سه روز مهم
سه روز مهم در حیات بشر
در تدوین و تبیین عوالم ششگانه، سه روز است که از نظر تعالیم اسلام بسیار مهم تلقى شده است. و بزرگ ترین تحوّل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. دستغیب، شهید سیدمحمد، معاد ، ص 6.
2. شیخ صدوق، محمدبن على، معانى الاخبار ، ج2، ص 195.
3. قمى، شیخ عباس، سفینة البحار ، کلمه نوم، ص 626.
--------------------------------------------------------------------------------
صفحه 124
--------------------------------------------------------------------------------
عوالم ششگانه در آن سه روز به وقوع مى پیوندد. که عبارتند از: روز ولادت، روز مرگ و روز قیامت.
در این سه روز، انسان از عالمى به عالم دیگر انتقال مى یابد و تمام شرایط زندگى و قوانین حیات اش دگرگون مى شود. روز ولادت، رحم مادر را ترک مى کند، و حیات جنینى او پایان مى یابد و به دنیا قدم مى گذارد. در آن روز همه صفات خوب و بدى که از پدران و مادران ـ دور و نزدیک ـ خود ارث برده و هم چنین تمام صفاتى که در حیات جنینى از مادر نصیب اش شده با خود به دنیا مى آورد و در اوضاع و احوال اش تثبیت مى گردد. و روز مرگ، زندگى دنیا را ترک مى کند. و به عالم برزخ وارد مى شود. و تمام اعمال خوب و بدى که در حیات دنیا انجام داده با خود مى برد و سود و زیان شان را مشاهده مى کند. و در روز سوّم به فرمان الهى دوباره زنده مى شود، جسم و جان اش به هم مى پیوندند، عالم برزخ یا خانه قبر را ترک مى کند و در عالم وحشت زا و هراس انگیز قیامت وارد مى شود و در شرایط بسیار سخت و طاقت فرسا در انتظار رسیدگى به حساب و روشن شدن پاداش یا کیفر اعمال خود به سر مى برد.
یاسر خادم مى گوید: از حضرت رضا (علیه السلام) شنیدم که مى فرمود:
وحشت بارترین مواقع براى این مردم، سه روز است: روزى که از شکم مادر خارج مى شوند و دنیا را مى بینند. روزى که مى میرند و عالم بعد از مرگ و اهل آن را مشاهده مى کنند. و روزى که دوباره زنده مى شوند و به صحنه قیامت قدم مى گذارند و احکامى را مشاهده مى کنند که در دنیا ندیده اند. و خداوند سلامت حضرت یحیى را در این سه روز اخبار نموده و حضرت مسیح در این سه مرحله براى خویشتن سلامت خواسته است. (1)
خداوند در قرآن، سه روز مشکل و سرنوشت ساز انسان را تعبیر به; « وَسَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَیَوْمَ یَمُوتُ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَـیّاً »(2)نشان مى دهد، که در تاریخ زندگى انسان و انتقال او از عالمى به عالم دیگر سه روز سخت وجود دارد، روز گام نهادن به این دنیا « یَوْمَ وُلِدَ » و روز مرگ و انتقال به جهان برزخ « یَوْمَ یَمُوتُ » و روز برانگیخته شدن در جهان دیگر « وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَـیّاً » و از آن جا که این سه روز انتقالى طبیعتاً همرا با بحران هایى [ جسمى ـ روحى ] روبه رو است، خداوند سلامت و عافیت خود را شامل حال بندگان خاص اش قرار مى دهد و آنها را در این سه مرحله طوفانى در کنف حمایت خویش مى گیرد.
هر چند این تعبیر تنها در دو مورد در قرآن مجید آمده است: در مورد یحیى و عیسى (علیهما السلام) ، اما در مورد یحیى تعبیر قرآن، امتیاز خاصى دارد. چرا که گوینده این سخن خداست در حالى که در مورد مسیح (علیه السلام) گوینده، خود او است.(3)
با فرا رسیدن مرگ عمر دنیا یا حیات انسان در این جهان تمام مى شود. و این حیات موقت در این جهان پایان پذیر تبدیل به حیات جاویدان مى گردد. و با توجه به این که عوالم ششگانه انسان به طور ممتد و یکى پس از دیگرى است و پس از پایان هر عالمى، عالم دیگرى مى آید که تکمیل کننده عالم قبل خود مى باشد و به او تکامل مى بخشد. تا این ادوار حیات بشر که به همان سه روز سرنوشت ساز تعبیر خداوند در قرآن اش است مبدّل گردد.
رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود:
زیاد در یاد نابود کننده لذت ها باشید. عرض شد یا رسول اللّه آن چیست؟ در پاسخ فرمود: مرگ است. آن کسى که به حقیقت از مرگ یاد مى کند، اگر در سعه و گشایش زندگى باشد; غرورش برطرف مى شود و دنیا بر وى تنگ مى گردد. و اگر در مضیقه و سختى باشد با یاد مرگ، از فشار فکرى ـ روحى رهایى مى یابد و دنیا به نظرش وسیع و گسترده مى نماید.
