بسمه تعالی مردم همچنان بر گفتمان سوم تیر پایدارند *درآمد انتخابات مجلس نهم به عنوان مقطعی مهم از تاریخ انقلاب که به گونهای کاملا متفاوت از انتخاباتهای مجلس گذشته رقم خورد، به جهت حساسیت و تعیین کننده بودنش در نسبت با ادبیات و تحولات آتی فضای سیاسی کشور نیامند تحلیل دقیق و بیطرفانه است. به نظر میرسد برخلاف تصور رایج، میبایست بدون رویدربایستی اصولگرایان را بازنده این انتخابات قلمداد کرد. *مقدمه تاریخ سیاسی ایران اسلامی تا کنون ادوار مختلفی را سپری کرده. یکهتازی دولت کارگزاران و سیاسی بودن آقای رئیسجمهور به جای همه اعضای کابینه در کنار فضای سیاسی بستهی آن روز بود که به دوم خرداد انجامید. انشقاق در جامعه روحانیت، شکلگیری کارگزاران و تحولات مجلس نشان میداد جایگاه راست سنتی تقلیل پیدا کرده است. مشخص بود که نمیتوان با ناطق پیروز شد. ناطق نوری ادامه دهنده راه هاشمی شناخته میشد و هاشمی نماینده جناح راست و عضو جامعه روحانیت مبارز تهران! از پسِ همه این سالها نوبت چپها بود تا با ادبیات روشنفکری از فضای بسته آن روز آنگونه که میپسندند ماهی بگیرند. نه اطلاق اسلام آمریکایی به راستیها صحیح بود و نه دعواهای چپ و راست در مبدأ امر واقعی و بنیادی. این دعواها البته ریشهدار شد و کمکم مدافعان دوآتشه ولایت فقیه به منتقدان آن تبدیل شدند و از تسخیر لانه جاسوسی به رابطه با آمریکا رسیدند. در انتخاباتهای متواتر گذشته همواره جریان سومی هم بود که نه چپ بود و نه راست؛ جریانی عدالتخواه و انقلابی که منشی متفاوت از آن دوسویهی دیگر داشت. محمد محمدی ریشهری و احمد توکلی از جمله چهرههایی بودند که در انتخاباتهای مختلف کوشیدند نمایندگی این جریان را بر عهده بگیرند و به عنوان ضلع سوم انتخابات وارد عرصه شوند اما به دلایل مختلف که شاید مهمترین آن عدم برخورداری از توانمندیهای شخصی لازم بود، از این مهم باز ماندند. ونتوانستند اعتماد مردم را جلب نماید. جمعیت دفاع از ارزشها که با حضور چهرههایی چون حسینیان، الهام و شریعتمداری شکل گرفت اساسا عهدهدار رسالت پر کردن همین خلأ حضور جریان سوم بود. مرحوم سیدعلی اکبر ابوترابی از جمله کسانی بود که به واسطه جایگاه فراجناحیاش در این زمره قرار گرفت. در واقع از این جاها بود که آغازین تلاشها برای شکلگیری گفتمانی متفاوت از چپ و راست و نزدیکتر به گفتمان انقلاب آغاز شد. این اولین تلاشها البته آن روزها آن گونه که میبایست ثمر نداد و با آسیبهایی نیز مواجه شد. سوم تیر این جریان محذوف که هنوز هم برخی آن را "جریان اشتباهی" میدانند، بال و پر گرفت. همه تلاشهای گذشته به ثمر نشست. جریانی روی کار آمد که نه چپ بود و نه راست. این جریان، جریانی انقلابی و غیر جناحی بود. جریانی مردمی و عدالتخواه، جریانی که در فضای سیاستزده آن روز بر شانههای بلند "گفتمان" سوم تیر سرفرازی میکرد. جریانی که مهمترین شاخصهی آن "گفتمانی" بودن آن بود. سوم تیر هم به منزله "نه" گفتن به چپ بود و هم به منزله "نه" گفتن به راست. سوم تیر اساسا دست ردی بر سینه قدرتطلبی، تمامیتخواهی و سیاستزدگی بود. ویژگیهای شخصی محمود احمدینژاد در آن برهه خیلی زود او را به عنوان نماد جریان