سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ت کاریکاتور مذاکرات هسته ایلبخند دشمن به کمپین فرمایشی! روزنامه

 

لبخند دشمن به کمپین فرمایشی!

 

 روزنامه کیهان در شماره امروز در ستون یادداشت نوشت:

 
48 روز مانده به دور نهایی مذاکرات هسته‌ای ایران و 5+1 ، اندک‌اندک آرایش طرفین مذاکره شکل و شمایل واقعی خود را پیدا کرده و بسیاری از آنچه که در ابتدای کار ناپیدا بود، آشکار شده است. امروز دیگر کسی مدعی نیست که توافقنامه  ژنو کمر ابرقدرت‌ها را شکسته است که اگر مدعی باشد هم جدی گرفته نمی‌شود. امروز دیگر کسی از آن بعنوان نقطه عطف در تاریخ دیپلماسی ما یاد نمی‌کند که اگر چنین توهمی هم داشته باشد، کارشناسان به آن توجهی نمی‌کنند. امروز ماهیت آنچه که یکسال قبل رهبر فرزانه انقلاب درباره فرجام مذاکرات و بی‌ثمر بودن آن و عدم خوشبینی به نتایج آن فرموده بودند آشکارتر شده و کسی نیست که نداند علیرغم همه همراهی‌های ما، دشمن، سرسوزنی نرمش و همراهی نکرده و حاضر نیست برای شعار عجیب «برد-برد» که برخی با شور و حرارت سر می‌دادند و برای کشف آن پایکوبی به راه انداخته بودند، اهمیتی قایل باشد.
 
این امر که بی‌تردید ناشی از خوی استکباری دشمن است، گویای یک حقیقت غیرقابل انکار است و آن اینکه عقب‌نشینی از حق مردم، تأثیری در خصومت و دشمنی دیرینه غرب با ما ندارد و موضوع اساساً بحث هسته‌ای نیست بلکه در یک نگاه کلان، بحث بر سر هویت و موجودیت مولود مبارکی به‌نام جمهوری اسلامی است و مادامی که این مولود زنده است و حیات دارد و به تکثیر خود در جهان مشغول است، عناد و دشمنی طرف مقابل هم تمامی ندارد. یقیناً همین حقیقت سبب شد که از خوش‌بینی‌های افراطی روزهای اول به میزان زیادی کاسته شده و مواضع محکمتر و منطقی‌تری اتخاذ شود. تا آنجا که اندیشکده بروکینگز به صراحت به آن اذعان می‌کند و می‌گوید: «برخلاف حال و هوای مطلوبی که به واسطه انتخاب غافلگیر کننده روحانی بعنوان رئیس جمهوری و اعطای اختیارات جدی به وی برای کمک به حل دیپلماتیک مسئله هسته‌ای و دیگر مسایل بر دیدارهای سال گذشته روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل سایه افکنده بود،... روحانی در سفر امسال به نیویورک، مطابق با شرایط تیره و تار منطقه، سبک انتقادی و فاقد لطافت خود را بر ملا کرد و اشتباهات راهبردی غرب را که موجب ایجاد دشمنی‌ها در منطقه شده است به باد انتقاد گرفت.»
 
این دست اظهارنظرها و همچنین مواضع اصولی رئیس جمهور در نیویورک، از فرمول ایستادگی بر خطوط قرمز نظام و تأثیر آن در ناامیدی غرب از تحلیل ذلت‌بار قراردادهای ننگین به ما حکایت می‌کند. پس از مواضع اخیر بود که گری سیمون- مشاور پیشین اوباما- به صراحت اظهار کرد: «توافق میان ایران و غرب بر سرموضوع هسته‌ای در آینده نزدیک غیرممکن است» او دلیل ناممکن بودن توافق را هم اینگونه تشریح می‌کند: «آمریکا از ایران می‌خواهد که بطور قابل توجهی ظرفیت غنی‌سازی خود را کاهش دهد و آن را به حدود 2 هزار دستگاه سانتریفیوژ فعال برساند و خواهان اعمال محدودیت به مدت بیش از بیست سال است(!) این در حالیست که ایران از هر گونه کاهش میزان ظرفیت کنونی خود امتناع می‌کند و برایجاد ظرفیت غنی‌سازی صنعتی بیشتر در مدت چند سال تأکید دارد.»
 
این سخنان، گزارش شفافی است از آنچه آمریکایی‌ها از ما می‌خواهند و آنچه ما بر سرآن چانه می‌زنیم و استقامت می‌کنیم. تا اینجا به ظاهر همه چیز براساس اصول نظام و خط قرمزهای ملی پیش می‌رود و موضوع نگران‌کننده‌ای در کار نیست.
 
اما در همین ایام دو اتفاق مهم، جبهه دشمن را امیدوار به رخنه در اردوی خودی و تزلزل در خط محکم مدافعان منافع ملی‌ کرد.
 
دو  اتفاقی که از قضا شخص وزیر خارجه نیز در آن نقش‌آفرین بود و از کسی که بعنوان یک دیپلمات کهنه‌کار از او یاد می‌شود، چنین خطا و غفلت‌های عظیمی، قابل پذیرش و قبول نیست.
 
نخستین مورد آن به سخنان عجیب و خلاف مصالح ملی وی در پاسخ به هاله اسفندیاری در نیویورک باز می‌گردد و پیش از این در همین ستون به آن پرداخته شده و از تکرار آن پرهیز می‌شود. در حالی که افکار عمومی و تحلیل‌گران مشغول بررسی آثار و تبعات آن سخنان و گره زدن مسئله حیاتی و ملی به منازعات جناحی و استمداد از بیگانگان برای بقاء در قدرت بودند اتفاق تازه‌ای رخ داد و راه را بر هرگونه خوش‌بینی بر سخنان پیشین وی سد کرد. ماجرای تازه طرح خجالت بار یک کمپین با عنوان «هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست» در فضای مجازی بود. کمپینی که با امضاء 5 کارگردان سینما آغاز شد و با افشاگری یکی از آنها، خیلی زودتر از آنچه انتظار می‌رفت، چراغ آن خاموش شد! درباره این کمپین و حواشی آن چند نکته مهم و گفتنی است:
 
1- در حالی که نتانیاهو و جان کری، به صراحت اعلام کرده بودند که «عدم توافق بهتر از توافق بد است» سفارش دهندگان کمپین مذکور شعار «هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست» را انتخاب کرده بودند! این یعنی اعلام نیاز شدید و مبرم به توافق! یعنی پذیرش هر شرط و عهدی به هر قیمتی! صرفاً برای اینکه توافقی کرده باشیم! اما چرا؟! 
 
2- پاسخ این چرا را چند روز قبل آقای ظریف در پاسخ به هاله اسفندیاری داده بود آنجا که گفت: «وقتی در سال‌های 2004 و 2005 توافقات ما به نتیجه نرسید، مردم مرا بازنشسته کردند و کسان دیگری را روی کار آوردند» (نقل‌به‌مضمون) این یعنی اصل برانجام توافق به هر قیمتی است برای باقی ماندن در قدرت و کوتاه کردن دست رقیب از بازگشت به قدرت! وگرنه چه کسی است که نداند توافق به هر قیمتی، نه با عقل جور در می‌آید و نه با منافع ملی. دلیل دیگری بر این مدعا که حصول توافق به هر قیمتی برای عده‌ای، هدف مهم و نهایی است، عبارتی است که در پوستر این کمپین آمده است: «قبل از پایان سال، بحرانی نهفته، که بر زندگی همه تأثیر گذاشته، می‌تواند حل و فصل شود...» اما نمی‌گوید عامل بحران کیست و حل و فصل آن چه بهایی دارد؟!
 
3- در صفحه اینترنتی این کمپین جدولی طراحی شده که چند پرسش را با مخاطب مطرح می‌کند، پرسش‌های جهت‌داری که دقیقاً در پازل ادعاهای چندین ساله غربی‌ها قابل تعریف است! مثلاً از مخاطب پرسیده شده آیا بمب اتمی می‌خواهید؟! با تولید پلوتونیوم موافقید؟! در حالی که می‌دانیم این امور خلاف دکترین هسته‌ای بارها اعلام شده جمهوری اسلامی است و دقیقاً همان اتهامی است که غرب سال‌هاست ما را به آن بهانه تحریم کرده است. پس چه دلیلی دارد که آن را از مخاطب خود بپرسیم!؟ آیا این کار به نوعی صحه گذاشتن به سخن دشمن نیست؟ البته کار به بدیهی‌ترین حقوق مردم مثل اصل غنی‌سازی و تعداد سانتریفیوژها هم رسیده است!
 
4- طراحی پوستر و کمپین مذکور، در حالی‌ است که ما در نبردی سخت و نفس‌گیر با دشمنیم و کوچکترین خطای ما یا فرستادن کمترین سیگنال به دشمن، به منزله گرا دادن جبهه خودی است و دست و زبان آنها را به سر مردم ما دراز می‌کند. سال قبل وقتی دولت به بدترین شکل و در یک بزنگاه تاریخی، اقدام به توزیع سبد کالا کرد، برخی گفتند این حرکت به زیان مذاکرات هسته‌ای است و حتی عده‌ای آن را حساب شده دانستند. اما برخی غوغاسالاران آن را رد کردند. اندکی بعد وندی شرمن در 16 بهمن با وقاحت از اقدام نسنجیده دولت اینگونه سخن گفت: «شما دیدید که ایران اخیرا به طور قابل ملاحظه‌ای غذا بین مردم فقیر جامعه توزیع کرد(!) که به نوعی نشان‌دهنده آن است که کاهش هدفمند تحریم‌ها تاثیر مستقیم بر مردم این کشور داشته است» وقتی عده‌ای می‌دانند که رفتار گذشته آنها بلافاصله با چه برداشت‌هایی همراه می‌شود، چرا اصرار به استمرار حرکات مشکوک و برپایی کمپین سفارشی دارند! کمپینی که بی‌بی‌سی درباره آن می‌گوید: «این کمپین انعکاس‌دهنده «بی‌قراری رو به رشد» جامعه ایرانی است(!) که می‌ترسند تحریم‌های گزنده بین‌المللی ادامه یافته و حتی در صورت عدم توافق تا 24 نوامبر تشدید شود»! به راستی آیا هیچ برداشت دیگری از این کمپین فرمایشی و سفارشی متصور است؟! و آیا برای خدشه‌دار کردن آبروی مردم ایران و نمایش ضعف در آنها، راهی بهتر از این هم وجود داشت!؟
 
5- اما چرا گفته می‌شود کمپین نمایشی و فرمایشی؟! از بین 5 کارگردان امضاءکننده، مجید مجیدی که فردی خوش‌سابقه است بلافاصله پس از اعلام ماهیت کمپین، پرده از راز آن برمی‌دارد و صراحتاً می‌گوید که از طرف‌ آقای ظریف با وی تماس گرفته شده و از او خواسته‌اند برای حمایت از انرژی هسته‌ای به جمع امضا‌کنندگان یک پوستر بپیوندد. او تصریح می‌کند که اساساً در هیچ کمپینی وارد نشده و نام وی به خلاف در آنجا عنوان شده است! اگر این اقدام، فرمایشی و نمایشی نیست پس چه چیزی مصداق این عناوین است!؟ و چرا باید برای یک اقدام و هدف ذلت‌بار، سعی شود از برخی افراد خوشنام به این شکل سوءاستفاده شود؟! در بین امضاکنندگان افراد دیگری هم هستند که سوابق ارزشمندی دارند و احتمال انجام همین معامله با آنها هم وجود دارد. و البته درباره برخی از آنها که داغ وطن‌فروشی و توهین به دفاع مقدس و شهیدان ملت را بر پیشانی دارند، هیچ  انتظاری نبوده و نیست! آنها از قدیم سر در آخور دشمنان قسم‌خورده مردم داشتند. 
 
اکنون باید بپرسید در زمانی که توپ در زمین حریف است و بی هیچ تردیدی، از نگاه دوست و دشمن، عامل عدم حصول توافق، زیاده‌خواهی و خوی استکباری آمریکاست، چه فایده عملی از نشان دادن موضع ضعف و ذلت مردم ایران به دست می‌آید!؟ آن هم وقتی گری سیمور به صراحت درباره پایبندی آمریکا به منافعش می‌گوید: «هیچ نشانه‌ای دال بر آمادگی اوباما برای پذیرش توافق بد که امکان حفظ یا توسعه توانمندی غنی‌سازی ایران را در آینده فراهم آورد، وجود ندارد، چنین توافقی به منافع راهبردی آمریکا لطمه خواهد زد، متحدانش را در منطقه ناامید خواهد کرد و با مخالفت شدید کنگره مواجه خواهد شد».
 
