بسمه تعالی
|
|
آثار منطقهای فتح در یبرود (یادداشت روز)
عملیات ارتش در «یبرود» و پاکسازی کامل این منطقه حساس نشان داد که تروریزم یک شکست استراتژیک را در مقابل سوریه پذیرفته است. یبرود بعد از القصیر که در عملیات خرداد ماه گذشته پاکسازی گردید، دومین اقدام مهم به حساب میآید هر چند ارتش در فاصله 9 ماه اخیر در اکثر صحنههای عملیاتی به موفقیتهایی رسیده است ولی عملیات ظفرمند «یبرود» دارای معنای برجستهتری است و یک ضربه اساسی به تروریزم در سوریه به حساب میآید.
«یبرود» بعد از سقوط القصیر، برای تروریستها یک نقطه حیاتی و منحصر به فرد به حساب میآمد و از اینرو بسیار به سختی این منطقه را ترک کرد و در این راه صدها کشته داد که بعضی از آنها، نیروهای کلیدی داعش به حساب میآمدند. یبرود یک نقطه وصل جدید بین سوریه و لبنان و به عبارت دیگر بین مناطق تحت سیطره تروریستها و جهان خارج به حساب میآمد و بعد از سقوط القصیر جایگاه ویژهای در عملیات تروریستها بخصوص نیروهای داعش داشت و لذا سقوط یبرود تأثیر جدی بر نیروهای تروریستی و کشورهای حامی آنان خواهد داشت.
یبرود از نظر دو دولت ترکیه و عربستان، نقطه «آزمون نهایی» گروههای مسلح وابسته به این دو کشور در سوریه است و در صورت پیروزی در این نقطه استراتژیک میتوان به توانایی این گروهها در تغییر فضای کنونی سوریه امید بست و در صورتی که آنان نتوانند این نقطه را که از حمایت ویژه برخوردارند، در دستان خود نگه دارند، نمیتوانند در صحنههای دیگر نیز موقعیتهای خود را حفظ کنند. یبرود بین القصیر و تلکلخ واقع شده و به مرزهای لبنان و عناصر وهابی متعصب در طرابلس متصل است. تصرف این منطقه مهمترین پل مستقیم ارتباطی تروریستها با مناطق آزاد بری و بحری (لبنان و مدیترانه) را از بین برده است و این آخرین امید ترکیه و عربستان به امکان حفظ تروریستها را به یأس مطلق تبدیل میکند. از این رو یک ساعت پس از سقوط یبرود و تسلط ارتش بر آن، باراک اوباما با صراحت گفت «بدون تردید اسد پیروز شده است».با سقوط یبرود، عربستان و ترکیه باید راه حل دیگری در برابر اسد دنبال نمایند. دو روز پیش یکی از رهبران شیعه ترکیه گفت «سیاست دولت ترکیه در مورد سوریه تغییر نکرده ولی متوقف شده است». توقف ماشین سیاسی و نظامی عربستان و ترکیه در سوریه در واقع ریاض و آنکارا را در موضع ضعف قرار داده و آثار این سکته نه فقط در سوریه بلکه در کل منطقه پدیدار خواهد شد و از این رو پذیرفتنی است اگر بگوئیم عربستان و ترکیه باید حتی در انتظار یک سلسله حوادث داخلی ناشی از سرخوردگی اجتماعی از سیاستهای دولتی باشند.
منطقه قلمون و یبرود منطقه سیطره پیچیدهترین و برجستهترین چریکهای گروههای تروریستی و بخصوص نیروهای داعش بود. داعش در میان گروههای مسلح تروریستی در سوریه برجستگی خاصی دارد چرا که سالهاست تحت تعالیم ابوبکر البغدادی آموزشهای سخت نظامی و چریکی دیده و تحت عملیات عقیدتی ویژه بوده است و لذا این نیروها در مقایسه با نیروهای جبههالنصره و جیشالحر از استقامت بسیار بیشتری برخوردار میباشند. از این رو وقتی این گروه شکست میخورند، برای جبهه النصره و جیشالحر جایی باقی نمیماند. احمد الجربا، یک روز پس از شکست تروریستها در یبرود ادعا کرد که عامل اصلی شکست آنان در یبرود اختلاف میان داعش و النصره و ارتش آزاد بوده است و نه قوت ارتش و نیروهای حامی آن. این سخن الجربا چندان دقیق نیست چرا که از یک سو نیروهای عمل کننده در یبرود از زبدهترین نیروهای داعش بوده و ارتش حر در آنجا حضور نداشته است تا با دو گروه دیگر اختلاف داشته باشند. کما اینکه هیچ گزارشی از وقوع اختلاف و درگیری بین داعش و جبهه النصره در یبرود منتشر نشده است. بنابراین میتوان گفت که نیروهای مقاومت سوریه بر پُرقدرتترین جریان تروریستی غلبه کرده است و از منظر دیگر، اگر گروههای تروریستی در سوریه دچار اختلاف شدهاند، اختلافشان بعد از وقوع شکست از مقاومت در سوریه به وجود آمده است وگرنه چگونه دو گروه که از یک منبع تغذیه شده و برای یک هدف میجنگند دچار اختلاف آنهم در مرحله قبل از پیروزی بر دشمن مشترک میشوند! داعش و جبهه النصره و ارتش آزاد هر سه بطور مشترک از سوی غرب، کشورهای عربی، رژیم صهیونیستی و ترکیه حمایت شدهاند و همه برای اسقاط دولت اسد و برچیدن جبهه مقاومت به میدان آمده بودند. آنان، زمانی دچار اختلاف شدند که حزبالله لبنان کمر آنان را در القصیر شکست و ارتش سوریه، دمشق را از محاصره آنان خارج کرد.
موقعیت حزبالله در لبنان، بعد از موفقیت عملیات جبهه مقاومت در «یبرود» مستحکمتر میشود. یبرود طی ماههای گذشته منطقه اصلی تجهیز ماشینهای بمبگذاری شده علیه اهداف لبنانی بوده و سامانه شلیک موشک به منطقه بقاء در این منطقه قرار داشته است. در واقع اقدامات تروریستی ضد لبنان توسط فرماندهی القاعده در یبرود در منطقه «عرسال» استان هرمل لبنان طراحی و دنبال میشد که با سیطره مقاومت بر یبرود، عرسال نیز تسلیم شده و حزبالله لبنان میتواند وضع آرامتری در لبنان داشته باشد. شکست تروریزم در یبرود، شکست تروریزم وهابی در طرابلس و شکست تروریزم در صیدا به حساب میآید از این رو میتوان گفت پیروزی در یبرود، چشمانداز بهتری را در اختیار حزبالله قرار داده و بار دیگر توجه نیروهای اجتماعی لبنان به حزبالله و مقاومت جلب میشود. میتوان گفت تحت تاثیر پیروزی یبرود، کمیته وزارتی لبنان مقاومت در برابر خواست حزبالله را کنار گذاشت و پذیرفت که سلاح مقاومت یک سلاح استراتژیک برای دفاع از کیان، سرزمین و مردم لبنان در برابر دشمن خارجی است و رئیسجمهور لبنان - میشل سلیمان - که در پایان دوره خود قرار دارد، یک گام به عقب برداشت و با صراحت اعلام کرد که حزبالله بخشی از واقعیت لبنان است و بدون توجه به آن نمیتوان به کابینه لبنان شکل داد. این در حالی است که تا دو هفته قبل از اعلام رسمی پیروزی در یبرود، سلیمان، حزبالله را به قربانی کردن منافع لبنان در طرحهای منطقهای متهم کرده بود. بنابراین کاملا واضح است که پیروزی در یبرود، برتری خاصی به موقعیت حزبالله در لبنان داده است. به موازات آن، مخالفان حزبالله در موقعیت ضعیفتری قرار گرفته و تجربه ثابت کرده است که مخالفان در موقع ضعف، انعطاف بیشتری داشته و به حل و فصل مسایل علاقهمندتر بودهاند.
پیروزی در یبرود، ضمن آنکه استانهای حمص، حما و طرطوس را امنتر میکند در عین حال راه را برای عملیات ارتش در حلب هموارتر میکند چرا که با شکافته شدن جبهه شرقی، جبهه غربی و جبهه شمالی تروریستها در حلب که طی ماههای اخیر روی داد، تروریستها بخصوص در جبهه غربی حلب به کمک فرماندهی مرکزی القاعده در یبرود وابسته بودند، با سقوط یبرود، جبهه غربی حلب سقوط خواهد کرد و کار برای ارتش در بخشهای شمالی نیز آسان میشود. پیروزی ارتش در یبرود اعتماد نفس زیادی به نیروهای نظامی سوریه میدهد و هرگونه تردید درباره اینکه میتوان استانهای آلوده - حلب، ادلب، رقه و دیرالزور- را آزاد کرد، از میان برمیدارد و موضع ارتش را در مقابل جبهه تروریزم منسجمتر مینماید. پیروزی در یبرود، ساکنان حلب را به نفع اسد به حرکت درمیآورد کما اینکه در ماههای گذشته شاهد تظاهراتی به نفع اسد در این شهر حساس بودهایم. حرکت هواداران اسد در حلب، تروریستها را بشدت دچار مشکل میکند چرا که حیوان تروریسم بدون داشتن یک «شکم مطمئن» نمیتواند به حرکت خود ادامه بدهد. در گذشته و تا همین چند روز پیش داعش هرگونه حرکت هواداری از اسد را با شدت تمام و استفاده از همه ظرفیت نظامی قلع و قمع میکرد. همین هفته گذشته تروریستها بیش از 30 نفر از اهالی حلب که در تظاهرات هواداری از اسد شرکت کردهبودند را در میدان مرکزی شهر به گلوله بستند این نشان میدهد که حرکت مردمی به نفع اسد در حلب، این جریان تروریستی را ریشهکن میکند. از سوی دیگر آزادی بقیه حلب از سیطره تروریستها سبب شکست نزدیک آنان در رقه، دیرالزور و ادلب خواهد شد چرا که پیروزی اسد در حلب کارکردی نظیر فتح خرمشهر توسط رزمندگان اسلام در سال 1361 خواهد داشت.
پیروزی در یبرود نشان میدهد مقاومت تنها جریانی است که میتواند فتنه القاعده و وهابیت را خنثی نماید. در واقع نبرد یبرود یک وزنکشی واقعی میان جبهه تروریستی وهابی با جبهه مقاومت به حساب میآید. از این منظر یبرود تا حد زیادی سرنوشت درگیری این جبهه تروریستی که آشکارا از حمایت همهجانبه غربی، عربی، صهیونیستی و ترکی برخوردار میباشد را در عراق، سوریه و لبنان مشخص میکند و این میتواند بازتاب گستردهای در منطقه پیدا کرده و دامنه آن به بحرین و یمن که در معرض توطئههای مشابهی هستند، برسد. نبرد یبرود برای صهیونیستها نیز بسیار تلخ بود چرا که اسرائیلیها میدانند چریکهای داعش به مراتب از نیروهای ورزیده اسرائیل ورزیدهتر هستند. پیروزی حزبالله در یک جنگ درون شهری با نیروهای ورزیده داعش به این سوال پاسخ میدهد که در صورت وقوع درگیری بین حزبالله و اسرائیل در منطقه جلیل شمالی، صغد و ... چه کسی در نهایت سرنوشت درگیری را رقم میزند؟
سعدالله زارعی
گروه سیاسی - رجانیوز: حجتالاسلام مرتضی آقاتهرانی دبیرکل جبهه پایداری در گفتوگویی تفصیلی با خبرگزاری فارس، مباحث مختلفی را در زمینه ابراز نگرانی رهبر انقلاب از وضعیت فرهنگی، توهین زنجیرهای رسانههای اصلاحطلب به مقدسات، استیضاح وزیر ارشاد، دیدار آیت الله مصباح با روحانیون مجلس، بررسی سبک زندگی اقتصاد مقاومتی در مجلس و پیشنهاد آیت الله جنتی به مجلسیها انتخابات آینده، مطرح کرد.
به گزارش رجانیوز، آقاتهرانی از تشکیل کمیته مشترکی از چند کمیسیون برای بحث فرهنگی در مجلس خبر داد و گفت که قرار بود جلسهای با وزیر ارشاد داشته باشیم که انجام نشد، اما به خاطر اینکه این مسئله جدیتر مطرح شود، هرچه زودتر این جلسه را میگذاریم.
وی به جوسازیهای رسانهای علیه جبهه پایداری نیز اشاره کرده و افزود: خیراً برخی مصاحبه میکنند و در روز روشن دروغ میگویند؛ برخی میگویند جبهه پایداری تندرو، در اقلیت و بداخلاق است و داستان لاریجانی در 22 بهمن سال گذشته را زنده میکنند و میخواهند بگویند پایداری این کار را کرده است در حالی که معلوم نیست چه چیزی از این دروغها گیرشان میآید.
دبیرکل جبهه پایداری به دیدار اخیر روحانیون مجلس با علامه مصباح یزدی هم اشاره کرده و افزود : آیتالله مصباح با لابیگریهای معمول موافق نیست این درست نیست که 7 یا 8 نفر بنشینند و بیرون از جلسات با یکدیگر چیزی را قطعی کنند و سپس بیایید و نظر خود را به دیگری تحمیل کنند، گو اینکه رأیگیری کنند. در هر حال باید به یک اجماع نظر برسیم که افراد آزادانه به سمت اصلح راه یابند.
در ادامه مشروح گفتگوی حجتالاسلام دکتر آقاتهرانی با خبرگزاری فارس را میخوانید:
با توجه به ابراز نگرانی اخیر مقام معظم رهبری از وضعیت فرهنگ، درباره اقدامات کمیسیون فرهنگی مجلس و اینکه چگونه باید به گفتمانسازی در این زمینه پرداخت، توضیح دهید.
آقاتهرانی: رهبر معظم انقلاب چند مسئله مهم و حائز اهمیت را در دیدار با خبرگان رهبری مطرح کردند که یکی از آنها مسئله فرهنگ بود. اعضای خبرگان از مسائل فرهنگی ابراز نگرانی کردند و متقابلاً مقام معظم رهبری نیز اظهار نگرانی کردند. اصل نظام و انقلاب ما فرهنگی است و به دنبال این اصل، ایستادگی، مقاومت و برخورد با طاغوت به وجود آمد لذا اگر بنیان فرهنگ بر اساس اسلام ساخته شود، همه مسائل سیاسی و اقتصادی ما حل میشود اما اگر آبشخور چنین تفکری التقاطی باشد، اسلامی نیست.
حضرت امام بر اسلام ناب محمدی تاکید کردند تا معلوم شود اسلام آمریکایی وجود داشته و نگاه سکولار به مسائل دارد، از این رو نمیشود اقتصاد و سیاست بنیان اسلامی نداشته باشند. حضرت آقا در دیدار اخیرشان مطرح کردند که نباید در مقوله فرهنگی بیملاحظگی صورت بگیرد چرا که فرهنگ از جنس اقتصاد نیست که اگر مشکلی ایجاد شد بتوان آن را سریعاً برطرف کرد چرا که اگر مشکلات فرهنگی ایجاد شود، بنیان تا ثریا کج میرود.
*تشکیل کمیته مشترکی از چند کمیسیون برای بحث فرهنگی در مجلس
بنابراین برخیها از بیانات رهبری استفاده کردند و ایکاش دولت هم به شعار دادن بسنده نکند. لذا قرار است در مجلس کمیته مشترکی از چند کمیسیون برای بحث فرهنگی تشکیل شود.
این کمیته ناظر به دغدغههای فرهنگی رهبری مطرح میشود؟
آقاتهرانی: بله این مسئله به مناسبت بیانات رهبری مطرح شد، نباید شعاری برخورد کرد البته گفتن آن لازم اما کافی نیست بنابراین این کمیته باید بتواند با سایر کمیسیونها هماهنگی در این جهت ایجاد کند.
*جلسه مشترکی با وزیر ارشاد پیرامون دغدغههای فرهنگی تشکیل میدهیم
قرار است با وزیر ارشاد درباره بیانات مقام معظم رهبری و دغدغههای فرهنگی ایشان دیدار داشته باشید؟
آقاتهرانی: قرار بود جلسهای داشته باشیم که انجام نشد، اما به خاطر اینکه این مسئله جدیتر مطرح شود، هرچه زودتر این جلسه را میگذاریم.
درست است که همه نهادها باید به وظایف فرهنگی خود عمل کند اما بخش اجرایی مسائل فرهنگی، دست دولت است و آنها هستند که بودجه را در این زمینه میبندند، لذا باید دید که دولت چقدر برای کار فرهنگی سرمایهگذاری کرده و به کجا رسیده است.
*اتفاقات اخیر رسانه های زنجیره ای تداعی گر دوران دوم خرداد است
اخیرا نشریه منتسب به کارگزاران و کرباسچی لایحه قصاص را به عنوان یک لایحه غیرانسانی زیر سوال بردند و به نظر میرسد رسانههای زنجیرهای هجمه به مقدسات را آغاز کردهاند. همانطور که پیش از این نیز یکی از این نشریات زنجیره ای به نقل از ایازی بهائیان را به عنوان یک اقلیت مذهبی معرفی کرده بود. به نظر شما این جریان هدفش چیست؟
آقاتهرانی: اخیراً کمیسیون فرهنگی بیانیهای را منتشر کرد، چندی پیش در این رسانههای خبری، بحث ولایت امیرالمومنین(ع) را زیر سوال بردند و بعد از آن نیز به حضرت زهرا (س) توهین شد. سپس شاهد بودیم از بهائیت که یک حزب کثیف بوده و جزء هیچ کدام از ادیان و افکار صحیح دنیا نیست دفاع شد و در ادامه نیز لایحه قصاص زیر سوال رفت. لذا ما در این بیانیه تأکید کردیم که وزارت ارشاد باید بیشتر به این مسائل توجه کند. گویا روزنامههای زنجیرهای دوران اصلاحات به ذهن تداعی میشود که روزگاری همین روند را طی کردند و نشریات خوب و ارزشمند را به بهانههای مختلف حذف کردند و به صورت مداوم به افراد معلومالحال که تعهد دینی نداشتند مجوز دادند.
لایحه قصاص جزء قوانین مسلم اسلام است که منکر آن مرتد است؛ اخیرا نیز یک نشریه اصلاحطلب همین کار را کرد، ابتدا تست میکنند که ببینند جامعه نسبت به توهین به مقدسات چقدر حساسیت دارد و بعد حملات پی در پی خود را آغاز میکنند؛ ما یادمان نرفته زمانی که جبهه ملی لایحه قصاص را در روزنامه ظهر خود، غیرانسانی دانست صریحا همان روز حضرت امام (ره) فرمودند کسانی که قصاص را غیرانسانی دانستهاند اگر فهمیده باشند که چه گفتهاند، مرتد هستند و حکم ارتداد نیز مشخص است. همسر فرد به او حرام است و نیازی به طلاق هم ندارد و حکم مرده را دارد که باید گردنش زده شود، و جانش هم در جامعه اسلامی محترم نیست و فرزندان و وراثش میتوانند پس از پرداخت دین و بدهیهای او اموال او را تقسیم کنند. لذا بعدازظهر همان روز ملیگراها گفتند ما نفهمیدیم که چه گفتیم. بنابراین اصل نظام ما بر مبنای جمهوری اسلامی است.
