون را «مغایر برجام» عنوان کرد. حتی «جان کری» وزیر خارجه آمریکا در گفتوگوهای خصوصی با آقای ظریف تمدید قانون ISA را «نقض برجام» از طرف آمریکا دانسته و قول ممانعت از تصویب آن را داده بود. اما علاوه بر «امضای کری» حتی «قول کری» هم هرگز تضمین نبود چون همزمان با قانونی شدن این لایحه، آشکارا مواضعش را تغییر داد و طی بیانیهای اعلام کرد: «این قانون کاملا با تعهدات آمریکا در توافق برجام سازگار است.»
4 ماه بعد هنوز آمریکا از برجام خارج نشده بود که دموکراتهای مهربان! با لایحه تحریمی دیگری به سراغ ایران آمدند. تارنمای «پولیتیکو» 23 مارچ 2017 در گزارشی نوشت: «لایحه تحریمهای ایران توسط گروهی از سناتورهای هر دو حزب رونمایی شد.» در کنار «باب کورکر» نماینده جمهوریخواه، «رابرت منندز» و «بن کاردین» از تدوینکنندگان دموکرات این لایحه بودند که مورد پشتیبانی «باب کیسی» و «کریس کونز» دو نماینده دموکرات دیگر کنگره قرار گرفت. این لایحه پس از اضافه شدن روسیه و کره شمالی به آن، 24 جولای 2017 تحت عنوان «قانون مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریمها»(CAATSA) در مجلس نمایندگان آمریکا معرفی شد و یک روز بعد با 419 رأی موافق به تصویب رسید. این بار هم تمامی 190 نماینده دموکرات شرکتکننده در رأیگیری به این لایحه رأی موافق دادند و هر سه نماینده مخالف(جاستین اماش، جیمی دانکن و توماس ماسی) از حزب جمهوریخواه بودند. لایحه «کاتسا»(CAATSA) 27 جولای 2017 در مجلس سنا به رأی گذاشته شد و با 98 رأی موافق در مقابل 2 رأی مخالف تصویب شد. درست حدس میزنید این بار هم هیچکدام از دو سناتور مخالف این لایحه تحریمی، از حزب دموکرات نبودند! با توجه به رأی بالای کنگره(بیش از 2/3) این لایحه برای قانونی شدن احتیاجی به امضای ترامپ هم نداشت. با قانون «کاتسا»(CAATSA) در اقدامی بیسابقه «سپاه پاسداران» در فهرست گروههای تروریستی آمریکا قرار گرفت. این قانون همچنین ساختاری را فراهم کرد تا تحریمهای اقتصادی که به بهانه فعالیتهای هستهای ایران وضع شده بود ذیل عناوین دیگر تجدید شود.
4 مرداد 1396 «عباس عراقچی» معاون وزیر خارجه در واکنش به تحریمهای آمریکا ذیل قانون «کاتسا» گفت: «این اقدام میتواند اجرای موفق برجام را تحت تاثیر قرار دهد و بهرهمندی جمهوری اسلامی ایران را از برجام کاهش دهد. به همین جهت ناسازگار با بندهای مختلف برجام است.» سخنگوی وزارت خارجه نیز همان روز این اقدام آمریکا را «نادیده انگاشتن و به خطر انداختن برجام» توصیف کرد و گفت: «مفاد این لایحه با روح و مفاد برجام منطبق نیست.»
