سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسمه تعالی نمره بیست نصرالله در مدیریت تحولات (یادداشت روز) س
سخنان روز جمعه آیت‌الله مجاهد، سیدحسن نصرالله که به مناسبت سالگرد پیروزی درخشان لبنان در جنگ 33 روزه بر رژیم صهیونیستی ایراد شد، مثل همیشه پرنکته بود. او در تحلیل تحولات لبنان به موضوع مهمی اشاره کرد که خود یک پیروزی بزرگ سیاسی برای لبنان به حساب می‌آید.
از مهر ماه سال گذشته، یک جریان سیاسی با کارگردانی آمریکایی‌ها در لبنان راه افتاد و تا امروز ادامه دارد. این جریان سیاسی «انحلال ساختارهای حقوقی و سیاسی لبنان» را دنبال می‌کرد. آمریکایی‌ها با به میدان آوردن عده قلیلی که عدد آنان هیچ‌گاه از حدود 15 هزار نفر فراتر نرفت اما به علت توسل به شرارت و درگیری، «بسیار» دیده می‌شدند، تلاش کردند تا در این کشور «خلأ سیاسی» پدید آورند و پس از آن و با تحمیل دوره‌ای از بی‌ثباتی و ترور، وضع جدیدی که در آن مقاومت لبنان مضمحل شده و یا به حاشیه رفته باشد، به وجود آورند. مهم‌ترین نکته این تحول خلاص کردن رژیم اسرائیل از یک «هماورد قدرتمند» بود که نتوانسته بودند آن را در درگیری‌های مختلف از پای درآورند. ادامه مطلب...
+ نوشته شـــده در دوشنبه 99/5/27ساعــت 10:18 صبح تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی نمره بیست نصرالله در مدیریت تحولات (یادداشت روز) س
سخنان روز جمعه آیت‌الله مجاهد، سیدحسن نصرالله که به مناسبت سالگرد پیروزی درخشان لبنان در جنگ 33 روزه بر رژیم صهیونیستی ایراد شد، مثل همیشه پرنکته بود. او در تحلیل تحولات لبنان به موضوع مهمی اشاره کرد که خود یک پیروزی بزرگ سیاسی برای لبنان به حساب می‌آید.
از مهر ماه سال گذشته، یک جریان سیاسی با کارگردانی آمریکایی‌ها در لبنان راه افتاد و تا امروز ادامه دارد. این جریان سیاسی «انحلال ساختارهای حقوقی و سیاسی لبنان» را دنبال می‌کرد. آمریکایی‌ها با به میدان آوردن عده قلیلی که عدد آنان هیچ‌گاه از حدود 15 هزار نفر فراتر نرفت اما به علت توسل به شرارت و درگیری، «بسیار» دیده می‌شدند، تلاش کردند تا در این کشور «خلأ سیاسی» پدید آورند و پس از آن و با تحمیل دوره‌ای از بی‌ثباتی و ترور، وضع جدیدی که در آن مقاومت لبنان مضمحل شده و یا به حاشیه رفته باشد، به وجود آورند. مهم‌ترین نکته این تحول خلاص کردن رژیم اسرائیل از یک «هماورد قدرتمند» بود که نتوانسته بودند آن را در درگیری‌های مختلف از پای درآورند. ادامه مطلب...
+ نوشته شـــده در دوشنبه 99/5/27ساعــت 10:18 صبح تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان جمعهشب به مناس

سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان جمعه‌شب به مناسبت چهاردهمین سالروز پیروزی مقاومت لبنان در جنگ 33 روزه (2006) سخنرانی کرد.

دبیرکل حزب‌الله در ابتدا گفت که به دلیل شیوع کرونا و شرایط لبنان از جمله انفجار اخیر در بندر بیروت، این جنبش تصمیم گرفته است، به جای جشن گرفتن سالروز پیروزی در برابر دشمن صهیونیست، به سخنرانی امشب اکتفا کند.

سید حسن نصرالله این پیروزی را به مردم لبنان و گروه‌های مقاومت و خانواده‌های شهدا تبریک و تهنیت گفت و یاد شهیدان، عماد مُغنیه، مصطفی بدر الدین و شهید سردار حاج قاسم سلیمانی را گرامی داشت.

دبیرکل حزب‌الله لبنان گفت، برای اولین بار در چنین سالروزی یاد یک شهید دیگر را گرامی می‌دارد و گفت، شهید حاج قاسم سلیمانی در فرماندهی مرکزی جنگ 33 روزه نقشی مهم داشت.

جنگ 33 روزه خواسته آمریکا بود

سید حسن نصرالله جنگ تموز (33 روزه) را جنگ واقعی دانست و گفت که دشمن صهیونیستی این جنگ را «جنگ دوم لبنان» نام‌گذاری کرد و این جنگ در حقیقت، تصمیم ایالات متحده آمریکا بود و رژیم صهیونیستی آن را به لبنان و مقاومت تحمیل کرد.

 

پیامدها و نتایج جنگ

وی گفت که پیروزی مقاومت در این جنگ سه پیامد و نتیجه راهبردی برای منطقه داشت: نخست، توقف و شکست طرح خاورمیانه جدید که جورج بوش پسر، رئیس جمهور وقت آمریکا، آن را برای منطقه و در نهایت سرنگونی جمهوری اسلامی ایران آماده کرده بود، یکی از آن‌ها بود.

سید حسن نصرالله ادامه داد: «همه اسناد نشان می‌دهد که جنگ علیه لبنان بخشی از این طرح بود و این گونه برنامه‌ریزی شده بود که لبنان تحت یوغ و هیمنه آمریکا قرار بگیرد و مسئله فلسطین تصفیه شود».

او با بیان اینکه نتایج پیروزی در این جنگ همچنان بر رژیم صهیونیستی سایه افکنده است، اظهار داشت: «جنگ تموز حقیقت رژیم [صهیونیستی] و سطح سستی شبکه نظامی، امنیتی و جبهه داخلی و میزان [پایین] استقامت آن را بر ملا کرد برای همین دنیا وارد عمل شد تا جنگ را متوقف کند. این جنگ آثار عمیقی برجا گذاشته که تا امروز باقی مانده حال آنکه 14 سال گذشته است. آثار این شکست برای رژیم اسرائیل باقی مانده است».

سید حسن نصرالله در ادامه، در تشریح نتیجه سوم پیروزی در جنگ 33 روزه نیز گفت: «از دیگر نتایج این جنگ این بود که مقاومت  در جنگ تموز [33 روزه] موفق شد قواعد نبرد را از طریق توازن بازدارندگی تغییر بدهد و معادله‌ای بر دشمن اسرائیلی تحمیل کرد که این کشور را تا به امروز حمایت می‌کند».

دستاوردهای دو جنگ علیه لبنان

او گفت که دستاورد جنگ سال 2000، آزادسازی لبنان و اخراج نیروهای صهیونیستی از خاک این کشور بود ولی دستاورد جنگ 2006 حمایت لبنان است؛ در این جنگ حزب‌الله توانست معادله طلایی خود «معادله راهبردی بازدارندگی» را بر رژیم اسرائیل تحمیل کرد.

سید حسن نصرالله گفت به از این جنگ، اسرائیلی‌ها برای اولین بار بود که با خطر موجودیت رژیم صهیونیستی در منطقه مواجه شدند و آثار شکست نظامی و روانی آن همچنان ادامه دارد و طی این مدت (14 سال) همواره آن‌ها را نگران کرده است.

دبیرکل حزب‌الله گفت: «اسرائیلی‌ها در این جنگ (33 روزه) شکست خوردند و می‌دانند که در هر جنگ اسرائیلی در آینده [علیه ما] هرگز نخواهند توانست حزب‌الله را تضعیف کند. برای همین آن‌ها به ابزارهای دیگری روی آورده‌اند و شرایط امروز لبنان نیز بخشی از این نبرد است».

سید حسن نصرالله با بیان اینکه «مقاومت مانعی بر سر طمع‌ورزی‌های اسرائیل است»، تصریح کرد: «اگر ما [حزب‌الله] دست از مقاومت برداریم –که این پیشنهاد به ما همیشه مطرح بوده- اگر این پیشنهاد را بپذیریم، از لیست تروریسم خط می‌خوریم و از عزیزترین دوستانشان خواهیم شد و حتی برای ما می‌جنگیدند که اصلا وارد دولت هم بشویم».

نصرالله: پاسخ اسرائیل را خواهیم داد

سید حسن نصرالله به شهادت نیروی خود در دمشق به دنبال حمله هوایی رژیم صهیونیستی اشاره کرد و گفت: «اسرائیل به خوبی می‌داند که حزب‌الله به شهادت نیروی خود واکنش نشان خواهد داد؛ لذا اقدام به اتخاذ اقداماتی در امتداد مرزهای لبنان کرد و حتی دستور داد به نیروهایش یک لنگه پا بایستند (آماده باشند) تا مبادا حزب‌الله بتواند به آن‌ها صدمه‌ای وارد کند و یا واکنشی داشته باشد. تصمیم ما، این بود که به این حمله پاسخ دهیم؛ پاسخی که هدف از آن تثبیت قواعد درگیری است و باید حساب شده و جدی باشد».

