سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هاشمی :\آمریکا قدرت برتر دنیا است\\چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟\،

تحلیل سخنان هاشمی رفسنجانی درباره ارتباط با آمریکا:
چند روزی است که گفت و گفت اخیر حجةالاسلام هاشمی با فصلنامه مطالعات بین الملل نقل محافل خبری و سیاسی ایران شده است. صحبت های ایشان به قدری بی پروا و روشن است که در نگاه اول ساده لوحانه به نظر می‌رسد. در ابتدای این بحث می خواهیم مروری کوتاه بر رسانه‌های خارجی داشته‌ باشیم که اکنون با دست هاشمی گردو می‌شکنند و ببینیم نظر آنها درباره این موضوع چیست؟ و کدام بخش از صحبت های حجةالاسلام رفسنجانی برایشان دارای ارزش خبری بوده است؟
به گزارش بی باک به نقل از 598، چند روزی است که گفت و گفت اخیر حجةالاسلام هاشمی با فصلنامه مطالعات بین الملل نقل محافل خبری و سیاسی ایران شده است. صحبت های ایشان به قدری بی پروا و روشن است که در نگاه اول ساده لوحانه به نظر می‌رسد. جملاتی همچون "آمریکا قدرت برتر دنیا است"، "می‌خواستم با آمریکا با شروطی که گذاشته بودم، مذاکره را شروع کنم که نتوانستم. نتوانستم غیر از این است که نخواستم"، "می‌خواستم با مصر رابطه برقرار کنیم که نتوانستیم" "چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟"، " ...به امام گفتم [هفت موضوع از جمله ارتباط با آمریکا] گردنه‌هایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود". آقای هاشمی بسیار خوب فضای ایران را می‌شناسد و می‌داند این گفته‌ها برایش دردسر ساز خواهد شد و موجب خشم و دلخوری قاطبه امت حزب الله می‌شود . 

همچنان که آقای توکلی نیز مردم را خوب می‌شناسد و میداند اقدام وقیحانه سایت ایشان در ایجاد رابطه، گفتگو و پرسش و پاسخ با نماینده آمریکا چه عواقبی را برای ایشان به ارمغان می‌آورد. می‌دانند که بعد از این اقدامات، باید منتظر واکنش تند رسانه‌های مردمی و هم چنین شعارهای بعد از نماز جمعه باشند که شاید بگویند: "هاشمی، مبارک**پیوندتان مبارک" "توکلی، آمریکا**پیوندتان مبارک" و یا شعارهایی به مراتب تندتر از این. پس این تحرکات به چه معناست؟ آیا اشتباه کرده، فریب خورده و یا چیزی از این دست؟ یا آنکه اعلام شروع یک حرکت جدید این جریان است؟ درست مانند نامه بی سلام و والسلام هاشمی و آغاز فتنه 88. یا موضوع دیگری است؟

در ابتدای این بحث می خواهیم مروری کوتاه بر رسانه‌های خارجی داشته‌باشیم که اکنون با دست هاشمی گردو می‌شکنند و ببینیم نظر آنها درباره این موضوع چیست؟ و کدام بخش از صحبت های حجةالاسلام رفسنجانی برایشان دارای ارزش خبری بوده است؟ 

دویچه وله: رسانه ای آلمانی که مخاطبان آن عمدتا مردم اروپا و آسیای مرکزی می باشند. 

تیتر اول: رفسنجانی: قطع رابطه با آمریکا قابل تداوم نیست.

جملات مورد توجه این رسانه: از شعار «نه غربی نه شرقی» تفسیری عوامانه صورت گرفته - عده ای در در داخل هستند که نمی خواهند ما با عربستان رابطه دوستانه داشته باشیم - ما نباید از حزب الله و حماس برای مزاحمت دیگران استفاده کنیم و اینها هم کار خودشان را بکنند. وقتی که نظام نخواهد در دنیا ماجراجویی بکند، این‌گونه مسائل قابل تحمل است.

صدای اسرائیل: رسانه رسمی وزارت خارجه اسرائیل که مخاطبان آن عمدتا مردمان خاورمیانه هستند.

تیتر: رفسنجانی: حمایت ما از حماس و حزب الله قابل دفاع است.

جملات مورد توجه: حمایت از این ها همیشه قابل دفاع بوده است. به شرط آنکه ما از این ها برای مزاحمت دیگران استفاده نکنیم و این ها هم کار خودشان را بکنند. وقتی که نظام نخواهد در دنیا ماجراجویی کند، این گونه مسائل قابل تحمل است.

تحلیل‌ این رسانه: سخنان هاشمی رفسنجانی به نوعی اذعان به ماجراجویی‌های ایران در سطح جهان و استفاده این حکومت از سازمان های تروریستی برای ضربه زدن به کشورهای دیگر است.

بی بی سی: معلوم الحال

تیتر اول: رفسنجانی: از امام خواستم که مسئله رابطه با آمریکا را در زمان حیاتش حل کند.

جملات مورد توجه: [رابطه با آمریکا] گردنه ای است که اگر شما [امام] ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور مشکل خواهد بود-  اگر مدیریت نیرومندی در کشور کارها را به عهده بگیرد، همین حالا می‌تواند خیلی زود با یک حرکت‌ جهشی این مسائل را حل کند -بعد از رحلت امام، در شورای عالی امنیت ملی تصویب کردیم که روابطمان را با مصر برقرار کنیم اما نشد.

تحلیل این رسانه: شکاف در حکومت با توجه به آنکه آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی از سرسخت ترین مخالفان مذاکره تهران واشنگتن است.

صدای آمریکا (voa): معلوم الحال

تیتر: رابطه بین ایران و آمریکا

جملات مورد توجه: برای ما دوست و دشمن دائمی وجود ندارد- آمریکا قدرت برتر دنیاست - فکر می کنم هنوز روابط خوب با عربستان مقدور است.

تحلیل‌ این رسانه: همزمانی این گفتگو با اقدام سایت الف (وابسته به احمدتوکلی) که در آن از آلن ایر (سخنگوی فارسی زبان کاخ سفید) خواسته بود پاسخ خوانندگان را بدهد نشان دهنده وجود جریانی برای ارتباط با امریکا در ایران است.

العربیه: رسانه ای که عرب ها آن را "العبری" (زبان یهودی) می‌خوانند و مخاطب آن کشورهای خاورمیانه و عرب زبان است.

تیتر اول: هاشمی رفسنجانی: می خواستم با آمریکا و مصر مذاکره را شروع کنم اما نتوانستم.

جملات مورد توجه: می‌خواستم با مصر رابطه برقرار کنیم که نتوانستیم-  می‌خواستم با آمریکا مذاکره را شروع کنم که نتوانستم. نتوانستم غیر از این است که نخواستم - نباید از اینها [حماس و حزب الله] برای مزاحمت دیگران استفاده کنیم .اینها هم کار خودشان را بکنند. وقتی که نظام نخواهد در دنیا ماجراجویی بکند، این‌گونه مسائل قابل تحمل است.

تحلیل این رسانه: این سخنان هاشمی رفسنجانی بر خلاف اظهارات اکثر مقام های مسئول ایرانی به ویژه آیت الله علی خامنه ای رهبر این کشور است که در گفتمان رسمی خود آمریکا را "شیطان بزرگ" توصیف می کنند.

در تحلیل درست این اقدام حجة الاسلام هاشمی باید به چند نکته دیگر نیز دقت نمود:

اول آنکه هاشمی یک سیاست مدار است و مرگ او در فراموشی اوست. او نمی خواهد مانند کروبی و موسوی که توسط رسانه ها و مردم به دست فراموشی سپرده شده اند از گردانه خارج شود به همین دلیل می خواهد با سخنان گاه و بیگاه خود توجه رسانه ها را به خود جلب کند.

دوم آنکه هاشمی برای جلب آرائ عمومی نیاز به این جنجال ها دارد. به گفته لانگ ولانگ که می گوید اگر بتوانی در جامعه جنجال بیافرینی و موضوعی را نقل محافل و گفتگوها کنی میتوانی احساسات عمومی را درباره آن مسئله بر انگیزی، در این حالت چشم و گوش جامعه تیز شده و منتظر یک تایید و یا ردّ از طرف منبعی محبوب است این آخرین مرحله بود و اکنون دیگر افکار عمومی همراه شده است و می توانید فشار آن را به سمت کسی که می خواهید هدایت کنید.

سوم آنکه انتخابات 92 (ریاست جمهوری) در راه است و آرامش سیاسی کشور به نفع طیف آقای هاشمی نمی باشد. آنها سعی خواهند کرد تا با ایجاد تنش هایی پی در پی فضای رسانه ای و سیاسی کشور را به نوعی گل آلود کرده و از این طریق برای خود ماهیگیری کنند. آقای هاشمی نتوانست این نیت خود را مخفی نگه دارد و ناخواسته در بخشی از صحبت ها به آن اشاره نمود " اگر حالا هم مدیریت نیرومندی در کشور کارها را به عهده بگیرد، همین حالا می‌تواند خیلی زود با یک حرکت‌های جهشی این مسائل را حل کند"

اما این گفته های آقای هاشمی و اقدامات سایت احمد توکلی حاوی پیام هایی برای خارج از کشور نیز بود. پیامی که به آمریکا، عربستان و اسرائیل می فهماند که اولا جریان مقابله با رهبری و آرمان های امام به طور کامل از بین نرفته و در بدنه نظام نیز نفوذ دارد و ثانیا در صورت حمایت از این جریان در انتخابات آینده و پیروزی این طیف در انتخابات، آنها می توانند به تامین منافع نامشروع خود در ایران امیدوار باشند جریانی که به دنبال دوستی با عربستان، مذاکره با آمریکا و استفاده نکردن از حزب الله و حماس است. البته دومین مخاطب خارجی این اقدامات، انقلابیون نهضت‌های بیداری‌اسلامی هستند که با الگوگیری از انقلاب ایران به مقابله با آمریکا برخواسته و پرچم‌های استکباری را در قاهره، منامه، صنعا، تونس، اسکندریه و دیگر شهرها به آتش می کشند. اما آقای هاشمی به عنوان یکی از انقلابیون دهه 50 ایران به آنان پیام می فرستد که استکبار ستیز نباشند و مشترکات‌شان را با "شیطان بزرگ" پیدا کنند و اختلافات را کنار بگذارند.

