ایرانپیان – یادداشت / ع. چینی چیان: رجب طیب اردوغان، رییس حزب عدالت و توسعه، نخست وزیر سابق و رییس جمهور فعلی ترکیه، پس از رویکرد مردم مسلمان ترکیه به دولت اسلامی، و قربانی شدن حزب رفاه به رهبری اربکان، به عنوان پُل اول، به قدرت رسید و استقبال مردم از او و حزب به اصطلاح اسلامیاش، در مقابل احزاب و ارتش لاییک که از زمان آتاترک به بعد حکومت و کشور را در دست داشتند، سبب خودباوری و تکبرش گردید.
صهیونیسم بینالملل که ترکیه را به لحاظ مردمش و نزدیکی فرهنگش با ایران (به ویژه نسبت به اعراب)، خطر بالقوهی جدی قلمداد میکند، از همین راه وارد شد و همانطور که صدام را به امید "سردار قادسیه" شدن، به اوهام کشاند، اردوغان را به عنوان "الگوی جانشینِ جمهوری اسلامی ایران، برای جهان اسلام شدن" دچار اوهام کرد و تعصبات "ملی – مذهبی" مبنی بر سابقه حکومت عثمانی، بر سرعت غلتیدنش در این دام افزود.
گام نخست برای جذب اذهان عمومی مسلمانان این بود که مقابل اسرائیل عرض اندامی کند، تا تا به جای ایران، مورد توجه و محبوب قلوب مسلمانان کشور خود و جهان واقع شود. از این رو سناریوی حمله اسرائیل به کشتیهای امدادی ترکیه برای غزه و سپس ترک کنفرانس داووس، پس از جدل با شیمون پرز و بچهکُش خواندن اسرائیل برایش طراحی شد.
اما، طولی نکشید که موج بیداری اسلامی به "مصر" کشیده شد و امریکا اکران سناریوی سقوط بشار اسد و تقسیم سوریه را آغاز کرد و در این وسط، ترکیه که از سویی سالها برای عضویت در اتحادیه اورپا باج داده بود و از سویی دیگر با معضل همیشگی اکراد و حزب پ.ک.ک طرف بود و از سویی دیگر (با آمدن اردوغان) هم چنان سودای حکومت عثمانی را در سر داشت، باید خود را نشان میداد.
از این رو ناچار شد که به مصر سفر کند و از مرسی بخواهد که قانون اساسی جدید مصر اسلامی نباشد و مبادا جمهوری اسلامی ایران را الگو قرار دهد – هم چنین مجبور شد تا نه تنها علیه بشار اسد موضع بگیرد، بلکه حتی رسماً اعلام جنگ کرده و پل ارتباطی امریکا و اروپا جهت آموزش و تسلیح شورشیان استقلال طلب آن زمان که اکنون داعش نام دارند، گردد و بر این مواضع پافشاری کند و حتی در مناطق کردنشین عراق و در سوریه، به نفع داعشیها، دست به عملیات نظامی بزند.
این سیاستهای غلط، نه تنها پرده از چهرهی او و حزب عدالت و توسعه برداشت، بلکه اذهان عمومی مردم مسلمان ترکیه را ناخشنود و خشمگین کرد، و این در حالی بود که او همزمان با کاخسازی، سودای سلطنت را در سر میپروراند؛
بدیهی است که این سیاستهای غلط، نه تنها پرده از چهرهی او و حزب عدالت و توسعه برداشت، بلکه اذهان عمومی مردم مسلمان ترکیه را ناخشنود و خشمگین کرد، و این در حالی بود که او همزمان با کاخسازی، سودای سلطنت را در سر میپروراند؛ از این رو غیر مسلمانان نیز بیش از پیش نگران شده و علیه او هم پیمان شدند و کار به شکست حزبش در انتخابات پارلمانی کشید.
حالا اردوغان میخواهد برگردد:
اکنون اردوغان میخواهد برگردد، ولی نه تنها نمیداند چه کند، بلکه راهها برایش مسدود و دربها به رویش بسته شده است.
