مسئله توکّل به عنوان حقیقتى انکارناپذیر در زندگى انسان به معناى اعتماد به خدا و تفویض امور به اوست و با توجه به روایات، داراى موانع و لوازمى است.
چکیده
در این پژوهش پس از جست وجو در روایات پیرامون موضوع توکّل و جمع بندى، طبقه بندى، ویرایش اطلاعات و با استفاده از روش تحلیلى ـ توصیفى این مطلب ثابت مى شود که توکّل به خدا مسئله اى است که روایات بر آن مهر تأیید و تأکید زده اند. در روایات، تلاش و دوستى اهل بیت علیهم السلام به عنوان لوازم توکّل، و تعویذ و تطیّر به عنوان موانع تحقق این امر، مطرح شده است. در این پژوهش در کنار بررسى لوازم و موانع روایى توکّل، رابطه توکّل با مسئله اعتماد به نفس مورد بررسى و توجه قرار گرفته است.
استفاده از تعویذهاى شرعى و توکّل در کنار هم مورد تأکید است و مى توان توکّل را جایگزین تطیّر نمود. لازمه توکّل، تلاش است و این دو مکمّل یکدیگرند. حب ائمه اطهار علیهم السلام از ملزومات توکّل مى باشد. اعتماد به نفس در کنار اعتماد به خدا و بندگى او معنا پیدا مى کند و در کنار توکّل قرار مى گیرد.
کلیدواژه ها: توکّل، لوازم، موانع، اعتماد به نفس، قرآن، حدیث.
مقدّمه
توکّل به خدا یعنى: واگذارى همه امور به خدا و بى نیازى از غیر به همراه تلاش و کوشش فردى. با توجه به روایات، توکّل سعى و تلاش کردن و خدا را به عنوان تکیه گاه برگزیدن معنا شده است. حقیقت توکّل، اعتماد به خدا و تفویض امور به او و اطاعت خدا و ترک معصیت او مى باشد (طبرسى، 1372، ج 5، ص 259؛ ابوالفتوح رازى، 1408ق، ج 5، ص 128؛ قتال نیشابورى، 1357، ج 2، ص 426). آن گاه که انسان بر خداى سبحان توکّل کند، همواره غالب است و هیچ سببى نمى تواند بر او غلبه کند.
تعویذ
تعویذ در لغت به معناى دعایى است که براى رفع بلا و دفع چشم زخم به گردن یا بازو بندند. تعویذ در لغت به معناى پناه بردن، پناه دادن و در امان نگاه داشتن و در اصطلاح، به معناى دعا خواندن و حرز آویختن بر آدمیان، جانوران یا اشیا براى محافظت از آنهاست (ابن منظور، 1414ق؛ حسینى زبیدى، 1414ق، ذیل عوذ). در گذشته، به ویژه در میان اعراب، به هنگام ناامیدشدن از روش هاى معمول درمان، بر زخم ها آهن گداخته قرار مى دادند و یا براى پیش گیرى از چشم زخم اذکارى را بر گردن یا دست افراد مى آویختند که حدیث زیر ظاهرا هر دو را منافى توکّل دانسته است. چون توکّل یعنى تکیه بر قدرت خدا همراه با در نظرگرفتن اسباب، نه تکیه بر اسباب ظاهرى و نادیده گرفتن قدرت خدا؛ و با این تحلیل، تعویذهاى غیرمأثوره و صادر نشده از جانب معصوم مانع توکّل است.
النَّبِىِ ـ صلوات اللّه علیه ـ قَالَ: لَنْ یتَوَکَّلَ مَنِ اکْتَوَى أَوِ اسْتَرْقَى (ابى جمهور احسائى، 1405ق، ج 1، ص 75؛ نورى، 1408ق، ج 16، ص 438)؛ هرکه خود را داغ نهد یا تعویذ بندد، از توکّل بى بهره است. البته در اسلام تعویذهاى شرعى نیز وجود دارد و در این حدیث، انسان به جاى توسل به تعویذ غیرشرعى، تشویق به توکّل شده است. در سیره ائمّه اطهار علیهم السلام در رابطه با تعویذ سخنانى ذکر شده، درحالى که این بزرگواران، خود، مظهر توکّل اند.
مرحوم شیخ عباس قمى در حاشیه مفاتیح الجنان حرزهایى را که ائمّه هدى علیهم السلام استفاده مى کردند آورده است. در ذکر بعضى احراز و ادعیه موجزه، چندین حرز مثل حرز حضرت فاطمه علیهاالسلام، امام زین العابدین، امام صادق، حضرت کاظم، حضرت رضا، حضرت جواد، حضرت هادى، امام عسکرى و حضرت حجت علیهم السلام وجود دارد. حرز امام جواد علیه السلام و یا انگشتر حاوى حرز آن حضرت بنابر آنچه در روایت آن آمده است، به جهت حفظ از بلاها و بدى ها و هرچه که انسان از آن مى ترسد، ازجمله چشم زخم، مى تواند مفید باشد، گرچه در خصوص چشم زخم در روایت اشاره مستقیم نشده است (مجلسى، 1403ق، ج 50، ص 98). در خصوص انگشتر عقیق هم روایاتى وارد شده که انسان را از بلاها و هرگونه بدى حفظ مى کند (حرّعاملى، 1409ق، ج 5، ص 89ـ90). در سیره ائمّه اطهار علیهم السلام آمده است که آن حضرات دعایى را مى نوشتند و در عین اینکه آن را مى خواندند، نزد خود مى گذاشتند. حتى گفته شده امام رضا علیه السلام دعایى را در یقه خود گذاشته بودند، که به حرز امام رضا علیه السلام مشهور است. در دسته اى از روایات نیز آمده است که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله دو فرزندش حسن و حسین علیهماالسلام را با همان عباراتى تعویذ مى کردند که ابراهیم، دو پسرش اسماعیل و اسحاق و موسى دو پسرِ هارون را تعویذ مى کردند (فخررازى، 1415ق، ج 32، ص 189ـ190؛ مجلسى، 1403ق، ج60، ص 6). در کتب حدیثى شیعه، تعاویذ بسیارى از قول پیامبر اکرم صلى الله علیه و آلهو ائمّه اطهار علیهم السلام نقل شده است. علّامه مجلسى در بحارالانوار، هفده باب (36ـ52) را به عوذات و حرزهاى منسوب به پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله، همسران ایشان، حضرت فاطمه علیهاالسلامو امامان شیعه علیهم السلام اختصاص داده است. نگه دارى قرآن در نزد خود، نوعى وسیله دفع فتنه است و یک نوع حرز به حساب مى آید. بر همین اساس، قدیمى ها قرآن هاى بسیار کوچک را در محفظه اى که آب به آن نرسد قرار مى دادند و به گردن کودکانشان مى آویختند. دعا و قرآن، هم خواندش خوب است و هم نگه دارى آن، ولى این خطوطى که به نام دعا به افراد مى دهند، اصلاً مورد اطمینان نیست. برخى سوره هاى قرآن، به ویژه فاتحه و یس و برخى آیات ازجمله آیه الکرسى (بقره: 255ـ256) و آیه العرش (توبه: 129) نیز بنا بر احادیث و کتاب هایى که در ادبیات اسلامى، به خواص الآیات، خواص القرآن و فضائل القرآن، معروفند براى تهیه تعاویذ و گاه افسون ها و برخى طلسمات، مناسب دانسته شده اند.
به طور کلى، آیات، ادعیه، اذکار و اورادى که براى این گونه استفاده ها توصیه شده، ذیلِ عناوینِ موردِ انتقاد و تحریمِ تعالیمِ اسلام، مثل سحر و طلسم و جز آنها نیامده، بلکه عمدتا تحت نام ادعیه، عوذات و در منابع شیعه به ویژه با عنوان احراز یا اَحْرُز طبقه بندى و نقل شده اند. از میان انبوه کتاب هایى که در این زمینه موردِ استفاده دعانویسان و تهیه کنندگان تعاویذ بوده است مى توان به مجمع الدعوات مولاعبدالمطلب بن غیاث الدین محمد و مهج الدعوات ابن طاووس اشاره کرد. در مجموع، در اسلام توصیه شده است که توجه و اعتماد خود را بر قدرت و لطف الهى بیشتر کنید و در عین حال، حرزها و تعویذهاى مأثوره از جانب معصومان علیهم السلام نیز مورد تأکید مى باشد و اهمیت و جایگاه توکّل نباید منجر به از بین رفتن ارزش و جایگاه تعویذهاى شرعى شود و ائمّه هدى علیهم السلام از هر دو توأمان استفاده مى کردند. پس بهترین راه استفاده از هر دو در کنار یکدیگراست.
تطیّر
یکى دیگر از موانع توکّل، تطیّر است. قرآن در آیات متعددى، تطیّر مشرکان و کفار را در برابر دعوت فرستادگان الهى قرار داده که ازجمله آنها مى توان به آیات 47 سوره نمل و 131 سوره اعراف اشاره کرد. خلاصه اینکه خداوند در آیه 19 سوره یس، به فال بد زنندگان مى فرماید: طائر شما از خود شماست، اگر درست بیندیشید. در آیه 53 سوره انفال نیز این نکته را تأکید مى کند. در حدیث زیر به بررسى تطیّر پرداخته شده است: پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى فرماید: الطِّیرَه شِرکٌ و ما مِنّا إلاّ وَ لکنَّ اللّه َیذهِبُهُ بِالتَّوکُّلِ (ابن حنبل، بى تا، ج 1، ص 438؛ مجلسى ،1403ق، ج 55، ص 322؛ همان، ج 11، ص 392؛ ابن شعبه حرّانى، 1363، ص 50؛ کلینى، 1429ق، ج 15،ص266)؛ فال بد زدن [نوعى ]شرک است و هیچ فردى از ما نیست مگر [اینکه به نحوى دستخوش فال بد زدن مى شود] اما خداوند، باتوکّل کردن [او]، آن را از بین مى برد.
فال بد زدن نوعى شرک به خداست. در روایت فوق، نبى اکرم صلى الله علیه و آلهطیره را با یکتاپرستى واقعى متضاد مى داند؛ زیرا کسى که ـ مثلاً ـ پرنده یا چیز دیگرى را به فال بد مى گیرد و آن را در سرنوشت خود مؤثر مى داند، براى خداوند شریک قرار داده است. همچنین امیرالمؤمنین على علیه السلام در حدیثى، ترک فال بد زدن را انتخاب درست معرفى کرده است: اَلْخِیرَه فى تَرْکِ الطَّیرَه (ابن ابى الحدید، 1404ق، ج 10، ص 73)؛ انتخاب درست آن است که طیره را ترک کنى.
الطّیره به کسر طاء و فتح یاء و سکون راء به معناى آنچه از فال بد ناشى مى شود، است. اصل طیره از طیر به معناى پرنده گرفته شده است؛ زیرا بیشتر فال هاى بد اعراب مخصوص کلاغ بوده است و معتقد بودند کلاغ آنها را از مقاصدشان باز داشته است. پس دین این عمل آنها را نفى کرده و همان گونه که ذکر گردید، روایت شده که فال بد زدن شرک است و باعث از بین رفتن توکّل مى شود. اصل آن است که آنچه در باب تطیّر گفته شده است، افراد را از رسیدن به مقاصدشان بازمى دارد. پس شرع تطیّر را نفى کرده و ذکر شده که هیچ تأثیرى در سرنوشت افراد ندارد و سپس حدیث فوق با مضمون شرک بودن تطیّر نقل شد؛ زیرا افراد معتقد بودند که تطیّر ضررى را از آنها دور مى سازد و زمانى که این عمل را مرتکب مى شدند گویا چیزى را براى خدا شریک قرار مى دادند؛ بنابراین، تطیّر شرک است. منظور این حدیث، تأثیرپذیرى یا عدم تأثیرپذیرى آنچه نفس آن را شوم مى داند، است و احادیث این گونه نقل کرده اند که فقط تطیّر با تحت تأثیر قرار گرفتن نفس از آن و عدم توکّل بر خدا تأثیرگذار مى شود (کلینى، 1429ق، ج 15، ص 247).
تطیّر مانع توکّل است: برخى معتقدند که حدیث اول مقطوع است و مستثناى آن، یعنى مستثناى الّا ذکر نشده است و عارى از تطیّر است و به خاطر اختصار و اعتماد بر فهم شنونده حذف شده است (مجلسى، 1404ق، ج 26، ص 100). حدیث اول که نقل مى کند: خدا تطیّر را با توکّل از بین مى برد، معنایش این است که وقتى عارضه تطیّر بر ذهن انسان خطور مى کند، باید بر خدا توکّل کند، درحالى که به آن فکر عمل نکرده است.
توکّل به خدا، فال بد را جبران مى کند: پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى فرمایند: کَفَّارَه الطِّیرَه التَّوَکُّلُ (مجلسى، 1403ق، ج 55، ص 322؛ کلینى، 1429ق، ج 8، ص 198؛ حرّعاملى، 1409ق، ج 11، ص 362)؛ با توکّل به خدا، فال بد را جبران کنید. همچنین در نهج البلاغه مى خوانیم: الطِّیرَه لَیسَتْ بِحَق (ابن ابى الحدید، 1404ق، ج 19، ص 372)؛ فال بد گرفتن امرى به حق نیست. حضرت در این کلمه قصار، ابتدا مى فرماید: سحر حق است؛ یعنى سحر وجود دارد و اگر عمل سحر انجام شود اثر خود را دارد، ولى طیره حقیقتا وجود ندارد. شاید به این دلیل باشد که طیره با بدگمانى و انتظار بلا همراه است. انسانى که به فضل خداوند امیدوار باشد، در مسیر خیر گام برمى دارد و با قطع امید، تبهکار مى شود. انسان یکتاپرست اگر به بدیها یا خوشى هاى امرى مى اندیشد، باز هم آن را از خدا مى داند و هیچ گاه پیشاپیش چیزى را بد و زشت نمى پندارد و هرگز فال بد نمى زند. موحد اعتقاد دارد که آنچه اراده الهى به آن تعلق گرفته است، واقع مى شود. به طور کلى، اگر انسان علل حوادث را به ذات پاک خداوند که طبق حکمتش همه چیز را روى حساب انجام مى دهد، بازگرداند و از نظر سلسله علت و معلول طبیعى بر علم تکیه کند، مشکلى ندارد، وگرنه مجبور است یک سلسله علل بى اساس براى امور جست وجو کند.
