بسمه تعالی
تصاویر:برخورد با بدحجابی در کوهستانها
پلیس کوهستان که از حدود یک سال قبل فعالیت رسمی خود را در تهران آغاز کرده است وظیفه تامین امنیت تفرجگاههای کوهستانی را برعهده دارد.
سردار حسین ساجدینیا، فرمانده انتظامی تهران بزرگ چندی پیش گفته بود که بیش از 1800 بوستان در شهر تهران وجود دارد که نیروهای پلیس کوهستان در بسیاری از آنها مستقر شدهاند و هماکنون وضعیت بوستانها و کوهستانهای اطراف تهران امن است و نیروهای پلیس نیز در این اماکن حضور دارند.
وی تاکید کرده بود که همزمان با آغاز فصل گرما ماموران پلیس کوهستان از عصر تا پاسی از شب در تفرجگاهها و بوستانهای کوهستانی حضوری پررنگ خواهند داشت و این مناطق را تحت پوشش قرار خواهند داد.
به گزارش ایسنا، ماموران پلیس پایتخت در طرح تشدید برخورد با بدحجابی در تفرجگاههای کوهستانی که به درخواست خانوادهها آغاز شده است با زنان بدحجاب و مانکن و مردان بدپوشش برخورد کردند.
اجرای این طرح که پیش از این توسط پلیس کوهستان دنبال میشد از بعدازظهر جمعه با تقویت صورت گرفته شدت گرفته است و ماموران پلیس کوهستان با استقرار در اطراف اکثر تفرجگاههای کوهستانی پایتخت مانند توچال، دربند، درکه و ... با افراد بدپوشش برخورد کردند.
پلیس تهران بزرگ اعلام کرده است که اجرای این طرح نیز همانند طرح طرح تشدید برخورد با بدحجابی در پارکها و اماکن تفریحی، علاوه بر روزهای عادی از این پس در روزهای تعطیلی شدت خواهد یافت.
به گزارش ایسنا، پلیس پایتخت از چند هفته گذشته تا کنون طرحهای تشدید برخورد با بدحجابی و بدپوششی در میادین، مراکز خرید و پارکها و اماکن تفریحی، رانندگان و سرنشینان بدحجاب در بزرگراهها و معابر درونشهری، سگ گردانی و ایجاد آلودگی صوتی را به مرحله اجرا گذاشته است که اجرای آنها همچنان ادامه دارد. از سوی دیگر بر اساس اعلام فرماندهی انتظامی تهران بزرگ طی روزهای آتی نیز مراحل دیگری از طرح تشدید برخورد با بدحجابی در تهران به مرحله اجرا گذاشته میشود.
بسمه تعالی تصویر حاضر، عکس منتشر نشده ای از درون ضریح مقدس حضرت امام هادی علیه السلام است که توسط یکی از کاربران رجانیوز ارسال شده است. در این تصویر به ترتیب از بالا، مزار مطهر امام هادی علیه السلام، مزار مطهر حضرت امام حسن عسکری علیه السلام و مزار مطهر حضرت نرجس خاتون، مادر امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف دیده می شود:
بسمه تعالی
بی بی سی فارسی درباره مسئول تیم مذاکره کننده هسته ای ایران مینویسد: سیاستمداری که راه رفتن او به سبب پای مصنوعی اش صدمات جنگ ایران و عراق را تداعی می کند و شیوه رفتار ساده اش که رسانه های ایران با انتشار تصاویر پی در پی سعی در تثبیت آن دارند، بیش از هرچیز یادآور رفتار سیاستمداران صدر انقلاب بهمن 1357 است.
بسمه تعالی
سه دور گفتگوی فشرده و حساس ایران و 1+5 سرانجام پنجشنبه شب به پایان رسید تا به دلیل انفعال طرف مقابل در برابر پیشنهادهای ایران، به گفته سعید جلیلی، گفتگوهای بغداد ناتمام باقی بماند. این در حالی است که نگرانی طرف مقابل از شکست مذاکرات سبب شد تا دور سوم مذاکرات با هدف جلب رضایت طرف ایرانی از سوی 1+5 درخواست شود.
برآیند دور اول گفتگوهای تیم ایران و نمایندگان 1+5 در بغداد و دو نشست جلیلی و اشتون در محل مذاکرات حاکی از بیبرنامگی جدی و دستان خالی نمایندگان گروه1+5 در این مذاکرات است. بی عملی طرف مقابل و سطح پایین نمایندگان حاضر در نشست از نظر جایگاه سیاسی موجب شده است با توجه به ارائه بسته پیشنهادی عملیاتی و گام به گام ایران و نیاز به پاسخی عملیاتی و اجرایی از سوی طرف غربی، سرنوشت مذاکرات امروز در هالهای از ابهام فرو رود.