اردوغانی که پُل ارتباطی و لجستیک امریکا و اروپا برای آموزش و تسلیح تروریستهای داعشی شده بود و دستش به خون مردم بیگناه سوریه نیز آغشته شده بود، امروز (21 خرداد – 11 ژوئن) در جمع دانشجویان گفت:
«غربیها، ترکمنها و عربهای سوریه را بمباران و تروریستهای کُرد را تقویت میکنند»! وی فریاد کنان، با انتقاد از کشورهای غربی شعار میداد: «آنها (غربیها)، ترکمنها و عربهای سوریه را بمباران میکنند و در عین حال "تروریستهای کُرد" را تقویت می کنند که دارند جای ترکمنها و عربها را میگیرند.»
حالا او همان گروههای تروریستی را که حمایت میکرد، آموزش میداد و تسلیح میکرد را «تروریستهای کُرد» میخواند! اما چرا؟
حالا او همان گروههای تروریستی را که حمایت میکرد، آموزش میداد و تسلیح میکرد را «تروریستهای کُرد» میخواند! اما چرا؟
یک گام نزدیکتر به تجزیه ترکیه:
اما چرا اردوغان، داعشیها، طالبانیها، القاعدهایها، نیروهای پیوسته از سعودی، اردن و حتی کشورهای اروپایی را «تروریستهای کُرد» میخواند، مگر نمیداند که آنها فقط تعدادی از اکراد نیستند؟!
چرا، میداند، اما امروز متوجه شده که فریب خورده است و به زودی نوبت به تجزیه کردستان ترکیه، به رهبری عبدالله اوجالان میرسد؛ چرا که طرح تجزیه کشورهای ایران، عراق، سوریه و ترکیه، و ایجاد کردستان مستقل [به عنوان اسرائیل دوم در این منطقه]، هدف و استراتژی قطعی امریکا در به اصطلاح «نقشه جدید خاورمیانه» است.
امروز اردوغان فهمیده که چقدر فریب خورده و به زودی به جای آن که رهبر حکومت اسلامی ترکیه شود، به عنوان یک "خائن" به استقلال و امنیت ترکیه معروف و مشهور خواهد شد و حتی هم پیمانان خارجی و داخلی، حمایتش نکرده و تنهایش خواهند گذاشت. لذا میگوید: «هیچ مساله سیاسی نباید دستاوردهای ترکیه را به خطر بیندازد و تاریخ درباره کسانی که ترکیه را در برزخ رها کنند، قضاوت خواهد کرد.»
او اذعان دارد که کشورش را از حیات، به ممات و برزخی جهنمی کشانده است و اکنون در این برزخ رها شده است و حتی اطرافیانش که سرنوشت شومی را نزدیک میبینند، برای تطهیر خود و نجات از این جهنم برزخی، از او فاصله میگیرند.
خوشحالی صهیونیسم بینالملل، از شکست ترکیه:
اردوغان که از سویی گمان میکرد محبوب دلهای مسلمانان ترکیه واقع شده و اگر آهنگ عثمانیگری ساز کند، محبوبتر نیز خواهد شد و از سویی گمان میکرد که با خوشرقصی برای صهیونیسم بینالملل، مورد حمایت آنان قرار خواهد گرفت، اکنون شاهد ابراز خرسندی غرب و اسرائیل از شکست خود است! چرا که آنان با این مهره بازی کردند و بدیهی است که پذیرای هیچ شکلی از دولت اسلامی، در هیچ کجای جهان نمیباشند و تمام تلاششان برای این است که لاییکها را به قدرت برگردانند.
دموکراسی غرب پسند:
حال که مجلس ترکیه با اکثریتی از لاییکها و اکراد و ... تشکیل خواهد شد تا سیاستهای امریکا هر چه سریعتر محقق گردد، غرب انتخابات ترکیه را مظهر دموکراسی در این کشور میخواند، در حالی که تا چند ماه پیش، مدعی عدم رعایت دموکراسی در ترکیه بود.
فردریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در اظهار نظری پیرامون این انتخابات گفت: «این نشانه روشنی از دمکراسی در ترکیه بود.» او افزود: «مهم این است که همه احزاب بااهمیت در مجلس ترکیه نماینده داشته باشند.»
خبرگزاری آلمان در ذیل جمله او به صراحت مینویسد: «این اشارهای بود به حزب دمکراتیک خلقها که حزبی کُردی است که برای اولین بار موفق شد به حد نصاب لازم برای فرستادن نماینده به مجلس برسد.»