*دولت نسبت به توهین به مقدسات جدی برخورد کند
دولت نباید اجازه دهد و باید وقتی که این مسائل را میبیند با آن برخورد جدی کند، چرا که عین این مسئله نیز در زمان حضرت امام(ره) اتفاق افتاده بود، ممکن است که بگویند این مسئله به ما مربوط نمیشود و مربوط به آخوندها، مراجع و حوزههای علمیه است اما درباره این موضوع نمیتوانند بگویند چرا که همانند این مسئله در زمان امام اتفاق افتاده و همه برخورد امام راحل را دیدهاند لذا اینکه سریعا با این موضوع برخورد نشد جای سوال است؛ آیا باید تنها به یک توقیف اکتفا کرد؟ دوباره جلو آمدهاند و مطالبی را مطرح کردند و گفتند که قوه قضائیه این کار را کرده و دولت هیچ نقشی نداشته است! ما این موضوع را از وزارت ارشاد مطالبه میکنیم آنها در این کشور چه کاره هستند؟ مگر بنا نیست وزارت ارشاد در بدو امر از اسلامیت نظام حراست کند و سپس به دنبال رشد و ارشاد آن باشد؟ باید رصد کنند و ببینند، اما معالاسف میبینیم در این موضوع زدند و رفتند، دیدیم خبری نیست.
عملکرد وزارت ارشاد و فضای فرهنگی دولت را در چند ماه اخیر چطور ارزیابی می کنید؟
آقاتهرانی: فعلاً دوستان کار میکنند، ما دوست داریم وزیر کار کند و رهبری نیز تأکید داشتند که باید به دولت اجازه داد که کار کند اما داریم میبینیم که به کجا میروند و از این حلم و سکوت دوستان خودشان سوءاستفاده میکنند.
*اگر مجلس به سمت استیضاح وزیر ارشاد رفت دوستان بدشان نیاید
لذا اسم این را نمیتوان غفلت و حواسپرتی گذاشت چراکه یا عرضه ندارند یا تعهد.
اگر مجلس سوال کرد و به سمت استیضاح وزیر رفت دوستان بدشان نیاید؛ ما تلاش کردهایم که با عزیزان و مجریان قوانین حجت را تمام کنیم، ولی توجه باشد که رفتار اشخاص و برخورد صحیح و غلط است که روشن میشود که آیا وزیر عرضه کار یا تعهد به اسلام و انقلاب را دارد یا خیر؟
کمیسیون فرهنگی چه نظارتی بر اقدامات و برنامههای فرهنگی دولت دارد؟
آقاتهرانی: کار فرهنگی یک کار بسیار وسیعی است و کمیسیون ما نیز پرجمعیت نیست و به دلایل مختلفی تعداد اعضای کمیسیون کم است، برخی از نمایندگان مسائل منطقهای برایشان اهمیت ویژهتری دارد و به همین دلیل در کمیسیون هایی میروند که بتوانند به وضعیت اقتصادی آنجا رسیدگی کنند اما کار فرهنگی زمانبر است و بسیار خلوص میخواهد لذا افرادی که در این کمیسیون هستند افراد فرهنگی، باحوصله و انشاءالله با خلوص هستند، این کمیسیون از جاذبههای ظاهری برخوردار نیست، البته همه کسانی که به کمیسیونهای دیگر میروند به این معنا نیست که مشکلی دارند و گاهی تخصص آنها را به سمت دیگر برده است. ما با بیش از 85 دستگاه و نهاد در ارتباط هستیم که فقط برخی از آنها صدا و سیما، سینما، تئاتر و ورزش و جوانان است اما به طور مثال کمیسیون بهداشت فقط با یک وزارت بهداشت برخورد دارد اما در کمیسیون فرهنگی با اوقاف، مساجد و بسیج و ... در ارتباط است که هر کدام از آنها جا دارد که یک وزارتخانه باشد. ما تلاش میکنیم و امیدواریم خدا نیز کمک کند مثلا در همین بحث اقتصاد مقاومتی که رهبر معظم انقلاب مطرح کردند کار میکنیم و سبک زندگی در این زمینه بسیار مهم است.
*هدیه آقاتهرانی به وزیر ارشاد
ما سخنان مقام معظم رهبری را در دوران غیبت امام عصر (عج) حجت میدانیم و هیچ کس دیگر برای ما حجت نیست، از این رو زمانی که وزیر ارشاد به کمیسیون فرهنگی آمد ما به او گفتیم ما از شما هیچ چیز نمیخواهیم و هیچ توقعی نداریم، فقط مطالبات رهبری را در زمینه فرهنگی پیگیری کنید؛ رهبری در مسائل فرهنگی اول است و تخصصشان نیز بیشتر همین حوزه است و انقلاب ما نیز یک انقلاب فرهنگی است، وقتی که این موضوع مطرح شد با این که آقای جنتی هنوز وزیر نشده بودند و رأی اعتماد نگرفته بودند، گفتند من نمیدانم، دو جلد کتابی که دوستان ما در قم مطالبات فرهنگی رهبری را جمعآوری کرده بودند به عنوان هدیه برای ایشان فرستادم تا ببینند و بدانند.
اصل نظام ما ولایی است و اگر ولایت را از نظام حذف کنید، حاکمیت طاغوت میشود و هیچ فرقی با سایر نظامات ندارد. چیزی که ما را از سایر نظامها ممتاز کرده ولایت و شخص ولایت فقیه است؛ به خاطر همین نیز در کشور ما کودتا و انحراف دولتی دیگر معنایی ندارد. در این کشور دیگر ارتش نمیتواند مجلس را به توپ ببندد و مجلس و دولت نمیتوانند یکدیگر را به توپ ببندند چرا که وجود مبارک ولی فقیه همه مسائل کشور را میزان میکنند، هیچ کجای دنیا اینطور نیست که مردم در صحنه باشند از این رو ولایت و مردم دو رکن مهم در نظام اسلامی ما هستند، جا دارد که از مردم به خاطر حضور گسترده در راهپیمایی 22 بهمن نیز تشکر کنم که این راهپیمایی امسال به هیچ عنوان با سالهای قبل قابل مقایسه نبود. مسئولان باید این دو نعمت بزرگ را قدر بدانند که این دو نکته به لطف الهی عامل حفظ نظام است.
*اقدامات کمیسیون فرهنگی مجلس برای سبک زندگی اقتصاد مقاومتی
در زمینه سبک زندگی اقتصاد مقاومتی چه اقداماتی داشته اید؟
آقاتهرانی: در بحث اقتصاد مقاومتی که حضرت آقا مطرح کردند بخش مهم آن به سبک زندگی باز میگردد، که ما نیز بر روی این موضوع کار کردهایم و این موضوع از اولویتهای کمیسیون فرهنگی بوده و هست. در این زمینه با برخی از مراکز دینی در قم صحبت شده و مرکز پژوهشهای مجلس در قم در این زمینه قرارداد نوشته که این الان جزء مسئولیتهای آقای سالک است.
*تشکر از دولت به خاطر توجه به ابلاغ اقتصاد مقاومتی
مقام معظم رهبری به سه قوه امر فرمودند که در این جهت فعال شوند که جا دارد ما از دولت تشکر کنیم که به سرعت آن را به زیرمجموعه ابلاغ کرد. امیدوارم، این موضوع را مورد توجه و پیگیری قرار دهند و به شعاری اکتفا نشود.
به نظر شما راهکار اجرایی کردن اقتصاد مقاومتی در عمل و به دور از شعارزدگی چیست؟
آقاتهرانی: آنچه که به حوزه ما مربوط میشود باید به صورت درست سبک زندگی را مطرح کنیم و زندگی اسلامی را به مردم آموزش دهیم و قرار شد همین هفته جلسهای داشته باشیم و برنامهریزی مجددی در این امر داشته باشیم. چرا که این مسئله بسیار مهم است. وقتی میخواهیم بنایی را بگذاریم باید ابتدا نقشه راه داشته باشیم اما اگر قرار باشد هر دولت کار خود را انجام دهد نمیشود و باید مهندسی کرد. بنابراین، فکر میکنم با توجه به کارهای انجام شده باید مطالبات حضرت آقا پیگیری شود، تا به سمت اقتصاد مقاومتی حرکت کنیم. البته روز گذشته نیز رئیس مجلس از این موضوع حمایت کرد. این امر نیازمند تدوین قانون خاص و برنامهریزیهای درست است. متأسفانه در حال حاضر بحث را به این سمت بردند که تحریمها اثرگذار بوده است و ما میترسیم که مردم این را باور کنند. البته دنیا این را باور کرده است و خیال میکند اگر اهرمی دارد همین است و باید به این وسیله دولت را تحت فشار قرار دهند و همانطور که خود اوباما هم اذعان کرد اگر بتواند همه پیچ و مهرههای برنامه هستهای ایران را باز کند میکند. باید تکیه به نیروی جوان خودمان باشد و سمت چهره دولت باید به جانب داخل باشد، نه خارج، چنان که حضرت آیتالله بهجت (ره) میفرمود: «از خارجی هزار به یک جو نمیخرند.»
*جبهه پایداری خط قرمز خود با احزاب را مشخص کرده است
ثبت جبهه پایداری در وزارت کشور به کجا رسید، با توجه به اینکه برخی میگویند آیتالله مصباح مخالف حزب شدن جبهه پایداری است.
آقاتهرانی: وزارت کشور هنوز جواب قطعی به ما نداده است؛ باید به این افراد گفت کارهای ما بر اساس قاعده است و هیچ موضوعی در جبهه پایداری دنبال نمیشود مگر اینکه به تصویب شورای فقاهتی برسد و اگر تایید نشود تصویب شده نیست.
اما از سوی دیگر بحث تفاوت رویکرد ما با احزاب غربی در مرامنامه جبهه نیز آمده است و صحبتهای مقام معظم رهبری در کرمانشاه فصلالخطاب این بحث است؛ رهبر معظم انقلاب درباره تحزب و تفاوت با احزاب غربی فرمودند «ما دو جور حزب داریم: یک حزب عبارت است از کانالکشى براى هدایتهاى فکرى؛ حالا چه فکرى به معناى سیاسى، چه فکرى به معناى دینى و عقیدتى. اگر چنانچه کسانى این کار را بکنند، خوب است. قصد عبارت از این نیست که قدرت را در دست بگیرند؛ میخواهند جامعه را به یک سطحى از معرفت، به یک سطحى از دانائى سیاسى و عقیدتى برسانند؛ این چیز خوبى است. البته کسانى که یک چنین توانائىاى داشته باشند، به طور طبیعى در مسابقات قدرت، در انتخابات قدرت هم آنها صاحب رأى خواهند شد، آنها برنده خواهند شد؛ لیکن این هدفشان نیست. این یک جور حزب است؛ این مورد تأیید است. میدان باز است؛ هر کس میخواهد بکند، بکند. یک جور حزب، تقلید از احزاب کنونى غربى است، احزاب کنونى غربى به معناى باشگاههائى براى کسب قدرت است؛ اصلاً حزب یعنى مجموعهاى براى کسب قدرت. یک گروهى با هم همراه میشوند، از سرمایه و پول و امکانات مالىِ خودشان بهرهمند میشوند، یا از دیگران کسب میکنند، یا بندوبستهاى سیاسى میکنند، براى اینکه به قدرت برسند. یک گروه هم رقیب اینهاست؛ کارهاى مشابه اینها را انجام میدهد تا آنها را از قدرت پائین بکشد، خودش بشود جایگزین. الان احزاب در دنیا غالباً اینگونهاند.»
بنابراین ما برای هدف خود به صورت جمعی و تشکلی و طبق ضوابط نظام پیش میرویم اما کار ما با حزبهای مرسوم و غربی قابل مقایسه نبوده و ربطی به آنها ندارد بلکه طبق شعار عدالت، معنویت و عقلانیت حول محور ولایت کار میکنیم و ساختار ما مثل احزاب نیست که یکی، چیزی بگوید و همه اطاعت کنند بلکه وظیفهمدار است و در عین حال خطوط قرمز کار خود را با احزاب غربی، در مرامنامه مشخصکردهایم.
با توجه به اینکه اخیراً برخی جبهه پایداری را بیاخلاق و تندرو توصیف کردهاند و سعی دارند به القای اختلاف بین اصولگرایان و جبهه پایداری بپردازند، نظر شما در این خصوص چیست؟
آقاتهرانی: اخیراً برخی مصاحبه میکنند و در روز روشن دروغ میگویند در حالی که اگر میخواهند حرفی را بزنند باید حسابشده باشد و راستش را بگویند البته ما از کسی نمیترسیم اما دروغگویی کار بسیار بدی است. برخی میگویند جبهه پایداری تندرو، در اقلیت و بداخلاق است و داستان لاریجانی در 22 بهمن سال گذشته را زنده میکنند و میخواهند بگویند پایداری این کار را کرده است. چه چیزی گیرشان میآید از این دروغ؟
این در حالی است که اعضای جبهه پایداری به صورت صریح 22 بهمن 91 در این زمینه موضع گرفتهاند. آقای حسینیان در تاریخ 22 بهمن 91 در مصاحبهای صریح با فارس، تأکید کرد «هیچکس حق ندارد به هیچ دلیلی آرامش را بر هم بزند و هر مسئولی این کار را انجام دهد قابل پسندیده نیست و باید به شدت از آن اجتناب کرد».
برخی گفتند که پایداری یک بار هم محکوم نکرد، مگر مجبورید دروغ بگویید نامردها؟
رسایی 23/11/91 در گفتوگو با فارس گفته بود «برهم زدن سخنرانی لاریجانی در قم تکمیل پازل دشمن بود و مسببان ابراز پشیمانی کنند، چنین اقداماتی مصداق خیانت است که رهبری نیز نهی فرمودهاند.»
بنده نیز 24/11/91 در این زمینه موضعگیری داشتم و تاکید کردم «نباید تندروی و بداخلاقی و اعمال غضب کرد چرا که اگر حرف درستی داشت نمیتوان آن را به درستی بیان کرد.»
بنده در در گفتو گو با ایکنا نیز گفتم «شنیدم برخی گفتند دوستان ما در این کار دست داشتهاند، این به دلیل آن است که با جبهه پایداری آشنا نیستند، ما مبنای کار را گفتوگو و تبیین مبانی قرار دادیم، در هفتههای گذشته مسئولان بداخلاقی داشتهاند که قابل قبول نیست و اخلاق بد مصلح نیست، اگر ولایتمدار هستیم نباید تندروی و بداخلاقی کرد و برخورد با اخلاق بد را بر نمیتابیم و اگر با کسی هم مخالف باشیم این مخالفت را با بی حرمتی به ساحت مقدس اهل بیت و حرم اهل بیت ابراز نمیکنیم.»
26/11/91 لنکرانی سخنگوی وقت جبهه پایداری در گفتوگو با فارس به انتقاد از یکشنبه مجلس و وقایع قم پرداخت و این اقدام را محکوم کرد.
28/11/91 جبهه پایداری در این زمینه بیانیهای صادر و تاکید کرد: «جبهه پایداری هرگونه بداخلاقی سیاسی را مغایر با مبانی گفتمانی خود میداند و در قضایای اخیر 22 بهمن قم نیز هم از سوی سخنگو و هم اعضای شورای مرکزی، مراتب انتقاد خود را اعلام کرده است اما برخی افراد با تولید و توسل به اخبار دروغ سعی در تخریب این جبهه خدوم مردمی دارند.»
29/11/91 جبهه پایداری پس از فرمایشات رهبر معظم انقلاب در جمع مردم تبریز نیز دوباره این اقدام را محکوم و تاکید کرد: «تنها راه برونرفت از تفرقهافکنیها اهتمام جدی به فرمایشات مقام معظم رهبری است، برای ما دردناک است اتفاقاتی رخ دهد که باعث رنجش و تکدر رهبر انقلاب شود چه اتفاقات یکشنبه سیاه مجلس و چه آنهایی که در 22 بهمن قم به طبل تفرقه و فتنه و انحراف کوبیدند.»
*پایداری یک قدم هم از اصول انقلاب کوتاه نمیآید
به هرحال باید به این افراد گفت اگر دین ندارید حداقل در دنیای خود مرد باشید و هرچه به دهانتان میآید بازگو نکنید. برخی تلاش دارند بگویند پایداریها افراطی عمل میکنند اتفاقاً پایداری طبق اصول عمل میکند و حتی یک قدم هم از اصول کوتاه نمیآید و اگر هم این را افراط و تفریط بدانند اصلاً مهم نیست، کسانی که این حرفها را میزنند بروند گذشته خود را ببینند، ما افرادی را که میشناسیم در دوران گذشته از وطن و دین دفاع کردهاند و باید تکلیف خود را روشن کنند.
برخی نزد من محترم بودند اما این چند روزه صحبتهایی را میکنند، که جای تعجب دارد.
برخی گفتند که حضرت آقا به آقای تهرانی خرده گرفته است، اگر اینها علم غیب دارند چرا راست را نمیگویند. در کمیسیون امنیت ملی در این زمینه گزارش دادند و گفتیم بروید صحبتهای آقا را بیاورید و وقتی آوردند متوجه اشتباه خود شدند اما دوباره گفتند رهبری چشمغره رفته است، حالا برویم فیلمبرداری کنیم که آیا ایشان چشم غره رفته است یا نه؟! خوب مگر مجبورند با دروغ زندگی کنند؟ مردم تا کی فریب این حرفها را میخورند.
اگر سیاست ما عین دیانت ما باشد برای به دست آوردن صندلی مجلس و کرسی دولت به دروغ، تهمت، تخریب روی نمیآوریم و مانند کسی نمیشویم که دزدی میکند تا به فقرا کمک کنند.
ما افتخار میکنیم که در مقابل دشمن بایستیم، نترسیم و از رهبر خود حمایت کنیم و کوتاه نیاییم؛ ما باید در راستای وحدت حرکت کنیم. چرا که دنیا آنقدر نمیارزد که به خاطرش سیاسی کاری کنیم.
*برای خبرگان و مجلس آینده باید بیدار بود
آیا برای انتخابات پیش رو جبهه پایداری فعالیتهای خود را آغاز کرده است؟
آقاتهرانی: پایداری کار فرهنگی میکند و بصیرتدهی وظیفه ماست، برای خبرگان و مجلس آینده باید بیدار بود و بصیرت داشت و از کارهای ضد ارزش و ضد اخلاق هم پرهیز کرد. اما برخی با اینکه میدانند رهبر معظم انقلاب با بداخلاقی مخالف است باز هم بداخلاقی میکنند و جالب اینکه جبهه پایداری را متهم به بداخلاقی میکنند.
