2- دبی آب در گردش کندانسور چیلر :
GPM=Q/5000
Q: Cooling load (Btu/hr)
3- دبی آب در گردش برج خنک کن :
GPM=3 [GPM/TR]*TR
TR: Cooling load (Ref. Ton)
4- هد پمپ گردش آب کندانسور چیلر :
L=(l*1.5)+افت کلکتور + افت فن کویل + افت کندانسور
L(ft) : هد پمپ
l(ft) : طول مسیر رفت و برگشت از کندانسور چیلر به دورترین مصرف کننده
افت کلکتور = 5ft
افت فن کویل = 10ft
افت کندانسور = 25ft(از کاتالوگ چیلر)
5- هد پمپ گردش آب برج خنک کن :
L=(l*1.5)+افت کلکتور +افت کندانسور +افت برج +اختلاف ارتفاع نازل ورودی و خروجی برج
L(ft) : هد پمپ
l(ft) : طول مسیر رفت و برگشت آب برج خنک کن
افت کلکتور = 5ft
افت کندانسور = 25ft (از کاتالوگ چیلر)
افت برج = 30ft (از کاتالوگ برج خنک کن)
6- فرمول محاسبه انتقال حرارت :
Q=U.A.ΔT
Q (Btu/hr)
U ( Btu/hr.ft2.oF)
A (ft2)
ΔT (oF)
7- تبدیل واحدهای مهم :
تن تبرید (TR) = 12000 Btu/hr
Btu/hr / 4 = Kcal/hr
M3/hr * 4.4 = GPM
Gallons * 3.785 = Lit
CFM / 0.6 = M3/hr
HP * 0.735 = Kw
Btu/hr * 0.29287 = Watts
8- محاسبه سطح مقطع دودکش :
A=0.02Q/√H برای سوخت مایع و گاز
A=0.04Q/√H برای سوخت جامد
A (cm2) : سطح مقطع دودکش
Q (Kcal/hr) : ظرفیت حرارتی دیگ
H (m) = h1 + 0.5h2
h1 : طول عمودی دودکش
h2 : طول افقی دودکش
9- محاسبه ظرفیت منبع انبساط باز چیلر :
V(Lit) = TR / 4000
TR: Cooling load (Ref. Ton)
10- محاسبه قطر لوله انبساط چیلر :
d (mm) = 15 + 1.5 √(TR/4000)
Min : 1 ¼”
11- محاسبه ظرفیت منبع انبساط باز دیگ :
V (Lit) = (Kcal/hr * 1.5) / 1000
12- محاسبه قطر لوله های رفت و برگشت منبع انبساط باز دیگ :
d1 (mm) = 15 + 1.5 √(Q/1000) لوله رفت
d2 (mm) = 15 + √(Q/1000) لوله برگشت
Q (Kcal/hr)
13- محاسبه حجم منبع گازوئیل :
V (Lit) = GPH * 4 * N * n
GPH : مصرف گازوئیل مشعل ها
N : ساعات کارکرد مشعل در شبانه روز (معمولا 20 ساعت)
n : تعداد روزهای ذخیره (معمولا 45 روز)
14– مصرف بخار چیلرهای ابزورپشن معمولا 18~20 lb/hr به ازای هر تن تبرید با فشار 20psi میباشد.
15- مصرف آب دیگ بخار :
GPM = 0.002 * lb/hr (بخار تولیدی دیگ)
16- فرمول محاسبه ظرفیت حرارتی مبدل ها و منابع آبگرم :
Q=GPM*500*ΔT
Q (Btu/hr) : ظرفیت حرارتی
GPM : دبی آب گرم کننده یا گرم شونده در گردش
ΔT (oF) : اختلاف دمای آب ورودی و خروجی
17- فرمول محاسبه ظرفیت حرارتی کویل های هواساز :
Q=CFM*1.08* ΔT
Q (Btu/hr) : ظرفیت حرارتی
CFM : دبی هوای عبوری از سطح کویل
ΔT (oF) : اختلاف دمای هوای ورودی و خروجی
18- محاسبه ظرفیت مبدل استخر و جکوزی :
برای استخر : Q(Kcal/hr) = [V(m3) / 24 hr]*1000*(24°C-4°C)
برای جکوزی : Q(Kcal/hr) = [V(m3) / 24 hr]*1000*(28°C-4°C)
19- محاسبه ظرفیت فیلتر استخر و جکوزی :
GPM = [V(m3) / 6 hr] * 4.4
V : حجم استخر یا جکوزی بر حسب متر مکعب میباشد
20- هر افشانک آتش نشانی محوطه ای به مساحت 12 مترمربع را پوشش میدهد.