آیا آن مقدار که آنها در باطل خود پایمرد هستند، ما نباید در حق خودمان پایمرد باشیم؟ 
 
حسین شمسیان

+ نوشته شـــده در سه شنبه 93/7/15ساعــت 8:11 صبح تــوسط عباس | نظر
لبخند دشمن به کمپین فرمایشی! روزنامه کیهان در شماره امروز در ست
بسمه تعالی
لبخند دشمن به کمپین فرمایشی!

 

 روزنامه کیهان در شماره امروز در ستون یادداشت نوشت:

 
48 روز مانده به دور نهایی مذاکرات هسته‌ای ایران و 5+1 ، اندک‌اندک آرایش طرفین مذاکره شکل و شمایل واقعی خود را پیدا کرده و بسیاری از آنچه که در ابتدای کار ناپیدا بود، آشکار شده است. امروز دیگر کسی مدعی نیست که توافقنامه  ژنو کمر ابرقدرت‌ها را شکسته است که اگر مدعی باشد هم جدی گرفته نمی‌شود. امروز دیگر کسی از آن بعنوان نقطه عطف در تاریخ دیپلماسی ما یاد نمی‌کند که اگر چنین توهمی هم داشته باشد، کارشناسان به آن توجهی نمی‌کنند. امروز ماهیت آنچه که یکسال قبل رهبر فرزانه انقلاب درباره فرجام مذاکرات و بی‌ثمر بودن آن و عدم خوشبینی به نتایج آن فرموده بودند آشکارتر شده و کسی نیست که نداند علیرغم همه همراهی‌های ما، دشمن، سرسوزنی نرمش و همراهی نکرده و حاضر نیست برای شعار عجیب «برد-برد» که برخی با شور و حرارت سر می‌دادند و برای کشف آن پایکوبی به راه انداخته بودند، اهمیتی قایل باشد.
 
این امر که بی‌تردید ناشی از خوی استکباری دشمن است، گویای یک حقیقت غیرقابل انکار است و آن اینکه عقب‌نشینی از حق مردم، تأثیری در خصومت و دشمنی دیرینه غرب با ما ندارد و موضوع اساساً بحث هسته‌ای نیست بلکه در یک نگاه کلان، بحث بر سر هویت و موجودیت مولود مبارکی به‌نام جمهوری اسلامی است و مادامی که این مولود زنده است و حیات دارد و به تکثیر خود در جهان مشغول است، عناد و دشمنی طرف مقابل هم تمامی ندارد. یقیناً همین حقیقت سبب شد که از خوش‌بینی‌های افراطی روزهای اول به میزان زیادی کاسته شده و مواضع محکمتر و منطقی‌تری اتخاذ شود. تا آنجا که اندیشکده بروکینگز به صراحت به آن اذعان می‌کند و می‌گوید: «برخلاف حال و هوای مطلوبی که به واسطه انتخاب غافلگیر کننده روحانی بعنوان رئیس جمهوری و اعطای اختیارات جدی به وی برای کمک به حل دیپلماتیک مسئله هسته‌ای و دیگر مسایل بر دیدارهای سال گذشته روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل سایه افکنده بود،... روحانی در سفر امسال به نیویورک، مطابق با شرایط تیره و تار منطقه، سبک انتقادی و فاقد لطافت خود را بر ملا کرد و اشتباهات راهبردی غرب را که موجب ایجاد دشمنی‌ها در منطقه شده است به باد انتقاد گرفت.»
 
این دست اظهارنظرها و همچنین مواضع اصولی رئیس جمهور در نیویورک، از فرمول ایستادگی بر خطوط قرمز نظام و تأثیر آن در ناامیدی غرب از تحلیل ذلت‌بار قراردادهای ننگین به ما حکایت می‌کند. پس از مواضع اخیر بود که گری سیمون- مشاور پیشین اوباما- به صراحت اظهار کرد: «توافق میان ایران و غرب بر سرموضوع هسته‌ای در آینده نزدیک غیرممکن است» او دلیل ناممکن بودن توافق را هم اینگونه تشریح می‌کند: «آمریکا از ایران می‌خواهد که بطور قابل توجهی ظرفیت غنی‌سازی خود را کاهش دهد و آن را به حدود 2 هزار دستگاه سانتریفیوژ فعال برساند و خواهان اعمال محدودیت به مدت بیش از بیست سال است(!) این در حالیست که ایران از هر گونه کاهش میزان ظرفیت کنونی خود امتناع می‌کند و برایجاد ظرفیت غنی‌سازی صنعتی بیشتر در مدت چند سال تأکید دارد.»
 
این سخنان، گزارش شفافی است از آنچه آمریکایی‌ها از ما می‌خواهند و آنچه ما بر سرآن چانه می‌زنیم و استقامت می‌کنیم. تا اینجا به ظاهر همه چیز براساس اصول نظام و خط قرمزهای ملی پیش می‌رود و موضوع نگران‌کننده‌ای در کار نیست.
 
اما در همین ایام دو اتفاق مهم، جبهه دشمن را امیدوار به رخنه در اردوی خودی و تزلزل در خط محکم مدافعان منافع ملی‌ کرد.
 
دو  اتفاقی که از قضا شخص وزیر خارجه نیز در آن نقش‌آفرین بود و از کسی که بعنوان یک دیپلمات کهنه‌کار از او یاد می‌شود، چنین خطا و غفلت‌های عظیمی، قابل پذیرش و قبول نیست.
 
نخستین مورد آن به سخنان عجیب و خلاف مصالح ملی وی در پاسخ به هاله اسفندیاری در نیویورک باز می‌گردد و پیش از این در همین ستون به آن پرداخته شده و از تکرار آن پرهیز می‌شود. در حالی که افکار عمومی و تحلیل‌گران مشغول بررسی آثار و تبعات آن سخنان و گره زدن مسئله حیاتی و ملی به منازعات جناحی و استمداد از بیگانگان برای بقاء در قدرت بودند اتفاق تازه‌ای رخ داد و راه را بر هرگونه خوش‌بینی بر سخنان پیشین وی سد کرد. ماجرای تازه طرح خجالت بار یک کمپین با عنوان «هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست» در فضای مجازی بود. کمپینی که با امضاء 5 کارگردان سینما آغاز شد و با افشاگری یکی از آنها، خیلی زودتر از آنچه انتظار می‌رفت، چراغ آن خاموش شد! درباره این کمپین و حواشی آن چند نکته مهم و گفتنی است:
 
1- در حالی که نتانیاهو و جان کری، به صراحت اعلام کرده بودند که «عدم توافق بهتر از توافق بد است» سفارش دهندگان کمپین مذکور شعار «هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست» را انتخاب کرده بودند! این یعنی اعلام نیاز شدید و مبرم به توافق! یعنی پذیرش هر شرط و عهدی به هر قیمتی! صرفاً برای اینکه توافقی کرده باشیم! اما چرا؟! 
 
2- پاسخ این چرا را چند روز قبل آقای ظریف در پاسخ به هاله اسفندیاری داده بود آنجا که گفت: «وقتی در سال‌های 2004 و 2005 توافقات ما به نتیجه نرسید، مردم مرا بازنشسته کردند و کسان دیگری را روی کار آوردند» (نقل‌به‌مضمون) این یعنی اصل برانجام توافق به هر قیمتی است برای باقی ماندن در قدرت و کوتاه کردن دست رقیب از بازگشت به قدرت! وگرنه چه کسی است که نداند توافق به هر قیمتی، نه با عقل جور در می‌آید و نه با منافع ملی. دلیل دیگری بر این مدعا که حصول توافق به هر قیمتی برای عده‌ای، هدف مهم و نهایی است، عبارتی است که در پوستر این کمپین آمده است: «قبل از پایان سال، بحرانی نهفته، که بر زندگی همه تأثیر گذاشته، می‌تواند حل و فصل شود...» اما نمی‌گوید عامل بحران کیست و حل و فصل آن چه بهایی دارد؟!
 
3- در صفحه اینترنتی این کمپین جدولی طراحی شده که چند پرسش را با مخاطب مطرح می‌کند، پرسش‌های جهت‌داری که دقیقاً در پازل ادعاهای چندین ساله غربی‌ها قابل تعریف است! مثلاً از مخاطب پرسیده شده آیا بمب اتمی می‌خواهید؟! با تولید پلوتونیوم موافقید؟! در حالی که می‌دانیم این امور خلاف دکترین هسته‌ای بارها اعلام شده جمهوری اسلامی است و دقیقاً همان اتهامی است که غرب سال‌هاست ما را به آن بهانه تحریم کرده است. پس چه دلیلی دارد که آن را از مخاطب خود بپرسیم!؟ آیا این کار به نوعی صحه گذاشتن به سخن دشمن نیست؟ البته کار به بدیهی‌ترین حقوق مردم مثل اصل غنی‌سازی و تعداد سانتریفیوژها هم رسیده است!
 
4- طراحی پوستر و کمپین مذکور، در حالی‌ است که ما در نبردی سخت و نفس‌گیر با دشمنیم و کوچکترین خطای ما یا فرستادن کمترین سیگنال به دشمن، به منزله گرا دادن جبهه خودی است و دست و زبان آنها را به سر مردم ما دراز می‌کند. سال قبل وقتی دولت به بدترین شکل و در یک بزنگاه تاریخی، اقدام به توزیع سبد کالا کرد، برخی گفتند این حرکت به زیان مذاکرات هسته‌ای است و حتی عده‌ای آن را حساب شده دانستند. اما برخی غوغاسالاران آن را رد کردند. اندکی بعد وندی شرمن در 16 بهمن با وقاحت از اقدام نسنجیده دولت اینگونه سخن گفت: «شما دیدید که ایران اخیرا به طور قابل ملاحظه‌ای غذا بین مردم فقیر جامعه توزیع کرد(!) که به نوعی نشان‌دهنده آن است که کاهش هدفمند تحریم‌ها تاثیر مستقیم بر مردم این کشور داشته است» وقتی عده‌ای می‌دانند که رفتار گذشته آنها بلافاصله با چه برداشت‌هایی همراه می‌شود، چرا اصرار به استمرار حرکات مشکوک و برپایی کمپین سفارشی دارند! کمپینی که بی‌بی‌سی درباره آن می‌گوید: «این کمپین انعکاس‌دهنده «بی‌قراری رو به رشد» جامعه ایرانی است(!) که می‌ترسند تحریم‌های گزنده بین‌المللی ادامه یافته و حتی در صورت عدم توافق تا 24 نوامبر تشدید شود»! به راستی آیا هیچ برداشت دیگری از این کمپین فرمایشی و سفارشی متصور است؟! و آیا برای خدشه‌دار کردن آبروی مردم ایران و نمایش ضعف در آنها، راهی بهتر از این هم وجود داشت!؟
 
5- اما چرا گفته می‌شود کمپین نمایشی و فرمایشی؟! از بین 5 کارگردان امضاءکننده، مجید مجیدی که فردی خوش‌سابقه است بلافاصله پس از اعلام ماهیت کمپین، پرده از راز آن برمی‌دارد و صراحتاً می‌گوید که از طرف‌ آقای ظریف با وی تماس گرفته شده و از او خواسته‌اند برای حمایت از انرژی هسته‌ای به جمع امضا‌کنندگان یک پوستر بپیوندد. او تصریح می‌کند که اساساً در هیچ کمپینی وارد نشده و نام وی به خلاف در آنجا عنوان شده است! اگر این اقدام، فرمایشی و نمایشی نیست پس چه چیزی مصداق این عناوین است!؟ و چرا باید برای یک اقدام و هدف ذلت‌بار، سعی شود از برخی افراد خوشنام به این شکل سوءاستفاده شود؟! در بین امضاکنندگان افراد دیگری هم هستند که سوابق ارزشمندی دارند و احتمال انجام همین معامله با آنها هم وجود دارد. و البته درباره برخی از آنها که داغ وطن‌فروشی و توهین به دفاع مقدس و شهیدان ملت را بر پیشانی دارند، هیچ  انتظاری نبوده و نیست! آنها از قدیم سر در آخور دشمنان قسم‌خورده مردم داشتند. 
 