او آمادگی ارتش رژیم صهیونیستی از زمان به شهادت رسیدن «محسن کامل محمد» را بخشی از مجازات این رژیم توسط حزب‌الله دانست و گفت: «امشب دوست دارم بگویم که این پاسخ همچنان پابرجاست و مسئله، مسئله وقت است و آن‌ها باید منظر پاسخ مقاومت باشند».

توافق امارات و اسرائیل؛ برخی نوکر آمریکا هستند

سید حسن نصرالله در واکنش به توافق دیروز امارات و رژیم صهیونیستی بر عادی‌سازی روابط گفت که حزب الله در لبنان هرگز از این تصمیم و توافق شوکه نشد؛ چرا که این توافق در ضمن مسیر طبیعی‌ای بود که آن‌ها آن را در پیش گرفته‌اند.

او در مورد زمان اعلام این توافق نیز گفت که زمانبندی این توافق نشان می‌دهد که برخی از رژیم‌های عربی منطقه، «نوکر» آمریکایی‌ها هستند.

دبیرکل حزب‌الله لبنان گفت که امارات با توافق مذکور برای ترامپ خدمت انتخاباتی و سیاسی کرده و برآورد حزب الله این است که از امروز تا انتخابات آمریکا (13 آبان) این رژیم‌ها توافق صلح با اسرائیل را امضا خواهند کرد.

سید حسن نصرالله گفت: «تا روز انتخابات ترامپ به دوشیدن رژیم‌های عربی در خلیج فارس از نظر مالی، اخلاقی و دینی ادامه خواهد داد و همه‌ی این اقدامات در راستای خوش خدمتی به ترامپ و نتانیاهو است».

دبیرکل حزب‌الله لبنان افزود: «اقدام رسانه‌های عربی در بزرگ‌خواندن چیزی به نام خطر ایران، همه‌اش فریب برای صلح با اسرائیل است حال آنکه برای تماس محرمانه با ایران تلاش می‌کنند و آرزو می‌کنند به جایی برسند که همزمان با ایران و اسرائیل روابط خوبی داشته باشند».

او  توافق امارات و رژیم تل‌آویو را از این حیث که پرده‌ها را کنار زده است، ابراز خرسندی کرد و گفت:‌«اساسا اینکه نقاب‌ها کنار رود خوب است [تا چهره واقعی برخی حکام عربی رو شود] باید چهره دروغگوها و خائننان و کسانی که از پشت خنجر می‌زنند برای مردم روشن شود تا مردم دوست را از دشمن تشخیص دهند».

انفجار بیروت و فرضیه‌های مربوط به آن

دبیرکل حزب‌الله در ادامه سخنان خود به انفجار بندر بیروت اشاره کرد و گفت دو فرضیه در ورای این انفجار است؛ یا این انفجار حادثه بوده و یا اینکه اقدام خرابکارانه بوده است.

او گفت که آنچه به حز‌ب‌الله مربوط میشود و با آن سرو کار دارد، امنیت مستقیم در مقاومت است و حزب‌الله این توانایی و قدرت را ندارد که مسئولیت کامل امنیت ملی لبنان را بر عهده بگیرد.

سید حسن نصرالله گفت اگر ثابت شود که علت انفجار بندر بیروت اقدامی خرابکارانه بوده، باید بررسی کرد چه کسی عاملش است و اگر اسرائیل بود باید نشست و بررسی کرد. باید به مردم پاسخ داد. ولی این مسئله قبل از هر چیزی نیاز به تحقیق و اثبات دارد.

دبیرکل حزب‌الله لبنان گفت که اگر اسرائیل در این انفجار دست داشته باشد و اف.بی.آی آمریکا وارد تحقیقات در این حادثه شود، این تحقیقات به نتیجه‌ای نخواهد رسید.

اگر اسرائیل در انفجار دست داشته باشد ...

سید مقاومت گفت: «اگر نتیجه این شود که مقاومت پاسخ دهد، حزب‌اللهی که از پاسخ به کشته شدن یکی از مجاهدانش صرف‌نظر نمی‌کند و اصرار می‌کند که معادله نبرد را تثبیت کند، نمی‌تواند در مقابل این جنایت با این حجم ساکت بماند و اگر اسرائیل پشتش باشد در همین حجم تاوانش را خواهد داد».

او افزود: «حزب‌اللهی که برای شهادت نیروی‌اش، ارتش اسرائیل را به حالت آماده‌باش درآورده و تأکید کرده است انتقام او را خواهد گرفت، چگونه می‌تواند در برابر چنین جنایتی و کشتار ده‌ها نفر (در صورت دست داشتن رژیم صهیونیستی) سکوت کند؟».

سید حسن نصرالله گفت که در چنین شرایط، مهم‌ترین چیزی که بعد از اینچنین مصیبتی می‌تواند شکل بگیرد و از اولین مولفه‌های همبستگی، حفظ نهادهای کشور است و برخی از نیروهای سیاسی و رسانه‌ها از همان روز اول شروع کردند و تلاش داشتند از درد و رنج مردم سوء استفاده کنند و میشل عون، رئیس جمهور را مسئول این انفجار دانستند.

دبیرکل حزب‌الله لبنان گفت: «برخی پس از این انفجار دنبال ساقط کردن تمامیت کشور بودند نه فقط پارلمان. برخی تماس‌هایشان را برای ایجاد استعفای جمعی آغاز کردند یعنی ساقط کردن پارلمان. این اقدام شکست خورد. میشل عون کسی نیست که بتوانند با دشنام و دروغ سرنگونش کنند».

شباهت امروز لبنان به دو سال پیش

وی گفت که شرایط بعد از حادثه انفجار بیشتر شبیه به شرایط لبنان بعد از گروگان‌گیری سعد الحریری، نخست‌وزیر وقت در عربستان سعودی است و برخی طی روزهای گذشته خواستند همان سناریو را اجرا کنند.

دبیرکل حزب‌الله گفت: «همانگونه که ما در این شرایط مخالفت استعفای حریری بودیم در این منقطع هم مخالف استعفای حسان دیاب بودیم. هدف از طرح سرنگونی دولت، سوق دادن لبنان به جنگ داخلی است».

او گفت که حزب‌الله اقدام نخست‌وزیر حسان دیاب و استعفای برخی از وزرا را درک می‌کند و امیدوار است که همه آن‌ها به وظایف و مسئولیت‌هایشان عمل کنند تا اینکه دولت جدید در لبنان تشکیل شد.

سید مقاومت در ادامه به تشکیل دولت جدید (طی دو ماه آینده) و نحوه تشکیل آن اشاره و خاطر نشان کرد که نیاز امروز لبنان دولتی است قوی که از نظر سیاسی مورد حمایت و حفاظت باشد.

او گفت که هرکسی در لبنان مأمور به تشکیل کابینه باشد، حزب‌الله از او خواهد خواست هرچه سریعتر دولت فراگیر و «دولت وحدت ملی» را تشکیل دهد. سید حسن نصرالله درخواست‌ها مبنی بر تشکیل «دولت بی‌طرف» را با توجه به تجارب گذشته در لبنان، وقت‌کشی دانست و گفت که چیزی به نام «بی‌طرفی» وجود ندارد؛ چرا که همه جریان‌ها و گروه‌های سیاسی دارای اهداف و خواسته‌هایی هستند.

دادگاه رسیدگی به ترور رفیق الحریری

دبیرکل حزب‌الله در ادامه به نزدیک شدن زمان قرائت حکم دادگاه ویژه رسیدگی به ترور «رفیق الحریری»، نخست‌وزیر سابق لبنان اشاره داشت و گفت که حکم این دادگاه به احتمال زیاد علیه مقاومت باشد چرا که نتیجه تحقیقات از پیش مشخص است و موضع حزب‌الله رد همه اتهام‌ها علیه نیروهایش است.

او گفت از نظر حزب‌الله این حکم دادگاه که قرار است صادر شود، در حکم این است که گویا صادر  نشده است. سید حسن نصرالله از لبنانی‌ها خواست در رابطه با این حکم هشیار باشند چرا که برخی تلاش خواهند کرد برای حمله به مقاومت در لبنان، از این حکم سوء استفاده کنند.

کرونا، عاشورا و حزب‌الله

سید حسن نصرالله در بحث کرونا نیز اظهار داشت که شمار مبتلایان به این ویروس و فوتی‌ها رو به تزاید است، از این روز از همه لبنانی‌ها خواست به وظایف دینی و انسانی خود عمل کرده و از ماسک استفاده کنند و فاصله گذاری اجتماعی و همه پروتوکل‌‌ها را رعایت کنند.