مرگ اوّلین منزل از منازل آخرت و آخرین منزل از منازل دنیاست. خیر و خوش بختى از آن کسى است که هنگام فرود آمدن در اولین منزل، مورد تکریم و احترام باشد و موقع بیرون رفتن از آخرین منزل به شایستگى و خوبى بدرقه شود. (4)
به هر حال حکمت و مصلحت الهى اقتضا مى کند، که انسان ها طورى آفریده شوند که مرگ قطعى و حتمى در نظرشان همانند شک و تردید جلوه کند، تا در امرار معاش و عمران آبادى دنیا دل سرد نباشد، و دچار یأس و ناامیدى نشوند و اندیشه مرگ انسان را از شور و عشق زندگى باز ندارد. ولى با وجود این حالات نباید فاصله بین خود و مرگ را بسیار طولانى
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. بحرانى، علامه سیدهاشم، تفسیر برهان ، ذیل آیه33، سوره مریم.
2. مریم (19) آیه 15.
3. مکارم شیرازى، آیة اللّه ناصر، تفسیر نمونه ، ج13، ذیل آیه.
4. مجلسى، محمدباقر، بحارالأنوار ، ج3، ص 134.
--------------------------------------------------------------------------------
+ نوشته شـــده در چهارشنبه 87/2/25ساعــت 9:5 صبح تــوسط عباس |
نظر
مرگ
+ از مرگ تا فیامت
درباره عالم برزخ شاهد بحث ها و نشر کتاب هاى زیادى بودیم. ولى مزیّت و اولویّت این بحث به این است، که بسیار مرتب، سلیس و روان آمده. و با احادیث و روایات که نفوذ به عمق جان آدمى دارد به این عالم پرداخته است. و مضامین بحث به طور اجمال عبارت اند از:
برزخ چیست؟ آیا بهشت و جهنّم در عالم برزخ است یا فقط در قیامت؟ مؤمنین یا گناه کاران در عالم برزخ یک دیگر را ملاقات مى کنند؟ و حالات مردگان در عالم برزخ چگونه است و... .
پراکندگى و نیافتن جواب قطعى این مورد سؤالات در ذهن همگان ـ از بدوِ تولد تا مرگ ـ متصوّر است. و دوست دارند بدانند که انسان وقتى چشم از این دنیاى پر رمز و راز بر بست، چه دنیایى در پیش دارد. ندانستن این مسائل و نداشتن جواب صحیح و هم چنین شک و تردید نسبت به عالم برزخ و قیامت، ضعف و تزلزل ایمان و عدم اعتقاد به زندگانى جاوید است.
البتّه جواب تمام این سؤالات توسط آیات صریح قرآن، روایات و احادیث معصومین (علیهم السلام) به درستى داده شده است. و شک و تردیدى در خصوص عالم برزخ و قیامت یا زندگى جاوید و مهذّب ـ که اصول اعتقادى ما است ـ نمانده و نیست، بلکه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. مؤمنون (23) آیه 102 ـ 103.
--------------------------------------------------------------------------------
صفحه 119
--------------------------------------------------------------------------------
همگان باید خود را مهیا به سراى دیگر کنند که کیفیّت و چگونگى آن براى انسان ها نامفهوم، غیر قابل قبول و دیرباور است. شناساندن عالم برزخ و قیامت در این کتاب امکان ادراک و پذیرش واقعى را در حدّ فراخور براى همه روشن کرده، و دل ها را از هرگونه تشویش و سردرگمى به یقین مبدّل مى کند.
+ نوشته شـــده در چهارشنبه 87/2/25ساعــت 8:58 صبح تــوسط عباس |
نظر
هدیه
بهترین هدیه براى مردگان
بعضى از صحابه، از حضرت رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) نقل کردند، که آن حضرت فرمود: «هدیه بفرستید براى مردگان خود، پس گفتیم هدیه مرده ها چیست یا رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) ؟ آن حضرت فرمود: صدقه و دعا.»
و فرمود: «ارواح مؤمنین هر جمعه به آسمان دنیا مقابل خانه ها و منزل هاى خود مى آیند و فریاد مى کنند، هر یک از ایشان به آواز حزین و با گریه که اى اهل و اولاد من! اى پدر و مادر من! و خویشان من مهربانى کنید بر ما، با آنچه در دست ما بود. و عذاب و حساب او بر ماست و نفع اش براى غیرما، و هر یک فریاد مى کنند و صدا مى زنند خویشان خود را که: مهربانى کنید با ما به درهمى یا قرص نانى یا به جامه اى، که خداوند بپوشاند شما را از جامه هاى بهشت; پس رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) گریست. و ما هم گریه کردیم، و آن جناب از زیادى گریستن قدرت بر سخن گفتن نداشت.