اکنون باید بپرسید در زمانی که توپ در زمین حریف است و بی هیچ تردیدی، از نگاه دوست و دشمن، عامل عدم حصول توافق، زیاده‌خواهی و خوی استکباری آمریکاست، چه فایده عملی از نشان دادن موضع ضعف و ذلت مردم ایران به دست می‌آید!؟ آن هم وقتی گری سیمور به صراحت درباره پایبندی آمریکا به منافعش می‌گوید: «هیچ نشانه‌ای دال بر آمادگی اوباما برای پذیرش توافق بد که امکان حفظ یا توسعه توانمندی غنی‌سازی ایران را در آینده فراهم آورد، وجود ندارد، چنین توافقی به منافع راهبردی آمریکا لطمه خواهد زد، متحدانش را در منطقه ناامید خواهد کرد و با مخالفت شدید کنگره مواجه خواهد شد».
 
آیا آن مقدار که آنها در باطل خود پایمرد هستند، ما نباید در حق خودمان پایمرد باشیم؟ 
 
حسین شمسیان

+ نوشته شـــده در سه شنبه 93/7/15ساعــت 7:51 صبح تــوسط عباس | نظر
نحوه فروش نفت عراق توسط داعش یک کارشناس مسائل منطقه گفت: ترکیه ا
بسمه تعالی

!


کاریکاتور/حمله آمریکا به داعش!!
نحوه فروش نفت عراق توسط داعش

 

یک کارشناس مسائل منطقه گفت: ترکیه اردوگاه‌­های نظامی خاص خود را به همراه تسلیحات نظامی سبک و سنگینی که از طریق اوکراین و با اعتبار عربستان سعودی تهیه شده است، در اختیار داعش قرار می­‌دهد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، تیری میسان تحلیل­گر و کارشناس مسائل منطقه، شب گذشته (یکشنبه) در گفت‌وگوی تلویریونی با نادر طالب‌زاده که از شبکه چهار سیما پخش شد، جلوه‌های مهمی از دوگانگی غرب در مقابل داعش را به صورت مستند مطرح کرد و از حمایت­‌های غرب از داعش پرده برداشت.
 
تیری میسان اولین نفری بود که واقعیت­‌های جنجالی و چالش‌برانگیزی از واقعه 11 سپتامبر را فاش کرد. وی معتقد است که آمریکا در همه سطوحی که اقدامات داعش مطرح  است، حضور دارد.
 
میسان که چند سالی است در سوریه زندگی می‌­کند، گفت: تامین امنیت بلندی­‌های جولان سوریه مدتی است از دست نیروهای فیلیپینی سازمان ملل خارج شده است و القاعده و داعش کنترل این منطقه را در دست گرفته­‌اند. هم‌­اکنون جولان منطقه‌­ای واسط بین ارتش اسرائیل و داعش است که از طرفی تدارکات، پشتیبانی و تسلیحات نظامی برای داعش ارسال می‌­شود و از طرف دیگر مجروحان برای مداوا در بیمارستان‌های نظامی اسرائیل بستری می­‌شوند. در این راستا چند ماه پیش در یک اتفاق جالب و نادر بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل از چند نفر از سران داعش در بیمارستان­‌های اسرائیلی بازدید کرد و بابت اقدامات تروریستی به ایشان تبریک گفت.
 
تیری میسان با اشاره به جلسه محرمانه کنگره آمریکا در حمایت از داعش که رویترز آن را فاش کرده، گفت: سعودی­‌ها بعد از این جلسه محرمانه عجولانه با خوشحالی حمایت خود را از داعش اعلام کردند. در همین ایام مصاحبه‌­ای از شبکه العربیه پخش شد که یکی از سران داعش، رهبر واقعی خود را ابوبکر البغدادی نمی­‌داند و می­‌گوید رهبر واقعی، شاهزاده عبدالرحمان است. عبدالرحمان برادر وزیر امور خارجه عربستان سعودی و سفیر این کشور در لندن و واشنگتن بوده است.
 
این کارشناس مسائل منطقه‌­ با اشاره به آموزش نظامی اعضای داعش در اردوگاه‌­های نظامی اردن گفت: ترکیه هم نقش موثری در تحولات منطقه دارد، ترکیه اردوگاه‌­های نظامی خاص خود را به همراه تسلیحات نظامی سبک و سنگینی که از طریق اوکراین و با اعتبار عربستان سعودی تهیه شده است، در اختیار داعش قرار می­‌دهد. تصاویری منتشر شده که صف چند کیلومتری خودروهای تویوتای جدید در آن دیده می­‌شود که از همین طریق برای داعش تامین می­‌شود.
 
میسان، ضمن اعلام وجود اسنادی از همراهی مک‌کین، سیاستمدار آمریکایی با داعش در عراق و سوریه، گفت: شاید گفته شود این حمایت مربوط به قبل است و هم‌اکنون چنین حمایتی وجود ندارد. این تحلیل کاملاً غلط است. شواهدی از مشارکت غرب در فروش نفت دزدیده شده توسط داعش از عراق وجود دارد. این نفت با دلالی عوامل موساد از طریق ترکیه و با نفتکش های یک میلیاردر ترک و آذری تبار به بندر عسقلان انتقال داده می‌شود، تا آنجا برای آن شناسنامه جعلی صادر شود تا مبداء این نفت‌ها مشخص نشود. این محموله به کشورهای اروپایی و آمریکا فروخته می­‌شود.
 
تیری میسان ضمن اعتقاد به سهیم بودن کشورها در دسیسه منطقه‌ای گفت: برخی از نمایندگان اتحادیه اروپا دقیقاً همین مطلب را مطرح کردند، آنها بعد از بررسی­‌های خود در عراق و پارلمان اروپا، مستنداتی از همین مطالب را ارائه کرده­‌اند.
 
این تحلیل­گر مسئل منطقه در پایان خاطر نشان کرد: ائتلافی ضدداعش درست شده است تا مواضع داعش بمباران شود. این در حالی است که مواضعی که بمباران می­‌شود معمولاً چند روز قبل تخلیه شده‌اند و داعش از این عملیات هیچ خسارتی نمی‌بیند بلکه این زیرساخت­‌های انرژی و منابع نفت و گاز سوریه است که نابود می­‌شود. حتی اخیراً محل استقرار برخی نیروهای مردمی مخالف داعش مورد هدف قرار گرفته و این نشان می­‌دهد که هدف اصلی ائتلاف نابودی داعش نیست.

+ نوشته شـــده در دوشنبه 93/7/14ساعــت 5:18 عصر تــوسط عباس | نظر
هر توافقی بهتر از عدم توافق است یعنی پذیرش ذلت خطیب جمعه تهران گ
خطیب جمعه تهران گفت: کیست که پرونده ننگین رژیم سیاه انگلیس را در حمایت از تروریست‌های منافق که 17هزار نفر را ترور کردند نبیند. این رژیم سیاه در خط مقدم حمایت از تروریست‌‌ها و حمایت از فتنه سال 88 است. هیچ‌گاه ملت ایران خواهان ارتباط با این دولت مکار نیست و نخواهد بود و شما هستید که به ایران احتیاج دارید.