این مصاحبه که همزمان با سالروز فتح خرمشهر در پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای منتشر شده به این شرح است:
سوال: آقاى خامنهاى سوالى که مىشود مطرح کرد مسئله دفاعى بودن جنگ است. ما از ابتداى جنگ و شروع تجاوز عراق اعلام کردیم که در حال دفاع هستیم و بعد از اینکه وارد خاک عراق هم شدیم این مسئله را عنوان مىکنیم که باز جنگ ما یک جنگ دفاعى است. شما این مسئله را چگونه تعبیر مىکنید؟
بسماللهالرّحمنالرّحیم
جنگ ما از آغاز به صورت دفاع شروع شد و تا این ساعت هم ما در حال دفاع هستیم. علت هم این است که حتى ورود ما به خاک عراق، در ادامه دفاع مقدس ماست. البته دشمن طبعاً مایل است که هنگامى که مىتواند و احساس قدرت مىکند، وارد مرزهاى ما بشود، تا هر وقتى که مىتواند در آنجا بماند، ویرانگرى بکند، تخریب بکند، افراد نظامى و غیرنظامى را به قتل برساند، زندگى را ناامن بکند، هروقت هم که تاب نیاورد و نتوانست بماند، برگردد و داخل مرزهاى خودش بشود و ما هم با فداکارى و با توانایى مردم، وقتى که توانستیم او را از مرزها بیرون برانیم، لب مرز بایستیم که مبادا وارد خاک دشمن بشویم و به حریم دشمن مبادا که قدم بگذاریم، این میل دشمن است. اما عقل و منطق انسانى، همچنین احکام اسلامى به ما اجازه این را نمىدهند.
ما دشمن را باید ببینیم که چگونه دشمنى است. یک وقت دشمنى است که آمده براى گرفتن یک تپه، تصرف یک رودخانه، یک موذىگرى مرزى، بعد هم سرکوب مىشود برمىگردد سرجایش و قضیه تمام مىشود. اینجا البته بعد از آنى که دشمن را ما راندیم مسئله تمام شده است. لیکن یک وقت دشمن بناى بر قلدرى و زورگویى دارد. مسئله او با بیرون رفتن از مرزها، آن هم با قدرتنمایى نیروهاى اسلامى و فداکاریهاى فراوان حل شده و تمام شده نیست.
دشمن خیلى این را مغتنم مىشمارد که وقتى قصد تجاوز دارد و وارد خاک مىشود، تا جایى که مىتواند بماند، بعد هم که رفت بیرون، ما لب مرزها بایستیم او تجدید قواى خودش بکند و هنگامى که باز لازم دانست و مصلحت دانست برگردد، تجاوز خودش را آغاز کند. من یک وقتى یک مثالى زدم، گفتم که دزدى، متجاوزى، وارد خانه شما مىشود، وارد مزرعه شما مىشود و ویران مىکند، نابود مىکند، مىدزدد، مىکشد.
اگر تحمل کردید که مىماند، اگر تحمل نکردید و با فشار و زور و قدرتنمایى او را بیرون کردید، هیچکس به شما نمىگوید که شما از خانهات دیگر پا بیرون نگذار، پا توى مزرعه او یا خانه او نگذار که این تجاوز به حریم اوست. نه، عقل به شما حکم مىکند که بروید گریبان این دشمن را بگیرید، گلوى او را بفشارید و اولاً: از او بپرسید چرا این کار را کرده و مجازاتش کنید به این کار و ثانیاً: حقتان را بگیرید، آنچه که تضییع شده را از او باز پس بگیرید. این یک حکم عقلى است. این چیزى نیست که این را ما ابداع کرده باشیم. همه انسانها و همه فطرتهاى سالم همین جور فکر مىکنند. اصولا وارد شدن به حریم خاک دیگران دو نوع است: یک نوع این است که از روى تجاوز، به قصد تصرف و براى زورگویى است؛ این تهاجم است، این تجاوز است. همانطور که عراق وارد خاک ما شد. دلیلى براى این کار نداشت.