با اطمینان خوبی میتوان گفت هیچ کس به اندازه دموکراتها در مسیر تحریم ایران و نقض برجام گام برنداشته است. 21 تیر 1395 تقریبا یک سال از روز توافق برجام میگذشت و هنوز دولت دموکرات باراک اوباما بر مسند بود که سفیر کره جنوبی در تهران زبان به اعتراض گشود: «کسانی که برجام را پذیرفتند هماکنون بانکهای خود را مجاب کنند که پولهای ایران را به این کشور انتقال دهند و مانع شدن از این موضوع اکنون غیرقانونی است. این تاسفآور است که سفارت کره جنوبی با وجود سپری شدن 6 ماه از اجرایی شدن توافق برجام هنوز پول سفارت خود را از طریق قاچاق به ایران میآورد.» سپتامبر 2017 وقتی «محمدجواد ظریف» با عصبانیت به وزیر خارجه آمریکا گفت: «ما هنوز نمیتوانیم در انگلستان یک حساب بانکی باز کنیم.» مسلما به دولت جدید آمریکا که فقط 8 ماه از روی کار آمدنش میگذشت؛ اشاره نمیکرد. اعتراض او بیشتر متوجه دولت دموکرات قبلی بود. اتفاقا همین اعتراض را در مقابل «جان کری» نیز مطرح کرده بود اما وزیر خارجه دولت اوباما با وقاحت تمام پاسخ داد: «این موضوع به ما ربطی ندارد!» 25 خرداد 1395 هنوز 6 ماه به پایان دولت اوباما مانده بود که رهبر انقلاب با عتاب به مسئولان نظام گفتند «این قدر نگویید تحریمها برداشته شده» و سپس به دشمنی دولت دموکرات آمریکا با ایران اشاره کردند: «تحریمها برطرف نشده... من خواهش میکنم کسانی که دستاندرکارند توجّه کنند، دقّت کنند؛ مدام نگوییم تحریمها برداشته شده؛ نه، مسئلهی معاملهی بانکها حل نشده و بانکهای بزرگ معامله نمیکنند... قضیّهی بیمهی نفتکشها همینجور است... ما پیشپرداختهایمان را همینطوری انجام دادیم: ما [غنیسازی] بیست درصد را تعطیل کردیم، فُردو را تقریباً تعطیل کردیم؛ اراک را تعطیل کردیم، اینها پیشپرداختهای ما بوده، حالا باز توقّع دارند... پولهایی که در کشورهای دیگر داریم به ما داده نمیشود... ما پول داریم در بانکهای اینها؛ منتها چون پولها به دلار است و مسئلهی دلار به آمریکا ارتباط پیدا میکند، نمیتوانند بدهند، کار قفل شده. خب این دشمنی آمریکا است؛ [مگر] دشمنی چیست؟ اینها عمل نکردند.»
در واقع قبل از اینکه ترامپ 18 اردیبهشت 1397(8 می 2018) برجام را پاره کند، باراک اوباما آن را در سطل زباله اتاقش انداخته بود. کاری که ترامپ کرد فقط این بود که آن کاغذهای مچالهشده را از سطل زباله بیرون کشید و درون دستگاه خردکن گذاشت. اختلاف میان دموکراتها و جمهوریخواهان در آمریکا چیزی شبیه اختلافنظر میان استفاده از سطل زباله یا دستگاه کاغذ خردکن است. کمی بیش از یک ماه دیگر وقتی ریاستجمهوری آمریکا به «جو بایدن» منتقل شود، او بخشی از دولت خود را از همان نمایندگان دموکرات کنگره تشکیل خواهد داد که لوایح تحریمی ایران را به جریان انداخته و با اکثریت آراء تصویب کردند. آنها معماران دیوار تحریم ایران هستند
و هیچ معماری دیوار را به قصد خراب کردنش نمیسازد.
سید محمدعماد اعرابی

یک عضو مرکزیت کارگزاران میگوید: اجزای دولت در حوزه اقتصادی ناهماهنگ عمل میکنند و همین موجب نابسامانی اقتصادی شده است.
سعید لیلاز به خبرآنلاین گفته است: مسئله فساد چه درون دولت و چه بیرون آن و تصمیمهای ناهماهنگ و غیرمنسجم حتی درون دولت هم وجود دارد و من در این زمینه با آقای عطریانفر همعقیده هستم که آقای روحانی از همه ظرفیتها و امکانات استفاده نکرده و نمیکند.