علاج تطیّر، بى اعتنایى است: در حدیثى، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى فرماید: إِذَا تَطَیرْتَ فَامْض (نهج الفصاحه، 1363، ص 416)؛ هر جا فال بد زدى آن را نادیده بگیر و کار خود را دنبال کن. نقطه مقابل تطیّر، تفأل است که به آن سفارش شده است. ائمّه اطهار علیهم السلام تنها راه علاج تطیّر را بى اعتنایى مى دانند. البته این در صورتى است که کسى بتواند بى اعتنا باشد. در غیر این صورت، انسان باید با خواندن قرآن و دعا و دادن صدقه به خدا پناه ببرد تا بتواند کارهایش را انجام دهد.
بنابراین، در فرهنگ اسلامى، فال بد حقیقت ندارد و اثرى بر آن مترتب نیست و باید از آن دورى کرد؛ اما فال خوب زدن بدین لحاظ که مایه امیدوارى، حرکت و حسن ظن به آینده است کار شایسته اى به شمار مى آید.
تلاش
یکى از الزامات توکّل، تلاش است؛ چراکه این باور نقش مهمى در مشخص شدن توکّل دارد. در اینجا با توجه به روایات، این موضوع را مورد بحث قرار مى دهیم. انسان متوکّل در کنار تلاش، روزى خود را نزد خدا مى داند، ولى انسان غیرمتوکّل این گونه نیست.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله عده اى را مشاهده فرمودند که کشاورزى نمى کردند. به آنها فرمودند: شما چه کاره اید؟ عرض کردند: ما توکّل کنندگانیم. فرمودند: نه، شما سر بار [دیگران ]هستید (نورى، 1408ق، ج 11، ص 217).
چون آیه و هرکه از خدا پروا کند خداوند براى او راه خروجى قرار مى دهد و او را از جایى که گمان نمى برد روزى مى دهدنازل شد،عده اى ازصحابه درخانه هاى خودنشستند و به عبادت پرداختند؛ چون مطمئن شدند که خداوند روزى ایشان را تضمین کرده است. پیامبر صلى الله علیه و آله از این ماجرا باخبر شد و بر کار آنان خرده گرفت و فرمود: من نفرت دارم از مردى که کار و کسب را رها سازد و دهان خود را به سوى پروردگارش باز کند و بگوید: خدایا! روزى ام ده (ابى جمهور احسائى، 1405ق، ج 2، ص 108؛ صدوق، 1413ق، ج 3، ص 192؛ نورى، 1408ق، ج 13، ص 15).
امیرالمؤمنین على علیه السلام به عده اى که در حین سلامت و تندرستى در گوشه مسجد نشسته بودند فرمود: شما کیستید؟ عرض کردند: ما توکّل کنندگانیم. حضرت فرمود: نه، بلکه شما سر بار دیگرانید. اگر به راستى توکّل کننده هستید، توکّلتان شما را به کجا رسانده است؟ عرض کردند: اگر چیزى بیابیم مى خوریم و اگر هم نیابیم صبر مى کنیم. حضرت فرمود: سگ هاى ما نیز همین کار را مى کنند! عرض کردند: پس چه کنیم؟ فرمود: همان کارى که ما مى کنیم. عرض کردند: شما چه مى کنى؟ فرمود: اگر چیزى بیابیم مى بخشیم و اگر نیابیم شکر مى گوییم (نورى، 1405ق، ج 11، ص 220).
توکل معنایى متضاد با تنبلى براساس فرموده امیرالمؤمنین علیه السلام دارد. در حدیث مزبور عمل افراد بیکار و معتکف در مسجد معادل عمل سگ ها شمرده شده؛ زیرا این افراد به جاى کار کردن منتظر روزى از جانب خداوند هستند و در برابر عدم برخوردارى از روزى به جاى تلاش بیشتر صبر مى کنند. بنابراین، توکلشان بى نتیجه است. امیرالمؤمنین علیه السلام به نکته ظریفى اشاره کردند که اگر انسان مؤمن در حین تلاش چیزى کسب کند بهتر است در حد آن توان مال را در راه خدا ببخشد و اگر چیزى به دست نیاورد و تلاشش بدون نتیجه باقى ماند باید خداوند را شکر کند. پس براساس بیانات امیرالمؤمنین علیه السلام فرد متوکل بدون تلاش سربار دیگران به شمار مى رود.
امام صادق علیه السلام مى فرماید: لا تَدَعْ طَلَبَ الرِّزقِ مِن حِلِّهِ فإنّهُ أعوَنُ لَک على دِینِکَ و اعقِلْ راحِلَتَکَ و تَوَکَّلْ (بروجردى، 1386، ج 22، ص 80؛ حرّعاملى، 1414ق، ج 6، ص 14؛ مفید، 1404ق، ص 172؛ طوسى، 1413ق، ص 193)؛ به دست آوردن روزى حلال را رها مکن؛ زیرا روزى حلال تو را در دینت بیشتر کمک مى کند، زانوى اشترت را ببند و آن گاه توکّل کن.
آن حضرت همچنین فرمودند: وقتى آیه "و هرکه از خدا پروا کند خداوند براى او راه خروجى قرار مى دهد و از جایى که گمان نمى برد روزى اش مى دهد" نازل شد، عده اى از اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله درها را به روى خود بستند و به عبادت پرداختند و گفتند: [روزى ]ما را ضمانت کردند. این خبر به گوش پیامبر صلى الله علیه و آلهرسید. حضرت در پى آنان فرستاد و فرمود: چه چیز شما را وا داشت که چنین بکنید؟ عرض کردند: اى رسول خدا! روزى ما تضمین شده، ازاین رو، به عبادت روى آورده ایم. پیامبر صلى الله علیه و آلهفرمود: بدانید که هر کس چنین کند، دعایش مستجاب نمى شود. دنبال کسب و کار بروید (کلینى، 1429ق، ج 5، ص 84؛ صدوق، 1413ق، ج 3، ص 192؛ طوسى، 1407ق، ج 6، ص 323؛ مجلسى، 1406ق، ج 10، ص 258).
مردى نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد، پس گفت: اى فرستاده خدا! شترم را ببندم و به خدا توکّل کنم یا رهایش بگذارم و توکّل کنم؟ ایشان فرمود: با توکّل زانوى شترت را ببند (صدوق، 1389ق، ص 362؛ طبرسى، 1344، ص 319).
این احادیث اشاره به این مطلب دارد که توکّل منافى سعى و تلاش نیست و درواقع، این احادیث در پاسخ به کسانى آمده است که توکّل را بى خیال نشستن مى دانند و تلاش نمى کنند. پس این احادیث، اشاره به توکّل همراه با کار و تلاش دارد. اولیاى الهى همواره کسانى را که بدون کار و تلاش منتظر روزى خدا بودند، نصیحت به تلاش و توکّل توأمان مى کردند. همان گونه که بررسى شد، با توجه به احادیث بالا، این افراد به عنوان سربار جامعه، همواره مورد سرزنش واقع مى شدند و به صراحت بیان شده که دعاى این افراد مستجاب نمى شود، عمل آنها شبیه عمل سگ هاست و مشخص بوده که این گروه این آیه را به عنوان دست آویز خود قرار داده بودند.
دوستى اهل بیت علیهم السلام
با توجه به حدیث زیر، یکى از لوازم توکّل، دوستى اهل بیت علیهم السلاماست و با توجه به این حدیث، توکّل ارمغان دل باختگى به معصومان است.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى فرماید: مَنْ أَرَادَ التَّوَکُّلَ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى فَلْیحِبَّ أَهْلَ بَیتِى وَمَنْ أَرَادَ أَنْ ینْجُوَ مِنَ النَّارِ فَلْیحِبَّ أَهْلَ بَیتِى (مجلسى، 1403ق، ج 27، ص 116؛ ابن شاذان قمى، 1363، ص 84)؛ هرکس مى خواهد بر خدا توکّل کند، باید اهل بیت مرا دوست داشته باشد و هرکس مى خواهد از آتش رهایى یابد، باید اهل بیت مرا دوست داشته باشد.
در این روایت حبّ اهل بیت و پیروى از این بزرگواران از لوازم توکل به شمار مى رود؛ چون اهل بیت علیهم السلام از متوکلان واقعى مى باشند و در مسیر الهى گام برمى دارند و خداوند به واسطه جایگاه رفیع ائمه و گام برداشتن در مسیر آنها انسان را به سلاحى به نام توکل مسلح خواهد گردانید که از تمامى قدرت ها برتر و والاتر مى باشد و هیچ گاه چنین انسانى دچار شکست نخواهد شد.
رابطه اعتماد به نفس و توکّل
اعتماد به نفس از نظر قرآن، به معناى پى بردن به کرامت و ارزش نفس است (اسراء: 70) و این کرامت انسان از ویژگى هاى اوست که سایر مخلوقات از آن برخوردار نیستند و به همین خاطر، نسبت به دیگر مخلوقات برترى دارد. بحث اعتماد به نفس و رابطه آن با موضوع توکّل، موضوعى چالشى در بین دانشمندان علوم دینى و متخصصان علم روان شناسى مى باشد. در این مجال، به اختصار به بررسى و توصیف کلّیات این ارتباط و مسائل پیرامون آن اشاره مى نماییم.
در منابع روایى، تعدادى از احادیث در ذمّ اعتماد به نفس آمده است. معناى نفس در مباحث کلامى، اعتقادى و روان شناختى متفاوت است. همچنین معناى اعتماد به نفس در روان شناسى، با آیات و روایات متفاوت است و توجه به تفاوت واژه ها در اصطلاحات مختلف این مشکل را حل مى کند. اعتماد به نیروهایى که خداوند در وجود ما قرار داده است، بى گمان با توکّل و اعتماد بر خداوند ناسازگار نیست و این بدان معنا نیست که فرد داراى اعتماد به نفس، دیگر توکّل را کنار گذاشته و تنها به خود متکى است، بلکه مفهوم اعتماد به نفس در امتداد توکّل به خدا قرار دارد. توکّل و اعتماد به نفس در طول هم قرار گرفته اند، نه در عرض هم.
بر اساس حدیث زیر، اعتماد بر نفس خود کردن از محکم ترین فرصت هاى شیطان است؛ یعنى هر که اعتماد بر نفس خود کند و اعتقاد به این مطلب داشته باشد که مرتکب بدى نمى شود و هرچه انجام دهد، خوب است و از اعمال خود هراسى نداشته باشد و اعتمادش بر عصمت و لطف خدا نباشد، این از محکم ترین فرصت هاى شیطان براى گمراه نمودن فرد است. امیرالمؤمنین على علیه السلام مى فرماید: اطمینان به خود، از مطمئن ترین فرصت هاى شیطان است (تمیمى آمدى، 1410ق، ص 78).
در حدیث زیر، دورى از اعتماد بر نفس ضرورى است؛ زیرا بیان شده که آن از بزرگ ترین دام هاى شیطان است. مراد از اعتماد بر نفس بر اساس حدیث، این است که انسان خود را خوب بداند و خاطرجمع باشد و خدا او را به خود واگذارد و این مطلب آشکار است که چنین کسى زود به دام شیطان مى افتد و شکار او مى گردد. و این برداشت اشتباه است، بلکه آدمى همیشه باید که مراقب و نگهبان نفس خود باشد و با وجود اعتماد به نفس، در حفظ و نگاه دارى نفس خویش بکوشد و به خداوند متوسّل شود. امیرالمؤمنین على علیه السلام مى فرماید: إِیاکَ وَ الثِّقَه بِنَفْسِکَ فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ أَکْبَرِ مَصَائدِ الشَّیطَان (همان)؛ از اطمینان به خودت بپرهیز؛ زیرا که آن از بزرگ ترین دام هاى شیطان است.
همچنین آن حضرت مى فرماید: از منفورترین مردم نزد خداى متعال دو نفرند: کسى که خداوند او را به خودش واگذاشته است که درنتیجه، از راه راست منحرف شود... و کسى که مشتى جهالت و نادانى از هر سو فراهم آورده و در میان نادانان امّت تاخت وتاز مى کند (طبرسى، 1403ق، ج 1، ص 262؛ حلّى، 1411ق، ص 186.)
در حدیث بالا نیز کسى که خدا او را به خود واگذارد، در زمره منفورترین مردم قرار گرفته است. به هر حال، به حکم قرآن، انسان از فقر (نیاز) ذاتى برخوردار مى باشد و هر کارى که انجام مى دهد با کمک و نیروى الهى است، هرچند در این میان، فاعل کار خود اوست. در نماز مى خوانیم: با قدرت و حول الهى مى ایستم و مى نشینم. بنابراین، هرچند که انسان مى ایستد و یا مى نشیند، ولى این امکان تنها با قدرت و خواست خداوندى براى وى میسر شده است. از نظر قرآن (با توجه به آیات هفت سوره علق، پنج سوره عبس و هشت سوره لیل)، یکى از عوامل بسیار مهم در راه کفر و طغیان بشر بر ضد خدا، استغناى انسان است. این معنا از اعتماد به نفس، همان مفهوم بى نیازى انسان از خداوند است که در آیات مذکور به عنوان نگرش مذموم و عاملى براى کفر و طغیان بشر برشمرده شده است، حال آنکه در تفسیر آیه چهار سوره حمد آمده است: عبودیت از فعل ماست، ولى قدرت و قوت و کون از جانب خداوند است.