پس فرمود: این ها برادران دینى شمایند که بعد از سرور و نعمت، در خاک پوسیده اند. پس ندا مى کنند به عذاب و هلاکت بر جان هاى خود، و مى گویند: واى بر ما! اگر انفاق مى کردیم آنچه را که در دست ما بود در اطاعت و رضاى خداوند، محتاج نبودیم به سوى شما; پس برمى گردند با حسرت و پشیمانى، و فریاد مى کنند زود بفرستید صدقه مردگان را... .»(1)
عباس ::: سهشنبه 24/2/1387::: ساعت 7:6 صبح نظرات دیگران: 0 نظر
+ نوشته شـــده در چهارشنبه 87/2/25ساعــت 8:57 صبح تــوسط عباس |
نظر
یاد مرگ
یاد مرگ پیش گیرى از سقوط اخلاقى
همان طور که براى بهداشت فردى ـ اجتماعى اهمیّت زیاد قائل هستیم تا خود و جامعه مان بیمار نشود. و توصیه ها و پیش گیرى هاى بهداشتى را نصب العین قرار مى دهیم تا خانواده و جامعه اى شاداب و با طراوت داشته باشیم; براى پیش گیرى از سقوط اخلاقى نیز خداوند نعماتى قرار داده که یکى از نعمت هاى الهى وجود مرگ است، که حیات فناپذیر دنیوى را تبدیل به حیات جاویدان مى کند. و اگر عقلا به زوایاى عدم مرگ و یا عدم فناپذیرى حیات انسان بنگریم و این عدم را به اثبات برسانیم که مرگ نیست و حیات انسان در دنیا پایان نمى یابد. واقعاً چه دنیایى خواهیم داشت؟ جالب این که عالم قبل از مرگ یعنى دنیایى که هم اکنون در آن زندگى مى کنیم با عالم بعد از مرگ یعنى جهانى که با مردن به آن جا مى رویم، دو عالم جدا و متغایر از هم است. تا در دار دنیا هستیم از عالم بعد از مرگ بى خبریم و چون به عالم بعد از مرگ انتقال یافتیم از دنیا منقطع مى شویم. جالب تر از آن این که انتقال از این عالم به آن عالم با سرعت و در مدت کوتاه انجام مى پذیرد و ظرف یک یا چند لحظه حیات دنیاى گذران را ترک مى گویم و به عالم ناشناخته وارد مى شویم. و این نعمت الهى از آن جهت داراى اهمیت است که به انسان بر اثر غفلت از مرگ به افراط کارى نگراید. و در امور مادّى و دنیوى اسراف و زیاده روى نکند و در مسیر کسب تعالى اخلاق که سرشت انسان است در سقوط فساد و تباهى قرار نگیرد. و طورى پرورش یابد که هر چند گاه مرگ را یاد کند و ذکر زبان اش قرار گیرد. و از گذشتگان درس عبرت بیاموزد و از این سرنوشت اجتناب ناپذیر پند و اندرز گیرد. و بدین وسیله خویشتن را از گناه و تجاوز به حقوق دیگران مصون دارد. و در این مسیر اولیاى الهى سفارش کرده اند که بسیار به یاد مرگ باشید و خاطرنشان ساخته اند که یاد مرگ مى تواند در افراد آگاه و با ایمان اثر مفید و سودبخش بگذارد; اخلاق شان را اصلاح کنند، آنان را از گناه و ناپاکى بر حذر دارد، موجبات رستگارى و سعادت باشد و در اصلاح جامعه خود بکوشند. در این راستا امام صادق (علیه السلام) مى فرماید:
یاد مرگ، شهوات غیر مشروع را در ضمیر انسان مى میراند. ریشه هاى غفلت و ناآگاهى را مى کند، دل را به وعده هاى الهى تقویت مى کند. به طبیعت آدمى نرمى و رقّت مى بخشد نشانه هاى هواپرستى را درهم مى شکند، آتش حرص را فرو مى نشاند و دنیا را در نظر آدمى کوچک و حقیر مى سازد. (3)
و ابى بصیر تفسیر آیه: « فَلَوْلا إِذا بَلَغَتِ الحُلْقُومَ ... إِنْ کُنْتُمْ غَیْرَ مَدِینِـینَ * تَرْجِعُونَها إِنْ کُنْتُمْ صادِقِـینَ »(4) از امام صادق (علیه السلام) سؤال مى کند. امام فرمود:
موقعى که جان مؤمن در گلو هست و هنوز فروغ حیات اش پایان نیافته و چراغ زندگى اش به کلى خاموش نشده است. منزلى را که در بهشت دارد به وى ارائه مى شود، از دیدن آن به هیجان مى آید و مى گوید: مرا به دنیا باز گردانید تا خانواده ام را به آنچه مشاهده مى کنم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. مجلسى، محمدباقر، بحارالأنوار ،ج 32، ص 354، روایت 337; آمدى، عبدالواحد، فهرست غررالحکم .
2. فیض الاسلام، على نقى، نهج البلاغه ، کلمات قصار.
3. مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار ، ج3، ص 135.
4. واقعه (56) آیات 83 ـ 87.
--------------------------------------------------------------------------------
صفحه 126
--------------------------------------------------------------------------------
آگاه سازم. در پاسخ اش مى گویند: این کار ناشدنى است و راهى براى برگشت به دنیا ندارى. (1)
آرى! در تعالیم اسلام و در مکتب پرفیض شیعه به ما آموخته شده که دنیاى گذرا براى انسان هاى با معرفت خانه خودسازى و انجام وظایف الهى و اداى تکالیف الهى و انسانى است. و عالم آخرت براى آنان خانه حساب و کتاب، پاداش و کیفر بارى تعالى است و این مطلب در بیانات حضرت على (علیه السلام) چنین آمده است:
وَاِنَّ الّیَوْمَ عَمَلٌ وَلاحِسابَ وَغَداً حِسابٌ وَلاعَمَلَ ;(2)
امروز روز عمل است نه روز حساب و فردا روز حساب است نه روز عمل.