به گزارش فارس، آیت‌الله سیداحمد خاتمی عضو مجلس خبرگان رهبری  در خطبه‌های نماز جمعه تهران با اشاره به مذاکرات هسته‌ای ایران، گفت: انتظار ما از این مذاکرات رعایت چارچوبی است که مقام معظم رهبری فرمودند و ما از آن حمایت می‌کنیم. خط ما خط ولایت است.
وی افزود: خدا قوت هم به مسئولان مذاکره‌کننده می‌گوییم و امیدواریم که بتوانند آن را به جایی برسانند. خطوط قرمز ما چند مورد است، اول ظرفیت غنی‌سازی به اندازه‌ای که نیاز کشور ما است باید حفظ شود و نیاز خودمان را نیز نظام تعیین می‌کند و کسان دیگر حق چنین کاری را ندارند.
خطیب نمازجمعه تهران ادامه داد: بحث تحقیق و توسعه باید ادامه پیدا کند و فناوران هسته‌ای ما باید در این زمینه تلاش کنند. ظرفیت غنی‌سازی سایت فردو حفظ و ماهیت آب سنگین اراک محفوظ شود. خروجی مذاکرات نیز باید رفع تمام تحریم‌‌ها باشد و اینها خطوط قرمز ما در این مذاکرات است.
آیت‌الله خاتمی تصریح کرد: حرف یک کلمه است و آن یک کلمه این است که عزت ایران اسلامی باید حفظ شود، حرفی که برخی گفته‌اند که هر توافقی بهتر از عدم توافق است این نامش پذیرش ذلت است. توافقی که همراه با پذیرش ذلت باشد توافقی است که ننگین و غیرقابل قبول از سوی این ملت است. عدم توافق با عزت، شرافت بر توافق ننگین اینچنینی دارد.
وی در ادامه با اشاره به اظهارات سخیف نخست‌وزیر انگلیس آن را دروغ اندر دروغ توصیف کرد و گفت: به دروغ برنامه هسته‌ای ما را متهم و ما را متهم به حمایت از تروریسم کرد، به دروغ ما را به این متهم کرد که با مردم خود بد تا می‌کنیم و همه آنچه در خودشان بود به ما نسبت داد.
خطیب نمازجمعه تهران،‌ ادامه داد: نباید انتقاد از اظهارات سخیف نخست‌وزیر انگلیس سبب شود تا سخنان و اظهارات مفید رئیس‌جمهور در سازمان ملل نادیده گرفته شود. اقدامات مفیدی داشتند و این اظهارات و اقدامات جای تشکر و سپاس دارد.
آیت‌الله خاتمی ادامه داد:‌ این اظهارات سخیف توسط سخنگوی وزارت امور خارجه جواب داده شد و توسط آقای رئیس‌جمهور محترم در بازگشت از سفر روسیه و نیویورک جواب دادند اما مردم انتظار به جایی داشتند که در نطق خود در سازمان ملل جواب اراجیف نخست‌وزیر انگلیس را می‌دادند اما با اینکه قدری دیر شد اما از این که این اظهارات سخیف، محکوم شد تشکر می‌کنیم.
وی افزود:‌ پرونده انگلیس پیش ملت ما بسیار سیاه است. از اول اشغال سرزمین فلسطین تا هم‌اکنون پرونده ننگین حمایت از این رژیم کودک‌کش و جلاد را دارد، دوم آنکه لندن پایه‌گذار گروه‌های تروریستی است که می‌توان به گروهک القاعده، داعش و منافقین اشاره کرد.
آیت‌الله خاتمی ادامه داد:‌ در انحراف نهضت مشروطیت اینها در خط مقدم بودند و در تحریک رژیم بعث صدام اینها نقش اول را داشتند، گاز سارین را اینها به صدام جنایتکار دادند که تعداد زیادی از رزمندگان ما را شهید و مجروح کرد و هم‌اکنون نیز گریبانگیر این گاز هستند.
وی افزود:‌ کیست که پرونده ننگین رژیم سیاه انگلیس را در حمایت از تروریست‌های منافق که 17هزار نفر را ترور کردند نبیند. این رژیم سیاه در خط مقدم حمایت از تروریست‌‌ها و حمایت از فتنه سال 88 است. هیچ‌گاه ملت ایران خواهان ارتباط با این دولت مکار نیست و نخواهد بود و شما هستید که به ایران احتیاج دارید.
خطیب نمازجمعه تهران ادامه داد:‌ من از این تریبون تأسف خودم را از ذوق‌زدگی برخی روزنامه‌نگاران از ملاقات رئیس‌جمهور با روباه پیر استعمار ابراز می‌کنم. به کجا می‌روید؟ به گونه‌ای تیتر زدند که تمام سال له له می‌زدند که با این دولت استعمارگر ارتباط برقرار شود.
وی با اشاره به تیتر برخی از این روزنامه‌‌ها افزود:‌ آدم احساس می‌کند که اینها بی‌قرار هستند برای رابطه با این استعمارگران و پس از این اظهارات سخیف آن را سانسور کردند. به جای اینکه دلبسته به دین و استکبارستیزی باشید دلبسته این جنایتکاران هستید.
آیت‌الله خاتمی ادامه داد:‌ من مقاله‌ای در یکی از این روزنامه‌‌ها دیدم که آقایی با همین شیفتگی گفته است که ما باید حرف‌های نخست‌وزیر انگلیس را فراموش کنیم چرا که تحت فشار صهیونیست‌‌ها چنین حرفی را زده است، غلط کرده است مگر قرار است هر وقت تحت فشار قرار می‌گیرند فحش به ایران بدهند. این اظهارات در حقیقت همراهی با این اظهارات موهن است. راه درست این است که این‌قدر این اعتراضات ادامه پیدا کند که انگلیسی‌‌ها مجبور به عذرخواهی شوند.
وی با اشاره به ائتلاف ضد داعش افزود: ائتلاف ضد داعش ائتلافی فریبکارانه و ریاکارانه است و اهداف شیطانی زیادی را دنبال می‌کند.
آیت‌الله خاتمی ادامه داد:‌ اول آنکه این گروه‌های تروریستی تولید خود شماست، خود شما روزی بن‌لادن را قهرمان ملی نامیدید و وزیر خارجه آمریکا به صراحت گفت که ما داعش را برای مقابله با جهان اسلام درست کردیم. سرکرده گروهک داعش توسط موساد تربیت شده است.
وی افزود: هدف، براندازی نظام سوریه است که یک نظام قانونی است، هدف دست انداختن در استقلال و تمامیت عراق است و تاکنون بار‌ها به زیرساخت‌های اساسی سوریه حمله شده است. در عراق به جای اینکه داعش را بزنند ارتش عراق را زدند.
خطیب نمازجمعه تهران ادامه داد:‌ اینها سه سال در سوریه هزینه کردند تا بتوانند نظام سوریه را سرنگون کنند اما نتوانستند و هم‌کنون می‌خواهند با این ائتلاف آن را به دست بیاورند.
آیت‌الله خاتمی تصریح کرد: این مسئله تجاوز آشکار به عراق و سوریه است. نام این مسئله اشغالگری است. بی‌اجازه کشوری وارد آن شدن و کشور را بمباران کردن از جهت تمام اصول اساسی حقوق بین‌المللی محکوم است.
آیت‌الله خاتمی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به مشکل آب در کشور گفت: همه می‌دانیم که در عرصه آب در کشور مشکل داریم و به وضعیت قرمز می‌رسیم.
وی با اشاره به اینکه مردم ما مسلمان و پیرو قرآنند، اظهار کرد: خداوند مسرفان را دوست ندارد و آنان را در قرآن برادران شیطان خوانده و به ویژه در روایات از اسراف آب نهی شدید شده است.
آیت‌الله خاتمی پرهیز از اسراف آب را تکلیف شرعی و میهنی همگان خواند و گفت: در این زمینه اقداماتی را می‌توان صورت داد. به عنوان مثال اصلاح سیستم آبیاری کشور که اگر اصلاح شود از اسراف آب در بخش کشاورزی که 90 درصد آب ما صرف آن می‌شود، جلوگیری خواهد شد.
وی نتیجه اصلاح مصرف در بخش کشاورزی را افزوده شدن 10 درصد به آب شرب مردم عنوان کرد و با یادآوری اینکه بسیاری از آب‌های ما از کشور خارج می‌شوند، گفت: خوشبختانه از سوی دولت کارهای مهمی در این عرصه انجام شده است.
خطیب جمعه تهران ادامه داد: در مورد کمبود آب ما از عوامل معنوی در مشکلاتمان غافل شده‌ایم؛ به ما گفته‌اند بروید به در خانه خدا و استغفار کنید که خدا بارانش را می‌فرستد؛ صادقانه بروید و از گناهانتان توبه کنید، خداوند باران فراوان بر شما فرو می‌ریزد.
وی با ابراز تاسف از فراموشی نماز باران در جامعه ما که در روایات به آن سفارش شده است،‌گفت: از همه مومنین، علمای بلاد و ائمه جمعه درخواست می‌کنم که نماز باران را در جامعه زنده کنند که البته آدابی دارد که باید 3 روز روزه گرفت و با وضعیتی خاص متضرعانه به در خانه خدا رفت.
آیت‌الله خاتمی به نگرانی عده‌ای در مورد باران نیامدن پس از خواندن نماز آن اشاره و خاطرنشان کرد:‌ ما وظیفه داریم متضرعانه نماز باران بخوانیم، خداوند اگر مصلحت ما بداند باران می‌فرستد و اگر صلاح نداند باران نمی‌فرستد و این حجت شرعی نیست که دست از وظیفه خود بکشیم.
وی در ادامه با تشکر از مدال‌آوران ورزشی در بازی‌های آسیایی که موجب غرور ملی شدند، گفت: امیدوارم همانطور که در عرصه ورزشی قهرمان شدند بتوانند در عرصه معنوی هم قهرمان شوند.
خطیب جمعه تهران همگان را به آماده بودن برای برگزاری جشن‌های عید سعید غدیر فرا خواند و گفت: قربان عید امامت حضرت ابراهیم خلیل‌الرحمان و غدیر عید امامت امیرالمومنین علی (ع) است و خیلی مناسب است در این چند روز سخن از امامت و ولایت گفته شود.
وی خاطرنشان کرد: به همان اندازه که سفارش شده در عزای امام حسین (ع) محزون باشیم روز عید غدیر را روز شادی قرار داده و به هم تبریک بگوییم و عیدی دهیم.
وی همچنین با تسلیت سالروز شهادت امام محمد باقر (ع) به روز نهم ذیحجه که روز عرفه است اشاره و خاطرنشان کرد: ظهر تا غروب فردا برابری می‌کند با تمام ماه مبارک رمضان در استجابت دعا؛ در این روز برای رفع مشکلات کشور و رفع شر دشمنان از سر مسلمانان دعا کنید.
خطیب نمازجمعه تهران، در ادامه مبحث سبک زندگی خود گفت: مشروعیت همه قوانین به خدا برمی‌گردد لذا باید از ولی فقیه اطاعت کرد چرا که منصوب امام زمان (عج) است و خود حضرت فرموده‌اند که در پیشامدهای روزگار به راویان احادیث ما مراجعه کنید.
رحیم‌پورازغدی در سخنرانی پیش از خطبه‌ها: فرهنگ اقتصاد اسلامی نیازمند تبلیغ رسانه‌ای است 
به گزارش ایسنا، حسن رحیم‌پورازغدی در سخنان پیش از خطبه‌های نماز جمعه تهران با بیان اینکه در اسلام کار همتراز عبادت به شمار می‌آید، گفت: بر اساس روایتی از امام محمدباقر(ع) هر کس برای عزت و استقلال خود، ‌خانواده و ملتش تلاش دنیوی کند در زمان ملاقات با خدا با چهره‌ای نورانی حاضر خواهد شد. ایشان همچنین در روایت دیگری می‌گوید که نباید تنها به خود و خانواده اکتفا کرد، بلکه تأمین همسایگان،‌ محلات، شهر‌ها و کشورهای همسایه نیز باید مدنظر قرار گیرد. 
وی به روایت دیگری از امام محمد باقر(ع) اشاره کرد و افزود: طبق گفته ایشان کسانی که کالایی را از جایی می‌گیرند و به جای دیگری می‌دهند بدون آنکه کاری روی آن انجام دهند حق سودبری ندارند، این قابل توجه کسانی است که در بازارهای ما پول مفت به دست می‌آورند. 
این عضوشورای عالی فرهنگی با بیان اینکه از نظر امام محمدباقر(ع) فلسفه پول و ثروت برای داشتن رفاه متوسط و زندگی شرافتمندانه برای همه مردم است افزود: بر اساس این روایت آن پولی الهی است که بتوان با آن مشکلات را حل کرد، اما برای سرمایه‌دارانی که به فکر محرومین نیستند پول و سکه، داغ و عذاب الهی خواهد بود. 
رحیم‌پورازغدی با تأکید بر لزوم رعایت تعادل اقتصادی خاطر نشان کرد: ‌امام محمد باقر(ع) می‌گوید خداوند برای انسان نه زندگی عاجزانه می‌خواهد نه زندگی اشرافی و رفاه‌زدگی، درواقع نه گدابازی سبک زندگی اسلامی است نه رفاه‌زدگی، بلکه سبک زندگی درست حد وسط است باید آن را شناخت و ترویج کرد. 
این مدرس دانشگاه ادامه داد: بر اساس روایت دیگری از امام محمد باقر(ع) در زندگی اسلامی سه اصل باید رعایت شود. یکی دین‌شناسی درست به این معنا که باید دین را عمیقاً‌ و استدلالی بشناسیم و فهم ظاهری و عوامانه در حد چراغانی روز عید و سیاه‌پوشی روز عزا کافی نیست. دیگر اینکه در مشکلات اقتصادی نباید سازمان کار از هم بپاشد یعنی اقتصاد یک کشور اسلامی نباید با دو ضربه از بین برود، بلکه باید در تحریم‌‌ها مقاوم باشد. نکته سوم رعایت اصول دینی در معاملات است. ایشان در این مورد می‌گویند وای بر بازار و اقتصادی که زبان و ادبیات مذهبی در آن است اما دین خدا در معاملاتشان در آن جاری نیست. 
سخنران پیش از خطبه‌های نماز جمعه با استناد به روایت دیگری از امام محمدباقر(ع)درمورد حدود پول در آوردن گفت:‌در این روایت آمده خداوند گنج اندوختن را حرام کرده بلکه باید تولید انجام شود و خرج فرد و جامعه شود. ایشان می‌گوید که حرمت گنج اندوختن از شراب هم بالاتر است. 
وی اضافه کرد: بر اساس فرمایشات امام باقر(ع) سرمایه‌داران الهی کسانی هستند که رفتار اقتصادی خود را رعایت می‌کنند و به مقداری که زندگی‌شان تأمین می‌شود قانع هستند و مازاد آن را به نیازمندان می‌دهند. 
رحیم‌پورازغدی در پایان گفت:‌ این سبک زندگی اسلامی و اقتصادی نیازمند تبیین و تبلیغ رسانه‌ای است و ما باید فرهنگ اقتصاد اسلامی را در جامعه ترویج کنیم. 

+ نوشته شـــده در شنبه 93/7/12ساعــت 8:27 صبح تــوسط عباس | نظر
ملک عبدالله بن عبدالعزیز دوباره مرد. ( یا فوت شد) عبدالله بن

بسمه تعالی

حاشیه های مرگ احتمالی ملک عبدالله!/ کارتون: عباس ناصری
ن

ملک عبدالله بن عبدالعزیز دوباره مرد. ( یا فوت شد)

 

 

عبدالله بن عبدالعزیز پادشاه عربستان صعودی برای چندمین بار در فضای مچازی مرده شد. ولی هر بار بعد از دو روز زنده شده است!

آفتاب:

مجتهد فردی که همواره اطلاعاتی از درون خاندان آل سعود منتشر می کند در واکنش به خبر مرگ ملک عبدالله نوشته است: نمی توانم اخباری که درباره مرگ ملک عبدالله در شبکه های اجتماعی منتشر شده است را تایید یا تکذیب کنم اما سانسور شدیدی که حکمفرماست احتمال صحت این موضوع را تقویت کرده است زیرا غیر از متعب پسر ملک عبدالله و خالد التویجری کسی به پادشاه دسترسی ندارد.

 به گزارش خبرگزاری مهر،این در حالی است که یکی از کاربران در شبکه اجتماعی تویتر با اشاره به آماده باش نیروی زمینی سعودی نوشته است: نیروی زمینی در دو صورت به حال آماده باش در می آید جنگ یا مرگ حاکم.

 

 

 ???????? اخبار آخرالزمان  ????????

امام صادق (ع) می فرمایند: هرکس مرگ عبدالله را برای من تضمین کند، من ظهور قائم (عج) را برای او ضمانت میکنم. وقتیکه عبدالله درگذشت مردم برای حکومت به کسی توافق نمیکنند و فروانروائی های چند ساله پایان یافته و حکومتهای چندماهه و چند روزه فرا میرسد. چندان طول نمیکشد تا حکومت بدست صاحب اصلی اش حضرت حجت برسد. انشاءالله

منابع:


+ نوشته شـــده در پنج شنبه 93/7/10ساعــت 7:44 صبح تــوسط عباس | نظر
+ چادر به سرم چه باشکوه آمده است شیطان ز (حجابم) به ستوه آمده ا

+ بسمه تعالی

 چادر به سرم چه باشکوه آمده است 
شیطان ز (حجابم) به ستوه آمده است
.
خورشید اگر برهنه ازکوچه گذشت
تقلید نکن ز پشت کوه آمده است

.