پس از بیان احادیثى پیرامون اعتماد به نفس و همچنین نظر قرآن در این رابطه، به بیان دیدگاه بزرگان دین در باب مسئله اعتماد به نفس مى پردازیم. علّامه طباطبائى در باب مسئله اعتماد به نفس نقل مى کند که اعتماد به نفس در مقابل اعتماد به خدا و افتخار به عبودیت او، مردود است (طباطبائى، 1417، ج 4، ص 597). با توجه به نظر مرحوم علّامه، اعتماد به نفس کاملاً مردود است. آیت اللّه جوادى آملى نیز این مطلب را با توجه به مطلبى که در کتاب تفسیر موضوعى قرآن کریم نقل کرده، تأیید مى کند. ایشان نیز در این رابطه نقل مى کنند که برخى از متفکران اسلامى بر این باورند که اندیشه اعتماد به نفس از مغرب زمین به حریم اندیشه ناب توحیدى مسلمین راه یافته است و اسلام هرگز اعتماد به نفس را تأیید نکرده است؛ زیرا آدمى که از خود چیزى ندارد و مالک سود و زیان خود نیست، چگونه مى تواند به خود تکیه و اعتماد کند؟ تنها اعتماد و توکّل بر خداست که از نظر اسلام فضیلت به شمار مى آید. تکیه گاه مؤمن قدرت بى کران خداى سبحان است، نه قدرت خودش و نه قدرت دیگران و اعتماد به نفس یا اعتماد به دیگران، از نظر اسلام مردود است و رذیلت به شمار مى آید (جوادى آملى، 1378، ج 11، ص 367و368).
آیت اللّه مصباح نیز نظرى تقریبا مشابه با این دو عالم بزرگوار مطرح مى کند. به نظر ایشان، بعد ایجابى اعتماد به نفس از نظر روان شناسى مورد قبول است و از نظر اسلام مردود مى باشد؛ زیرا در دین اسلام تکیه بر خود بدون تکیه بر خداوند مردود است و از نظر اسلام، انسان به کمک توانایى هاى خود نمى تواند نیازهایش را برطرف سازد و همواره نیاز به پشتوانه اى محکم دارد. در مقابل، بعد سلبى اعتماد به نفس، یعنى عدم اعتماد بر دیگران، از دیدگاه اسلام و علم روان شناسى مورد قبول است؛ زیرا درجایى که انسان مى تواند بر نیروى خداوند تکیه کند نباید بر دیگران تکیه کند و خداوند انسان را به گونه اى خلق کرده که با توکّل بر خدا و تکیه بر نیروهاى خویش مى تواند مشکلاتش را حل کند و در زمان ناتوانى در حلّ مشکلات به خدا توکّل کند و از ایزد منّان کمک بخواهد. این مطلب در قرآن و روایات مورد تأکید قرار گرفته و فاعل آن مورد تحسین واقع شده است (مصباح، 1374، ص 16و17). پس ظاهرا برداشت روان شناسان در رابطه با مسئله اعتماد به نفس مقابل برداشت دانشمندان اسلامى است (براى مطالعه بیشتر، ر.ک: اسلامى نسب، 1373). حال آنکه اعتماد به نفس باید در طول و امتداد اعتماد و توکّل به خدا باشد. آنچه در روایات در رابطه با اعتماد به نفس مورد نکوهش قرار گرفته این است که انسان دچار وسوسه شده و به طور کلى خود را بى نیاز از خداوند بداند. اعتماد به نفس در کنار اعتماد به خدا، باعث امیدوارى بیشتر انسان مى شود و بر اعتماد به نفس انسان مى افزاید. اگر توکّل به خدا را به معنى به کارگیرى اسباب طبیعى براى رسیدن به اهداف و در عین حال، واگذارى آنها به خواست خدا بدانیم و درباره اعتماد به نفس به نیروى خود متکى باشیم و منشأ آنها را خدا بدانیم در این صورت، توکّل به خدا با اعتماد به نفس منافاتى ندارد و اعتماد به نفس یکى از ابعاد توکّل به خدا مى شود. این بهترین تعریفى است که مى توان از اعتماد به نفس با نگرش اسلامى ارائه داد که هیچ تعارضى با اصل توکّل به خدا ندارد (شجاعى، 1385، ص 51و52). توکّل مسئله اى است که با توجه به روایات، همراه با اعتماد به نفس و تلاش است و نقطه مقابل اتکا به انسان هاى دیگر است و در واقع، این روح توکّل است (مطهرى، بى تا، ص 111و112).
درنتیجه، با دقت در آیات و احادیث ذکرشده، ما به یک اصل علمى رهنمون مى شویم و آن این است که اصل توکّل ازجمله اصول باسابقه و متداول در قرآن و احادیث است و همه این اصل را پذیرفته اند و با توجه به آیات قرآن و احادیث، توکّل در کنار تلاش معنا مى یابد و اعتماد به نفس در طول اعتماد به خداوند قرار دارد و توکّل را نفى نمى کند. آراى اندیشمندان اسلامى در زمینه رابطه میان توکّل و اعتماد به نفس، متأثر از برداشتى است که آنان از مفهوم اعتماد به نفس دارند. پس عقیده منحرفان با توجه به آیات و روایات در رابطه با این مسئله مطرود است. خدایى که مافوق همه علت ها و اسباب است، اراده اش بر همه اراده ها غلبه دارد و اعتماد به نفس در طول اراده خدا قرار گرفته است. به هر حال، اعتماد به نفس قرآنى هماهنگى و ارتباط تنگاتنگى با مسئله توکّل و مقوله اعتماد به خدا و تکیه بر او دارد و نمى توان مسئله اعتماد به نفس را در اسلام و قرآن از توکّل و اعتماد به خدا جدا دانست؛ زیرا باور این عقیده چیزى جز کفر و شرک نیست. پس، اگر در مواردى از اعتماد به خویشتن نهى شده است، مقصود آن نیست که این امر از نظر دین به طور کلى محکوم است، بلکه هشدارى است به انسان ها که درباره توانایى هاى خود دچار غفلت و غرور نشوند و آنها را مستقل از اراده خداوند ندانند.
نتیجه گیرى
مسئله توکّل به عنوان حقیقتى انکارناپذیر در زندگى انسان به معناى اعتماد به خدا و تفویض امور به اوست و با توجه به روایات، داراى موانع و لوازمى است. تعویذ و تطیّر دو مانع توکّل است. تعویذ به معناى استفاده از اذکار و اوراد مأثوره براى دفع شر یا بلا در زمان یأس و ناامیدى، در اسلام امرى شرعى است. تعویذ همراه با تکیه بر قدرت خداوند مانع توکّل نیست، ولى بدون توجه و اتکا به خداوند به عنوان مسبب الاسباب مانع تحقق توکّل است. تطیّر به معناى فال بد، در فرهنگ اسلامى از جایگاهى برخوردار نیست و تأثیرى در زندگى انسان ندارد و نوعى از شرک به خداست، البته فال خوب زدن بدین لحاظ که مایه امیدوارى انسان است، کار پسندیده اى به شمار مى آید. انسان بهتر است به جاى تطیّر، به توکّل متوسّل شود. توکّل منافى سعى و تلاش نیست، بلکه در کنار دوستى اهل بیت علیهم السلام از لوازم اساسى تحقق مسئله توکّل به شمار مى آید. نظر مخالفان مبنى بر اینکه توکّل مساوى با بى مسئولیتى و عدم اعتماد به نفس و در نظر نگرفتن اسباب است، مردود مى باشد. اعتماد به نفس در طول اعتماد به خدا واقع شده است. پس اعتماد به نفس مقبول در اسلام، یعنى: اعتماد بر نیروهاى خویش در کنار تکیه و توکّل به خدا که در اسلام مورد تأیید است و اعتماد به نفس مردود، یعنى: تکیه بر نیروهاى ذاتى خویش بدون توکّل بر خدا که در اسلام رد شده است.
منابع
نهج الفصاحه (1362)، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، دنیاى دانش.
ابن ابى الحدید، عبدالحمیدبن هبه اللّه (1404ق)، شرح نهج البلاغه، قم، مکتبه آیت اللّه المرعشى النجفى.
ابن حنبل، احمد (بى تا)، مسند احمد، بیروت، دار صادر.
ابن شاذان قمى، ابوالفضل (1363)، مائه منقبه من مناقب أمیرالمؤمنین و الأئمه، قم، رضى.
ابن شعبه حرّانى، حسن بن على (1363)، تحف العقول، قم، جامعه مدرسین.
ابن منظور، محمدبن مکرم (1414ق)، لسان العرب، بیروت، دارالفکر.
ابوالفتوح رازى، حسین بن على (1408ق)، روض الجنان و روح الجنان فى تفسیرالقرآن، مشهد، بنیاد پژوهش هاى اسلامى.
ابى جمهور احسائى، محمدبن زین الدین (1405ق)، عوالى اللئالى، قم، سیدالشهداء.
اسلامى نسب، على (1373)، روان شناسى اعتماد به نفس، تهران، مهرداد.
بروجردى، آقاحسین (1386)، جامع احادیث شیعه، تهران، فرهنگ سبز.
تمیمى آمدى، عبدالواحدبن محمد (1410ق)، غررالحکم و دررالکلم، قم، دارالکتاب الاسلامى.
جوادى آملى، عبداللّه (1378)، تفسیر موضوعى قرآن کریم، قم، اسراء.
حرّعاملى، محمدبن حسن (1376)، الفصول المهمّه فى اصول الائمّه، قم، مؤسسه معارف اسلامى امام رضا علیه السلام.
ـــــ (1409ق)، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت.
ـــــ (1414ق)، هدایه الامّه الى احکام الائمّه، مشهد، آستان قدس رضوى.
حسینى زبیدى، محمدمرتضى (1414ق)، تاج العروس من جواهرالقاموس، بیروت، دارالفکر.
حلّى، حسن بن یوسف (1411ق)، کشف الیقین فى فضائل امیرالمؤمنین، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى.
شجاعى، محمدصادق (1385)، توکّل به خدا، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس سره.
صدوق، محمدبن على (1389ق)، التوحید، قم، جامعه مدرسین.
ـــــ (1413ق)، من لا یحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین.
طباطبائى، سیدمحمدحسین (1417ق)، المیزان فى تفسیرالقرآن، ترجمه سیدمحمدباقر موسوى همدانى، قم، جامعه مدرسین.
طبرسى، احمدبن على (1403ق)، الاحتجاج على اهل اللجاج، مشهد، مرتضى.
طبرسى، على بن حسن (1344)، مشکاه الانوار فى غررالاخبار، نجف، المکتبه الحیدریه.
طبرسى، فضل بن حسن (1372)، مجمع البیان، تهران، ناصرخسرو.
طوسى، محمدبن حسن (1404ق)، الامالى، قم، دارالثقافه.
ـــــ (1407ق)، تهذیب الاحکام، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
فخررازى، محمدبن عمر (1415ق)، التفسیر الکبیر، بیروت، دارالاحیاء التراث العربى.
قتال نیشابورى، محمدبن احمد (1357)، روضه الواعظین و بصیره المتّقین، قم، رضى.
کلینى، محمدبن یعقوب (1429ق)، اصول کافى، قم، دارالحدیث.
مجلسى، محمدباقر (1403ق)، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربى.
ـــــ (1404ق)، مرآه العقول فى شرح اخبار آل الرسول، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
ـــــ (1406ق)، ملاذالاختیار فى فهم تهذیب الاخبار، قم، کتابخانه آیت اللّه مرعشى نجفى.
مصباح، محمدتقى (1374)، راهیان کوى دوست، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس سره.
مطهّرى، مرتضى (بى تا)، بیست گفتار، قم، دفتر انتشارات اسلامى.
مفید، محمدبن محمد نعمان (1413ق)، الأمالى، ترجمه حسین استادولى و على اکبر غفارى، قم، کنگره شیخ مفید.
نورى، میرزاحسین (1408ق)، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل البیت.
نجمه حیدرى: کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه آزاد اسلامى فسا.
خلیل مروّج: استادیار علوم قرآن و حدیث دانشگاه آزاد اسلامى فسا.
معرفت - سال بیست و دوم ـ شماره 191
و اما، ضمن قدردانی از تلاش بیوقفه تیم هستهای کشورمان که به قول حضرت آقا نتیجه هرچه باشد، پاداش الهی آنان محفوظ خواهد بود، باید گفت مروری بر متن و محتوای سند وین و قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمانملل حاکی از آن است که «توافق وین» نه فقط آنگونه که ادعا میشود نقطه پایانی بر چالش هستهای 12 ساله نیست، بلکه میتواند نقش آتش تهیهای را داشته باشد که حریف با هدف تضعیف پایههای قدرت جمهوری اسلامی ایران و زمینهسازی برای یک اقدام براندازانه آسان و کم هزینه در آیندهای هر چند دور تدارک دیده و به صحنه آورده است.
1- آیا در این واقعیت کمترین تردیدی وجود دارد که براندازی نظام اسلامی ایران از نخستین روزهای پیروزی انقلاب تاکنون یکی از اهداف استراتژیک آمریکا و متحدان اروپایی و منطقهای آن بوده و هست؟! و آیا رخدادهای سیوچند سال گذشته به وضوح نشان نمیدهد که حریف برای رسیدن به این هدف استراتژیک هیچ فرصتی را از دست نداده و استفاده از هیچ اهرمی را نادیده نگرفته است؟! اگر این واقعیت قابل انکار نباشد- که نیست- به آسانی میتوان نتیجه گرفت که هدف نهایی دشمن را نباید در فعالیت هستهای ایران - حتی در صورت برچیدن کامل آن- جستجو کرد و از هدف نهایی حریف که بیرون از چالش هستهای تعریف شده است، غفلت ورزید. رد پای این پروژه پلکانی را که پله آخر آن- به زعم دشمن- براندازی نظام است، در جای جای توافق وین و قطعنامه 2231 به وضوح میتوان دید، که طی دو هفته گذشته در یادداشتها و گزارشهای کیهان به نمونههای متعددی از آن اشاره کردهایم و در محدوده این یادداشت تنها به چند مورد که با موضوع یادداشت پیش روی مرتبط است اشاره و بسنده میکنیم.