لیلاز تصریح کرد: همین موضوع رسوب کردن 12 میلیون تن کالا در گمرکات کشور که حدود 4 میلیون تن کالای اساسی دربر دارد، که دلیل آن اختلاف گمرک و بانک مرکزی است که هر دو زیر نظر یک دولت هستند اما حل نشده است؛ آقای روحانی و آقای جهانگیری هم برای حل آن دستور دادند اما مسئله همچنان برقرار است!
این تحلیلگر اقتصادی افزود: به نظر من دولت آقای روحانی میتواند خیلی بهتر این اقتصاد را اداره کند و نظام جمهوری اسلامی هم اگر به این عدم انسجام موجود غلبه کند بر بحرانهای کشور بهطور بسیار موثری غلبه میکند.
وی گفت: من هم مانند آقای عطریانفر معتقدم بخش زیادی از مشکلات فعلی کشور به دولت مربوط میشود.
انتظار برای مشخص شدن نتیجه انتخابات آمریکا برای صدها میلیون انسان روی زمین مانند آن است که بخواهید بدانید قرار است از سوی مار گزیده شوید یا عقرب! واقعیت ماجرا برای شهروند
اهل تهران، بغداد، کابل، دمشق، اسلامآباد و صنعا چیزی جز این نیست و تمام آنچه درباره تفاوت ترامپ و بایدن گفته میشود، حقهبازی و شامورتیبازی عدهای است که یا متوهماند و یا نان راهانداختن چنین سیاهبازیهایی را میخورند.
اوبامای دموکرات با شعار تغییر در سال 2008 روی کار آمد و در تبلیغات خود از جنگهای بیپایان بوش جمهوریخواه انتقاد کرد و وعده داد زندانهای مخوفی همچون گوانتانامو را خواهد بست. اوباما نه تنها حضور و مداخله نظامی آمریکا در غرب آسیا را کاهش نداد بلکه آن را تشدید هم کرد و دامنه ترورهای پهپادی را در منطقه بهشدت گسترش داد. ترورهایی که در آنها علاوه بر اهداف مورد نظر آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم، در اغلب موارد غیرنظامیان نیز کشته میشدند و رسانههای غربی برای کودکان و زنان و مردان بیگناه این حملات که تکهتکه میشدند، نام
«تلفات جانبی» را انتخاب کردند تا مبادا خاطر شهروند لسآنجلس و آریزونا و دالاس مکدر شود و به این سؤال فکر کند که رئیسجمهور ما آن سوی دنیا چه غلطی میکند.
برای ملت ایران چه فرقی میکند که جمهوریخواهان چهار سال دیگر مستاجر کاخ سفید باشند یا دموکراتها جای آنها را بگیرند؟ آنهایی که مدعی تفاوت این دو هستند کافی است چشم خود را باز کنند و نگاهی به طرحهای ضدایرانی کنگره و سنا و نتایج این طرحها بیندازند. تمامی این طرحها با آرای قاطع و اغلب آنها با چیزی حدود 100 درصد آرا تصویب شدهاند. در یکی از موارد در سنا که تنها یک سناتور به طرحی رای منفی داده بود درباره چرایی مخالفت خود با آن طرح ضدایرانی گفته بود به نظرم این طرح
به اندازه کافی قوی نیست!
فضای سیاسی آمریکا در مورد ایران چنین ذهنیت و عملکردی دارد و در کشور ما روزنامهای تیتر میزند؛ ارزانی بایدنی یا گرانی ترامپی و فردی که هر روز در شبکههای ماهوارهای، سایتها، روزنامهها و شبکههای اجتماعی مشغول حرافی است از انتخابات آمریکا که تبدیل به افتضاحی تمامعیار و شرمآور شده نتیجه میگیرد که قدرت در آمریکا در دست قانون بوده و این واقعیتی تحسینبرانگیز است!