*برنامه اقتصاد مقاومتی رهبر انقلاب به داد دولت رسید
یکی از مسائلی که قابل توجه است، خیز اصلاحطلبان افراطی برای تصرف مجلس دهم است یعنی بازگشت فتنهگران و افراطیها به قوه مقننه، نظر شما در این خصوص چیست؟
آقاتهرانی: روشن است که نباید وضع سامانیافته را به هم نریخت. باید برای هر تحول برنامه داشت. انتخابات جدید، تغییر ریاستجمهوری و وزراء ایجاب میکند که کارهای شده را به انجام رسانند و حرکت نظام را به سمت هدف جهت دهند. معالاسف، هر دولت که میآید گویا همه مسئولان گذشته را ناکارآمد میبیند؛ ببینید عزل و نصبها چقدر زیاد است، گویا با داس آمدهاند، دولتی که با سنین بالا ترتیب دادهاند و از طرفی بیبرنامگی در زمینههای اقتصادی موج میزند، خدا را شکر میگویم که برنامه اقتصاد مقاومتی امام خامنهای (دام ظله) به داد دولت رسید. امید که قدر بدانند و حرکت به سمت رشد را سرعت بخشند.
این اعتماد مردم به آقای روحانی فرصتی است که بایستد و درست کار خود را انجام دهد لذا قلع و قمع کردن و کنار گذاشتن نیروی جوان به تصور اینکه همه چیز در این صورت سامان مییابد درست نیست بنابراین رفتار دولت شفاف نیست. بیشک، دولت به یک عقل منفصل نیاز دارد که بتواند برای دولت اتاق فکر باشد و برنامهریزی کند.
اتاق فکری که میگویید امثال آقای سریعالقلم عضو آن هستند که اخیرا نیز این نوع دیدگاهها نسبت به رابطه با غرب و استقلال کشور مورد انتقاد رهبری در دیدار با مردم آذربایجان قرار گرفت. نظر شما درباره حاکم بودن چنین تفکری در این اتاق فکر چیست؟
آقاتهرانی: این تدبیر خود رئیس دولت است که چه کسانی را میگذارد و البته خود او باید پاسخگوی کارکرد دولت باشد.
توصیهای به تیم مذاکرهکننده دارید؟
آقاتهرانی: تیم مذاکرهکننده باید اصول نظام را مراعات کند. انرژی هستهای یک دارایی جدی برای نظام اسلامی است که مدیون احدی از این خارجیها با آن همه ادعا نیست، جوانان کشور برای آن زحمت کشیدهاند و باعث اذیت شد و در این راه نیز شهدا هستهای (رضوانالله علیهم) را دادهایم، پس باید پای آن بایستیم.
وقتی طرف مقابل میگوید ما باید فعالیت هستهای ایران را تعطیل و جمعآوری کنیم و اجازه ندهیم جلو بیایند، دشمن صریحاً میگوید میخواهد چه کار کند، لذا باید حواسمان باشد. اول باید پاسخگو باشد، مردم فعالیت تیم مذاکرهکننده را میبینند، مسئولیت نیز نسبت به آن حساسیت داشته، و مقام معظم رهبری (دام ظله) همه گفتگوها عمل به تعهدها را رصد میکنند.
*مخالفت آیتالله مصباح با مدل های 7+8 برای انتخابات آینده
درباره جزئیات دیدار هفته گذشته روحانیون مجلس با آیتالله مصباح و با توجه به اینکه در این دیدار درباره راهبردها صحبت شده و ایشان تأکید کردهاند مکانیسمهای قبلی مورد تأئید نیست و باید مکانیسم جدیدی طراحی شود، لطفاً درباره جزئیات این دیدار صحبت کنید.
آقاتهرانی: صحبتی شد که اگر وحدتی بین علما شود بسیار خوب میشود، حضرت استاد بیانشان بسیار صریح و روشن است و برای موضوعی اگر بخواهیم کاری کنیم افراد مختلف باید پیشنهاد خود را بدهند و بهترین را انتخاب کنیم اما باید درباره راهکار آن بحث شود، لذا حضرت استاد آیتالله مصباح با لابیگریهای معمول موافق نیست این درست نیست که 7 یا 8 نفر بنشینند و بیرون از جلسات با یکدیگر چیزی را قطعی کنند و سپس بیایید و نظر خود را به دیگری تحمیل کنند، گو اینکه رأیگیری کنند. در هر حال باید به یک اجماع نظر برسیم که افراد آزادانه به سمت اصلح راه یابند.
اما به هر حال ما بعد از انتخابات رفت و آمد با علما و بزرگان را شروع کردیم و شخصاً خودم که طلبه و حوزوی هستم، این رفت و آمد را حفظ کردم و برای همین خدمت آیات مهدوی کنی، یزدی و جنتی رسیدم و آیتالله نوری همدانی و برخی مراجع بزرگوار رسیدهام.
*دستور کار جبهه پایداری برای دیدار با آیات مهدوی، یزدی و جنتی
از موضع دبیرکل جبهه پایداری شرکت داشتید؟
آقا تهرانی: خیر، از موضع شخصی دیدار میکنم. اگر بنا باشد به عنوان پایداری رفت و آمد کنم، باید همراه اعضای شورای مرکزی به دیدار آقایان برویم. البته این در دستور کار آینده ماست که با همه این بزرگواران رفت و آمد کنیم.
*هنوز زمان دیدار پایداری با آیت الله جنتی مشخص نشده است
دیدار شورای مرکزی جبهه پایداری با آیتالله جنتی قطعی نشد؟
آقا تهرانی: هنوز زمان آن مشخص نشده است. بنده دو دیدار با آیتالله جنتی داشتم چرا که ایشان با توجه به حساسیتی که درباره امر به معروف و نهی از منکر داشتند. بدین منظور خدمتشان حضور یافتم. پیشنویس تهیه شده را خدمت بزرگانی چون آیتالله مصباح، آیتالله مظاهری و آیتالله مهدوی کنی فرستاده بودم.
*پیشنهاد آیت الله جنتی به کمیته امر به معروف مجلس
آیتالله جنتی خیلی زود جواب دادند، داده بودند حقوقدانان با جوانب مختلف آن را بررسی کنند. با آقای زرگر و بنده صحبت کردند. نهایتاً قرار شد جلسهای گذاشته شده و ما اخیراً با کمیته امر به معروف و نهی از منکر مجلس خدمت ایشان رسیدیم. جلسه خوبی بود و ایشان یکی از عزیزان قانوندان را معرفی کردند که با مجلس در این زمینه همکاری کند تا مشکلات حل شود و برای ارائه به صحن علنی آماده شود.
بسمه تعالی
ت جمهوری یازدهم نمیشود
عصر روز یکشنبه هفته جاری، آقای ناطقنوری به عنوان سخنران در مجلس ختم مجاهد صادق و صابر، مرحوم حاجابوالفضل حاجیحیدری، با اشاره به شرایط کنونی کشور گفت؛ «هماکنون یکی از بدبختیهای کشور ما این است که گرفتار تندروها و بیترمزها هستیم». این سخن که «تندروها» و «بیترمزها» خطر آفرینند و میتوانند کشور را با آسیبهای جدی روبرو کنند، سخنی پذیرفتنی و قابل قبول است. اما، مادام که برای «تندروی» و «بیترمزی» مصداق و نمونهای ارائه نشود، نمیتوان درباره آن به قضاوت نشست. آقای ناطق تاکید میکنند که هماکنون کشور ما گرفتار تندروها و بیترمزهاست، بنابراین تعریف مشخصی از تندروی دارند و افراد و جریاناتی را میشناسند که به عقیده ایشان برای کشور «بدبختی»! و «گرفتاری»! به بار آوردهاند! و اگرچه آدرس و نشانهای از تندروها و بیترمزهای مورد نظر خویش ارائه نکردهاند ولی با توجه به مواضع اخیر ایشان و گرایش سیاسی جدیدی که احتمالا پیدا کردهاند میتوان حدس زد، چه کسانی را تندرو و بیترمز میدانند و ... بخوانید!
2- هیچ حزب و گروهی را نمیتوان یافت که برای معرفی خود از واژهها و شعارهای ارزشی و مورد قبول مردم استفاده نکرده باشد. بنابراین بدیهی است که برای پی بردن به هویت واقعی یک جریان سیاسی نمیتوان به آنچه روی تابلوی گروه نوشته شده است، بسنده کرد، بلکه بایستی مواضع و عملکرد جریان سیاسی با تابلو و شعاری که برای معرفی خود برگزیده است، مقایسه شود.
حالا - البته با عرض پوزش- باید از جناب ناطق پرسید، آیا سران و عوامل فتنه 88 را نمیشناسید؟! آنان که با دروغ بزرگ تقلب در انتخابات و تحت مدیریت آشکار مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس، کشور را به آشوب کشیدند، مردم بیگناه را به قتل رساندند، به ساحت مقدس حضرت اباعبداللهالحسین علیهالسلام اهانت ورزیدند، نمازگزاران روز عاشورا را سنگباران کردند، مسجد را به آتش کشیدند، تصویر مبارک حضرت امام(ره) را پاره و لگدمال کردند، به گواهی اسناد غیرقابل انکار موجود از ملک عبداللهسعودی برای فتنهانگیزی در ایران اسلامی کمک مالی گرفتند! با جرجسوروس، سرمایهدار صهیونیست آمریکایی ملاقاتهای پیدرپی داشتند، فرمول دیکته شده کودتای مخملی جین شارپ، مایکل لدین، ریچارد رورتی و... را مو به مو به اجراء گذاشتند، روی کلمه مبارک اسلام از جمهوری اسلامی ایران خط کشیدند، شعار «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»! سردادند، روز قدس به نفع اسرائیل و روز مبارزه با استکبار جهانی به نفع آمریکا شعار دادند و... تا آنجا که شیمونپرز با صراحت از اصلاحطلبان به عنوان «بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران»! یاد کرد، نتانیاهو آشکارا اعلام کرد «اصلاحطلبان به نمایندگی از اسرائیل با رژیم آخوندی ایران میجنگند»! اوباما، حمایت از آنان را یک هدف استراتژیک برای آمریکا دانست، سفارتخانههای انگلیس، کانادا و آلمان برای حمایت مالی و سیاسی و تدارکاتی از آنان همه امکانات خود را به صحنه آوردند و...
جناب ناطق! به یقین جریان یاد شده را میشناسید، و از کینهتوزی آنان علیه اسلام و انقلاب و نظام و امام(ره) در جریان فتنه آمریکایی - اسرائیلی 88 باخبرید، از این روی و با توجه به سوابق اسلامی و انقلابی حضرتعالی نمیتوان باور کرد تابلوی «اصلاحات»! را که این جریان روی دکه حزبی خود برافراشته است، باور کردهباشید! و بیتردید، باورها و داشتههای دینی جنابعالی به شما اجازه نمیدهد برای معرفی سران و عوامل اصلی این جریان - و نه همه اصلاحطلبان - از واژهای غیر از «وطنفروش» و «مفسد فیالارض»! استفاده کنید. اگر چنین است - که هست و باید باشد-تعجبآور و صدالبته تأسفآور نیز هست که این روزها به جریان یاد شده نزدیک شدهاید! و یا دستکم این که با آنان مرزبندی مشخص ندارید، تا آنجا که جریان مورد اشاره، همه جا در رسانهها و محافل و مصاحبهها و اظهارنظرها جناب ناطق را در جبهه خود تعریف میکنند و حضرت ایشان نیز نه فقط در مقابل این ادعا کمترین عکسالعملی نشان نمیدهد، بلکه با اظهارات و مواضع چند ساله - و مخصوصا چندماهه - اخیر خود، ادعای آنان را تائید نیز میکند!
حالا باید از حجتالاسلام والمسلمین ناطقنوری پرسید، منظور حضرتعالی از «تندروها» و «بیترمزها»یی که به قول شما برای کشور بدبختی و گرفتاری آفریدهاند کیست؟! بعید به نظر میرسد که سران و عوامل فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 و پادوهای میدانی آنها مصداق مورد نظر جنابعالی باشند، زیرا، به دلایل و نشانههای پیشگفته، این تلقی پدید آمده است که خواسته یا ناخواسته در قاب سیاسی آنها ظاهر شدهاید و یا - انشاءالله - به خطا، چنین تصوری درباره حضرتعالی پدید آمده است. بنابراین باید به فتنهگران و رسانههای زنجیرهای و حامیان بیرونی آنها حق داد! که نیروهای پاکباخته و متعهد نظام و حزبالله همیشه پا به رکاب اسلام و انقلاب را مصداق اظهارنظر جنابعالی بدانند و با ذوقزدگی بنویسند «با این اوصاف، مشخص است که ناطقنوری درصدد حرکت در مسیری است که این روزها در عرصه سیاسی کشور به اعتدال مشهور شده است و فعلا هم نمایندهای دیگر جز حسن روحانی ندارد. اگرچه که محرک اولیهاش همپیمانی اکبر هاشمیرفسنجانی، حسن خمینی و محمد خاتمی و ناطقنوری است»!...
3- آقای ناطقنوری به یقین میدانند که اگر حزبالله یعنی تودههای عظیم و پا به رکاب اسلام و انقلاب نبود و در روزهای بدحادثه نظیر فتنه آمریکایی-اسرائیلی 88 کف خیابان نمیآمد و از نظام اسلامی، مردم این مرز و بوم و خون به ناحق ریخته شهیدان بزرگوار دفاع نمیکرد، و حماسههای ماندگاری چون 9دی را نمیآفرید، امروز ایران اسلامی و مردم شریف آن زیر سیطره آمریکاییها از نفس افتاده بودند.
جناب ناطق! حضرتعالی و بسیاری از مسئولان و صاحبمنصبان دیگر، پست و مقام و زندگی آرام و بیدغدغه خود را مدیون فداکاری و پاکبازی کسانی هستید و هستیم که آنان را «تندرو» و «بیترمز» مینامید! و یا دیگران با استناد به سخن جنابعالی آنها را تندرو و بیترمز مینامند! کاش توضیح میدادید- و هنوز هم دیر نشده - که منظور شما با آنچه اصحاب فتنه و دشمنان این مرز و بوم از سخن جنابعالی برداشت کرده و در آن میدمند متفاوت است.
4- این نکته نیز گفتنی است که واژه «بیترمز» در دوران جنگ تحمیلی و از سوی دشمنان بیرونی و دنبالههای داخلی آنها به بسیج و بسیجیان نسبت داده شده بود! و البته نگارنده نیز به گونهای دیگر بر این باور است که بسیجی بیترمز است، با این توضیح که وابستگیها و دلبستگیهایی نظیر چرب و شیرین دنیا، زندگی مرفه و اشرافی، خانههای لوکس و ماشینهای گرانقیمت و... که برای دنیادوستان، نقش «ترمز» را بازی میکند و مانع حضور بیتکلف آنان در روزهای حادثه و دفاع و حمایت جانانه و ایثارگرانه از اسلام و انقلاب و نظام و مردم است، برای بسیج و بسیجیها «ترمز» نیست. بسیجیها نه در سر سودای سود دارند و نه در دل غم بود و نبود. از من و ما گذشتهاند و به خدا پیوستهاند... با نگاه از این زاویه، بسیج بیترمز است و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، جایگاه برجسته و اقتدار مثالزدنی خود را وامدار همین بیترمزهاست.
و بالاخره امید آن که برادر عزیزمان جناب آقای ناطقنوری، عذر نگارنده را بپذیرند و بر او خرده نگیرند که در این وجیزه بیتکلف درباره ایشان قلم زده است؟!... چرا که؛ برای دوستان، سوءاستفاده غریبهها از دوست تلخ و ناگوار است.
حسین شریعتمداری
ه
بسمه تعالی
عصر روز یکشنبه هفته جاری، آقای ناطقنوری به عنوان سخنران در مجلس ختم مجاهد صادق و صابر، مرحوم حاجابوالفضل حاجیحیدری، با اشاره به شرایط کنونی کشور گفت؛ «هماکنون یکی از بدبختیهای کشور ما این است که گرفتار تندروها و بیترمزها هستیم». این سخن که «تندروها» و «بیترمزها» خطر آفرینند و میتوانند کشور را با آسیبهای جدی روبرو کنند، سخنی پذیرفتنی و قابل قبول است. اما، مادام که برای «تندروی» و «بیترمزی» مصداق و نمونهای ارائه نشود، نمیتوان درباره آن به قضاوت نشست. آقای ناطق تاکید میکنند که هماکنون کشور ما گرفتار تندروها و بیترمزهاست، بنابراین تعریف مشخصی از تندروی دارند و افراد و جریاناتی را میشناسند که به عقیده ایشان برای کشور «بدبختی»! و «گرفتاری»! به بار آوردهاند! و اگرچه آدرس و نشانهای از تندروها و بیترمزهای مورد نظر خویش ارائه نکردهاند ولی با توجه به مواضع اخیر ایشان و گرایش سیاسی جدیدی که احتمالا پیدا کردهاند میتوان حدس زد، چه کسانی را تندرو و بیترمز میدانند و ... بخوانید!
2- هیچ حزب و گروهی را نمیتوان یافت که برای معرفی خود از واژهها و شعارهای ارزشی و مورد قبول مردم استفاده نکرده باشد. بنابراین بدیهی است که برای پی بردن به هویت واقعی یک جریان سیاسی نمیتوان به آنچه روی تابلوی گروه نوشته شده است، بسنده کرد، بلکه بایستی مواضع و عملکرد جریان سیاسی با تابلو و شعاری که برای معرفی خود برگزیده است، مقایسه شود.
حالا - البته با عرض پوزش- باید از جناب ناطق پرسید، آیا سران و عوامل فتنه 88 را نمیشناسید؟! آنان که با دروغ بزرگ تقلب در انتخابات و تحت مدیریت آشکار مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس، کشور را به آشوب کشیدند، مردم بیگناه را به قتل رساندند، به ساحت مقدس حضرت اباعبداللهالحسین علیهالسلام اهانت ورزیدند، نمازگزاران روز عاشورا را سنگباران کردند، مسجد را به آتش کشیدند، تصویر مبارک حضرت امام(ره) را پاره و لگدمال کردند، به گواهی اسناد غیرقابل انکار موجود از ملک عبداللهسعودی برای فتنهانگیزی در ایران اسلامی کمک مالی گرفتند! با جرجسوروس، سرمایهدار صهیونیست آمریکایی ملاقاتهای پیدرپی داشتند، فرمول دیکته شده کودتای مخملی جین شارپ، مایکل لدین، ریچارد رورتی و... را مو به مو به اجراء گذاشتند، روی کلمه مبارک اسلام از جمهوری اسلامی ایران خط کشیدند، شعار «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»! سردادند، روز قدس به نفع اسرائیل و روز مبارزه با استکبار جهانی به نفع آمریکا شعار دادند و... تا آنجا که شیمونپرز با صراحت از اصلاحطلبان به عنوان «بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران»! یاد کرد، نتانیاهو آشکارا اعلام کرد «اصلاحطلبان به نمایندگی از اسرائیل با رژیم آخوندی ایران میجنگند»! اوباما، حمایت از آنان را یک هدف استراتژیک برای آمریکا دانست، سفارتخانههای انگلیس، کانادا و آلمان برای حمایت مالی و سیاسی و تدارکاتی از آنان همه امکانات خود را به صحنه آوردند و...
