تاریخ مخابره : 1391/01/20
زمان مخابره : 12:41 PM
سرویس خبر :
سیاسی > احزاب
بسمه تعالی
تاریخ مخابره : 1391/01/20
زمان مخابره : 12:41 PM
سرویس خبر :
سیاسی > احزاب
جلسه جوانان جبهه پایداری با حضور روانبخش و سلیمانی
بسمه تعالی
انچه رخ نداد (یادداشت روز)
یک شیوه مفید برای فهم اینکه در مذاکرات اسلامبول واقعا چه گذشت این است که این مذاکرات را از منظر «اتفاق هایی که نیفتاد» بررسی کنیم.
حدود 6 ماه مانده به این مذاکرات و در حالی که غربی ها هنوز خاطره مذاکرات اسلامبول 1 را در ذهن داشتند، مهمترین دغدغه 1+5 این بود که چگونه می توان ایران را وادار کرد، دست از سرسختی بردارد و محاسبات راهبردی اش را تعدیل کند.
اولا، فوری ترین موضوع برای آمریکا و اسرائیل این بود که برنامه هسته ای ایران از اینکه هست جلوتر نرود. بنابراین موجی از عملیات نیمه سخت، به شکل حمله سایبری، ترور دانشمندان هسته ای و همچنین سختگیری در ورود مواد و قطعات به ایران و مهم تر از همه اینها قطع آنچه که آمریکایی ها آن را منابع مالی برنامه هسته ای ایران می نامیدند به راه افتاد. اما اگر ملاک تند یا کند شدن برنامه هسته ای ایران را گسترش تاسیسات و افزایش تولید مواد هسته ای بدانیم، این عملیات به هیچ کدام از اهداف خود نرسید. دانشمندان ترور شدند، اما این امر دانشمندان دیگر را به این نتیجه رساند که باید سخت تر کار کنند و انتقام شهیدانشان را بگیرند. حمله سایبری به تاسیسات هسته ای انجام شد ولی تنها فایده اش این بود که دانشمندان ایرانی نه فقط مهارت های دفاع سایبری را آموختند بلکه خیلی زود توان انجام حملات وسیع سایبری در محیط دشمن را هم پیدا کردند. تحریم ها تولید کنندگان ایرانی را به تکاپو و خلق ابتکارهای جدید واداشت و درزمانی کوتاه منجر به خودکفایی در حوزه هایی شد که تا قبل از تحریم ها به واردات معتاد بود. منابع مالی برنامه هسته ای ایران هم قطع نشد، چرا که درآمد ناشی از گران شدن نفت در اثر جنجال روانی تحریم ها -توجه کنید که تحریم نفتی نه از جانب اروپا و نه از جانب آمریکا هنوز اجرایی نشده و همه چیز فعلا در حد حرف است- بسیار بیشتر از کاهش درآمدی بود که به خاطر کاهش اندک صادرات نفت ایران به وقوع پیوست.
بنابراین، قرار بود ایران در حالی وارد مذاکرات اسلامبول 2 شود که برنامه هسته ای آن در آستانه ورشکستگی قرار گرفته باشد. اما ایران در حالی به اسلامبول رفت که فردو در آستانه بهره برداری قرار داشت، بیش از یکصد کیلو مواد هسته ای 20 درصد و چند هزار کیلو ذخیره اورانیوم 5 درصد تولید کرده بود، سوخت داخلی تولید شده در راکتور تهران بارگذاری و با موفقیت تست شده بود، مکان یابی تاسیسات جدید هسته ای به اتمام رسیده و برنامه هایی برای افزایش تولید مواد هسته ای هم اعلام شده بود.
عملیات نیمه سخت غرب، نه برنامه هسته ای ایران را متوقف کرد و نه از سرعت آن کاست، برعکس تنها اتفاقی که افتاد عمق یافتن، مصون شدن و سرعت گرفتن این برنامه بود و این اولین ستونی بود که بنای راهبرد مذاکراتی ایران در اسلامبول بر پایه آن نهاده شد.
ثانیا، پیش از مذاکرات اسلامبول همه تلاش غرب این بود که ایران را متقاعد کند که اگر روند مذاکرات به تعبیر اعضای گروه 1+5 پیشرفت نداشته باشد، گزینه نظامی با قوت روی میز است. بر اساس یک تقسیم کار میان اسرائیل و آمریکا، بنابر این شد که اسرائیل، ایران را تهدید به حمله نظامی در صورت صرف نظر نکردن از برنامه هسته ای اش بکند و آمریکا هم این تهدید را تایید کند. تئوری اسرائیلی ها این بود که اگر آمریکا با تهدید نظامی مرزبندی داشته باشد وآن را تایید نکند، آن وقت ایران این تهدید را معتبر تلقی نخواهد کرد و در نتیجه جدی نخواهد گرفت. اما آیا بنا بود واقعا کسی به ایران حمله کند؟ حالا روشن شده است که چنین طراحی از ابتدا وجود نداشته است.
هدف آمریکا و اسرائیل از پروژه ایجاد تهدید معتبر نظامی در واقع دو چیز بود:
نخست، ارزیابی اسرائیلی ها و آمریکایی ها اجماعا این است که ایران تنها زمانی برنامه هسته ای اش را متوقف خواهد کرد که حس کند پافشاری بر این برنامه در حال تبدیل شدن به تهدیدی برای موجودیت نظام جمهوری اسلامی است. نتیجه ای که اسرائیلی ها از این فرض می گیرند این است که پس ایران باید دورنمای تهدید موجودیت خود را ببیند تا برنامه هسته ای را متوقف کند و این ممکن نیست مگر اینکه ایران حس کند غرب حاضر است برای جلوگیری از هسته ای شدن ایران حتی گزینه نظامی را هم به کار بگیرد. علت اینکه باراک اوباما در کنفرانس اخیر آیپک اعلام کرد سیاست دولتش در مقابل برنامه هسته ای ایران مهار و بازدارندگی نیست بلکه جلوگیری از هسته ای شدن ایران است دقیقا همین بود که آمریکایی ها به زعم خودشان می خواستند این پیام رابه ایران برسانند که خطر درگیری نظامی را کمتر از خطر هسته ای شدن ایران می دانند. در نتیجه اسرائیل از آمریکا خواست به صراحت اعلام کند که همه گزینه ها از جمله گزینه نظامی را روی میز دارد و شرایط شفافی را هم برای استفاده از این گزینه پیش روی ایران بگذارد.