+ نوشته شـــده در چهارشنبه 93/7/9ساعــت 9:24 صبح تــوسط عباس | نظر
آهنگر بلخ و آلزایمر سیاسی! (یادداشت میهمان) دیدار هفته گذشته آق

دیدار هفته گذشته آقای روحانی رئیس‌جمهور و دیوید کامرون نخست‌وزیر انگلیس شاید مهم‌ترین سوژه هفته‌های اخیر بوده است که تحلیل‌های بسیاری را در پی داشته و با دو واکنش متفاوت از سوی جریانات سیاسی کشور مواجه شده است؛ جریانی که از مدتی پیش با آسمان ریسمان به هم بافتن رسالت خود را در تئوریزه کردن این دیدار می‌دید و بر آن بود که با برشمردن ثمرات و برکات این دیدار آن را در افکارعمومی جامعه که بر مبنای ذهنیت و تجربه‌ای تاریخی نگاهی به شدت منفی نسبت به «استعمار پیر» دارد، توجیه کند. تلاش‌هایی که البته محدود به چند هفته اخیر نیست و به نوعی می‌توان جرقه‌های آغازین آن را تا همان روزهای نخست پس از 24 خرداد سال گذشته رهیابی کرد و آن را ذیل کوشش‌ها برای تئوریزه کردن برقراری رابطه با «شیطان بزرگ» یا به زعم آنها شکستن تابوی مذاکره با آمریکا تحلیل کرد که در ساحت‌ها و ابعاد گوناگونی تجلی یافت و افراد مختلفی در سطوح متفاوت برای آن به میدان آمدند؛ از تحلیل‌های خاص مطبوعاتی گرفته تا روی آوردن به تحریف مواضع ضد استکباری امام راحل«ره»!
و جریان دیگری که با استناد به سابقه تاریخی «روباه پیر» و نیز تجربه ناموفق تماس تلفنی سال گذشته با «شیطان بزرگ»، این دیدار را نیز در همان پازل مدل پیشین (تماس تلفنی با اوباما) ارزیابی کرده و معتقد بود این دیدار در شرایط فعلی کمترین دستاوردی برای نظام نخواهد داشت، بدان سبب که نه تنها در طول سال‌های پس از انقلاب، بلکه حتی در برهه‌های خاصی که تغییری در رویکرد سیاست خارجی دولت ایجاد شده در سال‌های موسوم به اصلاحات و نیز یک سال اخیر نیز ذره‌ای از دشمنی این دو متحد دیرین علیه نظام اسلامی کاسته نشده و چه بسا هر روز بیشتر و کینه‌توزانه‌تر از پیش تداوم یافته است. چه این که این تعارضی بنیادین است که با تغییر مقطعی رویکردها تحولی در اساس آن پدید نمی‌آید مگر به تحول بنیادین ماهیت یکی از طرفین.
در این مجال البته بنای پرداختن به نتیجه این دیدار و سخنان گستاخانه دیوید کامرون در مجمع عمومی سازمان ملل و اثبات درستی پیش‌بینی‌های منتقدان و نیز سکوت معنادار جریان رسانه‌ای طرفدار نزدیکی به غرب نسبت به آن چه تنها چند ساعت پس از آن دیدار به زعم ایشان «تاریخی» که قرار بود «یخ روابط تهران لندن را آب کند» را نداریم، که درخصوص آن به اندازه کافی سخن گفته شده است.
موضوع این جستار اشاره به مواضع برخی از مدافعان این دیدار است که به جای اقرار به «خطای محاسباتی» خود در اعتماد و خوش‌بینی مفرط به دشمن، و آسیب‌شناسی رویکردی که علی‌رغم ادبیات متملقانه و تعهدات سخاوتمندانه در کاستن از حجم دشمنی‌های دشمن توفیقی نداشته و تازه‌ترین نتیجه‌اش ویرانی کاخ آمال حامیان خود بوده است، در اقدامی عجیب به فرار به جلو روی آورده و کوشیده با ادعایی مضحک درخصوص منتقدان در واقع بر این ناکامی دولت سرپوش بگذارد؛ و آن ادعای عجیب این‌ که گویی منتقدان «توقع داشتند کامرون  پس از دیدار با روحانی به حامی پر و پا قرص  دولت ایران تبدیل شود» و حال که چنین نشده است اتفاق خاصی نیافتاده و در واقع فقط انتظارات منتقدان درست از آب درنیامده است!!!
متأسفانه ظاهرا زلزله‌ای که پس از آن دیدار «تاریخی» در اردوگاه مدافعان «دیپلماسی لبخند» رخ داده آن اندازه ویرانگر بوده که برخی از این حضرات را دچار پریشان‌گویی و اعوجاج فکری کرده است! در واقع‌ گویی آقایان دچار «آلزایمر سیاسی» شده از یاد برده‌اند که اتفاقا خود ایشان بودند که در انبوه تحلیل‌ها و اظهارات چند روزه اخیر خود چنین پیامدی را بر این دیدار قائل بوده و این‌گونه القاء می‌کردند که گویی دشمنی‌های دیرین چندین و چند ساله تنها به اعجاز یک «لبخند» از میان خواهد رفت و به این طریق چیزی به نام «دشمن» برای جمهوری اسلامی اساسا دیگر وجود خارجی نخواهد داشت، کافی است یک قدم به سمت طرف مقابل برداریم خواهیم دید که آنها ده قدم به پیش می‌آیند که از قضا این گونه هم شد و طرف مقابل هم گامی به پیش برداشت، منتها نه در مسیر دوستی و عادی‌سازی روابط، که در افزون‌طلبی و باج‌خواهی! اینان مدعی بودند ریشه تمام تنش‌ها و تعارضاتی را که تاکنون در روابط نظام اسلامی با نظام سلطه وجود داشته نه در مبانی و ماهیت دو نظام (نظام اسلامی و نظام سلطه)، که در رویکردهای مقطعی هر دو نظام باید جست و از این روست که با کنار گذاشتن رویکردهای به زعم ایشان «تنش‌زا» می‌توان امیدوار بود این روابط به تعاملی عادی و معمولی شبیه تعامل با سایر کشورها تبدیل شود.  ایشان البته هرگز به این سوال اساسی پاسخ نمی‌دادند که بر فرض صحت مقدمات آنها این نحو «تنش‌زدایی» با دنیای استکبار تاکنون چه عایدی برای نظام اسلامی در پی داشته و آیا به راه انداختن «نبرد تمدن‌ها» در سال مزین به «گفتگوی تمدن‌ها» از برکات این رویکرد بوده است، یا «محور شرارت» نامیدن ایران از سوی کسی که خود مجسمه شرارت بود آن هم در دورانی که به تعبیر رهبری معظم انقلاب «ادبیات برخی مسئولین به تملق ]نسبت به غرب و به ویژه آمریکا[ آلوده شده بود»، و یا بدعت بی‌سابقه اخیر در نپذیرفتن سفیر دائم ایران در سازمان ملل و یا... ؟! و حالا به جای اعتراف به توهمات نابسنده خود، پندارهای خود را به دیگران نسبت داده و خواسته‌اند در این ناکامی خود دیگران را نیز شریک و سهیم گردانند!
علاوه بر آن ظاهرا اختلال حواس آقایان به حدی بوده که هنوز متوجه نیستند و یا شاید تظاهر به این امر می‌کنند  که انتقادات مطرح شده نه معطوف به دیوید کامرون و سخنان گستاخانه وی، که متوجه رئیس‌جمهور محترم خودمان است که چرا در برابر این یاوه‌گویی‌ها کمترین واکنشی نشان ندادند و حتی به نوعی از اشاره صریح به نام «آمریکا» و «انگلیس» به مثابه ریشه تمام شرارت‌ها و خشونت‌ها و افراطی‌گری‌ها ابا کردند! به عبارت دیگر نه تنها در میان منتقدان این رویکرد کسی کمترین انتظاری نداشت که پس از این دیدارهای صرفا تبلیغاتی کمترین تغییری در مناسبات نظام اسلامی با سرکردگان نظام سلطه حاصل شود، که اتفاقا چنین گمانی را یک توقع ساده‌لوحانه و کودکانه می‌دانست که بغایت از درک واقعیت‌های جاری در عرصه جهان خارج بی‌بهره است، و حتی دور از انتظار نمی‌دانست که این انگلیسی خبیث اراجیف بارها گفته شده خویش را باز هم تکرار کند، بلکه سوال این است که اگر قرار است پس از تمام این دیدارها و گفتگوها که بعضا «نابجا» نیز بوده است و دست و دلبازی‌های سؤال‌برانگیز در حوزه تعهدات خودی و تساهل و نادیده‌انگاری تعهدات طرف مقابل همچنان اتهامات و اهانت‌ها و افزون‌طلبی‌ها و زیاده‌خواهی‌های آنان بر مدار سابق باشد، چه حاصل از این تغییر رویکرد که بسا به قیمت شکسته شدن ابهت انقلاب اسلامی در برابر ملت‌های به پاخاسته نیز تمام بشود و به تعبیر سکان‌دار حکیم انقلاب اسلامی را در چشم آزادگان جهان به «تذبذب» نیز متهم بدارد؟

سیده‌آزاده امامی

+ نوشته شـــده در چهارشنبه 93/7/9ساعــت 9:13 صبح تــوسط عباس | نظر
«رجانیوز» در سالگرد اعدام مهدی هاشمی بررسی میکند؛ تفاوت مشی امام
بسمه تعالی
«رجانیوز» در سالگرد اعدام مهدی هاشمی بررسی می‌کند؛
تفاوت مشی امام و هاشمی در برخود با افراطی‎ترین جریان پس از انقلاب/ تاکید امام بر برخورد با مهدی هاشمی؛ پیشنهاد هاشمی برای سفیر شدن او!

 

گروه تاریخ انقلاب اسلامی - رجانیوز: طی 11 سال رهبری امام خمینی جریان‌های مختلف افراطی و منحرف از خط اصیل انقلاب در جامعه و فضای سیاسی کشور بروز یافتند که بنیانگذار جمهوری اسلامی به تناسب حیطه تأثیر و میزان خطرشان با آنها برخورد کردند. جریانات تجزیه طلب پنهان شده پشت نقاب قومیت‌ها و گروهک موسوم به مجاهدین خلق از جمله این جریان‌ها هستند که هرکدام با تندروی‌های مخصوص به خود، به مردم و انقلاب ضررهایی زدند و امام بحران به‌وجود آمده ناشی از تندروی آنها را مدیریت و کنترل کرده و با آنها برخورد می‌کنند.

در هریک از این مقاطع حساس، مواضع و عملکرد افراد و جریان‌های مدعی در خط امام و انقلاب بودن و مرزبندی یا عدم مرزبندیشان با جریانات تندرو که توسط امام با آنها برخورد می‌شود، سنگ محکی برای پایبندی آنها و صداقت در ادعایشان است. این مرزبندی در مواضع و عملکرد آنقدر مهم است که عدم توجه و عمل به آن، گاهی باعث غلتیدن به دامان همان گروه تندرو در طول زمان می‌شود.
 
*به جرأت می‌توان گفت یکی از بی‌نظیرترین و در صورت اغماض کم نظیرترین جریانات تندرو و افراطی به‌وجود آمده در طول عمر سی و پنج‌ساله انقلاب اسلامی، «باند سیدمهدی هاشمی» بوده است.
 
کارنامه زندگی شخصی و سیاسی مهدی هاشمی پر از تندروی و افراط در زمینه‌های مختلف است. او قبل از انقلاب در قهدریجان گروهی تشکیل داده بود که به برخوردهای خشن و ضرب و شتم مخالفین و مضروب نمودن آنها معروف بود. در کارنامه این گروه که به هدفی‌ها معروف بودند چندین فقره آدم ربایی و حداقل 4 قتل از جمله قتل ‌آیت‌الله شمس آبادی از روحانیون اصفهان به چشم می‌خورد. مهدی هاشمی و یارانش سال 55 به خاطر قتل ‌آیت‌الله شمس آبادی دستگیر و زندانی شده و تعدادی از آنها به اعدام محکوم شدند. مهدی هاشمی که پیش از دستگیری نیز با ساواک ارتباطاتی داشت طی نامه‌ای به رئیس ساواک اصفهان تمایل خود به همکاری را اعلام کرده و به خاطر معافیت و تخفیف در مجازات به خاطر همکاری با مأموران امنیتی اطلاعات خود را در اختیار آنها گذاشت. ولی طولانی شدن روند پرونده و همزمانی آن با ایام انقلاب، باعث شد آنها در روزهای منتهی به 22بهمن از زندان فرار کنند.
 