حال با توجه به این نکات و پیام‌های داخلی و خارجی و با در نظرگرفتن بازتاب بین المللی افاضات ایشان در رسانه های خارجی، می‌توان قصد و نیت ایشان از بیان این سخنان را به خوبی دریافت و دانست که انقلابی دهه50 در ذهن خود چه می پروراند.


+ نوشته شـــده در شنبه 91/1/19ساعــت 5:53 عصر تــوسط عباس | نظر
شاعر آلمانی:اسرائیل تهدیدکننده صلح جهانی است نه ایران

خشم رژیم صهیونیستی از شاعر آلمانی برنده نوبل
گونترگراس: اسرائیل تهدیدکننده صلح جهانی است نه ایران نتانیاهو: گراس فاشیست است!

سرویس سیاسی-
گونترگراس شاعر و نویسنده آلمانی و برنده جایزه نوبل در قصیده ای با عنوان «آنچه باید گفت»؛ رژیم صهیونیستی را تهدیدکننده اصلی صلح جهانی دانست.
وی در قصیده خود تصریح کرده است: حمله احتمالی اسرائیل به تأسیسات هسته ای ایران به بهانه اینکه رهبران ایران در پی ساخت بمب اتمی اند، ممکن است به نابودی ملت ایران منجر شود. برنده جایزه ادبی نوبل در 1999 تأکید کرده است: قدرت هسته ای اسرائیل همه جهان را در معرض خطر قرار داده است. این در حالی است که رهبران آلمان همواره بر داشتن روابط مستحکم با اسرائیل اصرار داشته اند. نویسنده آلمانی همچنین از برخورد منافقانه غرب با خطر اتمی در جهان انتقاد کرده است زیرا به گفته وی ایران را خطری هسته ای می داند در حالی که قدرت هسته ای اسرائیل را نادیده می گیرد.
گفتنی است؛ این نویسنده مشهور آلمانی، پنجشنبه شب شعر «آنچه باید گفت» را در مقابل دوربین تلویزیونی شبکه ARD و در برابر دیدگان میلیون ها هموطنش دوباره تکرار کرد و گفت که، «اسرائیل و انبار سلاح های اتمی آن تهدیدی برای صلح جهانی است.»
گونتر گراس که در خانه خود در شهر لوبک در شمال آلمان میزبان خبرنگار این شبکه تلویزیونی بود، تأکید کرد: هدف من از انتشار شعر این بود که تابوی انتقاد از اسرائیل در آلمان شکسته شود و با این کار توجه افکار عمومی جهانی نسبت به انبار سلاح های هسته ای اسرائیل که جهان را تهدید می کند، جلب شود.
گراس اضافه کرد: این ایران نیست که تهدیدکننده صلح جهانی است بلکه اسرائیل است که امروز نه فقط یک دارنده سلاح هسته ای بلکه به یک اشغالگر تبدیل شده است.

خشم مقامات صهیونیستی از قصیده گراس
در همین حال، قصیده گونترگراس در افشاگری علیه اسرائیل به عنوان تهدیدکننده صلح جهانی، خشم مقامات صهیونیستی را در پی داشت.
سخنگوی کابینه رژیم صهیونیستی با حمله شدید به این شاعر برجسته آلمانی قصیده وی را چرند و بی معنی توصیف کرد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، ایگال بالمور سخنگوی وزارت خارجه اسرائیل نیز گفت: کار گونترگراس بسیار بد است. قصیده او زشت و پلید است!
بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی هم در سخنانی گونترگراس را مورد حمله و انتقاد شدید قرار داد.
همچنین کانال اول تلویزیون دولتی آلمان (ARD) درباره شعر گونترگراس گزارش داد: برنده آلمانی جایزه نوبل ادبیات با شعر جدید خود، بحث و جنجال زیادی را به راه انداخته است. وی در این شعر در انتقاد نکردن از اسرائیل، تابوشکنی کرد و در واقع با اینکار، تابوی مجاز نبودن به انتقاد از سیاست های اسرائیل را در آلمان زیر پا گذارد.
خاطرنشان می شود اولین بار شعر این شاعر برجسته آلمانی در روزنامه زود دویچه سایتونگ به چاپ رسید.
در همین ارتباط روزنامه ایتالیایی لارپوبلیکا نوشت: مدیر روزنامه زود دویچه سایتونگ در پاسخ به پرسش ما که به چه علت شعر گونترگراس علیه اسرائیل را منتشر کرده گفت که گراس برجسته ترین نویسنده آلمان و برنده جایزه صلح نوبل است. امکان ندارد بتوان افکار و اظهارات «وی را» سانسور کرد و اگر کسی نظرات او را قبول ندارد، می تواند به مباحثه با وی بپردازد.
متن کامل شعر گونتر گراس
چرا سکوت می کنم، کتمانی اینهمه طولانی،
بر آنچه که آشکار است، و «از بازی جنگ»
انجام شده، که در انتها، جان به در بردگان اش، 
این مائیم، حداکثر در حد در حاشیه مانده ها.
موضوع، حق ادعایی در (وارد کردن) ضربه اول است،
که پهلوان پنبه ای آن را به یوغ خود کشیده
و به هیاهویی سازمان یافته (تبلیغات) درآورده
که خلق ایران گویا باید نابود گردد، چون در حوزه قدرتش، ساختن
یک بمب اتمی مورد ظن و گمان است
اما من چرا خود را منع کرده ام،
نام کشور دیگری را بر زبان جاری سازم،
که از سالیان گذشته- ولو مخفیانه- توان اتمی رو به تزایدی را در اختیار گرفته
فارغ از هر کنترلی، چون که بازرسی آن
میسر نیست؟
کتمان عمومی این امر واقع، که سکوت من هم جزئی از آن است،
به نظرم، دروغ آزاردهنده ای است
الزامی که حکم مجازاتی را منظور می کند
مادامی که مورد بی توجهی قرار گیرد
چونان حکم «ضد سامی گری» است که عادی می شود
و اما اینک، چون سرزمین من،
با جنایات خاصه اش،
که بی نظیر اند،
هر بار مورد بازخواست قرار می گیرد،
اما این بار از سر سوداگری محض، ولو
با چرب زبانی به عنوان جبران مافات اعلام می شود که،
یک زیردریایی دیگر به اسرائیل
تحویل می شود، که ویژگی اش
حمل کلاهک های انهدام جمعی است
و به جاهایی قابل هدایت باشد
که فقط وجود یک بمب اتمی که اثبات هم نشده
و فقط ترس و واهمه دلیل اثباتی آن است،
و من می گویم، آنچه را باید گفت.
و اما چرا اینهمه سکوت کرده ام؟
چون می دانستم، تبارام،
که با ننگی هرگز زایل نشدنی عجین شده،
از آن بازام می داشت، این امر به غایت آشکار را
به اسرائیل، سرزمینی که به آن دلبسته ام
و می خواهم دلبسته هم بمانم، نسبت دهم.
و چرا تازه الان می گویم؟
به پیری افتاده، و با آخرین خامه قلم:
که قدرت اتمی اسرائیل به مخاطره می اندازد،
صلح جهانی را که خود بخود شکننده و لرزان هم هست؟

چون باید گفته شود
که فردا خیلی دیر است؛
نیز چون ما- آلمانی هایی که به قدر کافی گنهکاریم،
تدارک چی جنایتی بشویم،
که قابل پیش بینی است، و آنگاه که شراکت در جرم
با هیچ عذر و بهانه معمولی 
زدودنی نباشد.
و اذعان کنم که: دیگر سکوت نمی کنم
چون از ریاکاری غربیان
به جان آمده ام، و امید آن دارم
بسیاری دیگر کسان نیز از سکوت رهایی یابند
بانیان و عاملان خطر قابل لمس
به چشم پوشی از استفاده از زور وادار شوند
همینطور بر آن اصرار و ابرام شود
(اجازه) کنترل های دائمی و بی مانع و رادع
بر توان هسته ای اسرائیل
و تأسیسات هسته ای ایران
توسط یک نهاد بین المللی
از سوی دولتین هر دو کشور، داده شود.
و فقط اینگونه است که
همه انسان ها در این
منطقه ای که دیوانگی آن را به اشغال خود درآورده
و تن به تن در دشمنی باهم زندگی می کنند
آخرالامر دست ما را هم بگیرند.


