مجله مهر- جوانانی که تاریخ دفاع مقدس را رقم زدند. فرماندهانی که در سالهای آغازین دهه سوم زندگیشان و در اولین تجربه جدی جنگ، حماسههایی باورنکردنی رقم زدند. حالا تاریخ دفاع مقدس به جوانانش میبالد. جوانانی که در اوج شور جوانی، فرماندهی بزرگترین عملیاتهای جنگی را بر عهده میگرفتند و پیروزیهای حماسی نصیب ایران میکردند. شاید هفته دفاع مقدس و سالروز شکست تاریخی حصر آبادان در پنجم مهرماه، بهترین بهانه باشد برای پرداختن به فرماندهان جوان دفاع مقدس.
کاوه؛ از بیت امام تا لشکر ویژه شهدا
«محمود کاوه» را میتوان یکی از جوانترین فرماندهان دفاع مقدس دانست. او در شرایطی فرماندهی «تیپ ویژه شهدا» را بر عهده گرفت که تنها 21 سال سن داشت. تیپ ویژه شهدا در آغاز جنگ برای جبران کمبود نیروهای آموزش دیده تاسیس شد و به همت شهیدان علی قمی، گلاب و گنجیزاده در پادگانی در کرمانشاه به آموزشهای نظامی و عقیدتی پرداخت. محمود کاوه پیش از آنکه اول مرداد 1361 به فرماندهی تیپ ویژه شهدا برسد، از 15 خرداد 1358 مربی آموزش نظامی، از سوم شهریور 1359 مسئول محافظان بیت امام خمینی رحمةاللهعلیه و از 4 آبان 1359 مربی آموزش نظامی در پادگان کرمانشاه تیپ ویژه شهدا بود. او همچنین در در سال 1365 فرمانده لشکر ویژه شهدا شد. تیپ ویژه شهدا از کلیدیترین یگانهای سپاه بود و موفقیتها و عملیاتهای کمنظیر آن با فرماندهی کاوه باعث شد به لشکر ارتقا یابد.
محمود کاوه که اول خرداد 1340 در مشهد متولد شده بود، در جریان عملیاتهای مهم فتحالمبین، بیتالمقدس، رمضان و خیبر حضور جدی داشت و بارها مورد اصابت گلوله و ترکش قرار گرفت و در یکی از این موارد، در منطقه عمومی حاج عمران عراق، 12 ترکش نارنجک به ناحیه سر او اصابت کرد. کاوه سرانجام 11 شهریور 1365 در منطقه عمومی حاج عمران و بر فراز قله 2519 در پی اصابت ترکش گلوله توپ در 25 سالگی به شهادت رسید. کتابهای «فریاد زاگرس – آلواتان»، «یادگاران؛ کتاب کاوه» و «رد خون روی برف»، از کتابهای منتشر شده درباره جوانترین فرمانده جنگ تحمیلی است.
حاج یونس؛ فرمانده 21 ساله
«یونس زنگیآبادی» در سال 1360 و تنها یک سال پس از آغاز جنگ به عضویت سپاه پاسداران در آمد و شجاعت و دلیری او باعث شد در حالی که تنها 21 سال داشت از سوی سردار قاسم سلیمانی فرمانده لشکر 41 ثارالله، به فرماندهی تیپ امام حسین علیهالسلام برسد. او که در سال 1340 در زنگیآباد کرمان متولد شده بود، 25 دی 1365 در عملیات کربلای 5، زمانی که تنها 25 سال داشت، در شلمچه به شهادت رسید.
حاج یونس در عملیاتهای مهم و تاثیرگذار فتحالمبین، بیتالمقدس و کربلای 5 حضور داشت و میتوان او را از زمره رزمندگانی دانست که پس از آغاز جنگ همه زندگی خود را به جبههها و خط مقدم بردند. کتابهای «حاج یونس»، «ظهور» و «مثل مالک» درباره او نوشته و انتشار یافته است.
یونس زنگیآبادی را همچنین میتوان یکی از رازآلودترین و جذابترین شهدای دفاع مقدس دانست که مرور خاطرات و روایتهای منتشر شده درباره او سرشار از نکات ارزشمند است.
زینالدین؛ شهادت دو برادر در یک روز
«مهدی زینالدین» که در سال 1338 در تهران متولد شده بود، پس از انقلاب اسلامی و با تاسیس سپاه پاسداران، به واحد اطلاعات آن پیوست و تا پیش از آغاز جنگ تحمیلی در تبریز و قم به فعالیتهای مختلف پرداخت.
با آغاز جنگ، به همراه یک گروه 100 نفره برای گذراندن آموزشهای کوتاهمدت به جبههها رفت. او از همان ابتدای جنگ و در حالی که تنها 21 سال سن داشت، توانست مسئول واحد شناسایی و پس از آن مسئول واحد اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران در دزفول و سوسنگرد شود و چندی بعد به فرماندهی لشکر علی ابن ابیطالب علیهالسلام منصوب شد.
مهدی زینالدین که یکی از خوشفکرترین و جوانترین فرماندهان دفاع مقدس بود، سرانجام 27 آبان 1363 در شرایطی که همراه با برادرش مجید با هدف شناسایی مناطق جنگی از کرمانشاه به سردشت میرفت، با گروههای مسلح جداییطلب غرب کشور درگیر شد و در حالی به همراه برادرش به شهادت رسید که تنها 25 سال داشت.
موحد دانش؛ فرماندهای با دست قطع شده
علیرضا موحد دانش یکی دیگر از فرماندهان سپاه پاسداران بود که در عملیاتهای فتحالمبین، والفجر یک و والفجر دو حضور چشمگیر داشت. او که در سال 1334 در تهران متولد شد، پس از پیروزی انقلاب ابتدا در کمیته انقلاب اسلامی شمیران به فعالیت پرداخت و در فروردین 1358 به سپاه پاسداران پیوست و ابتدا به پاسداران بیت امام خمینی رحمةاللهعلیه پیوست. شهید موحد دانش پس از آغاز ناآرامیهای کردستان رهسپار غرب کشور شد و در چند عملیات برای مقابله با نیروهای جداییطلب حضور یافت.