دبیرکل حزب‌الله گفت که با جنبش امل درباره نحوه برگزاری مراسم سوگواری اباعبدالله الحسین (ع) گفت‌وگوهایی صورت گرفته و دوشنبه آینده در این باره صحبت خواهد کرد.

سید حسن نصرالله در پایان اظهار داشت که بر خلاف ادعای برخی رسانه‌ها که می‌گویند، حزب‌الله ترسیده یا وضع بحرانی دارد، گفت که بر خلاف این ادعاها، حزب‌الله و متحدان محلی و منطقه‌ای این جنبش «راحت هستند».

او به هواداران و طرفداران مقاومت در لبنان توصیه کرد خشم و غضب خود را از آنچه می‌بیند و می‌شوند، کنترل کنند و صبور باشند؛ چرا که در آینده چه‌بسا از آن برای اینکه لبنان به جنگ داخلی سوق پیدا نکند، استفاده کنند.

سید مقاومت در پایان گفت: «حمایت از لبنان در گرو چنگ‌زدن به مقاومت و شکیبایی در برابر هرگونه فشارهاست و منطقه و جهان شاهد تحولات بزرگی است».


+ نوشته شـــده در شنبه 99/5/25ساعــت 10:55 صبح تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی پروژه تخریب و آشوب و پاسخ مقتضی جبهه مقاومت (یادداشت
.
کاریکاتور| نقش آمریکا و رژیم صهیونیستی در لبنان
  1- اتفاقات این روزهای لبنان را باید در ظرفی بزرگ‌تر و در متن تحولات منطقه غرب آسیا دید. این رویکرد، به تحلیلگران کمک می‌کند تا از عملیات فریب دشمن مصون بمانند. گزاره اصلی این است که موازنه قدرت در منطقه، در مقایسه با سده گذشته و حتی 10- 15 سال اخیر، با تغییرات جدی مواجه شده و عملیات چتربازانه غرب برای قبضه قدرت، تقریبا امری نزدیک به محال شده است. این سخن بدان معنا نیست که استعمارگران، نقشه‌های پیچیده و خطرناک نمی‌کشند و باید از تحرکات آنها چشم پوشید. اتفاقا باید حزم و تدبیر و مجاهدت را دوچندان کرد. اما ضمنا مراقب بود تا در تله بزرگ‌نمایی جریان غربگرا و کتمان توانمندی‌های جبهه مقاومت گرفتار نشد.
2- غربی‌ها در قرن گذشته و حتی دو دهه قبل، با کودتا و یا جنگ‌های کوتاه چند روزه و یک هفته‌ای، تکلیف ایران و عراق و فلسطین و سوریه و لبنان و مصر و اردن را یکسره می‌کردند. اما حالا در پس شکست در جنگ‌های افغانستان و عراق و سوریه و لبنان و فلسطین و یمن، مجبورند در کنار جنایت‌های همیشگی، تن به پیچیدگی‌های شطرنج سیاست بدهند و غالباً هم ببازند. در واقع بخش‌های مهمی‌ از منطقه، از وضعیت مستعمره که غربی‌ها برای آن حاکم می‌گماشتند، خارج شده است. آخرین بار آمریکایی‌ها در عراق فرماندار نظامی گماشتند اما با رای مردم، تحقیر شدند.
3- آمریکا و متحدانش پس از شکست در دو جنگ مستقیم و نیابتی، از تابستان سال گذشته، آشوب‌های خشونت باری را در پوشش اعتراضات اقتصادی در عراق و لبنان تدارک کردند. آنها سپس کوشیدند آشوب را به داخل ایران گسترش دهند. یک مشخصه این اغتشاشات در منطقه، بزرگ‌نمایی تحرکات اقلیت خشونت‌طلب و اوباش برای عملیات «مردم‌ربایی» و جازدن خشونت‌طلبان رادیکال به‌عنوان «اکثریت مردم» است. سوگیری این پروژه، کاملاً ‌تروریستی و رعب‌افکنانه است؛ شبیه کاری که با داعش در عراق و سوریه و با فالانژیست‌ها در لبنان انجام دادند؛ شبیه عملیات ناکام گروهک‌ها در اوایل دهه شصت در ایران. این پروژه با ایراد ضربه و شوک، نفوذ دادن مزدوران در صف معترضان، ارتکاب رفتارهای خشونت‌بار و رعب‌افکنانه برای مجبور کردن دولت مستقر به کناره‌گیری، ایجاد بن‌بست در راه تشکیل دولت، و حاکم کردن بی‌ثباتی و هرج و مرج است تا سپس در صورت امکان، مسیر مداخله خارجی فراهم شود. این سناریو به شکل نصف و نیمه در عراق به اجرا درآمد اما گروه‌های عضو ائتلاف مقاومت و نمایندگان آنها در پارلمان به‌طور نسبی توانستند بر مشکل فائق شوند و ضمن تشکیل دولت موقت، آتش فتنه را فرو بنشانند و راه را برای انتخابات پارلمانی در چند ماه آینده و تشکیل دولت جدید هموار کنند.
4- در ماجرای لبنان، اگر در انتقال 2750 تن نیترات آمونیوم به بندر بیروت شک نکنیم، دپوی آن برای پنج سال و سپس انفجار آن که 200 کشته و 6 هزار مجروح بر جای گذاشت، حتما شک‌بر‌انگیز است. مواضع تحریک‌آمیز ‌ترامپ و ماکرون و همچنین سعد حریری و برخی محافل غربگرا، این گمانه را که نقشه آشوب از مدت‌ها قبل بازسازی شده بود، تقویت می‌کند. وگرنه دلیلی ندارد متهمان زنجیره «جنگ و تحریم و خیانت و فساد و ناکارآمدی بوروکراتیک» در لبنان، بلافاصله معرکه بگیرند و رئیس‌جمهور فرانسه در رفتاری غیردیپلماتیک دعوت به اعتراض خیابانی کند! لبنان سال‌ها مستعمره فرانسه بود و پس از استقلال هم، دولت غالباً در اختیار غربگرایان بوده که حاصل آن، فساد و ناکارآمدی موجود است. درباره انفجار اخیر هم، رئیس اداره گمرک لبنان گفت «آژانس‌‌های امنیتی لبنان بارها خطر انفجار مواد محترقه در بندر بیروت را به کابینه حریری یادآور شده بودند اما آنها واکنشی نشان ندادند».
5- آشوب در لبنان به اواخر مهرماه سال گذشته برمی‌گردد که در پی سوء‌مدیریت دولت سعد حریری و اعتراضات پدید آمده، برخی اضلاع طیف غربگرای 14 مارس تلاش کردند بی‌ثباتی سیاسی ایجاد کنند. آن نقشه خائنانه با درایت دبیرکل حزب‌الله ناکام ماند. طیف غربگرا هرچند متهم اول فساد و ناکارآمدی دولت لبنان هستند، کوشیدند در آتش بی‌ثباتی در کف خیابان بدمند. اما سید حسن نصرالله به جای گروکشی و موج‌سواری، آب بر آتش فتنه ریخت و گفت «باید با مسئولیت‌‌پذیری سخن گفت. همه باید در برابر شرایط خطیر کشور مسئولیت‌‌پذیر باشند. برخی می‌خواهند از مسئولیت شانه خالی کنند. این، نشانه عدم وجود عرق ملی و ارزش‌های اخلاقی و انسانی در قبال سرنوشت مردم است... شایسته نیست برخی که در همه دولت ‌ها حضور داشتند؛ اکنون سوار بر موج شده و مطالبه مبارزه با فساد کنند. با بحران جدی درخصوص عدم اعتماد مردم به مسئولان مواجه هستیم. از کناره‌گیری دولت حمایت نمی‌‌کنیم و دلیل آن هم این است که امکان ندارد دولت جدید طی یک سال تشکیل شود. اگر وقت آن برسد که حزب‌الله به خیابان بیاید، ما را در خیابان خواهید دید و همه معادلات تغییر خواهد کرد. آن وقت تا زمانی که اهداف محقق نشود، تجمعات را‌ ترک نمی‌کنیم».
6- اما در آن شرایط، سعد حریری برای چندمین‌بار خیانت کرد و به مثابه یک مهره سوخته و تاریخ مصرف گذشته، تحت فشار خارجی، از نخست‌وزیری استعفا داد. او سه سال قبل هم در جریان سفر به ریاض، در اثر رفتار تحقیرآمیز مقامات سعودی و بازداشت یازده ساعته، بیانیه استعفا را در پایتخت عربستان قرائت کرده بود! حریری 18 روز بعد در حالی که دو فرزندش همچنان در گروگان سعودی‌ها بودند، به فرانسه رفت و پس از ملاقات با ماکرون، به لبنان بازگشت. حریری متولد عربستان است و تا سال 2005 که پدرش ‌ترور شد، در عربستان اقامت داشت و بخشی از کارهای بازرگانی پدرش را اداره می‌کرد. او دارای تابعیت سعودی و فرانسوی است. ویکی ‌لیکس چند سال قبل، سندی را که جفری فلتمن سفیر وقت آمریکا به وزارت خارجه فرستاده بود، منتشر کرد. این سند نشان می‌ داد حریری به مواد مخدر اعتیاد دارد و همین باعث اضطراب‌ و عدم تمرکز وی می‌شود. نیویورک‌‌تایمز هم سال 2013 فاش کرد حریری برای رابطه با یک مدل آفریقایی، 15/3 میلیون‌ دلار پرداخته است. فردی با این مختصات، برای سال‌ها نخست‌وزیر لبنان بود و همین موجب تعمیق فساد و ناکارآمدی‌هایی شد که حالا خود او معترض آنهاست!
7- اواخر آذرماه 1398، پس از استعفای حریری، حسان دیاب با 69 رأی نمایندگان پارلمان، مأمور تشکیل کابینه جدید شد. (اکثریت 128 کرسی‌ پارلمان لبنان در اختیار حزب‌الله و متحدینش است که در انتخابات 2018 انتخاب شده‌اند). همان زمان، حزب‌ القوات‌ اللبنانیه وابسته به جعجع، در کنار جریان «المستقبل» سعد حریری» و «التقدمی ‌الاشتراکی» ولید جنبلاط اعلام کردند در دولت جدید مشارکت نمی‌کنند. 8 ماه بعد، طیف مذکور به نمایندگی از غرب، خواستار استعفای دولت دیاب شده‌اند و حال آنکه حتی در این صورت نیز، با توجه به اکثریت پارلمانی ائتلاف مقاومت، غربگرایان نمی‌توانند موفقیتی کسب کنند؛ بنابراین در ادامه نمایش پایبندی به دموکراسی برای انحلال پارلمان هم فشار می‌آورند؛ نمایش کامل دموکرات بودن غربگرایان! گفتنی است نامزد سال گذشته این طیف و آمریکا، نواف سلام بود که بیشتر از 14 رای را در مقابل 69 رای حسن دیاب کسب نکرد. جریان دست‌نشانده غرب، در لبنان نیز مثل عراق، مشکل اکثریت پارلمانی را دارد و در واقع به‌خاطر خیانت‌هایش، نفوذ سابق را از دست داده و در اقلیت مردمی قرار گرفته است. این طیف در چند روز گذشته ضمن راه‌اندازی تحرکات چند هزار نفره خیابانی و حمله به پارلمان و‌ اشغال برخی وزارتخانه‌ها، تصویری کامل از رفتار فالانژیستی را به نمایش گذاشتند.
8- آشوب اخیر لبنان پس از اعلام حمایت سفارت آمریکا و اظهارات تحریک‌آمیز رئیس‌جمهور فرانسه شدت گرفت. در آبرومندی ماکرون همین بس که ماه‌ها سرگرم سرکوب بی‌سابقه معترضان فرانسوی بود و حالا نگران مردم لبنان شده. انگار بالماسکه است و می‌توان با لباس مبدل، خود را آدم دیگری
جا زد. فرانسه در دوره ریاست ماکرون، بدترین شرایط اقتصادی، نارضایتی و طغیان اجتماعی، و بی‌ثباتی سیاسی چند دهه اخیر را سپری کرده است. دست بر قضا آمریکا و رژیم صهیونیستی نیز شاهد بی‌سابقه‌ترین از هم گسیختگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هستند تا جایی که مدیریت ‌ترامپ از سوی سارکوزی (رئیس‌جمهور اسبق فرانسه) به‌عنوان «نشانه وخامت حال غرب
و نه علت آن» ارزیابی شد. در کنار آشوب‌زدگی آمریکا و فرانسه، آشفتگی در رژیم صهیونیستی باعث شده ظرف یک سال و نیم اخیر، سه بار پارلمان و کابینه منحل و انتخابات پارلمانی زودهنگام برگزار شود. تل‌آویو و برخی مناطق دیگر ماه‌هاست شاهد آشوب و اعتراضات خیابانی گسترده است. بی‌تردید بخشی از این پریشانی، حاصل کمانه کردن نقشه‌های غرب در منطقه غرب آسیاست. ناکامی‌های آمریکا با شکست در پروژه فشار حداکثری به ایران، وارد مرحله تازه‌ای شده و برکناری برایان هوک مدیر گروه اقدام علیه ایران، نشانه‌ای جدید از آن است.
9- در مواجهه با دشمنان عنود جبهه مقاومت، یک نکته مهم راهبردی وجود دارد. اگر دشمن جنگ رویارو کرد، باید جنگ رویارو کرد اما اگر ‌تروریسم و خرابکاری اقتصادی- امنیتی پیشه کردند، طبعا باید مشابه همین شیوه را علیه امنیت و شریان‌های اقتصادی و امنیتی آنها به کار گرفت. این رهنمود راهبردی امام خمینی است که فرمود «امروز با جمود و سکون و سکوت باید مبارزه کرد و شور و حال حرکت انقلاب را پا برجا داشت. همه باید بدانند که غرب و شرق تا شما را از هویت اسلامی‌‌تان- به خیال خام خودشان- بیرون نبرند، آرام نخواهند نشست. نه از ارتباط با متجاوزان خشنود شوید و نه از قطع ارتباط با آنان رنجور، همیشه با بصیرت و با چشمانی باز به دشمنان خیره شوید و آنان را آرام نگذارید که اگر آرام گذارید، لحظه‌‌ای آرامتان نمی‌‌گذارند».
(صحیفه امام، ج‏21، صفحات 326 تا 329).
محمد ایمانی