سوم تیر و نماد عدالتطلبی و عدالتخواهی معرفی کرد. شهردار ناشناخته تهران توانست بر هاشمی که آن روزها هنوز با عناوینی چون یار امام، عضو شورای انقلاب، رئیسجمهور، رئیسمجلس و... شناخته میشد، فائق آید. این پیروزی در فضای یأسآور آن روزها واقعا چیزی شبیه یک معجزه بود. معجزهای که تنها با مرور عکسهای سفرهای انتخاباتی شهردار تهران و جمعیتی که بعضا زیر دست و پا کشته میداد، قابل هضم میبود. به دلایلی احمدینژاد چندی پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری نتوانست یا نخواست همچنان علمدار جریان سوم تیر باشد. در چنین فضایی بود که جبهه پایداری متولد شد تا زیر علم سنگین گفتمان سوم تیر برود و همان خط گفتمانی را پی بگیرد. *شرح وقتی میتوانیم شکست یا پیروزی در انتخاباتی نظیر انتخابات مجلس نهم را تعیین کنیم که در گام نخست معیار و ترازوی سنجش آن را پیشتر مشخص کرده باشیم. باید پیشتر گفته باشیم چه چیزی معیار شکست است و چه چیزی معیار پیروزی. آیا تعداد بیشتر کاندیداهایی که از یک جبهه وارد مجلس میشوند معیار پیروزی است یا معیار دیگری مد نظر است. مثلا یک جریان میتواند صرفا پیروزی خود را در تقویت بار گفتمانی و زنده کردن شعارهای انقلاب ببیند. در خصوص سوم تیر رهبر انقلاب فرموده بودند:«به افراد خانوادهى خودم میگفتم اگر آقاى احمدینژاد رأى هم نیاورد، این خدمت بزرگ را به انقلاب کرد که شعار عدالتمحورى را مطرح کرد؛ نگذاشت به فراموشى سپردنِ این شعار بشود یک سنت.» با این نگاه اگر و این در واقع نوعی پیروزی بود. در گام دوم باید مشخص کنیم در خصوص پیروزی و شکست چه کسی میخواهیم قضاوت کنیم. آیا صرفا پیروزی و شکست یک جبهه انتخاباتی مد نظر است یا کلان فضای اصولگرایی را مورد نظر داریم. معیار پیروزی حتی بسته به سیاستی که یک جبهه برای خود تعیین میکند میتواند متفاوت باشد. با این توضیح در سه بخش "جریان اصولگرایی"، "جبهه متحد اصولگرایان" و "جبهه پایداری" بحث را پی میگیریم. الف)جریان اصولگرایی جریان اصولگرایی قطعا جزو بزرگترین بازندهها و شکستخوردههای انتخابات مجلس نهم بود. اینکه این جریان توانست کرسیهای بیشتری در مجلس را به خود اختصاص دهد و چهرههایی چون قدرت الله علیخانی را به حاشیه براند البته در جای خود واجد ارج است. اما با عرض پوزش اینها در فضای کنونی معیار پیروزی نیست. در شرایطی که اصلاحطلبان حضور جدی در انتخابات نداشتند، انتظار آن بود که اصولگرایان بر همان وزن سوم تیر پیش بروند و با برجسته کردن دوباره همان آرمانها و ادبیات سوم تیر که غیرحزبی، مردمی و انقلابی بود، پایبندی خود را به گفتمان خدمت به اثبات برسانند. در چنین شرایطی است که شاهد تدوام اعتماد مردم به اصولگرایان خواهیم بود. اگر اصولگرایان مصالح انقلاب را برای رسیدن به مصالح و منافع حزبی و جناحی خود کنار بگذارند و عملکردشان بوی سیاسیکاریهای چپ و راست را بدهد، قطعا اعتماد مردم این آمادگی را خواهد داشت که به سویی دیگر نیل نماید. به سوی کسی که مثل احمدینژادِ سوم تیر صاحب گفتمان باشد. اگر این گونه نشد و مردم احساس کردند دعوا بر سر قدرت است و کسانی در این میانه پیراهن همدیگر را پاره پاره میکنند