21- سیستم های بخار در تاسیسات مکانیکی :
Low pressure : 15 psig
Medium pressure : 60 psig
High pressure : 100~150 psig
22- سرعت های مجاز :
Water : 1.5~3 m/s
Steam : 20 m/s
Air in pipe : 20 m/s
Air in duct (industrial) : 1050 ft/min
Air in duct (non industrial) : 900 ft/min
Air in return or exhaust ducts : 750 ft/min
Air passing trough coils : 500 ft/min
Air passing from diffusers and supply grills : 300 ft/min
Air passing from exhaust grills : 200 ft/min
23- محاسبه قطر کلکتور :
Φ = √ Φ1 . Φ2 . Φ3 …. Φi
Φi : قطر لوله های ورودی یا خروجی
24- مصرف گاز طبیعی و گازوئیل مشعل :
مصرف گازطبیعی (m3/hr) = Q(Kcal/hr) / 9500
مصرف گازوئیل (m3/hr) = Q(Kcal/hr) / 26000
25- محاسبه سر انگشتی بار حرارتی ساختمان :
Q(Kcal/hr) = A(m2) . 150
26- محاسبه سر انگشتی بار برودتی ساختمان :
Q(TR) = A(m2) / 25
27- محاسبه سرانگشتی تعداد پره های شوفاژ فولادی :
N = Q(Kcal/hr) / 125 (OR)
N = Q(Btu/hr) / 500
Q : بار حرارتی فضای مورد نظر میباشد
28- محاسبه سرانگشتی تعداد پره های شوفاژ آلومینیومی :
n = N * 0.75
N : تعداد پره های شوفاژ فولادی میباشد که طبق بند 27 محاسبه میگردد
29- محاسبه سرانگشتی ظرفیت دیگ حرارت مرکزی :
Q(Kcal/hr) = [(L*W*H) * 36 * 4.8] * N / 4
L*W*H : حجم فضای یک طبقه ساختمان میباشد
N : تعداد طبقات ساختمان میباشد
30- ارتفاع نصب هود آشپزخانه های صنعتی 180 سانتیمتر از کف تمام شده آشپزخانه میباشد.
مقدار معادل با یک متر مکعب گاز طبیعی |
ارزش حرارتی ویژه |
سوخت |
|
1 متر مکعب |
9434 کیلو کالری در متر مکعب |
1060 بی تی یو در فوت مکعب |
گاز طبیعی لوله سر اسری
|
1.16 متر مکعب |
8117 کیلو کالری در متر مکعب |
912 بی تی یو در فوت مکعب |
گاز طبیعی شیرین سرخس |
0.862 کیلوگرم
|
10945 کیلو کالری درکیلوگرم |
43431 بی تی یو درکیلوگرم |
گاز طبیعی |
1.158 لیتر
|
8148 کیلو کالری درلیتر |
32320 بی تی یو درلیتر |
نفت سفید |
1.115 لیتر
|
8462 کیلو کالری درلیتر |
33577 بی تی یو درلیتر |
نفتگاز |
1.087 لیتر |
8680 کیلو کالری درلیتر |
34444 بی تی یو درلیتر |
نفتکوره
|
10.97 کیلو وات ساعت |
860 کیلو کالری در کیلووات ساعت |
3413 بی تی یو در کیلووات ساعت |
برق |
|
|
24300 بی تی یو درلیتر |
گاز مایع |
· به ازای هر میلی متر رسوب در دیگهای بخار ، مصرف سوخت تا 8% افزایش می یابد ودر صورت وجود رسوب تا 14 میلی متر ، مصرف سوخت تابیش از 60% افزایش می یابد.
· به ازای وجود هر میلی متر دوده در داخل لوله های فایر تیوب دیگهای بخار ، حدودا 7% مصرف سوخت افزایش مییابد .
· اگر مشعل میزان نباشد بجای 67 لیتر ، دیگ بخار 100 لیتر سوخت استفاده میکند.
در دیگ بخار جهت تولید 1 تن بخار ، 83 متر مکعب گاز یا 67 لیتر گازوئیل یا مازوت استفاده میگردد.
برخی میگویند- یا تلاش میکنند اینگونه بشود - که حافظه تاریخی مردم ضعیف است و یادشان نمیماند که مثلا یک سال قبل یا کمی بیشتر، چه اتفاقی افتاد و چه کسی چه حرفی زد! در حالیکه واقعیت اینگونه نیست و مردم، همه چیز را به یاد دارند و اگر چیزی نمیگویند، بخاطر ماهیت زندگی اجتماعی، دادن فرصت به مدعیان و مهمتر از همه، به خاطر همراهی به امید روزهای بهتر است.
