9سال درعراق جان کندیم تادشمنان خود را به قدرت برسانیم!مجله امری
بسمه تعالی
فوربز:9 سال در عراق جان کندیم تا دشمنان آینده خود را سازمان بدهیم؟! (خبر ویژه)
یک مجله آمریکایی اعلام کرد اشتباه حمله به عراق اشتباهی به مراتب بزرگ تر از اشتباه جنگ ویتنام بوده است. مجله فوربز با تاکید بر اینکه ادعاهای دولت آمریکا برای آغاز این جنگ (مقابله با سلاح کشتارجمعی، مبارزه با القاعده و میل به گسترش دموکراسی) خنده دار است، نوشت: این جنگ بزرگترین اشتباه در تاریخ ارتش آمریکا بود و حتی بدتر از جنگ ویتنام بود به نحوی که حمایت های داخلی و خارجی از این جنگ به شدت کاهش یافت و شکستی استراتژیک را رقم زد. اکنون که نیروهای ما از عراق خارج می شوند نتیجه 9 سال جنگ معلوم نیست و ما اقدام بی اجر و مزدی را انجام داده ایم. این نشریه با مرور درس های حمله به عراق نوشت: دلیل اصلی حمله به عراق مبنی بر ادعای وجود تسلیحات کشتار جمعی و حضور عوامل القاعده اصلا واقعیت نداشت. زمانی که مشخص شد دلایل اولیه برای حمله به عراق گمراه کننده و نادرست بوده اند دولت بوش این بهانه را مطرح کرد که حمله به عراق با هدف سرنگونی دیکتاتور این کشور و ایجاد اولین دموکراسی واقعی در جهان عرب انجام شده است. البته این هدف مطرح شده از سوی بوش خنده دار بود. آنچه برخی از سیاستگذاران در مورد ایجاد دموکراسی متزلزل در عراق از آن یاد می کنند این است که خروج نیروها و ترک عراق شرایط خوبی را برای مقامات ایران در گسترش نفوذش در عراق فراهم می کند. نویسنده عصبانی «فوربز» به خاطر شکست بی سابقه آمریکا در عراق مدعی شد «مردم عراق از لحاظ طبیعی، افراد ناآرامی هستند و دنبال صلح نیستند(!) موفقیت شبه نظامیان در این کشور به سوق دادن ماشین گسترده نظامی آمریکا به مرز شکست چند سال پس از آغاز این مناقشه، بدون شک اقدامات دشمنان آینده آمریکا را شکل خواهد داد. واقعیت این است که پنتاگون صدها میلیارد دلار برای مقابله با این روند هزینه کرد و فراتر از آن، آمریکا برای ادامه اقداماتش در عراق یک تریلیون دلار قرض کرد و اکنون مجبور است این پول را با بهره -پس بدهد. این در حالی است که آمریکا باید هزینه های نیروهای مجروح و کهنه سربازان را بدهد هر چند که همچنان با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می کند. ممکن است رئیس جمهوری آمریکا با خروج نیروهای آمریکایی از عراق تلاش کرده تا بهترین وجهه را از به اصطلاح تکمیل ماموریت نیروهای آمریکایی ارائه کند اما اوباما و همه ما می دانیم که جنگ عراق یک اشتباه تاریخی بود.
|
|
+ نوشته شـــده در چهارشنبه 90/9/30ساعــت 8:36 صبح تــوسط عباس |
نظر
حسن آقا خمپاره را رها کن.برو دنبال توپخانه(اربعین شهیدتهرانی مقد
بسمه تعالی
گسترش اعتراضات به گروه موسوم به شورای هماهنگی جبهه اصلاحات باعث شد تا این طیف از موضع «تحریم انتخابات» جا بزند.
این گروه که از سوی کسانی چون خاتمی مدیریت می شود به اعتبار اشباع شدن فضای مانورهای توأم با دودوزه بازی در گذشته، مجبور است میان دو گزینه حضور در انتخابات یا تحریم آن، یکی را انتخاب کند و این در حالی است که طیف مذکور دقیقا می دانند در صورت اعلام علنی تحریم انتخابات، حکم مرگ سیاسی خود را امضا کرده اند.در مقابل اگر هم بگویند در انتخابات شرکت می کنند بلافاصله از سوی مردم و نیروهای طرفدار نظام- و در مقابل، محافل ضدانقلاب- آماج این اعتراض قرار خواهند گرفت که چرا در انتخابات ریاست جمهوری مدعی شدید تقلب سازمان یافته و گسترده صورت گرفته و حالا با چه منطقی دم از انتخابات می زنید؟ به اعتبار این وضعیت خود ساخته است که طیف نفاق در جبهه اصلاحات تصور می کنند نه راه پیش و نه راه پس دارند. البته بخشی از طیف اخیر نهایتا مجبورند امتیازدهی به بیگانگان و گروهک های نشاندار ضدانقلاب را ادامه دهند اما دست کم، اعلام تحریم انتخابات را به مصلحت خود نمی دانند. روز گذشته غریبانی رئیس دوره شورای هماهنگی جبهه اصلاحات در مصاحبه با سایت کارگزارانی «قانون» اظهار داشت: هیچ اصلاح طلبی بحث تحریم انتخابات را مطرح نخواهد کرد. در حالی که بنابر ادعاهای قبلی، جبهه اصلاحات شامل 20 گروه بوده و به تازگی هم اعلام شده که این «جبهه» فهرست انتخاباتی ارائه نخواهد کرد، غریبانی ژست مظلومیت گرفته و گفت: آقایانی که اتهامات ظالمانه ای در رسانه های وابسته به خود و به صورت غیرعرف مطبوعاتی و برخلاف اخلاق روزنامه نگاری مطرح و ما را متهم به تحریم انتخاباتی می کنند، خود به دنبال آلوده کردن فضای انتخاباتی در آستانه انتخابات مجلس هستند تا بیشتر به منافع و هدف خود برسند. وی افزود: در کجا و چه زمانی اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات سخن از تحریم انتخابات زده اند؟ چرا آقایان اظهارات ناصواب می کنند. در هیچ یک از جلسات شورای هماهنگی کوچکترین اشاره، حتی لفظی هم نشده چه برسد به اینکه بخواهیم اقدام به تحریم انتخابات کنیم. وی افزود: تحریم انتخابات برخلاف نظر امام خمینی(ره) و هر انقلابی واقعی است. قبل از اینکه شورای هماهنگی جبهه اصلاحات بیانیه انتخاباتی خود را منتشر کند خبرنگاری از «فارس» با بنده تماس گرفت و پرسید که آیا اصلاح طلبان به دنبال تحریم انتخابات هستند که در پاسخ وی گفتم «هیچ اصلاح طلبی از واژه تحریم برای انتخابات استفاده نکرده است و اصلا ما این کلمه را زشت می دانیم.» این اظهارات در حالی است که برخی از همکاران و همراهان اصلی مجموعه مذکور هم اکنون در خارج کشور علنا بر طبل تحریم انتخابات می کوبند که گردانندگان سایت های کلمه و جرس و برخی رسانه های مشابه از آن جمله اند. به عبارت دیگر تقسیم کار روشنی میان حضرات صورت گرفته، تا هم قطاران خارج نشین آنها، مواضع منافقانه و ابهام آمیز طیف داخلی را مورد تفسیر و تصریح قرار دهند و البته - به زعم خودشان- هزینه رفتارهای ضد انقلابی و اپوزیسیون متوجه بانیان آن در داخل نشود! طبیعی است که اگر جریان داخلی منکر این ادعاست، می بایستی طی هفته های اخیر مواضع شورای هماهنگی راه سبز و برخی عناصر فراری معرکه گردان آن در عرصه تحریم انتخابات را مورد اعتراض قرار می داد و مرزبندی می کرد. در جریان انتخابات مجلس هفتم (زمستان 82) نیز اصلاح طلبان حاکم بر دولت و مجلس وقت، قصد بایکوت انتخابات و ممانعت از برگزاری آن را داشتند اما با برخورد مقتدرانه و حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب، تیر نفاق جدید به سنگ خورد. بنابراین، این گزاره آقای غریبانی که «تحریم انتخابات برخلاف نظر امام خمینی(ره) و هر انقلابی واقعی، و حرف زشتی است» هر چند که گزاره دقیق و درستی است اما نقیض آن در میان طیف منافقین در جبهه اصلاحات دیده شد و تندروهای یاد شده مرتکب این خیانت زشت و ضدانقلابی شده اند. با وجود این، تذبذب و دروغ های پی در پی طیف نفاق در میان اصلاح طلبان باعث شده که این جریان نتواند اعتماد برخی گروه های اپوزیسیون خارج نشین را نیز به خود جلب کند چنان که طی روزهای اخیر از خاتمی و برخی افراد همسو با وی، هم این جمله شنیده می شود که «دلبستگان به انقلاب، انتخابات را هرگز تحریم نمی کنند» و هم عبارت ناقض آن که «جبهه اصلاحات در انتخابات شرکت نمی کند و فهرست نمی دهد.» شاید به دلیل همین تذبذب ها هم بود که پایگاه اینترنتی خودنویس نوشت: شنیدن همین جمله از خاتمی که «کسانی که به اصل انقلاب دل بسته اند هیچگاه انتخابات را تحریم نمی کنند.» با توجه به روحیات و سوابق موضع گیری های سیاسی وی چندان موجب حیرت و بهت زد گی نمی گردد، اما با توجه به اخبار متناقضی که از جبهه اصلاح طلبان در رابطه با شرکت و یا عدم شرکت در انتخابات مجلس نهم به گوش می رسد حساسیت به این گونه اظهارات بیش از هر زمان دیگر نمود می یابد. با نزدیک شدن زمان ثبت نام نامزدها و تاکید شورای هماهنگی راه سبز بر عدم شرکت در انتخابات و غیرقانونی خواندن آن، قاعدتاً می بایست چهره های مطرح اصلاح طلب بر پیش شرط هایشان تاکید مجدد نمایند و یا سکوت اختیار کرده و بیهوده بر طبل انتخابات نکوبند، اما ناگهان می بینیم که به اصطلاح پدر معنوی اصلاحات جناب موسوی خوئینی ها می گوید «اعلام کرده ایم با ورود هر اصلاح طلبی که به صورت انفرادی بخواهد شرکت کند و شانسی هم برای برنده شدن داشته باشد، مخالفت نمی کنیم. ما تحریم را به کسی توصیه نمی کنیم و هیچ کس انتخابات را تحریم نمی کند.» این سایت اپوزیسیون همچنین با اشاره به اظهارات کسانی چون علیخانی و ... که بر حضور در انتخابات تصریح کرده اند، نوشت: آیا می توان از مجموع این اظهارات به این نتیجه رسید که اصلاح طلبان قصد دارند با اتخاذ تاکتیک جدید- که از ضرب المثل قدیمی «شترسواری دولا دولا» الگوبرداری شده و بتوانند با یک تیر چند هدف را نشانه روند.
|
|
+ نوشته شـــده در چهارشنبه 90/9/30ساعــت 8:28 صبح تــوسط عباس |
نظر
تحریم یاشرکت در انتخابات!بازی باخت باخت فتنه گران برانداز
بسمه تعالی
گسترش اعتراضات به گروه موسوم به شورای هماهنگی جبهه اصلاحات باعث شد تا این طیف از موضع «تحریم انتخابات» جا بزند.
این گروه که از سوی کسانی چون خاتمی مدیریت می شود به اعتبار اشباع شدن فضای مانورهای توأم با دودوزه بازی در گذشته، مجبور است میان دو گزینه حضور در انتخابات یا تحریم آن، یکی را انتخاب کند و این در حالی است که طیف مذکور دقیقا می دانند در صورت اعلام علنی تحریم انتخابات، حکم مرگ سیاسی خود را امضا کرده اند.در مقابل اگر هم بگویند در انتخابات شرکت می کنند بلافاصله از سوی مردم و نیروهای طرفدار نظام- و در مقابل، محافل ضدانقلاب- آماج این اعتراض قرار خواهند گرفت که چرا در انتخابات ریاست جمهوری مدعی شدید تقلب سازمان یافته و گسترده صورت گرفته و حالا با چه منطقی دم از انتخابات می زنید؟ به اعتبار این وضعیت خود ساخته است که طیف نفاق در جبهه اصلاحات تصور می کنند نه راه پیش و نه راه پس دارند. البته بخشی از طیف اخیر نهایتا مجبورند امتیازدهی به بیگانگان و گروهک های نشاندار ضدانقلاب را ادامه دهند اما دست کم، اعلام تحریم انتخابات را به مصلحت خود نمی دانند. روز گذشته غریبانی رئیس دوره شورای هماهنگی جبهه اصلاحات در مصاحبه با سایت کارگزارانی «قانون» اظهار داشت: هیچ اصلاح طلبی بحث تحریم انتخابات را مطرح نخواهد کرد. در حالی که بنابر ادعاهای قبلی، جبهه اصلاحات شامل 20 گروه بوده و به تازگی هم اعلام شده که این «جبهه» فهرست انتخاباتی ارائه نخواهد کرد، غریبانی ژست مظلومیت گرفته و گفت: آقایانی که اتهامات ظالمانه ای در رسانه های وابسته به خود و به صورت غیرعرف مطبوعاتی و برخلاف اخلاق روزنامه نگاری مطرح و ما را متهم به تحریم انتخاباتی می کنند، خود به دنبال آلوده کردن فضای انتخاباتی در آستانه انتخابات مجلس هستند تا بیشتر به منافع و هدف خود برسند. وی افزود: در کجا و چه زمانی اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات سخن از تحریم انتخابات زده اند؟ چرا آقایان اظهارات ناصواب می کنند. در هیچ یک از جلسات شورای هماهنگی کوچکترین اشاره، حتی لفظی هم نشده چه برسد به اینکه بخواهیم اقدام به تحریم انتخابات کنیم. وی افزود: تحریم انتخابات برخلاف نظر امام خمینی(ره) و هر انقلابی واقعی است. قبل از اینکه شورای هماهنگی جبهه اصلاحات بیانیه انتخاباتی خود را منتشر کند خبرنگاری از «فارس» با بنده تماس گرفت و پرسید که آیا اصلاح طلبان به دنبال تحریم انتخابات هستند که در پاسخ وی گفتم «هیچ اصلاح طلبی از واژه تحریم برای انتخابات استفاده نکرده است و اصلا ما این کلمه را زشت می دانیم.» این اظهارات در حالی است که برخی از همکاران و همراهان اصلی مجموعه مذکور هم اکنون در خارج کشور علنا بر طبل تحریم انتخابات می کوبند که گردانندگان سایت های کلمه و جرس و برخی رسانه های مشابه از آن جمله اند. به عبارت دیگر تقسیم کار روشنی میان حضرات صورت گرفته، تا هم قطاران خارج نشین آنها، مواضع منافقانه و ابهام آمیز طیف داخلی را مورد تفسیر و تصریح قرار دهند و البته - به زعم خودشان- هزینه رفتارهای ضد انقلابی و اپوزیسیون متوجه بانیان آن در داخل نشود! طبیعی است که اگر جریان داخلی منکر این ادعاست، می بایستی طی هفته های اخیر مواضع شورای هماهنگی راه سبز و برخی عناصر فراری معرکه گردان آن در عرصه تحریم انتخابات را مورد اعتراض قرار می داد و مرزبندی می کرد. در جریان انتخابات مجلس هفتم (زمستان 82) نیز اصلاح طلبان حاکم بر دولت و مجلس وقت، قصد بایکوت انتخابات و ممانعت از برگزاری آن را داشتند اما با برخورد مقتدرانه و حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب، تیر نفاق جدید به سنگ خورد. بنابراین، این گزاره آقای غریبانی که «تحریم انتخابات برخلاف نظر امام خمینی(ره) و هر انقلابی واقعی، و حرف زشتی است» هر چند که گزاره دقیق و درستی است اما نقیض آن در میان طیف منافقین در جبهه اصلاحات دیده شد و تندروهای یاد شده مرتکب این خیانت زشت و ضدانقلابی شده اند. با وجود این، تذبذب و دروغ های پی در پی طیف نفاق در میان اصلاح طلبان باعث شده که این جریان نتواند اعتماد برخی گروه های اپوزیسیون خارج نشین را نیز به خود جلب کند چنان که طی روزهای اخیر از خاتمی و برخی افراد همسو با وی، هم این جمله شنیده می شود که «دلبستگان به انقلاب، انتخابات را هرگز تحریم نمی کنند» و هم عبارت ناقض آن که «جبهه اصلاحات در انتخابات شرکت نمی کند و فهرست نمی دهد.» شاید به دلیل همین تذبذب ها هم بود که پایگاه اینترنتی خودنویس نوشت: شنیدن همین جمله از خاتمی که «کسانی که به اصل انقلاب دل بسته اند هیچگاه انتخابات را تحریم نمی کنند.» با توجه به روحیات و سوابق موضع گیری های سیاسی وی چندان موجب حیرت و بهت زد گی نمی گردد، اما با توجه به اخبار متناقضی که از جبهه اصلاح طلبان در رابطه با شرکت و یا عدم شرکت در انتخابات مجلس نهم به گوش می رسد حساسیت به این گونه اظهارات بیش از هر زمان دیگر نمود می یابد. با نزدیک شدن زمان ثبت نام نامزدها و تاکید شورای هماهنگی راه سبز بر عدم شرکت در انتخابات و غیرقانونی خواندن آن، قاعدتاً می بایست چهره های مطرح اصلاح طلب بر پیش شرط هایشان تاکید مجدد نمایند و یا سکوت اختیار کرده و بیهوده بر طبل انتخابات نکوبند، اما ناگهان می بینیم که به اصطلاح پدر معنوی اصلاحات جناب موسوی خوئینی ها می گوید «اعلام کرده ایم با ورود هر اصلاح طلبی که به صورت انفرادی بخواهد شرکت کند و شانسی هم برای برنده شدن داشته باشد، مخالفت نمی کنیم. ما تحریم را به کسی توصیه نمی کنیم و هیچ کس انتخابات را تحریم نمی کند.» این سایت اپوزیسیون همچنین با اشاره به اظهارات کسانی چون علیخانی و ... که بر حضور در انتخابات تصریح کرده اند، نوشت: آیا می توان از مجموع این اظهارات به این نتیجه رسید که اصلاح طلبان قصد دارند با اتخاذ تاکتیک جدید- که از ضرب المثل قدیمی «شترسواری دولا دولا» الگوبرداری شده و بتوانند با یک تیر چند هدف را نشانه روند.
|
|
+ نوشته شـــده در چهارشنبه 90/9/30ساعــت 8:7 صبح تــوسط عباس |
نظر
حسن آقا خمپاره را رها کن.برو دنبال توپخانه(اربعین سردارتهرانی مق
بسمه تعالی
به مناسبت چهلمین روز شهادت سردار حسن تهرانی مقدم
نام آور گمنام (یادداشت میهمان )
غلامعلی رشید¤
30 سال قبل در همین روزها بود. در سنگر فرماندهی و قرارگاه هدایت عملیات طریق القدس بودیم، که حسن وارد شد. آن روزها جوانی 21 ساله بود و مسئول آتش تیپ کربلا. نامه ای که در دست داشت را به دستم داد. احساس کردم پیشنهادی که در نامه نوشته است از استحکام و پشتوانه علمی و عملیاتی برخوردار است. پیشنهاد حسن از یک نگرانی حکایت می کرد و راه حلی برای غلبه بر این نگرانی ارائه کرده بود. بعدها وقتی یکدیگر را می دیدیم ماجرای آن روز را به عنوان یک خاطره نقل می کرد و خطاب به دوستان و برادران سپاهی می گفت «آقارشید نامه ام را که تحویل گرفت و خواند، رو به من کرد و گفت؛ حسن آقا! برو دنبال توپخانه و من که از این موافقت سریع تعجب کرده بودم پرسیدم؛ آقا رشید چی؟! و آقا رشید با لبخند گفت؛ حسن آقا خمپاره ها را رها کن. برو دنبال توپخانه، ما نیازمند واحدهای پرقدرت آتش هستیم». من هنوز دستنوشته آن روز شهید حسن تهرانی مقدم را در دفترچه خود حفظ کرده ام.