که زودتر به قدرت برسند، یقینا اعتمادشان رو به زوال خواهد گذاشت. اصولگرایان در نگاه عامه مردم هنوز بر یک کشتی سوارند و سوراخ کردن کشتی یعنی غرق شدن همه اعضای آن. فضای روزهای پایانی تبلیغات انتخابات مجلس نهم رنگ و بوی همان فضای چپ و راست آغاز انقلاب را میداد و این کمتحملی در فضای رقابت درون گفتمانی که با برخی نگاههای تمامیتخواهانه عجین میشد، خود به منزله شکست اصولگرایان است. اصولگرایان آمدهاند تا از اصول دفاع کنند. زیر پا گذاشتن اصول به اسم اصولگرایی به منزله شکست اصولگرایان است. بازگشت به ادبیات چپ و راست و تقلیل رقابت برای انتخاب انقلابیترها به جدال بر سر قدرت به منزله شکست اصولگرایان است. حکایت این قصه حکایت همان دزدی است که نیمه شب از او پرسیدند چه میکنی؟ گفت مینوازم. پرسیدند صدایش کو؟ گفت کمی صبر؛ صبح صدایش در میآید! اگر اصولگرایان این قصه را نخواهند علاج کنند یقینا در انتخاباتهای آتی کسی مثل احمدینژاد با برگ گفتمانی آنها را جا خواهد گذاشت. چنانچه سوم تیر نیز همین گونه شد و احمدینژاد بدون پشتوانه حزبی توانست بر همه رقبا پیروز شود. اصولگرایان میبایست در این فرصت مدل جدیدی از رقابت دینی و اخلاقی را ارائه میکردند؛ اما آنچه مشاهده شد، تطابقی با فضای اصولگرایانه نداشت. این اهمیت دارد که اصولگرایان این خطای بزرگ خود را بدانند و از این راه نیمه رفته هر چه زودتر بازگردند.
عامل رژیم صهیونیستی ؛ موساد چگونه جاسوس هایش را شکار می کند
سرویس سیاسی -
دادگاه 13 تن از متهمان جاسوسی برای رژیم اسرائیل روز گذشته برگزار و احکام آنها ابلاغ شد.
به گزارش خبرنگار کیهان، قاضی پرونده 13 متهم جاسوسی برای سرویس اطلاعاتی موساد گفت: متهمان دستگیر شده با برقراری ارتباط از طریق فضای مجازی و جذب از طریق شبکه های ماهواره ای و مراجعه حضوری به سرکنسولگری رژیم صهیونیستی برای سرویس اطلاعاتی موساد جاسوسی می کردند. قاضی صلواتی در جلسه ابلاغ حکم این 13 متهم افزود: در این جلسه تعدادی از جاسوسان و مرتبطان سرویس جاسوسی موساد که با تلاشها و هوشمندی سربازان گمنام امام زمان(عج) در وزارت اطلاعات دستگیر شدند حضور دارند.
وی گفت: تعدادی از این متهمان با حضور وکلا و نمایندگان دادستان در شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی تهران محاکمه و حکم قانونی برای آنان صادر شده است. قاضی این پرونده افزود: بقیه این افراد نیز در آینده نزدیک محاکمه خواهند شد. وی گفت: این افراد پس از جذب از طریق فضای مجازی و شبکه های ماهواره ای و مراجعه حضوری به سرکنسولگری های رژیم صهیونیستی در برخی کشورهای همسایه با وعده های پوشالی افسران اطلاعاتی موساد مواجه شدند و به تناسب توانایی ها و ظرفیت های افراد آموزش هایی به آنها داده شده است.
قاضی پرونده افزود: این افراد را سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی با پرداخت وجوه و امکانات ماموریت های عملیاتی و غیرعملیاتی به آنها واگذار و حتی برای آنان دوره های آموزشی در اسرائیل برگزار کرده است. وی گفت: این متهمان با برقراری ارتباط با کارکنان مراکز حساس در کشور اقدام به جاسوسی در زمینه های مختلف کرده اند.
