امت اسلامی تمدن نوین اسلامی را پایهریزی کند/ اظهارات امریکاییها در موافقت با سنی و مخالفت با شیعه دروغ است/ چرا دنیای اسلام در قبال فاجعه آفرینی در مورد شیخ مصلح تقریبی و مؤمن در نیجریه ساکت است؟/رئیسجمهور: 9دی روز دفاع ملت از قانون و ولایت فقیه بود
1- شاید نتیجهای که یادداشت پیش روی در پی دارد، برای طیف خاصی از اهل سیاست- بخوانید سیاستبازان- خوشایند نباشد و ابرو در هم کشیده و به جای پاسخگویی، به درشتگویی روی آورند. اما، واقعیتها، مخصوصا اگر از بدیهیات باشند به میل این و آن قابل تغییر نیستند و تحریف نمیپذیرند. جان سخن یک کلمه است؛ آنان که ضرورت نظارت استصوابی را نفی میکنند، اگر غرض نداشته باشند، از عقل سالم برخوردار نیستند و در صورتی که برای حضور در مراکز تصمیمساز و سیاستپرداز نظام نامزد شده باشند با استناد به سه دلیل، قانونی، عقلی و شرعی باید رد صلاحیت شوند. چرا؟ بخوانید!
2- میگویند «اصل بر برائت است» و این سخن «بجایی» است که «نابجا» به کار گرفته شده است و مصداق کلمه حقی است که از آن اراده باطل شده است. توضیح آن که «اصل برائت» درباره افراد مورد اتهام و به منظور حفظ حقوق آنان است. این اصل که علاوه بر آموزههای اسلامی، در تمامی نظامهای حقوقی دنیا پذیرفته شده است و در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به صراحت آمده است؛ میگوید؛
«هیچکس از نظر قانون مجرم شناخته نمیشود مگر آن که جرم او در دادگاه صالحه به اثبات رسیده باشد» مطابق این اصل؛ اگر شخصی از سوی شخص یا اشخاص دیگر - چه حقوقی و چه حقیقی - مورد اتهام قرار گیرد، مادام که اتهام وی در دادگاه و با ارائه دلایل محکم و غیرقابل تردید به اثبات نرسیده باشد، نمیتوان و نباید او را گناهکار تلقی کرده و از حقوقی که سایر افراد جامعه از آن برخوردارند محروم کرد.
بر پایه همین اصل در تمامی سیستمهای حقوقی دنیا و از جمله نظام حقوقی اسلام تاکید شده است که اگر کسی مورد اتهام قرار گیرد، ارائه دلیل و سند برای اثبات بیگناهی خود برعهده متهم نیست بلکه کسانی که او را مورد اتهام قرار دادهاند باید برای اثبات جرم و گناه وی دلیل و سند ارائه کنند «البینّهًْ علیالمدعی- ارائه دلیل برعهده ادعا کننده است»، و مادام که دلیل قابل قبولی حاکی از مجرم بودن وی ارائه نشده است، مطابق اصل برائت، بیگناه تلقی شده و نمیتوان با او به عنوان یک مجرم یا گناهکار برخورد کرد. اصل برائت درباره همه افراد جامعه نیز جاری و ساری است و هیچکس را چه از سوی افراد حقیقی و حقوقی متهم شده و چه نشده باشد، نمیتوان و نباید گناهکار دانست.
3- «احراز صلاحیت» اما، موضوع دیگری است و نه فقط کمترین ارتباطی با «اصل برائت» ندارد، بلکه، خود یک «اصل بدیهی»، منطقی و برخاسته از ابتداییترین مبانی عقلی است، موضوع «احرازصلاحیت»، بررسی انطباق شرایط و خصوصیات افراد با شرایطی است که دارا بودن آن برای تصدی یک شغل و یا مسئولیت، لازم و ضروری است و این بررسی و تحقیق نه فقط در همه دنیا و برای تصدی همه مسئولیتها وجود دارد بلکه یک اصل بدیهی است که نفی آن اگر از روی غرض و مرض نباشد، به یقین ناشی از کمبود و نقصان عقل خواهد بود.
فرض کنید قرار است برای حفاظت از اموال و داراییهای فلان مرکز -مثلاً یک بانک- تعدادی به عنوان نگهبان استخدام شده و به کار گرفته شوند. آیا هیچ آدم عاقلی که از ابتداییترین مبانی عقلی برخوردار باشد میتواند ادعا کند براساس «اصل برائت» نیازی به بررسی صلاحیت داوطلبان نیست و از آنجا که اصل بر برائت است نباید و نمیتوان صلاحیت هیچ یک از مراجعهکنندگان را رد کرد؟! این چه نظریه بیپایه و اساسی است؟! کسی که داوطلب شغل نگهبانی است الزاماً باید شرایط و مختصات ضروری برای تصدی این شغل، نظیر سلامت جسمی، عدم سوء سابقه، پاکدستی و... را دارا باشد و اطمینان از وجود این شرایط در شخص داوطلب نیاز به بررسی و تحقیق دارد. ندارد؟
امروزه قبل از استخدام یک شاگرد بقالی هم درباره او بررسی و تحقیق میکنند و مثلا برای به کارگیری یک کارگر در آشپزخانه یک رستوران علاوه بر تحقیق و بررسی درباره برخی از خصوصیات فردی و شخصی وی، اعزام او به مراکز پزشکی برای کسب اطمینان از سلامت جسمی و مبتلا نبودن به بیماریهای واگیر را الزامی میدانند و این روال عقلی و قانونی برای تصدی همه مسئولیتهای ریز و درشت، ضروری بوده و به کار گرفته میشود.
4- حالا جای این سوال است که وقتی برای حضور در آشپزخانه یک رستوران، احراز صلاحیت ضروری و اجتنابناپذیر است چگونه میتوان برای حضور در اصلیترین کانونها و مراکز تصمیمساز و سیاستپرداز نظام، روی احراز صلاحیت نامزدها خط کشید و به هر که از راه رسید و گفت؛ «یاالله» گفته شود، بفرمائید! بسمالله؟! (همین جا اشاره به این نکته ضروری است که خدای نخواسته منظور از مقایسه یاد شده برتر دانستن نماینده مجلس از شاگرد آشپزهای زحمتکش و یا نگهبانان شریف و... نیست و ملاک در همه موارد، این کلام خدای سبحان است که برترین شما نزد خدا، باتقواترین شما هستند).
معلوم نیست احراز صلاحیت نامزدهای نمایندگی مجلس شورای اسلامی و یا خبرگان چه ربطی به اصل برائت دارد که برخی از آقایان، نظارت استصوابی را با استناد به این اصل، غیرضروری تلقی میکنند؟! مگر در نظارت استصوابی سخن از اتهام در میان است که به اصل برائت استناد شود؟! نظارت استصوابی در یک کلام بررسی شرایط نامزدها با شرایط قانونی لازم برای نمایندگی مجلس است و مادام که کسی داوطلب نمایندگی مجلس نشده باشد، بررسی صلاحیت وی ضرورتی ندارد ولی هنگامی که خود را برای ورود به این کانون تصمیمساز و سیاستپرداز نامزد میکند، ابتداییترین مبانی عقلی و شرعی و قانونی، بررسی صلاحیت - احراز صلاحیت - وی را ضروری و غیرقابل اجتناب میکند. ضرورت این احراز صلاحیت به اندازهای است که خودداری از آن بدون کمترین تردیدی، «خیانت» به مردم و نظام خواهد بود. و البته بدیهی است که عدم احراز صلاحیت یک داوطلب برای ورود به مجلس شورای اسلامی و یا مجلس خبرگان به مفهوم و معنای عدم صلاحیت وی برای تصدی سایر مسئولیتها نیست و کسی که صلاحیت او احراز نشده است میتواند در پستها و مسئولیتهای دیگری که شرایط مورد نیاز نمایندگی مجلس را ندارد، به کار گرفته شود.
5- با توجه به ضرورت احراز صلاحیت داوطلبان نمایندگی مجلس نمیتوان از کنار اصرار کسانی که بر طبل پر سر و صدا - و البته توخالی- حذف نظارت استصوابی میکوبند به سادگی عبور کرد، چرا که؛
الف: این جماعت چه آگاهانه و چه ناخودآگاه برای نفوذ دشمن در اصلیترین کانونهای تصمیمساز و سیاستپرداز نظام زمینهسازی میکنند. نباید سادهاندیشی کرد و از این نکته غافل بود که حذف نظارت استصوابی یعنی دروازهبانی مراکز تصمیمساز نظام، یکی از اهداف تعریف شده در استراتژی آمریکا علیه موجودیت جمهوری اسلامی ایران است که بارها به صراحت از آن یاد کردهاند و در تمامی فتنههای ریز و درشت از سوی فتنهگران آماج حمله و تاخت و تاز بوده است.