اگر کسی حوصله داشته باشد و روزنامهها و اخبار سال گذشته در همین ایام تا پایان سال را مرور کند، به یک «دریافت شگفتانگیز» میرسد که تحلیل آن در آن ایام مشکل و در این روزها کمی آسانتر است. در آن روزها، و البته از مدتی قبلتر، بحث مذاکرات هستهای و نگارش متن نهایی، موضوع مورد مناقشه هرآنکسی بود که اندک دریافتی از موضوعات سیاسی داشت و طبعا، موضوع اول روزنامهها و اهل سیاست. در همان بررسی و تورق، معلوم می شود که آن روزها، دو طیف اصلی در موضوع مذاکرات هستهای و برجام- که بعدها منتشر شد- در سپهر گفتمانی جامعه، اظهار نظر میکردند.
یک گروه، آنهایی بودند که بدون توجه به هرگونه سابقه و حافظه تاریخی از خصومتها و دشمنیها و بدعهدیهای آمریکا، به قول مولانا، با نوای «خر برفت و خر برفت»، شبانه روز در حال پایکوبی و دستافشانی بودند و نصیحت همه عالم به گوششان باد بود! آنها - که در ادبیات جامعه به «ذوقزدگان»مشهور شدند- هر کس را که کمترین روشنگری میکرد، کاسب تحریم و همسو با اسرائیل و... مینامیدند و در برابر انتقادات و یا پرسشهای ساده و تامل برانگیزی که هر انسان بهرهمند از هوش را به فکر و درنگ وا میداشت، مردم را به جهنم حواله میدادند و آنها را بی سواد و لبوفروش و راننده تاکسی و بیشناسنامه و ....مینامیدند!
گروه دوم، کسانی بودند که دردمندانه، فهرستی از خیانتهای آمریکا و غرب را ردیف میکردند و به یک اصل عقلی ارجاع میدادند که «آزموده را آزمودن خطاست». مهمترین پرسش و دغدغه آن روز این گروه، فقدان ضمانت اجرا و بد عهدی آمریکاییها بود و مهمترین دست مایه ذوقزدگان در برابر این نگرانی به حق، عدم امکان بدقولی آمریکا، به خاطر پرستیژ جهانی بود!! در چند مقطع متفاوت، برخی اعضای مهم تیم مذاکره کننده همچون آقایان صالحی و عراقچی، با حضور در برنامههای تلویزیونی، در برابر این پرسش که چه تضمینی وجود دارد که آمریکاییها، بعد از اجرای تعهدات یکطرفه ایران، به تعهداتشان پایبند باشند؟ اینگونه میگفتند که: «مگر میشود آمریکاییها چنین کنند!؟ افکار عمومی جهان، چنین اجازهای را به آنها نخواهد داد! آمریکا به خاطر حفظ پرستیژ خودش هم که شده چنین نخواهد کرد»!
بقیه ماجرا نیاز به شرح و بسط بیشتر ندارد و تکرار آن جز ملال، حاصلی ندارد. القصه اینکه همه آن حرفها نشنیده گرفته شد و برجام علیرغم نهی قانونی، بدون رعایت توازن اجرای طرفینی و اخذ تضمین معتبر، انجام شد و ایران، همه اندوخته هستهای خود را از دست داد، راکتور خود را با بتن پر کرد و سانتریفیوژهای خود را با دست خود، از بین برد و ... منتظر نشست تا غرب به تعهداتش عمل کند.
آن «دریافت شگفتانگیز»که در ابتدای این نوشتار از آن یاد شد، اکنون به خوبی قابل مشاهده است. اکنون و با تورق تاریخ یک سال گذشته، اینگونه به نظر میرسد که افراد دسته دوم، کسانی بودند که گویی از «آینده» به آن روزها آمده بودند! اطلاعاتی داشتند که دیگران نداشتند و نه تنها نداشتند، که از درک آن عاجز و ناتوان بودند و همچون کلیساهای قرون وسطا که با هر علم و دانش و فهمی به بدترین شکل ممکن برخورد میکرد، با هر نقد و پرسشی همان کردند! آن افراد از چیزهایی سخن میگفتند که یک به یک محقق شد و مو به مو رنگ واقعیت به خود گرفت! آیا این دریافت، شگفتآور و عجیب نیست!؟
اما حقیقت این است که هیچ پیشگویی در کار نبود و هیچ واقعیت شگفتانگیز و اعجابآوری وجود ندارد! بلکه برعکس، حقیقت به تلخترین و عریانترین وجه ممکن در برابر دیدگان همگان قرار داشت اما آنها نمیخواستند ببیند. آنها چشمهایی داشتند که با آن نمیدیدند و گوشهایی که با آن نمیشنیدند! اکنون آن اتفاقات گذشته و آن روزها و ذوقزدگیها و تیترهای غلطانداز و ... به پایان رسیده است. روزهایی که روزنامههای زنجیرهای، حقیرانه فرش قرمز عزت و شخصیت خود را پیش پای دو سه مسافر و جهانگرد آمریکایی پهن میکردند و آنها را به عنوان «سرمایهگذار» به مردم معرفی میکردند تا باورمان بشود که برجام چهها که نمیکند! و این روش سخیف و حقارتبار همچنان ادامه پیدا کرد تا امروز که آن روزهای پر هیاهو گذشته است و ماهیت عصر جدیدی که از آن دم میزدند، خیلی زودتر از آنچه انتظار میرفت برملا شده است.