دوم، تصور اسرائیلی ها این است که جهان زیر بار تشدید تحریم های ایران نخواهد رفت الا اینکه حس کند مقاومت در برابر این امر ممکن است به شعله ور شدن آتش جنگی جدید در منطقه بینجامد. تهدید به حمله، در واقع ابزاری برای وادار کردن کشورهایی مانند اعضای اتحادیه اروپا به تشدید تحریم هاست و در واقع این تعبیر برخی استراتژیست های غربی کاملا صحیح است که آمریکا و اسرائیل شدیدترین گزینه ممکن علیه ایران را تحریم می دانند و حمله اساسا جزو گزینه های ممکن ارزیابی نمی شود بلکه صرفا ابزاری برای موثر کردن گزینه تحریم است؛ ابزاری که به زعم آنها هم اثرپذیری ایران از تحریم ها را افزایش می دهد و هم کشورهای مختلف را وادار می کند در اعمال و اجرای تحریم ها جدی تر باشند.
بسیار خوب، این پروژه جنگ روانی عظیم به چه سرنوشتی گرفتار شد و آیا غربی ها توانستند از تنور آن نانی برای مذاکرات اسلامبول بیرون بیاورند؟ سرنوشت پروژه ایجاد تهدید معتبر نظامی حقیقتا عبرت آموز است. ابتدای کار آمریکایی ها این استدلال را پذیرفتند که اگر ایران گزینه نظامی را- آن هم از سوی آمریکا نه اسرائیل- روی میز نبیند، دلیلی برای کوتاه آمدن خواهد داشت. بنابراین مقام های آمریکایی شروع کردند به خط و نشان کشیدن در این باره که «توان نظامی» آنها برای مقابله با برنامه هسته ای ایران کافی است، طرح های حمله در حال نهایی شدن است و هیچ گزینه ای منتفی نیست. اما در کمال ناباوری، تاثیر این لفاظی ها به هیچ وجه آن چیزی نبود که آمریکا تصور می کرد و اسرائیل پیش بینی کرده بود.
اولا؛ ایران به سرعت در صدد پاسخ برآمد و تمرین های نظامی ویژه ای انجام دادکه نشان می داد نه فقط برای دفاع در مقابل هرگونه حمله آماده است بلکه حتی اگر ضرورت داشته باشد، این آمادگی را دارد که قبل از آنکه کار به اقدام بکشد و در حالی که دشمن هنوز در مرحله تهدید قرار دارد، دست به اقدام پیشگیرانه بزند. در نتیجه آمریکایی ها دیدند که در حالی که آنها تلاش می کردند تنش با ایران را در یک وضعیت کنترل شده نگه دارند، هر لحظه احتمال دارد این تنش به طور کامل از کنترل خارج شود و ایران با اعتماد به نفس کامل آمریکا را وارد یک درگیری مرگبار و البته ناخواسته کند. علت اینکه باراک اوباما زمستان گذشته در نامه ای مکتوب به ایران صریحا اعلام کرد گزینه نظامی از دید این کشور روی میز نیست، دقیقا همین بود که آمریکایی ها دیدند ایران نترسیده بلکه خود را برای جنگ آماده کرده است!
ثانیا؛ تهدیدهای پی در پی درباره احتمال حمله به ایران قیمت نفت (و در نتیجه درآمد ایران) را به شدت بالا برد، اقتصاد نیمه جان جهانی را دچار رکودی مضاعف کرد و با افزایش بی سابقه قیمت بنزین یک مشکل سیاست داخلی جدی برای آمریکا و دیگر کشورهای اروپایی فراهم آورد. در واقع آمریکایی ها حس کردند این لفاظی مسخره دارد نتیجه معکوس می دهد، صدمه ای به ایران نزده اما ممکن است هر لحظه دودمان آنها را بر باد بدهد و به همین دلیل بود که باراک اوباما اسفند گذشته با صراحت تمام اعلام کرد کسانی که دم از حمله به ایران می زنند عده ای ابله یاوه گو هستند که درباره هزینه های احتمالی این اقدام به مردم آمریکا دروغ می گویند.
نتیجه خوشمزه این است: در حالی که پروژه ایجاد تهدید معتبر نظامی بنا بود ایران رابترساند و منفعل کند، در کمال ناباوری و در زمانی کوتاه این راز مگو را از پی پرده برون انداخت که بزرگترین مخالف این گزینه دولت آمریکاست یعنی همان دولتی که بنا بود با سیاه بازی این گزینه را معتبر جلوه بدهد! تهدید نظامی نه فقط معتبر نشد بلکه نه به دست ایران بلکه به دست خود آمریکایی ها با صراحتی بی سابقه از روی میز برداشته شد و نمایندگان آمریکا در حالی به اسلامبول آمدند که می دانستند تهدید به حمله نظامی از دید ایران چیزی جز یک شوخی بی مزه تلقی نخواهد شد و به همین دلیل هم بود که نه آمریکا و نه دیگر کشورهای عضو گروه 1+5 حتی به بیان این تهدید نزدیک هم نشدند.
تا اینجا فقط درباره دو عامل از آنچه که باید در اسلامبول رخ می داد ولی نداد صحبت کردیم. حداقل 3 عامل دیگر مانده است که باید درباره آنها بحث کرد ولی در اینجا مجالی برای این کار نیست.
وقتی درباره این 3 عامل هم به اندازه کافی بحث شود و استدلال های مربوط به این امر را که چرا این عوامل آنطور که آمریکایی ها می خواستند ایجاد نشد مرور گردد، آن وقت به وضوح می توان دریافت که چرا 1+5 از موضعی پایین در مذاکرات اسلامبول 2 شرکت کرده بود.