و از قول شاگردان حضرت آیة الله بروجردى (قدس سره) که در آن لحظات آخر عمر، شاگردان آقا دورش حلقه زده بودند و چشم هاى اشگ گین آقا را مشاهده مى کردند، خدمات آقا را نسبت به اسلام و مذهب به حق شیعه یادآور مى شدند، آقا اشاره به یک حدیث نبوى که مى فرمایند: « خلّص العمل لِلّه فانّ الناقده بصیرٌ بصیر ; عمل براى خداوند باید خالص محض باشد، زیرا نقّاد و نقد کننده عمل بسیار بینا و ظریف بین است.» یادآور مى شوند که این عمل صالح و مخلصانه است که به فریاد انسان مى رسد نه خدمات گسترده.
حضرت سیّدالسّاجدین امام سجاد (علیه السلام) در یاد مرگ، چنین مى فرماید:
اى خداوند بزرگ! ما را از فریب زندگى و خطرهاى این فریب بر کناردار. و همواره هراس مرگ را در برابرمان به جلوه [ و مسرور] انداز، تا در آن لحظه که چنگ بر گریبان ما اندازد از وى هراسناک نباشیم. و مردن را حادثه اى دور از ترغیب و انتظار نپنداریم. چنان کن که در فروغ نیکى ها و حسنات، جمال مرگ را زیبا و خواستنى بیابیم. و به اشتیاق مرغ قفس که همواره بال و پر مى آراید تا از قفس آزاد شود بال و پر بیاراییم.
از دام طبایع بدر آییم و به سوى تو پرواز کنیم. چنان کن که مرگ محبوب ما و مطلوب ما و عزیزترین یار ما باشد. و هر چه زودتر ما را به تو اى منبع لایزال وجود! باز گرداند. و هستى ناچیزمان را در هستى مطلق و بى منتهاى تو محو کند.
اى پروردگار من! میان ما و مرگ ما الفتى برقراردار، که بر او لبخند زنیم و سایه اش را براى خویش پناهگاهى مطمئن و مأنوس بشماریم; تا وقتى که به روى ما آغوش مى گشاید مشتاقانه به آغوشش در افتیم و مشتاقانه در سایه اش بیاساییم. و مقدم مرگ را در بستر ما مسعود و مبارک گردان و میهمانى او را بر ما خجسته و فرخنده بدار، تا ضیافت مرگ براى ما ضیافتى شقاوت آمیز نباشد و در دیدارش خسته و شرمسار نمانیم.
اى پروردگار من! مقدّر فرماى که دست مرگ بر روى ما به مغفرت و مرحمت گشوده شود و کلید مرگ
+ نوشته شـــده در چهارشنبه 87/2/25ساعــت 8:42 صبح تــوسط عباس |
نظر
قیامت
سفر به جهان جاوید |
عباس ارباب
خداوند متعال دستور نواختن صور اسرافیل را به ملک مقرب حضرت اسرافیل مىدهد او در صور مىدمد و عالم هستى و آنچه در آن است همگى جان مىبازند و غیر از حضرت اسرافیل، هر آنچه در آسمان و زمین است همگى به کام مرگ فرو مىروند. سپس پروردگار عالم دستور مرگ اسرافیل را هم صادر مىکند و او هم به عنوان آخرین موجود، جان مىدهد. پس از این در عالم هستى جز خدا کسى باقى نمىماند در این هنگام خداوند متعال مىفرماید آیا امروز سلطنت براى کسى غیر از خداوند واحد قهار هست؟(1) پس از مدتى که هرگز زمان آن معلوم نیست خداوند اسرافیل را زنده مىکند و امر مىفرماید او را که دوباره در صور بدمد.
اسرافیل به دستور خداوند متعال در صور مىدمد در یک لحظه ناگهان همه چیز دگرگون مىگردد. آسمان شکافته و درهم پیچیده مىشود و زمین در انفجارى سخت و دهشتناک مانند پشم زده شده متلاشى و پهن مىگردد و به نور پروردگار عالمیان روشن و منور مىشود و خلایق از ابتدا تا انتهاى خلقت از خوابگاههاى برزخى خود برانگیخته مىشوند و گروه گروه همراه معبودشان، معبودى که در دنیا از آن پیروى مىکردند و دل به آن داده بودند با جسم خاکى در صحراى محشر، خود را در پیشگاه خالق هستی، خداوند حتى قیوم مىیابند و همه با تعجب وحیرت مىگویند واى بر ما چه کسى ما را از خوابگاهمان به اینجا آورد؟ بله آنها یاد مىآورند وعده خداوند متعال و صدق گفتار پیامبران را در دنیا که وقوع چنین روزى را خبر داده بودند. غوغایى برپاست. همه خلایق این احساس را دارند که در دنیا جز شبى یا روزى درنگ نداشته و اکنون در مقابل خداوند متعال باید جوابگوى اعمالشان باشند و یکصدا و دایم فریاد مىزنند؛ ربالرجع. خدایا ما را برگردان به دنیا تا شاید عمل صالحى براى این روز سخت بیاوریم، روزى که راه فرارى در آن نیست. اینجا دیگر زد و بندهاى دنیایى کارگر نیست. اینجا دیگر پارتىبازىهاى دنیایى که حق را ناحق و ناحق را حق جلوه مىدادند کارگر نیست. اینجا از کسى درباره گناهش سوال نمىکنند بلکه گناهکاران به سیمایشان شناخته مىشوند و در انظار خلایق، رسوا و خوار هستند. اینجا اگر کسى مهر جهنمى بر پیشانیش خورد چنانچه براى رهایى از آتش، دنیا و آنچه را در آن است بدهد از او قبول نمىکنند و گروهى فریاد مىزنند؛ این المفر؟ کجاست راه فرار؟ این گروه که رخسارشان عبوس و غمگین است مىدانند که حادثه ناگوارى براى آنها در پیش است، این روز همان روزى است که خدا وعده داده، خدایى که آنها در دنیا انکارش مىکردند.