او از ابتدای دفاع مقدس تا دی 1359 به همراه محمد جهانآرا به شناسایی مواضع دشمن در خرمشهر مشغول بود و پس از آن جانشین محسن وزوایی در عملیات بازیدراز 2 شد. یک دست او در عملیات بازیدراز 3 در شهریور 1360 قطع شد. شهید موحد دانش پس از آن معاون گردان حبیب بن مظاهر در تیپ 27 محمد رسول الله را بر عهده گرفت. با اتمام عملیات بیتالمقدس به همراه نیروهای «محمد رسول الله» به لبنان اعزام شد و پس از بازگشت در شهریور 1361 با حکم محسن رضایی فرمانده کل سپاه، فرماندهی تیپ 10 سیدالشهدا را عهدهدار شد.
علیرضا موحد دانش در عملیات والفجر یک دوباره مجروح شد و سرانجام 13 مرداد 1362 در جریان عملیات والفجر دو در منطقه حاج عمران، به شهادت رسید. بنابر برخی خاطرههای همرزمانش، در حالی که به شدت زخمی شده بود، خود را به سنگر عراقیها رساند و سیم ارتباطی آنها با عقبهشان را با دندان جوید و قطع کرد و در همین حال بود که گلولهباران نیروهای بعثی، منجر به شهادت او در 28 سالگی شد. صفحاتی از کتاب «همپای صاعقه» که کارنامه عملیاتی لشکر 27 محمد رسول الله است، به شهید موحد دانش اختصاص یافته است.
حاج احمد؛ جانبازی با پا، دست و کمر مجروح
سردار سرلشکر احمد کاظمی یکی دیگر از فرماندهانی است که در سالهای جوانی به نقشآفرینی در جبهههای جنگ علیه رژیم بعث عراق پرداخت. او در ابتدای پیروزی انقلاب برای مقابله با دشمنان داخلی انقلاب در اوایل 1359 به کردستان رفت. او که جزء اولین اعضای سپاه پاسداران بود، به همراه یک گروه 50 نفره در آبادان حضور یافت؛ گروهی که پس از مدتی لشکر زرهی 8 نجف اشرف به فرماندهی احمد کاظمی شد و صدها تانک و نفربر و ماشینآلات جنگی از نیروهای عراقی به غنیمت گرفت.
دو سال فرماندهی جبهه فیاضیه آبادان و 6 سال فرماندهی لشکر 8 نجف اشرف از سمتهای او در جنگ تحمیلی و همچنین یک سال فرماندهی لشکر 14 امام حسین علیهالسلام، 7 سال فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا و قرارگاه رمضان و همچنین 5 سال فرماندهی نیروی هوایی سپاه، بخشی از مسئولیتهای او بوده است. حاج احمد کاظمی از ناحیه پا، دست و کمر بارها مجروح شد و انگشت دستش نیز قطع شده بود.
یکی از جوانترین فرماندهان دفاع مقدس سرانجام در 19 دی 1384 در جریان سانحه هوایی سقوط هواپیمای فالکن در نزدیکی ارومیه به همرزمان شهیدش پیواست.
و دیگران...
علاوه بر چند مورد بالا، جوانان برومند و شجاع دیگری هم بودهاند که در جریان 8 سال دفاع مقدس مایه عزت و سربلندی ملت ایران شدند. نزدیک به 30 تن از فرماندهان جنگ را میتوان برشمرد که بین سالهای 1340 تا 1330 متولد شدند و سالهای جوانی خود را در جبههها سپری کردند؛ از «سیدحسین علمالهدی» که در سال 1337 متولد شد و در 22 سالگی در عملیات نصر با اصابت همزمان سه گلوله تانک به شهادت رسید، تا «حسین خرازی» که در سال 1336 در اصفهان زاده شد، مسئول اسلحهخانه کمیته انقلاب در زمان پیروزی انقلاب بود و لشکر پیاده 14 امام حسین اصفهان را تاسیس کرد و سرانجام 7 اسفند 1365 در 29 سالگی در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید.
«محمدعلی جعفری» فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز یکی از جوانترین فرماندهان دفاع مقدس بوده است. فرماندهی قرارگاه غرب، فرماندهی قرارگاه نجف، فرماندهی تیپهای عاشورا و معاونت سپاه شوشتر از مسئولیتهای او بوده است. او که خرداد 1360 به سپاه پاسداران پیوست، از 24 سالگی در جبههها حضور یافت و در عملیاتهای کربلای 4 و 5 جانباز شد. کتاب کالکهای خاکی مجموعهای خاطرات سرلشکر محمدعلی جعفری، در تیرماه 1392 منتشر شده است.
«قاسم سلیمانی» یکی دیگر از فرماندهان جوان جنگ تحمیلی بوده که در 20 اسفند 1335متولد شده و در عملیاتهای فتح فاو، کربلای 4 و 5 و همچنین تک شلمچه حضور داشته است. او که در ابتدای انقلاب برای مبارزه با جداییطلبان به مهاباد رفته بود، پس از بازگشت به ریاست پادگان قدس سپاه در کرمان منصوب شد و با آغاز جنگ به آموزش چندین گردان از سپاهیان کرمان میپردازد. سردار سلیمانی پس از جنگ به مبارزه با اشرار در کرمان پرداخت و از سال 1376 همزمان با اوجگیری طالبان در افغانستان به فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد.
«علی شمخانی» دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، از پایهگذاران سپاه پاسداران و فرمانده سپاه در استان خوزستان بود در آغاز جنگ تحمیلی 25 سال داشت و پس از پایان جنگ با انتقال به ارتش، به فرماندهی نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی منصوب شد.
«محمدباقر قالیباف» هم در سال 1361 در حالی که تنها 21 سال سن داشت ،به عنوان فرمانده تیپ امام رضا(ع) و یک سال بعد در جایگاه فرمانده لشکر 5 نصر خراسان انتخاب شد.