مهدی محمدی
افکار نیوز-وبلاگ ترکیه آن لاین نوشت:یقه خانم کاترین اشتون قبل از دیدار با جلیلی، باز بود اما هنگام دیدار با وی شال گردن داشت
بدست شکوهی در دسته مردی از صحابه ی امیرالمومنین در جریان جنگ جمل، سخت در تردید قرار گرفته بود. او دو طرف را می نگریست. از یک طرف علی را می دید و شخصیت های بزرگ اسلامی را که در رکاب علی شمشیر می زدند و از طرفی همسر نبی اکرم، عایشه را می دید که قرآن درباره ی زوجات آن حضرت می فرماید: «و ازواجه امهاتهم» (همسران او مادران امتند) و در رکاب عایشه، طحه را می دید از پیشتازان در اسلام، مرد خوش سابقه و تیرانداز ماهر میدان جنگ های اسلامی و مردی که به اسلام خدمت های ارزنده ای کرده است، و باز زبیر را می دید خوش سابقه تر از طلحه، آن که حتی در روز سقیفه از متحصنین در خانه ی علی بود. آیا این ممکن است؟
این مرد در حیرتی عجیب افتاده بود که یعنی چه؟! آخر علی و طلحه و زبیر از پیشتازان اسلام و فداکاران سخت ترین دژهای اسلام اند؛ اکنون رودررو قرار گرفته اند؟ کدام یک به حق نزدیک ترند؟ در این گیر و دار چه باید کرد؟! توجه داشته باشید! نباید آن مرد را در این حیرت زیاد ملامت کرد. شاید اگر ما هم در شرایطی که او قرار داشت قرار می گرفتیم، شخصیت و سابقه ی زبیر و طلحه چشم ما را خیره می کرد.
به هر حال این مرد محضر امیرالمومنین شرفیاب شد و گفت: آیا ممکن است طلحه و زبیر و عایشه بر باطل اجتماع کنند؟ شخصیت هایی مانند آنان از بزرگان صحابه ی رسول الله چگونه اشتباه می کنند و راه باطل را می پیمایند؟ آیا این ممکن است؟
علی در جواب سخنی دارد که دکتر طه حسین، دانشمند و نویسنده ی مصری، می گوید سخنی محکم تر و بالاتر از این نمی شود؛ بعد از آن که وحی خاموش گشت و ندای آسمانی منقطع شد، سخنی به این بزرگی شنیده نشده است. فرمود: سرت کلاه رفته و حقیقت بر تو اشتباه شده. حق و باطل را با میزان قدر و شخصیت افراد نمی شود شناخت. این صحیح نیست که تو اول شخصیت هایی را مقیاس قرار دهی و بعد حق و باطل را با این مقیاس ها بسنجی؛ فلان چیز حق است چون فلان و فلان با آن موافقند. فلان چیز باطل است چون فلان و فلان با آن مخالف. نه، اشخاص نباید مقیاس حق و باطل قرار گیرند این حق و باطل است که باید مقیاس اشخاص و شخصیت آنان باشد.
کتاب جاذبه و دافعه علی علیه السلام/ نیروی دافعه ی علی علیه السلام- نوشته ی شهید مرتضی مطهری
بسمه تعالی
سیا چه می فهمد ؟! (یادداشت روز)
«سازمان سیا دائماً بیانات رهبر عالی ایران را رصد می کند اما مشکلی در این میان وجود دارد. او همواره با زبان دین سخن می گوید و تحلیل این مطالب برای تحلیل گران سرویس جاسوسی آمریکا دشوار است». این خبر را روزنامه نیویورک تایمز، مقارن با مذاکرات اسلامبول منتشر کرده است. همزمان هفته نامه فرانسوی نوول ابزرواتور گزارش می دهد «سرنوشت خاورمیانه در دستان رهبر ایران قرار دارد؛ مردی که براساس سنت شیعی و به نشانه سیادت، عمامه مشکی بر سر دارد . او در مقابل غرب، بسیار سرسخت است». چرا ایران در قالب های تحلیلی و سیستم پردازش اطلاعات سازمان سیا نمی گنجد؟ بنا بر تجربه و محاسبه اتاق فکرهای سیاسی- اطلاعاتی غرب، واحدهای انسانی در برابر واحدهای مشخصی از تهدید و فشار کم می آورند و جا می زنند اما مدل ایران، این قاعده را با موفقیت تمام به چالش گرفته است.
مسئله گویا همان معضل پایدار است که جس جیمز لایف (رئیس میز ایران در سازمان سیا) 34 سال پیش در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی به اشپیگل گفت. «ما آن قدر مجهز هستیم که می توانیم نمره اتومبیل برژنف را از هوا برداریم ولی عکس های ماهواره ای ما متأسفانه همچنان از انعکاس افکار مردم ایران عاجزند». ماشین های محاسبه در غرب همچنان به موضوع ایران که می رسند «هنگ» می کنند. آنها قادر به تبیین نیستند و چون بد می فهمند، طرح ها و پروژه هایی از سر سوءتفاهم می نویسند. نتیجه نیز همان می شود که مثلا مذاکرات اسلامبول را آینه عذاب نخست وزیر رژیم صهیونیستی کنند. اگر ایران طرف غربی را وادار کرد مؤدبانه و به دور از شلتاق های همیشگی پای میز مذاکره در اسلامبول بیاید، می توان پیشاپیش گفت «مذاکرات بغداد» لطایف بدیع تری با خود دارد. غرض از این ادعا، پیش گویی نیست، یادآوری عبرت های تاریخ است. به پیشنهاد ایران، بغداد در روز سوم خرداد میزبان دور بعدی مذاکرات خواهد بود. تحلیل گران سازمان سیا و اینتلیجنس سرویس حتماً این قدر نبوغ دارند که بفهمند بغداد 2012 با بغداد 2003 (اشغال توسط آمریکا) و بغداد 1980 (آغاز حمله نیابتی صدام به ایران) چه قدر تغییر کرده و از دشمنی به دوستی و اتحاد با ایران رسیده است.