جناب ناطق! به یقین جریان یاد شده را میشناسید، و از کینهتوزی آنان علیه اسلام و انقلاب و نظام و امام(ره) در جریان فتنه آمریکایی - اسرائیلی 88 باخبرید، از این روی و با توجه به سوابق اسلامی و انقلابی حضرتعالی نمیتوان باور کرد تابلوی «اصلاحات»! را که این جریان روی دکه حزبی خود برافراشته است، باور کردهباشید! و بیتردید، باورها و داشتههای دینی جنابعالی به شما اجازه نمیدهد برای معرفی سران و عوامل اصلی این جریان - و نه همه اصلاحطلبان - از واژهای غیر از «وطنفروش» و «مفسد فیالارض»! استفاده کنید. اگر چنین است - که هست و باید باشد-تعجبآور و صدالبته تأسفآور نیز هست که این روزها به جریان یاد شده نزدیک شدهاید! و یا دستکم این که با آنان مرزبندی مشخص ندارید، تا آنجا که جریان مورد اشاره، همه جا در رسانهها و محافل و مصاحبهها و اظهارنظرها جناب ناطق را در جبهه خود تعریف میکنند و حضرت ایشان نیز نه فقط در مقابل این ادعا کمترین عکسالعملی نشان نمیدهد، بلکه با اظهارات و مواضع چند ساله - و مخصوصا چندماهه - اخیر خود، ادعای آنان را تائید نیز میکند!
حالا باید از حجتالاسلام والمسلمین ناطقنوری پرسید، منظور حضرتعالی از «تندروها» و «بیترمزها»یی که به قول شما برای کشور بدبختی و گرفتاری آفریدهاند کیست؟! بعید به نظر میرسد که سران و عوامل فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 و پادوهای میدانی آنها مصداق مورد نظر جنابعالی باشند، زیرا، به دلایل و نشانههای پیشگفته، این تلقی پدید آمده است که خواسته یا ناخواسته در قاب سیاسی آنها ظاهر شدهاید و یا - انشاءالله - به خطا، چنین تصوری درباره حضرتعالی پدید آمده است. بنابراین باید به فتنهگران و رسانههای زنجیرهای و حامیان بیرونی آنها حق داد! که نیروهای پاکباخته و متعهد نظام و حزبالله همیشه پا به رکاب اسلام و انقلاب را مصداق اظهارنظر جنابعالی بدانند و با ذوقزدگی بنویسند «با این اوصاف، مشخص است که ناطقنوری درصدد حرکت در مسیری است که این روزها در عرصه سیاسی کشور به اعتدال مشهور شده است و فعلا هم نمایندهای دیگر جز حسن روحانی ندارد. اگرچه که محرک اولیهاش همپیمانی اکبر هاشمیرفسنجانی، حسن خمینی و محمد خاتمی و ناطقنوری است»!...
3- آقای ناطقنوری به یقین میدانند که اگر حزبالله یعنی تودههای عظیم و پا به رکاب اسلام و انقلاب نبود و در روزهای بدحادثه نظیر فتنه آمریکایی-اسرائیلی 88 کف خیابان نمیآمد و از نظام اسلامی، مردم این مرز و بوم و خون به ناحق ریخته شهیدان بزرگوار دفاع نمیکرد، و حماسههای ماندگاری چون 9دی را نمیآفرید، امروز ایران اسلامی و مردم شریف آن زیر سیطره آمریکاییها از نفس افتاده بودند.
جناب ناطق! حضرتعالی و بسیاری از مسئولان و صاحبمنصبان دیگر، پست و مقام و زندگی آرام و بیدغدغه خود را مدیون فداکاری و پاکبازی کسانی هستید و هستیم که آنان را «تندرو» و «بیترمز» مینامید! و یا دیگران با استناد به سخن جنابعالی آنها را تندرو و بیترمز مینامند! کاش توضیح میدادید- و هنوز هم دیر نشده - که منظور شما با آنچه اصحاب فتنه و دشمنان این مرز و بوم از سخن جنابعالی برداشت کرده و در آن میدمند متفاوت است.
4- این نکته نیز گفتنی است که واژه «بیترمز» در دوران جنگ تحمیلی و از سوی دشمنان بیرونی و دنبالههای داخلی آنها به بسیج و بسیجیان نسبت داده شده بود! و البته نگارنده نیز به گونهای دیگر بر این باور است که بسیجی بیترمز است، با این توضیح که وابستگیها و دلبستگیهایی نظیر چرب و شیرین دنیا، زندگی مرفه و اشرافی، خانههای لوکس و ماشینهای گرانقیمت و... که برای دنیادوستان، نقش «ترمز» را بازی میکند و مانع حضور بیتکلف آنان در روزهای حادثه و دفاع و حمایت جانانه و ایثارگرانه از اسلام و انقلاب و نظام و مردم است، برای بسیج و بسیجیها «ترمز» نیست. بسیجیها نه در سر سودای سود دارند و نه در دل غم بود و نبود. از من و ما گذشتهاند و به خدا پیوستهاند... با نگاه از این زاویه، بسیج بیترمز است و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، جایگاه برجسته و اقتدار مثالزدنی خود را وامدار همین بیترمزهاست.
و بالاخره امید آن که برادر عزیزمان جناب آقای ناطقنوری، عذر نگارنده را بپذیرند و بر او خرده نگیرند که در این وجیزه بیتکلف درباره ایشان قلم زده است؟!... چرا که؛ برای دوستان، سوءاستفاده غریبهها از دوست تلخ و ناگوار است.
حسین شریعتمداری
بسمه تعالی
1- شاید برادر عزیزمان جناب حجتالاسلام والمسلمین ناطقنوری، آنچه را در این یادداشت آمده است خوش نداشته باشند و به گلایه ابرو درهم کشیده و نگارنده را ملامت کنند «توکه مرا میشناسی چرا»؟! که باید گفت «چون شما را میشناسم، این وجیزه را نوشتنی یافتهام».
عصر روز یکشنبه هفته جاری، آقای ناطقنوری به عنوان سخنران در مجلس ختم مجاهد صادق و صابر، مرحوم حاجابوالفضل حاجیحیدری، با اشاره به شرایط کنونی کشور گفت؛ «هماکنون یکی از بدبختیهای کشور ما این است که گرفتار تندروها و بیترمزها هستیم». این سخن که «تندروها» و «بیترمزها» خطر آفرینند و میتوانند کشور را با آسیبهای جدی روبرو کنند، سخنی پذیرفتنی و قابل قبول است. اما، مادام که برای «تندروی» و «بیترمزی» مصداق و نمونهای ارائه نشود، نمیتوان درباره آن به قضاوت نشست. آقای ناطق تاکید میکنند که هماکنون کشور ما گرفتار تندروها و بیترمزهاست، بنابراین تعریف مشخصی از تندروی دارند و افراد و جریاناتی را میشناسند که به عقیده ایشان برای کشور «بدبختی»! و «گرفتاری»! به بار آوردهاند! و اگرچه آدرس و نشانهای از تندروها و بیترمزهای مورد نظر خویش ارائه نکردهاند ولی با توجه به مواضع اخیر ایشان و گرایش سیاسی جدیدی که احتمالا پیدا کردهاند میتوان حدس زد، چه کسانی را تندرو و بیترمز میدانند و ... بخوانید!
2- هیچ حزب و گروهی را نمیتوان یافت که برای معرفی خود از واژهها و شعارهای ارزشی و مورد قبول مردم استفاده نکرده باشد. بنابراین بدیهی است که برای پی بردن به هویت واقعی یک جریان سیاسی نمیتوان به آنچه روی تابلوی گروه نوشته شده است، بسنده کرد، بلکه بایستی مواضع و عملکرد جریان سیاسی با تابلو و شعاری که برای معرفی خود برگزیده است، مقایسه شود.
حالا - البته با عرض پوزش- باید از جناب ناطق پرسید، آیا سران و عوامل فتنه 88 را نمیشناسید؟! آنان که با دروغ بزرگ تقلب در انتخابات و تحت مدیریت آشکار مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس، کشور را به آشوب کشیدند، مردم بیگناه را به قتل رساندند، به ساحت مقدس حضرت اباعبداللهالحسین علیهالسلام اهانت ورزیدند، نمازگزاران روز عاشورا را سنگباران کردند، مسجد را به آتش کشیدند، تصویر مبارک حضرت امام(ره) را پاره و لگدمال کردند، به گواهی اسناد غیرقابل انکار موجود از ملک عبداللهسعودی برای فتنهانگیزی در ایران اسلامی کمک مالی گرفتند! با جرجسوروس، سرمایهدار صهیونیست آمریکایی ملاقاتهای پیدرپی داشتند، فرمول دیکته شده کودتای مخملی جین شارپ، مایکل لدین، ریچارد رورتی و... را مو به مو به اجراء گذاشتند، روی کلمه مبارک اسلام از جمهوری اسلامی ایران خط کشیدند، شعار «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»! سردادند، روز قدس به نفع اسرائیل و روز مبارزه با استکبار جهانی به نفع آمریکا شعار دادند و... تا آنجا که شیمونپرز با صراحت از اصلاحطلبان به عنوان «بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران»! یاد کرد، نتانیاهو آشکارا اعلام کرد «اصلاحطلبان به نمایندگی از اسرائیل با رژیم آخوندی ایران میجنگند»! اوباما، حمایت از آنان را یک هدف استراتژیک برای آمریکا دانست، سفارتخانههای انگلیس، کانادا و آلمان برای حمایت مالی و سیاسی و تدارکاتی از آنان همه امکانات خود را به صحنه آوردند و...
جناب ناطق! به یقین جریان یاد شده را میشناسید، و از کینهتوزی آنان علیه اسلام و انقلاب و نظام و امام(ره) در جریان فتنه آمریکایی - اسرائیلی 88 باخبرید، از این روی و با توجه به سوابق اسلامی و انقلابی حضرتعالی نمیتوان باور کرد تابلوی «اصلاحات»! را که این جریان روی دکه حزبی خود برافراشته است، باور کردهباشید! و بیتردید، باورها و داشتههای دینی جنابعالی به شما اجازه نمیدهد برای معرفی سران و عوامل اصلی این جریان - و نه همه اصلاحطلبان - از واژهای غیر از «وطنفروش» و «مفسد فیالارض»! استفاده کنید. اگر چنین است - که هست و باید باشد-تعجبآور و صدالبته تأسفآور نیز هست که این روزها به جریان یاد شده نزدیک شدهاید! و یا دستکم این که با آنان مرزبندی مشخص ندارید، تا آنجا که جریان مورد اشاره، همه جا در رسانهها و محافل و مصاحبهها و اظهارنظرها جناب ناطق را در جبهه خود تعریف میکنند و حضرت ایشان نیز نه فقط در مقابل این ادعا کمترین عکسالعملی نشان نمیدهد، بلکه با اظهارات و مواضع چند ساله - و مخصوصا چندماهه - اخیر خود، ادعای آنان را تائید نیز میکند!
حالا باید از حجتالاسلام والمسلمین ناطقنوری پرسید، منظور حضرتعالی از «تندروها» و «بیترمزها»یی که به قول شما برای کشور بدبختی و گرفتاری آفریدهاند کیست؟! بعید به نظر میرسد که سران و عوامل فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 و پادوهای میدانی آنها مصداق مورد نظر جنابعالی باشند، زیرا، به دلایل و نشانههای پیشگفته، این تلقی پدید آمده است که خواسته یا ناخواسته در قاب سیاسی آنها ظاهر شدهاید و یا - انشاءالله - به خطا، چنین تصوری درباره حضرتعالی پدید آمده است. بنابراین باید به فتنهگران و رسانههای زنجیرهای و حامیان بیرونی آنها حق داد! که نیروهای پاکباخته و متعهد نظام و حزبالله همیشه پا به رکاب اسلام و انقلاب را مصداق اظهارنظر جنابعالی بدانند و با ذوقزدگی بنویسند «با این اوصاف، مشخص است که ناطقنوری درصدد حرکت در مسیری است که این روزها در عرصه سیاسی کشور به اعتدال مشهور شده است و فعلا هم نمایندهای دیگر جز حسن روحانی ندارد. اگرچه که محرک اولیهاش همپیمانی اکبر هاشمیرفسنجانی، حسن خمینی و محمد خاتمی و ناطقنوری است»!...
3- آقای ناطقنوری به یقین میدانند که اگر حزبالله یعنی تودههای عظیم و پا به رکاب اسلام و انقلاب نبود و در روزهای بدحادثه نظیر فتنه آمریکایی-اسرائیلی 88 کف خیابان نمیآمد و از نظام اسلامی، مردم این مرز و بوم و خون به ناحق ریخته شهیدان بزرگوار دفاع نمیکرد، و حماسههای ماندگاری چون 9دی را نمیآفرید، امروز ایران اسلامی و مردم شریف آن زیر سیطره آمریکاییها از نفس افتاده بودند.
جناب ناطق! حضرتعالی و بسیاری از مسئولان و صاحبمنصبان دیگر، پست و مقام و زندگی آرام و بیدغدغه خود را مدیون فداکاری و پاکبازی کسانی هستید و هستیم که آنان را «تندرو» و «بیترمز» مینامید! و یا دیگران با استناد به سخن جنابعالی آنها را تندرو و بیترمز مینامند! کاش توضیح میدادید- و هنوز هم دیر نشده - که منظور شما با آنچه اصحاب فتنه و دشمنان این مرز و بوم از سخن جنابعالی برداشت کرده و در آن میدمند متفاوت است.
4- این نکته نیز گفتنی است که واژه «بیترمز» در دوران جنگ تحمیلی و از سوی دشمنان بیرونی و دنبالههای داخلی آنها به بسیج و بسیجیان نسبت داده شده بود! و البته نگارنده نیز به گونهای دیگر بر این باور است که بسیجی بیترمز است، با این توضیح که وابستگیها و دلبستگیهایی نظیر چرب و شیرین دنیا، زندگی مرفه و اشرافی، خانههای لوکس و ماشینهای گرانقیمت و... که برای دنیادوستان، نقش «ترمز» را بازی میکند و مانع حضور بیتکلف آنان در روزهای حادثه و دفاع و حمایت جانانه و ایثارگرانه از اسلام و انقلاب و نظام و مردم است، برای بسیج و بسیجیها «ترمز» نیست. بسیجیها نه در سر سودای سود دارند و نه در دل غم بود و نبود. از من و ما گذشتهاند و به خدا پیوستهاند... با نگاه از این زاویه، بسیج بیترمز است و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، جایگاه برجسته و اقتدار مثالزدنی خود را وامدار همین بیترمزهاست.
و بالاخره امید آن که برادر عزیزمان جناب آقای ناطقنوری، عذر نگارنده را بپذیرند و بر او خرده نگیرند که در این وجیزه بیتکلف درباره ایشان قلم زده است؟!... چرا که؛ برای دوستان، سوءاستفاده غریبهها از دوست تلخ و ناگوار است.
حسین شریعتمداری
نسمه تعالی |
اخبــار داخلــی |
« سیاسی »
خود را در حال مبارزه می بینم شما هم اینگونه باشید
در دیداری که سید مهدی شجاعی نویسنده با حضرت آقا داشته، معظم له فرموده اند خداوند سرمایه ای را که به شما داده قدر بدانید. در حوزه فرهنگ باید کار نقادی و ایجابی شود. در مصاف فرهنگی، باید کار فرهنگی کرد. باید در عرصه دفاع از انقلاب وارد شوید. باید روحیه جهادی داشت. من هنوز خودم هر روز که از خواب بیدار می شوم مثل زمان قبل از انقلاب و زمان مبارزه هستم. و خود را در حال مبازه می بینم. شما هم باید اینگونه باشید .
مجوزهای غیر منطقی
وزارت ارشاد اخیرا مصوبه ای داشته که خبرنگاران خارجی راحت و آزادانه بتوانند وارد کشور شوند، ویزای عادی بگیرند و بتوانند به هرجای کشور که بخواهند رفت و آمد کنند و هر زمانی که خواستند بتوانند وارد کشور شوند و سفر آنها به ایران تنها مناسبتی نباشد.
سیاست خارجی و فاصله از محرومین جهان
ب
دولت در سیاست خارجی خود علاوه بر آمریکای لاتین، آفریقا را از اولویت خارج کرده. تاکنون به چندین مقام آفریقایی که وارد ایران شده بودند و تقاضای ملاقات با رئیس جمهور را داده بودند، وقت ملاقات داده نشده است. آقای ظریف نیز برنامه ای برای سفر به آفریقا و یا امضای توافق نامه فیمابین ندارد .
تدبیری در خور تأمل
دولتی ها طرحی دارند که در مناطق قومیتی زبان مادری در مدارس ، آموزش داده شود و این آموزش از دوره ابتدایی شروع شود و روی اجرای آن نیز بسیار اصرار دارند .
راهبرد انتخاباتی اصلاحات
اصلاح طلبان (برای انتخابات یازدهم مجلس شورای اسلامی) بنا دارند کمیته ای را با حضور نمایندگان آقایان هاشمی، خاتمی و روحانی و دبیری آقای مجید انصاری راه اندازی کنند ، قرار است هریک از آقایان دو نماینده در این کمیته داشته باشند و آنها بنشینند و به یک راه کار مشترکی برای وحدت اصلاح طلبان در انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی برسند. آقای روحانی آقایان ترکان و یونسی را به عنوان نمایندگان خود در این کمیته معرفی نموده و اکنون منتظرند نمایندگان آقایان خاتمی و هاشمی نیز معرفی شوند .
لابی گربی برای پرونده کرسنت!!
گفته شده ، آقای زنگنه در کشور ترکیه با آقای مجید جعفر طرف اماراتی پرونده کرسنت دیدار داشته و از ایشان خواسته که شکایت خود را پس بگیرد و در قبال آن مبلغی در چند قسط به ایشان پرداخت گردد ، ولی طرف اماراتی نپذیرفته است.
شکایتی دیگر...!!!
بابک زنجانی شکایتی علیه شهرداری تهران و شورای عالی مسکن بخاطر لغو مجوز پروژه ایران زمین انجام داده. وی اسنادی را به دادگاه داده که من 400 میلیارد تومان برای اخذ مجوز برای این پروژه هزینه کرده ام. همه کارهای آن نیز قانونی است ولی آنها بی جهت و بیشتر بخاطر مسائل سیاسی اقدام به ابطال آن مجوز نموده اند. دادگاه نیز حق را به بابک زنجانی داده و شهرداری تهران باید1000 میلیارد تومان به این خاطر و بخاطر ضرری که به او رسیده پرداخت نماید.