+ نوشته شـــده در شنبه 91/1/19ساعــت 9:1 صبح تــوسط عباس | نظر
ای بانوی علی روح آفتاب من زجای خیز

بسمه تعالی

+ غم دل با تو بگویم تنها/ یار من همره خوبم زهرا(س)

 ای روح آفتاب من زجای خیز /                                                                 بانوی بو تراب من بپای خیز/ پهلوی من از خبر رفتنت شکست /                                                           رکنم شده خراب،زهرا بپای خیز/ با قطره قطره اشک سلامت نموده ام /                                            خورشید لطمه دیده حیدر زجای خیز  / رفتی و روی ازماکشیده ای /                                                                     ای مادر حجاب این دم بپای خیز/ بی تو تمام ثانیه ها دق نموده اند /                                                رفته زمان بر آب،ای جان بپای خیز/    نوازنی - 232881-حکمت مطهر

+ نوشته شـــده در پنج شنبه 91/1/17ساعــت 8:15 صبح تــوسط عباس | نظر
آقای هاشمی لطفا جواب مقام معظم رهبری رادر رابطه بامداکره با امری

بسمه تعالی

آقای هاشمی حاضرید که... ؟ ! (یادداشت روز)

اظهارات آقای هاشمی رفسنجانی که در روزهای پایانی سال 1390 و در دیدار مسئولان فصلنامه مطالعات بین المللی با ایشان مطرح شده و دیروز خبر آن منتشر شده بود، بازتاب گسترده ای در رسانه های داخلی و بسیاری از رسانه های خارجی داشت. درباره اظهارات اخیر رئیس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام اگرچه گفتنی های فراوانی هست ولی در این مختصر به واکاوی یکی از اصلی ترین آنها که وارونه نمایی آشکار است و عجیب تر نیز به نظر می رسد بسنده می کنیم و باقی به بعد می گذاریم.
آقای هاشمی رفسنجانی می گوید «من در سال های آخر حیات امام(ره) نامه ای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم برای این که نمی خواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم شما بهتر است در زمان حیاتتان اینها را حل کنید. در غیر این صورت، ممکن است اینها به صورت معضلی، سد راه آینده کشور شود. گردنه هایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود. یکی از این مسایل، رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم قابل دوام نیست. آمریکا قدرت برتر دنیاست. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آنها شویم. مذاکره می کنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است»! درباره این بخش از اظهارات ایشان باید گفت؛
1- انصاف آن بود که آقای رفسنجانی در نقل ماجرای نامه خویش به پاسخ امام راحل (ره) نیز اشاره می کرد. چرا که اولاً؛ مذاکره و رابطه با آمریکا یکی از خطوط قرمز حضرت امام(ره) بود که بارها بر آن تأکید ورزیده و علت اجتناب از مذاکره و رابطه با آمریکا را نیز به وضوح بیان کرده بودند و ثانیاً؛ حضرت امام(ره) به گواهی بینش و منش و آنچه از مواضع و بیانات ایشان در دسترس همگان است، هیچ ابهامی را بی پاسخ نمی گذاشتند مخصوصاً آن که این ابهام درباره یکی از اصلی ترین خطوط قرمز تأکید شده از جانب حضرت ایشان بوده و از سوی کسی مطرح شده باشد که مسئولیت مهم و حساسی- رئیس مجلس، قائم مقام فرماندهی کل قوا و...- در نظام داشته است. بنابراین کمترین تردیدی نیست که امام راحل ما(ره) ابهام مطرح شده از جانب آقای هاشمی رفسنجانی را بی پاسخ نگذاشته اند و سؤال این است که چرا آقای رفسنجانی از پاسخ آن بزرگوار که به یقین و مانند همیشه، مستدل و منطقی بوده است طفره رفته و به آن اشاره ای نکرده است؟! آقای رفسنجانی با خاطره نویسی و تاریخ نگاری ناآشنا نیستند و سابقه شناخته شده ای در هر دو عرصه یاد شده دارند و تعجب آور است که هنوز نمی دانند «نیمه نویسی» بی اعتبارترین نوع تاریخ نگاری و خاطره نویسی است و نشانه نگرانی نویسنده و مؤلف از بیان برخی واقعیت هاست! حالا باید پرسید که جناب رفسنجانی از آشکار شدن کدام واقعیت نگران بوده اند که پاسخ حضرت امام(ره) را سانسور کرده اند؟!
2- آقای هاشمی رفسنجانی به این بخش از تاریخ آن روزها نیز اشاره نکرده اند که در اوایل سال 1369 در حالی که هنوز یکسال از رحلت حضرت امام(ره) نگذشته بود، آقای «جیمز بیکر» وزیر خارجه وقت آمریکا طی سخنانی - 30 فروردین/19 آوریل 1990- اعلام کرد که آمریکا آماده مذاکره مستقیم با ایران است و 7 روز بعد - 6 اردیبهشت ماه/25 آوریل - آقای عطاءالله مهاجرانی معاون پارلمانی آقای رفسنجانی- رئیس جمهور وقت- در مقاله ای با عنوان «مذاکره مستقیم» که در صفحه 2 روزنامه اطلاعات همان روز به چاپ رسید، ایستادگی در برابر کاخ سفید را «شعارگونه» نامیده و دقیقاً با همان استدلالی که جناب هاشمی در اظهارات اخیر خود مطرح کرده است خواستار مذاکره و رابطه با آمریکا می شود و نکته در خور توجه آن که در مقاله خود به گونه ای غیرمنتظره- شاید برای رد گم کردن- به اظهارات چند روز قبل «جیمز بیکر» اشاره کرده و اصرار می ورزد که مبادا کسانی پیشنهاد ایشان را با پیشنهاد وزیر خارجه آمریکا مرتبط دانسته و آن را «یک توطئه و یا فتنه» تلقی کنند. مقاله مهاجرانی با توجه به مغایرت آن با دیدگاه بارها اعلام شده حضرت امام(ره) انتقادهای فراوانی را در پی داشت. اما، آقای مهاجرانی که امروزه پرده ها را کنار زده و آشکارا به انگلیس پناهنده شده و با آیپک (لابی صهیونیست ها) و MI6 (بخش اطلاعات خارجی اینتلجنت سرویس انگلیس) همکاری نزدیک دارد، برنظر خود اصرار می ورزد و نهایتاً؛ رهبر معظم انقلاب در یکی از سلسله بیانات خویش به این ماجرا پایان می دهند که شرح آن خواهد آمد.
اکنون این پرسش مطرح است که چرا جناب رفسنجانی به این رخداد مهم و معروف تاریخی کمترین اشاره ای نکرده اند؟! شاید- فقط شاید- به این علت که اگر به رخداد یاد شده اشاره می کردند چاره ای جز آن نداشتند که نظرات مستدل مطرح شده از سوی رهبر معظم انقلاب را نیز مانند پاسخ حضرت امام(ره) نادیده بگیرند! که در این حالت، دو پرده پوشی پی درپی سؤال برانگیز بود! و اما پاسخ حضرت آقا به اندازه ای روشن و مستدل بود که اگر به آن اشاره می کردند در هیچ یک از اذهان واقع نگر و مردم دوست، جایی برای پیشنهاد مذاکره و رابطه با آمریکا باقی نمی ماند. نظر آن روز آقا که نظر امروز ایشان و همان نظر دیروز حضرت امام(ره) است و از بلندای دلسوزی حکیمانه برای مردم و صیانت از اسلام و منافع ملی مطرح شده است را در بند بعدی بخوانید و خود درباره آن قضاوت کنید.
3- حضرت آقا در سخنان آن روز خود فرمودند؛
«و اما مسئله ای که این روزها در سطح جمعی از اهل فکر و اهل نظر در جریان است، مذاکره کردن و مذاکره نکردن است... من معتقدم، آن کسانی که فکر می کنند ما باید با رأس استکبار- یعنی آمریکا- مذاکره کنیم، یا دچار ساده لوحی هستند، یا مرعوبند. من بارها این نکته را عرض کرده ام که استکبار، بیش از این که نان قدرت و توانایی خودش را بخورد، نان هیبت و تشر خودش را می خورد. اصلاً استکبار، با تشر و ابهت و شکلک درآوردن و ترساندن این و آن، زنده است. مذاکره، یعنی چه؟ صرف این که شما بروید با آمریکا بنشینید حرف بزنید و مذاکره کنید، مشکلات حل می شود؟ این طوری که نیست. مذاکره در عرف سیاسی، یعنی معامله، مذاکره با آمریکا، یعنی معامله با آمریکا. معامله، یعنی داد و ستد؛ یعنی چیزی بگیر، چیزی بده تو از انقلاب اسلامی، به آمریکا چه می خواهی بدهی، تا چیزی از او بگیری؟ آن چیزی که شما می خواهید به آمریکا بدهید، تا در مقابل از او چیزی بگیرید، چیست؟ ما چه می توانیم به آمریکا بدهیم؟ او از ما چه می خواهد؟ آیا می دانید که او چه می خواهد؟ «و ما نقموا منهم الا ان یومنوا بالله العزیز الحمید». والله که آمریکا از هیچ چیز ملت ایران، به قدر مسلمان بودن و پایبند بودن به اسلام ناب محمدی(ص) ناراحت نیست. او می خواهد شما از این پایبندیتان دست بردارید. او می خواهد شما این گردن برافراشته و سرافراز را نداشته باشید؛ حاضرید؟»
اکنون باید از آقای هاشمی رفسنجانی پرسید در پروژه پیشنهادی مذاکره و رابطه با آمریکا- و به قول حضرت آقا معامله با آمریکا!- چه «بهایی» را برای پرداخت در نظر گرفته اید و در مقابل آن چه متاعی را از آمریکا انتظار دارید؟! آیا جز این است که آمریکا به اعتراف بارها اعلام کرده خود، بیشترین ضربه را از اسلام ناب محمدی(ص) که ظلم ستیز و استقلال طلب است دریافت کرده است؟! و به هیچ چیز غیر از بازگشت به دوران غارتگری گذشته در ایران نمی اندیشد؟! و در مقابل به شما همان را خواهد داد که به شاه و حسنی مبارک و بن علی و علی عبدالله صالح داد! 
4- آقای هاشمی می گوید «معنای مذاکره با آمریکا این نیست که تسلیم آنها شویم. مذاکره می کنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند، یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است»!
ظاهراً جناب رفسنجانی فراموش کرده اند که آمریکا، مذاکره را فقط برای مذاکره می خواهد و نه حل و فصل مسائل طرفین. چرا که درگیری ما با آمریکا از ماهیت دو طرف ریشه می گیرد و مادام که ما در حاکمیت بر اسلام ناب و ظلم ستیز تکیه داریم و آمریکا بر خوی استکباری خود تأکید می ورزد این درگیری ادامه خواهد داشت و تنها در دو حالت خاتمه می یابد. یا ما- نستجیربالله- از اسلام در حاکمیت دست بکشیم - یعنی همان که آقا اشاره فرمودند- و یا آمریکا خوی استکباری خود را رها کرده و به قول حضرت امام(ره) «از خر شیطان پایین بیاید». بنابراین، وقتی مسئله فیمابین با مذاکره قابل حل نیست باید دید آمریکا مذاکره را برای چه می خواهد و چرا اینهمه برآن اصرار می ورزد؟! پاسخ بسیار روشن و خالی از ابهام است، آمریکا مذاکره را برای ارائه به نهضت های اسلامی و مخصوصاً این روزها برای ارائه به انقلاب های اسلامی منطقه می خواهد و به محض آن که با آمریکا پای میز مذاکره بنشینیم، این نشست را فاکتور کرده و به همه ملت های مسلمان و انقلابی می فروشد که «اگر الگوی نهضت و حرکت ضد استکباری و ضد استبدادی شما انقلاب اسلامی ایران است، ایران نیز در نهایت چاره ای جز کنار آمدن با آمریکا نداشته است»! و به قول قیصر «همه راهها به رم ختم می شود». جناب هاشمی! این نکته بدیهی تر از آن است که از نگاه حضرتعالی پنهان مانده باشد. شما که اهل مطالعه و رصد اخبار هستید به یقین گزارش های منتشر شده از سوی مراکز استراتژیست آمریکا طی چند سال اخیر را ملاحظه کرده اید و مثلاً از گزارش اخیر «مرکز تحقیقات کنگره آمریکا» باخبرید که تأکید می کند «حضور ایران در پای میز مذاکره بی آن که چیزی رد و بدل شده و امتیازی داده یا گرفته شود می تواند تحولات اسلامی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را، تحت تأثیر قرار داده و نهایتاً متوقف کند».
5- آقای هاشمی از آمریکا با عنوان «قدرت برتر دنیا»! یاد می کند که مخصوصاً با توجه به رخدادهای چند سال اخیر، چه در برخورد آمریکا با ایران و چه در برخورد با انقلاب های اسلامی منطقه، شکست در عراق و افغانستان و دهها نمونه دیگر از این دست، تعجب آور است و فقط به عنوان یادآوری باید گفت، همین چند ماه قبل - 13 دسامبر 2011/ آذرماه 90- نشست شورای راهبردی آتلانتیک در واشنگتن با صراحت اعلام کرد که جمهوری اسلامی ایران، آمریکا را از بلندای اقتدار 2001 به دره ضعف 2011 کشانده است و اینکه؛ تاریخ به نفع ایران در حال پیچیدن است و...
گفتنی است مقایسه آمریکا با چین و روسیه و انگلیس هم قیاس مع الفارق است زیرا درگیری اصلی ایران اسلامی با آمریکا بوده و هست و دیگر کشورهای مورد اشاره در اظهارات آقای رفسنجانی نه سابقه ای قابل قیاس با آمریکا در برخورد با ایران داشته و دارند و نه از رابطه و مذاکره در پی رسیدن به اهدافی هستند که آمریکا دنبال می کند بنابراین رابطه و مذاکره با آنها می تواند در چارچوب عزت و حکمت و مصلحت صورت پذیرد و چنانچه وارد فازی نظیر آمریکا شوند- که نمی توانند- به یقین با برخورد مشابهی از سوی ایران اسلامی روبرو خواهند شد.
6- و بالاخره، اگرچه در این باره گفتنی های فراوان دیگری نیز هست ولی وجیزه پیش روی را با اشاره به بخشی از اظهارات رابرت گیتس -وزیر دفاع پیشین آمریکا- در کنگره خاتمه می دهیم. گیتس در پاسخ به علت ناتوانی دولت بوش در مقابله با ایران اسلامی می گوید «مشکل بزرگ ما با ایران آن است که به ما احتیاجی ندارد تا امتیازی از ما بخواهد و کسی که امتیازی از شما نخواهد، امتیازی هم به شما نخواهد داد.»
حسین شریعتمداری