ب: این احتمال نیز وجود دارد که حملهکنندگان به نظارت استصوابی از سوابق خود نگران بوده و بیم آن داشته باشند که این سوابق آلوده و سیاه مانع احراز صلاحیت آنان شود. از این روی دقت شورای نگهبان در بررسی صلاحیت این طیف و نامزدهای همسو با طیف یاد شده ضرورت بیشتری دارد.
6- و این نکته نیز گفتنی است که طیف مورد اشاره از ثبتنام فلهای برای انتخابات با عنوان «سونامی ثبتنام» یاد میکنند و درباره انگیزه خود از ثبتنام فلهای به دو هدف مشخص اشاره دارند؛
اول؛ آن که امیدوارند با هجوم فلهای، فرصت لازم برای احراز صلاحیتها را از شورای نگهبان سلب کنند و احتمال بیدقتی یا کمدقتی در بررسیهای ضروری را افزایش دهند!
دوم؛ از رد صلاحیتهای گسترده به عنوان زمینهای برای هجوم تبلیغاتی علیه نظام بهرهگیری کنند و صد البته از جماعتی که برای تحریم هموطنان خود به دریوزگی بیگانگان رفته بودند، دست یازیدن به اینگونه اقدامات دشمنپسند دور از انتظار نیست.
حسین شریعتمداری
عدهای به دنبال نفوذ در مجلس خبرگان به منظور زمینه سازی رفراندوم برای کنار گذاشتن ولیفقیه هستند/ توجه داشته باشیم که خطر امروز خطر نظامی نیست، خطر فرهنگی و فکری است
گروه سیاسی- رجانیوز: رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) در دیدار با هادیان سیاسی سپاه پاسداران از سراسر کشور با اشاره به آیه ای از قرآن کریم اظهار داشت: خداوند متعال وعده داده است که اسلام را به عنوان دین حق، بر روی زمین بگستراند؛ هر چند کسانی باشند که از آن اکراه داشته باشند.
علامه محمد تقی مصباح یزدی با اشاره به نهضت اسلامی که منجر به پیروزی انقلاب اسلامی شد، اظهار داشت: انقلاب اسلامی، اثرات عمیقی در کشور و جهان گذاشت؛ اثرات و برکات این انقلاب به قدری فراوان است که هنوز زود است درمورد آنها قضاوت شود، بلکه باید سالها بگذرد تا ابعاد و ثمرات آن را بتوان بهطورکامل فهمید.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی، وی در ادامه با اشاره به اینکه همه ادیان آسمانی با آسیبها و آفت هایی همراه بوده اند، ادامه داد: غیر از وجود دشمنان خدا و پیامبر، همواره کج فهمیها و کج روی هایی در ادیان به وجود آمده که سبب پیدایش اختلاف در پیروان ادیان شده است، و به همین دلیل امروزه میبینیم در مسیحیت و یهودیت، فرقهها و مذاهب گوناگون و شاخههای مختلفی وجود دارند که به عنوان نمونه میتوان دید که فقط شاخه پروتستان در مسیحیت، شامل حدود پانصد فرقه است.
عضو خبرگان رهبری با اشاره به اینکه چنین اختلافاتی ریشهها و عوامل گوناگونی دارد، ادامه داد: گاه این اختلافات، ناشی از سوء برداشتها و برداشتهای مختلف از دین است؛ اما همانگونه که قرآن میفرماید، برخی از اختلافات ناشی از برتری طلبی و ظلم و ستم عده ای بر دیگران است که به صورت عمدی انجام میشود.
وی با بیان اینکه در اسلام هم این اختلافات بلافاصله بعد از رحلت رسول اکرم (ص) به صورت علنی و آشکارا آغاز شد، خاطر نشان کرد:ریشه اختلاف در بین مسلمانان در نحوه جواب به این سئوال است که چرا خداوند دین را نازل کرده و با نزول دین قصد برطرف کردن چه کمبود و نیازی را از بشر داشته است؟
این استاد برجسته فلسفه اسلامی ادامه داد: عده ای میگویند انسان نیازهای طبیعی و فطری را میشناسد و برای رفع آنها اقدام میکند، و اصل خداپرستی نیز نیازی فطری است که دین، برای رفع این نیاز لطیف بشر است. بر این اساس، دین ربطی به امور زندگی ندارد؛ بلکه تنها برای ارضای میل فطری انسان به خداپرستی نازل شده است؛ که امروزه این نگرش را سکولاریسم میگویند.
آیت الله مصباح یزدی ادامه داد: سکولاریسم دین را انکار نمی کند، بلکه میگوید، دین نباید در کارهای مربوط به دنیا، دخالت داده شود.
وی با بیان اینکه چنین گرایشی تقریبا در میان پیروان همه ادیان به وجود آمده است افزود: بسیاری از شخصیتهای معروف و مسئول در کشور ما نیز به این امر معتقد شده اند و حتی آن را ترویج کرده و در کتابها و سخنانشان به صراحت بیان میکنند که دین اسلام هم باید سکولار باشد، یعنی سیاست و اقتصاد و نظایر آنها ربطی به دین ندارد؛ بلکه باید توسط رجال سیاسی و اقتصادی که در این زمینه تحصیل کرده اند، اداره شود؛ وگرنه عالم دینی را چه به سیاست و اقتصاد؟!
وی افزود: آنها معتقدند اینکه از دین توقع داشته باشیم روابط سیاسی، اقتصادی، تجاری، ارتباطات و نظایر آن را بیان کند، توقعی بیش از حد و غیر قابل قبول است؛ حتی برخی سکولارها میگویند دین در روابط زن و شوهر و اعضای خانواده نیز نباید دخالت کند؛ بلکه آداب و رسوم و اقتضائات جامعه در هرزمانی این روابط را توجیه و مشخص میکند. لذا میبینیم در جوامع غربی زن و مردی که در دو شهر مختلف زندگی میکنند و تنها گاهی همدیگر را ملاقات میکنند، زن و شوهر به حساب میآیند، که متأسفانه این امر در ایران نیز در حال مطرح شدن است.
عضو خبرگان رهبری با اشاره به اینکه از روز رحلت پیامبر اکرم (ص)، سکولاریسم در اسلام ظاهر شد، ادامه داد: هنوز پیامبر (ص)، دفن نشده بود که عده ای در صدد تعیین جانشین برای او برآمدند؛ یعنی معتقد بودند که تعیین جانشین، امری غیر دینی است و ربطی به دین ندارد! و لذا خودشان اقدام به تعیین جانشین پیامبر کردند. همین امر سبب شد کار به جایی برسد که فردی با عنوان خلیفه پیامبر (ص)، مشروب میخورد و در حال مستی هم نماز میخواند!
وی با اشاره به تعیین جانشین برای پیامبر (ص) توسط مردم، اظهار داشت: این در حالی است که هنوز از واقعه غدیر خم، زمان زیادی نگذشته بود که مردم آن را فراموش کرده باشند! حتی در میان کسانی که علی (ع) را خلیفه بعد از پیامبر (ص) میدانستند، اختلاف بهوجود آمد، و حتی بین کسانی که دوازده معصوم را به عنوان امام قبول دارند، درباره موقعیت دین در عصر غیبت اختلاف وجود دارد و عدهای معتقدند در چنین شرایطی ولیفقیه مسئولیت رهبری جامعه را بر عهده دارد، و عده ای معتقدند که زمان غیبت ربطی به دین ندارد و دین در این زمینه چیزی نگفته است!
عضو خبرگان رهبری با اشاره به روایات متعددی در این زمینه اظهار داشت: در حالی که در روایات، مخالفت با ولیفقیه در حد شرک بالله عنوان شده است، عدهای میگویند حکومت اسلامی معنا ندارد و ما فقط امامت داریم که آن هم محدود در ائمه معصومین (ع) است.
آیت الله مصباح یزدی با اشاره به اینکه قبل از انقلاب، نیمی از احکام اسلامی که مربوط به احکام اجتماعی است، مورد غفلت قرار گرفته بود، خاطر نشان کرد: خداوند به برکت سیدالشهدا (ع) بر ما منت نهاد و شخصی مانند امام خمینی (ره) را بر ما ارزانی داشت تا این بخش اعظم از اسلام را احیا کند؛ امام(ره) به ما فهماند که اموری مانند نماز و روزه و حج و نظایر آن که تمام اسلام دانسته میشدند، تنها بخشی از احکام اسلام است که مربوط به زندگی فردی میباشد، و احکام اجتماعی فراوانی نیز وجود دارد که باید به آنها پرداخت.
وی افزود: تا قبل از نهضت اسلامی، مسئله ولایتفقیه به صورت مستقل مطرح نمی شد؛ هر چند در لا بلای کتب فقهی اشاره هایی به آن شده بود، اما کسی که بحث مستقلی از آن ارائه و بر آن ایستادگی کرد، و در عمل نیز برای تحقق آن تلاش نمود و دربرابر حکومت طاغوت مقاومت کرد، و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز بر گنجاندن این اصل در قانون اساسی اصرار داشت، تنها امام خمینی (ره) بود.