+ نوشته شـــده در سه شنبه 99/5/21ساعــت 11:14 صبح تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی برآشفتگی روزنامههای زنجیرهای از شهامت صداوسیما در پخش

 

به نظر می‌رسد پرده برداشتن از واقعیت‌ها درباره نقش یک جریان خاص در گسترش فساد به‌ویژه در حوزه مسکن، سبب شده تا محاسبات اتاق فکر این جریان کاملاً به هم ریخته و آنها را در مقابل مطالبه عمومی مردم قرار دهد.  
برآشفتگی روزنامه‌های زنجیره‌ای از شهامت صداوسیما در پخش مستند «رؤیای آجری »

چرا صداوسیما باید زبان گویای مردم باشد؟/ تحریف کنندگان واقعی مرحوم هاشمی چه کسانی هستند؟

به نظر می‌رسد پرده برداشتن از واقعیت‌ها درباره نقش یک جریان خاص در گسترش فساد به‌ویژه در حوزه مسکن، سبب شده تا محاسبات اتاق فکر این جریان کاملاً به هم ریخته و آنها را در مقابل مطالبه عمومی مردم قرار دهد.
گروه فرهنگ-رجانیوز: در هفته‌ای که گذشت مستندی با عنوان «رؤیای آجری» از شبکه مستند سیما پخش شد. مستندی که به صورت تحلیلی و مبتنی بر اسناد و تصاویر دیده‌نشده، سیاست‌گذاریِ مسکن در ایران را از زمان پهلوی‌ها تا امروز بررسی کرده است. 
 
به گزارش رجانیوز، در این مستند به نقش مثبت و منفی رجال تاثیرگذار در حوزه مسکن بی هیچ غرض‌ورزی و جناح‌بندی سیاسی پرداخته شده است. به عنوان نمونه در قسمت سوم، قهرمان داستانِ ماجرای زمین شهری، هاشمی رفسنجانی است؛ یا در قسمت پنجم که به نقش مخرّب مرحوم هاشمی رفسنجانی و غلامحسین کرباسچی می‌پردازد، قهرمان داستان، عباس آخوندی است. اما این مستند پس از اتمام، با واکنش همین افرادی روبرو شد که در بخش‌هایی از مستند، قهرمان اصلی بودند. واکنش‌هایی که اثر خود را در تیتر اصلی چهار روزنامه و تیترهای صفحات اول روزنامه‌های منتسب به جریانی خاص برجا گذاشته است.
 
 
اما عامل اصلی این اتفاق چیست؟ به نظر می‌رسد پرده برداشتن از واقعیت‌ها درباره نقش یک جریان خاص در گسترش فساد به‌ویژه در حوزه مسکن، سبب شده تا محاسبات اتاق فکر این جریان کاملاً به هم ریخته و آنها را در مقابل مطالبه عمومی مردم قرار دهد. 
 
جریانی که همیشه با سوار شدن بر روی ارعاب مردم از جنگ یا بزرگ‌نمایی مسائلی چون گشت ارشاد و حجاب اجباری، سعی در جمع‌آوری رأی در انتخابات‌ها داشت، حالا خود را چند ماه مانده به انتخابات ریاست‌جمهوری، مقابل چشمان خود پرونده‌اش را در حوزه مسکن می‌بیند. مساله ای که باعث شده مردم احساس کنند، ترس از جنگ یا حجمه روی ماجرای حجاب، پوششی بوده بر فساد گسترده این جریان خاص روی ماجرای سقف بالای سر مردم.
 