آنها می دانند دولتمردان امروز عراق که با رأی ملت روی کار آمده اند، در حمله نیابتی صدام به ایران جزو معارضان و رانده شدگان رژیم بعث بودند. سوم خرداد 1391 که از راه برسد، حماسه آزادی خرمشهر دقیقاً 30ساله می شود؛ معجزه ای که در باور خیلی ها نمی گنجید. امام(ره) همان روز فرمود «خرمشهر را خدا آزاد کرد» و بر عبارت های بی تعریف و هضم ناپذیر نزد سازمان سیا عبارتی دیگر افزود. 30 سال بعد از آن ماجرا، دولت بغداد به عنوان دوست و متحد ایران میزبان مذاکرات هسته ای است. بغداد خود یک نشانه- به قول فرنگی ها «ا ل مان»- برای ناظران است. قطعاً سفارت آمریکا در منطقه سبز، اسناد مربوط به ادعای سرلشکر وفیق السامرایی (از مقامات استخبارات رژیم صدام) را بایگانی کرده، آنجا که می گوید «هفته ای دوبار و برخی اوقات هر روز به سفارت آمریکا می رفتم و نقشه ها و تصاویر ماهواره ای تهیه شده از ایران را تحویل می گرفتم. این تصاویر آن قدر دقیق بود که مثلا نشان می داد در فلان کارخانه سیمان ایران چند کیسه سیمان تولید شده یا در رژه سربازان، کدام سرباز ناهماهنگ با دیگران حرکت می کند». آمریکا در همین بغداد از دوستان ایران- ملت و گروه های اسلامگرای عراق- تودهنی خورد و مجبور شد چند ماه پیش نظامیان خود را با سرافکندگی خارج کند. وزیر خارجه سرسام گرفته عربستان، اندازه فهم قاصر خود حرف می زد که گفت «آمریکا، عراق را در سینی طلا گذاشت و تقدیم دشمنان خود در ایران کرد» وگرنه عراق جدید، اکنون به برادر ایران تبدیل شده است.
اما موضوع این یادداشت نه مذاکرات هسته ای است و نه مرور اخبار خواندنی پیرامون آن. سخن بر سر این است که ولایت فقیه و نظام «امت- امامت» در این 33 سال چگونه ابرقدرت ها را ذلیل و بیچاره کرد؟ و چگونه محاسبه ای برتر، فوق محاسبات غرب را در میدان عمل و آوردگاه اراده ها گذاشت؟ تا برسیم به پاسخ این پرسش که مختصات بصیرت به وقت فروردین 1391 کدام است؟ در یافتن پاسخ، از کلام مقتدای انقلاب که تنها 40 روز پس از آغاز فتنه سهمگین 88 بیان شده، مدد خواهیم گرفت اما سزاوار است پیش از آن- به اعتبار عمق حکمت نهفته در همان کلمات- این دعای دائم پیامبر اعظم(ص) و ائمه معصومین(ع) را به خود متذکر شویم که «اللهم ار نی الاشیاء کما هی» یا «اللهم ار نی الاشیاء کما هی ثم ارنی الحق حقاً وارزقنی اتباعه و ارنی الباطل باطلا وارزقنی اجتنابه». پروردگارا پدیده ها را همان گونه که هستند- و نه آن گونه که در نگاه ظاهری و در بادی امر دیده می شوند- به من نشان ده! پدیده ها را «آن گونه که هستند نه آن گونه که می نمایند» دیدن، یعنی «لامؤثر فی الوجود الا الله» را از عمق جان باور داشتن و به حضرت خلیل الله و بالاتر از او به پیامبر اعظم و جانشینان معصوم ایشان(علیهم السلام) اقتدا کردن. اگر حصر شعب ابیطالب شکست و جای محاصره، پیروزی های بدر و خیبر نشست، به برکت ایمان و اعتماد به وعده الهی بود؛ اگرنه، بی باوران نه در «شعب» تاب آوردند، نه در «احد»؛ و نه پیروزی بدر و خیبر به برکت بازوان آنان بود. ایمان و یقین، روشنای راه است که اگر نبود، ظلمت جهل را تن پوش و چشم بند آدمی می کند و به تعبیر امیرمومنان «جاهل را پیدا نمی کنی مگر در افراط یا تفریط». نور ایمان که کم فروغ شد، آدمی با کمترین تهدید و حادثه و مصیبتی به یاس می افتد یا به اندک موفقیت، چنان سرمست غرور می شود که دیگر خدا را بنده نیست. و... روح خدا خمینی- رضوان الله تعالی علیه- عین عقلانیت و ایمان و تعبد بود که در اوج هیجان پیروزی و فتح خرمشهر با تعبد و تذلل تمام فرمود «خرمشهر را خدا آزاد کرد». یعنی که خدایا پروا می کنم در محضر لایزال تو موثری جز خود تو ببینم و «ما هرچه داریم از خداست». بیچاره تحلیلگران سازمان سیا که به محاسبات روتین عادت کرده اند و این بار از پس پردازش داده ها و فهم مسئله- چه رسد به حل آن- بر نمی آیند.
پنجم مرداد سال 8138 مصادف با اعیاد شعبانیه و در حالی که آتش فتنه تازه تازه زبانه می کشید، گروهی از اعضای سپاه ولی امر و خانواده های آنها به روال هرساله با مقتدای انقلاب دیدار کردند. ولی امر مسلمین کلام را درباره سکینه الهی آغاز کردند و سپس از «اعتماد» و «امام» و «بصیرت» گفتند. ایشان در همان روزگار پرالتهاب فرمودند: «ان شاءالله که بر همه شماها این اعیاد مبارک باشد. مبارک بودن هم به این است که اولا دلتان ان شاءالله شاد باشد، روحتان برخوردار از آرامش و سکینه الهی باشد. همه وجودتان سرشار از اعتماد به خدا و توکل به خدای متعال باشد. اگر اینها شد، عید به طور کامل برای شما مبارک است. سعی کنیم اینها را برای خودمان تدارک ببینیم، دلهایمان را شاد کنیم، جان هایمان را از سکینه الهی برخوردار کنیم. اعتماد به خدا را هم در وجود خودمان روز به روز بیشتر کنیم. ما به یک قول متعارف معمولی از سوی آدمی که کار بدی از او ندیده ایم، اعتماد می کنیم؛ قرضی از او می خواهیم، کاری دست او داریم، او به ما وعده می کند که بسیار خوب، من این کار را برای شما انجام می دهم. ما معمولا اعتماد می کنیم، راه می افتیم مقدمات کار را فراهم می کنیم در حالی که او یک انسانی بیش نیست، ممکن است پشیمان بشود، ممکن است کسی رای او را بزند، ممکن