این مفسر قرآن کریم با اشاره به آیه ای از قرآن کریم، خاطر نشان کرد: عده ای علیرغم اینکه به احکام اجتماعی اسلام علم دارند، اما به خاطر برتری طلبی و پست و مقام، آنها را کتمان میکنند.
وی با بیان اینکه امتحان و ابتلاء به فتنه یکی از سنتهای تغییرناپذیر الهی است، اظهار داشت: مرگ و زندگی برای امتحان آفریده شده است؛ امروز نیز همه ما در معرض امتحان قرار داریم و باید ببینیم آیا در راه خداوند ثابت قدم هستیم یا معتقدیم باید در عین حالی که در راه خدا هستیم، گاهی با شیطان نیز راه بیاییم!
آیت الله مصباح افزود: امروز نظام اسلامی برپا شده است و قانون اساسی نیز بر اساس اسلام و ولایتفقیه نوشته شده است؛ حال نوبت ماست که قدر این نعمت را دانسته و امتحان خود را پس بدهیم؛ و اولین شرط امتحان این است که بدانیم چه کسی، چرا و چگونه میخواهد آن را از ما بگیرد؛ و چگونه باید از این میراث محافظت کنیم؟
وی با اشاره به اظهار نظر فوکویاما (از بزرگترین تئوریسینهای آمریکا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی) اظهار داشت: دشمن میداند که بزرگ ترین خطر علیه آمریکا و غرب، اسلام است، و مهمترین گروه از مسلمانان نیز شیعه است، و در این بین شیعیان خمینی (ره) بیش از همه برای منافع غرب خطرناکاند. لذا از همان زمان برنامهریزی کردند که برای مبارزه با انقلاب اسلامی باید این تشیع را از بین ببرند، و البته محور آن تشیع نیز ولایتفقیه است، که باید اول آن را تضعیف کنند.
علامه مصباح یزدی ادامه داد: دشمن قصد دارد ابتدا با تضعیف ولایتفقیه و شخص ولیفقیه زمینه را فراهم کند و کار بعدی آنها زمینهسازی برای حدف ولایتفقیه با رفراندوم است؛ لذا راهکارهایی هم برای تضعیف ارائه دادهاند!
وی با اشاره به اینکه نوک پیکان حملات دشمنان متوجه ولایتفقیه است، ادامه داد: دشمنان از طرفی سعی میکنند با کسانی که فریب دادن آن ها ساده تر است، ولایتفقیه را تضعیف کنند؛ از طرف دیگر نیز سعی میکنند تا با بهدست آوردن نقطه ضعفی از شخص ولیفقیه یا خانوادهاش، آن را بزرگنمایی کنند؛ البته خداند متعال به قدری این بزرگ مرد را حفظ کرده که دشمنان حتی یک نقطه ضعف کوچک هم نمی توانند از وی بیابند.
عضو خبرگان رهبری نظام اسلامی و ستون اصلی آن یعنی ولایتفقیه را میراث امام خمینی (ره) و هزاران شهیدی برشمرد که برای حفظ آن جان خود را تقدیم کردند، و خاطر نشان کرد: امروز باید اولا آگاهی خود را بالا ببریم تا در برابر شبهات، اعتقادمان را از دست ندهیم، و در وهله بعد آنها را پاسخ داده و جوانان را نیز آگاه کنیم.
وی ادامه داد: مهم ترین مسئله ای که باید نسبت به آن به جامعه آگاهی داد، همان چیزی است که دشمن بیشترین هجمه را به سوی آن دارد، و آن مسئله ولایتفقیه است که امروز به عنوان ستون خیمه اسلام و عامل حفظ تشیع و اسلام است.
آیت الله مصباح یزدی با ذکر نمونه هایی از تفاوت وضعیت دینی مردم در قبل و بعد از انقلاب اظهار داشت: قبل از انقلاب، کسانی که روخوانی قرآن را بلد باشند، بسیار کم بودند؛ چه برسد که حفظ بوده و آن را عمل کنند؛ اما امروز حتی در مناطق محروم، حافظان قرآن کریم وجود دارند؛ و این نعمتها به برکت ولایتفقیه است.
عضو خبرگان رهبری ادامه داد: مردم با شعار «به حکم خمینی (ره)»، سینههای خود را در برابر گلولههای ارتش شاه سپر کردند؛ و اگر مردم از امام خمینی (ره) به عنوان ولیفقیه اطاعت نمی کردند، اصلا نظام اسلامی تشکیل نمیشد، و امروز نیز اگر مردم به ندای رهبری به عنوان ولیفقیه لبیک نمی گفتند، نظام اسلامی باقی نمانده بود.
رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) با بیان اینکه دشمن، روز به روز نسبت به کارآیی نظام مبتنی بر ولایت فقیه آگاه تر شده و با هزاران توطئه به دنبال تضعیف ولایتفقیه است، ادامه داد: حتی افرادی در داخل به دنبال این هستند که از طریق قانونی و با عنوان نمایندگان خبرگان رهبری، زمینه رفراندومی برای کنار گذاشتن ولیفقیه را آماده کنند؛ البته باید توجه داشت کسانی که زمینه رفراندوم را فراهم میکنند، برای بعد از آن هم برنامهریزی کردهاند؛ لذا توجه داشته باشیم که خطر امروز خطر نظامی نیست، خطر فرهنگی و فکری است.
وی در پایان اظهار داشت: نسل آینده باید اسلام را بشناسد و به صورت مستدل و مستند آن را بپذیرد، و شما به عنوان «هادیان» باید خود را برای اجرای چنین مسئولیتی مجهز کنید و توجه داشته باشید که امروز ستون فقرات اسلام، ولایتفقیه است.
گفتنی است دیدار جمعی از هادیان سیاسی سپاه پاسداران از سراسر کشور با علامه مصباح یزدی، یکم دی ماه سال جاری در سالن همایشهای مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) برگزار شد.
اما وقتی میبینیم گاهی پس از این گونه تجاوزات و ترورهای ناجوانمردانه، «تمام» سرزمینهای اشغالی به حال آمادهباش درآمده و رسانههایشان تیتر میزنند: «اسرائیل در وحشت انتقام حزبالله روز را به شب میرساند» یا «سید حسن نصرالله دروغ نمیگوید... انتقام حزبالله لبنان قطعی است» یعنی، اگر در یک کشور ولو ضعیفی، حتی یک حزب قدرتمند و جریان مقاومت شجاع وجود داشته باشد، دشمن، به این سادگی و بدون هزینه، چنین ریسکی نمیکند... اسرائیل اکنون میداند باید هزینه این تجاوز را «در هر جا و هر زمانی» که شده بدهد و خود را آماده رویارویی با آن کرده است.
تکلیف «سازمان ملل» و مجامع آنچنانی جهانی هم کاملا روشن است. شمال عراق هفتههاست به اشغال نظامیان ترکیهای درآمده و بغداد هم مدتهاست ضمن اعتراضهای پیدرپی، شکایتی علیه این کشور تسلیم شورای امنیت سازمان ملل کرده است، جایی که آمریکا ریاست دورهای آن را برعهده دارد! اما تاکنون، به «هیچ» نتیجهای نرسیده چرا که آنکارا بعد از این همه شکایت اعلام کرده، تا هر وقت لازم بداند، در شمال عراق میماند. یا در نیجریه، 1000 نفر در روز روشن و جلوی چشم همه، قتلعام میشوند فقط به جرم محب اهل بیت بودن و مقلد امام خمینی (ره) و امام خامنهای بودن اما آب از آب تکان نمیخورد و سازمان ملل و مراکز غربی دفاع از حقوق بشر هم به روی نامبارک خود نمیآورند.
در دنیای سیاست و در کنار «میز مذاکره و لبخند» باید قدرت و اقتدار هم داشت و هر از چند گاهی هم میبایست آن را به رخ حریف کشید. دیپلماسی منهای قدرت اصولا نه تنها فایدهای ندارد بلکه مضر هم هست. دیپلماسی بدون اقتدار فقط، باعث پیش رفتن امور به نفع حریف میشود و چیزی برای ما باقی نمیگذارد، حتی باعث سوءتفاهم و تحقیر و در نهایت باخت هم میشود و حریف را به طمع میاندازد تا با سوءاستفاده از آن، «موجودیت» طرف دیگر مذاکره را نشانه برود. هیچ کس منکر فواید مذاکره نیست اما این سیاست تا زمانی مفید است که حریف حقیقتا برای حل مسئله به میز مذاکره آمده باشد و به نتایج حاصله نیز پایبند باشد. در غیر این صورت چنین مذاکرهای در «بهترین حالت» وقت تلف کردن است. اما همان طور که اشاراتی رفت، این گونه مذاکره کردن «بدترین حالتی» هم دارد و آن دادن امتیازات نقد حین مذاکره و گرفتن وعدههای نسیه و در ادامه، عمل نشدن به همان وعدههای نسیه است.