اکنون به تدریج شاهد اثبات آنیم که آدرسی که در دست برخی بود، از اول هم غلط بود و این، آنقدر واضح شده که اقرار و اعتراف تدریجی برخی حامیان سینه چاک و حتی دست اندرکاران آن را هم موجب شده است. همه پیش بینیها درست از آب در آمده و آمریکا،وحشیانه و گردن کلفتانه، یک کلام می گوید؛ «همه آنچه قرار بود گیرتان بیاید، آمده است و منتظر چیز تازهای نباشید»!
اکنون چه باید کرد و آن دسته اول چه میکنند!؟
جای تعارف نیست که بسیاری از آنها غرب و رفتار غربی را، یک رویا ویک فخر میدانند و بارها و بارها، به دلایل مختلف، هموطنان خودشان را بخاطر مقایسه ناجوانمردانه با غرب تحقیر کرده اند! مثلا آنها با دیدن یک مشکل در مملکت، اینگونه شعار می دهند که اگر همین اتفاق در یک کشور پیشرفته(!) میافتاد، فلان مقام استعفا می داد! اکنون نباید از آنها پرسید، استعفا نه، یک عذر خواهی ساده از مردم بکنید!؟ اما نه تنها چنین نیست، که شاهد روندی معکوس و برخلاف منطق و فطرت بشری هستیم! آنها بجای انفعال از آنچه کردهاند، به جای پذیرش مسئولیت کار خود و بجای قبول حرف کسانی که تا همین چند روز قبل- و حتی اکنون- در تیم دولت هستند و مقام رسمی قلمداد می شوند و حرفشان، برخاسته از علم و اطلاع است، در یک حرکت عجیب، به انکار و سانسور هماهنگ حقایق پرداخته و کماکان به بزک چهره آمریکا مشغولند و بازهم به سر ملت مظلوم ایران منت می گذارند و مشکلات را نه ناشی از بدعهدی آمریکا و کلاه رفتن به سر خودشان، که ناشی از وضعیت ایران و عدم اعتماد آنها به ما میدانند!! نگاهی گذرا به گزارش وزارت امور خارجه به مجلس شورای اسلامی و نیز تیترها و گزارش های اخیر روزنامههای زنجیرهای، جز این حکایت نمی کند که عدهای هنوز در حال بزک صورت کریه اهریمنند و می کوشند، به هر شکل ممکن، این عفریت روزگار را به جان و مال مردم مسلط کنند!
و نکته درخور توجه آن که در میان این بزککنندگان گروهی هستند که جنسشان با بقیه فرق میکند چطور!؟ آنها کسانی هستند که هیچ مسئولیتی ندارند، کسی آنها را نمیشناسد، قرار نیست به جایی پاسخگو باشند و هیچ نقشی در سرنوشت مردم ایفا نمیکنند! آنها، تنها و تنها دغدغه خودشان، روزنامهاشان، مصاحبه و مقاله اشان را دارند و وقتی همه کارها خرابتر از امروز شد، به قول جوانترها، «خیلی شیک و مجلسی» راهشان را میگیرند و میروند! و اصلا انگار نه انگار که مردم را گمراه کردند، دروغ گفتند، فضا سازی کردند، جو را گندم معرفی کردند و ...
اینها در هر کسوتی هستند، بیتعارف، به ملت خیانت می کنند و حتی دولت را هم نه به عنوان دولت برآمده از رای مردم و یکی از اجزای نظام جمهوری اسلامی، که بعنوان «پل پیروزی» قبول دارند و بخاطر همین است که از حالا برای انتخابات ریاست جمهوری 96 نقشه میکشند و هرچه بیشتر می کوشند جلوی افشاء آثار شوم و زشت و بعضا جبران ناپذیر برجام را بگیرند! آنها همان گروهی هستند که علیرغم نهی صریح رهبر عزیز انقلاب از برجام دو و سه و چهار، بازهم وقیحانه به تئوریزه کردن آن مشغولند و ابایی ندارند ملت ایران را پیش پای اربابانشان قربانی کنند!یا صریحا به دولت آدرس می دهند که حالاکه سه سال از عمر دولت به باد رفت و کاری انجام نشد، اصلا به روی خودت نیاور و به جای آن، بازهم بر طبل مفاسد مالی بکوب و...! کاش دولتمردان میفهمیدند که اینها، دوست نیستند و راهشان را از آنها جدا میکردند و زودتر به جبران «خسارت محض» برجام، کمر همت میبستند. اینگونه انتخابات 96 هم تضمینیتر است!