است فراموش کند... ده جور یا ده ها جور احتمال تخلف این وعده هست، لیکن ما اعتماد می کنیم. خب، خدای متعال چه قدر وعده کرده است به مومنین؛ وعده نصرت، وعده هدایت، وعده تعلیم. واتّقوالله و یعلّمکم الله. وعده حفظ و صیانت... البته این وعده ها مطلق نیست، شروطی دارد. شروطش هم خیلی دشوار نیست، از دست ماها برمی آید. دلیلش هم این است که جاهایی که به این شروط عمل کردیم، خدای متعال به ما کمک کرد؛ نمونه اش جنگ تحمیلی... آن روز همه صاحب نظران، همه تحلیلگران، همه نخبگان به طور قاطع می گفتند صدام در این جنگ پیروز است و ایران شکست خورده است... در روزهای سوم وچهارم جنگ چند تن از فرماندهان نظامی آمدند و گفتند هواپیماها، قطعه های زود تعویض دارند. ما این قطعه ها را نداریم... یعنی جمهوری اسلامی بعد از سی و یک روز مطلقا وسیله پرنده هوایی نظامی دیگر نخواهد داشت؛ خلاص! گفتند آقا! وضع جنگ ما این است، بروید به امام بگویید... کاغذ را گرفتم، بردم خدمت امام، جماران. گفتم آقا! این آقایان فرماندهان ما هستند و می گویند ما هواپیماهای جنگی مان 61-51 روز و حداکثر 03 روز دوام دارد. امام نگاهی کردند، گفتند این حرف ها چیست؟ شما بگویید بروند بجنگند، خدا می رساند، درست می کند، هیچ طور نمی شود... امام فرمودند بروید همین ها را هرچی می توانید تعمیر کنید، درست کنید و اقدام کنید... همان هواپیماهای نظامی که قرار بود بعد از پنج شش روز به کلی از کار بیفتند، هنوز دارد کار می کند... مهندسین ما در دستگاه های ذی ربط توانستند قطعات درست کنند، خلأها را پر کنند... این توکل به خداست. این، صدق وعده خداست... بعد از آغاز جنگ تحمیلی هم ده ها بار- حالا اگر ریزهایش را بخواهیم حساب کنیم، بیش از این حرف ها شاید بشود گفت اما حالا آن رقم های درشت را آدم بخواهد حساب کند- ما نصرت الهی را دیدیم، کمک الهی را دیدیم...».
آن روز مقتدای انقلاب همچنین دعوت به بصیرت و استقامت در تراز جناب عمار یاسر کردند و سپس فرمودند: «بنده بارها این جبهه های سیاسی و صحنه های سیاسی را مثال می زنم به جبهه جنگ. اگر شما تو جبهه جنگ نظامی، هندسه زمینی در اختیارتان نباشد، احتمال خطاهای بزرگ هست. برای همین هم هست که شناسایی می روند. یکی از کارهای مهم در عمل نظامی، شناسایی است، شناسایی از نزدیک، که زمین را بروند ببینند، دشمن کجاست، چه جوری است، مواضعش چگونه است، عوارضش چگونه است، تا بفهمند چه کار باید بکنند. اگر کسی این شناسایی را نداشته باشد، میدان را نشناسد، دشمن را گم بکند، یک وقت می بینید که دارد خمپاره اش را، توپخانه اش را آتش می کند به طرفی که اتفاقا این طرف، طرف دوست است نه طرف دشمن. نمی داند دیگر. عرصه سیاسی عینا همین جور است. اگر بصیرت نداشته باشید، دوست را نشناسید، دشمن را نشناسید، یک وقت می بینید آتش توپخانه تبلیغات شما و گفت وشنود شما و عمل شما به طرف قسمتی است که آنجا دوستان مجتمعند نه دشمنان... یکی از کارهای مهم نخبگان و خواص، تبیین است. حقایق را بدون تعصب روشن کنند، بدون حاکمیت تعلقات جناحی و گروهی بر دل آن گوینده. اینها مضر است. جناح و اینها را باید کنار گذاشت. باید حقیقت را فهمید...آدم گاهی می بیند که متاسفانه بعضی از نخبگان هم دچار بی بصیرتی اند، نمی فهمند، اصلا ملتفت نیستند...»
بصیرت به وقت فروردین 1139 یعنی اقتدا به امام و شکستن قاب محاسبات و تحریکات و تحرکات دشمن. یعنی فاصله گذاری با یأس و دون همتی یا غرور و تعصبات باندی و هدفگذاری های قبیله ای و نگاه عبرت بین داشتن. تنها به برکت ایمان است که می توان رادارها و قوای قاهره مستکبران را شکست و بر جباران پیروز شد. برای شکستن در قلعه خیبر، باید به علی بن ابیطالب علیه السلام اقتدا کرد. علی(ع) در شب پرمخاطره هجرت پیامبر(ص) و خوابیدن در بستر ایشان خطاب به آن حضرت فرمود: «امض بما ام رت فداک سمعی و بصری و سویداء قلبی و مرنی بماشئت. انجام بده آنچه را که بدان فرمان داده شده ای، فدای تو باد گوش و چشم و سویدای دلم، و امر کن آنچه خواهی».
محمد ایمانی
بسمه تعالی
گزارش خبری کیهان از ششمین جلسه رسیدگی به فساد کلان بانکی
اعترافات تکان دهنده دانه درشت ها در جلسه دیروز دادگاه
روز گذشته در ششمین جلسه دادگاه فساد بانکی که به ریاست قاضی سراج برگزار شد اتهامات 3 متهم دانه درشت این پرونده مورد بررسی و رسیدگی قرار گرفت.
در ابتدای این جلسه فراهانی نماینده دادستان تهران طی سخنانی با اشاره به پرونده گروه آریا گفت: این گروه عدم شفافیت در ثبت حساب ها و اموال خود را داشتند که نشان دهنده عدم فعالیت اقتصادی سالم و صحیح است. این شرکت در بسیاری از موارد به دنبال فرار مالیاتی و کتمان همه فعالیت ها بوده اند و نه تنها وجوه دریافتی از بانک ها را در تولید مصرف نکردند بلکه آن را در مسیر مقاصد شخصی و غیرتولیدی هزینه کردند.
فراهانی گفت: هیچ کدام از وجوه دریافت شده از بانک ها که به نام گروه ملی بوده در همان جا مصرف نشده و اعضای این گروه در مواجهه با افراد مختلف فعالیت خود را محرمانه خوانده تا کسی از آنها توضیح نخواهد. این گروه همواره سعی کرده حسابرسی شرکت های صوری را جزیره ای انجام دهد که سرانجام این کار فرار مالیاتی بوده است.