اگر آمریکا با آن همه کبکبه و دبدبه تاکنون جرات تعدی به میهن عزیز و اسلامیمان را نداشته، نه به خاطر مذاکره دیپلماتها، بلکه به خاطر همان اقتداری است که در طول مذاکره حتی، بیش از خود مسئله هستهای، مورد توجه دشمن بود. اقتداری که رهبری انقلاب هر از چند گاهی به رخ حریف کشیده و نتیجه آن را هم در طول همین مذاکرات همه دیدهایم.
اینکه آمریکا این روزها و قبل از آغاز زمان اجرایی شدن برجام، پی در پی و یکی پس از دیگری، علیه ایران و برجام قانون تصویب میکند و با ارائه طرحهای گوناگون، به راحتی برجام را نقض میکند، یعنی، برای این مستکبر، شکستن اقتدار ایران اسلامی، مهمتر از برجام و برنامه هستهای ایران است. مسئله وقتی مضحکتر میشود که میبینیم، حریف از یک طرف، با امضای طرح «محدودیت صدور روادید ایرانی» تیر خلاص را به برجام میزند و از طرف دیگر، طی یک نامه مضحک و در فضایی کاملا غیرمتعارف، میگوید، این قانون را در مورد ایران اجرا نمیکنند. تصویب قانون از سوی آمریکا، علیه ایران آن هم برای اجرا نکردن! اگر مضحک نیست پس چیست؟ البته از این تأسفآورتر این است که در تریبون رسمی گفته شود، این نامه سند معتبر و محکمی است و...
داستان برجام نشان میدهد، از دهان گرگ نمیتوان طعمه را با مذاکره گرفت، بلکه باید خطر کرد و با زور گرفت. به قول آقا:
«میدانند که ایران به دنبال سلاح هستهای نیست؛ به دنبال دانش هستهای است، به دنبال فناوری هستهای است؛ آنها از همین ناراحتند. یک ملت بدون اینکه از آنها اجازه گرفته باشد، بدون اینکه از آنها کمک گرفته باشد - دست گدایی به سوی آنها دراز کرده باشد - از درون خود بتواند یک چنین فورانی بکند و اوجی بگیرد. این است که آنها را عصبانی میکند. «ما از فلان جناح، فلان گروه حمایت میکنیم»؛ چرا؟ چون آن جناح گفته یا وعده کرده که با پیمودن اینگونه راهها موافق نیست؛ با ایستادگی موافق نیست؛ موافق این است که برویم پیش آمریکا عرض بکنیم خدمتشان که شما اجازه بدهید ما پیشرفت کنیم(!) از دهان گرگ، طعمه را با مذاکره نمیشود گرفت؛ با قدرت باید گرفت. هزار و صد سال است که در ادبیات کشور ما:
مهتری گر به کام شیر در است
رو خطر کن ز کام شیر بجوی
را گفتهاند. گاهی هم عمل شده در تاریخ ما، بسیاری از اوقات هم عمل نشده. امروز ملت ایران دارد با ایستادگی خود به این توصیه عمل میکند؛ «رو خطر کن». این است مسئله ما. مسئله ما با آمریکا و مسئله ما با مستکبرین عالَم این است. آنها میگویند؛ شما وجودتان، استعدادتان، قدرتتان را به صحنه نیاورید که در مقابل قدرت ما، سلاح ما، تواناییهای تبلیغاتی ما رقیبی وجود نداشته باشد، ما بتوانیم یکهتازی کنیم در میدان. جواب ملت ما این است که: نخیر، ما میتوانیم از حق خودمان دفاع کنیم؛ میتوانیم جلو تجاوز شما را بگیریم؛ اگر نکنیم، خدا از ما مؤاخذه خواهد کرد.» (رهبر انقلاب در دیدار مردم تبریز 28 بهمن 1386)
جعفر بلوری
وعدههای نسیه آمریکا هم نقض شد!
ر
دوشنبه 25 فروردین 1393
قانونگذاران آمریکایی در اقدامی ناقض اصل تفکیک قوا، با امضای طرحی از دیوان عالی این کشور خواستهاند حکم به برداشت 1/75 میلیارد دلار از داراییهای مسدود شده بانک مرکزی ایران دهد.پیشتر اوباما نیز خواستار برداشت این مبلغ شده بود.
226 نماینده کنگره آمریکا در اقدامی ناقض اصل تفکیک قوا، با امضای طرحی از دیوان عالی آمریکا خواستهاند حکم به برداشت 1/75 میلیارد دلار از داراییهای مسدود شده بانک مرکزی ایران دهد.
کنگره با تهیه طرح «دادگاهیار»(Amicus curiae) در حال انجام اقداماتی برای برداشت داراییهای مسدود شده بانک مرکزی ایران و پرداخت آن به عنوان غرامت به کسانی شدهاند که «قربانیان تروریسم ایران» خوانده شدهاند.
قانونگذاران آمریکایی از دیوان عالی این کشور خواستهاند فرجامخواهی بانک مرکزی ایران در پرونده برداشت 1/75 میلیارد دلار از داراییهای مسدود شده این بانک را رد کرده و به پرداخت این مبلغ به «قربانیان بمبگذاری سال 1983 بیروت» و «بمبگذاری برجهای خبر، در سال 1996 در عربستان» حکم دهد.
ایران هر گونه دخالت در انفجار سال 1983 در پایگاه نیروی دریایی آمریکا در بیروت که به مرگ 241 سرباز آمریکایی منجر شد را رد کرده است.
اتهامپراکنی درباره نقش ایران در بمبگذاری در حالی مطرح شده که «ویلیام پری»، وزیر دفاع آمریکا در زمان ریاستجمهوری «بیل کلینتون»، در سال 2007 اعلام کرد به این نتیجه رسیدهاند که بمبگذاری کار القاعده بوده و نه ایران.
بانک مرکزی ایران پیشتر اقدامات مشابه نمایندگان کنگره برای ورود به این پرونده را ناقض اصل تفکیک قوا دانسته است.
توافق کاخ سفید و کنگره در برداشت غیرقانونی پولهای بلوکه شده
پایگاه خبری بلومبرگ در گزارشی نوشت: این پرونده یکی از حوزههای مورد توافق میان کاخ سفید و کنگره آمریکا درباره ایران است.
به گزارش فارس، «باراک اوباما» مرداد ماه سال جاری، در پاسخ به «دیوان عالی آمریکا» که خواستار اظهار نظر دولت واشنگتن درباره این پرونده شده بود از این دادگاه خواسته بود درخواست تجدید نظر بانک مرکزی ایران را رد کرده و مبلغ 1/75 میلیارد دلار را از حساب این بانک برداشت کند.
واکنش وزارت خارجه ایران
«حسین جابرانصاری» سخنگوی وزارت خارجه در واکنش به احکام صادره در آمریکا برای مصادره اموال بانک مرکزی گفت: در صورت دستبرد به اموال ایران و نهادها و اتباع آن، دولت آمریکا مسئول جبران خسارت و پرداخت غرامت است.
جابر انصاری افزود: سالهاست که دستگاه قضایی آمریکا با حمایت دولت و کنگره آن کشور، ضمن نقض مبانی اولیه حقوق بینالملل و با استناد به اتهامات واهی و بیاساس، اقدام به صدور و اجرای آرای غیرقانونی علیه جمهوری اسلامی ایران میکند.
وی در ادامه گفت: تلاش اخیر در دیوان عالی آمریکا برای مصادره اموال جمهوری اسلامی ایران، مرحله نهایی دعوای طرح شده از سال 86 در محاکم مختلف آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران است که بر خلاف اصول مسلم حقوق بینالملل بوده و هیچ اعتبار حقوقی ندارد.
سخنگوی وزارت خارجه خاطرنشان کرد: برخی دادگاههای آمریکا عدالت و قانون را به سخره گرفته و در سالیان اخیر، جمهوری اسلامی ایران را به پرداخت غرامت به قربانیان حوادثی محکوم کردهاند که ناشی از اقدامات تروریستی اتباع شناخته شده کشورهای متحد آمریکا بوده است.
جابر انصاری اظهار داشت: دولت ایالات متحده نشان داده است که اقدامات خصمانهاش علیه ایران، بدون توجه به واقعیات و با تاثیرپذیری از محافل صهیونیستی تداوم داشته و نشانههایی از تلاش در جهت درک و بهرهبرداری از شرایط و کاهش بیاعتمادی شدید دولت و ملت ایران نسبت به سیاستهای آمریکا دیده نمیشود.
به گزارش خبرگزاریها، یکی از مقامات دولت آمریکا مدعی است قانون جدید کنگره آمریکا که خواستار اعمال محدودیتهای تردد برای سفرکنندگان به ایران است سند برجام را نقض نمیکند، زیرا توافقی میان تهران و واشنگتن بر سر تروریسم صورت نگرفته است.