این قلیلالفکرها و کثیرالکلامها علاقهای به دیدن واقعیتها ندارند. در انتخابات آمریکا شبکههای اجتماعی بهشدت کنترل میشوند و هر کسی حق ندارد درباره نتیجه انتخابات هرچه دلش خواست بگوید. برای نمونه توئیتر چند روز پیش اعلام کرد فقط هفت منبع رسمی حق اظهارنظر درباره نتیجه انتخابات را دارند و بقیه باید با استناد به این هفت منبع عمل کنند، در غیر این صورت توئیت آنها پاک یا با اعمال محدودیت مواجه خواهد شد. ظاهراً روی حساب و کتاب و با سند و مدرک حرف زدن فقط برای آمریکاییها خوب است و برای کشورهایی مانند ایران نشانه دیکتاتوری و نبود آزادی رسانه و بیان!
هایکو ماس، وزیر خارجه آلمان گفته است؛ «برای اینکه دموکراسی کارایی داشته باشد، بازندگان معقول و محترم از برندگان زیرک مهمتر هستند.» بازنده معقول و محترم در آمریکا و اروپا خوب است اما اگر مثلاً در ایران بازنده زیر میز بزند و بیسند و مدرک ادعای تقلب کند، میشود نماد آزادیخواهی و دموکراسی و باید از او حمایت کرد و پشتش ایستاد. برخورد غرب و رسانههای آنها با ادعای تقلب در ایران سال 88 و آمریکای 2020 بسیار جالب و قابل تأمل است. این دوگانگی شرمآور و یک بام و دو هوای غربی آنجایی اوج خود را نشان میدهد که در آمریکا حتی اغلب همحزبیهای ترامپ هم از ادعای وی مبنی بر تقلب حمایت نکردهاند اما درباره ایران کل غرب به میدان آمده و از تمام ظرفیت خود - رسانهای، سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی و حتی امنیتی- برای پشتیبانی از فتنه 88 استفاده کردند.
برای فهم واقعیت و ماهیت انتخابات آمریکا باید به سخنان صحنهگردانان این خیمهشببازی توجه کرد. آنچه در آمریکا انتخابات نامیده میشود، تزریق پول از سوی صنایعی است که کسبوکار آنها مرگ است و مستقیم یا غیرمستقیم در آن دستی دارند. یکی از این صنایع بزرگ شرکت بوئینگ است که علاوه بر هواپیماهای مسافری، تولیدکننده تسلیحات و جنگافزار نیز هست.
دیو کالون، مدیرعامل شرکت بوئینگ، در تیرماه گفت بدون توجه به آنچه در سوم نوامبر(روز پایان انتخابات آمریکا) اتفاق میافتد، بسیار خوشحال خواهد بود. کالون گفت: «من فکر میکنم هر دو نامزد، حداقل از نظر من در سطح جهانی و به دفاع از کشور ما علاقهمند هستند و من معتقدم آنها از صنایع پشتیبانی خواهند کرد. من فکر نمیکنم که ما بخواهیم موضعگیری کنیم که یکی بهتر از دیگری است.»
سخنان کالون گویای یک واقعیت مهم و کلیدی است. آمریکا در سیاست خارجی خود بهعنوان یک واحد کاملاًً متحد و منسجم عمل میکند. مجموعههای صنعتی- نظامی پول کمپینهای انتخاباتی را تامین میکنند. دولتهای برآمده جنگهای قبلی را ادامه میدهند و جنگهای جدید به راه میاندازند تا محصولات این مجموعهها همچنان فروش رود، آدمهای معمولی و بیگناه در کشورهای مختلف کشته میشوند. مسئول تطهیر و پاک کردن خون از پنجه و دندان آنها نیز برعهده هالیوود و دیگر رسانههای آمریکایی است که باید این کسبوکار پرسود و مرگآفرین را مبارزه علیه تروریسم و جنگ برای آزادی و دموکراسی جابزنند. یمن یکی از فاجعهبارترین نمونههای این اتحاد شوم است؛ کشتار در دوره دموکراتها شروع شد در دوره جمهوریخواهان ادامه یافت و در دوره بعد نیز ادامه خواهد داشت.