«حسین دهقان» وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، «محمدابراهیم همت» فرمانده لشکر محمد رسولالله، «حمید باکری» جانشین لشکر 31 عاشورا، «حسن باقری» قائممقام فرمانده نیروی زمینی سپاه، «محسن رضایی» فرمانده سپاه پاسداران در دوران جنگ تحمیلی، «مهدی باکری» فرمانده لشکر 31 عاشورا، «سید محسن صفوی» فرمانده قرارگاه صراط المستقیم، «محمد بروجردی» فرمانده سپاه کردستان و «محمد جهانآرا» که شکست حصر آبادان مرهون تلاش و مجاهدات او و یارانش بود، همگی فرماندهانی بودند که در ابتدای آغاز جنگ تحمیلی 25 تا 26 ساله بودند.
غلامعلی رشید، احمد متوسلیان، سیدیحیی رحیم صفوی، سیدعطاءالله صالحی، نورعلی شوشتری، داوود کریمی، علی صیاد شیرازی و عبدالحسین برونسی هم از زمره فرماندهانی بودند که در آغاز دفاع مقدس 27 تا 38 ساله بودند.
بسمه تعالی الإمام العسکری -علیه السلام-: (علامات المؤمن خمس: صلاة إحدى وخمسین، وزیارة الأربعین، والتختّم بالیمین، وتعفیر الجبین، والجهر بـ?بسم الله الرَّحمن الرَّحیم?) علامت های مومن (شیعه ) پنج چیز است : خواندن پنجاه ویک رکعت نماز در شبانه روز وریارت اربعین در کربلا انگشتر به دست راست کردن وپیشانی را در سجده بر خاک نهادن وبلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم در نماز کاروان حضرت ربنب سلام الله علیها برای پیاده روی کربلا در ایام اربعین حسینی ثبت نام میکند هزینه زیارت کربلا در اربعین 250,000 تومان |
||
آغاز ثبت نام از2 مهر
|
||
اللهم صل علی محمد و آل محمد
به اطلاع میرساند کاروان حضرت زینب سلام الله علیها به فضل الهی و با عنایات حضرت حجت (عجل الله فرجه) مانند سال گذشته اقدام به ثبت نام برای پیاده روی کربلا در ایام اربعین حسینی می نماید. لذا از تمامی علاقه مندان خواهر و برادر در خواست داریم پس از مطالعه دقیق شرایط اقدام به ثبت نام نمایند.
همچنین درخواست می شود جهت شراکت در ثواب زیارت به دیگر دوستان وعلاقه مندان اطلاع رسانی نمایید.
شرایط و ضوابط سفر: 2)طبق برنامه، مسیر نجف تا کربلا که در حدود 90 کیلومتر میباشد طی مدت 4 روز پیاده طی میشود. لذا اگرکسی نمیتواند پیاده روی کند میتواند یک روز مانده به اربعین با ماشین ازنجف به کربلا بیاید. تذکر: به دلیل اوضاع کنونی کشور عراق، احتمال لغو سفر و یا تغییر هزینه سفر و تغییر وسیله نقلیه از اتوبوس به هواپیما وجود دارد که لازم است ثبت نام کنندگان این مسائل را در نظر داشته باشند. تصمیم گیری در مورد این مسائل در آینده انجام خواهد گرفت. 7)یرادران و خواهرانی که مایل هستند جهت ثبت نام از تاریخ 2 مهربه اینجا مراجعه و اسم، تحصیلات، سن و شماره تلفن خود را در قسمت اعلام نظر ثبت نمایند. تاامکان اطلاع رسانی اطلاعات جدید به آنها فراهم گردد. 8)به جهت شلوغی و صفهای طویل اخذ ویزا نزدیک اربعین لازم است زائرین در همین ماه مهر در تهران با همراه داشتن پاسپورت و2 قطعه عکس رنگی 3*4 به ادرس میدان ولی عصر؛ ضلع جنوب شرقی، مسجد ولیعصر مراجعه و ویزای انفرادی خود را دریافت کنند. 8)جهت اطلاعات بیشتر می توانید باشماره تلفن 09123264298 برادر ارباب تماس حاصل فرمایید. |
سعید قاسمی با بیان اینکه صدام پس از جنگ ایران با دشمنان جهانیاش عربستان را خطاب قرار میدهد و میگوید شما یهودیان خلیجی هستید و اگر نبودند سربازان عراقی که تنها در عملیات فاو در برابر بسیجیان خمینی 50 هزار کشته دادند امروز .........
قرار است در سفر رئیسجمهور محترم به نیویورک چه اتفاقی بیفتد؟ آیا میتوان امیدوار بود توافقی حاصل شود؟ آیا ایران و آمریکا منافع مشترکی دارند که بتوانند بر سر موضوعات مختلف از جمله چالش هستهای یا موضوع تروریسم و امنیت عراق همکاری کنند؟ عبارتهایی مانند «هیچ اصل ثابتی در سیاست خارجی وجود ندارد» و «هیچ دوست و دشمنیای همیشگی نیست و میتوان به تنش با آمریکا پایان داد» چقدر معتبر است و میتواند دستمایه رویکرد به آمریکا واقع شود؟
1- کسی نمیتواند این مدعا را که آمریکا در طول 60 سال اخیر علیالدوام با ملت ایران دشمنی ورزیده انکار کند و درباره این گزاره اتفاق نظر وجود دارد. فراتر از این در دشمنی و حمله نظامی یا کودتای رژیم ایالات متحده علیه بیش از 50 کشور جهان نیز تردیدی وجود ندارد. بنابراین در بادی امر مهم است آمریکا را دشمن مسالمتناپذیر ملتها که هرگز به توافق پایاپای و عادلانه قائل نیست بدانیم یا طرف معامله و داد و ستد و رفاقت. معرفی دولت استکباری، خودبرتربین، عهدشکن و زیادهخواه آمریکا به عنوان یک دولت معمولی طرف تعامل دیپلماتیک، اولین خطا یا مغالطه است. آنها که به توهم توافق- مثلا حل چالش هستهای در نیویورک- دامن میزنند و میگویند توافق در این سفر حاصل شدنی است، توضیح نمیدهند که چرا طی 7 دور مذاکره در طول یک سال اخیر چنین توافقی حاصل نشده است؟ «توافق» که توقع زیادی است، چرا «اعتماد» به عنوان مقدمه هر توافق و معاملهای کمترین زمینهای پیدا نکرده است؟ به پرسش دیگر، چگونه میتوان مدعی توافق به عنوان امری دوطرفه شد حال آن که آمریکاییها در همین دوره با صراحت اعلام کردهاند بنا ندارند با ایران «اعتمادسازی» کنند بلکه ایرانیها به عنوان متهم موظفند در بلندمدت (10 تا 20 سال) بکوشند تا به ما ثابت کنند برنامه هستهای آنها صلحآمیز است؟ از منظر دیگر آمریکاییها در همین یک سال پرعبرت گذشته، کدام رفتار خصمانه خود را تغییر داده و کمترین اعتمادی را برانگیختهاند تا بر اساس آن بتوان توافق را تصور کرد؟ البته یک احتمال قریب به محال وجود دارد و آن این که طرف ایرانی- خدای ناکرده- بخواهد خط قرمزها را زیر پا بگذارد که در این صورت معنای آن، «تسلیم» خواهد بود و نه تعامل و توافق. خروجی هر تسلیمی هم در سیاست خارجی روشن است؛ گستاخی و طلبکاری و تهاجم بیشتر طرف مقابل.