قاضی پرونده افزود: رژیم صهیونیستی به زعم خود می پنداشت با این گونه اقدامات اقتدار جمهوری اسلامی ایران را زیر سوال می برد، هرچند ملت شهید پرور ایران در صحنه های مختلف به آمریکا و رژیم صهیونیستی ثابت کردند که با اقداماتی از جمله ترور دانشمندان هسته ای و جنایات آمریکا و رژیم غاصب صهیونیستی دست از ارکان و ارزش های والای انقلاب اسلامی برنخواهند داشت.
وی گفت: این دادگاه با استعانت از پروردگار متعال و رهنمودهای مقام معظم رهبری و رئیس قوه قضائیه در برخورد قاطع و انقلابی با جاسوسان و خائنان به کشور درنگ نکرده و آنها را به اشد مجازات محکوم کرده است.
اولین متهم درباره وعده های سرویس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی به خود گفت: به من وعده ویلا، خانه مجلل و زندگی مرفه دادند و در عین حال تهدید کردند اگر با آنها همکاری نکنم، کاری می کنند که توسط وزارت اطلاعات دستگیر شوم.
وی در ادامه افزود: علی رغم تمام وعده هایی که به من دادند، تنها هزینه یک ماه اقامت در اسلامبول را پرداخت کردند.
یکی دیگر از متهمان با اشاره به دروغین بودن وعده های داده شده به خود گفت، من پیش از هر اقدام عملی توسط وزارت اطلاعات دستگیر شدم.
متهم بعدی با اشاره به نحوه جذب خود توسط موساد، گفت: آنها با استفاده از تبلیغات ماهواره ای و اینترنت از طریق سفارت تل آویو در آنکارا من را در دام انداختند. آنها به من آموزش نقشه برداری داده و از من خواستند نقشه برخی نقاط نظامی را برای آنها بفرستم.
وی در ادامه افزود: من طی سه جلسه ملاقات حضوری 6000 دلار از رابط خود دریافت کردم.
متهم بعدی که فردی دانشجو بود انگیزه خود را از جاسوسی برای موساد، اخذ ویزا و ادامه تحصیل در خارج عنوان کرد.
وی که در ترکیه به دام موساد افتاده بود، گفت: پس از جذب، جلسات بعدی ملاقات در بمبئی هند انجام شد و آنها از من خواستند چند عکس را شناسایی کنم. وی افزود: آنها مرا تهدید کردند در صورت عدم همکاری، خانواده ام با خطر جانی مواجه خواهند شد.
یکی دیگر از متهمان در دادگاه گفت: یکی از اقوامم در سازمان انرژی اتمی مشغول به کار است. آنها از من خواستند برادر این فرد را به ترکیه برده و به آنها وصل کنم تا از طریق وی به مقاصد خود برسند.
این متهم درباره وعده های داده شده به خود گفت: آنها وعده ماهی 5000 دلار به من داده بودند در حالی که در مجموع تنها 1600دلار بیشتر پرداخت نکردند.
متهم بعدی مدعی شد، من تا زمانی که دستگیر شدم نمی دانستم موساد چیست. وی محل به دام افتادن خود را شمال عراق عنوان کرد.
یکی دیگر از متهمان در تشریح فعالیت های خود گفت: در ترکیه یک خانم پس از زمینه چینی به من نزدیک و با شگردهای زنانه مرا به دام خود انداخت و پس از آن با وعده کار مرا با خود به بلژیک برد. در آنجا بود که گفت مامور موساد است و باید با وی همکاری اطلاعاتی کنم.
بسمه تعالی
ما مسلمان های خوبی هستیم آقا
هی نشسته ایم و دعا میکنیم که زود بیایید
تعداد ندبه و سمات ها از دستمان در رفته است
تسبیحمان تریت ِ اصل است
سجاده مان عطر ِ گلاب ِ حرم را میدهد
مواظبیم کرم ضد ّ آفتابمان یک وقت سفید کننده نباشد
چادرمان را نگاه . . .
حجابمان بیست است
مردهایمان هم ریش دارند هم چفیه
غیرت هم دارند
غیرت های انحصاری
خاص ِّ ناموس خودشان
ما خیلی مسلمان های خوبی هستیم آقا
نماز هایمان همه اش در وقت فضیلت است
تعقیباتمان حد اقل نیییم ساعت طول میکشد
کلی راه های تهذیب نفس بلدیم
کلی مستحبات
نماز غفیله ..نماز شب...
