هر چه به روزهای آخر سال نزدیک تر می شویم آرایش سیاسی گروه ها و جریان ها نمایان تر می شود اما حضور خیل کثیر افرادی که «احساس تکلیف» کرده اند تا در صحنه انتخابات شرکت کنند باعث شده تا تناقضات گفتاری و رفتاری جریان های
سیاسی نیز مشخص گردد.
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ جریانهای اصولگرا که در حال حاضر بیشترین تشتت آرا و کاندیداهای مکّلف برای حضور در انتخابات را دارند بیشترین چالش را در نحوه موضع گیری و اعلام برنامه های خود برای انتخابات پیدا کرده اند.
محسن رضایی در سال 88 گفت: «استراتژی جریان اصولگرا در انتخابات سال 84 حضور پر تعداد و کنار کشیدن همه به نفع یک نفر بود. اما حاصل نشد» این تاکتیک امروز برای بخشی از بدنه اصولگرایان بویژه جریان های ایثارگران؛ رهپویان؛ جبهه پیروان خط امام و رهبری و.... نیز اتفاق افتاده است و قالیباف به عنوان گزینه اصلی برای بخشی از این جریان ها مطرح شده است و حضور پر توان جریان ها و اعلام کاندیداها برای پر کردن فضا و کنار کشیدن به نفع او بوده است اما ظاهرا سرنوشت این تاکتیک نیز همان اتفاق سال 84 خواهد بود با این تفاوت که رقابت بجای 5 و 6 کاندیدای اصولگرا بین تعداد زیادی از کاندیداهای اصولگرا می باشد.
همچنان که سیاست ورزی به دو شاخه عقلایی و غریزی تقسیم می شود؛ رفتار اصولگرایان نیز در این تاکتیک بیشتر بر اساس سیاست ورزی غریزی بر اساس علقه های عاطفی، سیاسی و اعتقادی است که باعث شده تا جریان ها از گزینه های مد نظر خود کوتاه نیایند.
جریان تحول خواه تحلیل های مختلفی را در مورد کاندیدای مورد نظر خود می دهد. این جریان که در سال 84 تیم ستادی قالیباف را تشکیل می دادند امروز خود داعیه دار کاندیداتوری هستند. رهپویان در عین توجه به ائتلاف 2+1 از کاندیداتوری زاکانی می گوید.
از سوی دیگر مجتبی توانگر روابط عمومی ایثارگران با بیان اینکه کاندیداتوری علیرضا زاکانی در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری قوت گرفته است، گفت: زاکانی برای تقویت گفتمان انقلاب اسلامی وارد عرصه انتخابات خواهد شد.
حسین نجابت عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی در خصوص جلسه شورای مرکزی این حزب گفت: از میان این ده کاندیدا ائتلاف سهگانه را به عنوان مرجع اصلی انتخاب کردیم و علاوه بر این با توجه به شاخصههایی که طی شش ماه گذشته تدوین کردیم به "علیرضا زاکانی" و "حدادعادل" هم رسیدهایم.
این گفته نجابت که بیشتر بر اساس علقه های عاطفی این جریان با «زاکانی» و «حداد عادل» است شاید مغایر با استراتژی جریان تحولخواه برای انتخابات ریاست جمهوری و نزدیکی به قالیباف باشد و این خود دلیلی است که چند ساعتی بعد از این مصاحبه توانگر؛ مسئول روابط عمومی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی، با بیان اینکه بررسی مصداق های انتخابات ریاست جمهوری در شورای مرکزی ایثارگران ادامه دارد، بگوید: «هر گونه اظهار نظر در مورد نامزدهای انتخاباتی اظهار نظر شخصی تلقی می شود لیکن آن چه تا کنون به صورت رسمی از سوی جمعیت ایثارگران مطرح شده و مورد ائتلاف سه گانه است که توانسته مبنا و مرجعیتی برای ائتلاف و همگرایی اصولگرایان باشد.»
در کنار نگاه های متفاوت تحول خواهان به انتخابات اجتماع ولایتی؛ حداد و قالیباف از نظر هدف اصلی اعلام شده از سوی تصمیم گیرانش یعنی وحدت یا ائتلاف نیز بسیار آسیب پذیر است. اساسا این ترکیب ائتلافی خود ضد ائتلاف است و برعکس، مرزبندی جریان های موسوم به اصول گرا را تشدید خواهد کرد. حضور قالیباف در این ترکیب که خط قرمز دو جریان دولت و جبهه پایداری است در نقطه شروع کار و بدون هیچ بحث و گفتگویی، آنها را به سه جریان در انتخابات تبدیل خواهد کرد. این ترکیب ائتلافی به دلیل حضور قالیباف در ترکیب خود تنها جریاناتی که گمان می رفت بتوانند به هم نزدیک شوند یعنی پایداری و تحول خواهان را کاملا از هم دور کرد و حتی در مقابل هم قرار داد.(1)
تنها نفعی که قالیباف از این ائتلاف می توانست ببرد این بود که با قرار گرفتن در کنار حداد و ولایتی بخشی از چالش های پیشینش با قشر مذهبی را جربان کند اما گرایش بدنه مذهبی به آیت الله مصباح از یک سو و عدم کنار آمدن ایشان با قالیباف از سوی دیگر نمی تواند این ظرفیت را برای قالیباف ایجاد کند. همچنین این ائتلاف نتایج برعکس برای موقعیت حداد عادل و ولایتی نیز در بین آن گرایش های اصولگرا خواهد داشت و همراهی و همنشینی آنها با قالیباف، جایگاه آنها را در بین آنها کاهش خواهد داد.
بر اساس منطقی که در ترجیح و برتری سیاست ورزی از پایین به بالا گفته شد، بیشترین خسارت این تصمیم(ائتلاف 1+2) بر خلاف تصور بسیاری ها، متوجه کاندیدای جدی تر این ائتلاف یعنی قالیباف است. چرا که این ائتلاف سیاسی در این مقطع و زمان که هنوز رقابت های انتخاباتی در نقطه شروع هستند، وی را از فاز ظرفیت سازی های اجتماعی ِ ناشی از کار در شهرداری تهران، وارد روند سیاسی می کند و همین امر برای او محدودیت های اجتماعی خواهد ساخت. علاوه بر این با قرار گرفتن در کنار ولایتی و حدادعادل که چهره های شناخته شده ای هستند و ذهنیت اجتماعی مشخصی از آنها وجود دارد، دامنه عمل و میزان انعطاف پذیری سیاسی قالیباف محدود می شود . مخصوصا راه نفوذ وی برای جلب آرایی که گرایش اصلاح طلبانه به معنای اجتماعی آن دارند با مشکل و چالش مواجه می شود.
شاید همین نکات بود که به یکباره مواضع قالیباف تغییر کرد و «ائتلاف» را به «مذاکره» تبدیل کرد. به گفته لاهوتی نماینده لنگرود در مجلس شورای اسلامی؛ قالیباف یک ماه بعد از عقد پیوند با ولایتی و حداد عادل تغییر موضع داد و اعلام کرد که این ارتباط یک «مذاکره» است نه «ائتلاف»؛ این صحبت قالیباف که در جمع برخی از نمایندگان مجلس زده شد بازتاب گسترده ای پیدا کرد تا آنجا که ولایتی چندین بار در مصاحبه های خود بر این ائتلاف سه گانه تاکید کرد.
حداد عادل در مصاحبه با خانه ملت تاکید کرد که تبدیل 2+1 به ائتلاف دو نفره صحت ندارد و ادامه داد: من از طرح این مسائل حیرت می کنم، میتوان بسیاری از مطالبی را که صحت نداره عنوان کرد.
قالیباف در پاسخ به این شایعه که گفته میشود شما خیلی تمایل به ادامهدادن کار با ائتلاف سهگانه ندارید، اظهار کرد: این موضوع را تکذیب میکنم. هدف ما از تشکیل این ائتلاف این است که میخواهیم یک حرف را به جامعه بگوییم و اینکه علاقهمند ادامه زشتیهای فعلی در جامعه نیستیم. بنده بهعنوان یک بچه رزمنده یاد گرفتهام که منافع شخصی را به منافع انقلاب ترجیح ندهم و آن سیاستی که من با آن مشکل دارم سیاست مکارانه است. سعی ما این است که در ائتلاف سهگانه بحثهای شخصی را کنار بگذاریم و بهدنبال اصلاح رویههای نادرست گذشته باشیم. بر این اساس بنده یک مصاحبه بیشتر انجام ندادم و طی آن گفتهام که این ائتلاف یک ائتلاف عقیدتی است.