گفتنی است این قانون، حداقل یکی از بندهای برجام-بند 29- را نقض کرده است.
توقف اجرای برجام
تنها پاسخ مناسب به عهدشکنی آمریکا
در حالیکه اجرای تعهدات آمریکا درخصوص آزادسازی پولهای بلوکه شده ایران براساس برجام هنوز آغاز نشده است، مقامات این کشور برای این پولها نقشه کشیدهاند.
در حقیقت با این روند، وعدههای نسیه آمریکا در برابر اقدامات نقد ایران یک به یک نقض میشود.
پیش از این دلسوزان نظام به دفعات درخصوص عهدشکنی آمریکا و غیرقابل اعتمادبودن آن تذکر داده بودند.
برداشت دارایی بانک مرکزی هنوز تصویب نشده است ولیکن عهدشکنیهای مکرر آمریکا در اجرای برجام، آینده بسیار تاریکی را برای این توافق رقم خواهد زد.
اگر دولتمردان کشورمان موضع قاطعی اتخاذ نکرده و صرفا به انجام تعهدات یکطرفه و برگشتناپذیر ایران ادامه دهند، قطعا طرف مقابل در رفتار با ایران گستاختر خواهد شد.
در مجموع، توقف اجرای برجام تنها پاسخ مناسب به عهدشکنی آمریکا خواهد بود.
تحریمهای غیرهستهای
پابرجا خواهد ماند
«جک لو» وزیر خزانهداری آمریکا در مصاحبه با فاکسنیوز مدعی شد: ایران ناقض هنجارهای بینالمللی است بنابراین تحریمهای وضعشده ]به بهانههای[ حقوق بشر، اقدامات ثباتزدا در منطقه و تروریسم، علیه ایران رفع نخواهند شد.
لو افزود: شرکتهای خارجی قبل از انجام هرگونه مبادله با ایران، فهرست شرکتهای تحت تحریم را چک کنند.
وی در ادامه گفت: واشنگتن در صورت پایبندی ایران به تعهداتش، تحریمها علیه این کشور را رفع خواهد کرد.
شگفتی رسانههای آمریکایی از سرعت بالای برچیدن برنامه هستهای توسط دولت ایران!
به گزارش خبرگزاریها، رادیو ملی آمریکا در گزارشی اعلام کرد: احتمالا ایران در ماه ژانویه تعهدات خود ذیل برجام را تکمیل کرده و پس از آن تحریمهای هستهای این کشور رفع میشوند.
در ادامه گزارش آمده است: ایران در زمینه برچیدن برنامه هستهای خود سریعتر از آنچه بسیاری تصور میکردند عمل کرده است.
رادیو ملی آمریکا افزود: در حالی که بسیاری از کارشناسان غربی پیشبینی میکردند اجرای تعهدات ایران تا بهار امسال طول بکشد، اما تهران اعلام کرده که قصد دارد تعهداتش را در ماه ژانویه به پایان برساند.
دولتمردان در حالی با سرعت به انجام تعهدات برگشت ناپذیر ایران اقدام کردهاند که هر روز شاهد عهدشکنی مقامات آمریکایی و نقض مکرر برجام هستیم.
یک هفته از امضای قانون محدودیت سفر بدون روادید به آمریکا توسط اوباما میگذرد. قانونی که نتیجه آن سنگاندازی بر سر راه تجارت با ایران است و عملاً امتیازات حداقلی برجام را زیر سوال برده و افقی مبهم در این زمینه ایجاد میکند. مهمترین مسئلهای که اکنون با آن مواجه هستیم نقض صریح برجام توسط دولت آمریکاست. اقدام واشنگتن صراحتاً با دو بند 28 و 29 در تضاد است. بند 28 تاکید میکند؛ «گروه 1+5 و ایران متعهد هستند که این برجام را با حسن نیت و در فضایی سازنده، برمبنای احترام متقابل اجرا نمایند و از هرگونه اقدام مغایر با نص، روح و هدف این برجام که اجرای موفقیتآمیز آن را مختل سازد، خودداری کنند...»، و در بند 29 آمده است؛ «اتحادیه اروپایی و دولتهای عضو و ایالات متحده، منطبق با قوانین خود، از هرگونه سیاست با هدف خاص تأثیرگذاری منفی و مستقیم بر عادیسازی تجارت و روابط اقتصادی با ایران، در تعارض با تعهداتشان مبنی بر عدم اخلال در اجرای موفقیتآمیز این برجام خودداری خواهند کرد.»
قانون جدید آمریکا و بندهای فوق شفافتر از آن هستند که بتوان تفسیر و تعبیر دیگری جز نقض برجام در این ماجرا داشت. حال تکلیف چیست؟ رهبر معظم انقلاب اسلامی در نامه 2 ماه پیش خود با پیشبینی هوشمندانه چنین روزهایی در بند دوم تایید مشروط برجام تاکید فرمودند؛ «در سراسر دوره هشتساله، وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای (از جمله بهانههای تکراری و خودساخته تروریسم و حقوق بشر) توسط هر یک از کشورهای طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظف است طبق بند 3 مصوبه مجلس، اقدامهای لازم را انجام دهد و فعالیتهای برجام را متوقف کند.»
اما بند 3 مصوبه مجلس شورای اسلامی چه میگوید؟ «دولت موظف است هرگونه عدمپایبندی طرف مقابل در زمینه لغو مؤثر تحریمها یا بازگرداندن تحریمهای لغوشده و یا وضع تحریم تحت هرعنوان دیگر را بهدقت رصد کند و اقدامات متقابل در جهت احقاق حقوق ملت ایران انجام دهد و همکاری داوطلبانه را متوقف نماید و...»
یک روز پس از نامه مهم رهبر معظم انقلاب در تایید مشروط برجام، رئیس جمهور محترم نامهای در پاسخ به معظم له منتشر کردند. نامهای که محتوای آن برخی شبهات را در پی داشت و مدیرمسئول کیهان در 6 آبان ماه، طی یادداشتی در همین ستون تحت عنوان «زرد چشمک زن نیست!» نسبت به آن واکنش نشان داده و در پایان هشدار داد که نامه آقای روحانی؛ «میتواند برای حریف حامل این پیام باشد که الزامات 9 گانه اعلام شده، «چراغ قرمز» نیست که قابل عبور نباشد، بلکه «چراغ زرد چشمکزن»! است که آمریکا میتواند با رعایت احتیاط از آن عبور کند!»
متاسفانه موضع دولتمردان نسبت به اقدام ضد ایرانی اخیر آمریکا نشان داد آن نگرانی بجا بوده است. در حالی که دولت براساس دو بند مورد اشاره - در نامه رهبر معظم انقلاب و مصوبه مجلس شورای اسلامی- باید فعالیتهای خود در اجرای برجام را متوقف میکرد، اما نه تنها چنین اتفاقی تا کنون نیفتاده بلکه خبرها و مواضع آشکار و پنهان آنها حاکی است برچیدن سانتریفیوژهای فعال، ارسال اورانیوم غنی شده به خارج و تخریب قلب راکتور آب سنگین اراک به سرعت در حال پیگیری و انجام است!
دولتمردان با استناد به نامه جان کری مدعی شدهاند جای نگرانی نیست. مصوبه آمریکا در جای خود قابل نقد و بررسی است اما آنچه بیش از همه مخرب بوده و جای نگرانی بسیار دارد، مدل برخورد دولت با این قضیه است. کاخ سفید و کنگره آمریکا در اقدامی کاملاً هماهنگ و بدون هیچ اختلافی، تحریم جدیدی را علیه ایران وضع کرده و رسماً برجام را نقض میکنند، جان کری نامهای چند خطی مینویسد و دوستان دولتی میگویند نگران نباشید!
سوال اینجاست که آمریکاییها دیگر باید چه کنند و چه اتفاقی باید رخ دهد که جای نگرانی داشته باشد؟! اعضای تیم مذاکرهکننده و حامیان برجام در دوره پیش از تصویب آن، در پاسخ به سوال منتقدان درباره ضمانت اجرایی توافق حاصل شده میگفتند؛ این توافق را قدرتهای بزرگ جهانی امضا کردهاند، دنیا آن را پذیرفته است، مگر آمریکاییها میتوانند آن را نقض کنند و زیر پا بگذارند؟! دیدیم که به راحتی این کار را کردند و آب هم از آب تکان نخورد. حتی اگر به شکلی برجام را نقض کنند که به ضرر اروپاییها هم باشد و دادشان را در آورد.