حسین شمسیان
1- میگویند از روز اولی که در «میدان نبرد» مسئولیتی را عهدهدار شد، ابتدا تمام توانش را به کار گرفت تا پاسخ این سوال را بدهد؛ «در میدان نبرد، در جبهه ما و جبهه دشمن، چه کسانی، در چه مکانی، چگونه و با چه ابزاری در حال جنگیدن و انجام وظیفهاند؟
سپس «اقدام و عمل» او در گام اول «راهاندازی یک مرکز رصد» بود، مرکزی که با اشراف اطلاعاتی دقیق در عرصه جنگ و شناسایی دقیق دشمن، حتی بعد از مدتی به او فهماند که در نبود «اطلاعات دقیق»، دو گروه از نیروهای خودی، مدتها مشغول «خودزنی» بوده و یکدیگر را «هدف» قرار میدادهاند!
همین «اشراف اطلاعاتی»، در کنار «نبوغ» و «تفکر راهبردی»اش، ظرف دو سال او را از یک «سرباز صفر» به یک «استراتژیست نظامی» تبدیل کرد و اوضاع را در میدان جنگ به سود ایران تغییر داد. به تعبیر رهبر انقلاب؛ «مسیرِ حرکت از یک سرباز صفر به یک استراتژیست نظامی، یک حرکت بیست ساله، بیست و پنج ساله است؛ این جوان در ظرف دو سال این حرکت را کرده است! اینها معجزه انقلاب است» آن جوان کسی نبود جز غلامحسین افشردی ملقب به حسن باقری که او را «چشم جبههها» مینامیدند.
نقل میکنند، روزی برای بازدید به «مقر فرماندهی» یکی از واحدهای عملیاتی تحت امرش رفته بود که چشمش به نوشتهای افتاد: «20 درصد اطلاعات + 80 درصد عملیات = 100 درصد پیروزی». کاغذ را از روی شیشه کَند و گفت: این فرمول غلط است. اطلاعات و عملیات مقوله جداگانهای هستند و من میگویم اطلاعات 100 درصد است.
2- اقتصاد ما ضعفهای اساسی دارد و دشمن با اشراف دقیق، میخواهد انقلاب را در «میدانِ اقتصاد» زمین گیر کند. در نوامبر 2014 موسسه آمریکن اینترپرایز گزارشی را با عنوان «Iran,s economy of Resistance» درباره میزان مقاومت اقتصادی ایران منتشر کرد. در این گزارش به صراحت از «تحریمهای اقتصادی-Economic Sanctions» به عنوان قطعهای از پازل «جنگ نرم - Soft War» غرب برای «تغییر حکومت در ایران» یاد شده و آمده بود؛ هدف از این فشارهای اقتصادی، فشار بر مردم ایران و ایجاد «سرخوردگی عمومی- Popular Frustration» و نهایتاً «قرار دادن مردم در مقابل نظام اسلامی» است. گزارش همچنین نتیجه میگرفت که این فشارها در صورت موثر بودن، میتواند منجر به «تظاهرات خیابانی- Street Protests» در ایران شود، چیزی شبیه آنچه در سال 88 رخ داد!
3- تقریباً شش سال از طرح «کلید واژه اقتصاد مقاومتی»، دو سال از «ابلاغ سیاستهای کلان آن» و مدت کوتاهی از «نامگذاری سال 95» به «سال اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» از سوی رهبر انقلاب میگذرد، این یعنی ایشان «مقاومسازی اقتصاد از درون» را بهترین و تنهاترین راه عبور اقتصاد ایران از این تنگنای تاریخی میداند و به کرات گفتهاند ما در یک «جنگ تمام عیار اقتصادی» به سر میبریم. اما فحوای کلام و مواضع معظم له نشان میدهد از «میزان تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی» به هیچ وجه راضی نیستند. و امسال در حرم رضوی فرمودند؛ « ما با دنبال کردنِ همین سیاست اقتصاد مقاومتی، بهمعنای عملی مسئله و اقدام عملی موضوع، میتوانیم کشور را مصونیتسازی کنیم؛ میتوانیم مصونیت بدهیم کشور را تا دیگر در مقابل تحریم به خودمان نلرزیم که ما را تحریم خواهند کرد.» سپس ده اقدام اساسی اقتصاد مقاومتی را برای نجات کشور برشمردند.