سال گذشته که رفتارهای نابهجایی مانند دیدار با وزیر خارجه آمریکا و تماس تلفنی با اوباما رخ داد و حتی پس از آن دکتر روحانی گفت آقای اوباما را مودب یافته است، چه اتفاقی افتاد؟ بیش از 5 بار تحریمهای جدید اعمال شد، قریب 10 بار ازروی میز بودن گزینه نظامی سخن به میان آمد و فریبکاری را ژن ایرانیها اعلام کردند. آیا قابل تامل نیست رئیسجمهور محترم در حالی عازم سفر نیویورک شده که به اعتبار گروکشی غیرقانونی، لجبازی و خوی استکباری رژیم آمریکا، کشورمان برای اولین بار قریب 8 ماه است در مقر سازمان ملل (نیویورک) نماینده دائمی ندارد؟! اگر اعتمادسازی به منزله پیشنیاز هر توافقی اولویت آمریکا بود، آمریکاییها نباید رفتارهای خصمانهای زنجیرهای و بعضا آمیخته با توهین و تحقیر را ادامه میدادند. اما چرا آمریکا اصرار به توهین دارد حال آن که کسانی تصور یا القا میکنند آمریکا دنبال توافق است؟
2- وسوسه و تطمیع و تهدید، کار ویژه شیاطین- دشمنان مستکبر بشریت- است. خلق شیاطین، بیآبرو کردن انسانهای صاحب عزت و شرافت است. خداوند در سوره اعراف با ریزهکاری تمام، مقصود شیطان از وسوسه آدم و حوا را بازگو میکند. «شیطان آن دو را وسوسه کرد تا زشتیهای پوشیده آنها را برملا سازد. او گفت پروردگارتان، شما را از این شجره نهی نکرده مگر اینکه فرشته یا جاودانه در بهشت باشید. و آن دو را قسم داد [به کدام امر مقدس، خدا میداند!] که همانا من از خیرخواهان شما هستم و با فریب راهنماییشان کرد. پس هنگامی که از آن درخت چشیدند، زشتیهایشان آشکار شد... ای فرزندان آدم، ما لباس برای شما فرستادیم تا بدیهای شما را بپوشاند و لباس تقوا [برای پوشاندن زشتیهای شما] بهتر است».
خداوند آنگاه میفرماید «ای فرزندان آدم شیطان شما را نفریبد همان گونه که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد؛ لباس را از تن آنها کند تا زشتیهای آنها قابل مشاهده شود. همانا شیطان و قبیل او میبینند شما را از جایی که نمیبینید. همانا ما شیاطین را سرپرست قرار دادیم برای کسانی که ایمان نمیآورند».
شیطان بزرگ به واسطه دلالها و کارچاقکنهایی که واقعیت جبهه دیپلماسی را «ضیافت نیویورک» مینمایانند، بیش از هر چیز نیازمند شکستن عزت جمهوری اسلامی است و به همین دلیل نیز جبهه رسانهای دشمن و عوامل آن در داخل مدام به چشیدن میوه ممنوعه مراوده و مصافحه و معانقه با سران شیطان بزرگ وسوسه میکنند. به تصریح مقتدای حکیم انقلاب در دیدار با سفرای کشورمان «در این میان [در خصوص تعامل با همه دنیا] دو استثنا وجود دارد؛ رژیم صهیونیستی و آمریکا... رابطه با آمریکا و مذاکره با این کشور به جز در موارد خاصی برای جمهوری اسلامی نه تنها هیچ منفعتی ندارد بلکه ضرر هم دارد و کدام عاقلی است که دنبال کار بیمنفعت برود؟! عدهای این جور وانمود میکردند که اگر با آمریکاییها دور یک میز بنشینیم بسیاری از مشکلات حل میشود. البته ما میدانستیم اینجور نیست اما قضایای یک سال اخیر برای چندمین بار این واقعیت را ثابت کرد... این کار ما را در افکار عمومی ملتها و دولتها به تذبذب متهم میکند و غربیها با تبلیغات عظیم خودشان، جمهوری اسلامی را دچار انفعال و دوگانگی جلوه میدهند».