عدم اجماع جبهه متحد(!) اصولگرایان در حال حاضر آسیب پذیری زیادی برای سبد آرای این قشر بویژه کاندیدای اصلی آنها یعنی قالیباف ایجاد کرده است و شاید ولایتی که خود رجلی برای شرکت در انتخابات است را بدین تصمیم رساند که به سراغ پورمحمدی برود و از او دعوت بکند که در 2+1 حضور داشته باشد.
جبهه پیروان خط امام و رهبری نیز که تاکنون مثلث باهنر؛ آل اسحاق و متکی را تشکیل داده است نیز بدنبال ائتلاف با پورمحمدی است و محمدرضا باهنر نائب رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری در خصوص مطرح شدن ائتلاف نامزدهای جبهه پیروان خط امام و رهبری با مصطفی پورمحمدی، اظهار داشت: با توجه به اینکه پورمحمدی اعلام کرده که من هنوز رسماً کاندیدای انتخابات نشدهام، ما دست نگه داشتهایم تا وی رسما اعلام کاندیداتوری کند.
گروه استانها – فارس: سخنگوی جبهه پایداری انقلاب اسلامی در جلسه طرح معرفت و بصیرت این جبهه در استان فارس، به تبیین موضوعات سیاسی روز پرداخت.
به گزارش رجانیوز، دکتر کامران باقری لنکرانی در سخنان خود به موضوعاتی چون تکنوکراسی، ائتلاف 1 + 2، عقبه انتقادات به علمای انقلابی همچون آیتالله مصباح، برنامه جبهه پایداری برای انتخابات ریاست جمهوری و شورای شهر، هجمهها و تخریبها علیه این جبهه و سخنگوی آن، مذاکره با آمریکا و ... اشاره کرد.
بخشهایی از سخنان سخنگوی جبهه پایداری در ادامه آمده است و متن کامل آن را میتوانید، در اینجا ببنید.
فلسفه "تکنوکراسی" در تقابل جدی با "مبانی اسلام"
اگر ما میبینیم که کسی در این صحنه حاضر میشود و صحبت از این میکند که ما برای اینکه مشکلات کشور را حل بکنیم باید سراغ "تکنوکراسی" برویم و" افتخار" هم بکند که تکنوکرات بودن "اشکالی" ندارد و بیان کند "تکنوکرات" بودن خیلی هم "خوب" است و من "افتخار" میکنم که تکنوکرات محسوب شوم، خوب این را ما باید تحلیل کنیم ولو اینکه گویندهی این حرف را ما به عنوان یک فرد مؤمن و درواقع متعلق به انقلاب حساب بکنیم (که همین جور هم هست) اما باید ببینیم این حرف چه جهت گیری را دارد به ما نشان میدهد.
اگر کسی متوجه نباشدکه "تکنوکراسی" یک "فلسفه ای" پشتش هست و صرف استفاده از "ابزار"نیست و این جور مقایسه کند که "شما مثلاً مخالفید ما از اینترنت استفاده بکنیم؟ شما مخالفید ما ویدئو کنفرانس بگذاریم؟ بجای اینکه سفر استانی برویم، ویدئو کنفرانس بگذاریم. در تهران بنشینیم، ویدئو کنفرانس بگذاریم با همهی 31 استان کشور در تماس باشیم. شما با این مخالفید؟ یعنی میگویید حتما ما باید برویم آنجا؟"و با این نگاه حق به جانب، ابزارها را به رخ ما بکشد و حواسش نباشد که این ابزار ها مبتنی بر یک فلسفه ای شکل گرفته اند و هنر اسلام این هست که از ابزارها استفاده بکند و فلسفه آنها را تغییر دهد؛ این بنحوی مشکل اساسی ایجاد میکند
یا بطور مثال کسی متوجه نباشد که آنچه که در سفر استانی و دیدار چهره به چهرهی مردم اتفاق می افتد، هرگز در تصویر ویدئوکنفرانس رخ نمیدهد هرگز این جایگزین آن نمیشود. بله! باید از اینترنت استفاده کرد، باید ویدئو کنفرانس هم گذاشت، مثلاً از ویدئو کنفرانس برای نظارت استفاده کرد. جاهای که لازم است، فرصت نیست، تذکرات لازم را داد، ولی این را نمیشود با همدیگر مقایسه کرد. این دو تا موضوع جدا از همدیگر است.ضمن اینکه "تکنوکراسی" اساسش این هست که شما از "ابزارها" برای "لذت جویی" بیشتر، با "زحمت" کمتر استفاده بکنید. و ما نمیتوانیم این را مبنای" پیشرفت" و "توسعهی" کشورمان قرار بدهیم.
"تنازل" سطح "انتخابات" به فضای "احساسی" آسیب بزرگی است
آنچه که احتیاج مبرم هست در انتخابات آتی "تغییر" رویکرد است نه صرفا تغییر "افراد" و ما متاسفیم به جای اینکه بحث رویکردها بحث "غالب" بشود عده ای زیادی تلاش دارند این بحث را کماکان "فردی" کنند، میگویند آقای فلانی خوب هست، فلانی بد، ما میگوییم همه خوبند مهم این است که هر کسی می خواهد در این صحنه حاضر بشود با چه "برنامه" ای می خواهد بیاید، با چه "رویکردی" می خواهد بیاید متاسفانه عده ای تلاش می کنند که این رویکردها را خیلی "آشکار" نگویند و به نوعی در یک فضای "احساسی" انتخابات یازدهم را هم رقم بزنند اما خوب است که این رویکردها و جهت گیری ها اولا توسط هر کسی که در این صحنه حاضر شده به خوبی بیان بشود و بعد هم حتی اگر افراد آن ها را بیان نمی کنند ما وظیفه داریم که این ها را با تحلیل صحبت شناسایی کنیم و در واقع از این منظر به آن نگاه کنیم.
"برنامه محوری" جایگزین "فردگرایی" و "قطبی سازی "فضای انتخابات شود
عده ای بیان می کنند شما باید به ما بپیوندید، مثلا شما باید بیایید به 2+1 بپیوندید، عده ای میگویند نه شما باید به 2+2 بپیوندید، این سبک از ادبیات محل بحث است.
چه فردی به جه فردی بپیوندد خیلی مهم نیست، مهم تر اینکه بعد از به هم پیوستن، می خواهد چه کار بکند،برنامه اش چیست، اصلا دلیل همکاری مان چیست؟ مبنای همکاریمان چه چیزی باشد؟ چه جهتی را می خواهیم دنبال بکنیم؟ ملاحظه می کنیم که جهت گیری ها خیلی روشن توضیح داده نمی شود، یک عدهای دنبال این هستند که فضا را صرفا به صورت یک فضای دو قطبی در بیاورند، دو قطبی های مختلف مثلا دو قطبی "هاشمی غیر هاشمی"-، عده ای دو قطبی" انحرافی-غیر انحرافی"، عده ای دو قطبی" اصلاح طلب-اصولگرا" .
این "دو قطبی" ها به نوعی "فرار" از "برنامه" داشتن است. ما اعتقاد داریم که انتخابات آینده باید یک انتخابات چند قطبی باشد هر کسی به هر گروهی که در این صحنه حاضر می شود بیشتر به جای اینکه به افراد بنازد و به شخصیت آنها بخواهد افتخار بکند بیاید و برنامه را ارائه بده، این نقطه ضعف مهمی است که بیشتر فعالیت های سیاسی که امروز حول حوش انتخابات ریاست جمهورری در حال شکل گیری است متاسفانه تبدیل شده به بعضعی از "متلک" پرانی های سیاسی، مثلا فردی ادعا می کند که فلان گروه هنوز "دم" نکشیده، فلان گروه هنوز آبش" جوش" نیامده یا مثلا اینکه من بعدا میگویم که در سفر خارجی چه طور شد یا مثلا به هم متلک های دیگری می گویند، حتی برخی از حرف هایی که خلاف هست گفته میشود بطور مثال درهمین ایام بیان شد که فساد در در این دولت بالاترین حدش بعد از انقلاب بوده است.
این اشتباه است که ما به جای اینکه به مبانی بپردازیم صرفا انرژی خود را روی اشخاص بگذاریم اتفاقا این همان جایی است که ما را آسیب پذیر می کند و باعث می شود که خیلی مبنای کارمان روشن نباشد.