انتخابات آمریکا فقط در مورد سیاست خارجی این کشور بیتأثیر نیست. مسائل اساسی و چالشهای بزرگ این کشور نیز فارغ از اینکه ترامپ برنده اعلام شود یا بایدن، ادامه خواهد داشت. لیست این چالشها بلندبالاست و برخی از آنها عبارتند از؛
1- نظامی شدن پلیس ادامه مییابد؛ در برخی شهرها پلیس
به هلیکوپترهای بلکهاوک و حتی تانک مجهز شده است!
2- آمار زندانیان افزایش مییابد؛ زندانها در آمریکا به شرکتهای خصوصی سپرده و به کسبوکاری بسیار پرسود تبدیل شده است!
3- فقر گسترش خواهد یافت؛ 46 میلیون آمریکایی زیر خط فقر هستند و 16 میلیون کودک دسترسی به غذای کافی ندارند.
4- کشتن مردم عادی بهخصوص سیاهپوستان توسط پلیس ادامه مییابد؛ سالانه صدها آمریکایی - عمدتاًً سیاهپوست- بیدلیل یا با دلایل واهی با شلیک مستقیم پلیس کشته میشوند. احتمال کشته شدن به دست پلیس در آمریکا هشت برابر بیشتر از مرگ بر اثر عملیات تروریستی است.
5- فساد دولتی گسترش مییابد؛ از هر 10 آمریکایی 8 نفر معتقدند که دولت بهشدت فاسد است و دولتمردان این کشور به منافع خود فکر میکنند تا شهروندان. این نظر با آمار نمایندگان کنگره تقویت میشود که اغلب آنها 14 برابر بیش از قشر متوسط جامعه دارند و در واقع کنگره جای ثروتمندان است نه آدمهای عادی.
6- نظارت و کنترل بر مردم بیشتر خواهد شد؛ چشمان دولت در هر کجا و هر حال شهروندان را تحت نظر دارند. چه چیزی میخوانند، چه چیزی میبینند، کجا میروند، چقدر هزینه میکنند، با چه کسانی تعامل دارند و... همهچیز رصد و پالایش و آنالیز میشود.
اینها تنها چند نمونه از واقعیتهای پیشروی آمریکاست. اسفبارتر و ترحمبرانگیزتر از وضعیت آشفته و رو به انحطاط آمریکا، وضعیت آنهایی است که دل به این آمریکا بسته و از آن انتظار گشایش دارند. نکته رقتبار ماجرا آنجاست که اگرچه این جماعت خروار خروار به آمریکا ارادت داشته و به آن خدمت میکنند اما آمریکا در برابر این ارادت قلبی و بیپایان، سرسوزنی هم به آنها عنایت نمیکند؛
بیمزد بود و منت هر خدمتی که کردند/ یارب مباد کس را
مخدوم بیعنایت!
محمد صرفی
سرویس خارجی-
وضعیت در خیابان شهرهای بزرگ آمریکا، مثل واشنگتن، نیویورک، لس آنجلس، فیلادلفیا و پورتلند شدیدا مشتنج گزارش شده است.
بر اساس گزارشهای تصویری، طرفداران و مخالفان هر یک از نامزدها با خشم و نفرت به جان هم افتادند و نیروهای امنیتی نیز برای سرکوب تظاهرکنندگان، وارد
عمل شدند.
عصر دیروز شبکه فاکس نیوز اعلام کرد که طبق نظرسنجیها، حدود 75 درصد مردم آمریکا منتظر وقوع یک جنگ داخلی پس از برگزاری انتخابات هستند.
«دالاس نیوز» نیز گزارش داد، مردم در مورد اتفاقات پس از انتخابات، نگران بوده و با سوء ظن به یکدیگر مینگرند. پیش از این نیز نشریه «فارین پالیسی» از احتمال وقوع جنگ داخلی در آمریکای پس از انتخابات خبر داده بود.