لذا ایجاد هجمه‌ای رسانه‌ای علیه صدا و سیما در دستور کار این جریان قرارگرفته تا حداقل تولید و پخش چنین آثاری را متوقف سازند. آثاری که مردم را نسبت به عملکرد قبیله‌گرایانه این جریان خاص مطالبه‌گر می‌کند. 
 
عملیات رسانه‌ای‌شان را هم به دست تنها چهره تقریباً مقبول خاندان هاشمی سپردند تا با ادعای تحریف هاشمی فضا را برای تخریب صد او سیما هموار کنند.
 
اما از آنجا که با‌ سر و صدا و هیاهو، نمی‌توان پرده از واقعیات برداشت، روزنامه‌های امروز این جریان، عرصه تناقض‌های جالبی شد. مثلاً روزنامه اعتماد تیتر خود را به مشکل 45 ساله خانه‌های خالی اختصاص داده، درحالی که بالای همین تیتر عکس محسن هاشمی است با ادعای تحریف!
 
 
این همه تناقض از کجای این جریان بیرون می‌زند؟ آیا جز این است که مستند رؤیای آجری، ریشه اصلی خانه‌های خالی را در رفتار میرحسین موسوی، اکبر هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی و حسن روحانی جستجو کرده و یافته است؟ 
 
درجای دیگری روزنامه جمهوری اسلامی با ادعای اینکه رؤیای آجری، مدیریت دوره هاشمی را با مدیریت دوره فرح پهلوی، یکی دانسته، صداوسیما را آماج حملات خود کرده و روزنامه اعتماد در همین روز با استناد به روزنامه آیندگان! مرتبط با دوران فرح پهلوی، معتقد است مشکل مسکن با این شکل و شمایل، ریشه‌ای ماقبلِ انقلابی دارد. خب مگر رؤیای آجری جز همین را گفته است؟ 
 
اما در رد ادعای محسن هاشمی شاید خواندن این بخش از خطبه‌های هاشمی رفسنجانی کافی باشد. او در خطبه‌ای که به «خطبه تجمل» معروف شد گفته: «یکی از چیزهایی که انحراف بود در جامعه ما و هنوز هم هست متاسفانه، هنوز نتونستیم اصلاح بکنیم،{در}این مملکت هرجا نقطه خوش آب و هوا و منظره خوبی وجود داشت، طاغوت‌ها و رفاه‌طلب‌ها و آنهایی که کاری به اسلام نداشتند مال آنها بود و مسلمانها را همیشه توی مناطق غیرمناسب فکر می‌کردند جاشونه. شمال شهر هرجایی که جای بهتریه، مال آنها بود. مناطق لب دریا{را} آنها تصرف می‌کنند. مناظر خوب، مراتع و جنگل‌ها را، کوهستانها و اینها را آنها تصرف می‌کردند. کأنّه اصلاً اینه؛ آدمی که مسلمونه یه چنین فرهنگی داره، می‌شد البته؛ حالا ما خیلی تلاش کردیم اینها را به هم بزنیم، ولی هنوز اینطوری نشده. یه فرهنگی وجود داره که آدم‌های متدین و مقدس و حزب اللهی زندگی‌شون مساوی است با جاهای بدمنظره و بی زینت و چیزهای نامناسب. یه وقت بحث سر اینه که اینها نمیخوان اسراف کنند این درسته. یه وقت زینت همراه با اسرافه، جامعه‌ای که فقیر داره اسراف توش واقعاً گناهه. گناه بزرگه که نباید مرتکب بشوند. یه وقت اینه که این یه فرهنگ بشه، توی جامعه. من این را خطر برای جامعه اسلامی می‌دونم. یه فرهنگ بشه که اصلاً  مقدس بودن و حزب اللهی بودن و متدین بودن و متعهد بودن و اهل آخرت بودن مساوی است با اینکه آدم جلمبر باشه و قیافه‌ش یه قیافه قابل رؤیتی نباشه. این گناهه. این درست نیست. اسلام با این مبارزه کرده. خذوا زینتکم عند کل مسجد...»
 
Video Player

 
 


انتشار برای اولین بار؛ فیلم خطبه معروف به «مانور تجمل» 

 
در ادامه خطبه چنان که در فیلم می‌بینید آیت الله هاشمی، بین زندگی در نقاط خوش آب و هوا و استفاده از زینت در مسجد، پل می‌زند و نهایتاً می‌گوید در مساجد باید «مانور تجمل» اتفاق بیفتد.
 
اینکه میان زینت و خوش‌بویی و خوش‌رویی در مساجد و زندگی در مناطق خوش آب و هوا، لب دریا و کوهستان که قبلاً طاغوت‌ها زندگی می‌کردند و اکنون باید مومنین، زندگی کنند چه ربطی وجود دارد! مساله‌ای است که باید طرفداران ایشان پاسخ دهند.
 
اینکه حد و مرز اسراف که هاشمی می‌گوید دقیقاً چقدر است و چگونه بین خانه‌های چندهزارمتری طرفداران ایشان و پرهیز از اسراف می‌توان جمع بست، موضوعی است که حتماً جامعه از مومنین منظور هاشمی مطالبه خواهد کرد.
 
اما اگر فقط از همین زاویه به این خطبه نگاه کنیم اتفاقا آن‌ها که هاشمی را تحریف می‌کنند نزدیکترین افراد به او هستند. سبک زندگی نزدیکان و مدیران هاشمی دقیقاً چقدر به ادعای پرهیز از اسراف او در این خطبه شبیه است؟ اصلاً اسراف را چه می‌دانند؟ 
 
البته تحلیل دیگری که می‌توان ارائه کرد این است که همه خانه‌های چندهزارمتری بعضی از وزرا و نزدیکان و علاقه‌مندان مرحوم هاشمی مصداق همان «مسجد» است و بزرگی و رفاه و تجمل‌گرایی در آن، مصداق مانور تجمل در مسجد حساب می‌شود. در غیر اینصورت اگرچه این خطبه سراسر تناقض است اما با استناد به همین بخش خطبه می‌توان نزدیک‌ترین افراد به تفکر هاشمی را اصلی‌ترین تحریف‌کنندگان او دانست.
 
سردار نقدی درباره شهردار محبوب هاشمی‌رفسنجانی اینطور می‌گوید: «بعضی از این‌که از فرصت مدیریت برای خدمت استفاده کنند رفته بودند سراغ زر‌اندوزی. ایشان با ژیان به تهران آمد و یک خانه‌ای پیدا می‌کند شش طبقه در بهترین نقاط تهران که زیرش استخر دارد. کسی که هیچی نداشته و بعد ظرف چند روز می‌شود یک مسئول مهم در پایتخت، بعد خانه‌اش یکهو استخر دارد؛ از طبقه ششم می‌آید استخر و خانه مقابلش را نمی‌گذارد بسازند، بخاطر ویوی طبقه شش!»
 
Video Player

 
 


صحبت‌های سردار نقدی پیرامون تخلفات کرباسچی | دانلود فیلم 

 
به هرحال رؤیای آجری مستندی مبتنی بر اسناد و روایت‌های دست اول است. اینکه یک جریان تنبل، پرهزینه و منفعت‌طلب، به صدا و سیما حمله می‌کند و از ملت ایران طلبکار هست، نشان از همان تفکر پهلوی‌ها دارد. همان‌هایی که مردم را رعیت خود می‌دانستند و زندگی اشرافی‌گری‌شان را با اصالت خون توجیه می‌کردند.
 
درحالی خطبه مرحوم هاشمی‌رفسنجانی توجیه می‌شود که برخی مسئولان دولتی با همان تفکر پهلوی، در قصرها و خانه‌های چندهزار متری زندگی می‌کنند و مردم از فرط فقر، به دنبال اجاره پشت‌بام هستند.