قرآن هم زیاد میخوانییم ها..خیلی میخوانیم..تازه حفظ هم هستیم
راستی
جمکران هم میرویم
هیئتی هم هستیم . . . مجلس روضه مان همیشه بپاست
تااازه
عوام هم نیستیم..ما خودمان یک پا خواصیم
بصیرت از سرو روی ما میبارد
بسکه مطالعه داریم و عالمیم
همین نمایشگاه کتاب تهران
مطلع که هستید؟
یک مکان فرهنگی برای ما با فرهنگ ها
چادرمان را سفت چسبیدیم و یقه مان را تا اولین دکمه کیپ کردیم
رفتیم نمایشگاه
یک عالمه کتب دینی و اعتقادی خریدیم
کتاب های خوب خوب
. . .
آقا ...ما خوبیم...نشان به این نشان که اصلا ما آنجا تک بودیم
اکثر آدم های آنجا بدحــِجاب..نه..بی حجاب بودند
البته ما چادر داشتیم ها
مرد هایمان هم سر به زیر بودند
گفتیم شرایط جامعه است دیگر
کاری از ما بر نمی آید
امر به معروف هم . . . نمیشد ...یعنی . . .
خب نمیشد نفر به نفر تذکر داد...
همه را باید از کبیره نهی میکردیم
دانه ..دانه
اینهم نمیشد که یک نفر بایستد و خون دلش را به زبان بیاورد که:
یا ایها المسلمون
اطیعو الله و اطیعو الرسول و اولی الامر منکم . . .
اینجا ایران است و ما مسلمان
این چه وضعی است ؟
کسی هست که یادش باشد خدایی هست ؟
کسی هست ؟
...
نه
اصلا نمیشد
چون راستش میترسیدیم.
راست ترش هم اینکه اصلا
برای خودمان هم عادت شده است
راست تر ترش هم اینکه هرکس فرهنگ و عقیده ی خودش را دارد دیگر . . .
بی خیال . . .
آقا
راستی
چرا ظهور نمیکنید ؟
بسمه تعالی
مجلس : همه گزینه ها روی میز است
به گزارش مهر جمعی از استیضاح کنندگان وزیر تعاون ، کار و رفاه اجتماعی در اطلاعیه ای ، اعلام کرده اند ، که با توجه به پیگیری حکم غیر قانونی مرتضوی در دیوان عدالت اداری منتظر رسیدگی به این حکم خواهند بود و در صورت به سرانجام نرسیدن این پرونده استیضاح را در مجلس نهم به جریان خواهند انداخت . وظاهراً آقایان توکلی ، مطهری ، دهقان ، نادران ، پرشکیان و نجابت این اطلاعیه را امضاء کرده اند.الحق که باید به این پشتکار وسخت کوشی افرین گفت!وجای این سوال است که بپرسیم آیا واقعاً مجلس در تمام اموری که مصلحت کشور و مردم است این چنین مجدانه و با انگیزه کار کرده است . آیا مجلس طرح نظارت بر نمایندگان را که خواست مقام عظمای ولایت بود با تمام توان کار کرد یا آنقدر پشت گوش انداخت که رهبری بعد از مدتی که جلسه با نمایندگان داشتند در مورد کارهای انجام شده برای طرح نظارت بر نمایندگان فرمودند که کار کی شده است. همچنین مقام معظم رهبری در دیدار دیگری که با نمایندگان داشتند فرمودند : ما با یستی بیدار باشیم . اختلاف سلیقه ، اختلاف نظر ، اختلاف عفیده در مسائل سیاسی ، نباید به چالش میان جناحهای کشور میان عناصر کشور منتهی شود آیا هوشیار بودن این است که از حالا برای تقابل با دولت در مجلس نهم نقشه بکشیم و به دور از مصالح کشور و نظام و رعایت اولویت ها دنبال خواسته های خود باشیم در غائله فساد اقتصادی سه هزار میلیارد همه مردم خواهان این بودند که وزیر اقتصاد استیضاح شود ولی مجلس در یک چرخش آشکار در دقیقه 95 اینکار را نکرد امّا حالا چه شده که به خاطر انتساب یک مدیر کل ، مجلس تمام سعی و تلاشش را گذاشته که وزیر را استیضاح کند . آیا این یک بام و دو هوا نیست . آیا ما در دولت مدیری ضعیف تر و مسأله دارتر از آقای مرتضوی نداریم . به هر صورت امید واریم که مجلس نهم بدون توجه به این مسائل فرعی ، مسائل اصلی کشور و مردم را وجه همت خود قرار داده و از هر گونه اتلاف وقت مجلس برای مسائل حاشیه ای مبرا باشد