3- اصرار آمریکا به توهین و تحقیر، بعد مهمتری نیز دارد. رژیم مستکبر ایالات متحده بدین ترتیب میکوشد به خطای محاسبه استراتژیک در ذهن سیاستگذاران و تصمیمسازان ما دامن بزند به نحوی که ابعاد توانمندی و قدرت جبهه خودی را نبینند یا به جای سخن گفتن از موضع اقتدار، از موضع انفعال و ضعف برخورد کنند. نتیجه پذیرفتن چنین معادله خلاف واقعی از سوی ما آن خواهد بود که ایران قدرتمند و متنفذ در منطقه، -به اعتبار رویکرد انفعالی- در چشم ملتها و دولتهای دیگر نیز ضعیف به نظر آید. حال آن که در عالم واقع ماجرا کاملا معکوس است. یعنی در این 3 دهه دو روند معکوس به موازات هم پیش رفته است؛ از یک سو به اعتبار ظرفیت بسیجگری علیالدوام بر ابعاد داخلی، منطقهای و بینالمللی اقتدار جمهوری اسلامی افزوده شده و از طرف دیگر قدرت آمریکا کاهندگی دائمی را به خود دیده است. اگر 34 سال پیش به اعتبار تعدی نیابتی رژیم صدام در خاک خود با مظلومیت کامل روبرو بودیم، امروز به اعتبار یکی بودن موج جمهوری اسلامی با موج ملتها، نفوذ کلمه جمهوری اسلامی در چهار گوشه منطقه جاری شده است.
اگر آمریکا سرشکسته جنگهای عراق و افغانستان و طرف ناکام جنگهای سوریه، غزه و لبنان است، ایران در جبهه ملتهای پیروز این جنگها ایستاده است. 3 ماه پیش درست هنگامی که اوباما و زیردستانش با حمله به دولت عراق میگفتند داعش نتیجه سرکوبشدگی سنیها و طوایفی است که مظلوم واقع شدهاند، مردم و ارتش عراق با مشورت و معاضدت ایران تروریستها را عقب راندند. تازه کار که به اینجا رسید و آمریکاییها- و عوامل سعودی آنها- دریافتند ایران زیر آب پروژه فتح عراق با داعش یا حداقل اخذ امتیاز از دولت منتخب عراق را زده، به صرافت افتادند ائتلاف ضد «تروریسم داعش» تشکیل دهند. آنها به فهم احمقانه خود، ایران را حذف کردند و سرانجام در ادامه این سردرگمی استراتژیک آقای جان کری لطف کرد! و گویا که اجازه مرحمت میکند گفت «ایران میتواند در مبارزه علیه داعش نقش داشته باشد»! امروز کدام ناظر آگاه و بیطرفی است که نفوذ آمریکا و ایران در عراق، سوریه، لبنان، یمن، بحرین و فلسطین را به ارزیابی بنشیند و کفه ایران را سنگینتر نشمارد؟
در چنین شرایطی اگر آمریکاییها «کوچکنمایی» قدرت ایران را سرلوحه مواجهه خود با جمهوری اسلامی قرار دادهاند، هیئت جمهوری اسلامی ایران مسئولیت دارد انفعال را کاملا پس زده و در مصاحبهها و سخنرانیها، از موضع همین اقتدار بیبدیل و تعیینکننده حرف بزند و چالش هستهای را نیز در همین نمودار کلی جایابی و جانمایی کند؛ اگرنه در دام عملیات روانی دشمن افتادهایم و آنگاه او میتواند نیاز راهبردی خود را به عنوان امتیاز به ما بفروشد. فراموش نکنیم دولت اوباما بیدستاوردترین دولت آمریکا در طول 70 ساله پس از جنگ جهانی دوم است و به اخذ امتیاز بیدلیل از ایران- در فرایند وارونهنمایی واقعیتها و زدن فن بدل- نیاز دارد. واقعیت ماجرا این است که آمریکا پیاپی جای پای خود را در منطقه از دست میدهد و تصور میکند کلید بازگشت به منطقه، اجرای عملیات فریب با ایران است. این عملیات فریب گاه با جنجال هستهای، گاه با ماجرای داعش و... رخ میدهد تا ما را از مسائل مهم اصلی غافل کند.
4- آنها که دنبال تراشیدن منافع مشترک با آمریکا در ماجرای اشغال افغانستان بودند، در کمتر از یک سال به عینه دیدند چگونه همان آمریکای طرف معاضدت دولت اصلاحات، بلافاصله پس از یافتن جای پا ایران را محور شرارت خواند و تهدید به حمله نظامی کرد. رفتار دکتر مصدق در تاریخ معاصر ما از این جهت یک نمونه قابل مطالعه است که چگونه دولت و کشور خود را قربانی خوشگمانی به آمریکا کرد. کمک به آمریکا در قالب یک داد و ستد- چنان که برخی در موضوع داعش گفتند و رئیسجمهور محترم رد کرد- حکایت همان مارگیری است که اژدهای افسرده را در زمستان نجات داد و گرما به تن او رساند تا سرانجام قربانی بدفهمی خود شد. اینکه بگوییم دوست و دشمن همیشگی وجود ندارد، درباره نوع دولتها و ملتهایی است که مرتکب خطا میشوند اما رژیم مستکبری که زیادهخواهی، زورگویی، بدعهدی و استکبار جزو گروه خونی و ساختار قدرت اوست، قطعا در زمره دشمنان همیشگی ملتهاست و نرمش یکطرفه در لحن و رفتار و گفتار نه تنها دل او را نرمتر نمیکند بلکه بر طمع و تعدی وی میافزاید. البته آمریکاییها، در خوابهای تعبیرنشدنی خود، از ایران سرسپرده رژیم پهلوی یاد میکنند و این که به اسم تعامل و تفاهم، ایران مجددا به ژاندارم گماشته آمریکا- مانند نوکری صدام یا دولت اردن و سعودی- در منطقه تبدیل شود یا به تعبیر اخیر برژینسکی «توافق با ایران میتواند کاتالیزوری برای ایجاد تغییرات در خاورمیانه همیشه آشوبزده باشد».