خدایى که اکثرا در دنیا افسانه مىپنداشتند و پیامبران راکه پیامرسان خدا بودند دیوانه و مجنون خطاب مىکردند اما اکنون مىبینند که در پیشگاه خدا ایستادهاند در حالى که دستشان خالى است و با حسرت تمام مىگویند اى کاش در اینجا کمک کارى بود و این بار گناهى که بر دوش داریم برمىداشت.
اى کاش کسى نالههاى ما را مىشنید. اى کاش کسى بر ما ترحم مىکرد و از آتش دوزخى که در انتظار ماست نجات مىداد. اى کاش پدرى بود، اى کاش مادرى بود تا این غمى را که تا مغز استخوانمان را مىسوزاند به آنها مىگفتیم و به ما کمک مىکردند.
اى کاش فرزندى بود، اى کاش دوستى بود، اى کاش ثروتى بود اى کاش...
آیا راه فرارى هست در اینجاى تنگ و محدود که از هر طرف انبوهى از خلایق متحیر و مبهوت در انتظار برپایى میزان هستند؟ آیا کسى هست که به آه و نالههاى ما ترتیب اثر بدهد؟ چه کنیم کسى به آتشى که در وجودمان زبانه مىکشد توجهى ندارد.
مثل اینکه کسى حرف ما را نمىشنود و کسى ما را نمىبیند. چه شده است که کسى به داد ما نمىرسد. اگر کسى کمکمان نکند، اگر امدادگرى نرسد چه کنیم؟ چگونه بنالیم، چگونه اشک بریزیم تا کسى به دادمان برسد؟ در این قیامت عظمى و در این دریاى بیکران خلایق چگونه ما تنهاییم؟ ما که در دنیا طاقت یک شعله کبریت را نداشتیم با آتش جهنم چه کنیم؟ آتشى را که گوشت و پوست را تا مغز استخوان مىسوزاند چگونه مىتوانیم تحمل کنیم زمانى که حلقه آتش را بر گردنمان مىاندازند، زمانى که قطران مذاب را به جاى آب به خوردمان مىدهند و تمام احشاى بدنمان را مىسوزاند؟ چه کنیم زمانى که گرزهاى آتشین بر فرقمان مىکوبند؟ به کجا پناه ببریم؟ آیا حمایت کنندهاى هست؟ آیا فریادرسى هست؟
در این وانفساى محشر هرگروهى به خود مشغول است، هنگامهاى برپاست. زمین را مىبینى که به وسعت تمامى تاریخ پهن گردیده و آسمان حرارتى مافوق طاقت بر زمین مىتاباند.
تمام خلایق زیر امواج سوزناک آسمان در انتظار هستند. تنها سایهاى که در صحراى محشر وجود دارد سایه عرش است که خداوند متعال آن را مخصوص هفت گروه قرار داده است؛ گروه اول کسانى که در دنیا پیشنماز عادل بودند، گروه دوم کسانى که در جوانى عبادت خداوند تبارک و تعالى را به نیکویى انجام دادهاند، گروه سوم کسانى که در دنیا دلشان به مسجد تعلق داشته و گروه چهارم کسانى که در دنیا نسبت به هم برادرى و محبت کرده باشند، پنجمین گروه کسانى که در دنیا همواره به یاد خدا بودند، گروه ششم کسانى که از خوف خدا اشکشان جارى بوده و آخرین گروه کسانى که در دنیا زن صاحب جمالى آنها را به سوى خود خوانده و آنها براى رضاى خدا جواب رد داده باشند. خلایق آنچنان فشرده در صحراى محشر جمع هستند که اگر کسى جاى پایى در روى زمین داشته باشد بسیار خوشحال است. (2)
آوردن جهنم به صحراى محشر
در همین اثنا که هرکسى مشغول به خود و در بهت و حیرت قیامت است. ناگهان صداى وحشتناکى شنیده مىشود، صدایى که اکثریت خلایق از صداى آن بیهوش مىشوند. بله این صداى خروش شعلههاى آتش جهنم است که صد هزار ملک هرکدام با هزار مهار، جهنم را به صحراى محشر مىآورند و در حالى که کوههاى آتش از آن به آسمان زبانه مىکشد و جرقههاى آن به اندازه یک کاخ در هوا پراکنده است و همه با ترس و وحشت فریاد مىزنند، ربنفسى رب نفسی، خدایا مرا نجات بده. فریادشان یک لحظه قطع نمىشود. بعد از آوردن جهنم به صحراى محشر، پل صراط بر روى آن نصب مىشود، پلى که از مو باریکتر و از شمشیر برندهتر است و سه عقبه دارد؛ عقبه اول صله رحم و اداى امانت است و کسانى که از این عقبه رد مىشوند که صلهرحم و امانت را در دنیا رعایت کرده باشند. در اسلام اعمالى مانند نماز و روزه و حج و جهاد بنا بر شرایطى ممکن است از گردن انسان ساقط شود ولى در اسلام چیزهایى است که در هیچ شرایطى از گردن انسان ساقط نمىشود مانند اداى امانت.