پیش از تصویب برجام، هرگاه مقامات آمریکایی موضعی گستاخانه و مداخلهجویانه علیه جمهوری اسلامی میگرفتند، ذوق زدگان داخلی مدعی میشدند این مواضع مصرف داخلی دارد و نباید به آنها بها داد. این جماعت که با دلخوش کردن به دعوای عمدتاً زرگری دموکراتها و جمهوریخواهان در آمریکا به سادگی از کنار مسائل میگذشتند حال درباره این مصوبه چه میگویند؟ مصوبهای که حتی یک مقام آمریکایی هم چه از حزب دموکرات یا جمهوریخواه، علیه آن موضعی نگرفت تا نشانهای دیگر باشد بر اینکه فیلها (جمهوریخواهان) و الاغها (دموکراتها) در هر مسئلهای اختلاف داشته باشند، در دشمنی با جمهوری اسلامی ایران اختلاف نظری ندارند. همین دیروز بود که سران کمیسیونهای تخصصی در مجلس نمایندگان آمریکا در واکنش به نامه جان کری، اعلام کردند: «همانطور که میدانید، کاخ سفید مشارکت فعالی در مذاکرات برای نهایی شدن متن نهایی این طرح داشت و قبل از تصویب آن در مجلس نمایندگان، حمایت خود را از آن اعلام کرد.»
نکته بسیار و مهم و کلیدی آن است که این نقض عهد در سال دوم و سوم و... اجرای برجام رخ نداده است. آمریکاییها در حالی به صورت برجام سیلی زدهاند که هنوز حتی به روز اجرای برجام نیز نرسیدهایم. روزی که براساس توافق ایران تمام تعهدات خود را انجام داده، آژانس بینالمللی انرژی اتمی انجام تعهدات را تایید کرده و نوبت به انجام تعهدات غرب در رفع تحریمها میرسد. برجام جادهای بسیار طولانی و پر فراز و نشیب است. جادهای که نوع رفتار بازیگران، چالهها، چاهها، پیچهای خطرناک، پرتگاهها، سربالاییها و سرازیریهای آن را تعیین میکند. اگر قرار باشد راه برجام را این چنین منفعلانه و از موضع ضعف آغاز کنیم، بدون شک آینده امیدوار کنندهای در انتظارمان نخواهد بود.
آمریکا از اقدام ضدایرانی اخیر خود دو هدف عمده را دنبال میکند. اولین هدف، تست تهران است. برای آنکه حس و حرکت یک عضو بدن - مثلاً پا- را آزمایش کنند، ضربهای کوچک به آن میزنند یا سر سوزن را اندکی در پوست فرو میکنند، وقتی حرکت و عکسالعملی دیده نشود، ضربات محکمتری میزنند و پایان این ماجرا میتواند قطع عضو مذکور باشد.
دومین هدف آنها تحقیر ملت ایران است، تحقیر ملتی که 4 دهه است مقابل قلدریهای آمریکا ایستاده است. یک سال پیش دیوید کوهن، معمار تحریمهای ضدایرانی مدعی شده بود دست ایران در مذاکرات هستهای بسته است. رفتار امروز آمریکاییها نیز ناشی از همین نگرش خطاست که میتوانند هر کاری علیه جمهوری اسلامی انجام دهند و دست ایران برای پاسخگویی بسته است. رهبر معظم انقلاب درباره این نوع نگرش و رفتار آمریکاییها فرموده بودند؛ «آنها از ایستادگی ملت ایران عصبانی هستند و هدف اصلی آمریکا و همراهانش، به زانو در آوردن و تحقیر ملت ایران است که البته دچار خطا و اشتباه در تحلیل هستند.» مسئولیت پاسخ به بدعهدی آمریکا برعهده هیئت نظارت بر اجرای برجام - تشکیل شده زیر نظر شورای عالی امنیت ملی- است. انتظار ملت از این هیئت دادن جوابی به موقع، روشن و قاطع به آزمایش تهران از سوی واشنگتن است.
محمد صرفی
«صباح کرحوت» استاندار استان «الانبار» عراق اعلام کرده «کمر داعش مقابل نیروهای مسلح عراق در رمادی، مرکز این استان، شکسته شد و این شهر در آستانه آزادی کامل قرار دارد.»
تسنیم در این باره به نقل از منابع عراقی نوشت: «نیروهای ارتش و عشایر عراق به دو کیلومتری مرکز شهر «رمادی» رسیدهاند و تروریستهای داعش به شدت آشفته و ناامید هستند.»
شمار زیادی از عناصر داعش نیز کشته و دهها نفر هم به سمت صحرای استان الانبار گریختهاند. حتی گزارش شده تعداد کل تروریستهایی که در مناطق مرکزی شهر رمادی ماندهاند، به کمتر از 400 نفر رسیده است.
«صباح النعمان» سخنگوی یگان مبارزه با تروریسم عراق در این باره به خبرنگاران گفت: «نیروهای امنیتی پاکسازی مناطق مسکونی شهر را آغاز کردهاند.» وی دیروز زمان باقیمانده تا آزادسازی کامل شهر را «72 ساعت» اعلام کرد. با توجه به اظهارات مشابه دیگر، به نظر میرسد تا زمان آزادسازی کامل شهر رمادی چند ساعتی بیشتر باقی نمانده است. تک تیراندازها، انتحاریها و تلههای انفجاری داعش تاکنون نتوانستهاند مانعی در مسیرهای پیشروی نیروهای عراقی ایجاد کنند.
پیشروی نیروهای دولتی و عشایر آرام و با دقت فراوان انجام میشود، چون غیرنظامیان در شهر حضور دارند و نیروهای آزادکننده، تلاش میکنند که به غیرنظامیان آسیبی نرسد. در این عملیات نیروهای بسیج مردمی شیعه حضور ندارند و عملیات تنها به وسیله ارتش و عشایر اهل سنت صورت میگیرد.
به اعتقاد کارشناسان دولت بغداد در مورد دخالت ندادن شیعیان در این عملیات، به دو دلیل به اجرا درآمده است؛ اول، تنفر اهل سنت را نسبت به داعش و تروریستها نشان دهد و دوم، جلوی شایعهپراکنی رسانههای مغرض و ادعاهای آنها در مورد کشتار سنیها به دست شیعیان، پیشاپیش گرفته شود. رمادی از اردیبهشت گذشته به اشغال داعش درآمده بود.
علاوه بر شهر رمادی در استان الانبار، دیروز اطراف «فلوجه» نیز شاهد درگیری میان نیروهای دولتی و داعش بود. به گفته منابع خبری، این درگیری مرگ دهها تروریست را به دنبال داشته است. در استان صلاحالدین نیروی هوایی عراق سکوی شلیک موشک داعش را منهدم کردند. تروریستها قصد داشتند از این سکو، شهر سامرا را هدف قرار دهند.
در حمله توپخانهای ارتش به مناطق شرقی شهر «تکریت» در استان صلاحالدین هم دهها تروریست تکفیری کشته شدند.
در استان «نینوا» اما پیشمرگان کرد 40 تروریست تکفیری را در محور «بعشقیه» کشتند. از «موصل» مرکز استان نینوا هم خبر رسید، سرکردههای داعش 10 عضو این گروه تروریستی را به جرم سرپیچی از فرمان، سر بریدند.
در ارتباط با شرایط نامناسب تروریستهای داعش در عراق و سوریه، هفتهنامه دفاعی «ای.اچ.اس.جین» اعلام کرد ، از ژانویه سال گذشته (دی سال گذشته) تاکنون، داعش بیش از 13 هزار کیلومتر مربع از مناطق تحت اشغال خود را از دست داده است.
ترکیه
«احمد داود اوغلو» نخستوزیر ترکیه، اعلام کرد که نیروهای این کشور تا زمان آزادسازی موصل در عراق حضور خواهند داشت.
وی گفت: از پیشمرگهای عراق و داوطلبان محلی تا زمان آزادسازی موصل حمایت خواهیم کرد. تا زمانی که تهدید تروریستی در عراق پایان نیافته، هرگز نیروهای خود را از این کشور خارج نخواهیم کرد.
داود اوغلو تصریح کرد که آنکارا حضور نظامی خود در عراق را تقویت خواهد کرد!
اظهارات اوغلو در حالی ایراد شده که اخیرا وزارت خارجه ترکیه اعلام کرد، آنکارا به خارج کردن نیروهای خود از عراق ادامه خواهد داد.
در پی ورود نیروهای ترکیه به عراق به بهانه آموزش نظامی نیروهای محلی در اطراف موصل، بغداد به شورای امنیت شکایت کرد.