4- دولت روحانی 25 ماه عوامل اقتصادی را در «انتظار توافق هسته ای» نگه داشت ولی هنوز از «دیگِ برجام» آبی برای اقتصاد گرم نشده است. امروز اقتصاد ایران در شرایطی نه چندان مطلوب قرار دارد و بیش از این تحمل «انتظار و بلاتکلیفی» را ندارد، به چند دلیل؛
الف) گزارش مرکز آمار نشان از افزایش «آمار بیکاری» و «تعداد بیکاران» به بیش از «پنج میلیون نفر» دارد، یکی از مسئولین اقتصادی کشور اخیراً گفته است «هر ساعت 150 نفر به جمعیت بیکاران افزوده میشود!».
ب) «رشد اقتصادی» حدود یک درصد در کنار «رشد نقدینگی» 27 درصدی یک زنگ خطر است، اگرچه بانک مرکزی آمار مربوط به «حجم نقدینگی» و «رشد اقتصادی» در انتهای سال94 را هنوز اعلام نکرده است! و این موضوع انتقاد کارشناسان حامی دولت را نیز به دنبال داشته، اما بررسیهای کارشناسی نشان میدهد، در سال گذشته رشد اقتصادی حدود یک درصد بوده و دولت روحانی که اقتصاد را با نقدینگی 470 هزارمیلیاردی تحویل گرفته بود، حجم نقدینگی را به بیش از «هزار تریلیون تومان» رسانده است، اولین سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که این حجم از نقدینگی در کدام بخش از اقتصاد در گردش است؟، آیا به بخش تولید رفته است؟، برای پاسخ کافی است «رشد حجم نقدینگی» را با «رشد اقتصادی» مقایسه کنید خواهید دید بخش اعظم نقدینگی هزار هزار میلیارد تومانی در بخشهای غیراز تولید در جریان است و در صورت عدم نظارت و رصد، در شرایط خاص قابلیت هجوم به بازارهای مختلف را دارد و در پی آن عوارض زیانباری به بار خواهد آمد، شبیه آن چیزی که در سالهای 90 و 91 رخ داد.
ج) افزایش میزان «بدهی دولت به بانک مرکزی» و «بدهی بانکها به بانک مرکزی» گویای آن است که این دو نهاد از محل «افزایش بدهی» امور میگذرانند و در واقع علت اصلی «رشد شدید نقدینگی» نیز همین موضوع است، کارشناسان این فرآیند در اقتصاد ایران را در کنار «توزیع نابرابر نقدینگی و درآمد»، به «انبار باروت» تشبیه میکنندکه تنها منتظر یک جرقه است و در صورت رخداد میتواند آثار زیانبار تورمی در اقتصاد به جای بگذارد!
5- رهبر انقلاب در دیدار نوروزی خود با مسئولان کشوری با اشاره به وظایف سنگین «قرارگاه اقتصاد مقاومتی» و «فرماندهی آن» فرمودند؛ «آقای جهانگیری (معاون اول رئیس جمهور) در نقش ادارهکننده و فرماندهی قرارگاه این اقدام بزرگ، بنا است نقش ایفا کنند. بنده اصرار بر این معنا دارم که بهمعنای واقعی کلمه، فرماندهی صورت بگیرد».
6- اولین اولویت برای آقای جهانگیری به عنوان فرمانده قرارگاه اقتصاد مقاومتی این است که واقعا اعتقاد به این «جنگ تمام عیار اقتصادی» داشته باشند. ایشان باید از بن دندان به «استراتژی اقتصاد مقاومتی» معتقد و به الزامات آن پایبند باشند.
7- فرماندهی کردن، نیازمند داشتن «اطلاع و تحلیل دقیق» از «وضع موجود» و ترسیم درست «وضع مطلوب» در این جنگ اقتصادی است، برای این کار داشتن «یک مرکز رصد»، اولین گام اقدام و عمل ایشان به حساب میآید. همان طور که در ابتدای این سطور گفته شد، حسن باقری به مدد اطلاعات دقیق و مرکز رصدی که راهاندازی کرد، توانست معادلات جنگ 8 ساله را برهم بزند، لذا آقای جهانگیری نیز باید تمام تلاش خود را برای «تشکیل بانکهای اطلاعات اقتصادی» متشکل از اطلاعات نهادهای اقتصادی گمرک، بانک، بورس، بیمه و ... به کار ببندد و هیچ کاری قبل از آن مثمر ثمر نخواهد بود.