عباس ارباب
بسم الله.... دیدیم این روزها مد شده اکثر رسانه ها رپورتاژهایی با عنوان «ناگفته های زاکانی، فدایی، نادران، توکلی، رودکی و....» می زنند ، گفتیم ماهم به اقتضای شغلی حضورمان در جمع های جبهه متحد و به عنوان یک شهروند عادی در تهران، ناگفته هایی از جبهه متحد را مطرح کنیم باشد که مقبول افتد: اول/ تبلیغات پرحجم جبهه متحد نقل محافل شده. در و دیوارهای تهران از تبلیغات جبهه متحد سنگفرش و کاغذ دیواری شده، کاش آیات عظام به دوستان جبهه متحد یادآوری کنند که این راهش نیست...
دوم/ سه شنبه همایش جوانان حامی جبهه متحد بود. وقتی همایش حامیان جوان جبهه پایداری حسابی گل انداخت دوستان متحدچی به فکر افتادند سالن بگیرند اما فقط «جوان» نداشتند.... خدا جناب شهردار رو از خیلی ها نگیره. خوبه بود. جوونش هم جور شد!!! خانه شهریاران جوان و پیش آهنگان کار رو راه انداختن. فقط مونده بود که برن رو سن بشینن. کاری نداریم اون عقبا صندلی خالی بود. مهم اینه بالاخره کلی دوربین خبری اومده. حداد اومده! مهم تر اینکه پایداری جووناشو فرستاده رو سن. پس ما نباید کم بیاریم.... خوب فقط میمونه شعار. باید یه شعاری بدیم که کاملا تولیدی و بومی باشه و نتیجه ابتکار خودمون. به نظر میرسه شعار «وحدت همیشه جواب میدهد» خیلی خوب باشه چون هم جدیده هم ضد پایداری. سوم/ تا میتونیم باید اسمس تخریبی علیه پایداری بزنیم. توپخونه سامانه اسمسی علیه پایداری با یک اشاره فعال میشود: 1- تناقض های جبهه پایداری با علامه مصباح..... جالبه با یک شماره هم تبلیغات متحد رو ارسال میکنند هم تخریب های پایداری رو. با این شماره 30007935 چهارم/فدایی در دانشگاه سوره حاضر میشود تا به شبهات و سوالات دانشجویان پاسخ دهد. دانشجوها اول خجالت میکشن بپرسن اقا منابع مالی متحد از کجاست کم کم یخ جلسه آب میشه و کار به جایی میرسه جناب فدایی در برابر فشار زیاد دانشجوها میگن «شهردار تهران بسیار زحمت میکشن» البته وقتی دانشجویان به ایشون میگن چرا رفتین زیربلیط کسی که به فتنه میگه کدورت آقای فدایی در نهایت اعتماد به نفس تصریح می کند: « بنده نشنیده ام»!!!! خب الحمدالله http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910212001422 پنجم/ دوباره ساعت 2 تو همون دانشگاه سوره حجت الاسلام روانبخش تشریف میارن و در اوج بحث ها پیرامون برنامه های خود برای مجلس تاکید میکنن که : « اولین موضوع تحقیق و تفحص مجلس نهم باید هزینه های تبلیغاتی جبهه متحد باشد.... ششم/ از سخنرانی برخی اعضای جبهه متحد برای پیرمردها و پیرزن های ورزشکار که صبح ها میان تو پارک ها ورزش میکنن، میگذریم. اما خدایی از هیجا برای تبلیغ نمیگذرن....!!!! هفتم/دکتر لنکرانی سخنگوی جبهه پایداری در همایش جوانان حرفی میزند که به دلها مینشیند، هرچند نمیشود بیخیال این حجم سنگین بیت المال شد که تبلیغ و بنر و کارت می شود و آخرش هم هیچکدامشان وارد مجلس نمیشوند، اما دکتر بی پولی جبهه پایداری رو قشنگ توصیف میکنه: « یک رقابت درون قلبهای مردم و یک رقابت در دیوارهای شهر است....» هشتم/ تبلیغات میلیاردی هرگز جواب نمیدهد اما پایداری همیشه جواب میدهد....