حضرت على علیهالسلام مىفرماید؛ اگر شمشیر ابن ملجم را به من به امانت بسپارند من آن را به صاحبش بر مىگردانم. عقبه دوم بر روى پل صراط، نماز است امام صادق علیهالسلام در آخرین لحظات حیاتش همه خویشان را صدا مىکند و مىفرماید؛ شفاعت ما به کسى که نماز را خفیف بشمارد نمىرسد. نمىفرماید کسى که نماز نمىخواند بلکه مىفرماید کسانى که نماز را خفیف مىشمارند یعنى آنها نماز مىخوانند ولى در نماز خواندن اول وقت و همچنین خواندن نماز با حضور قلب اهمال مىکنند. عقبه سوم عقبه مرصاد است یا عقبه عدالت پروردگار عالمیان، ما در دنیا شاهد بىعدالتىهایى هستیم، کسانى که ظلم مىکنند چه مجازاتى مىتوانیم براى آنها در نظر بگیریم؟ مثلا فرعون را که آن همه ظلم کرد، آن همه انسانهاى بىگناه را کشت حداکثر مجازاتى که در دنیا دید غرق شدن در آب بود. آیا این مجازات با آن همه ظلمى که کرده بود برابرى مىکند؟ لذا عدل خداوند متعال ایجاب مىکند که فرعون مطابق تمام ظلمى که در دنیا انجام داده است مجازات شود و به همین خاطر است که فرعون، مخلد در آتش جهنم مىباشد و روزى هزار بار پوست و گوشت او مىسوزد و مجددا براى سوختنى دیگر پوست و گوشتش مىرود و هرلحظه آرزوى مرگ مىکند، در حالى که مرگى در کار نیست. پس از این ناگهان ابرى از آتش اهل محشر را فرا مىگیرد و عرق از سرتا پاىشان سرازیر مىشود و خلایق با صداى الامان الامان به جانب پیامبر اعظم صلىالله علیه و آله و سلم مىروند و حضرت رسول در زیر سایه عرش الهى بر منبرى از نور در وسط محشر و در کنار حوض کوثر ایستاده و حضرت على علیهالسلام در پله پایینتر قرار دارد. به درگاه خداى تبارک و تعالى سجده مىکنند و دست به دعا بر مىدارد و از جانب خداى تبارک و تعالى ندا مىرسد که نظر نخواهم کرد به سوى ایشان مگر اینکه سه گروه از ایشان بیرون رود. پس خداى تبارک و تعالى به جبرئیل امر مىفرماید که بیرون کن از میان ایشان شیطان و دنیا دوستان و متکبران را. در همان حال، دنیا به صورت عجوزها ى حاضر شود و حضرت جبرئیل به مامورین دوزخ امر فرماید که ببرید او را به سوى جهنم. دنیا به استغاثه لب به سخن مىگشاید و خطاب به حق تعالى مىگوید خداوندا تو حاکم عادلى هستى و به کسى ستم نمىکنی. به من بسپار دوستان مرا و شوهران مرا پس در حال، همه دنیا دوستان به همراه امامشان از دنیا جدا شوند. در این هنگام خازن بهشت، کلید بهشت را خدمت پیامبر اعظم صلىالله علیه و آله و سلم آورده و خازن جهنم نیز کلید جهنم را خدمت ایشان مىآورد. آنگاه حضرت رسول هردو کلید را به حضرت على علیهالسلام مىسپارد و مىفرماید یاعلی! تو قسمت کننده بهشت و جهنم هستی، هرکه را خواهى به بهشت ببر و هرکه را خواهى به جهنم ببر.
پس از این خلایق را امر مىکنند که بر صراط بگذرند. مردم بر صراط مىروند و بعضى به دست چسبیدهاند و بعضى یک پایشان لغزیده به پاى دیگر خود را نگاه مىدارند و ملائکه درحالى که ایستاده و نظاره مىکنند دست به دعا برداشته و مىگویند اى خداى حلیم بردبار، بیامرز و عفو کن به فضل خود و به سلامت بگذران ایشان را بسیارى از مردم مىریزند در آتش جهنم مانند شبپره و کسى که به رحمت خدا نجات یافت و از صراط گذشت مىگوید حمد مىکنم خداوندى را که نجات داد مرا از جهنم بعد از آنکه نا امید شده بودم، به درستى که پروردگار ما آمرزنده و شکر کننده است عملهاى بندگان خود را .