5- آخرین پیشنهاد آمریکا در مذاکرات هستهای، ادامه همان شگرد تعلیق و اوراقسازی تدریجی برنامه هستهای ایران است. آنچه برای ایران موضوعیت دارد، اصل غنیسازی با ظرفیت صنعتی مورد نیاز کشورمان است و نه مثلا داشتن یک کلکسیون از هزاران سانتریفیوژ بلامصرف در حد پرکردن یک ویترین! در عین حال گویا حامیان مراوده با آمریکا فراموش کردهاند که میگفتند غنیسازی چه ارزشی دارد و مهم لغو تحریمهاست. اکنون غیر از موضوع استراتژیک حفظ غنیسازی، موضوع مهمی که مذاکرات را از سوی این طیف توجیه میکرد، تعمداً مسکوت مانده و آن اینکه بالاخره سرنوشت ادعای لغو تحریمها ظرف 3 تا 6 ماه چه میشود و آیا وعده سر خرمن لغو تحریمها در 10 یا 20 سال بعد و پس از احتمال جلب اعتماد آمریکا نسبت به برنامه هستهای ایران، در عالم واقع حتی به اندازه یک خروس قندی میارزد؟ در این میان اگر معلوم شد تکلیف هیچ چیزی که برای ایران در حوزه هستهای یا اقتصادی دارای ارزش باشد معلوم نشده و آمریکا نیز به اعتبار عملکرد یکساله خود چنین قصدی ندارد، آنگاه آیا مضحک نخواهد بود که مثلا ضرورت یا احتمال مکالمه و دیدار رئیسجمهور محترم کشورمان با اوباما را بررسی کنیم؟! آیا واگذاری امتیازی چنین بزرگ به رژیمی که ویژگی آن «گستاخی و پنجهاندازی» در عین «سرشکستگی» است، حداقلی از ملازمت عزت و حکمت و مصلحت را با خود دارد؟! من جرّب المجرّب حلت به الندامهًْ. نگرانی این است که آمریکاییها تصور کنند دولت ایران در یک سالگی تشکیل خود و امضای توافق ژنو، حاضر است به هر قیمت به توافق برسد.
«پیروزی فقرای برآمده از صعده» این عبارتی است که روشنفکران یمنی در مواجهه با قیام اخیر الحوثیها از آن استفاده میکنند فقرایی که هیچگاه در اولویت حکومتهای یمن نبودهاند، اکنون مذاکره کردند و دولت صنعا را به پذیرش مطالبات مردمی مجبور ساختند.
پس از چندین هفته تحصن انقلابیون در صنعا پایتخت کشور بالاخره خون شهدای انقلاب ثمر داد و عبدربه منصورهادی در روز یکشنبه با امضای موافقتنامه صلح شرایط انقلابیون را پذیرفت.
عصر روز یکشنبه پایتخت یمن در حالی که روزهای ناآرامی را به خود دیده بود بار دیگر به میدان درگیری نیروهای ارتش با انقلابیون تبدیل شد. همزمان نیز خبر امضای توافقنامه منتشر شد.
در حالی که شنبه شب جمالبنعمر نماینده ویژه سازمان ملل در امور یمن از توافق سیاسی میان دولت و انقلابیون خبر داد، باز هم درگیریها ادامه داشت و انقلابیون یمن توانستند ساختمان دولت، مقر فرماندهی لشکر اول زرهی ارتش و دانشگاه الایمان را تحت کنترل خود درآورند.
اما سرانجام عصر یکشنبه پس از ورود نمایندگان الحوثیها به صنعا برای گفتوگو در راستای پایان بحران سیاسی «محمد سالم باسندوه» نخستوزیر یمن از سمتش استعفا کرد.
در همین زمان منابع وابسته به جنبش انصارالله خبر دادند که کمیتههای مردمی کنترل ساختمان فرماندهی کل نیروهای مسلح در منطقه التحریر در صنعا را در دست خود گرفتند. تا اینکه سرانجام شبکه الجزیره خبر داد که نمایندگان جنبش انصارالله توافقنامه صلح را در مقر ریاستجمهوری امضا کردند.
برخی مفاد توافقنامه
براساس گزارش العالم، تشکیل دولت جدید، متشکل از گروههای مختلف کاهش قیمت فرآوردههای نفتی، توقف فوری تیراندازیها در صنعا و تعیین مشاورانی از جنبش جنوب و انصارالله از سوی رئیسجمهور یمن از جمله بندهای توافقنامه است.همچنین سخنگوی جنبش انصارالله اعلام کرد که پیوست امنیتی توافقنامه با دولت امضا نشده است چرا که این پیوست شامل توقف فوری اعتراضات، تحویل سلاحهای سبک و سنگین و گسترش نفوذ و سیطره دولت بر همه اراضی یمن بود.
به دنبال امضای این توافقنامه، جمال بن عمر نماینده سازمان ملل در امور یمن خواستار پایان اعتراضات خیابانی در صنعا شد. وی اعلام کرد، دولت فعلی تا زمان تشکیل کابینه جدید، روند پیشبرد امور را برعهده خواهد داشت. همچنین علیالقحوم عضو دفتر سیاسی جنبش انصارالله در واکنش به اخبار منتشر شده درباره تسلط انقلابیون بر نهادهای دولتی اعلام کرد که ساختمانهای دولتی تحویل نیروهای پلیس داده شدند. منابع الحوثی اعلام کردهاند که تا زمان اجرایی شدن بندهای توافقنامه میادین را ترک نخواهند کرد چرا که تضمین لازم برای اجرای شروط توافق وجود ندارد.
داعش خواستار
حمله به انصارالله شد!
همچنین خبرگزاری فارس به نقل از شبکه خبری بیبیسی اعلام کرد که ابومحمد العدنانی که خود را سخنگوی گروه تکفیری داعش معرفی کرده با صدور بیانیهای از تندروهای یمن و به طور مشخص عناصر «حزب تجمع برای اصلاح یمن» خواسته است تا به مواضع انصارالله حمله کنند. این در حالی است که محمد عبدالسلام سخنگوی الحوثیها نیز دیروز درباره اقدام داعش و القاعده علیه انقلابیون هشدار داد و گفت: در مرحله آتی، دشمنانمان از داعش و القاعده علیه ما استفاده خواهند کرد. این امر کاملا قابل پیشبینی بود چرا که تندروهای یمن در برابر انقلاب مردم ساکت نخواهند نشست. حال یمن وارد مرحله «سنجش اعتماد» شده است. باید دید که دولت نسبت به اجرای توافقات چگونه رفتار خواهد کرد؟
روز یکشنبه صنعا شاهد تحولات بسیار سریعی بود که سرنوشت قیام مردم یمن را روشن کرد. پس از اعلام پیوستن گارد ویژه ریاستجمهوری و فرار علیمحسنالاحمر فرمانده لشکر اول زرهی و پیوستن این لشکر به انقلابیون، رسانهها از پیروزی انقلابیون خبر دادند. بلافاصله پس از اعلام این خبر مردم به کاخهای الاحمر در منطقه «حده» حمله کرده و آنها را تصرف کردند.