توسل به " کانون های قدرت و ثروت" نتیجه "دوری" از "علمای انقلابی"
این که ما در این هفته چندین بار از آدم هایی که "ادعای" سیاسی بودن می کنند شنیدیم که ابراز داشتند چرا "آیت الله مصباح" موضع گیری "سیاسی" می کنند، خیلی حرف "بدی" بود اگر ما از بزرگانی مثل ایشان که جامعه را می توانند "هدایت" بکنند استفاده نکنیم و درس نگیریم، از چه افرادی درس بگیریم ؟از صاحبان باندهای قدرت و ثروت؟ این چه منطقی است که یک عده ای روی آن مانور می دهند و با این مانور دنبال خالی نمودن صحنه از حضور علما و دلسوزان واقعی هستند، تا هر کسی هر کاری دلش بخواهد با شانتاژهای تبلیغاتی انجام بدهد و کسی عمق مطالب را نه بگوید، نه تحلیل بکند و نه بقیه را هوشیار بکند.
شما در مسئولیت فعلی خود از چند نیروی حزباللهی استفاده کردید
ما متاسفیم که برخی حرف ها یی را می شنویم که گوینده مطلب مقصود و منظور نهایی خود را روشن نمی کند. مثلا گفته می شود که ما می خواهیم یک "کابینه ای" داشته باشیم که از همه "نیروها" در آن استفاده بکنیم، خوب جای بحث دارد اولا؛ شما در همین "مسئولیتی" که دارید و به لحاظ "منابع" مسئولیت "پرظرفیتی" است از چند نفر از نیروهای "حزب الهی"،"مومن" و همین "جوان"هایی که "رویش"های انقلاب هستند استفاده کردید یا اینکه در مسئولیت خود نوعا از مسئولان کهنه کار "کارگزارانی" که سابقه همان "ویژه خواریها" داشتند استفاده کردید، به چند نفر از بچه حزباللهیها اعتماد کردید، آنها را "رشد" دادید و کمک کردید با همان نگاه "پرشوری" که اشاره شد کشور را "بسازند"، یا آن منطقه ای که دست شما هست را ارتقا بدهند، همین طور میشود که اخیراً رهبر عزیزمان گلایه بکنند " که من چندین بار گفته ام وقتی بحث فضای سبز هست شما به بهانه توسعه شهری و ساختن ساختمان های بلند درختان را قطع نکنید"،دلیل آورده وتوجیه می کنند سود آور است،درآمد شهرداری را بالا می برد نباید با این توجیه کانال های تنفسی شهری را ببندید.
چرا چنین اتفاق هایی می افتد؟ زیرا افراد در مناصبی که هستند همان نگاه "سنتی ویژه خوار"ی افزایش "درآمد" و دیگر "هیچ" را با همان توجیه "تکنوکراتی" ملاک "عمل" قرار می دهند. باید دقت کنیم نمی شود مجددا از این مسیر اشتباه کنیم. باید روشن کنیم و نقش روشنگری که تک تک افرادی که مسائلی را متوجه هستند باید انجام بدهند، نقش مهمی است خیلی فراتر از این است که ما بگوییم به چه کسی رای بدهیم یا به چه کسی رای ندهیم، مهم این است که شاقول ها را تنظیم کنیم،وقتی شاقول ها را تنظیم کردیم خود به خود مشخص می شود باید به چه رای داد و به چه کسی اعتماد نکرد.
لایه? پنهانتر اصلاحطلبان به شوراها امید جدی بستهاند
پرسش و پاسخ بخش دیگری از جلسه بود که در ادامه به آن میپردازیم:
سوال: نظرتان در مورد ائتلاف نه گانه در خصوص شوراها چیست؟
ببینید ما در بحث شورا یک بحث کلان ملی داریم و یک بحث اختصاصی هم در مورد شیراز خودمان، که هردو هم به نظر بنده مهم است. در سطح کلان از نظر سیاسی یک واقعیتی است که نیروهایی که به نوعی در شکل گیری و یا امتداد فتنه سال 88نقش داشتند اینها چشم امید زیادی به موضوع شوراها بستند، در انتخابات ریاست جمهوری مشکل اینها تائید صلاحیت یا عدم تائید صلاحیت نیست مشکل اصلی اینها این است که اگر کاندیدایی با پرچم اصلاح طلبی بیاید در میدان حتما مورد بیاعتنایی مردم قرار میگیرد. خود آنها هم گفتند که ما نمیخواهیم رای بیست میلیونی سال 76خودمان را بیاییم و روی آن قمار بکنیم و به یک رای چهار، پنج میلیونی مفتضح بشویم. چرا این چنین اتفاقی افتاده به خاطر سوء عملکرد خودشان یعنی مردم دیدند که اینها هیچ چیزی جز قدرت طلبیهای خودشان برایشان مهم نیست در سال 88هشت ماه تلاش کردند کشور را فلج بکنند و از هر کاری که میتوانستند دریغ نکردند که بالاخره کشور را بهم بریزند و در این راه هر کاری را برای خودشان مجاز دانستند حتی ارتباط گیری با خارجی، حتی دریافت کمک از خارجی و یک بار هم نشد که در برابر حمایتهای خارجی اینها اعلام برائت بکنند. در مرداد88آقای اوباما و خانم کلینتون گفتند که ما چشم امید داشتیم به این حرکتهای خیابانی تهران متاسفانه تمام شد و به جایی نرسید و اینها نیامدند اعلام برائت بکنند و نگفتند دخالت در ایران به شما ارتباطی ندارد حتی مراقبت کردند حرفی نزنند که به آنها (حامیان خارجی) بر بخورد و کار از این بدتر هم شد و بعضی از اینها رفتند خارج و همین اخیرا تئوریسینهای حمله به ایران شدند وقابل مشاهده عینی است که در رسانههای غربی اینها تحریک میکنند که تو را به خدا به ایران حمله بکنید با اینکه آنها میگویند ما نمیتوانیم حمله بکنیم و در صورت حمله به ضرر خودمان میشود و اینها (اصلاح طلبان خارج نشین) در حال توجیه تراشیدن برای حمله به ایران هستند.
خوب طبیعی هست که اصلاح طلبها عمده? انرژی خود را در انتخابات ریاست جمهوری نخواهند گذاشت. چون این صحنه را شکست خورده میبینند. مشکلشان هم تأیید صلاحیت یا عدم تأیید صلاحیت نیست. در وهله? اول بیاقبالی مردم است. به همین خاطر ممکن است با چند کاندیدای دست و پا شکسته حضور پیدا کنند تا فقط حضور داشته باشند و کار نخوابد.
اما در لایه? پنهانتر امید جدی بستهاند که از طریق شوراها در صحنه? مدیریت کشور حضور پیدا کنند. برای این کار هم با پرچم «اصلاح طلبی» نمیخواهند به میدان بیایند. با پرچم «کارآمدی» و با استفاده از نیروهایی که بیشتر وجهه? کارآمدی دارند تا چیز دیگری؛ و بیشتر به این عنوان شناخته میشوند نه به عنوان اصلاح طلب تصمیم دارند که وارد میدان شوند. خوب طبیعی هست که اینجا یک صحنه? بسیار مهمی است. باید مراقبت بشود که با نیروهای مومن و حزب اللهی کار آمدی (که در خدمت نظام هستند و نه در خدمت گروههای سیاسی و نه در خدمت اهداف قدرت طلبانه) این چالش پر شود. و به همین دلیل بسیار مهم است که کاندیداهایی که در عرصه? انتخابات شوراها مطرح میشوند و حضور پیدا میکنند، اولا همدلی و وفاق بینشان بیشتر و قوی تری باشد. دوما اینها کسانی باشند که بتوانند واقعا یک الگوی موفقی را ارائه بدهند. و بتوانند اعتماد مردم را به خودشان جمع بکنند. اینها نکات مهمی است که باید در انتخابات شوراها مدنظر قرار داده شود.
یک داستان هم شهر شیراز خودمان دارد، مردم شیراز مومناند و کارنامه درخشانی در دفاع از انقلاب اسلامی دارند. ولی چرا باید یک اتفاقی بیفتد که چهره? اول انتخابات شهر یک چهرهای باشد که ما نتوانیم به او افتخارکنیم. و یا چرا یک آسیبی رخ بدهد که ما از اعضای شورای فعلی شهر سه نفر دادگاه دارند، دو نفر محکومیت قطعی بگیرند و بگویند شما در شورا نمیتوانید شرکت کنید، به دلیل اینکه از موقعیتتان سوء استفاده کردید و از این موقعیت هم خودتان و هم شهر را دچار آسیبهایی کردید، این موضوع مهمی است و باید ریشه یابی شود و انشاءالله تلاش کنیم که در این نوبت همچنین اتفاقی رخ ندهد.)
تلاش جبهه پایداری به جای معرفی کاندیدا، تدوین برنامه مناسب برای دولت یازدهم است
سوال: آیا جبهه پایداری کاندیدای خود را معرفی کرده است؟
خیر. جبهه پایداری هنوز کاندیدای خود را معین نکرده و بیش از اینکه روی این بحث بخواهد انرژی بگذارد در تلاش است برنامه? مناسب برای دولت یازدهم را تدوین کند.