+ نوشته شـــده در سه شنبه 99/5/14ساعــت 9:31 صبح تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی آدرس غلط بعد از غرق مصنوعی! (نکته) غرق مصنوعی -wa

.کاریکاتور | نه‌«ترامپ»؛آدرس غلط ندهیم


   غرق مصنوعی -waterboarding- یکی از ترفندهای رایج در عملیات روانی است. واژه غرق مصنوعی از نوعی شکنجه که در آمریکا و انگلیس رایج بوده و هنوز هم هست گرفته شده است. آمریکایی‌ها از غرق مصنوعی یا القای حس خفگی برای اعتراف گرفتن از چریک‌های «خمر سرخ» در کامبوج و اعتراف‌گیری از اسرای طالبان در بازداشتگاه مخوف گوانتانامو استفاده می‌کردند. با این توضیح که زندانی را برهنه کرده و روی یک تخت چوبی می‌بستند به گونه‌ای که سر زندانی پائین‌تر از پاها باشد و سپس پارچه‌ای روی صورتش می‌گذاشتند و با فاصله‌های کوتاه جریان تند آب را روی پارچه می‌ریختند. زندانی در این حالت احساس می‌کرد که در حال خفه شدن است و شماری از آنان برای نجات جان خود به خواسته شکنجه‌گران تن می‌دادند! آمریکایی‌ها از این ترفند به گونه‌ای دیگر و با همان هدف القای حس خفگی در عملیات روانی نیز استفاده می‌کنند. آمریکا در حوزه عملیات روانی علیه ایران اسلامی، همه تلاش خود را به کار می‌گیرد تا شرایط کشورمان را غیر‌قابل تحمل و مشکلات را صدها برابر از آنچه که هست سخت‌تر و شکننده‌تر جلوه بدهد به گونه‌ای که مردم احساس کنند به پایان راه رسیده‌اند! یعنی همان غرق مصنوعی و حس خفگی! انسانی که احساس می‌کند در حال غرق‌شدن است به هر وسیله‌ای که در آن احتمالی از نجات هست چنگ می‌زند (الغریق یتشبث بکل حشیش- شخص که در حال غرق‌شدن است ?{برای نجات خود} به هر خس
و خاشاکی چنگ می‌زند). ? ادامه مطلب...
+ نوشته شـــده در یکشنبه 99/5/12ساعــت 10:50 صبح تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی دیپلماتتر از دیپلماتها(یادداشت روز) صحبتهای مهم رهبر
صحبت‌های مهم رهبرانقلاب در عیدقربان

ریچارد نفیو که از وی به‌عنوان معمار تحریم‌های ایران نام می‌برند، در کتاب کوتاه اما خواندنی خود به نام «هنر تحریم‌ها؛ نگاهی از درون میدان» که در ماه‌های پایانی سال 1396 منتشر شده، صادقانه اعتراف می‌کند که تحریم با مبانی بشردوستانه و انسانی سازگاری ندارد، بخصوص وقتی مردم کشور تحریم شونده، هدف باشند. او تحریم را به هنرهای رزمی ‌تشبیه می‌کند و می‌گوید؛ «درست مانند یک ورزشکار ماهر در هنرهای رزمی‌ که باید نقاط ضربه زدن به حریف را دقیقاًً شناسایی کرده و امکان دفاع را از او بگیرد.»
مطالعه کتاب وی برای کسانی که با سیاست به‌طور عام
و سیاست خارجی ایران به‌طور خاص سروکار یا علاقه دارند،
نه تنها مفید بلکه واجب است. اگرچه کتاب محصول دشمن ایران است اما برای فهم چگونگی نگاه و تفکر آمریکایی‌ها درباره تحریم بسیار ضروری است، تا جایی که برخی در آمریکا این اثر را
یک کتاب آموزشی در این زمینه می‌دانند. جانمایه اصلی کتاب نفیو آن است که پیچیدگی و ظرافت ابزاری به نام تحریم را‌ ترسیم کند. ابزاری که ظاهری اقتصادی دارد اما در واقع شاخص‌ها و مسائل اقتصادی تنها گوشه‌ای از این میدان است. نفیو تحریم را به هنرهای رزمی ‌تشبیه می‌کند اما شاید شطرنج تشبیه مناسب‌تری باشد. یک رویارویی استراتژیک و پیچیده با استفاده از مهره‌ها و حرکت‌های مختلف و بی‌نهایت حالت ممکن. در این نبرد پیچیده تنها چند مهره ماهیت اقتصادی دارند و سرنوشت نهایی بازی فراتر از حرکت و سرنوشت این مهره‌هاست. مهره‌های اقتصادی در شطرنج تحریم، تنها جزئی از یک طراحی بزرگ‌تر و در خدمت آن هستند. ادامه مطلب...
+ نوشته شـــده در شنبه 99/5/11ساعــت 1:8 عصر تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی چه کسانی کرهایها را گستاخ کردند؟ (یادداشت روز) 1-
 