+ نوشته شـــده در چهارشنبه 91/1/16ساعــت 7:33 عصر تــوسط عباس | نظر
پیامهای انتخابات 12 اسفند

بسمه تعالی

این انتخابات این پیام را به گروه ها و جریان های سیاسی هم داد که گروه‌بندی‌های سیاسی تا زمانی برای مردم ارزش دارند که سلیقه جدیدی برای مدیریت کشور از آنها بیرون بیاید نه اختلاف و جند دستگی در اصول و امهات انقلاب.

 

بصیرت:با ترسیم برخی از شرایطی که انتخابات12 اسفند در آن برگزار شد و در حالی که نظام سلطه فشارهای همه جانبه نظامی، اقتصادی و تبلیغاتی خود را برای کاستن از مشارکت سیاسی ملت به کار برده و ایادی آن نیز انتخابات را تحریم کرده بودند، حضور ملت ایران با بیش از 30 میلیون واجدین شرایط رای در پای صندوق‌ها حماسه‌ای بود که حیرت بسیاری از تحلیلگران دنیا را برانگیخت. به گونه ای که آنها در صدد واکاوی معنای رفتار انتخاباتی مردم ایران برآمدند و همه متفقا این انتخابات را دارای پیام های راهبردی چند وجهی برای تمام بازیگران انتخابات نهم مجلس در داخل و خارج تحلیل کردند. در نگاهی بیطرفانه به رفتار سیاسی ملت ایران در این دوره از انتخابات می‌توان این رفتار معنادار سیاسی را حاوی این پیام‌ها دانست:

1- مقبولیت و مشروعیت مردمی نظام؛ حضور گسترده و قابل‌توجه واجدین شرایط رای در این انتخابات نشان داد نظام جمهوری اسلامی همچنان از حمایت اکثریت ملت برخوردار و شالوده محکمی داشته و به شجره طیبه ای مبدل گردیده که ریشه در قلوب ملت ایران زمین دارد. به واقع مردم کلیت نظام سیاسی را پذیرفته و خواهان رشد و پیشرفت کشور در این چارچوب هستند.

2- هدف‌گذاری‌های غلط غرب؛ این انتخابات نشان داد هرچه فشار دشمنان نظام اسلامی بیشتر شود، حضور آحاد ملت هم بیشتر خواهد شد. این انتخابات نشان داد ضدانقلاب خارج‌نشین درک درستی از شرایط داخلی نداشته و حربه تحریم آن‌ها نه‌تنها کارساز نیست، بلکه سبب مشارکت بیشتر آنها نسبت به دو دوره قبلی مجلس هم گردیده است. در حالی که آمار ثبت شده میزان مشارکت را در انتخابات دور هفتم و هشتم مجلس حدود 52 درصد نشان می‌داد، افزایش تقریبا 12 درصدی آرا در این دوره حکایت از آن دارد که تحریم انتخابات و تحریم اقتصادی انگیزه ملت برای حضور در پای صندوقهای رای را بیشتر کرده است. این مطلب به معنای این است که هدف‌گذاری‌های غرب درباره‌ی ایران، نادرست و روش اعمال فشار مستقیم که به خصوص در چهار ماه گذشته برای رسیدن به این اهداف در پیش گرفته شده نیز از آن نادرست‌تر بوده است. چرا که نه تنها به نتیجه‌ی مطلوب منتهی نشده بلکه افزایش توان و انگیزه‌ی مقاومت مردم ایران را نیز در مقابل غرب به همراه داشته است. 

3- تقویت وحدت ملی؛ این انتخابات نشان داد که الگوی سنتی در خصوص ایران که نشان می‌دهد فشار خارجی به این کشور منجر به تقویت وحدت ملی در داخل می‌شود کماکان صادق است. در این ارتباط پیغامی که آمریکا باید دریافت کند این است که افزایش فشارها ممکن است وحدت ملی در ایران را به جایی برساند که حتی گروه‌های غرب‌گرا نیز در همسویی با فضای عمومی کشور در مقابل غرب قرار بگیرند. به بیان دقیق‌تر آمریکایی‌ها باید بدانند تأثیری که افزایش فشار بر محیط داخلی ایران می‌گذارد، ضد غربی شدن رادیکال جامعه است. به گونه‌ای که حتی طیف‌های غرب‌گرا نیز هم اینک در غرب‌گرایی خود دچار مشکل شده‌اند. البته این اتفاق بدون آن که پروژه‌ای در داخل برای آن تدبیر شده باشد، نتیجه‌ی طبیعی فشارها به شمار می‌آید.