بنای جبهه پایداری برای معرفی کاندیدای شوراها در کلانشهرها
سوال: آیا برای انتخابات شورای شهر و روستا کاندید معرفی میکنید؟
جبهه پایداری تا الان بنا دارد که در کلان شهرها جاهایی که ظرفیت وجود دارد و افراد اصلحی را شناسایی کرده معرفی کاندیدا داشته باشد و بقیه? شهرها هم به همین صورت، یعنی اگر نیروهایی را شناسایی کرد که اصلح دانست، آنها را معرفی خواهد کرد. بعضی مناطق هم ممکن است که ما نتوانیم فردی را به عنوان اصلح معرفی بکنیم و طبیعتا کاندیدی را معرفی نکنیم. ولی مبنای فعلی این است که هرجا که نیرویی را به عنوان اصلح شناختیم، به مردم معرفی کنیم.
ادعایی نداریم که هیچ نقطه ضعفی در ما نیست
سوال: در یکی از شمارههای یکی از هفته نامههای دانشجویی مطلبی با عنوان «کدام لنکرانی؟» چاپ شده بود؛ نظرتان را تفصیلا شرح دهید.
من فکر نمیکنم که موضوع بنده موضوع مهمی باشد. حالا یک عدهای با بنده موافقاند، یک عدهای هم مخالفاند، یک عدهای هم با یک قسمت نظر من موافقاند با یک قسمت دیگرش مخالفاند. بالاخره انواع و اقسام نظرات وجود دارد؛ ولی بنده کی هستم که بخواهم معیار این بحثها قرار بگیرم؟ این باز هم یکی از اشکالاتی است که ما سطح بحث را فردی میکنیم. بنده یا هرکس دیگری نمیتواند ادعا بکند که هیچ نقطه? ضعف یا اشتباهی در موضع گیری نداشته. خیر. من هم اینچنین ادعایی ندارم. بنا بر این هم نیست که اینچنین حرفی بزنم. و نمیخواهم بگویم که هر اتفاقی که افتاده حتماً کار درستی بوده. ولی میخواهم بگویم بعضی از چیزهایی که انتقاد شده اتفاقاً اینها نقاط قابل افتخار محسوب میشود نه نقاط ضعف. اینکه آدم تلاش کند که در مجموع فعالیتها بر اساس یک حجت شرعی حرکت بکند و خیلی خوشامد این و آن مدنظرش نباشد. اگر ما به این توفیق برسیم که خیلی خوب است. اتفاقاً ما به خودمان انتقاد داریم که ما هنوز به این توفیق نرسیدیم. ولی اگر برسیم که خیلی خوب است. آن وقت یک عدهای بیایند این را مبنای انتقاد قرار بدهند و بگویند که آقا چرا این کار را کردید؟ این خوشش آمد یا این بدش آمد؛ اینها بنظرم خیلی خوب نیست.
اگر موضوعات به جای گفتمان حول افراد بگردد، شاهد وقایع تلخی خواهیم بود
سوال: شما الان کاندیدای ریاست جمهوری هستید؟
باز تأکید میکنیم که ما سطح بحث را اگر از اول فردی دیدیم، این باعث میشود که اصلاً نفهمیم داریم چه کاری میکنیم. یکی از مشکلات ما در این دوره? اخیر هم همین بود که بخشی از مطالب بجای اینکه بصورت گفتمانی دنبال شود بصورت فردی دنبال شد. وقتی فردی شد آن فرد هم به خودش اجازه میدهد که هرکاری بکند. بعد میگوید که شما به من رأی دادید، به گفتمان که رأی ندادید. من هرچه خودم میفهمم عمل میکنم. و ما الان یکی از وقایع تلخ را میبینیم که مثلا کسانی در دولت دهم یک جایی صحبت بکنند بگویند که ما هیچ بدهکاری به حزباللهیها نداریم. خوب این خیلی حرف سختی است برای ما. ما میدانیم که بالاخره این حزباللهیها بودند، این جریان مؤمن به انقلاب بوده که تلاش کرده و دولت نهم و دهم شکل گرفته. هرجا هم این دولت توفیقی داشته به دلیل وجود همین نیروها و به دلیل حمایت این نیروها بوده است. اگر ما باب این کار را ببندیم که دچار انحراف بزرگی میشویم. در سوره? انعام خداوند متعال به پیامبر –صلی الله علیه و آله و سلم- میفرماید نکند که این مؤمنین را از اطراف خودت طرد بکنی. اگر این کار را انجام دادی مورد غضی الهی قرار میگیری. انسان یادش به فرمایش امام میافتد که فرمودند «مبادا شما نیروهای حزباللهی مؤمن را مورد بیمهری قرار بدهید.» این یک آفت است. برخی از بیبرکتیها از همینجا شروع میشود. این تعبیر قرآنی است که اگر شما بیاعتنایی کردید به نیروهای مؤمنی که برای خدا در صحنه حاضر هستند و اینها سرمایه? کشور هستند، حتماً مورد بیبرکتی قرار میگیرید. ما اگر فضایمان را فردی کردیم آنوقت هر فردی که باشد در معرض این آسیب قرار میگیرد. بنابراین بهتر میبینم که با همان نگاه گفتمانی به موضوع نگاه کنیم. البته طبیعتا موقع انتخابات هم یک نفر کاندیدای جبهه پایداری میشود.
سوال دیگری هم پرسیده شده که مثلا در فلان نشریه دانشجویی فلان مطالب را نوشتهاند که عرض کردیم که این موضوع خیلی نباید موضوع اصلی ما قرار بگیرد. این یکی از آسیب هاست که ما باز بجای اینکه نگاه گفتمانی خودمان را مبنا قرار دهیم، در باب همین حرفهای خرد وارد شویم و از آن نگاه گفتمانی باز بمانیم.
مطالبه جبهه پایداری از کاندیدای انتخابات، برنامهای و گفتمانی است
سوال: آیا ممکن است کاندیدای جبهه پایداری در صورت انتخاب شدن برنامه? اقتصادی جبهه را در کشور اجرا کند؟ و چندسال بعد باز هم ببینیم مشکلات اقتصادی کشور برطرف نشده و همچنان اختلاف طبقاتی و ناهماهنگ بودن حقوق افراد ادامه دارد؟
اولاً عرض کنم که مطالبه? جبهه? پایداری از هرکسی که کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شود طبیعتاً مطالبه? برنامهای و گفتمانی است. تلاشی که داریم در تدوین این برنامه انجام میدهیم این هست که ما به کلیگویی بسنده نکنیم. با یک نگاه علاج جویانه به مشکلات کشور و با در نظر گرفتن ظرفیتهای موجود کشور برنامهای را تنظیم کنیم. و در این تنظیم برنامه اصول اصلی را هم فراموش نکنیم. همان اصولی که به عنوان شاخصههای مهم در اقتصاد مقاومتی و در الگوی پیشرفت اسلامی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی و همین طور از رهنمودهای امام راحل –رضوان الله تعالی علیه- قابل استخراج است. این میثاق ماست با هرکسی که دراین صحنه حاضر میشود و تلاش داریم که این میثاق را عالمانه و با نگاه صحیح ببندیم. خوب امیدواریم که این برنامه اثرگذار باشد. البته یکی از ویژگیهای هر برنامهای پیش بینی پویا بودنش هست. یعنی بتواند خوداصلاحی داشته باشد. یعنی ببینیم اقدامی که شروع میشود وقتی که اوضاع آن گونه که باید و شاید پیش نرفت، بتواند خودش را اصلاح بکند. و ما هم باید بدانیم که هیچ وقت در شرایط تثبیت شدهای در اجتماع نیستیم. اجتماع یک موجود سیال است. چیزهای مختلفی در آن رخ میدهد. دشمن خارجی امروز یک تصمیمی میگیرد، فردا یک تصمیم دیگری میگیرد. نیازهای داخل کشور امروز یک چیزی است فردا چیز دیگری ممکن است باشد. یک سال باران میبارد، یک سال نمیبارد. یک سال یک بیماری میآید، یک سال این بیماری نیست. همه-ی اینها را باید لحاظ کرد و طبیعتاً در یک برنامه? پویا باید امکان خوداصلاحی برنامه را هم در نظر گرفت.