روند تکمیل شدن قیام مردم یمن آنچنان در روز یکشنبه سریعاتفاق افتاد که علی عبدالله صالح دیکتاتور سابق این کشور نیز از ترس جانش از یمن گریخت.
با آرام شدن نسبی اوضاع و استقبال شخصیتهای داخلی و خارجی از جمله دبیرکل سازمان ملل از امضای توافقنامه صلح، برخی مقامات یمنی از معرفی احمد محمد لقمان دبیرکل سازمان کار عربی به عنوان نخستوزیر جدید یمن خبر دادهاند. در واقع بدون تشکیل دولت جدید نمیتوان انتظار بازگشت آرامش به صنعا را داشت.
.
پایگاه الف - روز یکشنبه 30 شهریور 1393 که می توانست روزی تاریخی برای اقتصاد مسکن کشور باشد تبدیل به یکشنبه سیاه مسکن شد.
بررسی مالیات بر افزایش قیمت مسکن(مالیات بر عایدی سرمایه املاک CGT)که می تواند از ورود تقاضاهای سرمایه ای و سوداگرانه دلالان زمین و مسکن به بازار جلوگیری کند در دستور کار صحن مجلس قرار داشت اما با فضا سازی برخی نمایندگان و قصور هیئت رئیسه در این خصوص این مالیات از لایحه اصلاح قانون مالیات های مستقیم حذف شد تا سرنوشت این اقدام بزرگ و مهم در هاله ای از ابهام قرار گیرد.
CGT چیست؟
مالیات بر افزایش قیمت زمین و مسکن(املاک) از جمله مالیات های مهم جهت جلوگیری از افزایش بی ضابطه دارایی یا سرمایه در دنیا محسوب می شود. سابقه اخذ این مالیات در برخی کشورها بعضاً به 80 سال پیش برمی گردد.
با توجه به اینکه مسکن کالایی خاص و منحصر بفرد است و همچنین منابع تولید آن همچون زمین محدودیت دارد و نمی توان مثل سایر کالاها برای تنظیم بازار، آن را از خارج وارد کرد فلذا سیاست های کاملا مشخص و مجزایی برای آن در کشورهایی با اقتصاد دارای ثبات، اعمال و دنبال می شود.
این مالیات که از تفاوت قیمت خرید و فروش ملک (زمین و مسکن و ... ) درصد بالایی( 40 تا 60 درصد) از افزایش قیمت املاک را به عنوان مالیات اخذ می کند این مالیات بیشتر جنبه تنظیمی در بازار دارد اگرچه درآمدهای قابل توجهی هم برای نظام مالیاتی به همراه دارد.
نکته قابل توجه این است که مسکن اول و مصرفی افراد و همچنین تولیدکنندگان مسکن از این مالیات معاف هستند و این مالیات برای شفافیت معاملات با نرخ صفر برای آنها ثبت می شود. هدف این مالیات بیشتر دلالان زمین و مسکن است که دارای املاک متعدد هستند و به عنوان تقاضای سرمایه ای و یا بعضا تقاضای سوداگرانه در بازار حضور فعال دارند.
با توجه به نکته ذکر شده و همچنین اعلام و تاکید طراحان این مالیات در صحن علنی مجلس مبنی بر هدف قرار دادن دلالان و سرمایه داران و ملاکان بزرگ و آوردن مثال شفاف و روشنی از سوی یکی از نمایندگان که چرا کارخانه داران و تولید کنندگان کشور باید 25درصد از سود خود را به عنوان مالیات پرداخت کنند اما دلالان مسکن هیچ گونه مالیاتی پرداخت نمی کنند؟! لازم است به گروه شناسی مخالفان این مالیات در مجلس پرداخته شود.
گروه شناسی مخالفت نمایندگان با مالیات بر عایدی مسکن
گروه اول: به دلیل ساختار معیوب سرمایه گذاری در کشور عده ای از سرمایه گذران به جای هدایت منابع مالی و نقدینگی خود در بخش تولید، بسیاری از دارایی ها و سرمایه های خویش را در قالب زمین و مسکن و املاک سرمایه گذاری کرده اند و طبق عادت غلط ایجاد شده در بازار مسکن، به دنبال سودهای کلان و چند صد درصدی هستند و مترصد این هستند که از تورم موجود در دوره های مختلف در این بازار منتفع گردند. متأسفانه عده ای از نمایندگان، حامی جدی و با انگیزه این جریانات هستند و در خلال رأی گیری مذکور نیز نقش اساسی را ایفا نمودند.
متاسفانه به دلیل مناسبات فاسد میان برخی بنگاه ها و اشخاص حقیقی و حقوقی که سرمایه های کلانی در بازار مسکن دارند و از اجرای این قانون متضرر می شدند، با فشار به برخی از نمایندگان و همچنین همراهی برخی از آن ها از تصویب این قانون مهم و حیاتی در مجلس جلوگیری کردند.
گروه دوم: گروه دوم نمایندگانی هستند که به دلیل جایگاه و شان هیئت رئیسه مجلس و طرح شبهاتی همچون تبعات تورمی این مالیات در بازار مسکن از سوی آقای دکتر لاریجانی رئیس محترم مجلس، با تصویب این مالیات مخالفت کردند و رای به حذف آن دادند.