2- رهبر معظم انقلاب خطوط قرمز نظام را به وضوح و با صراحت برای عموم مردم اعلام فرموده و تاکید کردهاند که آنچه در جلسه یا جلسات عمومی میگویند، عینا همان حرفهایی است که در جلسات خصوصی به مسئولین میگویند و بر این خط تبلیغاتی خط بطلان کشیدهاند که «بعضی از خط قرمزهایی که رسما اعلام میشود، در جلسات خصوصی از آن صرفنظر میشود»! بنابراین، اگر در توافق و قطعنامه از این خطوط قرمز عبور شدهباشد - که در مواردی شده است- اصلیترین پایه اقتدار نه فقط نظام اسلامی بلکه انقلاب فراگیر اسلامی در جهان و کانون امید و حیاتآفرین ملتهای مسلمان - نستجیربالله- نادیده گرفته میشود. هر چند به جد و از ژرفای دل براین باوریم که رهبر معظم انقلاب باز هم مانند همیشه، خواب دشمن را به کابوس تبدیل خواهند کرد. اما مسئولان محترم نیز وظیفه دارند در بررسی متن توافق وین و قطعنامه 2231 و اعلام نتیجه نهایی قبول یا رد آن، روی نکته یاد شده تاکید غیرقابل تغییر داشته باشند و هیچ بند و مادهای را که لازمه آن عبور از خط قرمزهای ترسیم شده باشد، نپذیرند و اساسا در صورت بیتوجهی به این نکته، مسئولیت آنان فاقد وجاهت قانونی و شرعی خواهد بود. اکنون سؤال این است که آیا عبور حریف از خطقرمزهای یاد شده با هدف ایجاد دلسردی در میان امت حزبالله و مردم پاکباخته این مرز و بوم، طراحی نشده است؟! و دشمن به زعم خود با این عبور در پی آسیبرسانی جدی به یکی از اصلیترین پایههای اقتدار نظام و انقلاب اسلامی نبوده است؟
3- «ابهت» و «شکوه» و «عظمت» نظام جمهوری اسلامی ایران و ایستادگی مقتدرانه آن در مقابل باجخواهی و زورگویی قدرتهای استکباری جهان که دوستان به شکرانه و با تقدیر و تجلیل و دشمنان از سر ناچاری در تفسیر و تحلیلهای خود به آن اعتراف میکنند، یکی دیگر از پایههای قدرت نظام است و بدیهی است که خدشه بر آن میتواند به این پایه اقتدار آسیب جدی برساند.
و اما دشمن در جای جای توافقنامه و قطعنامه 2231 بندها و مواردی را گنجانده است که خروجی آن «تحقیر» نظام اسلامی ایران است! از جمله آن که؛ در بند 27 قطعنامه 2231 و نیز در متن برجام آمده است «تمامی قیدها و شرایط و مقررات برجام فقط درباره ایران است... و نباید تصور شود که سایر دولتها نیز ملزم به رعایت این قیدها و شرطها هستند»! یعنی ایران را و فقط ایران را با این قیود و شروط مهار کردهایم!
و یا براساس آنچه در قطعنامه آمده است ایران با استناد به ماده 41 از فصل هفتم منشور سازمان ملل، «تهدیدی علیه صلح» تلقی شده است! و با پذیرش توافق وین نه تنها از دستور کار شورای امنیت بیرون نمیرود، بلکه دستکم برای مدت 10 سال دیگر تحت ماده 41 فصل هفتم باقی میماند. و این نیز تحقیر دیگری و به مفهوم آن است که ایران مقتدر و پیشتاز را که تهدیدی علیه صلح جهانی و منطقهای است، به بند کشیده! و فعلا! حداقل برای 10سال مهار کردهایم!... و بندهای دیگری که اقلام خریداری مورد نیاز ایران را به اجازه رسمی از شورای امنیت سازمان ملل موکول میکند و به حریف حق بازرسی از تمامی محمولههایی که از زمین و دریا و هوا به مقصد ایران حمل میشود داده است و... آیا مفهوم و خروجی این مواد و بندهای مشابه، چیزی غیر از «تحقیر» کشورمان است؟ و آیا از این طریق یکی دیگر از پایههای اقتدار ایران اسلامی که جایگاه رفیع و شکوهمند آن در جهان است، تضعیف نشده و آسیب نخواهد دید؟
4- نهضتهای اسلامی و خط مقاومت در منطقه یکی دیگر از پایههای اصلی اقتدار جمهوری اسلامی ایران است که حریف با عنوان عقبه استراتژیک ایران، از آن یاد میکند. بدیهی است که با آسیب دیدن جایگاه برجسته ایران اسلامی، اولا؛ خط مقاومت که از ایران مقتدر الگو گرفته است نیز به شدت آسیب دیده و تضعیف خواهد شد. چرا که پرچم استکبارستیزی جمهوری اسلامی ایران را که همواره بر فراز بوده است- خدای نخواسته- «نیمه افراشته»! تلقی خواهند کرد!
5- سامانه دفاع نظامی پیشرفته جمهوری اسلامی ایران که برخورداری از موشکهای بالستیک میانبرد- و انشاءالله در آینده دوربرد- از جمله این تسلیحات مدرن است، یکی دیگر از پایههای قدرت جمهوری اسلامی ایران است، که بند 3 از ضمیمه B قطعنامه 2231، به گونهای آشکار- و نه پنهان- میتواند کشورمان را از داشتن این تسلیحات پیشرفته و کارساز محروم کند. ضمن آن که اجازه بازرسی از مراکز نظامی و بازجویی از دانشمندان هستهای و نظامی در پوشش ظاهر فریب «دیدارهای فنی و کارشناسی»! و موارد مشابه دیگری که پرداختن به آن فرصت جداگانهای میطلبد، در صورت پذیرش توافق وین، میتواند ایران اسلامی را در عرصه توان نظامی و دفاعی به کشوری ضعیف و دستچندم تبدیل کند!
6- اکنون وقت قضاوت است و پاسخ به این پرسش که آیا در صورت پذیرش توافق وین و اجرای مفاد این توافق و قطعنامه 2231 که تضمین آن است، جمهوری اسلامی ایران اصلیترین پایههای اقتدار خود را از دست نمیدهد؟! آیا این روند- در صورت عملیاتی شدن - دلسردی مردم پاکباخته و فداکار این مرز و بوم را که همه روزهای حادثه در میدان حاضر بودهاند بهدنبال نخواهد داشت؟! آیا، پرچمداری ایران اسلامی به عنوان یک قطب قدرت منطقهای و جهانی را با آسیب روبرو نمیکند؟! آیا خط سرنوشتساز مقاومت و جریان پرقدرت و پرشتاب بیداری اسلامی را که عقبه استراتژیک کشورمان است، تضعیف، ناامید و بیالگو نخواهد کرد؟! و توان نظامی جمهوری اسلامی ایران را که امروزه زبانزد همه مراکز استراتژیک جهان است، تحلیل نمیبرد و به سمت صفر میل نمیدهد؟! و... دهها پرسش دیگر از این دست که در صورت پذیرش توافق وین، تحقق آن غیرقابل تردید خواهد بود.
7- حالا نوبت پرسش پایانی این وجیزه است و آن، این که؛ با وجود تلاش پیگیر آمریکا و متحدانش برای براندازی جمهوری اسلامی ایران که طی سیوچند سال گذشته از سوی حریف به عنوان یک هدف استراتژیک دنبال شده و میشود، آیا در صورت پذیرش توافق وین و در حالی که ایران اسلامی به یک کشور ضعیف و ناتوان تبدیل شده است، آمریکا در عملیاتی کردن آرزوی بر زمین مانده خود کمترین تردیدی خواهد کرد؟! پاسخ این پرسش خالی از ابهام است و در آن حالت- که انشاءالله هرگز پدید نخواهد آمد- آمریکا احتمالا برای تحقق اهداف براندازانه خود نیازی به حمله نظامی مستقیم ندارد بلکه راهاندازی یک جنگ نیابتی -PROXY WAR - نظیر آنچه این روزها علیه سوریه، عراق و اخیرا یمن در جریان است هم میتواند برای حریف کارساز باشد!
8- و بالاخره، با جرأت میتوان گفت که با حضور رهبری حکیم، انقلابی و هوشمند، این آرزوی دشمن نیز مانند همیشه بر زمین خواهد ماند و در اینباره اشاره به بیانات حکیمانه و مقتدرانه رهبر معظم انقلاب در خطبههای نمازعید فطر امسال را میتوان و باید «نقشه راه» دانست که به آن خواهیم پرداخت.
حسین شریعتمداری
بسمه تعالی
؟
استاد حسن رحیمپور ازغدی میگوید اگر اقتصاد کشور معطل مذاکرات هستهای شود، به مملکت خیانت شده است. رحیمپور ازغدی در سخنرانی پیش از خطبههای نماز جمعه تهران با بیان اینکه باید مشخص شود برد - برد چیست؛ 3-2 چیست؟ گفت: جشن پیروزی و جام زهری در کار نیست مساله هستهای باید در چارچوب خط قرمزهای رهبری و اصول ایدئولوژیک امام پیگیری شود. به گزارش نسیم، وی با بیان اینکه نباید کسی متهم به خیانت شود یا بگویند عدهای میخواهند جنگ راه بیندازند، تصریح کرد: انعطاف در تاکتیک یک مسالهای است که با آرمانطلبی منافاتی ندارد؛ وی همچنین دوقطبی کردن جامعه را به صلاح ندانست و گفت: نباید عدهای که سوالهای بسیار کلیدی و علمی مطرح کردند دلواپس و همراه با اسرائیل خوانده شوند. رحیمپور ازغدی در ادامه سخنان خود با بیان اینکه رئیسجمهور در مقابل خدا، خلق و قانون اساسی مسؤول است در برابر وعدهای که داد که «هم چرخ هستهای و هم اقتصاد بچرخد» به برخی موارد مربوط به برجام اشاره کرد و گفت: در هیچ جای برجام کسی به ایران تعهد نداده است که همه تحریمها را بردارند. نقاط منفی و مثبت توافق هستهای را باید با هم دید. طول دوره بررسی شورای امنیت 10 سال است و تمدید آن امکان ندارد و حتما سازوکاری در سطح دولت تشکیل میشود که پیگیری لازم را بر اجرای رفع تحریمها انجام دهد. اگر جایی از قطعنامه و برجام به ضرر ایران است باید صریحا در مقابل آن ایستادگی شود. وی همچنین اظهار داشت: اشتباه است که بگوییم رئیسجمهور، تیم مذاکرهکننده و رئیس مجلس که هم مذاق ایشان است خائن هستند و کشور را در مساله هستهای فروختند. رحیمپور با بیان اینکه رهبری ایران شجاع است، هوشیار است و عقلانیت جهادی دارد، گفت: دروغ محض است که به رهبری چسباندهاند که ایشان گفته باید همه برجام را قبول کنیم. سخنران پیش از خطبههای نماز جمعه تهران اظهار داشت: همه قبول دارند برخی از خطوط قرمز در برجام رعایت نشده و قطعنامه سازمان ملل یکطرفه تصویب شده است. او در ادامه تصریح کرد: اقتصاد این مملکت را معطل مذاکرات نکنید؛ این خیانت به این مملکت است. آمانو معلوم است که آلت دست آمریکا است، شورای امنیت و سازمان ملل و آژانس هستهای هم همین طور. عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی همچنین با اشاره به نقض احتمالی توافق از سوی طرف مقابل گفت: اگر زیرش بزنند ما هم چنان زیرش میزنیم که صدایش در منطقه و جهان بپیچد.
استاد حسن رحیمپور ازغدی میگوید اگر اقتصاد کشور معطل مذاکرات هستهای شود، به مملکت خیانت شده است. رحیمپور ازغدی در سخنرانی پیش از خطبههای نماز جمعه تهران با بیان اینکه باید مشخص شود برد - برد چیست؛ 3-2 چیست؟ گفت: جشن پیروزی و جام زهری در کار نیست مساله هستهای باید در چارچوب خط قرمزهای رهبری و اصول ایدئولوژیک امام پیگیری شود. به گزارش نسیم، وی با بیان اینکه نباید کسی متهم به خیانت شود یا بگویند عدهای میخواهند جنگ راه بیندازند، تصریح کرد: انعطاف در تاکتیک یک مسالهای است که با آرمانطلبی منافاتی ندارد؛ وی همچنین دوقطبی کردن جامعه را به صلاح ندانست و گفت: نباید عدهای که سوالهای بسیار کلیدی و علمی مطرح کردند دلواپس و همراه با اسرائیل خوانده شوند. رحیمپور ازغدی در ادامه سخنان خود با بیان اینکه رئیسجمهور در مقابل خدا، خلق و قانون اساسی مسؤول است در برابر وعدهای که داد که «هم چرخ هستهای و هم اقتصاد بچرخد» به برخی موارد مربوط به برجام اشاره کرد و گفت: در هیچ جای برجام کسی به ایران تعهد نداده است که همه تحریمها را بردارند. نقاط منفی و مثبت توافق هستهای را باید با هم دید. طول دوره بررسی شورای امنیت 10 سال است و تمدید آن امکان ندارد و حتما سازوکاری در سطح دولت تشکیل میشود که پیگیری لازم را بر اجرای رفع تحریمها انجام دهد. اگر جایی از قطعنامه و برجام به ضرر ایران است باید صریحا در مقابل آن ایستادگی شود. وی همچنین اظهار داشت: اشتباه است که بگوییم رئیسجمهور، تیم مذاکرهکننده و رئیس مجلس که هم مذاق ایشان است خائن هستند و کشور را در مساله هستهای فروختند. رحیمپور با بیان اینکه رهبری ایران شجاع است، هوشیار است و عقلانیت جهادی دارد، گفت: دروغ محض است که به رهبری چسباندهاند که ایشان گفته باید همه برجام را قبول کنیم. سخنران پیش از خطبههای نماز جمعه تهران اظهار داشت: همه قبول دارند برخی از خطوط قرمز در برجام رعایت نشده و قطعنامه سازمان ملل یکطرفه تصویب شده است. او در ادامه تصریح کرد: اقتصاد این مملکت را معطل مذاکرات نکنید؛ این خیانت به این مملکت است. آمانو معلوم است که آلت دست آمریکا است، شورای امنیت و سازمان ملل و آژانس هستهای هم همین طور. عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی همچنین با اشاره به نقض احتمالی توافق از سوی طرف مقابل گفت: اگر زیرش بزنند ما هم چنان زیرش میزنیم که صدایش در منطقه و جهان بپیچد.