جبهه پایداری دنبال متقاعد کردن کاندیداهای اصلح است
سوال: آیا قرار دادن نام «سعید جلیلی» در لیست جبهه پایداری جنبه خبری نداشته است؟
ببینید ما در بررسی کاندیداها کاری که در جبهه پایداری انجام دادیم این بود که افرادی که خودشان خودشان را مطرح کرده بودند را بررسی کردیم. غیر از این افرادی هم که از نظر ما ظرفیت قبول کردن این مسئولیت مهم را داشتند را هم بررسی کردیم و به یک جمع بندیهایی هم رسیدیم. خدمت برخی از بزرگان از جمله مرحوم آیت الله خوشوقت هم ارائه دادیم. همینطور که آقای مهندس محصولی اخیراً در سخنرانی در دانشگاه تهران گفتند، آیت الله خوشوقت در آخرین دیدار دوستان گزارش خود را که دادند، گلایه کردند (من هم البته در آن جلسه نبودم و شیراز بودم. موفق نشدم در آن آخرین جلسه شورای مرکزی که در محضر ایشان تشکیل شد حضور داشته باشم) که ما این افرادی که را بهشان رسیدیم، به هرکدام مراجعه میکنیم اینها قبول نمیکنند. آیت الله خوشوقت-رضوان الله تعالی علیه- فرموده بودند خوب این خوب هست دیگر! اگر یک کسی از نقطه? اول خودش بدود دنبال پست و مقام، این نکته? مثبتی نیست. اینکه یک نفر را شما بگویید و قبول نکند این اتفاقاً نقطه? خوبی محسوب میشود؛ یعنی خودش دنبال پست نیست و شما سعی کنید اصلح را راضی کنید و این کاری هست که جبهه پایداری در حال تلاش است که انشاءالله فرد اصلح را راضی کند، از بین کاندیداهایی که دوستان در جمع به آن رسیدهاند).
نوعی خوش خیالی و اعتماد بیحد را از جانب قوه مجریه به مدیران مشاهده میشود
سوال: اگر شما انتخاب شدید، آیا در مورد افراد معروفی که در جایگاههای بالا هستند کاری میکنید یا با آنها کنار میآیید؟
(احتمالا منظورشان آدمهای مشکل دار بوده). ببینید یکی از نکاتی که در قوه? اجرائیه مهم است، صرف نظر از اینکه چه کسی مسئولیت را بر عهده میگیرد، برخورد با فساد است. ما در برخورد با فساد تجربه? دینیای که داریم، تجربه? حکومت امیرالمؤمنین –علیه السلام- است.
ایشان جایی که به هیچ وجه کوتاه نیامدند مربوط به فساد کارگزاران خودشان بود. متاسفانه یک روندی در حال شکل گیری است که افرادی که مسوولیت اجرا را قبول میکنند و با هم همکار میشوند یک علقهای بین اینها ایجاد میشود و این باعث میشود توجیه بکنند، امیرالمومنین علی (ع) دقیقا بر عکس این را به ما یاد دادند یعنی فرمایش دادند اگر فردی مسوول منصوب دست شما بود و فسادی از این فرد ثابت شد شما خودتان بدترین و سختترین برخورد را با این فرد انجام بدهید. ما یک نوع خوش خیالی و اعتماد بیحد را از جانب قوه مجریه به مدیران میبینیم این آفت باعث میشود که ما در واقع به نوعی یک حاشیه امنی برای مدیرانی که دچار فساد هستند ایجاد کنیم و این یک نقطه ضعف بزرگی است که در برنامهای که جبهه برای دولت یازدهم در حال تدوین است تاکید شده که برخورد با فساد دولتی باید در بالاترین صورت خود و اتفاقا از جانب خود قوه مجریه صورت پذیرد، گاها یک جرم کشف میشود و قوه قضاییه با تکمیل روند قضایی و برگزاری دادگاه برخورد انجام میدهد که این برخورد سر جای خود اما وقتی به صورت روشن فساد فردی مشخص شد، خود قوه مجریه باید مستقیم با نیروی خودش شدیدترین و سختترین برخورد را انجام دهد و در این زمینه خودش مدعی باشد و این نشان داده شده که این رفتار با مبانی دینی ما سازگاری بیشتری دارد. مقام معظم رهبری در آن پیام هشت مادهای فرمودند دولت خودش میدان دار مبارزه با فساد باشد در حالیکه این فرمان زمانی صادر شده که دولت حاکم وقت خیلی هم به این حرفها توجهی نداشت و در آن دولت رهبری هدایت و اتمام حجت فرمودند که این امر را خود دولت باید انجام دهد که نشان میدهد این مطلب بسیار مهم است.
بحث مذاکره با آمریکا سادهکردن موضوعات سیاست بینالمللی است
سوال: نظر شما راجع به مذاکره با آمریکا چیست؟
بحث مذاکره با آمریکا امروزه در واقع بیشتر به عنوان یک کانال فرار مطرح میشود، یک نوع ساده کردن موضوعات سیاست بین المللی است و دقیقا حرکت کردن در جورچینی است که آمریکا میخواهد، آمریکا الان در ضعیفترین وضعیت بین المللی خودش به سر میبرد. آمریکا عمده حضورش در صحنه بین الملل پس از جنگ جهانی دوم بود تا قبل از آن حضور آمریکا در صحنه بین الملل اینقدر زیاد نبود و اثرگذاری در این عرصه بیشتر در اختیار کشورهای اروپایی بود ود در واقع بعد از بود که آمریکا نقش امپریالیستی و استعماری را بیشتر از سایرین ایفا کرد و این امر روند فزایندهای داشت که در حال حاضر رو به افول است. زمانی بود که وزیر امور خارجه آمریکا اگر در کشوری حضور پیدا میکرد مردم کشور میزبان یا خوشحال میشدند یا حداقل بیتفاوت بودند اما امروز وقتی مسوولین آمریکا در کشوری حضور پیدا میکنند موج اعتراض مردمی ایجاد میشود این اعتراضات امروزه در فضای مجازی براحتی قابلیت رصد کردن را دارد این اتفاق اتفاق جدیدی است آمریکا در موضع قدرت نیست و به همین دلیل تلاش دارد که از همه زمینهها جهت ترمیم و بازسازی وجهه خود استفاده کند و در همین زمینه یکی از اثرگذارترین طراحی ه این است که نشان دهیم جمهوری اسلامی ایران که زیاد با ما مشکل داشت وادار به انعطاف شد و خودش آمد و با مبارزه کرد و به این نتیجه رسید که نباید از ما دور بشود مزایا و منافعی که در رابطه با مذاکره وجود دارد بیشتر متوجه آمریکا است تا ما نکته بعدی که آمریکا چون در بحث مذاکره دنبال منافع خودش است دنبال حل مشکلی نیست به همین سبب مشاهده میکنیم در آخرین اظهارنظری که وزیر امور خارجه آمریکا داشت اعلام کرد همه گزینهها روی میز است این یعنی زبان تهدید یعنی اگر مذاکره نکنید به حمله نظامی و کشتار متوسل خواهیم شد پس با این رویکرد آنها میخواهند مذاکره را به ما تحمیل بکنند و امتیازی به ما نخواهند داد نوع رفتاری هم که در مذاکرات غیر مستقیم و حتی جمعی مثل 5+1از خودشان نشان میدهند نوعا وقت کشی و امتیاز گرفتن است و هیچ رفتار محترمانه مبتنی بر احترام متقابل از خود نشان نمیدهند خب در اینچنین شرایطی کاملا روشن است هر فردی از مذاکره صحبت کند بر خلاف مصالح ملی رفتار نموده است و متاسفانه برخی تلاشها صورت میگیرد که نشان دهند اگر مذاکره با آمریکا صورت پذیرد همه چیز درست میشود اما از اظهار نظرهای خود آمریکاییها روشن است حتی در صورت مذاکره هیچ اتفاقی نخواهد افتاد عمده معنایی که آمریکا بهترین بهره برداری را از آن خواهند داشت این است که دوران ایدئولوژی گرایی گذشته است.
هدف آنها از مذاکره پیدا کردن شاهد و قرینهای در تایید این موضوع است و هیچ نگاهی برای حل معضلات بین المللی ندارند باور آنها از مذاکره این است که صرفا ما را پای میز مذاکره بکشند و بهره برداری رسانهای داشته باشند و در پی استفاده از توان کشور ما برای غلبه بر چالشها موضوعات بین الملل نیستند و این در ادامه همان خوی استکباری ذاتی آنهاست طبیعی است در این وضعیت عاقلانهترین رفتار تحقیر آدم متکبر است نه در دام آن قرار گرفتن همان گونه که بر این رفتار در روایات ما تاکید شده است.