نماینده دادستان ادامه داد: با بررسی انجام شده می توان فهمید که در زمان مدیریت آریا، بدهی گروه ملی افزایش یافته است که نشان دهنده عدم مدیریت صحیح و همچنین نیت شوم گروه است. در بسیاری از موارد اصلا در قبال گشایش ال سی ها نه کالایی داد و ستد شده و نه اصول اولیه بازگشایی رعایت شده است.
وی گفت: مه آفرید نخ تسبیحی بود تا دانه های تسبیحی که قرار بود این جرایم را انجام دهند به هم متصل کند. در این میان می توان به ارتباط گسترده میان مه آفرید و برخی مدیران اجرایی، نمایندگان، مدیران ارشد بانک ها و تشکیل شرکت های خارجی اشاره کرد.
فراهانی با اشاره به تعدد حساب های بانکی و استفاده از مدیران موجه استانی، تعداد بالای ال سی ها و رشد انفجاری 154 درصدی شرکت ها گفت: آمار نشان می دهد که این گروه 5 یا 6 شرکت بیشتر نبوده است و از سال 85 جهش خود را شروع کرده اما از سال 88 تا 90 این رشد انفجاری بالا می رود که ناشی از جرم و فساد است لذا این ادعا که ما سوءنیت نداشته ایم در مورد تمام متهمان قابل قبول نیست.
2 میلیارد و 350 میلیون تومان خیریه گرفتم!
در ادامه ششمین جلسه دادگاه رسیدگی به فساد بزرگ مالی، «س.ک» رئیس سابق بانک صادرات شعبه گروه ملی اهواز برای آخرین دفاع در جایگاه قرار گرفت و گفت: آقای «ر» از من خواسته بود ال سی ها را باز کنم. من از آشنایی او و خسروی باخبر نبودم.
وی با بیان اینکه قصد ضربه زدن به نظام را نداشتم، گفت: تمام هزینه بلیط های مرا شرکت آریا تقبل می کرد. این گروه دفتر هواپیمایی داشت.
متهم گفت: پولی که خسروی به من داد خیریه بود و کلا 2 میلیارد و 350 میلیون تومان گرفتم. تمام شبکه بانک صادرات از موضوع بازگشایی ال سی ها باخبر بودند.
وی در ادامه دفاعیات خود گفت: خسروی از مشتریان خاص بود و اعتبارسنجی او توسط اعتبارات کارشناسان بانک صادرات انجام می شد، من قرار نبود در شعبه کار استعلام را انجام دهم.
متهم در پاسخ به سؤال قاضی مبنی بر اینکه چرا بازرسان متوجه چیزی نشدند گفت: تمام چیزهایی که می گویم مربوط به قبل از دستگیری است. بیش از 40 بار از شعبه بازرسی شد اما کسی نگاه نکرد که چرا شماره برخی از ال سی ها وجود ندارد. من هیچگونه جعلی انجام ندادم.
وی ادامه داد: من مهر و امضای خودم را می زدم، چرا نماینده حقوقی و وکیل بانک صادرات می گوید جعل شده است؟ چرا به من اتهام پولشویی می زنید؟ اگر می خواستم پولشویی کنم که می رفتم و اسلحه قاچاق می کردم. من رشوه نداده ام.
متهم در پاسخ به این سؤال قاضی که پس چه کسی به «ر» پول داد گفت: به من گفتند بابت کاری به او 30 میلیون تومان بدهم.
قاضی گفت: به این کار حق السکوت می گویند و شما برای پرداخت پول به خسروی از هم سبقت می گرفتید و این نشان دهنده باندی بودنتان است.
متهم درباره اینکه چرا ال سی ها را ثبت نمی کردند گفت: من بیشتر از اندازه سقف مجوزم گشایش کردم به همین دلیل ثبت نمی کردم. چون غیرقانونی بود این کار را کردم.
بعد از متهم، وکیل وی در جایگاه قرار گرفت و گفت: بحث فساد فی الارض فاقد جنبه های معنوی و مادی جرم است. به واسطه ارتباطات گسترده خسروی با مدیران به نظر می رسد موکل من با فساد ارتباطی ندارد. گویا پرونده دیگری باید باشد. به نظر می رسد نمی توان گفت چون موکل من همکاری داشته است اتهام عضویت در باند را به او زد.
بعد از اظهارات وکیل و اخذ آخرین دفاعیات، رسیدگی به اتهامات این متهم به پایان رسید و وکیل وی عنوان کرد که مشروح دفاعیات خود را در قالب لایحه ارائه خواهد کرد.
خاوری طی الارض کرد
من مفسدفی الارض شدم!
در ادامه ششمین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده فساد بزرگ مالی، «س.م» مدیر سابق بانک ملی شعبه کیش در جایگاه قرار گرفت و در اظهارات قابل تأمل خود با بیان اینکه 18 سال کار مدیریتی کردم گفت: 7 ماه زندان بودن خودش یک جور طلبگی و دانشگاه رفتن است. در این مدت 5 بار قرآن را ختم کردم. با نهج البلاغه انس گرفتم و از خداوند ممنونم که اجازه داد آنها را تجربه کنم.
وی ادامه داد: من رده 5 چارت بانک ملی هستم. خسروی در سطر اول چارت است. آقای «الف» مدیر مستقیم در کیش است که او هم در تهران است. من رئیس شعبه کیش هستم که یکی از 20 شعبه زیرمجموعه «الف» است.
متهم گفت: 28 هزار میلیارد دیسکانت که تنها یک ششم کل آن در شعبه من اتفاق افتاده است. تمام اینها در یک رده هست و از آقای «الف» دستور تنزیل می گرفتیم. متأسفم از اینکه در جایی کار کردم که خاوری مدیرعامل آنجا بوده است. خاوری طی الارض کرده است اما من به عنوان فساد فی الارض متهم هستم. خاوری دارد عشق و حال می کند اما من و خانواده ام در حال زجر کشیدن هستیم.