4- تسویه حساب با جریان فتنه؛ نکته‌ی قابل توجه دیگر آن که از حدود یک سال قبل، جریان ضد انقلاب این گونه وانمود می‌کرد که مردم در سال 90 انتقام برخوردهای سال 88 را از نظام خواهند گرفت. چرا که پس از فتنه، دوباره نظام به رأی آن‌ها نیاز پیدا کرده و بر این اساس مردم با تحریم انتخابات دست به انتقام گیری خواهند زد. در واقع علت انتخاب استراتژی تحریم از جانب ضد انقلاب و ائتلاف نسبی به وجود آمده میان عوامل داخلی و خارجی این جریان دقیقاً بیان‌گر همین موضوع بود. با این وصف مشارکت 52 درصدی در شهر تهران در این انتخابات نشان داد که جریان فتنه همان اندک سرمایه‌ی اجتماعی خود را نیز که طبقه‌ی متوسط شهری بود - طبقه‌ی محروم را که مدت‌ها پیش از دست داده- و آن‌ها گمان می‌کردند که این طبقه را کماکان به همراه دارند، از دست داده است. به بیان دقیق‌تر مردم با یک شیب ملایم و در عین حال صعودی از سال 88 به این سو به طور دایم در حال نزدیک‌تر شدن به نظام هستند. این در حالی است که طرف خارجی و ضد انقلاب همواره در این مدت مدعی بودند که مردم از نظام فاصله گرفته‌اند؛ اما امکان ابراز این موضوع را ندارند. در این ارتباط باید گفت حال که مردم قدرت ابراز پیدا کردند به خوبی مشخص شد که این تحلیل تا چه اندازه نادرست است.

5- مشخص شدن وزن اجتماعی باند انحرافی؛ این انتخابات عیار حلقه انحراف و وزن آن را نیز به خوبی به تصویر کشید. چرا که مشخص شد بدنه‌ی اجتماعی آن بسیار ناچیز است. در واقع باید گفت همان گونه که از دست رفتن سرمایه‌ی اجتماعی جریان فتنه آشکار گردید، عدم حضور جدی حلقه انحرافی نیز همان پیام را به همراه داشت. در واقع نتیجه‌ی انتخابات نشان می‌دهد که عدم حضور جریان فتنه و انحراف تأثیری در میزان مشارکت نگذاشته و حتی مشارکت را به سمت گزینه‌های رادیکال موجود نیز سوق نداده است. به گونه‌ای که فردی چون آقای «علی مطهری» نیز نتوانست رتبه‌ای بهتر از نهم برای ورود به مجلس کسب نماید. 

6- مرجع بسیج اجتماعی؛ در این دوره مشخص گردید که توان بسیج گری و متقاعد کنندگی دو جریان فتنه و انحراف از دست رفته و تنها مرجعی که در ایران توان بسیج اجتماعی دارد، رهبری است. اهمیت این نکته از آن روست که جریان فتنه از سال 88 به این سو همواره بر این ادعا بوده که توان بسیج عمومی را داشته اما امکان این مسأله از آن‌ها سلب شده است. جریان انحراف نیز مدعی است که اساساً کل سرمایه‌ی اجتماعی پای کار نظام ریشه در عملکرد دولت‌های نهم و دهم داشته و نظام به طور خالص سرمایه‌ی اجتماعی چندانی ندارد. این انتخابات مشخص کرد که هر دو جریان در تخمین میزان سرمایه‌ی اجتماعی خود دچار خطایی فاحش بوده و در حالی که به واقع، هر دو طرف از صحنه‌ی انتخابات کناره گرفته بودند، تنها کسی که توانست مردم را برای حضور در پای صندوق‌های رأی بسیج نماید، رهبری انقلاب بود. 

7- پیام به گروه ها و جریان های سیاسی؛ این انتخابات این پیام را به گروه ها و جریان های سیاسی هم داد که مردم با هیچ گروهی عقد اخوت نبسته اند و تنها پیروی از اسلام، حرکت در خط امام و اطاعت از ولایت و توجه به منافع کشور است که سبب رویکرد و عدم رویکرد مردم به گروه و جریان خاص می شود. گروه‌بندی‌های سیاسی تا زمانی برای مردم ارزش دارند که سلیقه جدیدی برای مدیریت کشور از آنها بیرون بیاید نه اختلاف و جند دستگی در اصول و امهات انقلاب. البته می توان از پیام اخصاصی این انتخابات برای جریانهای سیاسی نیز یاد کرد. مثلا جریانهای اصلاح طلب و دوم خردادی اگر خود را ملزم به قانون دانسته و بر خط اعتدال و مصالح کشور حرکت کنند، هم فضای سیاسی برای فعالیت آنان باز است و هم مردم از آنها متناسب با شایستگی و کارامدی استقبال خواهند کرد. اما اگر در مسیر ساختارشکنی و هم پیمانی با بیگانگان قدم برداشته و منافع جناحی را بر منافع ملی مقدم بدانند و حاضر به تمکین به قانون نباشند، راهی جز انزوا و انفعال نداشته و ملت آنان را به سادگی طرد کرده و به فراموشی خواهد سپرد. یا در خصوص پیام ملت به جریانهای اصولگرا می توان گفت که به رغم این که اکثریت نمایندگان انتخابی مردم از اصولگرایان هستند، اما نوع و ترکیب لیست ها، ترجمان این است که آنچه ملت از اصولگرایان خواهانند، نه افراطی‌گری و شعارزدگی، که کارآمدی و اعتدال و تلاش برای همگرایی و پرهیز از اختلاف است. 

8- پیام به کشور های غربی و اپوزیسیون؛ مهمترین پیام انتخابات نهم مجلس برای کشور های غربی و اپوزیسیون آن بود که اولا هر جریانی که از مسیر خاص مردم کنار برود اثر گذاری خود را از دست می دهد؛ این جریان ها با این توهم که تصور می کردند جامعه از اقدامات و برنامه های آن ها تبعیت خواهد کرد حداکثر تلاش خود را برای تحریم انتخابات ارائه کردند اما پیام این انتخابات شکست استراتژی آنها بود. اپوزسیون خارجی و کشور های غربی در طول زمان منتهی به انتخابات تلاش می کردند که شکافی که میان مردم و مسئولان بوجود آمده است را با تبلیغات گسترده با فضاسازی به نفع خود مصادره به مطلوب کنند تا با این شرایط ضمن ارائه این تحلیل که نظام جمهوی اسلامی پایگاه اجتماعی خود را از دست داده است ، گفتمان دو گانه سازی بین رهبری انقلاب و دیگر جریان های نظام را القا کنند.

9- ولایت پذیری؛ مهمترین پیام ملت برای رهبر معظم انقلاب اسلامی این است که ای رهبر بزرگوار! تا آخرین قطره خون خود در دفاع از راهی که با تو آغاز کرده ایم و بر سر پیمانی که با تو بسته ایم استوار خواهیم ماند و نخواهیم گذاشت که تاریخ تکرار شده و امام عدالتخواه زمانه مظلوم و تنها بماند.

 


+ نوشته شـــده در چهارشنبه 91/1/16ساعــت 11:16 صبح تــوسط عباس | نظر
محکومیت فائزه قطعیشد/انتظارافکارعمومی برایرسیدگی به سایراتهامات

 محکومیت ‌فائزه قطعی‌شد/انتظار افکارعمومی برای‌رسیدگی به سایر اتهامات

نسخه قابل چاپ

ارسال به دوستان

21:52:37 - 11 فروردین 1391

دادگاه تجدید نظر تهران با تایید حکم دادگاه بدوی، فائزه هاشمی رفسنجانی را به شش ماه زندان و پنج سال محرومیت از فعالیت های سیاسی، فرهنگی و مطبوعاتی محکوم کرد.

Iranpn  – داخلی : به گزارش رجانیوز، این خبری بود که صبح امروز یکی از سایت‌های خبری منتشر کرد تا حدود سه ماه پس از اعلام حکم دادگاه بدوی به ریاست قاضی صلواتی در شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی، دادگاه تجدیدنظر نیز فائزه هاشمی را به جرم فعالیت تبلیغی علیه نظام، محکوم بداند و حکم دادگاه بدوی مبنی بر شش ماه حبس و پنج سال محرومیت از فعالیت های سیاسی، فرهنگی و مطبوعاتی را قطعی و لازم الاجرا عنوان کند. 

جلسه رسیدگی به اتهامات فائزه هاشمی روز سوم دی ماه سال گذشته در شعبه 15 دادگاه انقلاب پس از آن برگزار شد که این جلسه در ابتدا قرار بود که در روز 23 مرداد سال 90 برگزار شود اما با چندین بار درخواست استمهال از سوی وکیل متهم، سرانجام حدود چهار ماه بعد برگزار شد. 

با این حال، محاکمه فائزه هاشمی در این دادگاه تنها در مورد یکی از مصاحبه‌های او بود که سایت ضد انقلاب روزآنلاین در اوایل اردیبهشت ماه سال 90 از وی منتشر کرد و فائزه هاشمی د راین مصاحبه، مسئولان اجرایی کشور را عده‌ای اراذل و اوباش و لات و رجّاله خواند. 