رجل بهداشتی بودن خیلی بهتر از این است که از خود هیچ نظری نداشته باشیم و نگاهمان فقط به کانونهای ثروت و قدرت باشد
سوال: شاهد هستیم رسانههای وابسته به گروههای خاص به دلیل ضعف گفتمانی خود واقبال مردمی به گفتمان قوی جبههپایداری هجمات و تخریبهای گوناگونی را متوجه کلیت جبهه پایداری و بطور خاص حضرتعالی کردهاند از جمله طرح مباحثی مضحک چون احتمال رد صلاحیت شدن حضرتعالی یا دسته بندی بدیع و جالبی مثل اینکه دکتر لنکرانی رجل سیاسی نیست و بیشتر رجل بهداشتی است! در این مورد توضیح بفرمایید.
تا الان سابقه نداشته در خصوص فردی که نه اعلام کرده کاندیدا هستم، نه اینکه کاندیدا نیستم، اینقدر مهربانی و محبت صورت بگیرد! ما تشکر میکنیم از همه عزیزانی که در مورد این حقیر سراپا تقصیر اظهارنظر داشتهاند. بنده هنوز حضور یا عدم حضور خود را اعلام نکردهام. اما چیزی که میتوانم عرض بکنم این است که انسان اگر از خودش صاحب نظر باشد ولو به زعم بعضی از دوستان در بحث بهداشت، خیلی بهتر از این هست که از خود هیچ نظری نداشته باشد و نگاهش به کانونهای ثروت و قدرت باشد و هر چیزی از جانب آنها گفته شد مطرح کند. بنده خوشحال هستم که بالاخره آنها پذیرفتند حداقل ما از خودمان حرفی برای گفتن داریم. ما این بحث را بحث اساسی نمیدانیم و اصالتی برای آن قائل نیستیم. اینگونه بحثها به نحوی است که ما را از نگاه گفتمانی نسبت به مسائل دور میکند وبحثی انحرافی است. مراقبت ما باید این باشد که فضای گفتمانی را در انتخابات آتی حفظ بکنیم وما متاسفیم که چرا بعضی از دوستان متوجه اهمیت این موضوع نیستند و به خاطر قدرتطلبی و نیل به قدرت نگاهشان معطوف به اشخاص هست و موضوع جالبتر اینکه فردی که داعیه مخالفت با جریان انحرافی را دارد با رسانه منتسب به این جریان بر علیه این حقیر سراپا تقصیر و جبهه پایداری صحبت و مصاحبه میکند. کسی که منتسب به جریان انحرافی است با مثلا رسانه راست سنتی که داعیه مخالفت با جریان انحرافی دارد، مصاحبه میکند واین خیلی جالب است، در این بین انسان متوجه مواردی میشود که چرا از بین این همه خبرگزاری و رسانه برای اظهار نظر رسانه جریان انحرافی مدنظر قرار میگیرد ولی باید دقت بکنیم در گیر و بند این حاشیهها و دور شدن ومحرومیت تحمیلی از نگاه گفتمانی نمانیم.
مثلث فتنه در پاکستان (یادداشت روز)
طی یک ماه گذشته دست کم 200 نفر از شیعیان در شهرهای کراچی و کویته پاکستان به شهادت رسیده اند و حدود 500 نفر از آنان نیز زخمی شده اند. پیش از این در ایام محرم شاهد شهادت تعدادی از شیعیان در حملات عناصر وهابی بودیم ولی تقریبا سابقه نداشت که در ماه های بعد چنین اتفاقاتی بیفتد از آن طرف شواهد زیادی بیانگر آن است که دست هایی درصدد برآمده تا شیعیان را به اقدامی متقابل تحریک کند و به «فتنه مذهبی» شکل دهد.
اهل سنت و شیعه در پاکستان و پیش از آن در هندوستان قرن ها در کنار هم زندگی کرده اند و تاریخ کمتر به یاد دارد که میان آنان درگیری و نزاع روی داده باشد در همه مناطق پاکستان از سرحدات شمال و مناطق قبایلی تا کراچی و کویته در جنوب همواره محل زندگی مشترک شیعیان و اهل سنت بوده است بر این اساس می توان گفت درگیری شیعه و سنی در پاکستان- و در بقیه کشورها- یک «پروژه» است که توسط دست های فتنه گر به راه افتاده است که به مواردی از آن اشاره می نمائیم.
براساس اظهارات وزیر کشور پاکستان، درگیری ها علیه شیعیان را دو گروه انجام می دهند لشکر جهنگوی و سپاه صحابه که امروز با عنوان «گروه اهل سنت و الجماعه » فعالیت می نماید. وی می گوید 08 درصد اقدامات تروریستی و بمب گذاری ها توسط گروهک لشکر جهنگوی صورت می گیرد. لشکر جهنگوی که منحله به حساب می آید پنجشنبه سوم اسفندماه مسئولیت بمب گذاری دهم ژانویه 2013 خیابان علمدار کویته و بمب گذاری شانزدهم فوریه 2013 «هزاره قانون» کویته که در این دو دست کم 200 نفر شهید و 300 نفر زخمی شده اند را پذیرفت. ادامه مطلب...
گروه سیاسی: زمستان سال 90، بخش زیادی از اخبار رسانه های مختلف مربوط به "وحدت اصولگرایان" در انتخابات بود. جبهه متحد اصولگرایان با مدل 7+8 اعلام موجودیت کرد تا بتواند برای انتخابات مجلس نهم، لیست واحدی عرضه کند تا اصولگرایان با وحدت با هم، وارد عرصه رقابت شوند.
به گزارش رجانیوز، اما این مدل از همان ابتدا مورد انتقاد جدی بسیاری از نخبگان و دلسوزان انقلاب بود؛ در راس این جریان جبهه پایداری انقلاب اسلامی بود که با توصیف این مدل به یک "شرکت سهامی" که متشکل از سهم گروه های مختلف سیاسی است، معتقد بود این اقدام تاثیر چندانی در خروجی کیفی لیست اصولگرایان نخواهد داشت و افرادی که نه دارای سابقه خوبی بوده اند و نه اقدام مثبتی در مجالس قبلی از خود نشان داده اند تنها به واسطه اتصال به منابع قدرت و ثروت، بار دیگر در لیست اصولگرایان حضور خواهند داشت و نهایتا اتفاق مبارکی به نفع گفتمان انقلاب اسلامی نخواهد افتاد.
در همین راستا، آیت الله مصباح یزدی در همایش اعلام موجودیت جبهه پایداری انقلاب اسلامی در مرداد ماه 90 اعلام داشت: "بعضی تصور نکنند که هرجا عنوان وحدت بود، دیگر نمیشود حرفی برضد آن زد و همه باید تسلیم شوند، بلکه باید دید وحدت برای چیست."
ایشان تاکید کرد: "نکته دوم اینکه وحدت باید محوری داشته باشد. محال است دو چیز در عین اینکه دو تا هستند، یکی شوند! وقتی دو نفر با هم وحدت دارند یعنی نیروهایشان را با هم همسو میکنند و در یکجهت به کار میگیرند، باید محوری واحد داشته باشند. معمولاً در فعالیتهای اجتماعی صدها و هزاران نفر با دهها انگیزه و گرایش مختلف حضور دارند. افراد و گروههای متعدد هنگامی میتوانند نوعی وحدت معقول و مطلوب داشته باشند که این وحدت، محوری داشته باشد. یعنی تا وقتی که این فعالیتها ارتباطی با آن محور دارد، میشود یک عمل واحد. حال، اگر جهت تغییر کرد، یک فعالیت به راست رفت و یکی به چپ، چون از محور دور شدهاند، دیگر وحدتی در میان نخواهد بود".
علامه مصباح یزدی در ادامه فرمود: "نکته سوم اینکه حقی که میتواند محور وحدت باشد، مراتبی دارد؛ همچنانکه دلبستگی به آن حق و شناخت آن نیز مراتبی دارد. گفتیم که محور وحدت، آن حقی است که شناخت، گرایش و رفتار براساس آن شکل گرفته است، اما آیا سطح شناخت همه مردم با هم برابر است؟ شناخت انسانها گاه در حد تباین و تضاد با یکدیگر اختلاف دارد، و گاه از جهت شدت وضعف، متفاوت است."
در این میان اما بسیاری دیگر با انتقادات جبهه پایداری موافق نبودند و این جریان را به "وحدت شکنی" میان اصول گرایان متهم می کردند. علیرضا زاکانی یکی از اعضای 7+8 در حالی که دیگر جریان ها اعم از دولت تا فتنه گران و ... در انتخابات حضور نداشتند، می گفت: "عناصر فتنه و جریان انحرافی تمام تلاش خود را برای مقابله با اصولگرایان به کار بستهاند به طوری که از سوی جریان انحرافی اعلام شده که میخواهند 150 کرسی مجلس نهم را از آن خود کنند."
جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی در بیانیه های خود اینطور می نوشت: "از این روست که وحدت تمام جریانات اصولگرا با هر سلیقه سیاسی حول محور ولایت و با نفی فتنه و انحراف ضرورتی انکارناپذیر است."
محمد رضا باهنر دیگر عضو 7+8 معتقد بود: "ما همواره به دنبال وحدت بین اصولگرایان و ارائه یک لیست واحد بودیم و همچنان هم برای ارائه یک لیست واحد تلاش می کنیم."
منوچهر متکی دبیر اجرایی جبهه متحد اصولگرایان و دیگر عضو 7+8 می گفت: "وحدت، یک تاکتیک سیاسی نیست بلکه یک استراتژی همیشگی برای امروز و فردای اصولگرایان و همه کسانی است که به آرمانهای انقلاب اسلامی پایبند هستند."
علی اکبر ولایتی از اعضای ارشد 7+8 در جمع کانون اعضای حزب موتلفه اسلامی استان تهران از از قطعی بودن وحدت اصولگرایان برای انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی خبر می داد.
غلامعلی حداد عادل دیگر عضو 7+8 تصریح می کرد: "باید وحدت بین گروه های مختلف اصولگرایان بیشتر شود و ما نگران زخم خوردن از ناحیه عدم وحدت اصولگرایان به خصوص در بعد از انتخابات هستیم."
محمد حسن ابوترابی فرد معتقد بود: "وظیفه داریم تا با وحدت و انسجام اصولگرایان، راه را برای مشارکت حداکثری مردم و امکان معرفی بهترین و صالح ترین افراد به آنها هموار کنیم."
و در نهایت نیز رسانه های محمد باقر قالیباف روزانه ضمن هتاکی و نشر اکاذیب متعدد علیه جبهه پایداری، اخبار و تحلیل های مختلفی را مبنی بر لزوم وحدت اصولگرایان منتشر می کردند و سید مهدی خاموشی را به نمایندگی از شهرداری تهران در 7+8 فرستاده بودند.
اما شاید در آن برهه کمتر کسی می توانست تصور کند که گویندگان این سخنان، یک سال بعد یا به طور قطعی اعلام کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری کرده باشند یا در حال بررسی اوضاع برای ورود به این عرصه باشند، به عبارت دیگر در آن برهه که نه از حضور جریان انحرافی و نه فتنه گران در انتخابات مجلس نهم خبری بود، اعضای 8+7 بر وحدت اصولگرایان تاکید وافری داشتند اما یک سال بعد در آستانه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم که حضور حداقل یک کاندیدا از سوی اصلاح طلبان و یک کاندیدا از سوی دولت در انتخابات آتی قطعی شده است، مشخص نیست اعلام کاندیداتوری هر یک از نامبردگان و یا اصرار برخی از آنها جهت حضور در انتخابات با چه منطقی صورت می گیرد؟
این روند تا آنجا پیش رفته است که فارغ از منوچهر متکی که با صدور بیانیه ای از قطعی بودن حضور خود در انتخابات ریاست جمهوری آتی سخن گفته است، علیرضا زاکانی نیز به سفرهای انتخاباتی خود به اقصی نقاط کشور شدت بیشتری بخشیده است و اخیرا انیز اعلام داشته که لزومی ندارد در انتخابات آتی اصولگرایان با یک کاندیدا وارد عرصه شوند.
محمد حسن ابوترابی تاکید کرده که "احساس تکلیف کنم کاندید می شوم." حداد عادل، ولایتی و قالیباف نیز در ائتلاف 2+1 دور هم جمع شده اند تا در نهایت یک نفر از آنها پا به عرصه انتخابات بگذارد؛ مساله ای که بسیاری پیش بینی می کنند اتفاق نخواهد افتاد و احتمال حضور حداقل 2 نفر از اعضای این ائتلاف در انتخابات پیش رو محتمل به نظر می رسد. ادامه مطلب...
سناریوی جریان فتنه برای بازگشت به عرصه سیاسی کشور بدون اظهار ندامت و برائت از حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم، مدتهاست که در دستورکار رسانههای این جریان قرار گرفته و به طور پرحجم بر روی این مساله مانور داده میشود؛ مسالهای که با محوریت محمد خاتمی شکل گرفته و مصاحبه چهرههای سرشناس این جریان هم به طور صریح از حضور احتمالی خاتمی در عرصه فعالیتهای انتخاباتی خبر میدهد.
به گزارش مشرق ـ کامران باقریلنکرانی سخنگوی جبهه پایداری انقلاب اسلامی در گفتوگو با تسنیم ، در مورد شاخصههای شناسایی فرد اصلح در جبهه پایداری اظهار داشت: جبهه پایداری براساس دو شاخصه مهم ولایتمداری و کارآمدی بررسی کاندیداهای مختلف را دنبال کرد و برخی افراد در این دو شاخصه اصلی، امتیاز بالا و لازم را نیاوردند.
وی در تبیین شاخصه ولایتمداری گفت: مثلاً در بحث ولایتمداری کلیه کسانی که به نوعی رفتارهای سیاسی آنها بر منفعتطلبی و جلب آرای خاکستری به هر قیمتی شکل گرفته، این افراد را از این شاخص مردود تلقی کردیم.
سخنگوی جبهه پایداری در توضیح شاخص کارآمدی نیز تصریح کرد: در بحث کارآمدی یک نکته مهمی وجود داشت که اولا کسانی را مورد توجه قرار دهیم که برنامه و یا توان برنامهریزی برای کلان کشور را داشته باشند و در ثانی این افراد در صحنههای اجرایی که حاضر شدند، به خودشان اجازه نداده باشند که به بهانههای کارآمدی، احکام اسلامی و تقوای دینی را زیر پا بگذارند.
***استفاده از افراد سکولار به عنوان بازوی اجرایی خلاف کارآمدی دینی است***
لنکرانی ادامه داد: به عنوان مثال اگر کسی به خودش اجازه بدهد که برای انجام یک پروژه بزرگ از هر روشی استفاده کند و حقوق مردم را زیر پا بگذارد و به مردم فشار بیاورد و یا درآمدهایی که حداقل مشکوک است را خرج پروژههای بزرگ کند، ما این فرد را نمیتوانیم به عنوان کارآمد با نگاه الهی حساب کنیم.
وی در تشریح کارآمدی خاطرنشان کرد: اگر ببینیم فردی در این عرصه به خودش اجازه داد که از افراد سکولار به عنوان بازوهای قوی اجرایی استفاده کند و این را فراموش کرد که بر اساس آموزه دینی و قرآنی امانتداری در کارآمدی را در نظر نگرفت و امانتداری را فراموش کرد و به همین خاطر اطراف آنها حلقههای فساد شکل گرفت، این افراد در شاخص کارآمدی مردود میشوند.
***در زمان مناسب فرد مورد نظر جبهه پایداری را معرفی میکنیم/ به فهرست 5 نفرهای رسیدهایم*** ادامه مطلب...
روزهای پایانی سال 91 در شرایطی به شماره افتاده است که تا انتخابات 92 تنها سه ماه مانده است و در این میان نکته درخور تأمل آن است که دشمنان جمهوری اسلامی از ابتدای سال جاری تمام تلاش و پتانسیل خودشان را به کار گرفتند تا بر انتخابات ریاست جمهوری سال آینده تأثیرگذار باشند.
خط «تأثیرگذاری بر انتخابات 92» در تمام ماههای امسال مشهود بود و اکنون که به پایان سال نزدیک شده ایم بیش از گذشته می توان ناکامی سناریوهای دشمن را به ارزیابی نشست.
به طور مشخص واکاوی و رصد رفتار و گفتار دشمن به وضوح نشان می دهد آنها در سال 91 با هدف تأثیرگذاری بر انتخابات 92، چهار پروژه را همزمان به میدان آوردند تا ایران را به سمت و سوی خواسته های مغرضانه خود مجبور نمایند.
پروژه اول مقوله «تحریم»ها است که البته این اهرم دشمن علیه ایران، مسئله تازه ای نبود و به مدت عمر انقلاب اسلامی سابقه داشته است. نکته این است که نقطه عطف تحریم های ضد ایرانی در سال 91 اتفاق افتاد و در واقع در دو سطح «تشدید» و «افزایش» بی سابقه بوده است.
تحریم های اول ژوئیه- 11 تیر 1391- ناظر بر تحریم نفت و بانک مرکزی به عنوان آخرین تیر در ترکش جبهه استکبار علیه ایران، تحریم های به اصطلاح «فلج کننده» و «گزنده» نام گرفت و حتی برخی رسانه های غربی از آن با عنوان «ضربه آخر» نام بردند.