یک بهانههایى همان اوّل ذکر کردند، اما حتى خودشان هم کاملاً واقف بودند و مىدانستند که اینها بهانه است. دنیا هم این را فهمید. لذا بود که همه کسانى که توى مسئله جنگ وارد شدند، تا امروز هم بهما مىگویند، از اوایل هم به ما گفتند که ما مىدانیم متجاوز کى است، این تجاوز است. یکجور وارد شدن به خاک دشمن هست که براى استنقاذ حق است، براى گوشمالی دادن به متجاوز است، براى حفظ امنیت است. براى تأمین مرزها از حوادث مشابه بعدى از سوى همین دشمن هست، این را نمىشود گفت تجاوز.
بنابراین ما، تا وقتى که در پشت مرزهاى خودمان مىجنگیدیم که روشن بود داشتیم دفاع مىکردیم از خاک خودمان. آن وقتى هم که وارد خاک عراق شدیم، باز دنباله همین مسئله است. ما مجازات متجاوز و گوشمالی دادن به متجاوز را یکى از هدفهاى ادامه جنگ ذکر کردیم و همین هم هست.
البته این را هم باید بگویم که هنوز در مرزهاى ما، همه مناطق از دشمن پاکسازى نشده است. ما هنوز مناطقى را داریم از جمله نفتشهر و بخشى از مراکز دیگر مرزىِ ما که هنوز در اختیار دشمن هست و ما ادامه جنگمان ولو براى پس گرفتن اینها هم که باشد، یک عمل دفاعى است. اما وقتى اینها را هم پس بگیریم، ما دنبال کردن دشمن و رفتن داخل اعماق خاک او براى گوشمالی دادن او، این را همه، دفاع از خود و مجازات متجاوز مىشناسند.
بنابراین دفاعى بودن این جنگ یک چیز واضحى است. البته ما این را گفتیم بارها و همه هم این را قبول کردند از ما که ما قصد ماندن در این مناطق تصرف شده از
عراق را نداریم. نه فاو، نه جزیره و نه هیچ نقطه دیگر، نقاطى نیست که ما اینها را براى خودمان و جزو خاک خودمان دانسته باشیم. نه اینها مال عراق است، مال مردم عراق است، مال هر رژیم صالحى است که بعدها بر سر کار بیاید در عراق.
فعلاً حرکت ما، حرکتى است که در دفاع از امنیت ما و در دفاع از آرامش و صلحى است که براى زندگى دو همسایه که ما و عراق باشیم، ضرورى و لازم است.
بسمه تعالی
از اسرائیلیات تا واقعیات !
یادداشت پیش روی را می شد به دایره ارزیابی ها پیرامون مذاکرات استراتژیک میان ایران و گروه 1+5 که تا 48 ساعت دیگر در بغداد برگزار خواهد شد اختصاص داد.
اما بیرون از این دایره، صحنه ای قابل رویت است که پرداختن به آن حاوی اهمیتی ویژه است.
آنچه که به موازات نزدیک شدن مذاکرات بغداد آشکارا دیدنی است و نمی توان آن را نادیده گرفت تحرکات و تقلاهای رژیم صهیونیستی علیه ایران است.
به تعبیر روشن تر؛ هر چند در صحنه بین المللی کانون توجهات به مذاکرات بغداد میان ایران و 1+5 معطوف شده است اما در یک ماه گذشته هر چه به زمان مذاکرات نزدیک تر شده ایم سر و صداها و جنجال سازی های نگران آلود سردمداران تل آویو علیه جمهوری اسلامی اوج بیشتری گرفته است.
دستپاچگی و تحرکات عجزآلود رژیم صهیونیستی طی هفته های منتهی به مذاکرات بغداد به گونه ای بوده است که روزنامه صهیونیستی هاآرتص فاش کرد: «اسرائیل نگران پیروزی ایران در مذاکرات بغداد است.»
البته پس از مذاکرات اخیر میان ایران و 1+5 در اسلامبول که یک ماه و نیم پیش انجام شد صهیونیست ها اولین کسانی بودند که با عصبانیت و بدون آنکه قادر باشند خشم خودشان را پنهان نمایند به آن مذاکرات واکنش نشان دادند. بعد از آن و تا فاصله مذاکرات بغداد نیز مقامات رژیم صهیونیستی بیش از همه به میدان آمدند و تلاش کردند تا توجهات را از نفس و متن مذاکرات میان ایران و 1+5 به اسرائیلیاتی علیه ایران اسلامی منحرف نمایند.
مقامات صهیونیستی با آسمان و ریسمان کردن های مضحک و پمپاژ دروغ های پی در پی می کوشیدند این توهم را به افکارعمومی دنیا القاء کنند که یک هولوکاست جدید در راه است و اگر جلوی ایران هسته ای گرفته نشود احتمال وقوع یک فاجعه جدید و قتل عام یهودیان وجود دارد!