مهدی هاشمی که برادرش‌سالها قبل از انقلاب با دختر ‌آیت‌الله منتظری ازدواج کرده بود، پس از انقلاب در پرتو دوستی‌اش با شهیدمحمدمنتظری و وابستگی به بیت ‌آیت‌الله منتظری به سطوح بالای سپاه راه می‌یابد و پس از شهادت شهید منتظری هم به خاطر حمایت‌های ‌آیت‌الله منتظری که برادرش ریاست دفترش را به عهده گرفته به فعالیت‌های خود در نهضت‌های آزادی بخش سپاه ادامه می‌دهد. دیدگاه مهدی هاشمی راجع به صدور انقلاب با نگاه حضرت امام در تضاد بود چرا که امام خمینی صدور انقلاب را از روش‌های فرهنگی میسر و صحیح می‌دانستند، ولی مهدی هاشمی صدور انقلاب را تنها از طریق ایجاد حرکت‌های مسلحانه در سایر کشورها و حمایت از آنها میسر می‌دانست.
 
کم کم باند مهدی هاشمی متحدان استراتژیکی در بیوت برخی روحانیون و ائمه جمعه، مجلس، دولت و نهادهای مختلف می‌یابند و در معادلات سیاسی داخلی نیز ایفای نقش می‌کنند. انتشار شبنامه‌های مختلف علیه مخالفین و حتی جعل سند علیه آنها از دیگر اقدامات آنها بود.
 
 
امام خمینی از قبل از انقلاب و به خاطر ماجرای قتل ‌آیت‌الله شمس آبادی مهدی هاشمی را فردی خطرناک و غیرقابل تأیید می‌دانست. به همین خاطرحاضر به حمایت از تحصنی که در کلیسای سنت ماری فرانسه و در حمایت از برخی زندانیان سیاسی که در بین آنها نام سیدمهدی هاشمی نیز وجود داشت نشد.[1] 
 
امام پس از انقلاب و مسلط شدن مهدی هاشمی بر واحد نهضت‌های آزادی بخش سپاه، نسبت به مراقبت از او هشدار می‌دهند. طی ملاقاتی که مسئولان اطلاعات سپاه با امام داشتند امام صراحتاً به آنها می‌گویند: «در مورد فعالیت اینها(مهدی هاشمی و باند او) کنترل داشته باشید و آنها را زیرنظر داشته باشید. اینها باید قلع و قمع شوند. »[2] پس از تأسیس وزارت اطلاعات نیز هشدارهای اینچنینی توسط امام به ‌آیت‌الله ری شهری داده می‌شود.
 
مهدی هاشمی و بخشی از باند او نهایتاً در سال 65 دستگیر می‌شوند و پس از اعترافات و طی مراحل دادرسی، مهدی هاشمی و یک نفر دیگر به اعدام محکوم می‌شوند.
 
ماجرای برخورد با مهدی هاشمی و باند او حدود یکسال به طول می‌انجامد. با توجه به گسترده بودن ابعاد فعالیت‌های باند مهدی هاشمی، سیر رسیدگی به پرونده فراز و نشیب‌های فراوانی را طی می‌کند. تعلیق چندین روزه ملاقات‌های ‌آیت‌الله منتظری، نامه‌نگاری‌های متعدد ایشان با امام خمینی، احضار هادی هاشمی و تبعید او به سمنان و فرار او از آنجا و دیدارهای چندین باره مسئولان امنیتی کشور با ‌آیت‌الله منتظری بخش کوچکی از چالش‌های یک‌ساله رسیدگی به پرونده مهدی هاشمی است.
 
‌آیت‌الله ری‌شهری وزیر اطلاعات وقت نیز که مسئول این قضیه بود، همه مراحل را با امام راحل چک می‌کرد تا مبادا به واسطه خطا یا اشتباهی، این مأموریت حساس و خطیر با حواشی روبرو شود. امام نیز به‌طور کتبی یا شفاهی راجع به موضوعات اظهارنظر و راهنمایی می‌کردند.
 
ایشان همچنین در اولین روزهای پیگیری پرونده توسط وزارت اطلاعات نامه‌ای به ‌آیت‌الله منتظری می‌نویسند و به او گوشزد می‌کنند که ارتباط افراد بدسابقه‌ای مثل مهدی هاشمی به ضرر ایشان است. امام در پایان نامه خود چنین می‌نویسند:
 
« من تأکید می‌کنم که شما دامن خود را از ارتباط با سیدمهدی پاک کنید که این راه بهتر است والّا هیچ عکس‌العملی در رسیدگی به امر او از خود نشان ندهید که رسیدگی به امر جنایات مورد اتهام حتمی است. »[3] 
 
سیدمهدی هاشمی پس از دستگیری به جرایم مختلفی که قبل و بعد از انقلاب توسط او و یارانش انجام شده اعتراف می‌کند. قتل ‌آیت‌الله شمس آبادی، همکاری با ساواک، قتل مهندس بحرینیان رئیس کمیته انقلاب اسلامی اصفهان، قتل عباسقلی حشمت و دوفرزندش، تخریب برخی نهادها و مسئولان کشور از طریق پخش شبنامه، سازماندهی افراد همسو با جریان خود در حوزه‌های علمیه تحت پوشش ‌آیت‌الله منتظری از مهمترین سرخط‌های اقدامات او در داخل کشور است.
 
در خارج از کشور نیز اعتقاد به مشی مسلحانه برای صدور انقلاب و پیاده کردن منویات گروه نتایج فاجعه باری از جمله جنگ بین گروه‌های انقلابی افغانی و کشته شدن چندهزار نفر را به دنبال دارد.
 
تسامح هاشمی همزمان با کشیدن ترمز افراطی‌ها توسط امام خمینی
 
با وجود جدیت و عدم مسامحه امام در برخورد با باند افراطی سیدمهدی هاشمی و در طول یکسال مراحل رسیدگی به پرونده که ‌آیت‌الله منتظری همه تلاش خود را مصروف حمایت از مهدی هاشمی و سنگ‌اندازی در رسیدگی به این پرونده می‌کرد؛ آقای هاشمی رفسنجانی نه تنها موضعی در برابر این جریان افراطی نمی‌گیرد بلکه روند مسامحه کاری و مدارا با آنها را در پیش می‌گیرد. این مسامحه به نحوی است که آقای هاشمی رفسنجانی در برابر دیدگاه‌هایی که معتقد به برخورد با جریان منحرف و تندرو مهدی هاشمی بودند پیشنهاد محول کردن مأموریت‌های خارجی به عنوان رایزن فرهنگی یا سفیر به آنها را ارائه می‌داده است.
 
یک نمونه این پیشنهادات مربوط به سال 65 و قبل از دستگیری مهدی هاشمی است. مهدی هاشمی در بخشی از اعترافات خود راجع به انتقال اخبار دیدارها و ملاقات‌های ‌آیت‌الله منتظری به او و جمعی از یارانش توسط برادرش هادی هاشمی (رئیس دفتر ‌آیت‌الله منتظری) می‌گوید: «حاج احمدآقا از قول یکی از دوستان مجلس… نقل نموده که خطر فلانی(یعنی این حقیر) از مسعود رجوی برای انقلاب بیشتر است، که آقا شدیداً به او اعتراض کرده‌اند و بعداً آقای هاشمی جریان پیشنهاد مسافرت من به خارج از کشور را مطرح نموده‌اند. »[4] 
 
‌آیت‌الله منتظری نیز درباره این پیشنهاد هاشمی می‌گویند: «یک وقت این اواخر بود که آقای هاشمی رفسنجانی در یک جلسه‌ای در منزل ما مطرح کردند که روی سید مهدی هاشمی حساسیت هست. خوب هست ایشان را بفرستیم در خارج از کشور در یک سفارتخانه‌ای باشد و در ایران نباشد.»[5] 
 
 
 
آقای هاشمی رفسنجانی بعدها در توجیه این پیشنهاد خود چنین می‌گوید: «می‌دانستیم آقای منتظری زندانی شدن سید مهدی را تحمل نمی‌کند. فکر می‌کردیم اگر به عنوان سفیر به خارج از کشور برود، از بیت دور می‌شود. البته همه موافق نبودند و می‌گفتند: اگر به خارج برود، دستش باز‌تر می‌شود. چون در نهضت‌های خارج از کشور هم بود که شاید کارهای افراطی کند»[6] 
 
جالب آنکه او در پاسخ به این سؤال که «چرا مثل امام موضع نگرفتید؟ یعنی ضرورت برخورد با کسی که پرونده دارد و متهم است. » می‌گوید: «ملاحظاتی داشتیم. به امام هم گفتیم. ولی ایشان که همه حرف‌های ما را قبول نمی‌کردند. وزارت اطلاعات گزارش‌هایی به امام می‌داد. بعد‌ها از خانم امام شنیدیم که امام با خواندن آن گزارش‌ها عصبانی می‌شدند.»[7]
 
نکته جالب توجه در این اظهارت، این نکته است که هاشمی هنوز که هنوز است برخلاف امام حاضر به موضع گیری صریح راجع به سیدمهدی هاشمی نیست و جرایم باند مهد هاشمی این مطلب را به گونه‌ای بیان می‌کند که حتی نوع نگاه امام را معلول گزارش‌های وزارت اطلاعات می‌داند. امری که ‌آیت‌الله منتظری نیز سعی بر القای آن دارد: «وزارت اطلاعات هم در این بین نقش مؤثری را ایفا می‌کرد. از ناحیه مسئولان وزارت اطلاعات گزارش‌های مختلفی به ایشان داده می‌شد که برخی از آنها حدسیات و تحلیل‌های غلط و برخی اکاذیبی بود که به عنوان واقعیات به ایشان گزارش می‌شد و ایشان گزارش‌های آنان را وحی منزل می‌پنداشتند.»[8] 
 
اما مدارای آقای هاشمی رفسنجانی خلاف نظر امام در برخورد با گروه منحرف مهدی هاشمی حتی در زمان بازداشت مهدی هاشمی نیز ادامه می‌یابد. او در بخشی از خاطرات خود می‌نویسد: «شب با دیگر سران قوا مهمان احمد آقا بودیم. امام هم در جلسه شرکت کردند. از امام درخواست کردیم آن قسمت از نوار مصاحبه سید مهدی [هاشمی] که به ضرر آقای منتظری تمام می‌شود، منتشر نشود. قبول فرمودند و نیز عجالتاً از بازداشت سید هادی صرف نظر کردند، به امید اینکه بعد از انتشار مصاحبه‌ها وضع اصلاح شود. »[9] 
 
اما نسخه پیچی‌های آقای هاشمی رفسنجانی بر خلاف نظر امام تمامی ندارد و نمونه دیگر مدارا با باند مهدی هاشمی، پیشنهاد مأموریت خارجی این بار به سیدهادی هاشمی(داماد و رئیس دفتر ‌آیت‌الله منتظری) است.
 
لازم به ذکر است در جریان رسیدگی به پرونده مهدی هاشمی، با توجه به اینکه برادرش هادی رئیس دفتر ‌آیت‌الله منتظری بود و نقش مهمی در معادلات داشت، اعترافاتی علیه او بیان شد که نشانگر مجرم بودن او بود و به نوعی او نیز یکی از متهمان این پرونده محسوب می‌شد.
 
از سوی دیگر پس از دستگیری مهدی هاشمی وتعدادی از افراد باند او، شب نامه‌ها و اعلامیه‌هایی منتشر می‌شد که با پیگیری‌های وزارت اطلاعات مشخص شد هادی هاشمی آنها را مدیریت می‌کند. اعلامیه‌هایی که امام خمینی در نامه‌ای به آیت‌الله ری‌شهری وزیر وقت اطلاعات درباره‌شان می‌نویسند: «و با توجه به جوسازی‌ها و اعلامیه‌هایی که با اسامی مختلف توسط افراد ضدانقلاب و منحرف وابسته به مهدی هاشمی پخش گردیده است که نه تنها سوء ظن را بیشتر می‌کند که خود دلیل مستقلی است بر خط انحراف از انقلاب و اسلام جنابعالی موظف هستید به جمیع جوانب این امر با کمال دقت و انصاف رسیدگی نمایید…» همچنین نقش آفرینی هادی هاشمی در مسائل مختلف و تأثیر اقدامات او بر آیت‌الله منتظری به حدی است که برخی از افراد نزدیک به آیت‌الله منتظری نیز خواستار برخورد با او هستند:
 
«یکبار حضرت امام فرمودند آقای طاهری[اصفهانی] مرا قسم دادند که مهدی را رها کنید و هادی را بگیرید؛ چون همه فتنه‌ها زیر سر هادی است.»[10] 
 
پس از احضار و بازجویی از هادی هاشمی، او مسئولیت بخشی از اتهامات را پذیرفته و برخی دیگر از تخلفات را انجام دستورات آیت‌الله منتظری عنوان کرد. منتسب کردن بخشی از جرایم و تخلفات توسط هادی هاشمی به آیت‌الله منتظری بر پیچیدگی ماجرا می‌افزود. از آنجایی که مجرم بودن هادی محرز بود وزیر اطلاعات وقت طی نامه‌ای به امام پیشنهاد تبعید هادی هاشمی و جدایی او از دفتر آیت‌الله منتظری را می‌دهند. امام خمینی تصمیم‌گیری راجع به این موضوع را به نظر سران سه قوه محول می‌کنند. در این جلسه هاشمی رفسنجانی پیشنهاد می‌کند مأموریتی خارجی به او محول شود!
 