03 آذر 1398 - 10:04
کاریکاتور فشار دولت روی مردم
  1- بخش اعظمی ‌از بازار لوازم خانگی ایران با گردش مالی خیره‌کننده چند میلیارد دلاری سال‌ها به‌طور مفت و مجانی در اختیار دو شرکت سامسونگ و ال‌جی کره جنوبی قرار داشت. این شرکت‌ها به مدد حمایت‌های عجیب و غریب دولتی آن‌قدر در این بازار مشغول‌ ترکتازی شدند که به سادگی قوانین کشور ما را زیر پا می‌گذاشتند و یک ریال هم بابت این تخلفات نمی‌دادند. ماجرای تخلف 4700 میلیارد تومانی این دو شرکت در سال 95 هرگز از اذهان فعالان اقتصادی و دلسوزان رسانه‌ای فراموش نمی‌شود؛ در آن ماجرای تلخ، ال‌جی و سامسونگ برای فرار از پرداخت عوارض گمرکی که حقوق حقه ملت ایران محسوب می‌شد به راحتی قاعده 2- الف گمرک را دور زدند و انبوهی از کالاهایشان را وارد کشور کردند و وقتی هم که بر اساس حسابرسی گمرک به پرداخت جریمه 3000 میلیارد تومانی برای ال‌جی و 1700 میلیارد تومانی برای سامسونگ محکوم شدند با حمایت نعمت‌زاده وزیر وقت صنعت یک ریال از این جریمه را پرداخت نکردند!  
تأسف‌آور اینکه پس از این اقدام تأمل‌برانگیز، مدیرکل صنایع لوازم خانگی وقت وزارت صمت پا را فراتر از توجیه تخلف شرکت کره‌ای گذاشت و از اساس زیر تخلف
3000 میلیاردی زد و  به تعریف و تمجید از ال‌جی متخلف پرداخت و مدعی شد شرکت کره‌ای در حال افزایش عمق ساخت داخل است! وی حتی وقتی با این سؤال مواجه شد که این وعده‌ها را سال‌هاست شرکت کره‌ای داده ولی دریغ از یک جو عمل، گفت: انتقال تکنولوژی یک شبه امکان‌پذیر نیست!
جالب اینکه همین جناب مدیرکل این روزها در سمت دبیرکلی انجمن صنایع لوازم‌خانگی مشغول توجیه گرانی
60 درصدی لوازم خانگی است.
2- اوایل سال 97 و پس از اعمال تحریم‌های جدید آمریکا که در پی خروج ‌ترامپ از برجام صورت گرفت زمزمه‌ ترک بازار لوازم خانگی ایران از سوی دوقلوهای کره‌ای داغ شد و در نهایت هم این شرکت‌ها از ‌ترس ارباب آمریکایی‌شان در ظاهر بازار ما را رها کردند. البته همه واقعیت این نبود بلکه این دو شرکت با یک تیر دو نشان زدند یعنی هم با خروج ظاهری از بازار ایران از جریمه‌های آمریکا مصون ماندند و هم از پرداخت عوارض گمرکی اندکی که به ما بابت واردات رسمی ‌کالاهایشان می‌دادند فرار کردند. به عبارتی سامسونگ و ال‌جی باز هم به لطف حامیان داخلی‌شان سود سرشار بازار ایران را به جیب زدند فقط این‌بار از طریق قاچاق!
برای اثبات قاچاق بودن اجناس کره‌ای کافی است گلایه‌های آقای همتی رئیس کل بانک مرکزی که در آخرین روزهای فروردین‌ماه امسال ایراد شد را مرور کنیم. ایشان با بیان اینکه ستاد مبارزه با قاچاق باید دست به کار شود و از ورود کالاهای کره‌ای ممانعت به عمل آورد گفته بود: «مقامات کره پول‌های ما را نمی‌دهند به آنها گفتم اگر ندهید دیگر اجازه نمی‌دهم کالاهای سامسونگ و ال‌جی به ایران بیاید. دیدم حساسیتی نشان ندادند برایشان مهم نیست. کالایشان را از طریق دبی (امارات) می‌فروشند و از طریق لنج‌ها در کنگان و نظایر آن به داخل کشور می‌آید. معلوم است جواب ما را نمی‌دهند چون کالایشان را می‌فروشند».
نکته عجیب اینکه علی‌رغم این رفتار خصمانه دوقلوهای کره‌ای، هنوز نمایندگی‌های آنها در داخل کشور با تغییر ظاهری نام فعال است و ذی‌نفعان داخلی‌شان به توجیه عملکرد آنها می‌پردازند مثلا چندی پیش مدیرعامل شرکت سام‌سرویس با تأکید بر اینکه مجوز نمایندگی سامسونگ در ایران لغو نشده، گفت: ما همچنان نماینده سامسونگ هستیم! وی حتی به تطهیر سامسونگ در موضوع قاچاق پرداخت و مدعی شد مطمئناً قاچاقی که وجود داشته، از طرف شرکت‌ نبوده است!
3- در شرایطی که این روزها کشور با کمبود شدید منابع ارزی مواجه است دو بانک کره‌ای در یک دزدی آشکار حداقل 7 میلیارد دلار از پول‌های ملت ایران را به بهانه تحریم بلوکه کرده و سودش را هم می‌خورند.
در پی این اقدام خلاف توافق کره‌ای‌ها با کشورمان، آقای همتی رئیس‌کل بانک مرکزی بنا بر وظیفه ذاتی خویش در اظهارات متعددی از مقامات کره خواست به توافقات پایبند باشند و در در آخرین اظهارنظر خود هم تأکید کرد:
«اگر بانک‌های کره‌ای به توافقات بین‌المللی خود با ما پایبند نباشند، ما این حق را داریم که تحت قوانین بین‌المللی به اقدامات قانونی روی آوریم و ما مقامات کره‌جنوبی را در این فرآیند مسئول می‌دانیم.»
طبیعی است این اظهارات بایستی با همراهی سایر بخش‌های دولت خصوصاً وزارت خارجه همراه باشد و آنها تمام قامت از سخنان جناب همتی حمایت کنند تا شاید این اولتیماتوم جواب بدهد اما با کمال تعجب سفیر ایران در کره پس از اینکه با اعتراض تلفنی سخنگوی وزارت خارجه کره‌جنوبی بابت گفته‌های آقای همتی مواجه شد در یک جمله کوتاه تأکید کرد این [اظهارات] موضع رسمی ‌دولت ایران نیست!
  واقعاً اسم این نوع رفتار سفیر را چه باید بگذاریم؟ آیا این همان دیپلماسی اقتصادی آقایانی است که مدعی بودند ما زبان مذاکره با دنیا را بلدیم؟! آیا با این عملکرد واداده سفیر ما طرف مقابل گستاخ‌تر نمی‌شود؟ انتظار این بود وزارت خارجه سریعا موضع سفیر ایران در کره را تکذیب و او را از سفارت عزل می‌کرد. متأسفانه تاکنون این اتفاق رخ نداده و وزارت خارجه عملاً پشت رئیس‌کل بانک مرکزی را خالی کرده است.
آنچه مسلم است اینکه با این رفتار وزارت خارجه نه تنها نباید انتظار بازگشت ارزهای صادراتی را حداقل از کره‌جنوبی داشته باشیم بلکه چه‌بسا در سایر دعواهای مالی بین‌المللی هم طرف بازنده  خواهیم بود. محکومیت 2 میلیارد دلاری اخیر ایران در پرونده گاز ‌ترکمنستان و نیز محکومیت چندی پیش کشورمان در صادرات گاز رایگان به ‌ترکیه چه بسا ناشی از همان ضعف دیپلماسی اقتصادی ماست.
4- تجربه نشان داده چاره کار در این امور، عمل به نسخه انقلاب و رهبری است. به عبارتی در هر موضعی، مسئولان نظام انقلابی عمل کردند نتیجه‌اش را هم دیدند البته کسی منکر بکارگیری عقل و تدبیر نیست ولی یقیناً معنای تدبیر، وادادگی و تسلیم نیست.
بلوکه کردن دارایی‌های ملت ایران نوعی راهزنی بین‌المللی است و حداقل وزارت خارجه می‌بایست هرچه سریع‌تر نسبت به شکایت رسمی ‌از کره‌جنوبی و تشکیل پرونده در محاکم جهانی اقدام می‌کرد. علاوه ‌بر این سفیر کره‌جنوبی به‌عنوان نماینده دولت دزد کره جنوبی به‌خاطر همدستی با سارق بزرگ بین‌المللی باید به وزارت خارجه احضار و با تذکر کتبی اخراج و سطح روابط به سطح کاردار تنزل می‌یافت. پخش تبلیغ محصولات کره‌جنوبی تا اطلاع‌ ثانوی از صداوسیما و نیز از بیلبوردهای شهرها ممنوع و نماد‌های فعلی آن جمع‌آوری می‌شد. تا اطلاع ‌ثانوی خرید و واردات کالاهای کره‌ای از سوی مجلس محترم و انقلابی ممنوع و ‌ترخیص کالاهای وارداتی از کره نیز تا اطلاع ‌ثانوی متوقف و ممنوع می‌شد.
و بالاخره، بر مبنای آیه شریفه قرآن که می‌فرماید
«ولن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا» پیروزی ملت مومن ایران بر دشمنانش قطعی است و دست ما در برابر آنان بسته نیست البته به شرطی که به داشته‌های خود و ظرفیت‌های داخلی و خارجی خویش باور و ایمان قلبی داشته باشیم.
کمال احمدی

+ نوشته شـــده در سه شنبه 99/5/7ساعــت 12:18 عصر تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی ?? دیپلماسی اقتدار ایرانی و ماموریت الکاظمی سفر الک
وحدت ایران و عراق در شبکه‌های اجتماعی تِرِند شد?? دیپلماسی
 اقتدار ایرانی و ماموریت الکاظمی
 سفر الکاظمی ، نمایش اقتدار و قدرت ایران به نخست‌وزیر عراق بود

??نخست‌وزیر عراق روز سه‌شنبه
 برای سفری دو روزه راهی ایران شد. او هر چند ابتدا دوست داشت برای بستن زبان مخالفان احتمالی و سیاسیون داخلی به عربستان برود، اما سعودی‌ها بازی درآوردند و با این عنوان که شاه مریض است و به بیمارستان رفته، مانع از حضورش در ریاض شدند. با این حال، الکاظمی به تهران آمد و مورد استقبال خوب میزبان ایرانی قرار گرفت. سفر الکاظمی به تهران، نمایش اقتدار و قدرت ایران به نخست‌وزیر عراق بود و اینکه او این نکته را به عینه ببیند که برخلاف تبلیغات امریکایی‌ها، ایران هم مقتدر است و هم توانمند! 

??الکاظمی در این سفر 
چند ماموریت مهم داشت، نخست در حوزه امنیتی بود، بعد در حوزه اقتصادی و نهایت هم در حوزه راهبردی. در حوزه امنیتی او بر آن بود تا ایران را راضی کند که مانع از حمله گروه‌های مقاومت به ارتش اشغالگر امریکا شود تا مذاکرات راهبردی میان بغداد و واشنگتن به نتیجه برسد. در واقع، الکاظمی در این حوزه به شدت تحت فشار قرار دارد. دیدار او با سردار قاآنی از همین منظر قابل تعریف است. در حوزه اقتصادی هم که تقریبا 70 درصد ماموریت او به ایران بود، الکاظمی حرف‌هایی را به صراحت زد که باعث تعجب بسیار شد.

??او گفت که عراق شرایط ایران
 را درک می‌کند، در این شرایط سخت ایران را تنها نخواهد گذاشت و عراق به بازار بزرگ کالاهای ایرانی تبدیل شده است! حتی قول داد به زودی بدهی‌ برق و گاز ایران را هم پرداخت کند. با این حال، این همه کوتاه آمدن یک نکته مهم داشت که آن را در مطلب اولی گفتم، درخواست برای تنفس دادن به دولت او به وسیله گروه‌های مقاومت متعددی که به جهت انتقام خون فرماندهان مقاومت ریخته شده است. او حتی در دیدار با رئیس‌جمهور ایران در مورد حاج قاسم و ابومهدی المهندس هم چیزی نگفت.

??در حوزه راهبردی او آمد
 تا به زعم خودش این قول را به طرف ایرانی بدهد که عراق نقطه‌ای برای حمله به خاک ایران تبدیل نخواهد شد! این حرف معانی عجیبی در زبان دیپلماسی دارد! ارتش عراق هیچ کنترلی بر آسمان این کشور ندارد، نتوانست جلوی حمله به مواضع نیروهای مسلح خودش را بگیرد، نمی‌تواند مانع از پرواز بدون اجازه هواگردهای امریکایی شود، چگونه می‌خواهد مانع از این شود که این کشور به مکانی برای حمله به ایران تبدیل نشود! الا اینکه الکاظمی از طرف امریکایی‌ها در این مورد طی گرفته باشد تا در تهران به باور خودش آن را خرج کند!

??در حوزه راهبردی سفر الکاظمی 
هیچ دستاوردی برایش نداشت، چرا که او به خوبی دید که ایران همچنان منتقم خون فرماندهان شهید خودش است، حتی تلاش شد تا رگ غیرت عربی الکاظمی را هم بجنبانند و او را هم در این مسیر یار و همراه کنند. در این حوزه الکاظمی به نظر نمی‌رسد توفیقی به دست آورده باشد. سخنان رهبر انقلاب در مورد عدم دخالت در روابط بغداد واشنگتن به این معنی نبود که ایران دست از پیگیری انتقام از جنایت امریکا برخواهد داشت.