اگر مجلس محکم عمل کند، یقیناً دشمن کوتاه خواهد آمد/
دشمن از این مذاکرات، هدفی جز یورش و نابوی ما ندارد/ بعد از پذیرش قطعنامه، جنگ تمام نشد، بلکه دشمن به ما حمله کرد!/ برخی خیال جام زهر دارند، ولی شرایط فرق کرده
گروه سیاسی-رجانیوز: مراسم اربعین درگذشت طلبه مجاهد عرصه روشنگری، حجتالاسلام مهدی مطلبی عصر جمعه با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان در مسجد النبی محله تهرانسر برگزار شد.
به گزارش رجانیوز حجت الاسلام علیرضا پناهیان عصر جمعه در مراسمی که به مناسبت چهلمین روز عروج مهدی مطلبی برگزار شد با بیان اینکه علم به میزان عمر انسان در دست او نیست، گفت: علم این موضوع بدست پروردگار عالم است، مهم این است که انسان عمر خود را صرف اموری کند که در قیامت مورد توجه قرار بگیرد، اهمیت آخرین لحظات حضور انسان در این عالم شاید مهم تر از تمامی عمر او باشد.
در ادامه فرازهایی از این سخنرانی را میخوانید:
آقای مطلبی جان خود را در مسیر روشنگری و نقد جریان مذاکرات قرار داد
· در جلس? یادبود آقای «مهدی مطلبی» که یک مجاهدِ روشنگر است، باید به موضوع کارِ او و چیزی که او جان خودش را در این مسیر قرار داد، نیز بپردازیم و آن هم موضوع مذاکرات هستهای است. کسی که به مجلس آقای مطلبی میآید، باید گفت و شنودی دربار? مذاکرات داشته باشد، چون مجلس او مجلس کسی است که جان خود را در مسیر روشنگری و نقد جریان مذاکرات قرار داده است. نمیشود انسان به این مجلس بیاید ولی دربار? مذاکرات، چیزی به زبانش جاری نشود.
· مذاکرات هستهای چالشی است که پیش روی ملت ما قرار داده شده و یک امتحان الهی است که از جامع? ما گرفته شده است. باید از ابتدا تا انتها، یک نگاه عمیق به این مذاکرات داشته باشیم. در اینجا میخواهیم چند جملهای دربار? این نگاه عمیق و علت این حساسیتی که مرحوم مطلبی داشتند، بیان کنیم تا یکمقدار حق مطلب را ادا کرده باشیم.
نکت? 1) وجود دشمن را باور کنیم!/ برخی اساساً وجود دشمن را منکر هستند!/ در این 35 سال، کمترین اقدامات فرهنگی ما ناظر به دشمنشناسی بوده
· نکت? اول دربار? مذاکرات، «باور کردن دشمن» است؛ ما یک واقعیت را باید بپذیریم و آن هم اینکه «ما دشمن داریم» متاسفانه برخی از افراد نادان و سادهاندیش-البته اگر بیمار نباشند و مغرضانه اینگونه نباشند- وجود دشمن را باور نمیکنند. میگویند: «اصلاً چرا شما به آمریکا میگویید: دشمن! اصلاً چرا شما اینقدر تعبیر دشمن بهکار میگیرید!» واقعاً جز حماقت چه اسمی میشود روی این گذاشت؟!
· بعضیها اساساً وجود دشمن را منکر هستند. متاسفانه در این 35 سال نیز، کمترین اقدامات فرهنگی ما ناظر به دشمنشناسی بوده است. نبینید که ما حزباللهی، مذهبی و اهلبیتی هستیم؛ متاسفانه دشمنباوری و دشمنشناسی ما بسیار ضعیف است. و تاکنون هم بارِ دشمنشناسی و دشمنباوری ما را خود دشمنانِ ما به دوش کشیدهاند؛ یعنی آنقدر جنایت کردهاند و به جنایتهای درشت دست زدهاند که نشده است ما دشمنی آنان را فراموش کنیم و الا خیلیها دوست داشتهاند که دشمنی آنها را فراموش کنیم.
جامعهای که اینقدر دشمن دارد، باید هفتهای یک فیلم و سریال در موضوع دشمنشناسی داشته باشد/آیا پرداخت به دشمن روحیهها را ضعیف میکند؟
· دشمنان ما آنقدر خبیث بودهاند و آنقدر جنایتکار و خباثتآمیز رفتار کردهاند که-الحمدلله- نشده است ما دشمن را فراموش کنیم و الا دستگاههای فرهنگی در کشور ما به قدر کافی در این زمینه تلاش کردهاند که ما در دشمنشناسی ضعیف باشیم. جامعهای که بهانداز? جامع? ما دشمن دارد، باید هفتهای یک فیلم یا سریال سرگرمکننده در شبکههای مختلف تلویزیون در موضوع دشمنشناسی داشته باشد.
· بعضیها فکر میکنند که پرداختن به موضوع دشمن، روحیهها را ضعیف میکند! اتفاقاً خیلی هم روحیه را شاد میکند؛ چون ما الان در زمین? درگیری با دشمن، مدام داریم پیروز میشویم. ما30 سال است که داریم رو به جلو حرکت میکنیم. غربت ما در دوران دفاع مقدس، با الان قابل مقایسه نیست. حتی غربت ما نسبت به 10 سال پیش هم قابل مقایسه نیست.
· متاسفانه نهادهایی که نان انقلاب اسلامی را میخورند، در این زمینه بسیار مقصر هستند. انسان وقتی میبیند که این نهادها اینگونه ضعیف عمل میکنند، دیگر از بقیه چه انتظاری دارد؟! نهادهایی که بعد از انقلاب تأسیس شدهاند و مأموریتشان این است که اسلام انقلابی را تبلیغ کنند؛ اما میبینید که کمترین کارها و فعالیتهای شایسته در زمین? دشمنشناسی و دشمنباوری در پروند? آنها هست.
الان در فضای بعد از بیانی? توافق، خیلیها دوست دارند بر طبل «ندیدن دشمن» بیشتر بکوبند
· این-دشمنشناسی و دشمنباوری- اولین موضوعی است که باید حل شود. اتفاقاً الان که در فضای بعد از بیانی? توافق هستیم-چون هنوز نمیشود گفت «توافق»- خیلیها دوست دارند بر طبل حذف دشمن و ندیدن دشمن، بسیار بیشتر بکوبند! لذا خیلی باید به این موضوع حساس بود.
· کسی که نسبت به دشمن خواب باشد، طبیعتاً زیر لگدهای دشمن از این خواب بیدار خواهد شد. (امیرالمؤمنین(ع): مَنْ نَامَ عَنْ عَدُوِّهِ أَنْبَهَتْهُ الْمَکَایِد؛ غررالحکم/8672) و (مَنْ نَامَ عَنْ نُصْرَةِ وَلِیِّهِ انْتَبَهَ بِوَطْأَةِ عَدُوِّه؛ غررالحکم/8673) آنهم در این زمانی که میبینید دشمنان ما در اطراف ما چقدر دندان تیز کردهاند!
سه تفاوت دشمنیهای فعلی علیه ما، با شرایط دفاع مقدس/ دشمن دارد «تمام مرزهای ما» را تهدید میکند
· 1) دشمنان ما الان دوست دارند فضایی را برای کشور ما ایجاد کنند-و دارند اقدامات لازم را در این زمینه انجام میدهند و مقدماتش را فراهم میکنند به حدّی که هر روز در اینباره یک خبر میشنویم- و دارند کاری میکنند که دیگر شما شبیه دوران دفاع مقدس درگیر نباشید؛ بلکه خیلی بیشتر درگیر باشید.
· در دوران دفاع مقدس، اگر صدام میخواست شهرهای ما را بزند، یکمقدار به خودش میپیچید، و بعداً میزد! بعد هم توجیه میکرد که چرا یک شهر ما را هدف قرار داده است، و چرا مردم بیپناه و بیگناه را مورد هجمه قرار داده است. اما دشمنانی که الان توسط دوَل استکباری دارند در اطراف ما چیده میشوند، اساساً نذر کردهاند دانه دانه زن و بچههای ما را بیگناه بکشند! این اصلاً جزء ایمان و دین تحریفشد? آنهاست!
· 2) ضمن اینکه دیگر مثل دوران دفاع مقدس نیست که صدام عضوی از سازمان ملل باشد و لااقل به برخی از مقررات بینالمللی مقید باشد. الان دیگر با آن دشمن مواجه نیستیم، بلکه با یک دولت خودساخته و یک دین تحریفشدهای مواجه هستیم که هیچکسی نمیتواند جلودارِ او باشد.
· 3) تفاوت دیگری که مهمتر از دو تفاوت قبلی است، این است که این جریانی که دشمنان دارند در اطراف ما و برای یورش آوردن به ما میچینند، تمام مرزهای ما دارند تهدید میکنند؛ افغانستان از یکطرف، پاکستان از یکطرف، و عراق از یکطرف. اصلاً دارند لشکرسازی میکنند. و در مسیر لشکرسازیهای خودشان دارند جریان تکفیریها را یکپارچه میکنند.
· در چنین شرایطی خیلی حماقت است که انسان فعالیتهای نظامی دشمنان خودش را که تحت حمایت استکبار هستند، در اطراف خودش ببیند و بعد دشمنشناسی را یک موضوع فرعی قرار دهد و به دشمنباوری نپردازد.
نکت? 2) ما داریم با «دشمنان خود و بشریت» مذاکره میکنیم/ ما با بزرگترین دروغگویان تاریخ بشر مذاکره میکنیم
· نکت? دوم دربار? مذاکرات این است که ما داریم با «دشمنان خودمان» مذاکره میکنیم. ما با کشورهای قدرتمند مذاکره نمیکنیم، بلکه با دشمنان خودمان و دشمنان بشریت مذاکره میکنیم. اینکه ما آنان را دشمن خود ندانیم، نهتنها حماقت است، بلکه تحمیق جامعه است که آنان را با تعابیری غیر از «دشمن» یاد کنیم.
·
بسمه تعالی»
اکنون ایران بر بلندای افتخار ایستاده است، و همه دولت ها زحمات خود را کشیدند تا: این افتخارات نصیب ایران گردد. قدرت نظامی ایران همه کشورها را در نوردیده، و بر بالای خط قرمزی که آمریکا اعلام کرده بود، ایستاده است. واگر جنین نبود برای دست گرمی هم شده، آمریکا به ایران حمله می کرد.
قدرت نظامی ایران، همه ی سگ های جهانی را سترون کرده است! آن هاییکه در کشتن فلسطینی ها، عراقی و افغانی لحظه ای تفنگ را بر زمین نمی گذارند، در برابر قدرت نظامی ایران، مانند سگ هاری شدند که فقط پارس می کنند، ولی گاز نمی گیرند! جان کری هم به این موضوع اشاره کرده، و می گوید نتانیاهو فقط پارس می کند، ولی گاز نمی گیرد!
قدرت فرهنگی ایران به قدری قوی است که: حتی خانه های شخصی ابر قدرت ها راهم تسخیر کرده است، رشد فرهنگی ایران هم مانند رشد نظامی، بقدری سریع و بالنده بوده که: ابر قدرت ها نمی دانند از کجا خورده اند! مادر اوباما به مکه می رود و: برای پسرش دعا می کند که به: راه راست هدایت شود . و این درحالی است که او باما، در عالم همجنس گرایی، هنوز به خواستگاری موگابه از: خودش جواب نداده است!
قدرت اقتصادی ایران، از همه قوی تر است و توانسته در زمان جنگ، از قحطی جلوگیری کند و: در زمان صلح از تحریم ها، ضربه ای نخورد. ممکن است عده ای این ها را نبینند و: همیشه تصور کنند اقتصاد ایران بیمار است، ولی خودشان بیمار هستند! نه اقتصاد یا فرهنگ ایران.آن ها قادر به درک پیشرفت های ایران نیستند، یا اصلا نمی خواهند پیشرفت ایران را ببینند،و یا از پیشرفت ایران ناراحت هستند.
در بررسی علت این نوع نگرش، دلایل روشنی به دست می آید : کسانی که ایران را دوست ندارند، اغلب در آرزوی پیوستن به شرق، یا غرب هستند برای آنها شرق یا غرب، آمال آرزو هایشان است. هرکاری در غرب یا شرق انجام شود، خوب است و: هرکاری در ایران انجام شود بداست!
اگر در چین یا آمریکا، قاچاقچی ها را دستگیر کنند و حتی اعدام کنند، بسیار کار خوبی برای حفاظت از: سلامت جامعه انجام می دهند. ولی همین کار اگر در ایران انجام شود، می گویند سیاسی است و حکومت ایران، حقوق بشر را زیر پا می گذارد! اگر دزدی و اختلاس را کشف کنند، و حتی اختلاس گران را اعدام کنند، آنها کار خوبی می کنند، و برای رشد اقتصادی لازم است!