فائزه هاشمی در این مصاحبه با بیان اظهارات خارج از ادب و منطق اظهار داشت: "در زمان شاه این شعبان بی‌مخ و دار و دسته ‎اش بودند که مثل همین اراذل و اوباش با رفتار وحشیانه و جمع کردن رجّاله‌ها و لات‌ها، با مخالفان خودشون برخورد می کردند. حالا هم متاسفانه همون ادبیات و همون روش با نام اسلام، انقلاب، دفاع از ارزش‌ها و این حرفها انجام می ‎شه. اداره مملکت الآن با همین رجّاله‌ها و اراذل و اوباش است. آدم چی می‏تونه به این جریان بگه و چه انتظاری می ‎تونه داشته باشه؟ "

با این حال، ضمن تقدیر از دستگاه قضایی به‌دلیل رسیدگی به این پرونده اتهامی خانم فائزه هاشمی، به نظر می‌رسد آن‌چنانکه افکار عمومی انتظار دارد و نمونه‌ی آن نیز بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان شش دانشگاه کشور پس از صدور حکم دادگاه بدوی وی بود، باید به سایر جرایم او در دوره فتنه نیز مانند سایر متهمان رسیدگی شود.

در ادامه به برخی از عناوین مجرمانه دیگر فائزه هاشمی که در کیفرخواست متهمه در نظر گرفته نشده و به نظر می‌رسد باید در پرونده جداگانه‌ای به آن‌ها رسیدگی شود، با بازنشر یادداشتی که رجانیوز پیش از این در تحلیل حقوقی حکم، منتشر کرده بود، اشاره می‌شود:

• اهانت به مقدسات مذهبی و زیر سئوال بردن حجاب برتر بانوان ایرانی:

وی در چهارم اسفند ماه سال 87 در مصاحبه با پایگاه اینترنتی الشروق الجزایر، خواستار اختیاری شدن حجاب در ایران شد و گفت: «به عقیده من، حجاب همچنان که در کشورهای اسلامی معمول است، باید در ایران هم اختیاری باشد نه اجباری.»

فائزه هاشمی همچنین با حضور در برنامه صبحگاهی شبکه دوم سیما به عنوان رئیس فدراسیون ورزش زنان حرف‌هایی از همین جنس زد و گفت: «متأسفانه بعد از انقلاب ما یک سری رفتارها برای خانم‌ها ارزش شد، رنگ مشکی ارزش شد، چادر مشکی، مانتو مشکی، مقنعه مشکی، روسری مشکی و رنگ‌های تیره و مرده ارزش شد. این ارزش‌ها خوب نبود.» او همچنین گفت: «متأسفانه در سال‌های اخیر سیاست‌ها به سمتی می‌رود که زنان را بیشتر خانه‌نشین کنند.»

بدیهی است عنوان مجرمانه ی نامبرده مشمول ماده 513 قانون مجازات جمهوری اسلامی خواهد شد، بنابراین، «هرکس به مقدسات اسلام... اهانت نماید... به حبس از یک تا پنج سال محکوم خواهد شد.»

ضروری است که قوه قضائیه عدالت قضایی را برخورد با متهمان به جرایم مشابه در نظر گرفته و همان‌گونه که با منتشر کنندگان ویژه نامه موهن خاتون برخورد کرد، با این شخص برخورد کند.

• اقدام علیه امنیت ملی:

آنچه که اکنون بر همه واضح و مبرهن شده است، فعالیت سازماندهی شده و بلند مدت جریان فتنه در ماه های منتهی به انتخابات و به‌ویژه پس از آن، با وجود هسته‌ی فکری و مدیریتی این جریان در خارج از کشور است.

عضویت فائزه هاشمی در ستاد میرحسین موسوی در قالب سازماندهی دختران فیروزه ای پیش از انتخابات و حضور ثبت شده وی در تجمع‌های غیرقانونی این جریان در تاریخ های 25، 26 و 30 خرداد، حضور در تجمع روز 16 آذرِ دانشجویان واحد علوم و تحقیقاتِ دانشگاه آزاد و ترغیب آنها به ادامه آن تا پایان روز و نیز هدایت این تجمع ساختارشکنانه به بیرون دانشگاه، حضور در تجمع روز ششم دی و هتک حرمت عاشورای حسینی و در نهایت حضور در تجمع معاندین نظام در روز یکم اسفند 89 در خیابان ولی‌عصر که منجر به دوبار دستگیری وی از سوی مأموران انتظامی در تجمع‌های یادشده گردید، از مصادیق بارز اقدام علیه امنیت ملی است که بنابر ماده 499 قانون مجازات اسلامی از سه ماه تا پنج سال حبس داشته و بنا بر قانون، تعدد جرم منجر به محکومیت متهمه به اشد مجازات مقرر در قانون خواهد شد.

• تبلیغ علیه نظام:

فائزه هاشمی با سخنرانی در تجمع‌ها و مصاحبه های متعدد پیش و پس از انتخابات بارها با موضع گیری برخلاف اراده ملت ایران شرایط را برای سوءاستفاده دشمنان قسم خورده جمهوری اسلامی ایران مهیا ساخت و امید جبهه باطل در تحقق رویای خام و پوچ‌شان را بیشتر کرد.

بدیهی است عنوان مجرمانه‌ی، وی مصداق روشن ماده 500 قانون مجازات اسلامی است و در نتیجه: «هر کس علیه نظام جمهوری اسلامی ایران یا به نفع گروه ‎ها و سازمان‏های مخالف نظام به هر نحو فعالیت تبلیغی نماید، به حبس از سه ماه تا یک ‎سال محکوم خواهد شد.»

گفتنی است بنا بر ماده 47 قانون مجازات اسلامی «در مورد تعدد جرم هرگاه جرایم ارتکابی... مختلف نباشد فقط یک مجازات تعیین می گردد و در این قسمت می تواند از علل مشدده کیفر باشد...» لذا با توجه به تکرار عنوان مجرمانه "تبلیغ علیه نظام" از سوی متهمه، بنابر تصریح قانون باید وی به اشد مجازات مقرر در قانون یعنی یک ‎سال حبس (تنها در خصوص جرم تبلیغ علیه نظام) محکوم شود.

• اهانت به رهبر معظم انقلاب اسلامی:

اظهارت توهین آمیز فائزه هاشمی نسبت به رهبر معظم انقلاب در میان شرکت کنندگان در تجمع غیر قانونی 25 خرداد و نیز طعنه ها و کنایه های بی شرمانه‌اش به ساحت ولی معظم فقیه در مصاحبه با سایت ضد انقلابی روز آنلاین، در حالی است که بنا بر ماده‌ی 514 قانون مجازات اسلامی: «هر کس به حضرت امام خمینی، بنیان‌گذار جمهوری اسلامی رضوان الله علیه و مقام معظم رهبری به نحوی از انحا اهانت نماید، به حبس از شش ماه تا دو سال محکوم خواهد شد.»

انتظار می‌رود که قوه‎ی قضائیه در راستای گسترش عدالت محوری و نهادینه کردن قانون مداری با اجرای عدالت قضایی میان تمامی مجرمان و محکومان، نهایت تلاش خود را به کار بگیرد تا همان‌گونه که احکام متجاوزان به حقوق افراد در آن ایام تلخ را با عدالت و در عین حال سرعت و صلابت لازم صادر کرد، این‌بار نیز بدون توجه به اصل و نسب افراد و نیز نادیده انگاشتن تهدیدات مافیای قدرت و ثروت در کشور به اتهامات نامبرده به دقت رسیدگی کند.


+ نوشته شـــده در سه شنبه 91/1/15ساعــت 9:29 صبح تــوسط عباس | نظر
دعائی کامل برای همه نیازها از امیرالمومنین علیه السلام


دعا برای همه نیازها و بخشش:

امیرالمؤمنین امام علی علیه‌السلام: اَلْحَمْدُللهِ عَلی? کُلِّ نِعْمَةٍ وَ اَسْئَلُ اللهُ مِنْ کُلِّ خَیْر، وَ اَعوُذُ بِالله مِنْ کُلِّ شرّ، وَ اَسْتَغْفِرُ اللهَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ. (مفاتیح، ص1390)

حدیث امروز

تکامل حقیقت ایمان در شخص:

حضرت امام رضا علیه‌السلام: حقیقت ایمان بنده کامل نمی‌گردد تا این که سه صفت را دارا باشد: بصیرت در دین داشته باشد، و در زندگی میانه‌رو باشد، و در مصیبت‌ها صبور باشد. (صحیفة‌الرضا علیه‌السلام، ص 381)


+ نوشته شـــده در سه شنبه 91/1/15ساعــت 8:41 صبح تــوسط عباس | نظر
پس لرزه های شکست تحریم انتخابات در اردوگاه فتنه سبز (خبر ویژه)

بسمه تعالی

پس لرزه های شکست تحریم انتخابات در اردوگاه فتنه سبز (خبر ویژه)