و حسن، جوان 21 ساله آن روز، مثل ژنرالی پخته و با اراده رفت دنبال سازماندهی توپخانه و فقط فقط 5 ماه بعد بود که سپاه صاحب توپخانه شد و شهید حسن مقدم با تیمش (شهید حسن شفیع زاده و...) اولین آتشبارهای توپخانه را در عملیات بیت المقدس سازماندهی کردند من که درباره جنگ غالبا کتاب مطالعه می کردم به او می گفتم: حسن! خداوند در کنار سپاهی و ارتشی می جنگد که توپخانه قدرتمندی داشته باشد!
خیلی خندید و خوشحال شد- این جمله را من از متن تاریخ و از کلماتی که یک فرمانده بزرگ در میدان جنگ بکار برده بود، برای حسن آقا نقل کردم حقا که حسن برای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی توپخانه و بعد هم واحدهای موشکی قدرتمندی سازماندهی کرد و اکنون همه قدرت آتش توپخانه و موشک های سپاه، مدیون تلاش شبانه روزی و اراده و فکر اوست و در یک کلمه مرهون مجاهدات خالصانه حسن تهرانی مقدم است. همان توپخانه ها و واحدهای موشکی که بارها و بارها دشمنان را، بعثی ها را، منافقین را و صهیونیست ها را درهم کوبید و انتقام خون مظلومیت شیعه را از دشمنان کافر و منافق و پلید و جنایتکار گرفت.
حسن مقدم نمونه بارزی بود از فرماندهان جوان که به برکت انقلاب اسلامی و 8 سال دفاع مقدس، کشف و شناخته شد و در ادای دین به انقلاب و مردم و اسلام همه هستی اش را خالصانه و صادقانه فدا کرد و یک راه نورانی پیش پای جوانان مومن قرار داد تا به این شهید عزیز اقتداء کنند و الگوی تلاش و علم و عمل و انجام کارهای بزرگ- برای جوانان مومن و انقلابی باشد.
حسن هم مثل فرماندهان بزرگ سپاه، بنیانگذار بود. بنیانگذار توپخانه و موشک های سپاه. گفتنی است که در ارتش های دنیا، معمولا ستادهای رده بالا و دستگاه های دفاعی و برنامه ریزی کلان کشور تصمیم می گیرد و اراده ملی شکل می گیرد و سیاست گذاری می کند و هدایت و هماهنگی می کند و تلاش های وسیعی را متمرکز می کند و واحدی (گردان-تیپ-لشکر-توپخانه و...) را ایجاد می کنند و آنرا می سپارند به یک فرمانده که آن فرمانده نقشی در ایجاد و خلق آن واحد ندارد، اما حسن تهرانی مقدم مثل حسن باقری، مهدی باکری، حسین خرازی، احمد کاظمی و... بنیانگذار یگان خویش بودند و از اول خشت خشت یگان و واحد را روی هم چیدند و قدم به قدم مثل مادری که فرزند خویش را تربیت می کند آن یگان را رشد دادند، زیرساخت لازم را فراهم آوردند و شب و روز تلاش کردند تا آن واحد را بسازند و سال ها هم خودشان فرمانده آن یگان بودند. این نوع مردان بزرگ مثل حسن، عزم و اراده بزرگ، فکر بلند و دل و روح بزرگی دارند که همه ظرفیت ها را در آن عرصه بسیج می کنند و با مدیریت و فرماندهی خود، تک تک آدم های موثر را پیدا می کنند و با قدرت جمع کنندگی خویش، محور و علمدار می شوند و موانع را از پیش پا بر می دارند و واحد مورد نظر را با هدف و ماموریتی که از او، نظام و فرماندهی کل سپاه خواسته ایجاد می کند و خودش هم مسئولیت آنرا بر عهده دارد بنابراین بنیانگذارانی مثل حسن تهرانی مقدم، تمام آن بار اراده ملی را به دوش می کشند.حسن پس از جنگ هم این راه را ادامه داد و با فکر بلند و بر پایه علم و تجربه ای سنگین، کارهای بزرگ دیگری را انجام داد. حسن را خداوند تبارک و تعالی پس از جنگ نگه داشت تا 22 سال تلاش شبانه روزی با دستاوردهای بزرگ علمی و فناوری و عمل نظامی نیز در کارنامه سراسر ایثار و فداکاری وی ثبت شود و آنگاه جامه سرخ شهادت بپوشد و به لقاءالله بپیوندد. حسن، خلق و رفتار و گفتار حسن داشت و برادر او (محمد) چه زیبا درباره اش گفت ولی حسینی رفت.
خداوند لیاقت این نوع شهادت را به مجاهد عارف و عارف مجاهدی همچون حسن تهرانی مقدم عنایت می فرماید.
در شهرک محل سکونت و در شهر، میان خلق، زندگی عادی داشت بی آنکه نامحرمان بدانند او کیست؟ چه می کند؟ اطرافیان، همسایه ها، همه می دانند که او مردی بزرگ بود، اما نمی دانند بزرگی روح او چقدر بود؟ و تا کجا امتداد داشت؟ رغبتی به پست و مقام نشان نمی داد وقتی که چند سال قبل او را به جانشینی نیروی هوایی سپاه دعوت کردند و برای او حکم هم زدند ولی حسن آرام، از مقر فرماندهی به کارگاه و سوله های تحقیقاتی اش رفت و تیم دانشمندی از برادران قدیمی را جمع کرد و کار بزرگی را شروع کرد- حسن اعجوبه ای که همیشه بدنبال کارهای بزرگ بود و در لحظه های خلق یکی دیگر از دستاوردهای مهم روح او پرواز کرد و به شهادت رسید- نام حسن در تاریخ 8 سال دفاع مقدس از شگفتی های جنگ در تاریخ ملت ایران باقی خواهد ماند و در آینده در نیروهای مسلح و سپاه کارهای حسن بعنوان یک سبک خواهد شد و فرماندهان با غرور باید کارها را «حسن وار» انجام دهند.
حسن مظلوم خواهد ماند و بدلیل طبقه بندی مسایل نظامی هرچه درباره او گفته شود، در شأن او نخواهد بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
¤ جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح
و از فرماندهان ارشد سپاه در جنگ تحمیلی
+ نوشته شـــده در چهارشنبه 90/9/30ساعــت 7:26 صبح تــوسط عباس |
نظر
حسن آقا خمپاره را رها کن.برو دنبال توپخانه(اربعین سردارتهرانی مق
به مناسبت چهلمین روز شهادت سردار حسن تهرانی مقدم
نام آور گمنام (یادداشت میهمان )
غلامعلی رشید¤
30 سال قبل در همین روزها بود. در سنگر فرماندهی و قرارگاه هدایت عملیات طریق القدس بودیم، که حسن وارد شد. آن روزها جوانی 21 ساله بود و مسئول آتش تیپ کربلا. نامه ای که در دست داشت را به دستم داد. احساس کردم پیشنهادی که در نامه نوشته است از استحکام و پشتوانه علمی و عملیاتی برخوردار است. پیشنهاد حسن از یک نگرانی حکایت می کرد و راه حلی برای غلبه بر این نگرانی ارائه کرده بود. بعدها وقتی یکدیگر را می دیدیم ماجرای آن روز را به عنوان یک خاطره نقل می کرد و خطاب به دوستان و برادران سپاهی می گفت «آقارشید نامه ام را که تحویل گرفت و خواند، رو به من کرد و گفت؛ حسن آقا! برو دنبال توپخانه و من که از این موافقت سریع تعجب کرده بودم پرسیدم؛ آقا رشید چی؟! و آقا رشید با لبخند گفت؛ حسن آقا خمپاره ها را رها کن. برو دنبال توپخانه، ما نیازمند واحدهای پرقدرت آتش هستیم». من هنوز دستنوشته آن روز شهید حسن تهرانی مقدم را در دفترچه خود حفظ کرده ام.