باز هم بی تدبیری و خیانت؟
یکی از اعضای تواب سازمان منافقین، در زمان مدیریت قبلی بانک تجارت، 11 میلیارد تومان وام دریافت کرده و وثیقه های گذاشته شده نزد بانک نیز اعتبار آنچنانی ندارند و گفته می شود اخیرا از کشور فرار کرده است.
* انتقاد به وعده های رئیس جمهور
آقای مهدوی کنی در جمع برخی از دانشجویان دانشگاه امام صادق (ع) در پایان درس اخلاق خود، از وعده دادن های روحانی در سفر اخیرش به خوزستان انتقاد کرده و گفته، از ایشان بعید بود چنین وعده هایی بدهد. معلوم است ایشان هم مثل رئیس جمهور قبلی جوگیر شده است.
حق السکوت برای چه؟؟
گفته شده آقای زنگنه مبلغی را بعنوان حق سکوت در اختیار روابط عمومی وزارت نفت قرارداده که به طور غیر رسمی با رسانه ها وارد معامله شود و تاکنون نیز موفق بوده است و توانسته با این کمک خیلی از رسانه ها را متقاعد کند که علیه وزارت نفت مطلبی را درج نکنند ولی سازمان بازرسی به محض اطلاع ورود پیدا کرده و با شناسایی افراد و رسانه هایی که اقدام به دریافت پول کرده اند ، پرونده این وزارتخانه را به جریان انداخته است.
*حرکات مشکوک در عزل و نصب های هسته ای
به دنبال طرح این موضوع که پس از توافق نامه ژنو به طرز مشکوکی برخی از مسئولین و دانشمندان هسته ای از کار برکنار شده اند، محافظین آنها را گرفته اند. قرارداد بسیجی های شاغل در سازمان انرژی اتمی تمدید نشده است. به محض رسیدن این خبرها و گزارشات به مقام معظم رهبری، یکی از اعضای دفتر مامور شده موضوع را مورد بررسی قرار داده و گزارش بررسی های صورت گرفته را ارائه دهد.
نقد هسته ای یا نقد کذائی!!؟؟
اخبار واصله حاکیست ، فردی به نام دکتر چگینی که زمان آقای جلیلی جزو تیم هسته ای جمهوری اسلامی ایران بوده و کارهای مطالعاتی گروه را انجام می داده، اخیرا توسط آقای آشنا مشاور فرهنگی آقای روحانی جذب شده و با انعقاد قرارداد نان و آب داری با وی ، قرار شده به نقد اصولگرایان در موضوع هسته ای بپردازد.
نطق اجلاس داووس
آقای محمود سریع القلم مشاور آقای روحانی چهار روز قبل از برگزاری اجلاس داووس، سفری به سوئیس داشته و مذاکراتی را در آنجا انجام داده است و نطق ارائه شده توسط آقای روحانی در اجلاس داووس نیز توسط ایشان نوشته شده است.
هیئت اجرایی اصلاح طلبان
اصلاح طلبان علاوه بر تشکیل یک شورای مجازی، یک هیئت اجرایی متشکل از آقایان شهاب هوایی و حسن یونسی(فرزند یونسی) راه اندازی نموده اند که عمده فعالیت آنان جذب جوانان برای تشکیل همایش هایی در تهران و شهرستان هاست.
ساز جدایی
آقای عارف ساز جدایی خود را با اصلاح طلبان زده، تلاش گسترده ای را برای راه اندازی یک حزب مستقل آغاز نموده است. اخیرا شاخه جوانان امید ایرانیان را نیز راه اندازی کرده و فردی به نام بابک بهادری مسئولیت آن را بر عهده گرفته است وایشان عضوگیری از بین جوانان و دانش آموزان را شروع کرده است. گفته می شود شورای مجازی اصلاح طلبان نیز از ایشان برای همکاری در این شورا ، دعوت به عمل آورده است ولی وی پاسخ داده ما خودمان شاخه جوانان امید ایرانیان را راه اندازی نموده ایم.
* فضای جدید برای چه کسانی؟
آقای سید هادی خامنه ای در جلسه اصلاح طلبان صحبتی داشته که مهمترین محورهای آن بدین شرح می باشد: راهبردهای ما فتح مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری است. فعالیت های حزبی و رسانه ای را باید گسترش بدهیم و آنرا کاملا در دست خود بگیریم و این می تواند ابزار خوبی برای فشار بر حاکمیت باشد. من قبول دارم اغلب دوستان از دولت ناراحتند و ما هم نقدهای جدی به این دولت داریم اما فعلا باید سکوت کنیم و بهانه به دست رقیب ندهیم. در مورد فضای امنیت کشور هم می گوید علوی که به اطلاعات رفته آدم تغییر و تحول نیست. او در این قضیه هیچ کاره است. ما نباید خیلی به آنجا امید داشته باشیم. باید روی شورای نگهبان فشار بیاوریم ، به گونه ای که افراد بیشتر بتوانند از فیلتر این شورا عبور کنند. تعداد داوطلبان و ثبت نام ها را افزایش دهیم تا آمار رده صلاحیت شدگان بسیار بالا برود. فضا الان باز است، سیستم امنیتی به محاق رفته است. ما باید از فضای تنفسی که به وجود آمده استفاده بیشتری ببریم و بیش از این نباید از این دولت انتظار داشته باشیم.
ادامه بی انظباطی مالی
آقای پهلوان مدیر پدیده شاندیز که با جریان انحرافی ارتباط تنگاتنگی داشت یک هفته بازداشت بوده، وی یکی از بدهکاران بانکی است. گفته می شود 7000 میلیارد تومان بدهی بانکی دارد اما آزاد شده و با ترکان، فریدون و دیگر افراد موثر دولت یازدهم ارتباط برقرار کرده است
دامنه فتنه تکفیری ها
نقل است اهل سنت کشورمان در جنگ سوریه نقش پررنگی داشته اند. تنها از روستاهای کردستان حدود 40 جسد که به دست نیروهای حزب الله و ارتش سوریه کشته شده اند، دفن شده اند.
سیل عاشقان راهپیمایی اربعین حسینی (ع)
حدود 1450000 ایرانی در راهپیمایی اربعین امسال شرکت داشته اند. گزارشاتی در خصوص مشکلات، نارسایی ها و معطلی هایی که در پلیس راه ها، در پروازها در مرزهای ایران و عراق داشته اند و بحث هتل ها داده شده ، در پی دریافت این گزارشات کارگروهی تشکیل شده که نارسایی ها و مشکلات موجود را برای سال های آتی برطرف نمایند.
مراقبت کنید متون انگلیسی در مدارس ، سبک زندگی غربی را ترویج نکند
منقول است پس از گزارش آقای فانی وزیر محترم آموزش و پرورش محضر رهبر معظم انقلاب ، حضرت آقا تأکید نمودند: مواظب باشید جریانات سیاسی در مدارس ایجاد مشکل نکنند. همچنین در مورد تدریس درس انگلیسی در مدارس تذکر داده اند که مواظب باشید نوع متون انتخاب شده و معنایی که از متن ها در می آید و نوع تصاویر این کتاب ها برخلاف سبک زندگی ایرانی و اسلامی نباشد.معمولا این کتاب ها سبک زندگی غربی را ترویج می کنند که باید در آنها تجدید نظر شود.
سبد کالا و بی تدبیری ها!!
در موضوع توزیع سبد کالا اختلافات شدیدی در دولت بوجود آمده. همه به آقای نعمت زاده اعتراض نموده اند، آقایان ربیعی ، وزیر بهداشت ، نوبخت، شریعتمداری از معترضین به ایشان بوده اند. روحانی ابتدا به آقای نوبخت پیشنهاد می کند که بنشینید موضوع را سر و سامان بدهید و چون ایشان نمی پذیرد آقای ربیعی را مامور سازماندهی این موضوع می کند و نعمت زاده را عملا از این مسئولیت برکنار می نماید.
مجمع روحانیون واختلاف نظر در موضوع فتنه
میان اعضای مجمع روحانیون مبارز تهران درباره بازخوانی مواضع این تشکل در سال 88 اختلاف بوجود آمده،برخی اعضاءمعتقدند باید شجاعت اعتراف به اشتباه در صدور بیانیه های ساختار شکن را داشته باشیم اما مخالفین بر این نظرند که اگر به اشتباهات اعتراف کنیم سخت گیریها بیشتر می شود، بنابراین باید مراجع را واسطه کنیم تا با پادرمیانی زمینه بازگشت ما را به نظام فراهم کنند.
* مذاکرات هسته ای در یک نگاه
در یک جمعبندی در مباحث هسته ای و دیگر موارد اجتماعی مطالب ذیل حائز اهمیت است: چرا مسئولین ما پاسخ آمریکا را نمی دهند؟ - اینکه جامعه شرطی بشود و همه چیز در گرو مذاکره قرار بگیرد پسندیده نیست. - ما باید به پتانسیل های داخلی متکی باشیم، الان حجم ظرفیت اقتصاد کشور بالای 1000 میلیارد دلار است، اما طوری وانمود می شود که باید همه چیز را برای 4 میلیارد دلار بدهیم.- باید طوری صحبت کنیم که سرنوشت کشور به مذاکرات گره نخورد. - رهبری در جریان کلان موضوع مذاکرات هسته ای می باشد. اما وارد جزئیات نشده و دولتمردان باید پاسخ دهند. - در مورد توافقنامه ژنو برخی منتقدین و رسانه ها مانند کیهان می گویند ما هیچ چیز بدست نیاوردیم در حالیکه مقامات بالای نظام این را قبول ندارند و باید بپذیریم آثار مثبتی هم بر این توافقنامه مترتب است که قابل تامل هست ، مهمترین آن تغییر فضای کشور است و فضای مثبتی حاکم شده است.- باید توافقنامه ژنو نقد شود اما تیم هسته ای جمهوری اسلامی ایران نباید زیر سوال برود.- چند صدایی در میان مسئولان نباید باشد.- روی حق غنی سازی باید تاکید شود.- این جمله غلط است که همه چیز از دست رفته، درست است که ما چیزهای مهمی را از دست دادیم اما چیزهایی را هم گرفتیم. -نباید القاء شود که افراد و جریانات وابسته به رهبری مخالف مذاکرات هستند، ما اهل منطق و گفتگو هستیم واین نباید در جامعه جا بیفتد. -باید ریشه مشکلات اقتصادی را در داخل شناسایی کنیم و مشخص شود که نقش تحریم ها در این مشکلات چه میزان است.- بحث هسته ای مساوی با رابطه با آمریکا نیست و ایندو جدا از هم هستند. ما مذاکره با آمریکا را صرفا در موضوع پرونده هسته ای انجام دادیم.- آمریکا در گذشته ایران را محور شرارت می دانسته، بارها اعلام کرده اندکه ریشه ملت ایران را می خواهند بخشکانند. این دشمنی ها نباید فراموش بشوند.
تحلیل موسوی لاری از وضعیت اصلاح طلبان
آقای موسوی لاری در جمع اصلاح طلبان استان هرمزگان گفته ، وضعیت اصلاح طلبان خیلی مناسب نیست. نمی خواهم جو نا امیدی را در بین شما ایجاد کنم، اما تا خاتمی خودش به میدان نیاید ، هیچ کاری نمی شود کرد. با مدیریت خارج از گود و با برگزاری جلسه ، چیزی درست نمی شود.
شرکتهای حامی بهائیان
طبق گزارشات واصله در مورد شرکتهای ذیل آمده است که اینها از حامیان بهائیان هستند و اکنون در صحنه جامعه بسیار فعالند. این شرکت ها عبارتند از آچیلان دُر، فرا نور گستر جنوب و بَن بِن بُن.
نتیجه خوش رقصی
عبدالفتاح سلطانی وکیل ملی مذهبی ها و جریان فتنه ، برنده جایزه حقوق بشر از کشور کانادا شده است، اما چون نمی تواند از کشور خارج شود نگران تحویل گرفتن آن است. این نوع جایزه در گذشته نیز به طبرزدی و امیرانتظام تعلق گرفته است.
استاندار کدام نظام؟
گفته شده جاسم جابری استاندار هرمزگان در جلسه با اصلاح طلبان خیلی تند دستگاه قضایی کشور را بخاطر حصر برخی سران فتنه و زندانی نمودن فتنه گران زیر سوال برده و گفته تنها راه نجات کشور، بازگشت اصلاحات و مدیران اصلاحات به کشور است. وی در جمع اصلاح طلبان گفته ، در حق موسوی و کروبی ظلم شده و خواهان آزادی هرچه سریع تر آنها گردیده است. در انتهای مراسم نیز اظهار داشته برای سلامتی موسوی و کروبی صلوات
معاون پارلمانی
گفته می شود آقای روحانی به دنبال تغییر آقای مجید انصاری معاون پارلمانی خود است. وی به این نتیجه رسیده که یکی از دلایل اینکه رابطه مجلس و دولت خوب نیست، مجید انصاری و کم کاری های اوست.
هماهنگی با دبیر اقتصادی دولت
آقای روحانی به آقایان سیف، طیب نیا، نوبخت و دیگر اعضای تیم اقتصادی خود دستور داده از این به بعد باید تمام طرح های کلان اقتصادی با هماهنگی نجفی دبیر اقتصادی دولت باشد که نوبخت خیلی از این موضوع راضی نیست.
فتنه گران در 25 بهمن امسال
فتنه گران در 25 بهمن امسال و فتنه گران برای روز 25 بهمن در چندین شهر از جمله اهواز، اراک، مشهد، شیراز، اصفهان و تهران فراخوان داده بودندکه برای دفاع از آزادی موسوی و کروبی تجمع داشته باشندولی هیچ اتفاقی رخ نداده است.
اعاده دادرسی
اعاده دادرسی 4 نفر از محکومین به اعدام پرونده اختلاس 3000 میلیاردی پذیرفته شده و پرونده آنها دوباره بررسی خواهد شد . بنابراین از 5 محکوم این پرونده تنها حکم اعدام رئیس بانک صادرات اهواز قطعی شده است.
ورود آقای هاشمی به راهپیمایی و شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه
طبق اخبار واصله آقای هاشمی رفسنجانی در مسیر راهپیمایی 22 بهمن با شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه برخی از راهپیمایان مواجه شده بود.
شلیک موشکهای بالستیک، اقتدار و توانمندی علمی و ملی نظام جمهوری اسلامی ایران
چندی پیش آقای ظریف از شورایعالی امنیت ملی درخواست جلوگیری از رزمایش موشکی سپاه را می نماید به این بهانه که مبادا در روند مذاکرات بهانه ای به دست آمریکایی ها بیفتد!! که دبیرخانه مصوب می نماید تا حدودی این رزمایش ها را کم کند ولی این موضوع با مخالفت برخی از نهادها و از جمله 25 نماینده مجلس مواجه می گردد.
پس از شلیک 2 فروند موشک بالستیک از سوی سپاه ، تأثیرات مناسب آن در فضای کشور به ویژه در آستانه 22 بهمن آقای روحانی رئیس محترم جمهور با صدور پیامی این موفقیت را به محضر رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی تبریک می گوید.
عاقبت جدایی از ولایت و مردم
اعضای مجمع روحانیون مبارز تهران علیرغم صدور اطلاعیه دعوت از مردم برای شرکت در راهپیمایی 22 بهمن ، هیچکدام در این راهپیمایی شرکت نکردند. خاتمی ابتدای صبح برای اینکه نخواهد در راهپیمایی تهران شرکت کند، عازم اردکان یزد شد.
اظهارات آیتالله مصباح یزدی در خصوص کم سوادی منتقدان:
آیتالله محمدتقی مصباحیزدی در جلسه درس اخلاق خود اظهار کرد: متهم به کم سوادی و بیفکری میکنند، دوست ندارید کسی به شما نصیحت و انتقاد کند، میگویید حق با مخالف است و انتقاد را دوست داریم ولی دروغ میگویید.وی تاکید کرد: طاقت شنیدن یک جمله را ندارید، علما و بزرگان و کسانی که وارث این انقلاب و خانوادههایی که چند شهید دادهاند به شما نصیحت میکنند گول آمریکا را نخورید، دنبال این راحتی خیالی نروید، دروغ است و به این رفاهی که به شما وعده میدهند نخواهید رسید.وی تاکید کرد: تازه اگر به این رفاه برسید به چه قیمتی؟ عزت این مردم را میفروشید و خونهای هزاران شهید را در طول این سی و چند سال به باد میدهید تا اینکه چند روز چند دلار از پولتان را به شما بر گردانند. زهی حماقت.آیتالله مصباح یزدی بیان کرد: ارزشهای خدا یادتان نرود، امام برای چه انقلاب کرد و مردم برای چه این همه شهید دادند؟ برای اینکه نان ارزان شود؟ مادری سه جوان به جبهه میفرستاد و کفن به قامت فرزندانش میپوشاند و اشک از چشمش نمی چکید آیا برای شکم خود این کار را میکرد؟وی گفت: چرا ارزشها را فراموش میکنید؟ بدتر این است که این کارها را به پای امام و رهبری بگذاریم و بگوییم که این کاری که میکنیم به پیروی از امام و مقام معظم رهبری است (ر 19/11/92)
شهیدی دیگر در فتنه سال 1388
«مهندس سیدعلیرضا ستاری» به جمع شهدای فتنه 1388 و قافله شهدای انقلاب اسلامی پیوست. فتنهگران وی را که فارغالتحصیل رشته مهندسی عمران بود، در روز عاشورای سال 1388 با میله آهنی که بر سرش زدند، مجروح کردند و جمجمهاش را از سه جا شکستند و جانباز هفتاد درصد شد. وی پس از پنج سال دست و پنجه نرم کردن با آثار جراحت خویش، دیروز در سن 31 سالگی به شهادت رسید. (ت 3817 )
وزیر خارجه سابق ترکیه:
ایران یکی از دموکراتیک ترین کشورهای جهان است (ر 19/11/92)
انتقاد نخبگان
سخنان رئیسجمهور در جمع دانشگاهیان دانشگاه شهید بهشتی که منتقدان توافقنامه ژنو را عدهای معدود و کمسواد که از جای خاصی تغذیه میشوند، خواند، با واکنشهای نمایندگان مجلس، اساتید دانشگاهها و نخبگان مواجه شد.ابتدا تعدادی از نمایندگان مجلس به رئیس صداوسیما نامه نوشتند و با توجه به پخش این سخنان حسن روحانی از بخشهای مختلف خبری در این رسانه، خواستار اختصاص وقتی در تلویزیون برای گفتوگو میان موافقان و مخالفان توافقنامه ژنو شدند. نیز سعید زیباکلام عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه تهران در نامهای به رئیسجمهور با تأکید بر اینکه آیا به راستی بر این باورید که با تحکم و توپ و تشر فضای باز در جامعه و دانشگاه ایجاد میشود، نوشت: «هنگامی که تشکلهای دانشجویی جرئت نمیکنند پا به میدان بگذارند، به راستی انتظار دارید اساتید به بحث درباره توافق ژنو بپردازند؟»270 دانشجو و نخبه دانشگاه شریف هم در تاریخ 19/11/92 طی نامهای به رئیسجمهور تأکید کردند که «ما نه معدودیم، نه کمسواد و بیسواد ولی به توافق ژنو نقد داریم چراکه فهمیدیم آنچه از حقوق ملت ایران باید به صراحت درج میشد، گنگ و قابل تفسیر آمده است.» (ج 20/11/92)
آمریکای جنایت پیشه ، طرفدار منع گسترش سلاح هسته ای!!!؟؟؟
رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت: آزمایش جدید هستهای آمریکا خاطرات تلخ جنایت تاریخی این کشور در هیروشیما و ناکازاکی ژاپن را در حافظه تاریخی مردم جهان زنده کرد.اداره امنیت ملی آمریکا آزمایش جدید هستهای این کشور را موفقیت آمیز خواند این اداره در بیانیهای اعلام کرد آزمایش مذکور روز سه شنبه در آزمایشگاه «لس آلاموس» و «ساندیا» صورت گرفته است. همچنین، سامانه شلیکی این بمب به نام B61برای افزایش دقت آن آزمایش شده است، این بمب اتمی را میتوان با جنگندههای F31یا تورنادو شلیک کرد. کارشناسان هشدار دادهاند؛ به روز کردن این تسلیحات در واقع تولید تسلیحات جدید است و این کار عملا نقض معاهده منع گسترش تسلیحات اتمی موسوم به NPT است.