* «ناکام» ترین نامزد انتخابات: هیئت داوران با تقدیر از تلاشهای آقای رودکی، دیپلم افتخار این بخش به همراه یک وانت کاغذ دو رو سفید آماده چاپ را تقدیم می کند به جناب آقای علی اصغر خانی. خداییش کسی که پیام نوروزی بده و رای نیاره ناکام ترین نیست؟! * «شخصی» ترین بیت المال: دیپلم افتخار این بخش به همراه یک جرعه وجدان تقدیم میشود به شهرداری تهران بخاطر بسیج کردن امکاناتش جهت تبلیغ نامزدهایی خاص. هیئت داوران در این بخش زحمات سازمان تبلیغات اسلامی را نیز قابل تقدیر دانستند.
* «جایگاه» ترین حامی: دیپلم افتخار این بخش به همراه یک لیوان آب قند تقدیم میشود به جناب آقای قالیباف که با میزان رای آوردن خانی، رودکی و طلایی میزان جایگاهشان در بین توده مردم مشخص شد. باشد که رستگار شوند!
* «آقا» ترین نامزد انتحابات: دیپلم افتخار این بخش به همراه یک عدد چفیه تقدیم میشود به جناب برادر زاکانی بخاطر همه نقل قولهایی که از طرف مقام معظم رهبری مطرح کردند.
* «خرزو» ترین فعال رسانه ای: دیپلم افتخار این بخش به همراه یک عدد آی دی حقیقی تقدیم میشود به سرکار خانم زهرا حائری بخاطر اینکه هیچ چیز جز اسم نبودند و در عین حال همان اسمشان(یعنی همه وجودشان) را هم در طبق اخلاص گذاشتند تا فعالان رسانه ای به اسم ایشان ایمیلهای تبلیغی و تخریبی بروند.
* «پیش بین»ترین نامزد: دیپلم افتخار این بخش به همراه یک عدد گوی جهان بین تقدیم میشود به آقا باهنر. هیئت داوران در توضیح این انتخاب خود آورده است: ایشان قبل از دوره اول گفته بود 22 یا 23 نفر از جبهه متحد رای می آورند. ایشان همچنین قبل از مرحله اول هم گفت 20 نفر از جبهه متحد رای می آورند.
* «چی بگیم دیگه» ترین نامزدها: دیپلم افتخار این بخش به همراه دو عدد عصا مشترکا تقدیم میشود به آقایان بادامچیان و حبیبی. امیدواریم که نتایج این انتخابات باعث شود. باعث چی؟ مهم نیست، انشاءالله کلا باعث یک چیزی بشود در حزب موتلفه دیگر!
* «ای کاش میرفت تو»ترین نامزد: دیپلم افتخار این بخش به همراه یک دست کت و شلوار تقدیم میشود به آقای محمد استادآقا. خداییش جای مخالفتهای همچین کسی در زمان تصویب قوانینی مثل وقف دانشگاه آزاد و حقوق مادامالعمر بدجوری به چشم خواهد آمد.
* «خالی» ترین صندلی: دیپلم افتخار این بخش به همراه یک عدد صندلی تاشو مسافرتی تقدیم میشود به حاج احمد آقای ناطق نوری که بالاخره خدا به مردم توفیق داد تا ایشان نماینده شان نباشند! گفتنی است ایشان از زمانی که هنوز نه مرغ بود نه تخم مرغ، نماینده مردم نور در مجلس بوده اند.