طرفه آنکه حتی بعد از این تحریم ها با مختصات و ویژگی های ادعایی، تحریم ها علیه ایران در حوزه های مختلف نیز افزایش یافت و حتی تا 4 روز قبل از 22 بهمن امسال- 6 فوریه- موج تحریم های ضد ایرانی ادامه یافت و گفته می شود که در این هفته نیز برخی مقامات کشورمان از سوی اتحادیه اروپا مورد تحریم قرار می گیرند.
سؤال این است که آیا پروژه تحریم ها بر ضد ایران در سال 91 که نسبت به تمامی سال های قبل بی سابقه بوده است برای طرف غربی کارساز بوده است؟
پاسخ را باید در چشم انداز آنها دید چرا که بارها و به کرات غربی ها اعلام کرده اند هدف از تحریم ها تغییر رفتار ایران در موضوع هسته ای بوده و نکته جالب تر اینکه اکنون اذعان می کنند تحریم ها نتوانسته رفتار و محاسبات ایران را تغییر بدهد.
برای همین است که بسیاری از رسانه های غربی از جمله واشنگتن پست تا اینترنشنال ست، پیش از مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 پیشنهاد دادند که غرب باید رویکردش در برابر ایران را تغییر بدهد و تحریم ها را لغو کند. اما علاوه بر پروژه «تحریم»ها در سه پروژه دیگر یعنی الف- موضوع هسته ای، ب- پرونده حقوق بشر پ- تهدید و جنگ روانی نیز دشمن در سال 91 طرفی نبست چرا؟ چون اولاً؛ در مذاکرات اخیر هسته ای میان ایران و 1+5 در آلماتی قزاقستان طرف غربی فهمید که ایران رویکردش را تغییر نخواهد داد و آنها هستند که باید به حقوق هسته ای ایران اعتراف نمایند. ثانیاً؛ در موضوع حقوق بشر، هر چند احمد شهید تلاش کرد تا چهارمین گزارشش علیه ایران- 10 اسفند 91- را با هدف انتخابات 92 و افزایش فشارها بر نظام منتشر نماید ولی توخالی بودن ادعاهای او از جنبه حقوقی و فقد دلایل محکمه پسند نشان داد تیر آنها به سنگ خورده است.
ثالثاً؛ تهدید و جنگ روانی علیه ایران در سال 91 به بار ننشست و به عنوان نمونه اجلاس نم با حضور دو سوم کشورهای عضو سازمان ملل در شهریور ماه در تهران برگزار شد که این گویای آن است که توطئه «انزوای سیاسی ایران» نگرفت و جنگ روانی و پمپاژ تهدیدات و فشارها علیه ایران کارگر نبوده است.
همچنین تهدید ایران به گزینه نظامی که چند بار اوباما و معاون او -جو بایدن- اعلام کردند؛ «همه گزینه ها روی میز است»! اکنون کاملاً معلوم شده که تنها یک بلوف بوده و کارکرد رسانه ای را نشانه رفته بودند که البته در این فقره هم ناکام ماندند.
اما موضوع اصلی این یادداشت به این نکته کلیدی باز می گردد که تحرکات آمریکایی ها در سال 91 برای انتخابات 92 ایران با یک اختلال رفتاری همراه بوده که نقشه های آنها را نقش برآب کرده است.
در این باره نکاتی قابل اعتناست؛
1- قریب به دو سال و نیم پیش رهبر معظم انقلاب طی تحلیلی پیرامون رفتار دشمن و جبهه استکبار در مواجهه با ایران اسلامی نکته دقیق و عمیقی را مطرح کردند که در شرایط امروز نیز برای آنالیز رفتار دشمن در انتخابات پیش روی بسیار راه گشاست.
«آقا» در سخنانی حکیمانه- 25/6/1389- با ارائه تصویری از اقتدار روز افزون کشورمان و در سوی مقابل استیصال نظام سلطه خاطرنشان کردند؛ «بارزترین نکته در رفتار جبهه استکبار وجود بیماری به نام «بیش فعالی» است که آثار آن تحرک و فعالیت بسیار اما بدون تمرکز و هدف است».
گفتنی است؛ «بیش فعالی» اختلالی رفتاری است که در برخی از کودکان پرتحرک و پرجنب و جوش وجود دارد به گونه ای که هر چند فعالیت جسمی زیادی انجام می دهند و انرژی فراوانی مصرف می کنند ولی نتیجه مطلوبی به دست نمی آورند و حاصل تلاش آنها با انرژی فراوانی که مصرف کرده اند تناسبی ندارد و با نقص توجه و عدم تمرکز روبرو هستند.
روان شناسان و کارشناسان علوم تربیتی معتقدند تحرکات و جنب و جوش ها لزوماً به معنای باهوشی و بازیگوشی نیست و مرز تشخیص میان کودکان بیش فعال و کودکان با هوش و بازیگوش ناظر به عملکردهاست نه میزان انرژی و فعالیت آنها.
اکنون تحرکات و تلاش های آمریکایی ها در تمام سال 91 علیه ایران برای تأثیرگذاری بر انتخابات سال آینده نشان می دهد آنها دچار «بیش فعالی» شده اند.
یکی از اهداف تاثیرگذاری بر انتخابات 92، چالش در مشارکت بوده است و به عبارت دیگر دشمن در سال 91، پروژه تحریم ها، حقوق بشر، برنامه هسته ای، تهدیدها و جنگ روانی را پیش کشید تا مردم را مقابل نظام قرار دهد و آنها را از انتخابات سرنوشت ساز سال 92 مایوس کند اما حضور معنادار مردم در 22 بهمن امسال که مقدمه ای برای حضور در انتخابات سال آینده است به وضوح بیانگر آن است که برآوردهای دشمن، غلط از آب درآمده است.
ناگفته پیداست که «مردم» مهم ترین عنصر در کارزار انتخابات هستند و خرداد 92 دشمن، ضرب شست سنگینی از مردم خواهد خورد.
2- اتفاق مهمی که تاکنون دشمن را به شدت عصبانی کرده و سناریوهای او را برای انتخابات سال 92 سوزانده است آن که رهبر انقلاب پیشاپیش ترفندها و توطئه های دشمن را در انتخابات 92 برملا کردند و در سوی مقابل «نقشه راه» انتخابات را برای «مردم»، «مسئولین» و «نامزدها» تبیین و روشن نمودند.
به عنوان نمونه خاطرنشان می شود رهبر انقلاب چندی پیش و در فاصله 5 ماه مانده به انتخابات، فتنه بازسازی شده انتخابات 88 که در قالب «انتخابات آزاد»! طراحی شده بود را در نطفه، خاموش کردند.
3- علی رغم تمام فشارها در سال 91 که دشمن علیه نظام به صحنه آورد تا خط تاثیرگذاری بر انتخابات 92 را دنبال نماید اما روزهای پایانی سال جاری گواهی بر آن است که نظام با قوت و اقتدار از پیچ های حساس و پرسنگلاخ عبور کرده است و طرف غربی نتوانسته از تحریم ها، برنامه هسته ای یا پرونده سازی حقوق بشری علیه ایران، بهره ای برای انتخابات سال 92 ببرد. به تعبیر اندیشکده «واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک» که در فوریه 2013 منتشر شده تحرکات آمریکا علیه ایران جواب نداده و در محیط داخلی ایران موفق نبوده است و به قول موسسه رند -RAND- به مردم ایران نمی توان امید بست. بنابراین آمریکایی ها برای انتخابات 92 ایران تنها دچار «بیش فعالی» شده اند و مردم ایران در خرداد سال آینده این اختلال رفتاری آنها در صحنه سیاست را به همگان اثبات خواهند کرد.
حسام الدین برومند
نماینده تهران در مجلس با تأکید بر اینکه در انتخابات باید همه را با رهبر انقلاب تنظیم کنیم، نسبت به اقدامات برخی سران قوا انتقاد کرد و گفت: چرا کاری میکنند که آقا میفرمایند خلاف شرع بوده است؟
کد خبر:152300 -
حجت الاسلام والمسلمین علی رضا پناهیان در مراسم یادبود حضرت آیت الله خوشوقت که در دانشگاه صنعتی شریف برگزار شد، گفت : در حال حاضر دوران غربگرایی گذشته است و باید دید بین شعارها، اشخاص و منشها بر کدامیک تقوا حاکم است.
وزیر اطلاعات گفت: برخی رؤسای سرویسهای اطلاعاتی منطقه در دیدارهایی که با من داشتهاند بارها به گرفتن انتقام از بشار اسد تاکید کردهاند، انتقامی که ناشی از حمایت بشار اسد از جریان مقاومت است و باید گفت اوضاع امروز سوریه انتقام غربیها از جریان مقاومت است نه از سوریه.