ولی اگر در ایران اختلاس کشف شود، اول می گویند امنیت سرمایه گذاری! به خطر اقتاده و یا می گویند: ملت ایران فاسد است و این ها نمونه خروارها است! برای آمریکا، روسیه و چین جاسوسی می کنند ولی، در تبلیغات و پروپا گاندا، خودشان را بهترین میهن پرست میدانند! میهن پرست هایی که: همکاری باصدام را افتخار می دانستند!
علت اینهمه تضاد فرهنگی، روشن است زیرا، آن ها تحصیلکرده همان جا هستند، و در پروسه فکری آنجا بزرگ شده اند! از امام صادق ع نقل شده: اگر کسی قران بخواند و او جوان باشد، قران با گوشت و خون او عجین و آمیخته می شود. حالا شما ببینید جوانان ما را می فرستند: شرق و غرب تا :بهترین سال های خود را در میان آن ها بگذرانند! آیا می توانند در فضای بهتری فکر کنند؟ یا از نظر آن ها دنیا فقط همانجایی است که: جوانی خود را در آنجا گذاشته اند؟
البته غرب زدگی در ایران شناخته شده است، یعنی هم غرب زدگان زیاد هستند و: هم مخالفان غرب، ولی متاسفانه شرق زدگی مانند موریانه در: رگ و پوست برخی ها جا گرفته ،و خودشان نمی دانند! کسانی که در مسکو تحصیل کرده اند، و یا در چین و کوالالمپور و..همه این ها حامل ویروس: ضد فرهنگی هستند ولی متاسفانه، کمتر به آن توجه می شود.
در همین توافق نامه، بیشترین استفاده را روسیه و چین بردند. زیرا آن ها به سادگی می دیدند که: آمریکا بخاطر مخالفت هایش، هیچگاه نتوانسته از ایران امتیاز بگیرد! اما آن ها در سکوت کامل، دریای مازندران را از ایران گرفتند، ترکستان شرقی در چین را قتل عام کرد، و تایوان را نابود نمود! و این علاوه بر آن است که بازار های ایران، دربست در اختیار آنان قرار گرفت. و نفت ایران با ارزانترین قیمت، به آن ها فروخته شد.
لماذا حق القوة العظمى لا بد من الاعتراف!
إیران حالیا تقف بفخر على القمة، وکل الجهود التی تبذلها الحکومة لانشاء: شرف إیران. القوة العسکریة الإیرانیة فی جمیع البلدان عبرت، وعلى رأس خط أحمر أن أمریکا کانت قد أعلنت، والوقوف. إذا کان الجنین لیس للدفء، فإن أمیرکا مهاجمة إیران.
القوة العسکریة الإیرانیة، تم تعقیم کل الکلاب العالم! هو موضح فی قتل الفلسطینیین والعراقیین والأفغان لا تدع لحظة بندقیة على الأرض، القوة العسکریة ضد إیران، مثل الکلب داء الکلب الذی ینبح فقط، ولکن لیس الغاز! کیری أیضا نشیر، ویقول نتنیاهو اللحاء فقط، ولکن لیس الغاز!
السلطة الثقافیة هی من القوة بحیث أنه حتى المنازل الخاصة القوى العظمى طریقة مهزوما، والتنمیة الثقافیة، فضلا عن النمو العسکری، وتنامی بسرعة هو أن القوى العظمى لا أعرف من أین أکلوا! یذهب والدة أوباما إلى مکة المکرمة لنصلی من اجل ان ابنها: الطریق الصحیح. وبینما أوباما، فی عالم الشذوذ الجنسی، إلا أن التوفیق بین موجابی: إنه لیست هی الحل!
لم القوة الاقتصادیة الإیرانیة، وهی المرة أقوى وقادرین فی الحرب والمجاعة ومنع فی وقت السلم، والعقوبات، ولیس ضربة. البعض لن نرى ذلک والتفکیر دائما للاقتصاد مریض، ولکنها مریضة! غیر قادرة على فهم التطورات فی إیران: الاقتصاد الإیرانی والثقافة لیست، أو لا ترید أن ترى تقدما فی إیران، أو تقدم إیران مستاؤون.
فی قضیة من هذا النوع من المواقف، والسبب واضح: أولئک الذین لا یحبون إیران، وغالبا ما یحلم بالانضمام إلى الشرق، أو الغرب أو الشرق أو الغرب لهم، رغبتهم هی الرغبة. کل شیء یتم فی الغرب أو الشرق، هو جید: کل شیء فی إیران هو سیء!
وإذا کانت الصین أو أمریکا، وتجار اعتقلت وحتى أعدمت، وأنها تعمل بشکل جید لحمایة یفعلون المجتمع الصحیة. ولکن اذا کان فعل الشیء نفسه، ویقول السیاسیة والحکومة الإیرانیة تنتهک حقوق الإنسان! إذا کنت الکشف عن السرقة والاختلاس، ویتم تنفیذه حتى جماعات الضغط، فهی شیء جید، وأنه من الضروری للنمو الاقتصادی!
ولکن إذا تم اکتشاف التزویر فی إیران، وقال الأمنیة الاستثمار الأول! خطر Aqtadh أو یقول الامة الایرانیة فاسدة ولها طن من الأمثلة! لأمریکا وروسیا والصین التجسس، ولکن فی الدعایة وغاندا قوی، المغرور وطنهم أعلم! المصلین الوطن الذی شارک Basdam یعرف فخور!
ومع ذلک، ویرجع ذلک إلى الصراع الثقافی، فمن الواضح أنهم یتلقون تعلیمهم هناک، وکانت عملیة التفکیر هناک عظیم! وقد نقلت الإمام الصادق: إذا کان أحد یقرأ القرآن وهو الشباب، وقال انه المختلطة واختلط القرآن الکریم مع اللحم والدم. الآن ترى ترسل شبابنا: الشرق والغرب: بین لهم قضاء أفضل سنوات عمرهم! یمکنک التفکیر فی أجواء أفضل؟ أو العالم فقط حیث هو أنهم ترکوا شبابهم؟
ومن المعروف رفض الغرب، والأکثر تضررا هم الغرب: خصوم الغرب، ولکن للأسف الشرق هرول مثل النمل الأبیض فی العروق والجلد مکان ما، وأنهم لا یعرفون! أولئک الذین درسوا فی موسکو، أو فی الصین وکوالالمبور. کل هذا الفیروس ومعاداة الثقافة. لسوء الحظ، هناک اهتمام أقل لذلک.
فی الاتفاق، وکانت روسیا والصین الأکثر استخداما. لأنهم رأوا ببساطة أن أمریکا، بسبب معارضتها، لا تنازلات من إیران! لکنه فی الصمت التام، کان بحر قزوین من إیران، ترکستان الشرقیة فی الصین ذبح وتدمیر تایوان! وهذا بالإضافة إلى السوق الإیرانیة، کانت تماما تحت تصرفهم. النفط الإیرانیة وبأقل سعر، وبیعها.
اکنون ایران بر بلندای افتخار ایستاده است، و همه دولت ها زحمات خود را کشیدند تا: این افتخارات نصیب ایران گردد. قدرت نظامی ایران همه کشورها را در نوردیده، و بر بالای خط قرمزی که آمریکا اعلام کرده بود، ایستاده است. واگر جنین نبود برای دست گرمی هم شده، آمریکا به ایران حمله می کرد.
قدرت نظامی ایران، همه ی سگ های جهانی را سترون کرده است! آن هاییکه در کشتن فلسطینی ها، عراقی و افغانی لحظه ای تفنگ را بر زمین نمی گذارند، در برابر قدرت نظامی ایران، مانند سگ هاری شدند که فقط پارس می کنند، ولی گاز نمی گیرند! جان کری هم به این موضوع اشاره کرده، و می گوید نتانیاهو فقط پارس می کند، ولی گاز نمی گیرد!
قدرت فرهنگی ایران به قدری قوی است که: حتی خانه های شخصی ابر قدرت ها راهم تسخیر کرده است، رشد فرهنگی ایران هم مانند رشد نظامی، بقدری سریع و بالنده بوده که: ابر قدرت ها نمی دانند از کجا خورده اند! مادر اوباما به مکه می رود و: برای پسرش دعا می کند که به: راه راست هدایت شود . و این درحالی است که او باما، در عالم همجنس گرایی، هنوز به خواستگاری موگابه از: خودش جواب نداده است!
قدرت اقتصادی ایران، از همه قوی تر است و توانسته در زمان جنگ، از قحطی جلوگیری کند و: در زمان صلح از تحریم ها، ضربه ای نخورد. ممکن است عده ای این ها را نبینند و: همیشه تصور کنند اقتصاد ایران بیمار است، ولی خودشان بیمار هستند! نه اقتصاد یا فرهنگ ایران.آن ها قادر به درک پیشرفت های ایران نیستند، یا اصلا نمی خواهند پیشرفت ایران را ببینند،و یا از پیشرفت ایران ناراحت هستند.
در بررسی علت این نوع نگرش، دلایل روشنی به دست می آید : کسانی که ایران را دوست ندارند، اغلب در آرزوی پیوستن به شرق، یا غرب هستند برای آنها شرق یا غرب، آمال آرزو هایشان است. هرکاری در غرب یا شرق انجام شود، خوب است و: هرکاری در ایران انجام شود بداست!
اگر در چین یا آمریکا، قاچاقچی ها را دستگیر کنند و حتی اعدام کنند، بسیار کار خوبی برای حفاظت از: سلامت جامعه انجام می دهند. ولی همین کار اگر در ایران انجام شود، می گویند سیاسی است و حکومت ایران، حقوق بشر را زیر پا می گذارد! اگر دزدی و اختلاس را کشف کنند، و حتی اختلاس گران را اعدام کنند، آنها کار خوبی می کنند، و برای رشد اقتصادی لازم است!
ولی اگر در ایران اختلاس کشف شود، اول می گویند امنیت سرمایه گذاری! به خطر اقتاده و یا می گویند: ملت ایران فاسد است و این ها نمونه خروارها است! برای آمریکا، روسیه و چین جاسوسی می کنند ولی، در تبلیغات و پروپا گاندا، خودشان را بهترین میهن پرست میدانند! میهن پرست هایی که: همکاری باصدام را افتخار می دانستند!
علت اینهمه تضاد فرهنگی، روشن است زیرا، آن ها تحصیلکرده همان جا هستند، و در پروسه فکری آنجا بزرگ شده اند! از امام صادق ع نقل شده: اگر کسی قران بخواند و او جوان باشد، قران با گوشت و خون او عجین و آمیخته می شود. حالا شما ببینید جوانان ما را می فرستند: شرق و غرب تا :بهترین سال های خود را در میان آن ها بگذرانند! آیا می توانند در فضای بهتری فکر کنند؟ یا از نظر آن ها دنیا فقط همانجایی است که: جوانی خود را در آنجا گذاشته اند؟
البته غرب زدگی در ایران شناخته شده است، یعنی هم غرب زدگان زیاد هستند و: هم مخالفان غرب، ولی متاسفانه شرق زدگی مانند موریانه در: رگ و پوست برخی ها جا گرفته ،و خودشان نمی دانند! کسانی که در مسکو تحصیل کرده اند، و یا در چین و کوالالمپور و..همه این ها حامل ویروس: ضد فرهنگی هستند ولی متاسفانه، کمتر به آن توجه می شود.
در همین توافق نامه، بیشترین استفاده را روسیه و چین بردند. زیرا آن ها به سادگی می دیدند که: آمریکا بخاطر مخالفت هایش، هیچگاه نتوانسته از ایران امتیاز بگیرد! اما آن ها در سکوت کامل، دریای مازندران را از ایران گرفتند، ترکستان شرقی در چین را قتل عام کرد، و تایوان را نابود نمود! و این علاوه بر آن است که بازار های ایران، دربست در اختیار آنان قرار گرفت. و نفت ایران با ارزانترین قیمت، به آن ها فروخته شد.
لماذا حق القوة العظمى لا بد من الاعتراف!
إیران حالیا تقف بفخر على القمة، وکل الجهود التی تبذلها الحکومة لانشاء: شرف إیران. القوة العسکریة الإیرانیة فی جمیع البلدان عبرت، وعلى رأس خط أحمر أن أمریکا کانت قد أعلنت، والوقوف. إذا کان الجنین لیس للدفء، فإن أمیرکا مهاجمة إیران.
القوة العسکریة الإیرانیة، تم تعقیم کل الکلاب العالم! هو موضح فی قتل الفلسطینیین والعراقیین والأفغان لا تدع لحظة بندقیة على الأرض، القوة العسکریة ضد إیران، مثل الکلب داء الکلب الذی ینبح فقط، ولکن لیس الغاز! کیری أیضا نشیر، ویقول نتنیاهو اللحاء فقط، ولکن لیس الغاز!
السلطة الثقافیة هی من القوة بحیث أنه حتى المنازل الخاصة القوى العظمى طریقة مهزوما، والتنمیة الثقافیة، فضلا عن النمو العسکری، وتنامی بسرعة هو أن القوى العظمى لا أعرف من أین أکلوا! یذهب والدة أوباما إلى مکة المکرمة لنصلی من اجل ان ابنها: الطریق الصحیح. وبینما أوباما، فی عالم الشذوذ الجنسی، إلا أن التوفیق بین موجابی: إنه لیست هی الحل!
لم القوة الاقتصادیة الإیرانیة، وهی المرة أقوى وقادرین فی الحرب والمجاعة ومنع فی وقت السلم، والعقوبات، ولیس ضربة. البعض لن نرى ذلک والتفکیر دائما للاقتصاد مریض، ولکنها مریضة! غیر قادرة على فهم التطورات فی إیران: الاقتصاد الإیرانی والثقافة لیست، أو لا ترید أن ترى تقدما فی إیران، أو تقدم إیران مستاؤون.