کیفیت ورود پرهیزکاران به بهشت
اما در روز قیامت گروه پرهیزکاران به طور جداگانه و با تشریفات خاص وارد بهشت مىشوند. روز قیامت که 50 هزار سال مىباشد براى گروه متقین به اندازه خواندن یک نماز بیشتر نیست، به محض اینکه متقین در روز قیامت برانگیخته شدند فوجى از فرشتگان با شترانى مخصوص به استقبال آنها مىآیند و شترانى که پالانهاى آنها از در و یاقوت پوشیده شده و روپوش آنها از پارچههاى زربفت و دیبا مىباشد و زمانى که متقین سوار این شتران مىشوند و به سوى بهشت مىروند هزار فرشته از سمت راست و هزار فرشته از سمت چپ، آنان را همراهى مىکنند تا اینکه به درب بزرگ بهشت مىرسند. در آنجا درختى است که از سایه هر برگش هزار نفر مىتوانند استفاده کنند در دو طرف آن درخت، چشمههاى مصفا و دلانگیزى است که ابتدا متقین از چشمه سمت راست مىنوشند که با نوشیدن از شراب طهور آن چشمه به یکباره دلهایشان پاک شود.
سقف غرفههاى بهشت از طلا است و با نقره مزین گردیده است. هر غرفه هزار درب از طلا دارد و بر هر دربى یک فرشته گمارده شده و در آنها فرشهایى از حریر و دیبا معطر به مشک و کافور و عنبر به رنگهاى مختلف پهن گردیده و هنگام ورود به قصر تاجى از کرامت برسر بهشتیان مىگذارند و جامههایى از حریر و دیبا که با طلا و نقره و مروارید مزین گردیده، بر آنها بپوشانند و چون مومن در جایگاهش مستقر گردد پرتو برقى را احساس مىکند که به او مىگویند این برق، سفیدى دندانهاى حوریهاى است که خداوند براى تو مهیا کرده و از شوق دیدار تو تبسمى بر لب آورده است و اذن ورود مىخواهد. پس ولى خدا به او اذن ورود مىدهد و همسر حوریهاش از خیمه مخصوص خود بیرون مىآید و همچنان جلو مىآید در حالى که کنیزکان گرداگردش مىباشند و بر تنش جامههاى بافته شده به یاقوت و مروارید است و بر سرش تاج کرامت و به پایش نعلین پابند طلا است که با یاقوت سرخ مزین گردیده و چون به دوست خدا نزدیک شود مومن از شوقى که به او پیدا مىکند مىخواهد از جاى برخیزد و به استقبال او برود که حوریه به او مىگوید از جایت حرکت نکن که امروز روز رنج و زحمت نیست. پس از این آنها یکدیگر را در آغوش مىکشند درحالى که نه او از مرد سیر مىشود و نه مرد از حوریه ملول و خسته.
سپس خداوند منان هزار فرشته را بفرستد که به آن مومن در بهشت تهنیت گویند. فرشتگان زمانى که به نخستین درب قصر مومن رسند به فرشتهاى که بر در گماشته شده گویند از دوست خدا براى ما اذن ملاقات بگیر که خدا ما را فرستاده تا به او تهنیت و تبریک بگوییم. فرشته به آنها گوید بایستید تا از دربان اجازه بگیرم. فرشته به سراغ دربان که فاصلهاش با او سه باغ بهشتى است مىآید و به دربان مىگوید در جلوى درب، هزار فرشته ایستادهاند که آنها را خداى تبارک و تعالى فرستاده تا به این دوست خدا تبریک گویند و از من درخواست کردهاند تا براى آنها اذن ورود بگیرم براى من سخت است در اینحال که دوست خدا با همسر حوریهاش خلوت کرده، اذن ملاقات بگیرم، پس از آن دربان به نزد پیشکار مخصوص مىرود و به او اطلاع مىدهد. پیشکار مخصوص به نزد خدمتکار مخصوص مىرود و خدمتکار مخصوص از ولى خدا براى فرشتگان اذن مىگیرد و دربانان موکل دربها را مىگشایند و فرشتگان پیغام تبریک پروردگار جهانیان را به او ابلاغ مىکنند.(3) و ولى خدا از آنها تشکر مىکند و به آنها مىگوید آیا من مىتوانم جایگاه همسایه کافر خود را ببینم، همسایه کافرى که در دنیا خیلى مرا مسخره مىکرد و وعدههاى بهشت و جهنم را باور نداشت و مىگفت آیا بعد از مرگ وقتى بدن ما خاک شود دوباره زنده مىشویم. در یک لحظه ناگهان ولى خدا و دوستانش خود را در جهنم مىیابند، فریادهاى غمانگیر و ضجه و شیونهاى دلخراش که ناشى از ضرب و جرح است به گوش مىرسد. آنجا دود غلیظى به چشم مىخورد که گویا جنگل بزرگى آتش گرفته و مىسوزد ولى بوى گوشت سوخته به مشام مىرسد. بله این بوى گوشت سوخته آدمیان جهنمى است که آتش خشم خداوند قهار گریبانگیر آنها شده و امروز خداوند جبار مىخواهد این گنهکاران گردنکش را تنبیه کند و اینجا دیگر مهلت توبه و بازگشت گنهکاران به پایان رسیده چرا که مردم در دنیا هرچه خلاف و گناه مىکردند عذابى در کار نبود، به سوى انحراف و آلودگى پیش مىرفتند و گناه مىکردند و عقوبتى نمىدیدند، هر واجبى را ترک مىکردند یا خطا و عصیانى را مرتکب مىشدند ولى با کیفرى روبرو نمىشدند، گویا هرچه سر از فرمان خدا مىپیچیدند، هرچه مناهى او را ندیده مىگرفتند کسى خبردار نمىشد ولى این دیار غیر از دنیاست،صد در صد برخلاف آن است. اینجا صحبت از حساب و کتاب و انتقال و مجازات است، جاى زنجیرها و لباسهاى آتشین و خوراکىهاى چرکین و عذاب است.