در ادامه این سناریو، صهیونیست ها با جنجال سازی و عملیات های روانی و رسانه ای تلاش کردند به کشورهای غربی این پالس را بدهند که صبر تل آویو به پایان رسیده و اگر غرب به اصطلاح ایران هسته ای را مهار نکند این اسرائیل است که در اقدامی یکسویه و یکجانبه گزینه نظامی و حمله به تاسیسات هسته ای را محقق خواهد کرد.
این فضا موقعی به ظاهر ملموس تر شد که دو هفته پیش شائول موفاز رهبر حزب کادیما در مذاکراتی محرمانه به ائتلاف دولت نتانیاهو به رهبری حزب لیکود ملحق شد.
نتانیاهو و موفاز که تا پیش از این مواضعی کاملا متضاد علیه یکدیگر داشتند در نشستی خبری در اورشلیم مدعی شدند که چالش های ناشی از مقابله با ایران، اتحاد میان آنها را در این دولت الزامی کرده است.
طرفه آن که روزنامه اسرائیلی معاریو جمعه دو هفته پیش با انعکاس پررنگ و لعاب پیوستن موفاز به نتانیاهو سعی کرد تا ضرورت حمله اسرائیل به ایران را علت این ائتلاف ارزیابی کند!
معاریو حتی برای این که این ارزیابی را بر مدار واقعیت جا بزند نوشت: «دولت آمریکا نگران است که این هم پیمانی جدید در صحنه سیاست اسرائیل، بستر لازم را برای حمله نظامی اسرائیل به ایران در ماه های آینده آماده کند.» این روزنامه صهیونیستی حتی این ادعا را پیش کشید که؛ «نتانیاهو به اوباما گفته است که برای رسیدن به یک راهکار سیاسی برای حل «معضل هسته ای ایران» فقط زمان محدود دیگری قائل می شود و اوایل پاییز را آخرین ضرب الاجل می داند»!!
در همین خط، نتانیاهو اواخر هفته پیش و تنها 5 روز مانده به مذاکرات بغداد، ایران را به فریبکاری متهم و ادعا کرد: «ایران به دنبال فریب جهان است و مذاکرات بغداد را برای «خرید زمان» می خواهد».
در آخرین جنجال سازی رژیم صهیو نیستی علیه ایران و با هدف به حاشیه رفتن مذاکرات بغداد، سایت دبکا نزدیک به موساد مدعی شد که به متنی دست پیدا کرده است که نشان می دهد ایران و آمریکا در مورد مسئله هسته ای توافقاتی کرده اند. اکنون سؤال اصلی این است که اینگونه تحرکات و شلتاق کاری های رژیم صهیونیستی در آستانه مذاکرات بغداد با چه هدفی است؟ و آیا آرایش سیاسی جدید در اسرائیل وضعیت حمله به ایران را نشان می دهد؟!
در این باره چند نکته قابل اعتناست:
1- رژیم صهیونیستی در 15 ماه گذشته و در فضای قیام ها و انقلاب ها و تحولات منطقه در بستر بیداری اسلامی بیش از پیش در انزوا و استیصال قرار گرفته است.
در اینجا چند نکته ظریف و دقیق وجود دارد؛ اول این که به رغم مراکز پژوهشی و امنیتی متعدد اسرائیلی، تل آویو قادر نبود تحولات شکل گرفته در منطقه را پیش بینی نماید.
دوم این که متحدین استراتژیک اسرائیل مانند «مبارک» سقوط کردند و از همین روی، در امنیتی که مصر در دوره حسنی مبارک برای اسرائیل در صحرای سینا و نوار غزه تامین کرده بود اکنون یک خلل جدی ایجاد شده است. امروز مصر قطع صادرات گاز به اسرائیل را در پیش گرفته است و انقلابیون مصری خواهان لغو پیمان ننگین کمپ دیوید هستند. بنابراین رژیم صهیونیستی اکنون با مانور بر موضوع ایران و به اصطلاح برجسته کردن و مسئله دار کردن برنامه هسته ای ایران می خواهد از شتاب فزاینده و حرکت پیش رونده تحولات منطقه بکاهد و این تحرکات و قشقرق بازی ها به خاطر فرار از باتلاق اضمحلال و افول است که از قضا شواهد و قرائن غیرقابل خدشه نشان می دهد تل آویو بیشتر فرو می رود تا این که خود را از باتلاق نابودی نجات دهد.