فی قضیة من هذا النوع من المواقف، والسبب واضح: أولئک الذین لا یحبون إیران، وغالبا ما یحلم بالانضمام إلى الشرق، أو الغرب أو الشرق أو الغرب لهم، رغبتهم هی الرغبة. کل شیء یتم فی الغرب أو الشرق، هو جید: کل شیء فی إیران هو سیء!
وإذا کانت الصین أو أمریکا، وتجار اعتقلت وحتى أعدمت، وأنها تعمل بشکل جید لحمایة یفعلون المجتمع الصحیة. ولکن اذا کان فعل الشیء نفسه، ویقول السیاسیة والحکومة الإیرانیة تنتهک حقوق الإنسان! إذا کنت الکشف عن السرقة والاختلاس، ویتم تنفیذه حتى جماعات الضغط، فهی شیء جید، وأنه من الضروری للنمو الاقتصادی!
ولکن إذا تم اکتشاف التزویر فی إیران، وقال الأمنیة الاستثمار الأول! خطر Aqtadh أو یقول الامة الایرانیة فاسدة ولها طن من الأمثلة! لأمریکا وروسیا والصین التجسس، ولکن فی الدعایة وغاندا قوی، المغرور وطنهم أعلم! المصلین الوطن الذی شارک Basdam یعرف فخور!
ومع ذلک، ویرجع ذلک إلى الصراع الثقافی، فمن الواضح أنهم یتلقون تعلیمهم هناک، وکانت عملیة التفکیر هناک عظیم! وقد نقلت الإمام الصادق: إذا کان أحد یقرأ القرآن وهو الشباب، وقال انه المختلطة واختلط القرآن الکریم مع اللحم والدم. الآن ترى ترسل شبابنا: الشرق والغرب: بین لهم قضاء أفضل سنوات عمرهم! یمکنک التفکیر فی أجواء أفضل؟ أو العالم فقط حیث هو أنهم ترکوا شبابهم؟
ومن المعروف رفض الغرب، والأکثر تضررا هم الغرب: خصوم الغرب، ولکن للأسف الشرق هرول مثل النمل الأبیض فی العروق والجلد مکان ما، وأنهم لا یعرفون! أولئک الذین درسوا فی موسکو، أو فی الصین وکوالالمبور. کل هذا الفیروس ومعاداة الثقافة. لسوء الحظ، هناک اهتمام أقل لذلک.
فی الاتفاق، وکانت روسیا والصین الأکثر استخداما. لأنهم رأوا ببساطة أن أمریکا، بسبب معارضتها، لا تنازلات من إیران! لکنه فی الصمت التام، کان بحر قزوین من إیران، ترکستان الشرقیة فی الصین ذبح وتدمیر تایوان! وهذا بالإضافة إلى السوق الإیرانیة، کانت تماما تحت تصرفهم. النفط الإیرانیة وبأقل سعر، وبیعها.»
عدهای معتقدند که توافق وین و قطعنامه 2231 ضریب امنیت کشور را افزایش میدهد و سایه تهدید را از سر ایران برمی چیند. هرچند که اظهارات عاجزانه مقامات آمریکایی درخصوص حمله به ایران بیشتر به یک بلوف تکراری شبیه است اما باید به این موضوع توجه داشت که دشمن هیچگاه از ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران دست برنمی دارد و به هر طریقی به دنبال ایجاد مسیری برای ورود به روزنههای امنیتی کشور است.
گزارش بازرسی از مراکز خاص در خدمت اهداف نظامی
«جاش ارنست» سخنگوی کاخ سفید، چندی پیش در نشست خبری با تأکید بر اینکه یکی از مزایای بازرسی از ایران، افزایش اطلاعات در مورد اهداف احتمالی و بالا رفتن دقت به هنگام اقدام نظامی در ایران خواهد بود تأکید کرد:«نکته کلیدی این است که (پس از توافق) گزینه نظامی تقویت هم میشود، چراکه طی این سالها ما جزئیات بیشتری از برنامه هستهای ایران جمعآوری خواهیم کرد.»
علیرغم هیاهوی رسانهای ذوق زدگان درخصوص افزایش ضریب امنیت کشور پس از توافق باید گفت:اگر منظور از تهدید، لفاظی های آمریکایی هاست،نه تنها این تهدیدها در کوران مذاکرات مرتبا تکرار میشد، بلکه با پایان یافتن مذاکرات هستهای ایران و 1+5 مقامات آمریکایی هنوز این عادت ابلهانه را ترک نکردهاند و حتی افزایش نیز یافته است.
اما اگر منظور یک تهدید واقعی و عملیاتی است، باید گفت متاسفانه و برخلاف تصور عمومی و فضاسازی آگاهانه رسانه های غربی و ذوق زدگان داخلی، توافق هسته ای - با توجه به بازرسیها و کمیت و کیفیت نظارت - نه تنها احتمال جنگ و درگیری را کاهش نمی دهد بلکه به شدت در این راستا عمل می کند. شاید ادعای عجیبی به نظر برسد اما با دقت در جزئیات ماجرا به حقیقی بودن آن پی خواهید برد.
از ابتدای گشوده شدن پرونده بحران جعلی فعالیت هسته ای ایران، گزینه نظامی روی میز آمریکاییها بوده است. آنها در ظاهر تجهیزات لازم برای یک حمله به تاسیسات هسته ای ایران را هم دارند. اما چرا تا کنون از آن استفاده نکردهاند؟ فارغ از بحث پاسخ سخت و شکننده ایران به چنین تجاوزی، پاسخ کلیدی این است؛ این حمله چقدر موثر است؟ به اعتراف خود غربیها تقریباً هیچ. زیرا آمریکا از اطلاعات مفصل درباره زنجیره تامینکننده برنامه ایران که امکان تولید سانتریفیوژهای تازه را می دهد، محروم است و به این ترتیب ایران میتواند به سرعت این چرخه را بازسازی کرده و حتی گسترش دهد.
توافق نهایی، جای خالی پازل اطلاعاتی آمریکا را پر میکند
توافق نهایی به شکلی تاسف بار جای خالی پازل اطلاعاتی آمریکا را در این زمینه پر کرده و در واقع ضریب موفقیت یک حمله را تضمین می کند چرا که براساس این توافق بازرسان پیوسته بر زنجیره تامین ایران نظارت خواهند داشت و تاکید می کند که «ساخت سانتریفیوژ ایران متوقف خواهد شد و تحت نظارت ممتد قرار خواهد گرفت.» علاوه بر این، ایران فقط اجازه خواهد داشت اقلام هسته ای را از طریق یک کانال خرید مشخص و تحت نظارت غرب تهیه کند. از جنبه اطلاعاتی، این یک فرصت بی سابقه برای جمع آوری و تحلیل اطلاعات در خصوص مولفه های اساسی توانایی ایران برای احیای برنامه هسته ای است. در چنین شرایطی حمله نظامی، برنامه هسته ای ایران را می تواند حتی بیش از یک دهه متوقف کند. در حالی که پیش از داشتن این اطلاعات، این وقفه در خوش بینانه ترین حالت کمتر از 2 سال است.
براساس این توافق ایران باید مجموعه سانتریفیوژهای خود را در مرکز غنی سازی نطنز متمرکز و به میزان زیادی ذخیره اورانیوم غنای پایین خود را کم کند. علی رغم زیرزمینی بودن نطنز، در برابر فردو که چندین برابر عمق بیشتری دارد این مرکز آسیب پذیرتر بوده و میتواند هدفی برای یک حمله نظامی باشد. آمریکاییها که می دانند قادر به تخریب مرکز فردو نیستند، به شکلی عجیب و غریب اصرار دارند که این مرکز تبدیل به جایی برای تحقیق و توسعه(دهها متر زیر زمین و در دل کوه!) شده و حتی یک گرم اورانیوم غنی سازی شده نیز در آن نباید وجود داشته باشد.
رابطه توافق نهایی و فصل هفتم منشور سازمان ملل
یکی دیگر از دلایل اصلی اینکه آمریکاییها هزینه اقدام نظامی را از فایده آن بیشتر میدانند، این است که حمله نظامی صفحه شطرنج سیاسی را به هم می ریزد. فروپاشی ائتلافی که آمریکا طی سالها و به زحمت علیه جمهوری اسلامی ایجاد کرده و پایان رژیم تحریمها اولین و آنی ترین تاثیر حمله نظامی خواهد بود. حال تصور کنید که پس از توافق نظامی گروه های بازرسی آژانس یکی پس از دیگری وارد کشور شوند و بخواهند به هر مرکزی سر بزنند و اطلاعات جمع آوری کنند. بدون شک این روند باید جایی متوقف شود. اما اگر بنای آژانس بر عدم توقف و باز نگه داشتن این پرونده ساختگی باشد، که هست چه؟ آنوقت اجازه ندادن به بازرسان برای دسترسی به یک مرکز خاص، اول داستان خواهد بود! در چنین شرایطی بهانه ای کاملاً دنیاپسند برای یک حمله مهیا خواهد شد. ایران از توافق سرپیچی کرده و براساس فصل هفتم منشور باید تنبیه شود!
بر این اساس باید توجه داشت پذیرش توافقی که راه را برای بهانه جویی طرف مقابل بازگذاشته، نهادهای امتحان پس داده و آلت دست را مرجع داوری قرار داده و نقاط کور را برای سازمان های اطلاعاتی غرب روشن میسازد، نه تنها مسائل سیاسی و اقتصادی کشور را حل نمی کند بلکه می تواند در پروسه ای گام به گام مخاطرات شدید امنیتی نیز به همراه داشته باشد.
علت قاطعیت خاص بیانات رهبر معظم انقلاب را باید در چنین واقعیاتی جستجو کرد. بی علت نیست که ایشان در دانشگاه افسری امام حسین(ع) می گویند: «اجازه هیچ گونه بازرسی از هیچ یک از مراکز نظامی و همچنین گفتگو با دانشمندان هسته ای و سایر رشته های حساس و اهانت به حریم آنها، داده نخواهد شد. این موضوع را دشمنان نظام اسلامی و همه کسانی که منتظر تصمیم نظام هستند، به روشنی متوجه شوند».
اوباما: پس از 15 سال، شرایط برای اقدام نظامی مناسبتر است
در همین حال،«باراک اوباما» رئیسجمهور آمریکا در کنفرانس تلفنی با گروههای حامی توافق هستهای در اظهار نظری گستاخانه مدعی شد: ایران، یک رژیم دینسالار بیرحم و حامی تروریسم است.
اوباما افزود: پس از 15 سال، شرایط برای اقدام نظامی مناسبتر است.
وی در ادامه گفت: بازرسیها پس از دو رئیسجمهور بعدی هم ادامه دارد.
رئیس جمهور آمریکا تصریح کرد: تامین امنیت اسرائیل به عنوان بزرگترین متحد آمریکا در منطقه، استفاده از موضع قدرت برای یافتن راهکارهای دیپلماتیک و تمرکز بر موضوع تسلیحات هستهای در سیاست خارجی موضوعاتی هستند که در توافق تاریخیای که اخیرا بین ایران و کل جامعه جهانی! به دست آمد، با قدرت اعمال شد.
اوباما افزود: توافق اخیر،یک توافق خوب است که باید به آن افتخار کنیم
وی مدعی شد: این توافق چهار مسیر اصلی ایران برای رسیدن به یک سلاح هستهای را قطع میکند. برای ده سال ابتدایی، این توافق به میزان قابل توجهی برنامه هستهای ایران را محدود میکند.
رئیس جمهور آمریکا در ادامه گفت: توافق وین،تاسیسات زیرزمینی را که بستنشان از راههای دیگر احتمالا شدنی نبود را میبندد.
ایران تحت شدیدترین بازرسیها در تاریخ خواهد بود
اوباما افزود: در طول این مدت، تحقیقات و توسعهای که ایران میتواند در زمینه توان هستهای انجام دهد، کاملا محدود خواهد بود.
وی تصریح کرد: ایران تحت شدیدترین بازرسیها در تاریخ خواهد بود.
رئیس جمهور آمریکا در ادامه گفت: حتی با رفع تحریمها، آنها برای رسیدن به جایی که اگر تحریمها اصلا نبود میرسیدند، 20 تا 22 سال زمان میخواهند.
اگر توافق رد شود
در دنیا بیاعتبار میشویم
اوباما مدعی شد: ساختاری که در نظر گرفته شده، به نحوی است که ما میتوانیم بر هر نوع مخالفتی که ایران ممکن است با دسترسی به هر سایتی، اعلامشده یا اعلامنشده، داشته باشد، غلبه کنیم و اگر آنها همکاری نکردند، آن وقت باز هم ما در موضعی خواهیم بود که تحریمها را سرجایشان بازگردانیم.
وی همچنین مدعی شد: ما طبق این توافق، قادر خواهیم بود براساس اختیارات بینالمللی که از میان نمیروند، با تسلیح حزبالله مقابله کنیم.
به گزارش فارس،رئیس جمهور آمریکا در ادامه گفت: دست کشیدن ایران از برنامه هستهای، توهم است.
اوباما افزود: اگر توافق رد شود، در دنیا بیاعتبار میشویم.
هاآرتص: یهودیان آمریکا مخالف توافق هستهای نیستند
روزنامه صهیونیستی هاآرتص در گزارشی نوشت: کنسولگری اسرائیل در فیلادلفیا در نامهای محرمانه به تل آویو تاکید کرده که یهودیان آمریکا مخالف توافق هستهای نیستند.
پایگاه خبری یورو ریپورتر در گزارشی اعلام کرد: یک سخنگوی اتحادیه اروپا در پاسخ به نامه وزیر خارجه آرژانتین که از آنها خواسته بود درباره نتایج پایانی مذاکرات هستهای ایران و گروه 1+5 توضیح بدهند گفت که علیرغم توافق هستهای، حکم پلیس اینترپل مبنی بر بازداشت «احمد وحیدی» وزیر سابق دفاع ایران هنوز معتبر است.