وزارت خارجه: قانون جدید آمریکا نقض برجام است اما آنان اراده جدی بر اجرای برجام دارند!/ آیا دولت شرط رهبر انقلاب مبنی بر نقض برجام در صورت وضع تحریم جدید را عملی میکند؟
سرویس سیاسی-
رئیس جمهور دولت یازدهم در وعدههای انتخاباتی خود در خصوص برنامههای دولت برای بهبود و ایجاد تحرک اقتصادی در صد روز گفته بود: «راه حلهای کوتاه مدت یک ماه و 100 روزه برای حل مشکلات و معضلات اقتصادی، اجتماعی و سیاست داخلی و خارجی در دولت تدبیر و امید پیش بینی شده است که با این برنامه ما میتوانیم در یک فرصت کوتاه شاهد تحول اقتصادی باشیم.» و این جمله به یکی از شعارهای انتخاباتی او تبدیل شد و پس از روی کار آمدن دولتش، افکار عمومی به نظاره نشستند که ببینند دولت چگونه این شعار خود را عملی میکند؟ در روزهای نخستین شکل گیری دولت تدبیر و امید افکار عمومی جامعه شاهد سر دادن وعدههای بسیاری از سوی دولتمردان بود؛ وعدههای از قبیل اینکه «در ماههای ابتدایی دولت موانع از سر راه تولید برداشته میشود»، «باید سیاستهای ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری را عمل کنیم نه اینکه فقط شعار دهیم»، «برنامه اقتصادی من حل مشکل اشتغال به خصوص برای تحصیل کرده هاست»، «اقتصاد بدون نفت جزء سیاستهای عملی نظام است»،«مسئله مسکن در اولویت جوانان است که به آن توجه ویژهای دارم»، « دولت تدبیر گرانی را با برنامه و فکر کنترل و کاهش خواهد داد»، «دولت تدبیر به دنبال آن است که آنچنان مردم را از درآمد سرشار کند که نیازی به یارانه 45 هزار تومانی نباشد»، «ثبات بازارهای اقتصادی برای مهار گرانی و تورم» ،غلبه بر رکود، رفع بیکاری و بازگرداندن احترام به پاسپورت ایرانی و... نکته قابل تامل اینکه عمل به تمامی این وعدهها به مذاکرات هستهای پیوند خورد و دولت عملاً سیاست توافق به هرقیمتی را درپیش گرفت و تمام تخم مرغهای تدبیر خود را در سبد امید به برجام چید.
به رغم همه این وعدهها امروز پس از گذشت قریب به دو سال و نیم از عمر دولت به عقیده بسیاری از کارشناسان و حتی خود مسئولان اقتصادی، دولت فعلی نه تنها در تحقق وعدههای اقتصادی خود نظیر خروج از رکود توفیقی بدست نیاورده بلکه در مقابل برخی ایرادات مدیریتی که منجر به خسارت برای مردم میشود، به فرافکنی، حاشیهسازی و مقصر جلوه دادن دیگران و فحاشی به منتقدان روی آورده است.
اعتراض
از وزرا تا نمایندگان
کار به جایی رسید که چهار وزیر دولت یازدهم در نامهای به انتقاد از شرایط وخیم اقتصادی کشور بپردازند؛ وزرای اقتصاد، صنعت، کار و دفاع چندی پیش در نامهای مشترک به رئیسجمهور نسبت به بحرانی بودن کشور به لحاظ رکود در اقتصاد هشدار دادند. دیروز نیز در پی هشدارهای اخیر فعالان و کارشناسان اقتصادی در خصوص وضعیت رکود پیش آمده در اقتصاد کشور، 100 نفر از نمایندگان که در میان اسامی آنها نمایندگان اقتصادی مجلس نیز مشاهده میشود در تذکری به رئیسجمهور و وزیر اقتصاد عنوان کردند: رکود عمیق و بیسابقه حاکم بر اقتصاد کشور منجر به تعطیلی اکثر بخشهای اقتصادی شده و تنها راه حل آن اقدام عملی دولت برای اجرای عملی سیاستهای اقتصاد مقاومتی است.
نیم گام به جلو
10 گام به عقب!
از این گذشته، در اثنای توافق ژنو و توافق وین میان ایران و کشورهای موسوم به 1+5 که به شکل گیری برجام منجر شد دولت تدبیر و امید تلاش بسیاری برای نشان دادن این اتفاق به عنوان نقطه عطفی در توسعه اقتصادی کشور کرد و این امید سراب گونه باعث شد تا به دعوت دولت برخی نیز به جشن و سرور بپردازند ولی نکته قابل تامل اینجاست که طبق توافق موقت (ژنو) میان ایران و 1+5 که دولت یازدهم از آن به عنوان پیروزی خود یاد میکند جمعاً مبلغی حدود حداکثر6 میلیارد دلار از پولهای بلوکه شده به ایران بازگشت ولی به موازات بازگشت این مبلغ به اقتصاد ایران شاهد توطئهای میان کشورهای غربی و به خصوص آمریکا با کشورهای نفت خیز خلیج فارس بر سر کاهش قیمت نفت بودیم؛ یک جنگ نفتی که چندین برابر مبلغی که به دست ایران رسید را از جیب ایران خارج کرد.
پیشبینیهای
سرخوشانه!
نگران کنندهتر از پائین آمدن قیمت نفت، غلط از آب درآمدن پیش بینیها و تدابیر دولتمردان دولت یازدهم است که ماحصل آن در اعتراف جهانگیری نهفته شده است. معاون اول رئیسجمهور چندی پیش اظهار کرد: «تصور میکردیم درآمد نفت کاهش یابد اما فکر نمیکردیم قیمت نفت از 60 دلار پایینتر بیاید... در اقتصاد کشور پیشبینی کاهش قیمت نفت به کمتر از 60 دلار نمیشد اما اکنون قیمت نفت به کمتر از 30 دلار رسیده و پیشبینیها حاکی از کاهش قیمت این محصول به کمتر از 30 دلار است... کشورهای تولیدکننده نفت در شرایط فعلی و با کاهش قیمت این محصول آسیبهای جدی میبینند به طوری که اگر اقتصاد با 100 دلار تنظیم شده باشد برگشت به 30 دلار کار راحتی نیست.»
این بخشی از اظهارات اسحاق جهانگیری، معاون اول دولت یازدهم است که چندی پیش مطرح شد و تعجب نخبگان و دلسوزان را برانگیخت. تعجب از این جهت که چطور معاون اول دولت یازدهم –دولتی که ادعایش کار کارشناسی و بهره مندی از ژنرالهای نفتی است!- این بدیهیترین پیشبینی کارشناسان و خبرگان بازار نفت را ندیده گرفته و با «تصورات» خود به یکی از حساسترین موضوعات اقتصادی کشور پرداخت؟!
از وعده بازگشت احترام به پاسپورت ایرانی
تا قانونی برای تحقیر ایران
اما موضوعی که این روزها ذهن افکار عمومی را به خود مشغول داشته قانون ضد ایرانی است که کنگره آن را تصویب و در برابر نگاههای نگران دولتمردان ما به امضاء رئیس جمهور آمریکا رسید. مجلس نمایندگان آمریکا به بهانه مقابله با تهدید تروریسم، طرحی را تصویب کرد که سفر افرادی را که طی 5 سال اخیر در یکی از چهار کشور ایران، عراق، سوریه و سودان حضور داشتهاند به آمریکا محدود میکند. طبق این قانون از این به بعد سفر به ایران مانند سفر به سودان و سوریه و عراق برای اتباع همه کشورها نوعی سابقه بد پاسپورتی و به نوعی یک انگ و بدنامی امنیتی محسوب میشود. در واقع هدف عمده و اصلی از تصویب و تائید این قانون ضدایرانی از سوی کنگره و اوباما در واقع انزوا و تحقیر ملت ایران است آن هم در دوران دولتی که قرار بود احترام و تشخص را به پاسپورت ایرانی بازگرداند.
این اقدام ضد ایرانی طرف آمریکایی در داخل کشور از جانب برخی از سرسپردگان استکبار مورد لطف نیز قرار گرفت و در چند روز اخیر شاهد بودیم که رسانههای زنجیرهای یک صدا این قانون ضد ایرانی را امری طبیعی نشان داده و برای بزک کردن آن از هیچ تلاشی فروگذاری نکردند تا از این طریق افکار عمومی جامعه را از معایب این قانون انتقام جویانه منحرف کنند.
قانون ضد ایرانی اخیر کنگره که به امضاء رئیس جمهور آمریکا نیز رسیدحتی باعث شوکه شدن دولتمردان دولت تدبیر و امید نیز شد چرا که آنها امید بسته بودند که تدبیر اوباما از طریق وتوی این قانون و یا مستثنی کردن ایران از این قانون مانع تصویب ابعاد ضد ایرانی آن میشود ولی این امید پوچ و پوشالی از آب درآمد و اوباما آن را امضاء و تائید کرد و در عوض جان کری با ارسال یک نامه تشریفاتی که از حداقل ضمانت اجرایی نیز برخوردار نیست تلاش کرد تا از دولت و افکار عمومی ایران نسبت به این قانون ضدایرانی حساسیت زدایی کند و اعلام کرد نگران این مصوبه نباشید!
نقض برجام و انفعال دولتمردان
رهبر معظم انقلاب اسلامی دو ماه پیش نامهای مهم منتشر کرده و با ذکر 9 بند بصورت مشروط برجام را تایید کردند. در بند دوم این نامه آمده است؛ «در سراسر دوره هشتساله، وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای (از جمله بهانههای تکراری و خودساخته تروریسم و حقوق بشر) توسّط هر یک از کشورهای طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظّف است طبق بند 3 مصوّبه مجلس، اقدامهای لازم را انجام دهد و فعّالیّتهای برجام را متوقّف کند.»