اما جناب آقای دکتر لاریجانی به نظر لازم بود لااقل یکبار کل متن بند را می خوانند و سپس به اظهار نظر و شبهه افکنی در صحن می پرداختند - که طرح این گونه سوالات پراکنده در هنگام نطق نماینده کمیسیون از سوی رئیس جلسه مخالف آیین نامه داخلی مجلس بود - تا با مدیریت ناصواب خویش موجب حذف این مالیات مهم نمی شدند، چرا که به اعتراف برخی از نمایندکان بعد از اتمام جلسه از رای غلط و اشتباه خویش اظهار پشیمانی کرده اند!
اخذ مالیات سنگین بر افزایش قیمت املاک، راهکار اصولی و علمی کنترل تقاضاهای سرمایه ای و سوداگرانه در بازار مسکن است که در بسیاری از کشورهای دنیا تجربه شده است و فلسفه و هدف این مالیات جلوگیری از سفته بازی و تقاضاهای سوداگرانه در بازار مسکن است و نه متقاضیان مصرفی و تولیدکنندگان مسکن.
اخذ مالیات بر افزایش قیمت املاک موجب تغییر رفتار صاحبان سرمایه ایی می شود که تاکنون با انگیزه کسب سودهای کلان وارد بازار مسکن و املاک شده اند و این تغییر رفتار و عدم ورود سرمایه های سرگردان به همراه سیاست های حمایتی صحیح از تولید در کل می تواند به هدایت نقدینگی به بخش های مولد اقتصاد کمک کند.
گروه سوم: این گروه اگرچه شاید با نیت خیر و طرح موضوع ایجاد زیر ساخت های لازم قبل از اجرای این مالیات، به مخالفت با آن پرداختند، ولی برای تذکر لازم است تا این دسته از نمایندگان به مشروح مذاکرات مجلس درسال 1366 درخصوص بررسی قانون مالیات های مستقیم رجوع کنند و متوجه شوند که بهانه های حدود30 سال پیش آن دسته از نمایندگانی را که عدم وجود بانک های اطلاعاتی املاک و مالکان دلیل حذف CGT در سال 66 می دانستند را بازگویی و تکرار کردند! و لازم است از خود سوال کنند چرا در طی این 30 سال بانک های اطلاعاتی املاک و ملاکین ایجاد نشده است، آیا دست های پشت پرده ای در کار بوده است؟
جالب است که رئیس سازمان امور مالیاتی کشور هم به عنوان نماینده دولت بر همین استدلال گروه سوم تاکید کرد و برای یادآوری به ایشان نیز لازم است به تبصره 7 ماده 169 مکرر همین لایحه که به تصویب رسیده است مراجعه کنند در این تبصره وزارت راه و شهرسازی مکلف شده است با همکاری شهرداری ها و سازمان ثبت اسناد و املاک طی 6 ماه این بانک اطلاعاتی را ایجاد کنند که این مهم در کشور در صورت وجود اراده سیاسی از سوی مسوولان امکان پذیر است.
در حال حاضر با توجه به پیشرفت های فنی و تخصصی کشور در حوزه IT ایجاد بانک های اطلاعاتی املاک و ملاکین در کوتاه مدت امکان پذیر است. همچنین بر اساس ادعای سازمان ثبت اسناد و املاک کشور طرح کاداستر شهری به اتمام رسیده است اگر این ادعا صحت داشته باشد با همکاری این سازمان حداقل در خصوص املاک شهری ایجاد این بانک اطلاعاتی در کوتاه مدت امکان پذیر خواهد بود.
گروه چهارم: متاسفانه در این بین گروهی هم بودند که به دلیل فضای ایجاد شده در مجلس با وجود قبول اصل اخذ مالیات CGT با متن پیشنهادی کمیسیون مخالف بوده اند که می توانستند با پیشنهاد ارجاع مجدد به کمیسیون و بررسی بیشتر آن و اعمال اصلاحات لازم متن مورد قبولی را در صحن ارایه کنند ولی به دلیل اکثریت گروه های ذکر شده با 127 رای از 222 رای ماخوذه و کم کاری ایشان در فضای مجلس این مالیات مهم از دستور کار صحن خارج شد.
علت مخالفت
گروه اول کسانی که خوشان یا جریان های مالی حامی ایشان منافع سنگینی در بازار زمین و مسکن دارند
گروه دوم کسانی که تحت تاثیر القای گرانی مسکن با اخذ این مالیات از سوی هیئت رئیسه با این طرح مخالفت کرده اند
گروه سوم کسانی که اجرای این مالیات را منوط و متوقف به ایجاد زیرساخت های لازم همچون بانک اطلاعاتی املاک و مستغلات می دانند
گروه چهارم کسانی که با اصل طرح اخذ مالیات CGT موافق هستند ولی با متن پیشنهادی کمیسیون مخالف بوده اند
لازم به ذکر است مالیات های متعددی همچون مالیات بر خانه های خالی،CGT ، مالیات بر اراضی بایر و مالیات بر تعدد دارایی ملکی و مالیات های سالیانه و دوره ای همچون مالیات بر ارزش زمین(LVT) از جمله مالیات های مکملی هستند که باید از بازار املاک و به خصوص دلالان مسکن اخذ شود تا بتوان از افزایش قیمت های نجومی در بازار مسکن جلوگیری کرد.
دولت در راستای برنامه های خود برای خروج از رکود اقتصادی لایحه ای را تقدیم مجلس کرده است. شایان به ذکر است که بیشتر توجه دولت برای خروج غیرتورمی از شرایط فعلی عنوان شده است و پیشنهاداتی برای رونق گرفتن بخش تولید در کشور ارایه شده است اما تا زمانی که بازارهای غیرمولد موازی تولید سودهای بالا با ریسک پایین را برای صاحبان سرمایه داشته باشد به جد می توان گفت که تولید در کشور به سامان نخواهد رسید و فوری ترین و مهم ترین اقدام در راستای حمایت واقعی و نه شعاری از تولید در کشور ایجاد هزینه های سنگین برای فعالیت های سوداگرانه و غیر مولد از جمله دلالی زمین و مسکن و سایر بازارهای مشابه است.