اوامر الهى و واجبات پروردگار را ندیده گرفتن و سر از فرمان حق تعالى پیچیدن نتیجهاى جز این نخواهد داشت. بىبند و بارىهاى فراوان در دنیا این عقوبتها را در آخرت در پى خواهد داشت. آنان که در دنیا خود را غرق در آلودگى کردهاند باید در تصفیه خانه الهى شستشو شوند تا تمام آن سیاهىها و آلودگىها از وجودشان پاک شود و لیاقت رفتن به بهشت را پیدا کنند. دوست خدا همچنان مبهوت اوضاع بود که همسایه کافرش را در جاى بسیار تنگى در جهنم در حالى که غرق در آتش بود مشاهده مىکند و به اطرافیانش مىگوید به خدا قسم که همین شخص نزدیک بود که مرا هم مانند خود هلاک کند و چنانچه لطف و رحمت خداوند متعال نبود من هم اکنون در جهنم بودم اما امروز بحمدالله در بهشت جاویدان در نزد خداوند منان، متنعم هستم.
پىنوشتها:
-1 سوره غافر، آیه 16
-2 نهجالبلاغه، خطبه 102
-3 حدیث امام باقر علیهالسلام
| |
+ نوشته شـــده در شنبه 87/2/21ساعــت 7:39 عصر تــوسط عباس |
نظر
منتقدان بی انصافی نکنند
|
عباس ارباب
بررسىهاى سازمان کشاورزى و موادغذایى سازمان ملل (فائو) نشان مىدهد که قیمتمواد غذایى طى ماه مارس میلادى (اسفند- فروردین) بیش از 57 درصد رشد داشته است که علت آن افزایش قیمت گوشت، برنج، ذرت و گندم اعلام شده است. البته علتهاى اصلى این افزایش قیمت ناشى از افزایش قیمت نفت و تضعیف ارزش دلار آمریکا مىباشد که بهطور طبیعى آثار تورمى این افزایش قیمت علاوه بر کشورهاى غربى اکثر کشورهاى جهان سوم را در بر گرفته است به طورى که طبق گزارش خبرگزارى فرنسه از ریاض نرخ تورم در ماه مارس (اسفند- فروردین) در عربستان سعودى به 9/6 درصد یعنى بالاترین میزان خود در بیست سال گذشته رسیده که آن را ناشى از افزوده شدن قیمت مسکن، مواد غذایی، آب آشامیدنى و خدمات اعلام کرده است.
بدینترتیب کشور ما هم که در سال86 وارداتى در حدود68325 میلیون دلار را به ثبت رسانده از آثار تورمى این افزایش نرخهاى جهان بىبهره نبوده هرچند که دولت با تمهیداتى بعضى از کالاها از جمله میوه را از گزند این افزایش قیمت محفوظ داشت و امید است که انشاالله دولت بتواند در مورد سایر کالاها هم با ایجاد تعادل در عرضه و تقاضا نرخها را کنترل نماید، چرا که در ایران تنها راه کنترل بازار از طریق ایجاد توازن بین عرضه و تقاضا مىباشد و کنترل قیمتها از طریق سازمان تعزیرات حکومتى در حد تکمیلى کارکرد خواهد داشت. اما آنچه در این میان مهم است اظهارنظر منتقدان بىانصاف است که با جزئىنگرى و یکجانبهنگرى در جهت سیاهنمایى و تخریب دولت جرات مىکنند و بدون نگاه کلى به همه مولفهها صرفا دولت را مقصر مىدانند در حالى که امروز پشتیبانى و حمایت دولت عدالتمحور از وظایف اصلى همه دلسوزان انقلاب مىباشد چرا که مقام معظم رهبرى با سخنان خود در شیراز با اشرافى که بر کار دستگاه اجرایى دارند عملا همه را به انصاف و واقعبینى در قضاوتها دعوت کردند و در خصوص مشکلات اقتصادى اخیر فرمودند «بحران اقتصادى بىسابقه که در 60 سال ا خیر که از آمریکا شروع و به اروپا و دیگر مناطق سرایت کرده است باعث شده که سازمان ملل نیز در جهان بحران غذایى اعلام کند، اما رادیوهاى بیگانه به گونهاى تبلیغ مىکنند که گرانى در ایران به خاطر بىتوجهى مسئولان، دولت و دیگر بخشهاست در حالى که مسئولان کاملا به این موضوع توجه دارند.»
| |
+ نوشته شـــده در دوشنبه 87/2/16ساعــت 6:43 صبح تــوسط عباس |
نظر
مفسر
+ نوشته شـــده در چهارشنبه 87/2/4ساعــت 7:17 صبح تــوسط عباس |
نظر