این در حالیست که 190 کشور جهان از جمله آمریکا پیمان NPT را امضاء کردهاند که هدف از آن جلوگیری از تولید و گسترش تسلیحات اتمی در جهان است. ایالات متحده آمریکا به عنوان کشور استفاده کننده از بمب اتمی، نه تنها به سمت محدودیت تسلیحات اتمی خود حرکت نمیکند بلکه از حرکت صلح آمیز هستهای سایر کشورها جلوگیری میکند. (ج 20/11/92)
« اخبار امنیتی »
مایکل لدین:
با سران مخالف ایران مدام در ارتباطم
به گزارش مشرق لدین در کنفرانسی که 12 ژانویه 2014 از سوی بنیاد «اعانه برای حقیقت خاورمیانه» و با حضور کارشناسانی از رژیم صهیونیستی و آمریکا برگزار شد ارتباط نگرفتن دولت اوباما با سران مخالفین ایران را «احمقانه» خواند و گفت: من به طور مرتب با آنها در ارتباطم.
مایکل لدین از نظریهپردازان انقلابهای مخملی از سخنرانان این کنفرانس تلفنی بود. او از اینکه دولت اوباما از جنبش سبز در ایران حمایت نکرد و موجب ناامیدی آنان شد، به شدت انتقاد کرد.او مدعی شد که نظام جمهوری اسلامی هماینک بسیار متزلزل است. لدین برای اثبات ادعای خود، ادعاهای دیگری مطرح کرد: «ترس نظام ایران از هرگونه گردهماییهای مردم و روشنفکران و سرکوبی آنان»! وضعیتی که لدین معتقد است شبیه روزهای پایانی رژیم شوروی است.لدین معتقد است گروههای معارض نظام ایران بسیار بزرگتر از جنبشهای اعتراضی رژیم شوروی سابق هستند و نیروی امنیتی ایران نیز از همتای مشابه خود در رژیم شوروی، ضعیفتر است. لدین، ادعاهای خود را با این اظهارنظر تکمیل کرد که «مردم ایران، نظام فعلی را دوست ندارند و ژست ظاهرا اصلاحطلبی روحانی نیز این حقیقت را تغییر نخواهد داد.»پیشنهاد لدین هم جالب بود: «نظام ایران را ساقط کنید، از مردم ایران حمایت کنید.» لدین ارتباط نگرفتن دولت اوباما با سران مخالفین ایران، را «احمقانه» خواند؛ سرانی که لدین میگوید به طور مرتب با آنها در ارتباط است. به همین دلیل لدین میگوید: «وقتی من میتوانم با آنها ارتباط برقرار کنم، دولت آمریکا هم اگر بخواهد میتواند.» (ر 19/11/92)
اخبــار خارجــی |
(ج 20/11/92)
این فیلم به اندازه یک صد منبر ارزش دارد
آیت الله احمد جنتی در آئین اختتامیه چهارمین جشنواره فیلم عمار گفت: من روزی خدمت امام(ره) بودم و فیلمی را در محضر ایشان نگاه می کردم که ایشان تأکید کردند که این فیلم به اندازه یک صد منبر ارزش دارد. (کیهان)
فرانسه و حجاب
به جرأت می توان گفت فرانسه ، افراطی ترین کشور غربی در زمینه وضع قوانین سختگیرانه علیه پوشش اسلامی به شمار می رود. از سال 2004 تاکنون دولت پاریس به موجب تصویب قانون ممنوعیت حجاب در مجلس این کشور دختران و زنان دارای حجاب اسلامی را از حضور در مدارس، دانشگاهها و مکانهای عمومی منع کرد.
بر اساس این قانون، زنان دارای پوشش اسلامی در این کشور علاوه بر این که بازداشت و به اداره پلیس ارجاع میشوند، موظف به پرداخت میزان 150 یورو نیز به عنوان جریمه هستند. این در حالی است که بزرگترین جامعه مسلمانان اروپا، در فرانسه ساکن هستند.
«اخبار اقتصادی»
«علمــی و تحقیقاتــی»
امام خامنه ای (مدظله العالی):
پیشرفت واقعی جز با علم و فناوری درون زا ممکن نیست
حاجیزاده:
جزء چهار کشور تولیدکننده پهپاد در جهان هستیم
نخبگان را فراموش نکنیم |
گروه بینالملل - رجانیوز:در حالیکه تصاویر مخابره شده از نشست مطبوعاتی محمد جواد ظریف با رسانههای خارجی در پایان نشست وین، چهرهای خندان و بشاش از او را به نمایش گذاشت، که با خوشرویی و صبر و حوصله به سوالات خبرنگاران خارجی پاسخ میدهد، اما آنچه از جلسه دیگر ظریف با خبرنگاران داخلی در وین مخابره شده، ترش روی و حمله شدید وی به منتقدین و رسانههای داخلی بوده است، رویهای که در 6 ماه گذشته بصورت یک رویکرد همیشگی از سوی دولت و وزیر امور خارجه پیگیری شده و مطابق با آن، خنده رویی برای طرفهای خارجی با سابقه دشمنی و ترش رویی با منتقدان داخلی، به عنوان یک استراتژی کلی بکار گرفته شده است.
به گزارش رجانیوز، وزیر امور خارجه در روز پایانی سفر به وین که به منظور انجام مذاکرات هسته ای با گروه 1+5 انجام شد، در نشست خبری با خبرنگاران ایرانی گفت: همواره روش های مختلفی بوده که همیشه وجود داشته و گروههای مختلف برای تاثیرگذاری بر روند سیاستسازی حرفهایی میزنند و بسیاری از این حرفها نیز کاملا نامربوط است. دوستان ما که این حرفهای نامربوط را مدام منتشر میکنند و گاهی اوقات با آب و تاب فراوان نشر میدهند، در واقع به آن حرفهای نامربوط موقعیت میدهند. گاهی این حرفهای نامربوط را هیچ جا نمیبینیم جز در رسانههای داخلی. دلیلی وجود ندارد، هر حرف نامربوط یا مربوطی که در خارج از ایران گفته شد ما مجبور باشیم فورا به آن واکنش نشان دهیم. این حرفها قابلیت طرح ندارد چه رسد به جواب دادن که موارد آن نیز فراوان است.
وزیر خارجه با انتقاد از برخی اخبار که در سایت های داخلی بدون اشاره به منبع موثق منتشر می شود، گفت: متاسفانه برخی دوستان حرفهای نامربوطی را می زنند که هیچ منبع موثق و جدی ندارد اما به طور جدی در سایتهای داخلی منتشر می شود. به اشاعه کذب و حرف مفت معتقد نیستم، چیزهایی وجود خارجی ندارد و یا ترجمه غلط منتشر می کنند و گاهی حرفهای نامربوط به تیتر یک تبدیل میشود. در آمریکا وقتی میخواهد سیاست سازی شود همه گروه های فشار و کنش گران غیر دولتی که بسیاری از آنها از منابع صهیونیستی تعذیه می شوند، شروع به انتشار دیدگاههای خود میکنند در حالی که در آمریکا 9/99 درصد مردم به این مطالب اهمیت نمیدهند اما در ایران یک حوزه وبگردی به راه میاندازیم که هر چه بدتر از آن را مییابد با تیتر بزرگ به خوبی منتشر میکند در حالی که این کار به برخی حرفهای نامربوط فضای ارایه می دهد.
این در حالی است که به نظر میرسد، اشاره آقای ظریف به گزارشی است که رجانیوز روز پنجشنبه و ساعاتی پس از پایان نشست وین، با عنوان «متن توافقنامه ضعیف ژنو، چگونه بهانه بحث بر سر موضوع موشکی ایران را به امریکاییها داد!؟» به عنوان تیتر نخست خود منتشر کرده و در آن با اشاره به درخواست طرف مقابل برای گنجاندن موضوع برنامه موشکی ایران در مذاکرات گام نهایی، بهانه جویی طرف مقابل برای طرح این درخواست را ناشی از ضعف ساختاری موجود در توافقنامه ژنو ارزیابی کرده بود.
اما برخلاف آنچه آقای ظریف در نشست خود با خبرنگاران داخلی مطرح کرده است، این درخواست که با استناد به یکی از بندهای توافقنامه ژنو مطرح شده بود، نه از سوی یکی از چهرههای گمنام سیاسی و یا گروههای فشار امریکایی و نه در یک سایت بی نام و نشان که توسط خانم شرمن، نماینده رسمی امریکا در گروه 1+5 و توسط سایت رسمی وزارت امور خارجه این کشور به عنوان یک موضع رسمی عنوان شده بود.
خانم شرمن در این سخنان، با اشاره به بندی از توافقنامه ضعیف ژنو که به لزوم حل و فصل موضوع قطعنامههای شورای امنیت اشاره دارد، بهانه لازم را برای طرح موضوع موشکی پیدا کرده و عنوان می کند:در قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل، اشاراتی به ظرفیت استفاده هستهای از قدرت نظامی موشکهای بالستیک به عنوان سلاح شده است. من متن دقیق قطعنامه را اکنون در اختیار ندارم اما اگر شما بخواهید میتوانم آن را بعدا پیدا کنم و در اختیار شما بگذارم.
اما وندی شرمن در سخنرانی خود برای توجیه اصحاب رسانههای امریکایی مطرح شده، به نکته دیگری هم اشاره کرده که تا کنون در رسانههای داخلی بازتابی نداشته و البته میتواند حاوی نگرانیهای جدی باشد.شرمن از ارتباط ایمیلی آسان با دیپلماتهای ایرانی سخن گفته و افزوده است:
کاری که ما انجام دادیم در وهله اول همانطور که همه شما می دانید ، این بود که روابط را به صورت سری و پشت پرده برقرار کردیم . این ارتباطات به صورت پشت پرده و محرمانه و بصورت دو جانبه برگزار شد و مقدمهای شد بر روابط گستردهتر در گفت و گوهای ایران و گروه 1+5 . همه چیز در مذاکرات 1+5 شفاف و باز است می خواهم بدانید که همه ما هر دو طرف با یکدیگر در ارتباط هستیم . از زمان توافق اولیه برای اجرای «اقدام مشترک » و از زمانی که وزرای امور خارجه ایران و ایالات متحده محمد جواد ظریف و جان کری با یکدیگر ملاقات کردند و از زمانی که رییس جمهور ایالات متحده با حسن روحانی رییس جمهور ایران به صورت تلفنی گفت و گو کردند ، ما به صورت دو جانبه با یکدیگر در تماس هستیم و زمانی که نیاز داریم مشکلی را حل کنیم ،با ایرانیان از طریق ایمیل در اتباط هستیم . همکاران من در اینجا برای اجرای تجریم ها و البته برای این مسئله که مطمئن باشیم اقدامات انسان دوستانه در ایران انجام می شود و کمک ها به ایرانیان می رسد ،به صورت ایمیلی با ایرانیان در تماس هستیم .
باید بدانید که ما در دنیای کاملا پیچیده و متفاوتی نسبت به گذشته زندگی می کنیم . اگر نگرانی در زمینه ای داشته باشیم می توانیم با ارتباط گرفتن با طرف مقابل مشکل را حل کنیم و از شرایط آگاه شویم . پس باید گفت زمان و رفتار ما با ایران بسیار متفاوت از گذشته است . و می دانم که باید با چه کسی در ایران ارتباط بگیرم .
این در حالی است که دیپلماتهای ایرانی تا کنون نسبت به این موضوع نیز که در رسانههای داخلی بازتابی نداشته، واکنشی نشان نداده و اعلام نکردهاند که آیا برای برقراری کانال ارتباطاتی از طریق ایمیل با دیپلماتهای امریکایی، مجوزهای لازم را دریافت کردهاند!؟
اما بر خلاف آنچه آقای ظریف اعلام کردهاند، این اظهارات یک فضاسازی رسانهای توسط شخصیتهای دست چندم امریکایی و چند سایت نامعتبر امریکا نبوده، بلکه که یک موضع رسمی است که توسط وندی شرمن، در سایت رسمی وزارت امور خارجه امریکا منتشر شده و البته واکنش جدی و رسمی طرف مقابل را میطلبد و نمیتوان با این استدلال که این سخنان قابلیت پاسخ ندارد، از کنار آن به آسانی گذشت.
نوبت به جنگنده شکاری نیروی هوایی رسید تا حضور خود را اعلام کند: «لیما یانکی نوامبرLyn 454، این صدای هواپیمای شکاری نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران است. شما رهگیری شدهاید و باید در فرودگاه بندرعباس فرود بیایید...».
گروه سیاسی- رجانیوز: «خمینی یک حقیقت همیشه زنده است» این تعبیر رهبر معظم انقلاب از بنیانگذار کبیر انقلاب است که شاید در وهله اول بیشتر یک وصف ادبی از امام راحل به نظر برسد اما حقیقت آن است که بازخوانی آراء، افکار و اندیشه های امام در هر دوره و زمانی نشان می دهد، خمینی به معنای واقعی کلمه یک حقیقت «همیشه زنده» بوده و هست و این را می توان در جملات تاریخی امام مشاهده کرد که برای هر عصر و زمانی کاربرد دارد و گویا آن حرفها را برای همین امروز ما بیان کرده است.
به گزارش رجانیوز، حیات 11 ساله امام بعد از پیروزی انقلاب، با فراز و نشیب های متعددی مواجه بود اما دو سال پایانی عمر پر برکت ایشان مملو از انذارها و هشدارهای ایشان خطاب به آیندگان است که نمونه های بارز آن را می توان در پیام منشور روحانیت، پیام قطعنامه و وصیت نامه معظم له مشاهده کرد.
هشدارهایی که صراحت کم سابقه ای در آنها دیده می شود و امام نسبت به خطراتی که از سر انقلاب گذشت و خطراتی که در آینده هر لحظه ممکن است انقلاب و نظام را تهدید کند هشدار می دهد. جالب آنکه برخی از هشدارهای امام راحل بعد از همچنان 25 سال، آنقدر با جامعه امروز پیوند دارد که بازخوانی آنها فقط بهت و حیرت مخاطب و پی بردن به دور اندیشی این مرد بزرگ و الهی را سبب می شود، از این رو رجانیوز در سوم اسفندماه، همزمان با بیست و پنجمین سالگرد صدور پیام تاریخی امام خطاب به روحانیون که به «منشور روحانیت» معروف شده است، به بازخوانی این پیام تاریخی که سراسر پند و اندرز برای امروز ماست، می پردازد:
خدمت حضرات روحانیون سراسر کشور و مراجع بزرگوار اسلام و مدرسین گرام و طلاب عزیز حوزههاى علمیه و ائم? محترم جمعه و جماعات ـ دامت برکاتهم
خدمت حضرات روحانیون سراسر کشور و مراجع بزرگوار اسلام و مدرسین گرام و طلاب عزیز حوزههاى علمیه و ائمه محترم جمعه و جماعات - دامت برکاتهم صلوات و سلام خدا و رسول خدا بر ارواح طیبه شهیدان خصوصاً شهداى عزیز حوزه ها و روحانیت.
درود بر حاملان امانت وحى و رسالت پاسداران شهیدى که ارکان عظمت و افتخار انقلاب اسلامى را بر دوش تعهد سرخ و خونین خویش حمل نمودهاند. سلام بر حماسه سازان همیشه جاوید روحانیت که رساله علمیه و عملیه خود را به دم شهادت و مرکب خون نوشتهاند و بر منبر هدایت و وعظ و خطابه ناس از شمع حیاتشان گوهر شبچراغ ساختهاند.
افتخار و آفرین بر شهداى حوزه و روحانیت که در هنگامه نبرد رشته تعلقات درس و بحث و مدرسه را بریدند و عقال (1) تمنیات دنیا را از پاى حقیقت علم برگرفتند و سبکبالان به میهمانى عرشیان رفتند و در مجمع ملکوتیان شعر حضور سرودهاند.
سلام بر آنان که تا کشف حقیقت تفقه به پیش تاختند و براى قوم و ملت خود منذران(2) صادقى شدند که بندبند حدیث صداقتشان را قطرات خون و قطعات پارهپاره پیکرشان گواهى کرده است و حقاً از روحانیت راستین اسلام و تشیع جز این انتظارى نمىرود که در دعوت به حق و راه خونین مبارزه مردم خود، اولین قربانیها را بدهد و مهر ختام دفترش شهادت باشد.
آنان که حلقه ذکر عارفان و دعاى سحر مناجاتیان حوزهها و روحانیت را درک کردهاند در خلسه حضورشان آرزویى جز شهادت ندیدهاند و آنان از عطایاى حضرت حق در میهمانى خلوص و تقرب جز عطیه شهادت نخواستهاند. البته همه مشتاقان و طالبان هم به مراد شهادت نرسیدهاند. یکى چون من عمرى در ظلمات حصارها و حجابها مانده است و در خانه عمل و زندگى جز ورق و کتاب منیت نمىیابد و دیگرى در اول شب یلداى زندگى سینه سیاه هوسها را دریده است و با سپیده سحر عشق عقد وصال و شهادت بسته است. و حال من غافل که هنوز از کتم(3) عدمها به وجود نیامدهام، چگونه از وصف قافله سالاران وجود وصفى کنم؟ من و امثال من از این قافله فقط بانگ جرسى مىشنویم، بگذارم و بگذرم.