آماندا پاول، از موسسه پژوهشی "مرکز سیاسی" در بروکسل به DW میگوید: «نمانیدگان اتحادیه اروپا در محافل خصوصی ازاین خوشحالند که حزب حاکم عدالت و توسعه اکثریت مطلق خود را در مجلس ترکیه از دست داد». او افزود: «این خوشحالی به ویژه به خاطر نگرانی آنها از قدرتطلبیهای این حزب، بخصوص شخص رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه است و خیلیها امیدوارند که نتایج این انتخابات بتواند ترکیه را به مسیر دمکراسی بیاندازد.»
آلکساندر گراف لمبزدورف، از حزب لیبرال آلمان از دست دادن اکثریت حزب عدالت و توسعه را "دست رد انتخابکنندگان به رویاهای جاهطلبانه اردوغان و شکست طرح اسلامی کردن زندگی عمومی ترکیه" قلمداد میکند.
اوباما و احزاب و قدرتهای امریکایی نیز خرسندی خود را به صراحت اعلام کردند و شکست اردوغان را نماد و آغازی برای بازگشت ترکیه به دموکراسی خواندند.
چپهای امریکایی در ترکیه:
در اوایل انقلاب اسلامی ایران، اذهان عمومی گمان داشتند که مخالفین به دو دسته تقسیم میشوند: یکی لیبرالها – ملی، مذهبیها و لاییکها هستند که گرایش به غرب دارند – و یکی گروههای چپگرا هستند که گرایش به شوروی (سابق) دارند. لذا وقتی امام گروهکهای تروریستی را «چپهای امریکایی» خواندند، همه تعجب کردند که "مگر چپ هم امریکایی میشود؟!" اما دیری نگذشت که دیدند همه آنها پس از ارتکاب به قتل و خونریزی و ترور و جاسوی ... و البته شکست، به امریکا و اروپا گریختند و حتی یک نفر از آنان به روسیه، چین، کوبا، چکسلواکی و ... نرفت.
در ترکیه نیز اینگونه نمایش داده میشد که گروههای تجزیه طلب کُرد، از جمله قویترین آنها که ب.ک.ک میباشد و شخص عبدالله اوجالان (رهبر این گروه)، همه گرایش به شوروی (سابق) دارند و حتی پرچمشان قرمز و با نماد داس و چکش بود.
در ترکیه نیز اینگونه نمایش داده میشد که گروههای تجزیه طلب کُرد، از جمله قویترین آنها که ب.ک.ک میباشد و شخص عبدالله اوجالان (رهبر این گروه)، همه گرایش به شوروی (سابق) دارند و حتی پرچمشان قرمز و با نماد داس و چکش بود.
اما، در همان زمان نیز پ.ک.ک، مورد حمایت شدید اروپا قرار داشت، به فراریان این حزب سریعاً پناهندگی میداد – همسر ژیسکار دستن، رییس جمهور وقت فرانسه، انجمن حمایت از آنان را تأسیس کرد ...، و خلاصه وقتی عبدالله اوجالان دستگیر شد، به ترکیه اجازه هیچ تعرضی به او داده نشد. چرا که برای امروز و فردا، در آب نمک سیاستهای امریکایی خوابیده بود.
امروز امریکا، اروپا و اسرائیل، حامی کُردهای تجزیه طلب ترکیه شدهاند – موفقیت آنان را سمبل دموکراسی در ترکیه میخوانند ... و دیر یا زود، از شورش آنها برای تجزیه دفاع خواهند کرد، درست مثل سوریه. چنان که امریکا پس از سقوط صدام و حضور نظامی در عراق، قبل از هر کاری، از استقلال کرُدستان عراق حمایت کرد و پس از پیروزی انقلاب، قبل از هر کاری به تجزیه کردستان ایران طمع کرد.
و در خاتمه باید اشاره نمود که البته چنین نیست که اردوغان در راستای تحقق سیاستهای امریکا و صهیونیسم بینالملل نبود، بلکه انتظار نداشت که خودش به دام بیافتد و نقشه حذف او این چنین طراحی گردد.
مرتبط:
*- تلاش امریکا برای تبدیل کردستان به اسرائیل دوم و نقش آفرینی ترکیه (14 اسفند 1390)
*- ترکیه و تلاش برای تقدیم اراضی به صهوینستها بدون جنگ/آنتالیا، اهدای زمین به مسیحیان و روستای اسرائیلی! (26 بهمن 1390)