«س.م» گفت: من برای همه کارهایم دستور کتبی و شفاهی گرفته ام. صبح ها که مدارک تنزیل را آماده می کردیم آنها به سرعت جلسات را تشکیل می دادند. آقای «الف» بارها گفته بود که مدیران بالا به من فشار می آورند. او به من می گفت مدیر بانک پشت قاضی است و نیازی به نگرانی نیست. بازرسی و حراست زیرمجموعه مدیرعامل بودند و من نمی توانستم به جایی بگویم.
وی افزود: بازرسی که پیش ما آمده بود با یک تلفن از دفتر مدیریت به تهران برگشت و اصلاً بازرسی نکرد. از طرف آقای «الف» به من گفته شد که خسروی مشتری خوبی است. من جوابگوی کاری هستم که کردم.
خاطرنشان می شود؛ بعد از اظهارات وکیل و اخذ آخرین دفاعیات متهم، رسیدگی به اتهامات این متهم نیز به پایان رسید و دادگاه وارد رسیدگی به اخذ آخرین دفاع از متهم دیگر پرونده «ب.ب» شد.
دسته چک های سفید امضا
در اختیار خزانه دار
در ادامه ششمین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده فساد بزرگ مالی، «ب.ب» یکی دیگر از متهمان در جایگاه قرار گرفت و با بیان اینکه اتهام فساد فی الارض را قبول ندارم گفت: در 3 روز گذشته با 15 نفر مواجهه حضوری شدم و در این مواجهه ها نقشم مشخص شد.
وی ادامه داد: آقای «ک» که اولین بار همدیگر را دیده بودیم توضیحی درباره ال سی ها به من نداده بودند و به خاطر اعتماد به خسروی این کارها را می کردم. مطلبی را نماینده دادستان از قول من نقل کرده و گفته من ملاقات «ر» را در تیرماه مطرح کرده ام در حالی من او را در 28 اسفند دیده ام.
متهم گفت: دیروز یکسری از مواجهین آمده بودند و همگی صحبت هایشان را نقض کردند و مدعی شدند چیزهایی که درباره من گفته اند اصلا از زبانشان جاری نشده است. پیش از این گفته بودند که من مسئول خرید فولاد فام اسپادانا هستم اما شخص آقای «ی.م» آمد و خودش را مسئول خرید این شرکت معرفی کرد.
متهم «ب.ب» افزود: پیش از این گفته شده بود من برای «س.خ» در کیش دفتر خریده ام و به آنها نحوه گشایش ال سی را آموزش داده ام اما در مواجهه روزهای قبل مشخص شد که من فقط از طریق یکی از دوستانم برایش خانه و دفتر کار اجاره کردم اما خانم «ع.ح» به ایشان آموزش داده است.
وی گفت: در مورد شرکت الیت هم آقایان آمدند و تایید کردند حرف هایم را که من هیچ نقشی در موضوع این شرکت ها نداشته ام. من شرح وظایف مشخصی داشتم که آن هم معاون حقوقی مجموعه بود. درباره تحصیل مال نامشروع هم باید بگویم که در جلسه قبل به من اتهام زدند که 19 ملک خریده ام اما در همه این موارد من فقط وکیل برای نوشتن قرارداد بودم. من قبل از اینکه وارد این گروه شوم 400 میلیون داشتم الان این رقم به 3/1میلیارد رسیده است که 400 میلیون آن وام بوده است که از خسروی گرفتم.
قاضی خطاب به متهم گفت: چه زمانی وکالت سهام به نام شده خودت در بانک آریا را دیدی که متهم گفت: همان لحظه که به نامم شد در محضرخانه وکالت بلاعزل دادم. خانم «الف» در جلسه حضور دارند و می توانید از ایشان سؤال کنید آیا در گروه چیزی به نام من است یا خیر. من از منشأ پول ها خبر نداشتم و همانطور که ایشان گفته بود که گزارش های مالی را فقط به «الف.ش» و خسروی می داده است. ما از منابع خبر نداشتیم. من از بابت زدن امضای خسروی قصد پر کردن جیبم را نداشتم بلکه قصدم راه افتادن کارها بوده است. روال در مجموعه آریا اینگونه بود که مدیران همه دسته چک های خودشان را سفید امضا در اختیار خانم «الف» قرار می دادند.
سؤال قاضی سراج: چرا بانک شکایت نکرده است؟!
در جلسه روز گذشته قاضی سراج گفت: بانک ملی 11 تریلیون ریال طلبکار است اما از آنجا که قرار نبوده شکایتی شود هیچ شکایتی در پرونده نیست. وی اضافه کرد: اینها همه با هم دوست بوده اند و نمی خواستند از هم شکایت کنند. همچنین قاضی سراج در بخش دیگری از سخنانش در جلسه روز قبل تاکید کرد: از صدر تا ذیل هرکس که در این پرونده نقش داشته باشد محاکمه خواهد شد.
به گزارش فارس، بعد از اخذ آخرین دفاع از این 3 متهم، ختم جلسه اعلام و قاضی سراج تاریخ دقیق جلسه بعد را به آینده موکول کرد.
بسمه تعالی ملاحظاتی در باب اهمیت مرحله دوم انتخابات/مهدى سعیدى
بسمه تعالی پای منبر/ نکته عجیب آیت الله بهجت درباره نماز اول وقت برای دانلود فیلم اینجا کلیک کنید سؤال: اینکه حضرت آقای قاضی می فرمودند هرکس نماز اول وقت بخواند به مقام می رسد، آیا مرادشان نماز با حضور قلب است یا خیر؟ آیتالله بهجت: نه! اگر نماز با حضور قلب منظورشان بود، آنوقت سؤال میکردند چگونه باید خواند این نماز را، به چه سببی بخواند نمازکامل را! این که چیزی به دست نداد که! وقتی چیزی به دست میآید که مطلق نماز، مطلق نماز را کسی مقید باشد در اول وقت به نماز عالی میرسد؛ میرسد خودش، تکویناً شیئاً و شیئاً روز به روز میرود بالاتر.
بسمه تعالی
امام جمعه مشهد گفت: قیمت کالاهای اساسی مردم باید در کنترل دولت باشد نه اینکه در دست یک مشت تاجر افسار گسیخته فرصت طلب باشد و این گرانیها هیچ توجیهی ندارد.