و حسن، جوان 21 ساله آن روز، مثل ژنرالی پخته و با اراده رفت دنبال سازماندهی توپخانه و فقط فقط 5 ماه بعد بود که سپاه صاحب توپخانه شد و شهید حسن مقدم با تیمش (شهید حسن شفیع زاده و...) اولین آتشبارهای توپخانه را در عملیات بیت المقدس سازماندهی کردند من که درباره جنگ غالبا کتاب مطالعه می کردم به او می گفتم: حسن! خداوند در کنار سپاهی و ارتشی می جنگد که توپخانه قدرتمندی داشته باشد!
خیلی خندید و خوشحال شد- این جمله را من از متن تاریخ و از کلماتی که یک فرمانده بزرگ در میدان جنگ بکار برده بود، برای حسن آقا نقل کردم حقا که حسن برای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی توپخانه و بعد هم واحدهای موشکی قدرتمندی سازماندهی کرد و اکنون همه قدرت آتش توپخانه و موشک های سپاه، مدیون تلاش شبانه روزی و اراده و فکر اوست و در یک کلمه مرهون مجاهدات خالصانه حسن تهرانی مقدم است. همان توپخانه ها و واحدهای موشکی که بارها و بارها دشمنان را، بعثی ها را، منافقین را و صهیونیست ها را درهم کوبید و انتقام خون مظلومیت شیعه را از دشمنان کافر و منافق و پلید و جنایتکار گرفت.
حسن مقدم نمونه بارزی بود از فرماندهان جوان که به برکت انقلاب اسلامی و 8 سال دفاع مقدس، کشف و شناخته شد و در ادای دین به انقلاب و مردم و اسلام همه هستی اش را خالصانه و صادقانه فدا کرد و یک راه نورانی پیش پای جوانان مومن قرار داد تا به این شهید عزیز اقتداء کنند و الگوی تلاش و علم و عمل و انجام کارهای بزرگ- برای جوانان مومن و انقلابی باشد.
حسن هم مثل فرماندهان بزرگ سپاه، بنیانگذار بود. بنیانگذار توپخانه و موشک های سپاه. گفتنی است که در ارتش های دنیا، معمولا ستادهای رده بالا و دستگاه های دفاعی و برنامه ریزی کلان کشور تصمیم می گیرد و اراده ملی شکل می گیرد و سیاست گذاری می کند و هدایت و هماهنگی می کند و تلاش های وسیعی را متمرکز می کند و واحدی (گردان-تیپ-لشکر-توپخانه و...) را ایجاد می کنند و آنرا می سپارند به یک فرمانده که آن فرمانده نقشی در ایجاد و خلق آن واحد ندارد، اما حسن تهرانی مقدم مثل حسن باقری، مهدی باکری، حسین خرازی، احمد کاظمی و... بنیانگذار یگان خویش بودند و از اول خشت خشت یگان و واحد را روی هم چیدند و قدم به قدم مثل مادری که فرزند خویش را تربیت می کند آن یگان را رشد دادند، زیرساخت لازم را فراهم آوردند و شب و روز تلاش کردند تا آن واحد را بسازند و سال ها هم خودشان فرمانده آن یگان بودند. این نوع مردان بزرگ مثل حسن، عزم و اراده بزرگ، فکر بلند و دل و روح بزرگی دارند که همه ظرفیت ها را در آن عرصه بسیج می کنند و با مدیریت و فرماندهی خود، تک تک آدم های موثر را پیدا می کنند و با قدرت جمع کنندگی خویش، محور و علمدار می شوند و موانع را از پیش پا بر می دارند و واحد مورد نظر را با هدف و ماموریتی که از او، نظام و فرماندهی کل سپاه خواسته ایجاد می کند و خودش هم مسئولیت آنرا بر عهده دارد بنابراین بنیانگذارانی مثل حسن تهرانی مقدم، تمام آن بار اراده ملی را به دوش می کشند.حسن پس از جنگ هم این راه را ادامه داد و با فکر بلند و بر پایه علم و تجربه ای سنگین، کارهای بزرگ دیگری را انجام داد. حسن را خداوند تبارک و تعالی پس از جنگ نگه داشت تا 22 سال تلاش شبانه روزی با دستاوردهای بزرگ علمی و فناوری و عمل نظامی نیز در کارنامه سراسر ایثار و فداکاری وی ثبت شود و آنگاه جامه سرخ شهادت بپوشد و به لقاءالله بپیوندد. حسن، خلق و رفتار و گفتار حسن داشت و برادر او (محمد) چه زیبا درباره اش گفت ولی حسینی رفت.
خداوند لیاقت این نوع شهادت را به مجاهد عارف و عارف مجاهدی همچون حسن تهرانی مقدم عنایت می فرماید.
در شهرک محل سکونت و در شهر، میان خلق، زندگی عادی داشت بی آنکه نامحرمان بدانند او کیست؟ چه می کند؟ اطرافیان، همسایه ها، همه می دانند که او مردی بزرگ بود، اما نمی دانند بزرگی روح او چقدر بود؟ و تا کجا امتداد داشت؟ رغبتی به پست و مقام نشان نمی داد وقتی که چند سال قبل او را به جانشینی نیروی هوایی سپاه دعوت کردند و برای او حکم هم زدند ولی حسن آرام، از مقر فرماندهی به کارگاه و سوله های تحقیقاتی اش رفت و تیم دانشمندی از برادران قدیمی را جمع کرد و کار بزرگی را شروع کرد- حسن اعجوبه ای که همیشه بدنبال کارهای بزرگ بود و در لحظه های خلق یکی دیگر از دستاوردهای مهم روح او پرواز کرد و به شهادت رسید- نام حسن در تاریخ 8 سال دفاع مقدس از شگفتی های جنگ در تاریخ ملت ایران باقی خواهد ماند و در آینده در نیروهای مسلح و سپاه کارهای حسن بعنوان یک سبک خواهد شد و فرماندهان با غرور باید کارها را «حسن وار» انجام دهند.