8- متاسفانه برخی نهادهای اقتصادی در کشور هماکنون فعالیتشان دقیقاٌ برخلاف اهداف اقتصاد مقاومتی است و به تعبیر دیگر در این جنگ اقتصادی، در حال «خـودزنی» هستند، اینها را باید شناخت و فکری به حالشان کرد، این کار نیز وظیفه «مرکز رصد» خواهد بود، به تعبیر رهبر انقلاب؛ «دستگاهها، سیاستهایی دارند، کارهایی دارند، کارهای متعارف و معمولی دارند؛ نقش فرماندهی این است که ملاحظه کند ببیند کدامیک از این کارها در چهارچوب سیاست اقتصادی میگنجد، و کدام نسبت به اقتصاد مقاومتی بیتفاوت است، و کدام ضدّ اقتصاد مقاومتی است. اینها باید سنجیده بشود؛ آن دسته اوّل تقویت بشود؛ دسته دوّم، حتّیالمقدور کشانده بشود به سمت اقتصاد مقاومتی؛ دسته سوّم بهطور کامل جلوگیری بشود».
9- «بخش تولید» ستون فقرات اقتصاد مقاومتی است که در سالهای گذشته با ناملایمتهای فراوانی دست و پنجه نرم کرده و امروز نیز واحدهای تولیدی حال و روز خوشی ندارند، اینکه در بخش تولید کشور دقیقاً چه خبراست؟، کدام بخشها نیازمند دستگیری فوریاند؟، کدام بخشها توان ادامه فعالیت دارند؟ و ... نیازمند رصد دقیق و موشکافانه است. لذا در یک جمله باید گفت اقتصاد مقاومتی برای تحقق اهدافش، «چشم بینا» میخواهد.
ارسلان ظاهری بیرگانی
طی روزهای اخیر جریانهای تکفیری که به سلاحهای جدید و مدرن ترکیه و عربستان مجهز شده بودند، حمله گستردهای را به جبهه «خان طومان» در استان «حلب» ترتیب دادند، اما نمیدانستند که نیروهای با انگیزه ارتش سوریه و مقاومت در انتظار آنها نشستهاند و این ضدحمله سنگین برای تروریستهای مهاجم غافلگیر کننده بود و آنها را تار و مار کرد.
به گزارش تسنیم، شبه نظامیان تروریست وقتی دیدند در دام نظامیان سوری و مقاومت گرفتار شدند، پا به فرار گذاشتند. شمار کشتههای پنج جریان تکفیری که در این تهاجم مشارکت داشتند، دستکم 100 نفر اعلام شد.
به گفته منابع نظامی سوری، تروریستها این حمله را با هدف تقویت روحیه عناصر خود در سوریه ترتیب داده بودند، ولی شکست سنگین آنها، روحیه تروریستها را متزلزلتر کرده است.
با توجه به افشاگری تازهای که سرویس اطلاعرسانی ارتش انگلیس موسوم به «گروه اطلاعات جینز» انجام داده، و آمریکا را بزرگترین ارسال کننده سلاح به سوریه دانسته، به نظر میرسد که پشت سر این حملات جدید در سوریه، آمریکا قرار دارد و واشنگتن میخواهد پس از خروج بخش اعظم نیروهای روسی از سوریه، یکبار دیگر توازن را به نفع گروههای تروریستی به هم بزند و تحت شرایط جدید و از طریق نمایندگان تروریستها، مذاکرات با دولت دمشق را آغاز کند.
درچارچوب همین سیاست جدید، مخالفان تروریست دولت سوریه قصد دارند فعلاً میز مذاکره را ترک کنند.
گروه سیاسی- رجانیوز: در حالی که سومین دههی انقلاب اسلامی رو به پایان است؛ بررسی کلی نهیب ها و هشدارهای رهبری در خصوص خطر تحریف مبانی انقلاب و تفکرات امام و روحیه ی انقلابی گری جمهوری اسلامی ، بیانگر آن است که آنچه که حیات انقلابی و سیاسی جمهوری اسلامی را تهدید میکند ، «استحاله ی جمهوری اسلامی» است .
به گزارش رجانیوز، هشدارهای رهبری و انذارهای ایشان در مواجهه با تلاش میدان داران استحالهی فکری نظام اکنون لحنی صریحتر به خود گرفته و مصداقی تر شده است. امری که خود به خوبی بیانگر درجه ی اهمیت این موضوع است .این تلاش برای استحاله و دفن کردن اصول انقلابی پروسهای طولانی را شامل میشود که به صراحت و با عنایت به بررسی های تطبیقی میتوان «هاشمی رفسنجانی» را لیدر آن دانست . از جعل خاطرات در جهت پیش بردن اهداف سیاسی در مقاطع حساس تحقیر توان نظامی را همگی در راستای این خط میتوان تحلیل کرد که وی آگاهانه در تلاش است تا قطار انقلاب اسلامی را به تدریج از ریل انقلابی گری و تفکرات اصیل خارج ، و به ریل سازشکاری و محافظهکاری و عافیت طلبی اندازد.