آیت‌الله ری شهری وزیر اطلاعات وقت، ماجرای این پیشنهاد و برخورد حضرت امام را اینگونه روایت می‌کند: «رؤسای سه قوه پس از بحث در این‌باره به نظر واحدی نرسیدند. یک نظر این بود که به وی مأموریتی در خارج از کشور محول شود. یک نظر موافق تبعید بود. نظر دیگر این بود که اگر حضرت امام با رفتن وی به خارج از کشور موافق نباشند، تبعید صورت گیرد.
 
پیشنهاد اول با من مطرح شد که با آن مخالفت کردم. زیرا اولاً آقای هادی هاشمی یک مجرم بود. چگونه می‌توان به یک مجرم، شرافت نمایندگی و کارگزاری جمهوری اسلامی ایران را در خارج از کشور واگذار کرد.
 
ثانیاً هدف اصلی، دور شدن او از آقای منتظری بود. اگر او به حکم حضرت امام تبعید می‌شد، در آینده نیز کسی جرأت بازگرداندن تبعیدی امام را نمی‌کرد. اما مأموریت خارج، به هرحال پایان یافته و او مجدداً در کنار آقای منتظری جای خواهد گرفت و این نقض غرض اصلی خواهد بود. حضرت امام نیز با این پیشنهاد مخالفت کردند. »[11] 
 
آقای هاشمی رفسنجانی همچنین در خاطرات خود بدون اشاره به نادیده گرفتن جرایم هادی هاشمی در این‌باره می‌نویسد: «احمد‌آقا تلفن کرد و گفت نظر وزارت [اطلاعات] این است که آسید‌هادی [هاشمی] را بگیرند. گفتم درست نیست، اکنون که آقای‌منتظری حرکت خوبی کرده‌اند، دیگر ایشان را برنجانیم و احتمالاً برای حفظ آقای‌سید‌هادی این اقدام شده و ممکن است نتیجه مذاکرات چند روز پیش من باشد»[12] 
 
آنچنان که مشهود است، در مرامنامه مبارزه با افراطی گری که آقای هاشمی رفسنجانی به آن پایبند است، امثال مهدی هاشمی‌ها به عنوان تندرو شناخته نمی شوند چنانکه در قضیه برخورد با باند مهدی هاشمی که یکی از بزرگترین مصادیق کشیدن ترمز افراطیون در جمهوری اسلامی توسط شخص امام بوده، رویکرد ایشان، رویکردی متفاوت با حضرت امام است.
 
شاید بر همین اساس بتوان این ماجرا را معیاری برای تفاوت تشخیص مصادیق افراط در نگاه امام خمینی و هاشمی رفسنجانی دانست. به تعبیری محور تضاد امام با جریانات و گروه‌ها و دستجاتی بود که سعی در انحراف خط کلی و اصلی انقلاب اسلامی داشته‌اند، مثل مجاهدین خلق و باند سیدمهدی هاشمی. اما هاشمی رفسنجانی برخلاف روش امام، «محور تضاد» را با جریانات انقلابی و به تعبیر دیگر طیف حزب اللهی جامعه قرار داده و آنها را اساساً افراطیونی می‌داند که برای انقلاب مضر هستند.
 
او با نادید گرفتن جرایم و انحرافات بیش از حد گروه تندرو وجنایتکاری مثل باند سیدمهدی هاشمی با آنها مدارا کرده و پیشنهاد سفیر شدن آنها را مطرح می‌کند و‌ سال‌ها بعد نیز افراد همسو با این جریان، همچون عطریانفر و کرباسچی از اعضای تأثیرگذار حزب کارگزاران سازندگی می‌شوند، اما در برخورد با جریانات حزب اللهی و انقلابی جامعه چون مخالفش هستند هیچگونه مدارا نکرده و حتی با تحریف سیره امام می‌کوشد آنها را چالش اصلی امام معرفی کند.
 

+ نوشته شـــده در سه شنبه 93/7/8ساعــت 4:50 عصر تــوسط عباس | نظر
روحانی به مرز انعطاف در نیویورک رسید؟ (یادداشت روز) ماجرای سفر

ماجرای سفر و مذاکرات 10 روزه نیویورک، ظرفیت فکری ملت ما را بالا برد و از این جهت باید از رئیس جمهور و وزیر امور خارجه تشکر کرد که ولو با خطر کردن بر سر آبروی خود و نزدیک شدن به خطوط قرمز، ظریف‌ترین تست‌ها را نسبت به اراده غرب موجب شدند. از این جهت نیویورک و اتفاقات آن به مثابه یک لابراتوار برای ملت و دولت ایران بود. اینکه رئیس‌جمهور محترم -به خطا- حاضر به ملاقات با بی‌سروپایی چون دیوید کامرون شود و او چند ساعت بعد دوباره خباثت انگلیسی خود را در مجمع عمومی سازمان ملل بیرون بریزد، تجربه پرهزینه و در عین حال ارزشمندی است که می‌توانست اتفاق نیفتد اما اکنون که این هزینه را پرداخته‌ایم، دست‌کم نباید از درس‌ها و عبرت‌های آن بی‌بهره بمانیم. این دیدار دقیق‌ترین شبیه‌سازی دیدار با باراک اوباما بود که آقای روحانی را مدام به آن وسوسه می‌کردند.
«کامرون بدل از اوباما» واقعیتی بود که طیف خاص از نشریات وطنی خو‌ش‌گمان به غرب درباره آن پیشاپیش نوشته و افزوده بودند این دیدار با چراغ سبز و هماهنگی آمریکا صورت می‌گیرد. در حالی که این مطبوعات تیترهای اول خود را برای کامرون چراغان کرده و نوشته بودند «بهار رابطه تهران- لندن... طلسم بزرگ شکست... پاره‌ای از تاریخ ساخته شد... دیدار تاریخی در نیویورک... تحول تاریخی در دیپلماسی... رئیس جمهور ایران و نخست‌وزیر انگلیس پس از 35 سال دست یکدیگر را فشردند و... پایان 35 سال رابطه سرد»، سگ زنجیری آمریکا با بی‌چشم‌ورویی و عدم رعایت آداب آشتی‌کنان(!) زبان به اهانت گشود. به نحوی که آقای روحانی این بار برخلاف سال گذشته فرصت نکرد مصاحبه کند و مثلاً بگوید من آقای کامرون را مؤدب یافتم؛ هر چند که اوباما نیز سال گذشته یکی دو روز بعد از مکالمه تلفنی با آقای روحانی و شنیدن آن عبارت معروف که «من آقای اوباما را مؤدب و با هوش یافتم» با گستاخی تمام گفت همه گزینه‌ها از جمله گزینه نظامی درباره ایران روی میز است. اوباما پس از آن نیز چند بار با صدای بلند گفت «ساختار اصلی تحریم‌ها سر جای خود باقی می‌ماند»، «ما به ایران اعتماد نمی‌کنیم بلکه ایران باید اعتماد ما را جلب کند» و «آمریکا با اسرائیل درباره عقب راندن برنامه هسته ایران کاملاً هماهنگ است».
اتفاق دیگری هم در نیویورک رخ داد. هفتمین دور از مذاکرات هسته‌ای یک سال اخیر به مدت 10 روز در نیویورک برگزار شد اما هنگامی که همه منتظر نشست وزرای خارجه بودند، اعلام شد به خاطر عدم پیشرفت مذاکرات، نشست وزیران خارجه لغو شده است. دو بار ملاقات آقای ظریف با کری -در حضور شخص ثالث یعنی خانم اشتون- نتوانست گره از مذاکرات بگشاید. رئیس‌جمهور محترم در آخرین روز اقامت خود ضمن دو اظهارنظر از این بن‌بست راز‌گشایی کرد و بی‌دلیل نبود روزنامه نیویورک تایمز که به دموکرات‌ها نزدیک است، همان روز شنبه نوشت «روحیه و لحن رئیس جمهور ایران در اجلاس امسال سازمان ملل کاملاً متفاوت از روحیه و لحن امیدبخش وی در سال گذشته بود. لحن او عاری از خوش‌بینی و اطمینان خاطری بود که وی سال پیش در روزهای آغازین ریاست جمهوری خود از همین تریبون ابراز کرد. روحانی سال گذشته از لزوم پیشرفت مذاکرات و رسیدن به توافق، بر پا شدن عصر جدید از پیشرفت در تعامل با غرب و لغو تحریم‌ها سخن می‌گفت اما این بار در کنفرانس مطبوعاتی با لحنی ناامیدکننده از عدم پیشرفت در مذاکرات هسته‌ای اظهار نارضایتی کرد». ما در مذاکرات  محرمانه نبوده‌ایم اما می‌توان حدس زد در مذاکرات چه گذشته که روحانی در کنفرانس مطبوعاتی گفت «ایران تعدیل‌های ممکن را انجام داده و اکنون این طرف مقابل است که باید نسبت به خواسته‌های خود تجدید نظر کند». او همچنین در پاسخ خبرنگار سی‌ان‌ان که از انعطاف و نرمش می‌پرسید، اعلام کرد «انعطاف مرز دارد، وقتی به مرز برسیم، شاید انعطاف دیگر به معنای انعطاف نباشد بلکه به معنای زیرپا گذاشتن حقوق مردم تلقی شود. ایران تا جایی که لازم بود و حتی شاید انتظارش را نداشتند در مذاکرات نرمش به خرج داده اما در عین حال اگر احساس کند طرف مقابل به دنبال زیاده‌خواهی است یا توافق را سخت و بر سر راه آن مشکل ایجاد می‌کند، گزینه‌های متنوعی در اختیار خواهد داشت.»
حق با روحانی است. مذاکراتی را که وزیر خارجه با هدایت وی آغاز کرد به توافقی در ژنو منجر شد که دیوید آلبرایت درباره آن گفت «تعهدات ایران از جمله در زمینه تعلیق غنی‌سازی 20 درصد و عدم نصب سانتریفیوژ جدید، خیلی‌ها را حیرت زده کرده است» و خاویر سولانا اضافه کرد «ایران به شکلی باورنکردنی در ژنو سخاوتمندانه رفتار کرد، از جمله امروز دیگر غنی‌سازی بیش از 5 درصد در ایران وجود ندارد این دستاورد بزرگی است». حتی چند هفته قبل از توافق ژنو ایران بدون دریافت امتیاز متقابل برخی تعلیق‌ها را شروع کرده و توسعه برخی فعالیت‌ها از جمله در زمینه سانتریفیوژهای پیشرفته را متوقف کرده بود اما نتیجه چه بود؟ جان‌کری بلافاصله پس از اعلام توافق ژنو گفت «ما هیچ صحبتی درباره برچیده شدن ساختار تحریم‌ها نکردیم و این مسیر را به سوی برچیدن کامل برنامه هسته‌ای ایران ادامه می‌دهیم. ما غنی‌سازی ایران را به رسمیت نشناخته‌ایم» و سامانتا پاور نماینده آمریکا در سازمان ملل همان ایام اعلام کرد «ما برای تعامل با ایران وارد مذاکره نشده‌ایم بلکه تلاش می‌کنیم برنامه هسته‌ای ایران را مهار کنیم».
یک سال پیش برخی سیاسیون- از آقایان هاشمی و روحانی تا وزیر خارجه فعلی و اسبق و...- این تصور را داشتند که مذاکره و توافق با آمریکا شدنی است و این، دولت یا تیم مذاکره کننده قبلی بوده‌اند که نتوانسته‌اند پرونده هسته‌ای را به سرانجام برسانند. آنها البته فراموش کرده بودند که قبل از آقای جلیلی، آقای لاریجانی و قبل از آقای لاریجانی، خود آقای روحانی در مذاکرات حضور داشته و انواع روش‌ها و ادبیات را به کار بسته‌اند اما این طرف آمریکایی است که بنای ناسازگاری و زیاده‌خواهی گذاشته است. آقای هاشمی در بحبوحه بحث‌های سال گذشته به فایننشال تایمز گفته بود «مذاکره با آمریکا یک تابو بود و این تابو آسان نمی‌شکست و بدون آمریکا هم نمی‌شد مذاکرات پیش برود که در دولت یازدهم این کار انجام شد. فکر می‌کنم با این محاسبات عقلانی و سیاسی که مخصوصاً دولت اوباما نشان داده، توافق دایم دور از انتظار نیست. اوباما دنبال توافق است». او قبل از سفر هیئت ایرانی به نیویورک نیز گفت «اگر منطق داریم نباید از مذاکره بترسیم». آنچه این وسط مغفول ماند، ماهیت تغییر ناپذیر شیطان بزرگ و معارضه مبنایی آن با منطق است. مشکل اصلی همین است که آمریکا حرف حساب سرش نمی‌شود و از موضع استکبار، بی‌صداقتی و بدعهدی و طلبکاری رفتار می‌کند.
فراموش نباید کرد اگر مذاکره برای مذاکره اولویت داشته و شکستن تابوی مذاکره با شیاطین بزرگ و کوچک عالم واجد کمترین ارزش باشد، در این صورت بسیاری از منادیان نرمش و مذاکره حتی به گردپای مرحوم عرفات هم نمی‌رسند. یاسر عرفات آن قدر در پایتخت‌های عربی و آمریکایی و اروپایی با سودای موهوم آشتی و صلح مذاکره کرد که اکنون فقط از تصاویر این مذاکرات می‌توان چند جلد کتاب قطور چاپ کرد. اما آیا در ازای صدها مذاکره از این دست یک متر از خاک فلسطین اشغالی باز پس داده شد و ذره‌ای تهدید از سر فلسطینیان برداشته شد؟ آخرین نطق محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان در مجمع عمومی سازمان ملل به غایت عبرت‌آموز است. آنجا که می‌گوید «روند صلح و مذاکرات اسلو که از 2 دهه قبل آغاز شد، مرده است. بازگشت به گردباد مذاکرات بی‌نتیجه‌ای که از پاسخ دادن به اصلی‌ترین نیازها نیز عاجزند، امکانپذیر نیست». خدا کند هیچ وقت یاسر عرفات و محمود عباس، سیمای چند ماه و چند سال بعد برخی سیاسیون ما نباشند. البته که باید میان آنها و برخی مطبوعات مأموریت‌دار برای وارونه‌نمایی واقعیت‌ها تفاوت گذاشت؛ اما این هم واقعیتی است که ابراز نیاز و ذوق‌زدگی برخی از همین سیاسیون، دولت محترم و وزارت خارجه را در برابر آمریکا و غرب، به حریف کتف بسته و فاقد قدرت مانور تبدیل کرد. این طیف با فهم غلط دست دولت را گرفتند، مشت او را گشودند، به طرف آمریکا دراز کردند و با صدای بلند گفتند «باید تابوی مذاکره را شکست، بدون مذاکره و رابطه با ابرقدرتی مثل آمریکا نمی‌توان سر کرد و کاری از پیش برد». پاسخ شیطان بزرگ و شیطانک انگلیسی دنباله‌روی آن جز توهین و تحقیر چه می‌توانست باشد؟!
تب تند نیویورک زود به عرق نشست. هیجان چند روزه به سرعت فروکش کرد تا آنجا که دیروز یکی از همان مطبوعات زرد ذوق‌زده به جای «فتح‌الفتوح نیویورک»، «خداحافظ نیویورک فانتزی» را تیتر کرده است؛ خداحافظ نیویورک خیالی! آنها البته چنان که در یک سال اخیر نشان داده‌اند دست از عملیات فریب، سرگرم‌سازی، و بزک سیمای سیاست غدار آمریکا نمی‌کشند. اگر طیف بی‌خبر این رسانه‌ها را استثنا کنیم، طیف شناخته شده جریان مذکور به انسان معتادی می‌مانند که اعتیاد تنها هویت آنهاست و به خاطر آن حاضرند حتی ناموس و خانواده و فرش زیرپای آنان را بفروشند و برای چند ساعتی خماری خود را به نشئگی برگزار کنند.
بالا رفتن ظرفیت فکری ملت ایران و آشکارتر شدن هویت جریان معتاد به بزک غرب، بزرگ‌ترین دستاورد تکاپوی پرفراز و نشیب یک سال اخیر و به ویژه سفر نیویورک است. 11 ماه پیش مقتدای حکیم و دلسوز انقلاب با نگاهی ژرف، افق امروز را این گونه دیدند و تصویر کردند: «ما به اذن‌الله ضرری نمی‌کنیم... یک تجربه در اختیار ملت ایران است. این تجربه ظرفیت فکری ملت ما را بالا خواهد برد؛ مثل تجربه‌ای که در سال 82 و 83 در زمینه تعلیق غنی‌سازی انجام گرفت ... خب ما 2 سال عقب افتادیم لکن به نفع ما تمام شد. چرا؟ چون فهمیدیم که با تعلیق غنی‌سازی امید همکاری از طرف شرکای غربی مطلقاً وجود ندارد. اگر ما آن تعلیق اختیاری را - که البته به نحوی تحمیل شده بود، لکن ما قبول کردیم، مسئولین مان قبول کردند- آن روز قبول نکرده بودیم، ممکن بود کسانی بگویند خب یک ذره شما عقب‌نشینی می‌کردید، همه مشکلات حل می‌شد... از مذاکراتی هم که امروز در جریان است ما ضرری نخواهیم کرد. البته بنده همچنان که گفتم خوش‌بین نیستم... لکن تجربه‌ای است و پشتوانه تجربی ملت ایران را افزایش خواهد داد و تقویت خواهد کرد؛ ایرادی ندارد اما لازم است ملت بیدار باشد. ما از مسئولین خودمان که دارند در جبهه دیپلماسی فعالیت می‌کنند کار می‌کنند قرص و محکم حمایت می‌کنیم اما ملت باید بیدار باشند، بداند چه اتفاقی دارد می‌افتد، بعضی از تبلیغاتچی‌های مواجب‌بگیر دشمن و برخی از تبلیغاتچی‌های بی‌مزد و مواجب از روی ساده‌لوحی نتوانند افکار عمومی را گمراه کنند... ]مذاکرات[ یک تجربه‌ای است... اما اگر نتیجه نگرفتند معنایش این باشد که برای حل مشکلات کشور بایستی کشور روی پای خودش بایستد. این توصیه قبلی خودمان را باز هم تکرار می‌کنیم؛ به دشمنی که لبخند می‌زند، اعتماد نکنید».
جلوی ضرر خوش‌گمانی به دشمن بد ذات و بدعهد را از هر جا که بگیریم، سود کرده‌ایم. دولت محترم که با گارد باز و دست کاملاً رو - با خوش‌گمانی نامنطبق با واقعیات- به استقبال اعتمادسازی یکطرفه با غرب رفت، ناچار است برای تعدیل این روند گارد و ادبیات خود را تغییر داده و به نقطه توازن برساند. آمریکا و غرب به اعتبار مواضع نسنجیده سال گذشته برخی سیاسیون و مطبوعات سیاسی زرد، به این توهم غلط رسیدند که دولت محترم هیچ خط قرمزی ندارد و حاضر است به خاطر توافق از تمام خط قرمزها کوتاه بیاید. این توهم را باید زدود و برای این کار هیچ کس از رئیس جمهور محترم و وزیر محترم امور خارجه سزاوارتر نیست، در غیر این صورت هزینه بزرگ را خود دولت پرداخت خواهد کرد.