این نکته را نیز باید به نکته قبلی علاوه کرد که صهیونیست ها در فضای تحولات منطقه اذعان و اعتراف دارند که ایران اسلامی الگو و الهام بخش حرکت ها و انقلاب های ملت های منطقه است. اکنون اگر ایران اسلامی با این ظرفیت بالا از مذاکرات موفق بیرون بیاید و از حقوق هسته ای خود عقب ننشیند- که قطعا نمی نشیند- الهام بخشی ایران مضاعف نخواهد شد؟
2- اما این که رژیم صهیونیستی گزینه نظامی علیه ایران را مطرح می کند و حتی آرایش سیاسی خود را یکپارچه برای حمله به ایران نشان می دهد با واقعیت منطبق نیست. چرا؟
اول؛ همچنان که صهیونیست ها نتوانستند تحولات منطقه را پیش بینی نمایند و کماکان از عمق دگرگونی ها و تغییرات بنیادین ارزیابی درستی ندارند؛ همین سردرگمی و استیصال مضاعف دلیل ساده ای است که نشان می دهد رژیم صهیونیستی نمی تواند دست به حمله ای بزند که نسبت به عواقب و پیامدهای آن جاهل است. جالب است که میشائیل لودر اسلام شناس آلمانی در کتاب تازه خود تصریح می کند طرفی که به ایران حمله کند آینده اش را قمار کرده است. اینگونه به میدان جنگ آمدن یک ریسک بسیار خطرناک برای صهیونیست ها است که هر روز تحولات شتابان منطقه این ریسک و خطرپذیری را تا جایی افزایش داده که حمله آنها یک حماقت خواهد بود. به تعبیر ایندیپندنت طرح حمله اسرائیل علیه ایران در شرایط کنونی «بلوف قرن» است.
دوم اینکه آرایش سیاسی اسرائیل و پیوستن موفازی که تا روز قبل از ائتلاف، نتانیاهو را «دروغگویی کارکشته» می خواند پیش از آنکه به خاطر موضوعی به نام ایران باشد ناشی از اوضاع بهم ریخته داخلی در رژیم صهیونیستی است. بنابراین حتی رسانه های صهیونیستی و غربی اذعان می کنند نظرسنجی ها نشان می دهد علت پیوستن موفاز به نتانیاهو به خاطر غرض های شخصی او بوده است.
ناظران می گویند وضعیت حزب کادیما بسیار بغرنج است و موفاز تنها خواسته است از سقوط حزبش به طور کامل جلوگیری کند و به تعبیری آن را یک «زیگزاگ سیاسی» تفسیر می کنند.
از سوی دیگر؛ نتانیاهو و ایهود باراک که معمولاً دیدگاه جنگجویانه علیه ایران را دنبال می کنند به خاطر آنکه بر مخالفان گزینه جنگ با ایران به صورت روانی و صوری پیشی بگیرند از پیوستن موفاز بهره برداری سیاسی کرده اند.
گفتنی است؛ در آستانه مذاکرات بغداد، مئیر داگان رئیس پیشین موساد با شمار دیگری از مقامات سابق امنیتی و اطلاعاتی آمریکا و اروپا (جیمز وولسی رئیس اسبق سیا، آگوست هنینگ رئیس سازمان اطلاعات و امنیت مخفی آلمان، چارلز گاتری رئیس پیشین ستاد مشترک نیروهای مسلح انگلیس، کریستن سیلوربرگ سفیر پیشین آمریکا در اتحادیه اروپا و مارک والاس سفیر پیشین آمریکا در سازمان ملل) طرحی را در جهت مخالفت با حمله نظامی به ایران ارایه کرده اند.
و بالاخره اینکه بارها و به کرات صهیونیست ها گزینه حمله به ایران را به بهانه برنامه هسته ای پیش کشیدند اما هر بار دست از پا درازتر عقب نشینی کردند.
زمستان سال 90 اوج نغمه سرایی های صهیونیست ها برای حمله به ایران بود. انگار مقامات کودک کش رژیم صهیونیستی فراموش کرده اند چطور بر طبل حمله کوبیدند و چطور ذلیلانه عقب نشستند تا جایی که حرف زدن و شعار حمله به ایران در کابینه نتانیاهو به طور رسمی ممنوع شد.
و اما در این میان آنچه از اهمیت بیشتری برخوردار است توان نظامی و تکنولوژیک ایران اسلامی است و صهیونیست ها می دانند و بارها نیز بیرون از بلوف های مسخره خود به آن اعتراف کرده اند که موجودیت رژیم صهیونیستی در صورت کمترین حماقت علیه ایران، آتش گرفته، دود شده و از میان خواهد رفت.
حسام الدین برومند