به گزارش خبرگزاری فارس از مشهد، آیتالله سید احمد علمالهدی ظهر امروز در خطبههای این هفته نماز جمعه مشهد که در جوار بارگاه حرم مطهر رضوی برگزار شد، اظهار داشت: طبق فرمایشات رهبری که فرمودند با اینکه دشمن تهاجم خود را در عرصه فرهنگی رها نکرده و در تلاش برای ایجاد فساد است اما اکنون برای ایجاد شکست اقتصادی در جمهوری اسلامی تمرکز کرده است باید وحدت، همدلی و همکاری را در مقابل این تهدیدات به کار بندیم.
وی با اشاره روز ملی ارتش جمهوری اسلامی ایران ادامه داد: امروز ارتش جمهوری اسلامی ایران تا آخرین قطره از خون خود با پیمانی که با شهدا و نظام بسته است از حریم کشور دفاع میکند.
عضو مجلس خبرگان رهبری ادامه داد: خوشبختانه امروز ما در کشور شاهد نیروهای مسلح توانمند و قدرتمندی هستیم و این دوام نشاندهنده استحکام صلابت مدافعان جامعه و کشور است.
علمالهدی در ادامه سخنان خود به وضعیت اقتصادی کشور نیز اشاره کرد و افزود: قیمت کالاهای اساسی مردم باید در کنترل دولت باشد نه اینکه در دست یک مشت تاجر افسار گسیخته فرصت طلب باشد.
خطیب جمعه مشهد با تاکید بر اینکه گرانی کالای اساسی در این کشور هیچ توجیه اقتصادی و سیاسی ندارد، اظهار داشت: این کالاها باید در کنترل دولت باشد.
امام جمعه مشهد خطاب به مسئولان تصریح کرد: مسئولان دولتی امروز باید با تشدید نظارت بر قیمتها، فشار گرانی را از دوش مردم بردارند.
وی اظهار داشت: مسئولان باید با ایجاد رفاه و آسایش در زندگی مردم آنها را به سوی تعالی اجتماعی پیش ببرند.
علم الهدی با اشاره به دیدار مسئولان کشور با رهبر معظم انقلاب گفت: مقام معظم رهبری در این دیدار با متولیان کشور و نظام اتمام حجت شرعی و قانونی کردند، اما متأسفانه بعد از فرمایشات مقام معظم رهبری انتظار مردم از مسئولان عملی نشد و چیزی که در مجلس دیدند، این بود که چگونه از دولت گریبانگیری کند.
بسمه تعالی
جنایات آل خلیفه صدای آمریکا و دبیر کل سازمان ملل متحد را هم در آ ورد
دبیرکل سازمان ملل در پی تشدید سرکوبگری و اقدامات خشونت آمیز رژیم آل خلیفه با معترضین سرانجام واکنش نشان داد و برخورد خشونت آمیز با تظاهرکنندگان بحرینی رامحکوم کرد.
به گزارش خبرگزاری فارس، «بان کی مون» برخورد خشونت آمیز رژیم آل خلیفه با تظاهرکنندگان بحرینی را محکوم کرد.
وی از همه طرف های درگیر در بحرین خواست که با حفظ خویشتن داری از توسل به خشونت خودداری کنند و تاکید کرد که حقوق اصلی ملت بحرین از جمله حق برگزاری تظاهرات باید محترم شمرده شود.
سخنگوی بان کی مون نیز گفت، دبیرکل سازمان ملل متحد معتقد است که برگزاری مذاکرات ملی برای بررسی مطالبات قانونی همه ملت بحرین به برقراری صلح و ثبات در این کشور بسیار کمک می کند.
جی کارنی، سخنگوی کاخ سفید نیز با محکوم کردن افزایش خشونت ها در بحرین گفت: واشنگتن از افزایش خشونت ها در بحرین نگران است و از طرف های درگیر می خواهد تا خویشتن دار باشند و از هر خشونتی پرهیز کنند.
وی افزود: ما استفاده بیش از حد از زور و به کارگیری بی رویه گاز اشک آور علیه مخالفان توسط دولت بحرین را که به کشته شدن غیرنظامیان انجامیده، محکوم می کنیم.
سخنگوی کاخ سفید همچنین نسبت به وضعیت سلامتی عبدالهادی الخواجه ، فعال بحرینی که بیش از دو ماه است در زندان های آل خلیفه اعتصاب غذا کرده ابراز نگرانی کرد و از دولت بحرین خواست تا تمامی گزینه های ممکن را برای حل وفصل مسئله الخواجه به کار گیرد.
مردم بحرین نیز با برگزاری تظاهرات در مناطق مختلف این کشور پس از برگزاری نمازجمعه خواهان آزادی عبدالهادی الخواجه از فعالان حقوق بشر شدند که از دو ماه پیش در زندان های آل خلیفه اعتصاب غذا کرده است.
به گزارش شبکه خبری العالم، مردم بحرین در مناطق مختلف این کشور برای درخواست جهت آزادی عبدالهادی الخواجه تظاهرات کردند که این تظاهرات با سرکوبگری نیروهای امنیتی آل خلیفه روبرو شد.
در همین حال، نهادهای بین المللی و سازمان های حقوق بشر مقام های بحرینی را مسئول هرگونه آسیبی به الخواجه دانستند.
همچنین رئیس مرکز «آزادی خواهان بحرین» با بیان اینکه مردم بحرین خواهان تغییرات ریشه ای هستند، گفت: رژیم آل خلیفه در سال گذشته تلاش کرد تا با روش های مختلف، انقلاب مردم را دور بزند، اما در این زمینه شکست خورد.
علی الفایز افزود: رژیم آل خلیفه پس از شکست در کنترل انقلاب مردمی و اقداماتش در به اصطلاح گفت وگوهای ملی، با کمک اشغالگران سعودی به سرکوب انقلاب پرداخت و به فعالیت های تجاوزکارانه ای مانند شکنجه مردم، تخریب مساجد و تعرض به مقدسات اسلامی و زندانی کردن شخصیت های دینی روی آورد. در همین رابطه کمیته مستقل حقیقت یاب بحرین نیز افشا کرد که پزشکان بحرینی در معرض شکنجه قرار گرفته اند و پرسنل پزشکی بر این اساس شکایت خود را به مقام های رسمی ارائه کرده اند.
این در حالی است که علی مشیمع جوان انقلابی بحرینی نیز یک هفته است که در حالت اعتصاب غذا مقابل سفارت آمریکا در منامه پایتخت بحرین تحصن کرده است.