حسن مظلوم خواهد ماند و بدلیل طبقه بندی مسایل نظامی هرچه درباره او گفته شود، در شأن او نخواهد بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
¤ جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح
و از فرماندهان ارشد سپاه در جنگ تحمیلی
+ نوشته شـــده در چهارشنبه 90/9/30ساعــت 7:19 صبح تــوسط عباس |
نظر
27نکته اساسی دروبلاگ نویسی
بسمه تعالی
نوشته شده به وسیله ی رهبر بختیاری در تاریخ 8/9/90:: 9:57 صبح
ارین فالکونر وبلاگ نویسی بود که بسیار عالی آغاز کرد. او در 6 ماه نخست با 100 پست توانست 2000 کامنت و 3000 مشترک کسب کند. مطالب او به نوبه خودش با استقبال بسیار بالایی هم روبرو شد.
ارین فالکونر برای این موفقیت 27 نکته را مدنظر قرار داد. به دیگران (بازدیدکنندگان وبلاگتان) کمک کنید. این یکی از قدرتمندترین راه هایی است که می تواند به شما این اطمینان را بدهد که آنان دوباره به سایت شما سر خواهند زد.
برای خوانندگان وبلاگتان ساده ترین راه برای مشترک شدن به فیدهایتان را فراهم کنید. مشترک وبلاگی شدن، یکی از بهترین راه هایی است که یک خواننده ی وبلاگ می تواند داشته باشد .
اگر از مفید و خوب بودن پستی که نوشته اید مطمئن نیستید، یک مقداری برایش وقت بگذارید و سبک سنگین کنید. اگر هم در نهایت نتوانستید خودتان را متقاعد کنید که پست خوبی است، آن پست را حذف کنید. یک پست بد از بی پستی بدتر است. پست های نامناسب باعث ایجاد سوالات مبهمی در ذهن خوانندگان وبلاگتان خواهد شد. زمانی که یک پست بد می نویسید، به آن گونه نوشتن ادامه خواهید داد .
این جوری یک جایی می بینید واقعا نوشته هایتان فقط به درد وقت تلف کردن می خورد و شما هم هیچ راهی ندارید که از این وضعیت خلاص شوید. بگذارید توقع خواننده هایتان از شما بالا برود.
خودتان را آماده کنید برای اینکه بعد از سه یا چهار ماه از هرگونه ایده خالی شوید. تمام تلاشتان را بکنید تا در مقابل وسوسه الکی نوشتن مقاومت کنید و از نوشتن هر چیزی که باعث ایجاد ضعفی در وبلاگ شما می شود، خودداری کنید. آن حس هایی که قبلا داشته اید و حس می کردید چیزی به شما وحی می شود تا آن را بنویسید کم کم به سوی شما باز می گردد.
این یک چیز خیلی عجیبی نیست. همه به نوبه خودشان دچارش می شوند. تا یک مدت نتوانستید بنویسید وبلاگنویسی را رها نکنید!
+ نوشته شـــده در سه شنبه 90/9/29ساعــت 11:7 عصر تــوسط عباس |
نظر
عروس من شهادت است.
گفت: «احمد، برات یه دختر پیدا کردم.» رفتند خانهشان حرف زدند.
قرار گذاشتند جمعهى بعد آنها بیایند اصفهان خطبهى عقد را بخوانند. همه منتظر بودند. احمد گفت: «نمیآیند. یعنی من گفتم نیایند.»
تعجب کردیم؛ پرسیدیم: چرا؟
گفت: «تماس گرفتند شرط عقد رو گذاشتند نرفتن من به جبهه!»
بسم رب الشهداء و الصالحین
وصیت نامه و یا بهتر بگویم؛ کارت عروسی
عزیزان! در خانهى خیلیها برای پیدا کردن همسر آیندهتان رفتهاید، اما خود آن خانه را پیدا کردم. ابدى، نورانى، داراى صاحبى بخشنده و مهربان. مهریهاش البته پرارزش است، اما در برابر او ارزشی ندارد. عروس من شهادت است.
شهید که شد، متن وصیت نامهاش را براى همه فرستادند تا همه در مراسم عروسى شرکت کنند.
مراسم باشکوهى بود.
روح شهید احمد محمدی متعالى
+ نوشته شـــده در سه شنبه 90/9/29ساعــت 10:57 عصر تــوسط عباس |
نظر
امریکا چگونه بازی راباخت
بسمه تعالی
ایران چگونه بازی را برد ؟ (یادداشت روز)
هنوز بسیار زود است که بحث درباره موضوع هواپیمای بدون سرنشین سازمان سیا که ایران موفق به تصاحب آن شده مختومه شود. تا آنجا که به آمریکایی ها مربوط است بحث با شدت و حدت ادامه دارد. منابع بی نام و نشان دائما در حال گفت وگو با رسانه ها هستند و سرجمع چیزی غیر از این نمی گویند که آمریکا نمی تواند بفهمد چه بلایی بر سرش آمده است. این یادداشت بخشی از این بلا که بر سر آمریکا آمده است اشاره دارد. به عبارت دیگر اکنون وقت آن است که اندکی از سطح توصیف پدیده فراتر برویم و نگاهی به این موضوع بیندازیم که این پدیده بر منازعه استراتژیک ایران و آمریکا -که هم اکنون در وضعیتی بسیار حساس قرار دارد- چه تاثیری گذاشته است و دورنمای آن را چگونه تغییر خواهد داد. آمریکایی ها برای فهم اینکه تصاحب این هواپیما بازی را به چه نحو دگرگون خواهد کرد باید نگاهی بسیار وسیع تر از آنچه تاکنون داشته اند به مسئله بیندازند. وقتی همه سناریوهای ممکن یک جا دیده شود، موضوع تازه ابعاد واقعی خود را آشکار خواهد کرد. محورهای زیر مقدمه ای بر این بحث بسیار مهم است. 1- در اولین گام آمریکایی ها باید برآوردهای خود از توانمندی های ایران بویژه در دو حوزه جنگ الکترونیک و جنگ سایبری را به طور کامل بازنگری کنند. نفس وقوع این حادثه نشان داد آمریکایی ها درباره حساس ترین حوزه های نبرد خود با ایران چقدر کم می دانند. آمریکا در یک دهه گذشته تمرکز خود را در درگیری با ایران هر چه بیشتر بر پدیده ای نهاده که می توان آن را «اتکا به فناوری» خواند. پیش فرض این تلاش هم این بوده که آمریکایی ها فناوری های نظامی و اطلاعاتی خود را کاملا بی رقیب می دانند. تصاحب 170-RQ نشان داد ایران بسیار جلوتر از جایی که آمریکایی ها تصور می کنند ایستاده و منتظر آنهاست! حتی بدبین ترین ناظران آمریکایی هم انکار نمی کنند که در این عملیات نشانه های واضحی از نبرد سایبری و الکترونیک وجود دارد و اختلافی هم اگر باشد در جزئیات آن است نه در اصل آن. 2- دومین نکته مربوط به وسعت غیر قابل اندازه گیری شعاع دایره اشراف اطلاعاتی ایران است. همین حالا مهم ترین سوالی که آمریکایی ها از خود می پرسند این نیست که ایران چگونه این هواپیما را به زمین نشانده است. این سوالی بلند مدت است که برای یافتن پاسخ آن باید سال ها کار کنند و شاید هم هرگز موفق نشوند. سوال اساسی برای غربی ها این است که ایران چگونه این هواپیما را دیده است؟! فعلا تحلیلگران راحت طلب آمریکایی به این جواب دل خوش کرده اند که ایران این پهپاد را با استفاده از یک فناوری روسی بر زمین رصد کرده است. سوال ساده این است: اگر روس ها چنین فناوری دارند چرا یک بار یکی از همین نوع هواپیماها را که به گفته آمریکایی ها دائما بالای سر آسمان آنها هم در حال پرواز است بر زمین ننشانده اند؟ وسعت چیزهایی که ایران می دانسته برای آمریکایی ها حیرت آور است. ایران می دانسته این هواپیما چه ارزشی دارد، مشغول چه ماموریتی است، چه وقت وارد آسمان ایران شده است، چگونه باید آن را فرود آورد و ... . روش کسب این اطلاعات، از اینکه ایران از آنها در چه راهی استفاده خواهد کرد، بسیار هراس آورتر است. 3- آمریکا مدت هاست -حداقل از زمان فتنه 88 به این سو- عملیات اطلاعاتی را به یکی از راهبردهای ثابت خود علیه ایران تبدیل کرده است. سر جای خود این بحثی مفصل است که فتنه 88 چگونه علاوه بر عملیات نرم، عملیات نیمه سخت را هم در دستور کار آمریکا قرار داد و به دنبال آن دورانی از انجام خرابکاری، ترور، انفجار، عملیات سایبری و دیگر انواع عملیات اطلاعات پایه در ایران به راه افتاد. یکی از مهم ترین پیام های تصاحب پهپاد 170-RQ این است که همانطور که پدیده ای مانند 9 دی به دوران عملیات نرم غرب علیه ایران پایان داد، اکنون دوران عملیات نیمه سخت هم تمام شده و بنابراین به لحاظ راهبردی گزینه سبد گزینه های آمریکا علیه ایران کاملا خالی است. اگر توجه کنیم که در عملیات اطلاعاتی آمریکا علیه ایران عامل تکنولوژیک اگر نگوییم بیشتر، بدون شک به اندازه عامل انسانی نقش دارد، روشن می شود که شکار این پهپاد ضربه ای کاری به این راهبرد بوده و از این به بعد آمریکایی ها در انجام هر گونه عملیات اطلاعاتی ابزار پایه علیه ایران دچار نوعی نگرانی دائمی خواهند بود و این موضوع احتمالا بسیاری از طراحان راهبردی علیه ایران در آمریکا را چنان محافظه کار می کند که مجبور می شوند برای جلوگیری از افتضاحات بیشتر گزینه های دارای ریسک بالا را از دستور کار خارج کنند. 4- مهم تر از این، تصاحب این پهپاد، نه یک پدیده منفرد بلکه آغاز یک فرایند در هماوردی استراتژیک ایران و آمریکاست که تبعات میان مدت و بلند مدت آن برای امنیت و منافع آمریکا ویران کننده خواهند بود. شکار 170-RQ آغاز فرایندی بود که می توان آن را «اجرای یک بسته پاسخ» در مقابل فشارهای اخیر آمریکا نامید. پیش تر گفته ایم که این بسته مبتنی بر یک درک دقیق از نقاط ضعف آمریکا و همچنین با هدف اثبات مجدد توانایی های ایران به غرب تدوین شده است. آمریکایی ها آرام آرام با هزینه اقدامات خود علیه ایران به واقعی ترین شکل ممکن رویارو خواهند شد. شکار پهپاد ضربه اول بود. دستگیری جاسوس سیا در ایران که منجر به کشف سلسله ای روش های پیچیده عملیاتی سیا شده را باید ضربه دوم نامید. ضربه سوم شکایت رسمی ایران به سازمان ملل و درخواست برای تعقیب دو مقام آمریکایی است که رسما در صحن کنگره آمریکا خواهان ترور سردار قاسم سلیمانی شده بودند. گام چهارم وقتی برداشته شد که رسانه های غربی خود اعلام کردند ایران موفق شده با شلیک لیزری یک ماهواره جاسوسی سیا را به طور کامل کور کند. مسلما گام های دیگری هم در راه خواهد بود. آمریکایی ها باید بفهمند بازی که شروع کرده اند نه تنها آنها را به هدف نهایی شان که کوتاه آمدن ایران است نمی رساند بلکه امنیت و منافعشان را به نحو خرد کننده ای به خطر خواهد انداخت. 5- کارکرد بعدی تصاحب این پهپاد تحولی است که در برخی از حوزه های فناوری نظامی برای ایران ایجاد خواهد کرد. ایران هم اکنون پیشرفت های بسیار قابل ملاحظه ای در فناوری ساخت هواپیماهای بدون سرنشین پیدا کرده اما تردیدی نیست که تسلط بر فناوری های این پهپاد گام بلندی به جلو خواهد بود. از یک منظر راهبردی، مطالعه این هواپیمای جاسوسی توانایی ایران در ایجاد غافلگیری های فنی را عمیقا گسترش خواهد داد. آمریکایی ها از این به بعد باید منتظر همان چیزهایی باشند که تا به حال خود علیه دشمنانشان به کار می گرفته اند. یکی از مهم ترین تحولات نظامی که باید انتظار داشت این است که ایران با اشراف نسبت به توانمندی تهاجمی دشمن، توان پدافندی خود را تقویت کند. یک مثال مهم مربوط به بحث رادارگریزی است. آمریکایی ها خود به صراحت گفته اند که این هواپیما دقیقا از همان روش های رادارگریزی استفاده می کند که هواپیمای 35-F به عنوان ستون خیمه نیروی هوایی آمریکا از آنها بهره مند است. 35-F گران ترین پروژه تاریخ دفاعی آمریکا و هواپیمایی است که آمریکایی ها می گویند بناست ارتش آنها را وارد دنیایی اساسا متفاوت با دنیای فعلی کند. مهم ترین مشکل کشورهای هماورد آمریکا تا امروز این بوده است که روشی برای غلبه بر توانایی های رادار گریز این هواپیما پیدا کنند. پهپاد 170-RQ این سد را خواهد شکست چرا که از حیث فناوری رادار گریزی تفاوت بسیار ناچیزی با 35-F دارد. از این نمونه ها فراوان می توان یافت و این چیزی است که آمریکایی ها خود به آن آگاه ترند. 6- نکته بعدی این است که آمریکا با انجام یک عمل غیر قانونی یعنی تجاوز به حریم ایران و تلاش برای انجام عملیات خرابکارانه و جاسوسی (چیزی که مقام های آمریکایی به صراحت به آن اعتراف کرده اند) امکان انجام یک اقدام قانونی متقابل یعنی «مقابله به مثل» را برای ایران فراهم کرده است. مطابق مقررات حقوق بین الملل ایران اکنون مجاز است در مقابل این اقدام خصمانه آمریکا علیه هر هدف آمریکایی که اراده کند، مقابله به مثل نماید و این با توجه به گستردگی حضور آمریکا در اطراف ایران فرصت های بسیار مهمی ایجاد می کند. این نوشته حقیقتا یک مقدمه است و می توان آن را بسیار کامل تر کرد ضمن اینکه آمریکایی ها تبعات این شکست تاریخی را بهتر از هر جای دیگر در عمل خواهند دید نه در تحلیل یا اظهار نظر این و آن. مهدی محمدی