* «کانون» ترین قدرت: دیپلم افتخار این بخش به همراه یک جلد قابوسنامه تقدیم میشود به آقای علی لاریجانی که در جایگاه رییس قوه مقننه(که در راس همه امور است) به نفع یک جریان انتخاباتی وارد میدان شد و حتی در همایش انتخاباتی آنها هم سخنرانی کرد.
بسمه تعالی
نفوذ ایران از دامنه های هیمالیا تا سواحل مدیترانه گسترش یافته است
(خبر ویژه) تحلیل گران آمریکایی و اروپایی معتقدند نفوذ ایران از دامنه رشته کوه هیمالیا تا سواحل دریای مدیترانه امتداد یافته است. جورج فریدمن مدیر موسسه استراتفور در گفت وگو با روزنامه آکشام ترکیه اظهار داشت: آینده سوریه را ایران تعیین می کند و ایران حامی سرسخت سوریه است. وی افزود: ایران در حال حاضر از غرب افغانستان تا بیروت دامنه نفوذ و قدرت خود را افزایش داده است. با لحاظ این مسئله، آینده سوریه به ایران بستگی دارد. به گفته فریدمن «مداخله نظامی در سوریه امری بسیار دشوار است. آمریکا در ماجرای ایجاد دموکراسی در افغانستان و عراق شکست خورده و بنابراین مداخله نظامی در سوریه بعید به نظر می رسد.» مدیر موسسه استراتفور همچنین گفت: ترکیه در درک رخدادهای کشورهای عرب اشتباه کرد. ترکیه علیه بشار اسد موضع گرفت اما آمادگی مداخله در این کشور را ندارد. بنابراین اگر بحران فعلی خاتمه یابد ترکیه مجبور است روابط با بشار اسد را بهبود ببخشد. در همین حال روزنامه ایتالیایی لارپوبلیکا با اشاره به تداوم مذاکرات هسته ای میان ایران و گروه 1+5 نوشت: گرچه اوباما در برابر جمهوری اسلامی مواضع تندی اتخاذ کرده، ولی حرکت ملموسی در این زمینه انجام نداده است. در نتیجه، او به منظور بالا بردن امکان انتخاب مجدد خود نیاز مبرم به یک پیروزی دیپلماتیک در رابطه با مساله ای دارد که تمامی اسلافش طی 33 سال اخیر از حل آن عاجز مانده بودند. سیاست خارجی آمریکا به دلیل از سرگیری مبارزات در افغانستان و بی ثباتی در عراق و سوریه بغرنج به نظر می رسد. اکنون وقت یک «راه حل منطقه ای» است که ایران را به عنوان مهم ترین بازیگر خاورمیانه و آسیای مرکزی دربرگیرد. روزنامه ایتالیایی می نویسد: کاملا محرز است که سیاست هسته ای آیت الله خامنه ای براساس دو اصل روشن پایه ریزی شده؛ اول اینکه «تا زمانی که عقب نشینی کنید و از خود انعطاف نشان دهید، قدرت های مستکبر به شدیدترین نحو به تهدیدهای خود ادامه می دهند» و دوم اینکه «تا زمانی که تهدید وجود دارد، مصالحه ای انجام نخواهد شد.» این موضع به واسطه شواهد تاریخی تایید می شود. در سال 1987 در جنگ ایران و عراق صادرات نفتی به پایین ترین حد خود رسید و اقتصاد درهم شکست. اما امروز حکومت تهران با داشتن 100 میلیارد دلار درآمد نفتی در سال 2011، وجود یک بی ثباتی شدید منطقه ای و درگیری کشورهای غربی در بحران مالی، به خوبی می تواند در برابرفشارهای خارجی مقاومت کند. لارپوبلیکا تصریح می کند: امروز ایران این فرصت را دارد تا خود را به عنوان قدرت مسلط بر منطقه نشان دهد. به دنبال خروج آمریکا از عراق و احتمال خروج از افغانستان، بحران سوریه و پیوند بیش از حد حزب الله لبنان به جمهوری اسلامی، امروز شاهدیم که دامنه نفوذ ایران، از دامنه های هیمالیا گرفته تا سواحل مدیترانه، گسترش یافته، نفوذی که طی قرن های اخیر هرگز مانند امروز نبوده است.