اداره پلیس شهر «بورلی هیلز» کالیفرنیا اعلام کرد، شماری از مخالفان ترامپ به تجمع حامیان او در این شهر حملهور شدند و این مسئله، سبب ایجاد درگیریهایی میان آنها شد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، نیروهای پلیس ضد شورش مقابل معترضانی قرار گرفتند که به تجمع حامیان ترامپ نزدیک میشدند.
در این میان، ترامپ و بایدن هم علیه یکدیگر خط و نشان میکشند و فضا را بیش از پیش ملتهب میکنند.
به گزارش ایسنا، ترامپ با تاکید مداوم بر این مسئله که رایگیری پستی مستعد تقلب است، به تازگی استدلال کرد که تنها نتایجی که در شب انتخابات به دست آمده است، باید شمارش شوند.
کمپین او هم به دنبال محدود کردن رایگیری غیابی است.بایدن در گردهمایی میشیگان گفت: اهمیتی نمیدهم که چقدر ترامپ تقلا میکند. او نمیتواند هیچ کاری برای متوقف کردن مردم این کشور از رای دادن در تعداد بالا انجام دهد و این دموکراسی را بگیرد. آمریکا از هرج و مرج دولت ترامپ خسته است.
ترامپ در تجمع« نیوتاون» پنسیلوانیا، رقیب دموکراتش را بابت انتقاد از وضعیت مبارزه با کووید-19، مورد تمسخر قرارداد وگفت: حرفهای دیروز بایدن را شنیدم، همه آنچه او در موردش حرف میزند، کووید و کووید است. او حرف دیگری برای گفتن ندارد.
بایدن هم در آخرین استدلالهایش، ترامپ را به قلدری متهم کرد و فقدان استراتژی او برای مقابله با این پاندمی را به باد انتقاد گرفت. بایدن گفت: وقت آن است که ترامپ ساکها را ببندد و راهی خانه شود. ما از این هرج و مرج، توئیتها، عصبانیتها، ناکامیها، و سلب مسئولیتها خسته شدهایم.
همزمان گزارش شدکه پلیس در شهر «گراهام» ایالت کارولینای شمالی برای سرکوب کسانی که علیه نژادپرستی تظاهرات میکردند، از گاز اشکآور استفاده کرده است. در این تظاهرات، دستکم 12 تن بازداشت شدند.
آخرین وضعیت ترامپ و بایدن
طبق آخرین نظرسنجیها، بایدن چیزی بیش از 51 درصد آراء را به خود اختصاص خواهد داد و سهم ترامپ نیز از آراء، حدود 43 در صد پیشبینی شده است.
با این حال، وضعیت ترامپ در سه ایالت سرنوشت ساز فلوریدا، آیووا و پنسیلوانیا از بایدن بهتر گزارش شده است.
«آرون شیسلی» مسئول برگزاری انتخابات در شهر «باتلر» ایالت پنسیلوانیا، عصر دیروز اعلام کرد، تعداد نامعلومی از ورقههای رای، که قرار بود به رأی دهندگان احتمالی تحویل داده شود، مفقود شدهاند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، شیسلی گفته است، بیش از 10 هزار تماس از طرف مردم داشته که به دنبال اطلاعات درباره برگههای رای هستند.
گم شدن آرای باتلر در حالی است که ایالت پنسیلوانیا از اهمیت زیادی در تعیین سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری آمریکا دارد؛ سال 2016 نیز ترامپ خیلی از بیشتر «هیلاری کلینتون» در شهر باتلر رای آورده بود.در این شهر، 66 درصد آراء به ترامپ و 29 درصد نیز به کلینتون داده شده بود.
سایر رویدادها
*گفته شده است ارزش قمار و شرط بندی بر سر پیروزی ترامپ و بایدن، به بیش از یک میلیارد دلار رسیده است.
*باراک اوباما، رئیسجمهور سابق آمریکا، جهت جمعآوری رای برای بایدن، به خانههای مردم نیز رجوع کرده است.