دولتمردان که مدعی بودند برجام را براساس شروط رهبر معظم انقلاب، مجلس و شورای امنیت ملی اجرا خواهند کرد باید پاسخ دهند در برابر این اقدام آمریکا عملاً چه کردهاند. اینکه سخنگوی محترم دولت صرفاً بگوید این مصوبه از نظر ما مردود است چه فایدهای دارد و چه چیزی را تغییر میدهد؟!
دستپخت مشترک کاخ سفید و کنگره
معلوم نیست دولت یازدهم با چه منطقی برای نامه جان کری رجحانی بیش از مصوبه کنگره و امضای رئیس جمهور آمریکا قائل است که هیچ تلاشی در برابر این مصوبه ناقض برجام انجام نمیدهد. شاید ادله دولت این است که همچنان تصور میکنند میان کنگره و کاخ سفید شکافی در خصوص ایران به وجود آمده در صورتی که رسانههای غربی این نکته را نقض میکنند. لس آنجلس تایمز در گزارشی نوشت: طرح مجلس نمایندگان بعد از گفتوگوهای مخفیانه میان مقامات کاخ سفید و رهبران کنگره تهیه شده است.
عملکرد دولت آمریکا در روزهای بعد از امضاء برجام به گونهای است که قصد بازی دادن ایران را دارد چرا که در پشت پرده با کنگره ضد ایران اقدام میکند و برای حفظ ظاهر و از همه مهمتر جلب نظر افکار عمومی ایران نسبت به آمریکا دست به نامه نگاری میزد تا با باز کردن جای پا میان افکار عمومی راه را برای حمایت از جناح مورد نظر خود به مجلس شورای اسلامی هموار کند.
اعتراف بیبی سی
گوش شنوایی هست؟!
تصویب قانون ضد ایرانی و در کل عملکرد منفی آمریکا با جمهوری اسلامی در دوره پسابرجام حکایت از این امر دارد که مشکل آمریکا با ایران تنها بر سر مسئلهای مثل هستهای نیست بلکه آمریکا با ساختار و ارزشهای بنیان بخش جمهوری اسلامی مشکل دارد. اذعان به این امر در یادداشت یکی از روزنامه نگاران فراری روزنامههای زنجیرهای که در حال حاضر برای بیبی سی قلم میزند قابل مشاهده است. وی مینویسد: «قانون جدید آمریکا و اعمال محدودیت مسافرتی علیه ایرانیان کل حاکمیت سیاسی ایران را در مقابل این انتخاب قرار میدهد که یا مشکل روابط دیپلماتیک خود را با آمریکا حل کنند یا انتظار نداشته باشند که با پایان تحریمها ایران شاهد رونق اقتصادی باشد و ایران امتیازهای اقتصادی دریافت کند که نمیخواهد هزینه سیاسی آن را بپردازد.»
وی آنچه دوستان و همفکران داخلی اش در پرده میگویند را عیان کرده و همان خطی را دنبال میکند که مدعی است بدون بستن با کدخدا نمیتوان کاری کرد؛ «آشنایی با نظام بینالملل حاکی از آن است که بدون ارتباط شفاف و تعریف شده با آمریکا نه از سرمایه گذاریهای بزرگ خبری هست و نه میشود در سازمانهای بینالمللی حضور فعالی داشت. همه لابیهای اقتصادی و سیاسی در همه نهادهای جهانی به ترتیبی در تعامل با آمریکا هستند و بدون ارتباط با آمریکا کشورها در این سازمانها قفل شده و چندین برابر هزینه میپردازند.»
نویسنده سپس به زعم خود راهکار رهایی از این مشکلات را نیز ارائه میکند؛ آشتی و رابطه با آمریکا!
بی بیسی در ادامه از دوره پسابرجام نیز پرده برمی دارد و آب یخ را بر سر خوش خیالهایی که گمان میکردند با برجام همه مشکلات حتی آب خوردن مردم حل میشود، میریزد؛ «دولت اوباما با تصویب قانون محدودیت مسافرتی به آمریکا فشار آزار دهندهای را علیه ایران اعمال میکند. این قانون با تحت فشار قرار دادن حاکمیت سیاسی در ایران تلاش میکند تا پاسخ همه امتیازهایی را که در جریان مذاکرات هستهای به ایران داده شده است را یک جا دریافت کند. یعنی اکنون نوبت رهبر ایران است که در پاسخ دیپلماسی اوباما یا دستور مذاکرات علنی با هدف عادیسازی روابط دیپلماتیک را صادر کند یا از خیر بخشی از دستاوردهای اقتصادی پس از برداشته شدن تحریمها بگذرد.»
یادداشت بیبی سی نشان میدهد که مشکل آمریکا با جمهوری اسلامی به حدی عمیق است که صرفاً با توافق بر سر مسئله هستهای حل نخواهد شد و آمریکا تا زمانی که ایران در پازل غرب بازی نکند راضی نخواهد شد.
روزهای خوش
نگرانی اینجاست که در این بازه زمانی که تعهدات هستهای ایران همچون بر چیدن سانتریفیوژها و پر کردن قلب راکتور اراک هنوز به انجام نرسیده طرف غربی بهانه تراشی میکند، وای به زمانی که ایران دست خود را خالی کند و آن موقع طرف غربی افسار گسیخته لگدپرانی را تشدید میکند و میگوید اگر میخواهید در امان باشید باید به مطالبات و زیاده خواهیهای من پاسخ مثبت دهید؛ از محدود کردن فعالیتهای دفاعی و موشکی گرفته تا بحث ادعاهای حقوق بشری و حمایت ایران از نهضتهای آزادیبخش همچون حزب الله و حمایت از دولت سوریه و عراق و جنبش انصار الله یمن و آزادی فتنه گران و ...
در مجموع به نظر میرسد که شعار زدگی در دولت به حدی از بحران رسیده است که این مولفه شعار زدگی در کنار ترک برداشتن دیواره تحریمها و عبور از رکود به ایجاد تحول اقتصادی نیز سرایت پیدا نموده است. و به نظر میرسد که این شیوه امید مردم نسبت به تحقق وعدههای دولت یازدهم را نا امید ساخته است. چرا که افکار عمومی در پس وعده وعیدهای دولت تدبیر و امید اقدامی مثبت را ندیدند و تاثیر وعدههای خوش آب و رنگ دولت در معاش مردم حس نمیشود. مقام معظم رهبری در سخنرانی نخستین روز فروردین سال جاری در مشهد مقدس به دو دیدگاه موجود در کشور، در خصوص چگونگی حل مسائل و مشکلات اقتصادی اشاره کردند.ایشان گفتند: یک دیدگاه در کشور معتقد است که پیشرفت و رونق اقتصادی را باید با استفاده از ظرفیتها و تواناییهای درونی کشور که تا به حال کمتر به آنها توجه شده و یا اصلاً مورد استفاده قرار نگرفتهاند، تأمین کرد. رهبر انقلاب افزودند: دیدگاه دوم در نقطهی مقابل، معتقد است رونق و پیشرفت اقتصادی با نگاه به بیرون از مرزها امکان پذیر است، بنابراین باید سیاست خارجی را تغییر دهیم و با مستکبر کنار بیاییم و زورگوییهای اورا بپذیریم تا مشکلات اقتصادی حل شوند! حضرت آیتالله خامنهای تاکید کردند: این نگاه دوم، کاملاً غلط، عقیم و بیفایده است. ایشان در بیان دلیلِ غلط بودن نگاه دوم خاطر نشان کردند: تحریمهای کنونی غرب بر ضد ملت ایران، دلیل روشنی بر غلط بودن دیدگاه رونق اقتصادی با نگاه به بیرون است، زیرا قدرتهای خارجی به هیچ حدی از تحمیل و زورگویی قانع نیستند، ضمن آنکه برخی از مسائل ناگهانی و غیرقابل انتظار همچون طراحی برای کاهش قیمت جهانی نفت و ضربه زدن به اقتصاد کشور را نیز ایجاد میکنند.
از این رو طبق رهنمودهای رهبر معظم انقلاب تنها راه عبور از مصائب اقتصادی نگاه به درون کشور و استفاده از ظرفیتهای درونی ایران است. در دو سال و نیم اخیر دولت یازدهم مسئله اقتصاد و رشد و توسعه را منوط به برجام کرد ولی در حال حاضر با توجه به توطئهها و کارشکنی دشمن در دوره پسا برجام اجازه رشد به جمهوری اسلامی داده نمیشود از این رو باید دولت تدبیر و امید، امید به ظرفیتهای درونی کشور بسته و از این روزنه تدابیر جدیدی بیندیشد.