گفتنی است سردار وحیدی در ارتباط با بمبگذاری در «مرکز همیاری یهودیان آرژانتین» (آمیا) هدف برخی اتهامات بیاساس قرار گرفته است. بر طبق توافق صورت گرفته میان ایران و گروه 1+5 برخی از مقامات ایرانی از جمله سردار وحیدی قرار است از لیست تحریمها کنار گذاشته شوند.
اظهار نظر سخنگوی اتحادیه اروپا در حالی است که بخش رسانهای پایگاه اینترنتی شورای وزرای اتحادیه اروپا در بیانیهای اعلام کرد این شورا اولین اقدامات حقوقی برای اجرای برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) بین ایران و کشورهای گروه 1+5 را تصویب کرد.
عراقچی: بهانهجویی آمریکا در موضوع حقوق بشر و تروریسم بعد از توافق ادامه دارد
به گزارش خبرگزاریها، «عباس عراقچی» عضو تیم مذاکرهکننده هستهای در جلسه مشترک با اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی گفت: برجام سند محرمانهای ندارد.
عراقچی افزود: بهانهجویی آمریکا در موضوع حقوق بشر و تروریسم بعد از توافق ادامه خواهد داشت.
وی در ادامه گفت: نگرانی جامعه تجاری ایران از تحریمهای سوئیفت درست نیست.
معاون وزیر امور خارجه خاطرنشان کرد: راکتور آب سنگین به هیچ وجه با بتن مسدود نمیشود.
عراقچی اظهار داشت: اگر آمریکا به تعهدات خود پایبند نباشد ایران ظرف چند سال به حالت قبل خود برمیگردد. در آن زمان شاهد خواهیم بود که دیگر ساختار تحریمها شکست خورده و به حالت قبل بر نمیگردد. وی تاکید کرد: تمام نگرانیهای مربوط به بازرسی از مراکز نظامی برطرف شده است.
عضو تیم مذاکرهکننده هستهای افزود: تفاهم صالحی و آمانو با عنوان «نقشه راه همکاری برجام» بین ایران و آژانس به صورت محرمانه است. عراقچی در ادامه گفت: براساس برجام اعضای 1+5 مکلف به تامین سوخت 20 درصد برای راکتور تهران هستند. وی خاطرنشان کرد: رمز ضمانت اجرایی برجام، توانایی هستهای ایران است.
معاون وزیر امور خارجه اظهار داشت: حضور 150 بازرس آژانس با تأیید ایران انجام میشود و بازرسان کانادایی و آمریکایی نمیتوانند به ایران بیایند.
گفتنی است نشست عراقچی با کمیسیون امنیت ملی مجلس در ابتدای هفته گذشته برگزار شد ولیکن جزییات این نشست پنج شنبه هفته گذشته از طریق شبکه خبر سیما اعلام شد.
مونیز: بازرسان به سایتهای اعلام نشده دسترسی دارند
ارنست مونیز وزیر انرژی آمریکا در یادداشتی در پایگاه خبری «فوروارد» نوشت: بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی در کمتر از 24 ساعت به سایتهای اعلامنشده ایران دسترسی خواهند داشت!
مونیز افزود: راستیآزمایی و دسترسی بیسابقهای در سند برجام وجود دارد.
طرح پرداخت 4 میلیون دلار
به گروگانهای لانه جاسوسی!
پایگاه خبری هیل در گزارشی اعلام کرد: نمایندگان کنگره طرحی را برای پرداخت 4 میلیون دلار غرامت به هر یک از گروگانهای سفارت آمریکا(لانه جاسوسی) در ایران آماده کردند!.
این پایگاه در خبری دیگر اعلام کرد: تعدادی از اعضای مجلس نمایندگان آمریکا نامهای را در این مجلس پخش کردهاند که در آن خطاب به باراک اوباما خواسته شده کنگره در جریان «توافق محرمانه ایران و آژانس» قرار گیرد.
اسرائیل تهدید است، نه ایران
به گزارش فارس، «نوام چامسکی» تحلیلگر آمریکایی در مصاحبه با شبکه خبری «الجزیره» گفت: تهدیدات نظامی آمریکا علیه ایران، نقض منشور سازمان ملل است.
چامسکی افزود: ایران عضو پیمان «انپیتی» است و در حقیقت اسرائیل تهدید است، نه ایران.
اکنون ایران بر بلندای افتخار ایستاده است، و همه دولت ها زحمات خود را کشیدند تا: این افتخارات نصیب ایران گردد. قدرت نظامی ایران همه کشورها را در نوردیده، و بر بالای خط قرمزی که آمریکا اعلام کرده بود، ایستاده است. واگر جنین نبود برای دست گرمی هم شده، آمریکا به ایران حمله می کرد.
قدرت نظامی ایران، همه ی سگ های جهانی را سترون کرده است! آن هاییکه در کشتن فلسطینی ها، عراقی و افغانی لحظه ای تفنگ را بر زمین نمی گذارند، در برابر قدرت نظامی ایران، مانند سگ هاری شدند که فقط پارس می کنند، ولی گاز نمی گیرند! جان کری هم به این موضوع اشاره کرده، و می گوید نتانیاهو فقط پارس می کند، ولی گاز نمی گیرد!
قدرت فرهنگی ایران به قدری قوی است که: حتی خانه های شخصی ابر قدرت ها راهم تسخیر کرده است، رشد فرهنگی ایران هم مانند رشد نظامی، بقدری سریع و بالنده بوده که: ابر قدرت ها نمی دانند از کجا خورده اند! مادر اوباما به مکه می رود و: برای پسرش دعا می کند که به: راه راست هدایت شود . و این درحالی است که او باما، در عالم همجنس گرایی، هنوز به خواستگاری موگابه از: خودش جواب نداده است!
قدرت اقتصادی ایران، از همه قوی تر است و توانسته در زمان جنگ، از قحطی جلوگیری کند و: در زمان صلح از تحریم ها، ضربه ای نخورد. ممکن است عده ای این ها را نبینند و: همیشه تصور کنند اقتصاد ایران بیمار است، ولی خودشان بیمار هستند! نه اقتصاد یا فرهنگ ایران.آن ها قادر به درک پیشرفت های ایران نیستند، یا اصلا نمی خواهند پیشرفت ایران را ببینند،و یا از پیشرفت ایران ناراحت هستند.
در بررسی علت این نوع نگرش، دلایل روشنی به دست می آید : کسانی که ایران را دوست ندارند، اغلب در آرزوی پیوستن به شرق، یا غرب هستند برای آنها شرق یا غرب، آمال آرزو هایشان است. هرکاری در غرب یا شرق انجام شود، خوب است و: هرکاری در ایران انجام شود بداست!
اگر در چین یا آمریکا، قاچاقچی ها را دستگیر کنند و حتی اعدام کنند، بسیار کار خوبی برای حفاظت از: سلامت جامعه انجام می دهند. ولی همین کار اگر در ایران انجام شود، می گویند سیاسی است و حکومت ایران، حقوق بشر را زیر پا می گذارد! اگر دزدی و اختلاس را کشف کنند، و حتی اختلاس گران را اعدام کنند، آنها کار خوبی می کنند، و برای رشد اقتصادی لازم است!
ولی اگر در ایران اختلاس کشف شود، اول می گویند امنیت سرمایه گذاری! به خطر اقتاده و یا می گویند: ملت ایران فاسد است و این ها نمونه خروارها است! برای آمریکا، روسیه و چین جاسوسی می کنند ولی، در تبلیغات و پروپا گاندا، خودشان را بهترین میهن پرست میدانند! میهن پرست هایی که: همکاری باصدام را افتخار می دانستند!
علت اینهمه تضاد فرهنگی، روشن است زیرا، آن ها تحصیلکرده همان جا هستند، و در پروسه فکری آنجا بزرگ شده اند! از امام صادق ع نقل شده: اگر کسی قران بخواند و او جوان باشد، قران با گوشت و خون او عجین و آمیخته می شود. حالا شما ببینید جوانان ما را می فرستند: شرق و غرب تا :بهترین سال های خود را در میان آن ها بگذرانند! آیا می توانند در فضای بهتری فکر کنند؟ یا از نظر آن ها دنیا فقط همانجایی است که: جوانی خود را در آنجا گذاشته اند؟
البته غرب زدگی در ایران شناخته شده است، یعنی هم غرب زدگان زیاد هستند و: هم مخالفان غرب، ولی متاسفانه شرق زدگی مانند موریانه در: رگ و پوست برخی ها جا گرفته ،و خودشان نمی دانند! کسانی که در مسکو تحصیل کرده اند، و یا در چین و کوالالمپور و..همه این ها حامل ویروس: ضد فرهنگی هستند ولی متاسفانه، کمتر به آن توجه می شود.
در همین توافق نامه، بیشترین استفاده را روسیه و چین بردند. زیرا آن ها به سادگی می دیدند که: آمریکا بخاطر مخالفت هایش، هیچگاه نتوانسته از ایران امتیاز بگیرد! اما آن ها در سکوت کامل، دریای مازندران را از ایران گرفتند، ترکستان شرقی در چین را قتل عام کرد، و تایوان را نابود نمود! و این علاوه بر آن است که بازار های ایران، دربست در اختیار آنان قرار گرفت. و نفت ایران با ارزانترین قیمت، به آن ها فروخته شد.
لماذا حق القوة العظمى لا بد من الاعتراف!
إیران حالیا تقف بفخر على القمة، وکل الجهود التی تبذلها الحکومة لانشاء: شرف إیران. القوة العسکریة الإیرانیة فی جمیع البلدان عبرت، وعلى رأس خط أحمر أن أمریکا کانت قد أعلنت، والوقوف. إذا کان الجنین لیس للدفء، فإن أمیرکا مهاجمة إیران.
القوة العسکریة الإیرانیة، تم تعقیم کل الکلاب العالم! هو موضح فی قتل الفلسطینیین والعراقیین والأفغان لا تدع لحظة بندقیة على الأرض، القوة العسکریة ضد إیران، مثل الکلب داء الکلب الذی ینبح فقط، ولکن لیس الغاز! کیری أیضا نشیر، ویقول نتنیاهو اللحاء فقط، ولکن لیس الغاز!
السلطة الثقافیة هی من القوة بحیث أنه حتى المنازل الخاصة القوى العظمى طریقة مهزوما، والتنمیة الثقافیة، فضلا عن النمو العسکری، وتنامی بسرعة هو أن القوى العظمى لا أعرف من أین أکلوا! یذهب والدة أوباما إلى مکة المکرمة لنصلی من اجل ان ابنها: الطریق الصحیح. وبینما أوباما، فی عالم الشذوذ الجنسی، إلا أن التوفیق بین موجابی: إنه لیست هی الحل!
لم القوة الاقتصادیة الإیرانیة، وهی المرة أقوى وقادرین فی الحرب والمجاعة ومنع فی وقت السلم، والعقوبات، ولیس ضربة. البعض لن نرى ذلک والتفکیر دائما للاقتصاد مریض، ولکنها مریضة! غیر قادرة على فهم التطورات فی إیران: الاقتصاد الإیرانی والثقافة لیست، أو لا ترید أن ترى تقدما فی إیران، أو تقدم إیران مستاؤون.
فی قضیة من هذا النوع من المواقف، والسبب واضح: أولئک الذین لا یحبون إیران، وغالبا ما یحلم بالانضمام إلى الشرق، أو الغرب أو الشرق أو الغرب لهم، رغبتهم هی الرغبة. کل شیء یتم فی الغرب أو الشرق، هو جید: کل شیء فی إیران هو سیء!
وإذا کانت الصین أو أمریکا، وتجار اعتقلت وحتى أعدمت، وأنها تعمل بشکل جید لحمایة یفعلون المجتمع الصحیة. ولکن اذا کان فعل الشیء نفسه، ویقول السیاسیة والحکومة الإیرانیة تنتهک حقوق الإنسان! إذا کنت الکشف عن السرقة والاختلاس، ویتم تنفیذه حتى جماعات الضغط، فهی شیء جید، وأنه من الضروری للنمو الاقتصادی!
ولکن إذا تم اکتشاف التزویر فی إیران، وقال الأمنیة الاستثمار الأول! خطر Aqtadh أو یقول الامة الایرانیة فاسدة ولها طن من الأمثلة! لأمریکا وروسیا والصین التجسس، ولکن فی الدعایة وغاندا قوی، المغرور وطنهم أعلم! المصلین الوطن الذی شارک Basdam یعرف فخور!
ومع ذلک، ویرجع ذلک إلى الصراع الثقافی، فمن الواضح أنهم یتلقون تعلیمهم هناک، وکانت عملیة التفکیر هناک عظیم! وقد نقلت الإمام الصادق: إذا کان أحد یقرأ القرآن وهو الشباب، وقال انه المختلطة واختلط القرآن الکریم مع اللحم والدم. الآن ترى ترسل شبابنا: الشرق والغرب: بین لهم قضاء أفضل سنوات عمرهم! یمکنک التفکیر فی أجواء أفضل؟ أو العالم فقط حیث هو أنهم ترکوا شبابهم؟
ومن المعروف رفض الغرب، والأکثر تضررا هم الغرب: خصوم الغرب، ولکن للأسف الشرق هرول مثل النمل الأبیض فی العروق والجلد مکان ما، وأنهم لا یعرفون! أولئک الذین درسوا فی موسکو، أو فی الصین وکوالالمبور. کل هذا الفیروس ومعاداة الثقافة. لسوء الحظ، هناک اهتمام أقل لذلک.
فی الاتفاق، وکانت روسیا والصین الأکثر استخداما. لأنهم رأوا ببساطة أن أمریکا، بسبب معارضتها، لا تنازلات من إیران! لکنه فی الصمت التام، کان بحر قزوین من إیران، ترکستان الشرقیة فی الصین ذبح وتدمیر تایوان! وهذا بالإضافة إلى السوق الإیرانیة، کانت تماما تحت تصرفهم. النفط الإیرانیة وبأقل سعر، وبیعها.