|
|
|
|
+ نوشته شـــده در دوشنبه 90/9/28ساعــت 10:44 عصر تــوسط عباس |
نظر
سران فتنه مفسد فی الارضند (شریعتمداری)
بسمه تعالی
شریعتمداری گفت: سران و عوامل فتنه آمریکایی -اسرائیلی 88 به دلیل وطن فروشی آشکار و ایفای نقش ستون پنجم دشمنان بیرونی، نه فقط کمترین صلاحیتی برای شرکت در انتخابات ندارند بلکه به عنوان مفسد فی الارض، مستحق اشد مجازات هستند،
به گزارش
مشرق، روزنامه کیهان در سرمقاله خود با عنوان «این ادعا و آن مأموریت!» به قلم حسین شریعتمداری نوشت:
*رئیس دوره ای «شورای هماهنگی جبهه اصلاحات»! بی آن که به ترکیب این شورا اشاره ای داشته باشد و یا درباره وزن شورای یاد شده که بعد از فتنه88 فقط پوسته ای بدون مغز از آن باقی مانده است سخنی گفته و توضیحی بدهد، در مصاحبه با خبرگزاری ایلنا، اعلام کرد: «شورای هماهنگی جبهه اصلاحات تصمیم گرفته است که اصلاح طلبان در انتخابات شرکت نکنند». اظهارات وی بلافاصله با مخالفت برخی از مدعیان اصلاحات روبرو شد که نسبت به هویت شورای مزبور ابراز تردید کرده و آن را در جایگاهی نمی دانستند که برای اصلاح طلبان تعیین تکلیف کند. به عنوان مثال آقایان محمدرضا تابش نماینده فراکسیون اقلیت و سخنگوی این فراکسیون، خباز، کواکبیان و چند تن دیگر در اظهارنظرهای مشابه در حالی که از یکسو نمی خواستند صریحا به پوشالی بودن شورای موسوم به «هماهنگی جبهه اصلاحات» اعتراف کنند و از سوی دیگر با اعلام نظر شورای یاد شده به شدت مخالف بودند، سناریوی تحریم انتخابات را رد کرده و اعلام داشتند؛ «اظهارنظر شورای هماهنگی جبهه اصلاحات ربطی به فراکسیون اقلیت ندارد» و اینکه «فراکسیون اقلیت مجلس مستقل از شورای یاد شده است و ما در انتخابات شرکت خواهیم کرد». این عده با تلویحی نزدیک به تصریح از فروپاشی جبهه موسوم به اصلاحات و بی اعتباری آن خبر دادند.
* مدعیان اصلاحات، مخصوصا، سران و عوامل فتنه آمریکایی -اسرائیلی 88 به دلیل وطن فروشی آشکار و ایفای نقش ستون پنجم دشمنان بیرونی، نه فقط کمترین صلاحیتی برای شرکت در انتخابات ندارند بلکه به عنوان مفسد فی الارض، مستحق اشد مجازات هستند، این عده اساسا در حلقه نظام تلقی نمی شوند چه رسد به آن که درباره مسائل نظام، نظیر انتخابات حق اظهارنظر داشته باشند.
*آن عده از مدعیان اصلاحات که خود در فتنه 88 حضور فعال نداشته ولی از آن حمایت کرده اند نیز صلاحیت نامزد شدن برای نمایندگی مجلس و یا نامزدی در هیچ انتخابات دیگری را ندارند...
* کسانی که از فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 حمایت کرده اند، بر فرض که در آن حضور فعال نداشته اند، نیز فاقد صلاحیت نمایندگی مجلس شورای اسلامی هستند و کمترین جرم آنها حمایت از پروژه براندازی بیگانگان است که به تنهایی جرمی سنگین و در حد و اندازه «خیانت» تلقی می شود و چنانچه از مجازات آنها صرف نظر شود، خیانت آنان قابل چشم پوشی نیست.
*کسانی که هرچند از فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 حمایت نکرده اند ولی در مقابل آن، سکوت کرده و موضع نیز نگرفته اند. این عده نیز برای نمایندگی مجلس شورای اسلامی صلاحیت ندارند، چرا که علت سکوت آنها از دو حال خارج نیست. اول آن که از توان ذهنی و شعور لازم برای درک ماجرا برخوردار نبوده اند، که در این صورت؛ باید گفت؛ خانه ملت جای افراد کندذهن و کم دان نیست.
* برخی از اصلاح طلبان نیز بوده اند که نه فقط در فتنه 88 دخالتی نداشته و از آن حمایت نکرده اند، بلکه علیه آن موضع هم گرفته اند. این عده نشان داده اند که به بهانه اختلاف سلیقه حاضر به وطن فروشی و یا سکوت در مقابل وطن فروشان نیستند و بدیهی است که فقط همین عده از اصلاح طلبان شایستگی و صلاحیت نمایندگی مجلس شورای اسلامی را دارند
*اصلاح طلبان در صورت اعلام شرکت در انتخابات بر سلامت انتخابات در ایران اسلامی و دروغ بودن ادعای تقلب که آن همه از بیرون و درون روی آن سرمایه گذاری شده بود، اعتراف کرده اند. این نکته نیز علت دیگری است که آنان را به اعلام عدم حضور می کشاند!
*تصمیم اعلام شده از سوی مدعیان اصلاحات به معنای تحریم انتخابات است و مفهوم دیگر آن اعتراف اصلاح طلبان به خروج از نظام خواهد بود.
+ نوشته شـــده در دوشنبه 90/9/28ساعــت 10:36 عصر تــوسط عباس |
نظر
گریه های اوباما
بسمه تعالی
پس از به غنیمت گرفته شدن پهپاد جاسوسی آمریکا و در اختیار قرار گرفتن این فن آوری پیشرفته به دست ایران ، باراک اوباما دو روز گذشته بدون توجه به اینکه هواپیمای مذکور به حریم هوایی ایران تجاوز کرده و مشغول عملیات جاسوسی بوده است، از ایران خواست که این هواپیما را پس بدهد.
+ نوشته شـــده در دوشنبه 90/9/28ساعــت 10:30 عصر تــوسط عباس |
نظر