پس لرزه های شکست فتنه گران و افراطیون در پروژه تحریم انتخابات مجلس با وجود سپری شدن یک ماه از انتخابات همچنان ادامه دارد.
دراین باره اکبر گنجی از طریق وب سایت رادیو فردا اعلام کرد جنبش سبز تجربه ای شکست خورده است و باید مورد بازنگری قرار گیرد. عباس عبدی هم معتقد است خط تحریم انتخابات شکست خورده و خاتمی خط خود را جدا کرده است. همچنین شبکه بالاترین تصریح می کند که جنبش مورد ادعا، به فضای خیالی مجازی منحصر و محدود شده است.
گنجی که در آمریکا اقامت دارد می نویسد: تجربه 90-88 باید مورد بازنگری واقع شود. جنبش سبز شکست خورد و یأس و سرخوردگی پدید آمد. شکست، گرد مرگ می پراکند. برخی از سازمان های اپوزیسیون وارد پروژه های مشترک با دولت های خارجی شده اند و برخی گرفتن پول از دولت های خارجی را توجیه می کنند. اما با طرح شعارهای انتزاعی نمی توان به مقصدی رسید. شعارهای انتزاعی، هیچ جاذبه ای برای مردم ندارد. کارگران با شعار سکولاریسم، بسیج نمی شوند. اظهارات عباس عبدی نمونه ای از بازنگری انتقادی نسبت به تجربه 90-88 است.
بالاترین هم در تحلیلی نوشت: زمانی، وقتی خبری از موسوی و کروبی در فضای مجازی منتشر می شد غوغایی به راه می افتاد ولی به نظر می رسد دیگر طرفدارانشان در فضای مجازی نیز به این وضع عادت کرده اند. حصر خانگی موسوی و کروبی آن قدر عادی و بی اهمیت شده است که جامعه واقعی ظاهرا اهمیت به آن نمی دهد. طرفداران موسوی و کروبی در جامعه مجازی هم منحصر شده به چند کاربر اینترنتی که برایشان هورا می کشند. همینجوری به پیش برویم همین چند کاربر اینترنتی هم به راه خود خواهند رفت.
در این میان عباس عبدی معتقد است قدرت بسیج گری مدعیان جنبش سبز در حد صفر درصد بود. وی به «روزنت» گفته است: سوال من این است که اگر هیچ کدام از حامیان تحریم نگفته بودند تحریم می کنیم، چه اتفاقی در نتیجه آرا می افتاد؟ من ادعا می کنم که تغییر معناداری در نتیجه آرا به وجود نمی آمد. حالا ناظر بیرونی می گوید خب! وقتی این ها تحریم بکنند، با وقتی که تحریم نمی کنند تغییری پیدا نمی شود این فقط نشان دهنده نیرویی است که قدرتش در حد صفر است. اگر نیرویی قدرت دارد باید بتواند تاثیر بگذارد.
وی می افزاید: مشکل این است که حتی اگر مشارکت هم پایین می آمد، حاکمیت عقب نشینی نمی کرد. ضمن اینکه درباره چه چیزی صحبت می کنیم؟ چیزی که وجود خارجی ندارد. برای من مثل روز روشن بود که تحریم اثری ندارد. سیاست تحریم سیاست پشت میزی نیست که از آنجا دستور تحریم داده شود و همه گوش به فرمان برای اجرای آن باشند. تحریم نیرویی بیش از مشارکت فعال را طلب می کند که دوستان تحریمی فاقد آن هستند و فقط دوست داشتند با یک کلیک فرمان تحریم دهند و انفعال و بی برنامگی خود را با آوانگارد نشان دادن خود درز بگیرند.
وی درباره مشی خاتمی و عقب نشینی نیز گفته است: مشکل این است که از نظر طرف مقابل، آقای خاتمی اراده استوار و روشنی ندارد. همین رأی دادنش نشانه آن است. او نمی تواند به ایده اش، اراده روشنی را ضمیمه کند.
عضو مستعفی مرکزیت می گوید: همه نزدیکان خاتمی از رأی دادن او کپ کرده اند. معنای آن این است که بین رفتار و نظرات گذشته ایشان با این حرکت (شرکت در انتخابات) انطباقی وجود ندارد.
عبدی همچنین در مصاحبه با «عصر ایران» گفت: رأی دادن آقای خاتمی چیز عجیبی نبود؛ هم به دلایل فکری و هم به دلایل شخصیتی. آقای خاتمی، نه رای دادنش بلکه رفتار سه سال گذشته اش برای من عجیب بود.
وی می گوید: رأی دادن خاتمی بی برو برگرد، به معنای جدایی از جنبش سبز بود. اما این حرف که گفته شود خاتمی از رهبران جنبش سبز بود، کلاهبرداری سیاسی است.


+ نوشته شـــده در دوشنبه 91/1/14ساعــت 9:24 صبح تــوسط عباس | نظر
چاره کار یک «غلط کردم» است ! (یادداشت روز)

بسمه تعالی

چاره کار یک «غلط کردم» است ! (یادداشت روز)