محمد ایمانی

+ نوشته شـــده در دوشنبه 93/7/7ساعــت 7:56 صبح تــوسط عباس | نظر
اکاروان حضرت ربنب سلام الله علیها در ایام اربعین حسینی برای کر

 

بسمه تعالی

 

کاروان حضرت ربنب سلام الله علیها

 در ایام اربعین حسینی برای کربلاثبت نام میکند

هزینه زیارت کرنلادر اربعین000/ 250 تومان


آغاز ثبت نام از2مهر

 

ا

الإمام العسکری -علیه السلام-: (علامات المؤمن خمس: صلاة إحدى وخمسین، وزیارة الأربعین، والتختّم بالیمین، وتعفیر الجبین، والجهر بـ?بسم الله الرَّحمن الرَّحیم?)

علامت های مومن (شیعه ) پنج چیز است :

خواندن پنجاه ویک رکعت نماز در شبانه روز

وریارت اربعین

انگشتر به دست راست کردن

 وپیشانی را در سجده بر خاک نهادن

 

وبلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم در نماز

کاروان حضرت ربنب سلام الله علیها

 در ایام اربعین حسینی برای کربلاثبت نام میکند

هزینه زیارت کرنلادر اربعین000/ 250 تومان


آغاز ثبت نام از2مهر

 

اللهم صل علی محمد و آل محمد
 
 
به اطلاع میرساند کاروان حضرت ربنب سلام الله علیها به فضل الهی و با عنایات حضرت حجت(عجل الله فرجه) مانند سال گذشته اقدام به ثبت نام برای پیاده روی کربلا در ایام اربعین حسینی می نماید.از تمامی علاقه مندان خواهر و برادر در خواست داریم پس از مطالعه دقیق شرایط اقدام به ثبت نام نمایند.
همچنین درخواست می شودجهت شراکت در ثواب زیارت به دیگردوستان وعلاقه منداناطلاع رسانی نمایید.
 
 

شرایط و ضوابط سفر :
1)این کاروان ازکسی پولی دریافت نمیکند وزائران در قالبکاروانهای 7نفره تحت مدیریت یک نفر سازماندهی می شوندو به صورت ازاد به زیارت کربلامشرف میشوند 

2)طبق برنامه،مسیر نجف تا کربلا که در حدود90 کیلومتر میباشدظی مدت4روز پیاده طی میشود.لذا اگرکسی نمیتواند پیاده روی کند میتواند یک روز مانده به اربعین باماشین ازنجف به کربلا بیاید
 (3 بازه زمانی برگزاری سفر حدودا از 13آذر تا 25 آذرماه میباشد،لذا متقاضیان محترم بایستی برای این تاریخ آمادگی داشته باشند.تاریخ دقیق متعاقبا اعلام میگردد.
4)با توجه به اینکه هزینه زائرین ارادصرفا140000تومان بابت ویزاوهزینه ایاب وذهاب ازشهرزائرتا مرز عراف واز مرزتا نجف وبلعکس است وغذا واسکان صلواتی میباشد .حدودا هزینه برای هر نفر000/ 250 تومان پیش بینی میشود 

تذکر :به دلیل اوضاع کنونی کشور عراق،احتمال لغو سفر و یا تغییر هزینه سفر و تغییر وسیله نقلیه از اتوبوس به هواپیما وجود دارد که لازم است ثبت نام کنندگان این مسائل را در نظر داشته باشند.تصمیم گیری در مورد این مسائل در آینده انجام خواهد گرفت.
5) محل اسکان در نجف مسجدامام علی علیه السلام مرقد السید محمد باقر حکیم تقاطع شارع الکوفه وطریق نجف کربلا-ومحل اسکان درکربلا باب بغدادشارع امام موسی کاظم علیه السلام بعد ازگاراج بستان سمت چپ موکب جامع امیرالمومنین می باشد
6)از آنجا که این سفر در شرایطی تقریبا  غیر معمول انجام میگیرد که شامل پیاده روی و تحمل سرمای عراق و حضور در یک جمعیت بالای 20 میلیونی است،متقاضیان دقت داشته باشند که باید از لحاظ روحی و جسمی مهیای این سفر باشند ،

7)یرادران وخواهرانی که مایل هستند .جهت ثبت نام از تاریخ 2مهربه اینجا(basiji110.parsiblog.com)مراجعه واسم ،تحصیلات ،سن وشماره تلفن خودرادر قسمت اعلام نظر ثبت نمایید.تاامکان اطلاع رسانی اطلاعات جدید به انها فراهم گردد

8)به جهت شلوغی وصفهای طویل اخذ ویزا نزدیک اربعین لازم است زائرین در همین ماه مهر در تهران باهمراه داشتن پاسپورت و2قطعه عکس رنگی3*4 به ادرس میدان ولی عصر ؛ضلع جنوب شرقی ،مسجد ولیعصر مراجعه وویزای انفرادی خودرا دریافت دارند


8)جهت اطلاعات بیشتر می توانید باشماره تلفنهای 09123264298و02122457314 برادر ارباب تماس حاصل فرمایید



+ نوشته شـــده در یکشنبه 93/7/6ساعــت 7:14 صبح تــوسط عباس | نظر
<      1   2   3   4      >