تردیدى نیست که حوزههاى علمیه و علماى متعهد در طول تاریخ اسلام و تشیع مهمترین پایگاه محکم اسلام در برابر حملات و انحرافات و کجرویها بودهاند. علماى بزرگ اسلام در همه عمر خود تلاش نمودهاند تا مسائل حلال و حرام الهى را بدون دخل و تصرف ترویج نمایند. اگر فقهاى عزیز نبودند، معلوم نبود امروز چه علومى به عنوان علوم قرآن و اسلام و اهل بیت - علیهم السلام - به خورد تودهها داده بودند.
جمعآورى و نگهدارى علوم قرآن و اسلام و آثار و احادیث پیامبر بزرگوار و سنت و سیره معصومین - علیهم السلام - و ثبت و تبویب(4) و تنقیح آنان در شرایطى که امکانات بسیار کم بوده است و سلاطین و ستمگران در محو آثار رسالت همه امکانات خود را به کار مىگرفتند، کار آسانى نبوده است که بحمداللّه امروز نتیجه آن زحمات را در آثار و کتب با برکتى همچون کتب اربعه (5) و کتابهاى دیگر متقدمین و متأخرین از فقه و فلسفه ، ریاضیات و نجوم و اصول و کلام و حدیث و رجال، تفسیر و ادب و عرفان و لغت و تمامى رشتههاى متنوع علوم مشاهده مىکنیم.
اگر ما نام اینهمه زحمت و مرارت را جهاد فى سبیل اللّه نگذاریم، چه باید بگذاریم؟ در بعد خدمات علمى حوزههاى علمیه سخن بسیار است که ذکر آن در این مختصر نمىگنجد. بحمداللّه حوزهها از نظر منابع و شیوههاى بحث و اجتهاد، غنى و داراى ابتکار است. تصور نمىکنم براى بررسى عمیق همهجانبه علوم اسلامى طریقهاى مناسبتر از شیوه علماى سلف یافت شود. تاریخ بیش از هزار ساله تحقیق و تتبع علماى راستین اسلام گواه بر ادعاى ما در راه بارور ساختن نهال مقدس اسلام است.
صدها سال است که روحانیت اسلام تکیهگاه محرومان بوده است، همیشه مستضعفان از کوثر زلال معرفت فقهاى بزرگوار سیراب شده اند. از مجاهدات علمى و فرهنگى آنان که بحق از جهاتى افضل از دماء شهیدان(6) است که بگذریم، آنان در هر عصرى از اعصار براى دفاع از مقدسات دینى و میهنى خود مرارت ها و تلخیهایى متحمل شدهاند و همراه با تحمل اسارتها و تبعیدها، زندانها و اذیت و آزارها و زخم زبانها، شهداى گرانقدرى را به پیشگاه مقدس حق تقدیم نمودهاند.
شهداى روحانیت منحصر به شهداى مبارزه و جنگ در ایران نیستند، یقیناً رقم شهداى گمنام حوزهها و روحانیت که در مسیر نشر معارف و احکام الهى به دست مزدوران و نامردمان، غریبانه جان باختهاند زیاد است. در هر نهضت و انقلاب الهى و مردمى ، علماى اسلام اولین کسانى بودهاند که بر تارک جبینشان خون و شهادت نقش بسته است. کدام انقلاب مردمى - اسلامى را سراغ کنیم که در آن حوزه و روحانیت پیشکسوت شهادت نبودهاند و بر بالاى دار نرفتهاند و اجساد مطهرشان بر سنگفرشهاى حوادث خونین به شهادت نایستاده است؟
در 15خرداد و در حوادث قبل و بعد از پیروزى، شهداى اولین، از کدام قشر بودهاند؟ خدا را سپاس مىگزاریم که از دیوارهاى فیضیه گرفته تا سلولهاى مخوف و انفرادى رژیم شاه و از کوچه و خیابان تا مسجد و محراب امامت جمعه و جماعات و از دفاتر کار و محل خدمت تا خطوط مقدم جبههها و میادین مین، خون پاک شهداى حوزه و روحانیت افق فقاهت را گلگون کرده است و در پایان افتخارآمیز جنگ تحمیلى نیز رقم شهدا و جانبازان و مفقودین حوزهها نسبت به قشرهاى دیگر زیادتر است. بیش از دو هزار و پانصد نفر از طلاب علوم دینیه در سراسر ایران در جنگ تحمیلى شهید شدهاند و این رقم نشان مىدهد که روحانیت براى دفاع از اسلام و کشور اسلامى ایران تا چه حد مهیا بوده است.
امروز نیز همچون گذشته شکارچیان استعمار در سر تا سر جهان از مصر و پاکستان و افغانستان و لبنان و عراق و حجاز و ایران و اراضى اشغالى به سراغ شیردلان روحانیت مخالف شرق و غرب و متکى به اصول اسلام ناب محمدى - صلى اللّه علیه و آله و سلم – رفتهاند و از این پس نیز جهان اسلام هر از چند گاه شاهد انفجار خشم جهانخواران علیه یک روحانى پاکباخته است.
علماى «اصیل» اسلام هرگز زیر بار سرمایهداران و پولپرستان و خوانین نرفتهاند و همواره این شرافت را براى خود حفظ کردهاند و این ظلم فاحشى است که کسى بگوید دست روحانیت اصیل طرفدار اسلام ناب محمدى با سرمایهداران در یک کاسه است. و خداوند کسانى را که اینگونه تبلیغ کرده و یا چنین فکر مىکنند، نمىبخشد. روحانیت متعهد، به خون سرمایهداران زالوصفت تشنه است و هرگز با آنان سر آشتى نداشته و نخواهد داشت.
آنها با زهد و تقوا و ریاضت درس خواندهاند و پس از کسب مقامات علمى و معنوى نیز به همان شیوه زاهدانه و با فقر و تهیدستى و عدم تعلق به تجملات دنیا زندگى کرده اند و هرگز زیر بار منت و ذلت نرفتهاند. دقت و مطالعه در زندگى علماى سلف، حکایت از فقر و نهایتاً روح پرفتوت آنان براى کسب معارف مىکند که چگونه در پرتو نور شمع و شعاع قمر تحصیل کردهاند و با قناعت و بزرگوارى زیستند.
در ترویج روحانیت و فقاهت نه زور سر نیزه بوده است، نه سرمایه پولپرستان و ثروتمندان، بلکه هنر و صداقت و تعهد خود آنان بوده است که مردم آنان را برگزیدهاند. مخالفت روحانیون با بعضى از مظاهر تمدن در گذشته صرفاً به جهت ترس از نفوذ اجانب بوده است. احساس خطر از گسترش فرهنگ اجنبى، خصوصاً فرهنگ مبتذل غرب موجب شده بود که آنان با اختراعات و پدیدهها برخورد احتیاط آمیز کنند.
علماى راستین از بس که دروغ و فریب از جهانخواران دیده بودند، به هیچ چیزى اطمینان نمىکردند و ابزارى از قبیل رادیو و تلویزیون در نزدشان مقدمه ورود استعمار بود، لذا گاهى حکم به منع استفاده از آنها را مىدادند. آیا رادیو و تلویزیون در کشورهایى چون ایران وسایلى نبودند تا فرهنگ غرب را به ارمغان آورند؟ و آیا رژیم گذشته از رادیو و تلویزیون براى بىاعتبار کردن عقاید مذهبى و نادیده گرفتن آداب و رسوم ملى استفاده نمىنمود؟ به هر حال خصوصیات بزرگى چون قناعت و شجاعت و صبر و زهد و طلب علم و عدم وابستگى به قدرتها و مهمتر از همه احساس مسئولیت در برابر تودهها، روحانیت را زنده و پایدار و محبوب ساخته است و چه عزتى بالاتر از اینکه روحانیت با کمى امکانات، تفکر اسلام ناب را بر سرزمین افکار و اندیشه مسلمانان جارى ساخته است و نهال مقدس فقاهت در گلستان حیات و معنویت هزاران محقق به شکوفه نشسته است. راستى اگر کسى فکر کند که استعمار، روحانیت را با اینهمه مجد و عظمت و نفوذ تعقیب نکرده و نمىکند، سادهاندیشى نیست؟
گمان نکنید که تهمت وابستگى و افتراى بىدینى را تنها اغیار به روحانیت زده است، هرگز، ضربات روحانیت ناآگاه و آگاه وابسته، به مراتب کاریتر از اغیار بوده و هست. در شروع مبارزات اسلامى اگر مىخواستى بگویى شاه خائن است، بلافاصله جواب مىشنیدى که شاه شیعه است! عدهاى مقدسنماى واپسگرا همه چیز را حرام مىدانستند و هیچکس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند. خون دلى که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختیهاى دیگران نخورده است.
وقتى شعار جدایى دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردى و عبادى شد و قهراً فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست «و» حکومت دخالت نماید، حماقت روحانى در معاشرت با مردم فضیلت شد. به زعم بعض افراد، روحانیت زمانى قابل احترام و تکریم بود که حماقت از سراپاى وجودش ببارد و الا عالم سیاس و روحانى کاردان و زیرک، کاسهاى زیر نیم کاسه داشت. و این از مسائل رایج حوزهها بود که هر کس کج راه مىرفت متدینتر بود. یادگرفتن زبان خارجى، کفر و فلسفه و عرفان، گناه و شرک بهشمار مىرفت. در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفى از کوزهاى آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه مىگفتم. تردیدى ندارم اگر همین روند ادامه مىیافت، وضع روحانیت و حوزهها، وضع کلیساهاى قرون وسطى مىشد که خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و کیان و مجد واقعى حوزهها را حفظ نمود.
علماى دین باور در همین حوزهها تربیت شدند و صفوف خویش را از دیگران جدا کردند. قیام بزرگ اسلامىمان نشأت گرفته از همین بارقه است. البته هنوز حوزهها به هر دو تفکر آمیختهاند و باید مراقب بود که تفکر جدایى دین از سیاست از لایههاى تفکر اهل جمود به طلاب جوان سرایت نکند و یکى از مسائلى که باید براى طلاب جوان ترسیم شود، همین قضیه است که چگونه در دوران وانفساى نفوذ مقدسین نافهم و سادهلوحان بیسواد، عده اى کمر همت بستهاند و براى نجات اسلام و حوزه و روحانیت از جان و آبرو سرمایه گذاشتهاند.
اوضاع مثل امروز نبود، هر کس صددرصد معتقد به مبارزه نبود زیر فشارها و تهدیدهاى مقدسنماها از میدان به در مىرفت، ترویج تفکر شاه سایه خداست و یا با گوشت و پوست نمىتوان در مقابل توپ و تانک ایستاد و اینکه ما مکلف به جهاد و مبارزه نیستیم و یا جواب خون مقتولین را چه کسى مىدهد و از همه شکنندهتر، شعار گمراهکننده حکومت قبل از ظهور امام زمان - علیه السلام - باطل است و هزاران إن قُلت دیگر، مشکلات بزرگ و جانفرسایى بودند که نمىشد با نصیحت و مبارزه منفى و تبلیغات جلوى آنها را گرفت، تنها راه حل، مبارزه و ایثار خون بود که خداوند وسیلهاش را آماده نمود.
علما و روحانیت متعهد سینه را براى مقابله با هر تیر زهرآگینى که به طرف اسلام شلیک مىشد آماده نمودند و به مسلخ عشق آمدند. اولین و مهمترین فصل خونین مبارزه در عاشوراى 15 خرداد رقم خورد. در 15خرداد 42 مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود که اگر تنها این بود مقابله را آسان مىنمود. بلکه علاوه بر آن از داخل جبهه خودى گلوله حیله و مقدسمآبى و تحجر بود، گلوله زخم زبان و نفاق و دورویى بود که هزار بار بیشتر از باروت و سرب، جگر و جان را مىسوخت و مىدرید. در آن زمان روزى نبود که حادثهاى نباشد، ایادى پنهان و آشکار آمریکا و شاه به شایعات و تهمتها متوسل شدند حتى نسبت تارک الصلوة و کمونیست و عامل انگلیس به افرادى که هدایت مبارزه را به عهده داشتند، مىدادند.
واقعاً روحانیت اصیل در تنهایى و اسارت خون مىگریست که چگونه آمریکا و نوکرش پهلوى مىخواهند ریشه دیانت و اسلام را برکنند و عدهاى روحانى مقدسنماى ناآگاه یا بازیخورده و عدهاى وابسته که چهرهشان بعد از پیروزى روشن گشت، مسیر این خیانت بزرگ را هموار مىنمودند. آنقدر که اسلام از این مقدسین روحانىنما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورده است و نمونه بارز آن مظلومیت و غربت امیرالمؤمنین - علیه السلام - که در تاریخ روشن است. بگذارم و بگذرم و ذائقه ها را بیش از این تلخ نکنم.
دستهاى دیگر از روحانىنماهایى که قبل از انقلاب، دین را از سیاست جدا مىدانستند و سر به آستانه دربار مىساییدند، یکمرتبه متدین شده و به روحانیون عزیز و شریفى که براى اسلام آنهمه زجر و آوارگى و زندان و تبعید کشیدند تهمت وهابیت و بدتر از وهابیت زدند. دیروز مقدسنماهاى بیشعور مىگفتند دین از سیاست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز مىگویند مسئولین نظام کمونیست شدهاند! تا دیروز مشروبفروشى و فساد و فحشاء و فسق و حکومت ظالمان براى ظهور امام زمان -ارواحنا فداه - را مفید و راهگشا مىدانستند، امروز از اینکه در گوشهاى خلاف شرعى که هرگز خواست مسئولین نیست رخ مىدهد، فریاد وا اسلاما سر مىدهند!
دیروز حجتیهایها (10) مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانى نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابیتر از انقلابیون شدهاند! ولایتیهاى دیروز که در سکوت و تحجر خود آبروى اسلام و مسلمین را ریختهاند، و در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکستهاند و عنوان ولایت برایشان جز تکسب و تعیش نبوده است، امروز خود را بانى و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را مىخورند!
با اینکه در کشور ما در اجراى عدالت بین روحانى و غیر آن امتیازى نیست، ولى وقتى با متخلفى از روحانیت خوشسابقه یا بدسابقه برخورد شرعى و قانونى و جدى مىشود، فوراً باندها فریاد مىزنند که چه نشستهاید، جمهورى اسلامى مىخواهد آبروى روحانیت را ببرد. اگر احیاناً کسى مستحق عفو بوده و بخشیده شود، تبلیغ مىکنند که نظام به روحانیت امتیاز بیجا مىدهد.
اولین وظیفه شرعى و الهى آن است که اتحاد و یکپارچگى طلاب و روحانیت انقلابى حفظ شود وگرنه شب تاریک در پیش است و بیم موج و گردابى چنین هایل.
امروز هیچ دلیل شرعى و عقلى وجود ندارد که اختلاف سلیقهها و برداشتها و حتى ضعف مدیریتها دلیل به هم خوردن الفت و وحدت طلاب و علماى متعهد گردد. ممکن است هر کس در فضاى ذهن و ایدههاى خود نسبت به عملکردها و مدیریتها و سلیقههاى دیگران و مسئولین انتقادى داشته باشد، ولى لحن و تعابیر نباید افکار جامعه و آیندگان را از مسیر شناخت دشمنان واقعى و ابرقدرتها که همه مشکلات و نارساییها از آنان سرچشمه گرفته است، به طرف مسائل فرعى منحرف کند و خداى ناکرده همه ضعفها و مشکلات به حساب مدیریت و مسئولین گذاشته شود و از آن تفسیر انحصارطلبى گردد که این عمل کاملاً غیر منصفانه است و اعتبار مسئولین نظام را از بین مىبرد و زمینه را براى ورود بىتفاوتها و بىدردها به صحنه انقلاب آماده مىکند.
من امروز بر این عقیدهام که مقتدرترین افراد در مصاف با آنهمه توطئهها و خصومتها و جنگافروزیهایى که در جهان علیه انقلاب اسلامى است، معلوم نبود موفقیت بیشترى از افراد موجود به دست مىآوردند.
در یک تحلیل منصفانه از حوادث انقلاب خصوصاً از حوادث ده سال پس از پیروزى باید عرض کنم که انقلاب اسلامى ایران در اکثر اهداف و زمینهها موفق بوده است و به یارى خداوند بزرگ در هیچ زمینهاى مغلوب و شکست خورده نیستیم،
ما شعار سرنگونى رژیم شاه را در عمل نظاره کردهایم، ما شعار آزادى و استقلال را به عمل خود زینت بخشیدهایم، ما شعار مرگ بر آمریکا را در عمل جوانان پرشور و قهرمان و مسلمانان در تسخیر لانه فساد و جاسوسى آمریکا تماشا کردهایم، ما همه شعارهایمان را با عمل محک زدهایم. البته معترفیم که در مسیر عمل، موانع زیادى به وجود آمده است که مجبور شدهایم روشها و تاکتیکها را عوض نماییم. ما چرا خودمان و ملت و مسئولین کشورمان را دست کم بگیریم و همه عقل و تدبیر امور را در تفکر دیگران خلاصه کنیم؟من به طلاب عزیز هشدار مىدهم که علاوه بر اینکه باید مواظب القائات روحانىنماها و مقدسمآبها باشند، از تجربه تلخ روى کار آمدن انقلابىنماها و به ظاهر عقلاى قوم که هرگز با اصول و اهداف روحانیت آشتى نکردهاند عبرت بگیرند که مبادا گذشته تفکر و خیانت آنان فراموش و دلسوزیهاى بیمورد و سادهاندیشیها سبب مراجعت آنان به پستهاى کلیدى و سرنوشتساز نظام شود.
من امروز بعد از ده سال از پیروزى انقلاب اسلامى همچون گذشته اعتراف مىکنم که بعض تصمیمات اول انقلاب در سپردن پستها و امور مهمّه کشور به گروهى که عقیده خالص و واقعى به اسلام ناب محمدى نداشتهاند، اشتباهى بوده است که تلخى آثار آن، به راحتى از میان نمىرود؛ گر چه در آن موقع هم من شخصاً مایل به روى کار آمدن آنان نبودم ولى با صلاحدید و تأیید دوستان قبول نمودم و الان هم سخت معتقدم که آنان به چیزى کمتر از انحراف انقلاب از تمامى اصولش و هر حرکت به سوى آمریکاى جهانخوار قناعت نمىکنند، در حالى که در کارهاى دیگر نیز جز حرف و ادعا هنرى ندارند.