اول: سال گذشته- دی ماه 1390- جمعی از روزنامه نگاران و شخصیت های علمی و فرهنگی تونس به کیهان آمدند. این هیئت قبل از سفر چند روزه خود به ایران با کیهان تماس گرفته و برای یک نشست چند ساعته و گپ و گفت درباره تحولات منطقه ابراز تمایل کرده بود. در جریان این نشست صمیمی که بیش از 2 ساعت به طول انجامید، سخن به اختلاف فاز 30 ساله انقلاب های اسلامی منطقه با انقلاب اسلامی ایران کشیده شد و یکی از اعضای هیئت تونسی گفت «ما و شما دو ملت مسلمان هستیم و انتظار آن بود که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، با شما همسفر می شدیم ولی مشکل ما این بود که مانند شما «قطب نما» نداشتیم و هیچ عاقلی بدون قطب نما پای در سفری نمی گذارد که هزاران نشیب و فراز و پیچ و خم ناشناخته و راه های نارفته در آن است. امام خمینی(ره) قطب نمای شما بود و بعد از رحلت خود نیز شما را بی قطب نما ترک نکرد و این مسیر پرخطر و گردنه های سخت را با رهبری امام خامنه ای طی کردید.(نقل به مضمون)» ایشان با اشاره به ماهیت اسلامی انقلاب های منطقه گفت؛ «ما امروز در تونس، مصر، لیبی و بحرین با قطب نمای شما به حرکت آمده ایم و به همان راهی می رویم که شما رفته اید».
«قطب نما» سرمنزل مقصود و سمت و سوی نقطه مطلوب را نشان می دهد تا راهیان به بیراهه نروند و قافله به جای «کعبه» از «ترکستان» سر درنیاورد و در ناکجاآباد گمراهی انگشت حسرت به دندان نگزد. اگر در مسیر حرکت به مانعی رسید، پشت آن درجا نزده و پا پس نکشد، یا چنانچه به دور زدن مانع نیازی بود، نقطه مقصود را گم نکند. 
امسال را حضرت آقا سال «تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی» نام نهاده و غلبه بر بسیاری از چالش ها را در گرو تحقق آن دانستند؛ «اگر ما توانستیم تولید داخلی را رونق ببخشیم، مسئله تورم حل خواهد شد. مسئله اشتغال حل خواهد شد، اقتصاد داخلی به معنای حقیقی کلمه استحکام پیدا خواهد کرد. اینجاست که دشمن با مشاهده این وضعیت مایوس و ناامید خواهد شد. وقتی دشمن مایوس شد، تلاش دشمن، توطئه دشمن، کید دشمن هم تمام خواهد شد».
تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی آدرس یکی از اهداف در عرصه جهاد اقتصادی و به قول رهبر معظم انقلاب «یک بخش مهم» از آن است. اما برای راهیابی به این نقطه مطلوب باید از عقبه هایی عبور کرد و موانعی را هموار کرده و پشت سر گذاشت و اگر چنین نبود، توصیه اکید آقا به تلاش همگان از دولت و مجلس و دستگاه قضایی و سایر مسئولان گرفته تا مردم، ضرورتی پیدا نمی کرد. برای رونق بخشیدن به تولید ملی باید از تولید کالای بنجل و غیراستاندارد جلوگیری کرد تا میل و رغبت مردم به تولیدات داخلی جذب شود نه آن که رویکرد به تولید داخلی را در مقایسه با کالای مشابه خارجی، نامعقول تلقی کنند! مراکز نظارتی نباید به تولیدکننده داخلی اجازه تولید کالای نامرغوب را بدهند و در همان حال دست واردکنندگان کالای مشابه خارجی را باز گذاشته و بازار داخلی را سخاوتمندانه! به آنان واگذار کنند. دولت و مجلس وظیفه دارند که تسهیلات لازم را برای تولیدکنندگان داخلی فراهم آورند و مقررات بعضا نسنجیده و دست و پاگیر را از پیش پای آنان بردارند. حمایت از سرمایه ایرانی به تامین امنیت سرمایه و سرمایه گذار ایرانی نیاز دارد و اولین و حیاتی ترین اقدام در این زمینه، مبارزه جدی با فساد اقتصادی است. طی چند سال گذشته مفسدان اقتصادی از یکسو و برخی از افراد کم دان و ناآگاه و یا کسانی که همان مفسدان اقتصادی سبیل های آنان را چرب کرده بودند! این ترجیع بند فریب را تکرار می کردند که «مبارزه با مفاسد اقتصادی به سرمایه گذاری داخلی و امنیت سرمایه لطمه می زند»! و حال آن که سرمایه گذار داخلی فقط هنگامی که دست مفسدان اقتصادی را بسته می بیند به سرمایه گذاری در داخل کشور امیدوار می شود و مثلا هنگامی که مشاهده می کند فلانی به بهانه سرمایه گذاری در تولید فلان کالا، چندصد میلیون دلار وام دریافت کرده و نه فقط فلان کالا را تولید نکرده، بلکه بخشی از وام دریافتی را به سرمایه گذاری در منطقه آزاد تجاری دوبی- جبل علی- اختصاص داده است، چگونه می تواند به چرخه سالم سرمایه و سرمایه گذاری داخلی اطمینان کند؟ و یا وقتی می بیند فلان شارلاتان دیگر، در زد و بند با فلان مسئول و فلان نماینده و فلان رئیس کل بانک و در پوشش تولید داخلی دست به سوءاستفاده کلان با مبلغ نجومی 3هزار میلیارد تومانی زده است، اگر آدم مومن و متعهدی باشد از سرمایه گذاری داخلی صرفنظر می کند و چنانچه بویی از ایمان و تعهد نبرده باشد، راه را برای سوءاستفاده باز می بیند و مفسد اقتصادی دیگری متولد می شود! چند سالی است که به جای تاسیس کارخانه، مراکز کشت و صنعت و کارگاه های تولیدی، هراز چندگاه شاهد تاسیس فلان بانک و بهمان موسسه اعتباری و... و... هستیم و هنوز چند صباحی از تاسیس آنها نگذشته، تق کلاهبرداری برخی از آنها در فضای اقتصادی کشور به هوا بلند می شود و متاسفانه از نظارت چندانی هم بر چرخه و گردش کار آنها خبری نیست! بدیهی است که برای تحقق خواسته رهبر معظم انقلاب که مانند همیشه، ترجمان خواسته تمامی مردم است، بایستی این آشفته بازار سرمایه به سامان آید تا «آب رفته» به جوی بازگردد و توصیه اکید حضرت آقا
- خدای نخواسته- بر زمین نماند.
حمایت از تولید ملی و کار و سرمایه ایرانی که رهبر معظم انقلاب با نگاه تیزبین و همیشه آینده نگر خویش بر آن تاکید ورزیده اند یک فراخوان همگانی 
- بخوانید جهاد- برای مقابله جدی با موانعی است که انجام این مهم را تاکنون با تاخیر و دشواری روبرو کرده است. رسیدن به نقطه مطلوبی که آقا آدرس داده اند با نصب پلاکارد و بنر و تکرار تشریفاتی بیانات ایشان امکان پذیر نیست. باید همه دست ها از آستین های همت بیرون آورده شود. تنها در این صورت است که همه خواهند دید به قول رهبر معظم انقلاب «ما می توانیم».
دوم: رخدادهای همین چند روزه آغازین سال 1391 حکایت از آن دارد که سال جدید نیز در ادامه پیروزی های بزرگ سال 1390 شکل گرفته و شواهد موجود از تداوم آن خبر می دهد. 
الف: روز سه شنبه اول فروردین ماه- 20 مارس 2012- وزارت امور خارجه آمریکا با صدور بیانیه ای که رسانه ها و محافل غربی از آن به عنوان «عقب نشینی آشکار» و «اعتراف به شکست» یاد کردند، ژاپن و 10 کشور دیگر را از اجرای تحریم های تصویب شده علیه جمهوری اسلامی ایران معاف کرد. در بیانیه وزارت خارجه آمده است که این 11 کشور به دلیل کاهش وابستگی خود به نفت ایران از ادامه تحریم ها علیه این کشور معاف شده اند! به بیان دیگر- و به قول لوموند، واقعی تر- آن که «چون 11 کشور مورد اشاره تحریم های وضع شده علیه ایران را رعایت نکرده اند، از تحریم معاف می شوند»! باز هم به قول، «یو.اس. ای تودی» این چه استدلال احمقانه ای است! و چه مفهومی غیر از این دارد که هر کشوری که تحریم ها را رعایت نکند از تحریم معاف خواهد شد!
حالا خودتان قضاوت کنید، آیا این اقدام آمریکا بعد از آن همه رجزخوانی درباره مجازات کشورهایی که تحریم ایران را نادیده بگیرند، نشانه عقب نشینی و اعتراف به شکست نیست؟! روال تعریف شده آن بود که اگر کشوری تحریم ها را نادیده گرفت و یا تحریم های وضع شده را آن گونه که در مصوبه آمده است اجرا نکرد، مورد توبیخ قرار گرفته و دستکم این که به رعایت کامل تحریم ها توصیه شود، نه آن که از اجرای تحریم ها معاف شود!
ب: در نخستین روزهای سال 1391 علاوه بر اجبار آمریکا به معاف کردن 11 کشور آسیایی و اروپایی از تحریم ایران، رخداد دیگری نیز شکل گرفته و علی رغم تلاش آمریکایی ها، از پرده بیرون افتاد و آن، اعتراض برخی از متحدان اروپایی آمریکا به ادامه تحریم ها و ارائه راه حلی بود که علاوه بر نگرانی تیم اوباما، اضطراب و دستپاچگی رقبای جمهوری خواه وی را نیز در پی داشت. این ماجرا، از فرانسه شروع شد و با حمایت برخی دیگر از کشورهای اروپایی روبرو گردید. دولت فرانسه با اشاره به بحران انرژی در اروپا که ریشه در تحریم نفتی ایران دارد به آمریکا پیشنهاد کرد برای کاستن از این بحران، بخشی از ذخایر نفتی خود را به بازار صنعتی اروپا وارد کند و یا تولید روزانه خود را افزایش دهد. این پیشنهاد که نشانه فشار شدید تحریم ها به اروپا- به جای ایران- بود با واکنش مضطربانه اوباما روبرو شد و رئیس جمهور آمریکا بی آن که به پیشنهاد یاد شده اشاره کند طی سخنانی اعلام کرد «آمریکا فقط 2 درصد از ذخایر نفتی جهان را در اختیار دارد و 20 درصد از ذخایر جهان را مصرف می کند» و نتیجه گرفت که «بنابراین نمی توانیم برای کنترل قیمت سوخت، تولید نفت خود را افزایش دهیم»! بعد از این پیشنهاد و رد آن از سوی آمریکا بود که وزارت خارجه این کشور 11 کشور آسیایی و اروپایی را از تحریم ایران معاف کرد! یعنی به شکست پروژه تحریم اعتراف کرد. باید توجه داشت که به گفته خانم کلینتون، قرار بود این تحریم ها برای ایران «فلج کننده» باشد و سال گذشته آقای جرج سوروس در مصاحبه با CNN گفته بود «حاضرم شرط ببندم که با اعمال این تحریم ها تا یکسال دیگر اثری از جمهوری اسلامی ایران باقی نخواهد ماند»! و دهها اظهارنظر مشابه و رجزخوانی «دون کیشوت» مآبانه دیگر از سوی مقامات آمریکایی و اروپایی درباره آثار فلج کننده تحریم ها...!
ج: جدا کردن سوریه از محور مقاومت پروژه دیگری بود که با دخالت آشکار و بی پرده آمریکا، اسرائیل، اتحادیه اروپا و متحدان دیکتاتور آنها در منطقه کلید خورده و در اواخر سال گذشته این توطئه به اوج خود رسیده بود تا آنجا که آمریکا و متحدانش بدون پرده پوشی به ارسال اسلحه برای گروه های تروریست در سوریه اعتراف می کردند و در همان حال باز هم بدون پرده پوشی، جدایی سوریه از محور مقاومت را به نفع اسرائیل و آمریکا و علیه ایران اسلامی ارزیابی می کردند و در این میان به دولت ترکیه نقش کلیدی و موثری واگذار شده بود. ایران اما، ضمن تاکید بر پاره ای اصلاحات ضروری به حمایت خود از دولت مورد قبول توده های مردم سوریه اصرار می ورزید و توطئه مشترک آمریکا و متحدانش را با بن بست روبرو کرده بود. اوایل سال جاری رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه به ایران آمد و در ملاقات با رهبر معظم انقلاب دریافت که جمهوری اسلامی ایران در حمایت از سوریه و مقابله با آمریکا و متحدان اروپایی و منطقه ای آن جدی است. وی در بازگشت از ایران طی مصاحبه ای از دیدگاه قبلا اعلام شده ترکیه عدول کرد و به جای تاکید بر ارسال اسلحه برای گروه های معارض، پیشنهاد شرکت آنان در انتخابات را پیش کشید و اسرائیل با عصبانیت اعتراض کرد که چرا بعد از سفر به ایران، مواضع خود را تغییر داده است! در همان حال دومین اجلاس دیکتاتورها در اسلامبول که دیروز با عنوان دروغین و فریبکارانه حمایت از مردم سوریه- بخوانید گروه های تروریست تحت حمایت آمریکا و اسرائیل و عربستان و ترکیه- تشکیل شده بود با شکست و ناکامی روبرو شد... و نمونه های دیگری از این دست.
سوم: شکست ها و ناکامی های یاد شده فقط در فاصله زمانی کوتاه 15 روزه اخیر اتفاق افتاده است و شواهد موجود حکایت از آن دارد که آمریکایی ها امسال هم مانند سال گذشته، شکست های فراوان دیگری را تجربه خواهند کرد. ظاهرا خیلی بیراه نگفته اند؛ سالی که نکوست- برای ما- از بهارش پیداست و برای آمریکایی ها برعکس.
اواخر اسفندماه سال 1390- اوایل مارس 2012- مک گاورن و الیزابت مور از مسئولان عالی رتبه سابق «سیا» طی مقاله مشترکی در «کانسرتیوم نیوز» با اعتراض به سیاست های اوباما علیه ایران، خطاب به وی نوشته بودند،«هر روز که می گذرد، ناکامی و شکست تازه ای را در کارنامه چالش با ایران ثبت می کنی» و باید به اظهارنظر مک گاورن و الیزابت مور اضافه کرد که تنها راه چاره پیش روی آمریکا، یک «غلط کردم» است و به هر اندازه که در اعتراف به آن فرصت سوزی کند! باید با صدای بلندتری «غلط کردم» خود را اعلام کند.
حسین شریعتمداری


+ نوشته شـــده در دوشنبه 91/1/14ساعــت 9:20 صبح تــوسط عباس | نظر
تصاویر: گشت و گذار با دلفینهای قشم

جزیره قشم در ایام عید پذیرای مسافران نوروزی بود.












+ نوشته شـــده در یکشنبه 91/1/13ساعــت 9:19 صبح تــوسط عباس | نظر
<      1   2   3   4      >