??در واقع، مهمترین و اصلی‌ترین 
دلیل سفر الکاظمی به تهران پیش از سفر به واشنگتن این بود که تضمین لازم را از ایران بگیرد که امریکایی‌ها پیش از ترک برنامه‌ریزی شده این کشور مورد حمله قرار نگیرند و مردم منطقه به این نتیجه نرسند که این ایران بود که امریکایی‌ها از عراق اخراج کرد. این موضوع اهمیت بسیار زیادی برای کاخ سفید دارد. آنهایی که دستی بر آتش دارند می‌دانند که در مذاکرات راهبردی امریکا و عراق چه گذشته است و طرف امریکایی چه مواردی را مطرح کرده است.

??خط خبری که رسانه‌های وابسته
 به امریکا پیش از سفر الکاظمی به تهران در پیش گرفته بودند، حالا کاملا عوض شده است. تاکید ایرانی‌ها، به ویژه رهبر انقلاب بر اصل انتقام خون فرماندهان مقاومت که حتمی خواهد بود، آنها را شوکه کرده است. در حالی که خیلی‌ها فکر می‌کردند حمله به عین الاسد پایان ماجرا است، اما حالا که به صورت رسمی شنیده‌اند آغاز ماجرای انتقام است دستور گرفته‌اند این خط خبری را در پیش بگیرند که ایرانی‌ها بیش از آنکه در عمل تهدید کنند، در کلام و حرف مشغول تهدید هستند، یعنی اگر هم امریکا عراق را ترک کرد، تحت فشار ایران نبوده است.

??همانگونه که گفته شد، 
در تهران ایرانی‌ها دیپلماسی اقتدا را به صورت کامل اجرا کردند و یک صفحه شطرنج حرفه‌ای و کاملا هماهنگ را برای نخست‌وزیر عراق تدارک دیدند، او چند بار کیش شد و مات و حالا با دست خالی به واشنگتن می‌رود، در حالی که سایه انتقام ایران و گروه‌های مقاومت عراقی نه تنها بر سر مذاکرات راهبردی دو طرف است، بلکه او می‌تواند راوی خوبی برای امریکایی‌ها باشد که ایران مقتدر و توانمند در سایه تحریم‌ها گسترده‌ترین کمک‌های پزشکی را هم به عراق می‌کند.

+ نوشته شـــده در یکشنبه 99/5/5ساعــت 11:32 صبح تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی با آنکه در باور عمومی شهر «ووهان» چین به عنوان نقطه آ

 اقتدار ایرانی و ماموریت الکاظمی

 سفر الکاظمی ، نمایش اقتدار و قدرت ایران به نخست‌وزیر عراق بود

 

??نخست‌وزیر عراق روز سه‌شنبه

 برای سفری دو روزه راهی ایران شد. او هر چند ابتدا دوست داشت برای بستن زبان مخالفان احتمالی و سیاسیون داخلی به عربستان برود، اما سعودی‌ها بازی درآوردند و با این عنوان که شاه مریض است و به بیمارستان رفته، مانع از حضورش در ریاض شدند. با این حال، الکاظمی به تهران آمد و مورد استقبال خوب میزبان ایرانی قرار گرفت. سفر الکاظمی به تهران، نمایش اقتدار و قدرت ایران به نخست‌وزیر عراق بود و اینکه او این نکته را به عینه ببیند که برخلاف تبلیغات امریکایی‌ها، ایران هم مقتدر است و هم توانمند! 

 

??الکاظمی در این سفر 

چند ماموریت مهم داشت، نخست در حوزه امنیتی بود، بعد در حوزه اقتصادی و نهایت هم در حوزه راهبردی. در حوزه امنیتی او بر آن بود تا ایران را راضی کند که مانع از حمله گروه‌های مقاومت به ارتش اشغالگر امریکا شود تا مذاکرات راهبردی میان بغداد و واشنگتن به نتیجه برسد. در واقع، الکاظمی در این حوزه به شدت تحت فشار قرار دارد. دیدار او با سردار قاآنی از همین منظر قابل تعریف است. در حوزه اقتصادی هم که تقریبا 70 درصد ماموریت او به ایران بود، الکاظمی حرف‌هایی را به صراحت زد که باعث تعجب بسیار شد.

 

??او گفت که عراق شرایط ایران

 را درک می‌کند، در این شرایط سخت ایران را تنها نخواهد گذاشت و عراق به بازار بزرگ کالاهای ایرانی تبدیل شده است! حتی قول داد به زودی بدهی‌ برق و گاز ایران را هم پرداخت کند. با این حال، این همه کوتاه آمدن یک نکته مهم داشت که آن را در مطلب اولی گفتم، درخواست برای تنفس دادن به دولت او به وسیله گروه‌های مقاومت متعددی که به جهت انتقام خون فرماندهان مقاومت ریخته شده است. او حتی در دیدار با رئیس‌جمهور ایران در مورد حاج قاسم و ابومهدی المهندس هم چیزی نگفت.

 

??در حوزه راهبردی او آمد

 تا به زعم خودش این قول را به طرف ایرانی بدهد که عراق نقطه‌ای برای حمله به خاک ایران تبدیل نخواهد شد! این حرف معانی عجیبی در زبان دیپلماسی دارد! ارتش عراق هیچ کنترلی بر آسمان این کشور ندارد، نتوانست جلوی حمله به مواضع نیروهای مسلح خودش را بگیرد، نمی‌تواند مانع از پرواز بدون اجازه هواگردهای امریکایی شود، چگونه می‌خواهد مانع از این شود که این کشور به مکانی برای حمله به ایران تبدیل نشود! الا اینکه الکاظمی از طرف امریکایی‌ها در این مورد طی گرفته باشد تا در تهران به باور خودش آن را خرج کند!

 

??در حوزه راهبردی سفر الکاظمی 

هیچ دستاوردی برایش نداشت، چرا که او به خوبی دید که ایران همچنان منتقم خون فرماندهان شهید خودش است، حتی تلاش شد تا رگ غیرت عربی الکاظمی را هم بجنبانند و او را هم در این مسیر یار و همراه کنند. در این حوزه الکاظمی به نظر نمی‌رسد توفیقی به دست آورده باشد. سخنان رهبر انقلاب در مورد عدم دخالت در روابط بغداد واشنگتن به این معنی نبود که ایران دست از پیگیری انتقام از جنایت امریکا برخواهد داشت.

 

??در واقع، مهمترین و اصلی‌ترین 

دلیل سفر الکاظمی به تهران پیش از سفر به واشنگتن این بود که تضمین لازم را از ایران بگیرد که امریکایی‌ها پیش از ترک برنامه‌ریزی شده این کشور مورد حمله قرار نگیرند و مردم منطقه به این نتیجه نرسند که این ایران بود که امریکایی‌ها از عراق اخراج کرد. این موضوع اهمیت بسیار زیادی برای کاخ سفید دارد. آنهایی که دستی بر آتش دارند می‌دانند که در مذاکرات راهبردی امریکا و عراق چه گذشته است و طرف امریکایی چه مواردی را مطرح کرده است.

 

??خط خبری که رسانه‌های وابسته

 به امریکا پیش از سفر الکاظمی به تهران در پیش گرفته بودند، حالا کاملا عوض شده است. تاکید ایرانی‌ها، به ویژه رهبر انقلاب بر اصل انتقام خون فرماندهان مقاومت که حتمی خواهد بود، آنها را شوکه کرده است. در حالی که خیلی‌ها فکر می‌کردند حمله به عین الاسد پایان ماجرا است، اما حالا که به صورت رسمی شنیده‌اند آغاز ماجرای انتقام است دستور گرفته‌اند این خط خبری را در پیش بگیرند که ایرانی‌ها بیش از آنکه در عمل تهدید کنند، در کلام و حرف مشغول تهدید هستند، یعنی اگر هم امریکا عراق را ترک کرد، تحت فشار ایران نبوده است.

 

??همانگونه که گفته شد، 

در تهران ایرانی‌ها دیپلماسی اقتدا را به صورت کامل اجرا کردند و یک صفحه شطرنج حرفه‌ای و کاملا هماهنگ را برای نخست‌وزیر عراق تدارک دیدند، او چند بار کیش شد و مات و حالا با دست خالی به واشنگتن می‌رود، در حالی که سایه انتقام ایران و گروه‌های مقاومت عراقی نه تنها بر سر مذاکرات راهبردی دو طرف است، بلکه او می‌تواند راوی خوبی برای امریکایی‌ها باشد که ایران مقتدر و توانمند در سایه تحریم‌ها گسترده‌ترین کمک‌های پزشکی را هم به عراق می‌کند.


+ نوشته شـــده در یکشنبه 99/5/5ساعــت 11:27 صبح تــوسط عباس | نظر
   1   2      >