امروز هیچ تأسفى نمىخوریم که آنان در کنار ما نیستند چرا که از اول هم نبودهاند. انقلاب به هیچ گروهى بدهکارى ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهاى فراوان خود را به گروهها و لیبرالها مى خوریم، آغوش کشور و انقلاب همیشه براى پذیرفتن همه کسانى که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولى نه به قیمت طلبکارى آنان از همه اصول، که چرا مرگ بر آمریکا گفتید! چرا جنگ کردید! چرا نسبت به منافقین و ضدانقلابیون حکم خدا را جارى مىکنید؟ چرا شعار نه شرقى و نه غربى دادهاید؟ چرا لانه جاسوسى را اشغال کردهایم و صدها چراى دیگر.
و نکته مهم در این رابطه اینکه نباید تحت تاثیر ترحمهاى بیجا و بیمورد نسبت به دشمنان خدا و مخالفین و متخلفین نظام، به گونهاى تبلیغ کنیم که احکام خدا و حدود الهى زیر سئوال بروند. من بعض از این موارد را نه تنها به سود کشور نمى دانم که معتقدم دشمنان از آن بهره مىبرند، من به آنهایى که دستشان به رادیو - تلویزیون و مطبوعات مىرسد و چه بسا حرفهاى دیگران را مىزنند صریحاً اعلام مىکنم: تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست لیبرالها بیفتد، تا من هستم نخواهم گذاشت منافقین اسلام این مردم بى پناه را از بین ببرند، تا من هستم از اصول نه شرقى و نه غربى عدول نخواهم کرد، تا من هستم دست ایادى آمریکا و شوروى را در تمام زمینهها کوتاه مىکنم و اطمینان کامل دارم که تمامى مردم در اصول همچون گذشته پشتیبان نظام و انقلاب اسلامى خود هستند که علاوه بر دهها و صدها صحنه اعلام حضور و آمادگى خود امسال نیز در راهپیمایى 22 بهمن حقیقت آمادگى کامل خویش را به جهانیان نشان دادند و واقعاً دشمنان انقلاب را شگفت زده کردند که تا کجا حاضر به فداکارىاند.
من در اینجا خود را شرمنده و کوچکتر از آن مى دانم که زبان به وصف و تقدیر از آنان بگشایم. خداوند پاداش عظیم اینهمه اخلاص و رشد و بندگى را خواهد داد ولى به آنان که ناآگاهانه مردم شریف و عزیز ما را متهم به رویگردانى از اصول و انقلاب و روحانیت مىکنند سفارش و نصیحت مىکنم که در گفتار و کلمات و نوشتهها با دقت و مطالعه عمل کنند و برداشتها و تصورات نابهجاى خود را به حساب انقلاب و مردم نگذارند.
مسئله دیگر اینکه امروز مقابله و تجزیه روحانیت انقلابى به سود کیست؟ دشمنان از دیرباز براى اختلافافکنى میان روحانیون آماده شدهاند. غفلت از آن، همه چیز را برباد مىدهد. حال اختلاف به هر شکلى باشد، بدبینى شدید نسبت به مسئولین بالا باشد یا مرزبندى فقه سنتى و پویا و امثال آن. اگر طلاب و مدرسین حوزه علمیه با یکدیگر هماهنگ نباشند، نمىتوان پیشبینى نمود که موفقیت از آن کیست و اگر بر فرض محال حاکمیت فکرى از آن روحانىنماها و متحجرین گردد روحانیت انقلابى جواب خدا و مردم را چه مىدهد.
إنشاءالله در بین جامعه مدرسین و طلاب انقلابى اختلافى نیست، اگر باشد بر سر چیست؟ بر سر اصول یا بر سر سلیقهها؟ آیا مدرسین محترم که ستون محکم انقلاب در حوزه هاى علمیه بودهاند - نعوذباللّه - به اسلام و انقلاب و مردم پشت کردهاند؟ مگر همانها نبودند که در کوران مبارزه حکم به غیرقانونى بودن سلطنت دادند؟ مگر همانها نبودند که وقتى یک روحانى به ظاهر در منصب مرجعیت از اسلام و انقلاب فاصله گرفت، او را به مردم معرفى کردند؟ آیا مدرسین عزیز از جبهه و رزمندگان پشتیبانى ننمودند؟ اگر خداى ناکرده اینها شکسته شوند چه نیرویى جاى آنان را خواهد گرفت؟ و آیا ایادى استکبار، روحانىنماهایى را که تا حد مرجعیت تقویت نموده است، فرد دیگرى را بر حوزهها حاکم نمىکنند؟ و یا آنها که در توفان پانزده سال مبارزه قبل از انقلاب و ده سال حوادث کمرشکن بعد از انقلاب نه غصه مبارزه و نه غم جنگ و اداره کشور را خوردهاند و نه از شهادت عزیزان متأثر شدهاند و با خیالى راحت و آسوده به درس و مباحثه سرگرم بودهاند مىتوانند در آینده پشتوانه انقلاب اسلامى باشند؟
جامعه مدرسین باید طلاب عزیز انقلابى و زحمت کشیده و کتکخورده و جبهه رفته را از خود بدانند. حتماً با آنان جلسه بگذارند و از طرحها و نظریات آنان استقبال نمایند و طلاب انقلابى هم مدرسین عزیز طرفدار انقلاب را محترم بشمارند و با دیده احترام به آنان بنگرند و در مقابل طیف بىعرضه و فرصتطلب و نِقزن ید واحده باشند و خود را براى ایثار و شهادت در راه هدایت مردم آمادهتر کنند، حال جامعه و مردم، طالب حقیقت باشند مثل زمان ما که حقاً مردم بیشتر از آنچه که ما فکر مىکنیم وفادار به روحانیت بوده و خواهند بود، یا نباشند مثل زمان معصومین - علیهم السلام.
اما مردم شریف ایران توجه داشته باشند که نوعاً تبلیغاتى که علیه روحانیت انجام مىپذیرد به منظور نابودى روحانیت انقلاب است، ایادى شیطان در تنگناها و سختیها به سراغ مردم مىروند که بگویند روحانیت مسبب مشکلات و نارساییهاست، آن هم کدام روحانى، روحانى بىدرد و بىمسئولیت نه، بلکه روحانیتى که در همه حوادث جلوتر از دیگران در معرض خطر بوده است. کسى مدعى آن نیست که مردم و پابرهنهها مشکلى ندارند و همه امکانات در اختیار مردم است. مسلم آثار ده سال محاصره و جنگ و انقلاب در همه جا ظاهر مىشود و کمبودها و نیازها رخ مىنماید ولى من با یقین شهادت مىدهم که اگر افرادى غیر از روحانیت جلودار حرکت انقلاب و تصمیمات بودند امروز جز ننگ و ذلت و عار در برابر آمریکا و جهانخواران و جز عدول از همه معتقدات اسلامى و انقلابى چیزى برایمان نمانده بود.
لازم به یادآورى است که ذکر شمه اى از وقایع انقلاب و روحانیت به معناى آن نیست که طلاب و روحانیون عزیز در فرداى این نوشته حرکت تند و انقلابى بنمایند بلکه هدف، علم و آگاهى به نکتههاست که در انتخاب مسیر با بصیرت حرکت کنند و خطرها و گذرها و کمینگاهها را بهتر بشناسند.
ما نباید غفلت بکنیم، واقعاً باید به سمتى حرکت نماییم که إنشاءالله تمام رگههاى وابستگى کشورمان از چنین دنیاى متوحشى قطع شود. استکبار غرب شاید تصور کرده است از اینکه اسم بازار مشترک و حصر اقتصادى را به میان بیاورد ما درجا مىزنیم و از اجراى حکم خداوند بزرگ صرفنظر مىنماییم. خیلى جالب و شگفتانگیز است که این به ظاهر متمدنین و متفکرین وقتى یک نویسنده مزدور با نیش قلم زهرآگین خود احساسات بیش از یک میلیارد انسان و مسلمان را جریحهدار مىکند عدهاى در رابطه با آن شهید مىشوند برایشان مهم نیست و این فاجعه عین دموکراسى و تمدن است اما وقتى بحث اجراى حکم و عدالت به میان مىآید، نوحه رأفت و انساندوستى سر مىدهند.
ما کینه دنیاى غرب را با جهان اسلام و فقاهت از همین نکتهها به دست مىآوریم. قضیه آنان قضیه دفاع از یک فرد نیست، قضیه حمایت از جریان ضد اسلامى و ضدارزشى است که بنگاههاى صهیونیستى و انگلیس و آمریکا به راه انداختهاند و با حماقت و عجله خود را رو به روى همه جهان اسلام قرار دادهاند. البته باید ببینیم که بعض دولتها و حکومتهاى اسلامى چگونه با این فاجعه بزرگ برخورد مى کنند. اینکه دیگر مسئله عرب و عجم و فارس و ایران نیست بلکه اهانت به مقدسات مسلمانان از صدر اسلام تاکنون و از امروز تا همیشه تاریخ است و نتیجه نفوذ بیگانگان در فرهنگ مکتب اسلام است که اگر غفلت کنیم این اول ماجراست و استعمار از این مارهاى خطرناک و قلم به دستان اَجیرشده در آستین فراوان دارد.
ضرورتى نیست که در چنین شرایطى ما به دنبال ایجاد روابط و مناسبات گسترده باشیم، چرا که دشمنان ممکن است تصور کنند که ما به وجود آنان چنان وابسته و علاقهمند شدیم که از کنار اهانت به معتقدات و مقدسات دینى خود ساکت و آرام مىگذریم.
آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل مىکنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسى خود تجدید نظر نماییم و ما خامى کردهایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهاى تند یا جنگ سبب بدبینى غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزواى کشور شده است و اگر ما واقعگرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانى مىکنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین مىگذارند. این یک نمونه است که خدا مىخواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز آیات شیطانى در این زمان اتفاق بیفتد و دنیاى تفرعن و استکبار و بربریّت چهره واقعى خود را در دشمنى دیرینهاش با اسلام برملا سازد تا ما از سادهاندیشى به درآییم و همه چیز را به حساب اشتباه و سوء مدیریت و بىتجربگى نگذاریم و با تمام وجود درک کنیم که مسئله اشتباه ما نیست، بلکه تعمد جهانخواران به نابودى اسلام و مسلمین است و الاّ مسئله فردى سلمان رشدى آنقدر برایشان مهم نیست که همه صهیونیستها و استکبار پشت سر او قرار بگیرند.
امیدوارم از نصایح و تذکرات مشفقانه این پدر پیر و این خدمتگزار حقیر خود، دلگیر نشده باشید و در مظان استجابت دعا با انفاس قدسیه و با دلهاى منور خود برایم دعا و طلب مغفرت نمایید. من هم از یاد و دعاى خیر براى روحانیت اصیل و حوزههاى علمى غفلت نمىکنم. خداوندا! توان علماء و روحانیت را در خدمت به دین خود افزون نما. خداوندا! حوزههاى علمیه ، این سنگرهاى پاسدارى از فقاهت و اسلام ناب را تا ابد پا برجا بدار. خداوندا! شهداى روحانیت و حوزهها را از نعم بیکران و رزق حضور خویش بهرهمند فرما. خداوندا! به جانبازانشان شفا مرحمت کن و به خانوادههاى شهداشان صبر و اجر مرحمت فرما. مفقودین و اسراشان را هر چه زودتر به اوطانشان برگردان. خداوندا! ارزش خدمت و خدمتگزارى به دین خود و به مردم را در دل و دیدگان ما افزون و جاودانه نما. إنّک ولىّ النِّعم. والسلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته .
گروه بینالملل – رجانیوز/ علی نادری: روز پنچشنبه اولین دور از گفتگوهای ایران و 1+5 در وین پایان یافت. این گفتگوها اولین مرحله رسمی از گفتگوهای برای تنظیم متن توافقنامه جامعی است که در برنامه اقدام مشترک(توافقنامه ژنو) از آن با عنوان گام نهایی یاد شده است. در واقع بر اساس توافقنامه ژنو، در این گفتگوها قرار است طرفین به توافقی در خصوص برنامه هستهای ایران و تحریمهای یکجانبه، چند جانبه و سازمان ملل علیه ایران بپردازند.
هر چند این دور از گفتگوها به گفته آقای ظریف بیشتر به تعیین چارچوب کلی مذاکرات، برنامه زمانبندی و مذاکرات مختصر فنی اختصاص یافته است، اما آنچه بیش از متن این مذاکرات، فضای خبری گفتگوهای وین را به خود مشغول کرد، حاشیههایی است که درباره بحث بر سر برنامه موشکی ایران از سوی طرف امریکایی به رسانهها کشیده شده است.
در واقع بحث بر سر برنامه موشکی ایران و اینکه این موضوع جزء دستور کار مذاکرات گام نهایی باشد یا خیر، سایه سنگینی را بر فضای مذاکرات وین گسترانده بود، موضوعی که به یکباره و با کمال ناباوری، چند روز پس از اجرای رسمی توافقنامه ژنو، ابتدا از سوی وندی شرمن در کمیته روابط خارجی سنا و سپس در دفعات بعدی توسط دیگر مسئولین امنیتی، سیاسی و دیپلماسی امریکا در رسانهها منتشر شد.
این در حالی بود که اساسا مبنای شکل گیری مذاکرات در نشست ژنو، بحث بر سر موضوع هستهای و تحریمهای ظالمانه علیه ایران بود، و موضوعات دیگر از جمله موضوع برنامه موشکی ایران به هیچ وجه در دستور کار این گفتگوها قرار نداشت.
اما خانم وندی شرمن در اظهارنظری که در حاشیه نشست وین مطرح کرده است، علت طرح این موضوع را بندی از توافقنامه ژنو اعلام کرده است که در آن به قطعنامههای شورای امنیت اشاره شده است.
خانم شرمن در این زمینه گفته است: «من گمان میکنم که فهرستهای برنامه اقدام مشترک، موضوعات متنوعی را شامل میشوند که بخشی از یک توافق سازنده و موثر را تشکیل میدهند. علاوه بر آن، فکر میکنم در پارگراف اول یا دوم آن یک ارجاع به قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل وجود دارد که قبل از توافق نهایی، موضوعات آن قطعنامهها باید حل شوند و در واقع آنها بخشی از توافق هستند.
در قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل، اشاراتی به ظرفیت استفاده هستهای از قدرت نظامی موشکهای بالستیک به عنوان سلاح شده است. من متن دقیق قطعنامه را اکنون در اختیار ندارم اما اگر شما بخواهید میتوانم آن را بعدا پیدا کنم و در اختیار شما بگذارم.
پس مشخص است که گسترش موضوع و حل مسائل مربوط به قطعنامههای شورای امنیت، یکی از بخشهای یک توافق موثر است. البته مسائل بسیار دیگری هم هستند که در شورای امنیت سازمان ملل مطرح هستند. مثلا درباره تعلیق غنی سازی مسائلی هست. پس آنها هم باید در یک مسیر مشخص، نهایی شوند. این به معنای آن است که آنها چگونه میخواهند آن را حل کنند و یا چگونه به عنوان بخشی از مذاکرات آن را معین کنند.»
I think the JPOA lists a variety of things that are part of a comprehensive agreement. Included in the first or second – I think the second paragraph of the JPOA is a reference to the UN Security Council resolutions, and those resolutions have to be resolved before a final agreement. So they’re part of that. In the UN Security Council resolutions, there is reference to ballistic missiles capable of delivering nuclear weapons. I may not have the exact quote. I can dig it out of my pile here if you want it later. We can find it for you.
So to the extent that one has to resolve the Security Council resolutions in some way as part of the comprehensive agreement, there are many other things in the UN Security Council as well. It talks about the suspension of enrichment. So that has to be addressed in some way. So these issues have to be addressed in some way. What that means, how they’re resolved, how they’re addressed is part of the negotiation.
Sherman 17 february Vienna
خانم شرمن به بندی از توافقنامه ژنو اشاره میکند که در آن به موضوعات مرتبط با قطعنامههای شورای امنیت اشاره شده و اعلام شده است: در فاصله میان گامهای اولیه و گام آخر، گامهای دیگری از جمله پرداختن به قطعنامههای شورای امنیت با هدف پایان رضایت بخش بررسی موضوع توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد وجود خواهد داشت.
اکنون گنجانده شدن همین چند جمله در یک توافقنامه سیاسی، این بهانه را برای طرف امریکایی فراهم کرده است که نه تنها موضوع برنامه موشکی ایران، بلکه صحبت بر سر تعلیق کامل فعالیت غنیسازی ایران را نیز به میان کشیده و از لزوم حل و فصل آن سخن بگوید. چرا که مفاد قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران، نه تنها به لزوم تعلیق غنیسازی بلکه به موضوع برنامه موشکی ایران نیز اشاره دارد.
وجود این بند در بخشهایی از توافقنامه ژنو که منتشر شده است، در همان روزهای اولیه انتشار، انتقادات جدی را از سوی منتقدین داخلی توافقنامه بدنبال داشت. چرا که دقیقا پیشبینی میشد که بند مربوط به قطعنامههای شورای امنیت و استفاده از عبارت «حل و فصل موضوعات مربوط به آن» برای پیش کشیدن موضوع موشکی و تعلیق کامل برنامه هستهای در توافقنامه ژنو از سوی طرف امریکایی گنجانده شده است.
اما نکته قابل توجه این بود که وقتی این سوء استفاده از بند مذکور در توافقنامه ژنو، توسط هر ناظر بیرونی براحتی قابل پیشبینی بود، چگونه مذاکرهکنندگان ایرانی که در بطن این مذاکرات بودهاند، به آن توجهی نکرده و از کنار آن براحتی گذشتهاند؟!
هر چند تحولات ماههای اخیر ایران در حوزه موشکی، از جمله ارسال میمون فضانورد به فضا با موشکهای پیشرفته و امتحان موشک جدید و پیشرفته بارانی، پیامهای روشنی برای طرف مقابل داشته است که اساسا به موضوعات دفاعی و نظامی ایران حتی نخواهند توانست نزدیک بشوند، چه برسد به آنکه بر سر آن مذاکره بکنند، اما سهلانگاری و خوشبینی به طرف مقابل، از سوی مذاکرهکنندگان اکنون موجب ایجاد حاشیهای شده است، که ظریف، عراقچی و حتی آقای روحانی را به این وادار کند که مدام از غیرقابل گفتگو بودن موضوعات دفاعی و موشکی ایران سخن بگویند.
برنامه موشکی و دفاعی ایران غیرقابل مذاکره است، این موضوعی است که هم طرفهای خارجی هم مسئولین داخلی به خوبی به آن اذعان دارند، اما اکنون وجود یک جمله و تنها یک جمله در متن منتشر شده از توافقنامه ژنو، نه تنها بهانه اظهار نظر پیرامون آنرا به طرف مقابل داده است، بلکه سخن از تعلیق کامل برنامه هستهای ایران را که سالها پیش پرونده آن بسته شده بود را نیز مجددا به میان آورده است.
و نکته تاسف بار این است که در متن توافقنامه ژنو، از این دست جملات دردسرساز، کم گنجانده نشده است، جملاتی که احیانا در ماههای آینده باز هم حاشیهها و فشارهایی را برای ایران رقم بزند.