پروسه ای که ابزارهای متعددی – مثل سخنرانی های هاشمی و جریانسازی متعاقب آن در رسانه های مجازی و نشریات مکتوب– پیش برنده ی اهداف آن هستند. حتی اگر دفتر هاشمی رفسنجانی ناشیانه حساب های کاربریاش را پشاز نهیب رهبرانقلاب تکذیب کند بازهم نمیتوان منکر «جریان رسانهای-سیاسی» پیشبرنده استحاله و تحریف اصول انقلاب شد که یک سر نخش همیشه در دستان هاشمی است.
بررسی کلی و گذرای صحبت های هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی مصادیقی از تلاش برای استحاله ی فکری نظام را به دست می دهد که بررسی تطبیقی آنان شایان توجهه است .
انزوای جریان ارزشی و دلسوزان نظام !
یکی از مصادیق تلاش برای استحاله ی نظام فکری جمهوری اسلامی را میتوان ادبیات سیاسی نامناسب مقامات دولتی و اتهامات پیاپی آنان به دلسوزان کشور و جوانان حزب الهی دانست . روندی که دولت با اتهام تندروی به جوانان حزب اللهی آغاز کرد کوشید تا با بدل کردن این اتهام به اهرم فشار ، جوانان حزب الهی را از میدان به درکند.فاز تکمیلی این اقدامات هم بها دادن به جریان های غربزده و شبه روشنفکری در عرصههای فرهنگی و به کارگیری جریانها و چهرههای بدسابقه سیاسی در سطوح مختلف مدیریتی بود.
روندی که به شدت و بارها مورد خطاب و عتاب رهبری قرار گرفت و حتی در مقطعی مکمل پروژه ی نفوذ نامیده شد. نادیده گرفتن دشمن خارجی و تقسیمبندی جریان ارزشی داخلی با القاب تندرو و افراطی به رویه ثابت گفتمان اعتدال و پدرخوانده اصلی اش-هاشمی رفسنجانی- تبدیل شده بود.
پیامد نهایی این بخش از پروژه ی استحاله ی فکری نظام را در واقع میتوان عوضکردن مرزهای دوست و دشمن دانست . دولت به طور آهسته و آرامی در پی عوض کردن مرزهای اصلی انقلابی است . مرزهایی که نظام اسلامی میان دوست و دشمن کشیده بود ، اکنون توسط دولت در حال عوض شدن است . قطب نمای گفتمان انقلاب اسلامی که روزگاری استکبار شرق و غرب را به عنوان دشمن نشان میداد ، اکنون توسط دولت در حال نشان دادن منتقدین دولت و جوانان حزب اللهی به عنوان دشمن هستند . پروژه ای که نهایتا به حذف کامل دلسوزان انقلاب از صحنه های اجرایی نظام و روی کار آمدن بی اعتقادان به نظام و نتیجتا سست شدن پایه های انقلاب را به دنبال دارد .
اما رهبر انقلاب استفاده از ادبیات تندرو و میانه رو را ادبیات سیاسی دشمن نامیدند و استفاده از این ادبیات را به شدت تقبیح کرده و مذموم دانستند و فرمودند :« از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، بدخواهان این تعبیر را بهکار بردند و منظور آنها از تندرو کسانی است که نسبت به انقلاب اسلامی و تفکر و اصول امام پایبندتر و مصممتر هستند و مقصود آنها از میانهرو کسانی هستند که در مقابل بیگانگان، تسلیم و سازشپذیرتر هستند. .کسانی که در داخل این تعابیر را بهکار میبرند باید معارف اسلامی را بهدقت مطالعه کنند زیرا در اسلام، چنین تقسیمبندی وجود ندارد و میانه و وسط، به معنای «راه مستقیم» است، بنابراین در مقابل راه میانه، تندروی قرار ندارد بلکه منحرفین از صراط مستقیم قرار دارند. ایشان افزودند: در مسیر مستقیم ممکن است عده ای تندتر بروند و عده ای هم کندتر، که این اشکالی ندارد.
در ادبیات سیاسی بیگانه، به داعش نیز تندرو میگویند در حالیکه داعش منحرف از اسلام، قرآن و صراط مستقیم است..
کسانی که در بیرون مرزها تعبیر تندرو را بهکار میبرند، مقصودشان جریان وفادار به انقلاب و حزباللهیها است، بنابراین در داخل باید مراقبت شود که با تکرار این تعابیر، هدف دشمن تأمین نشود.»
مذاکرهی امام !
یکی دیگر از مصادیق تلاش برای استحاله ی انقلاب را میتوان در دو بخش تحریف تاریخ اسلام و تحریف فکری امام راحل تعریف کرد . استحاله کنندگان در تلاش اند تا خلاء های فکری و عقیدتی خود را با توسل به تاریخ صدر اسلام و تحریف مبانی ناب انقلاب پر کنند.
وقتی یک اقدام و یا یک رویکرد غلط مسالهساز میشود، آنها ناگزیرند برای توجیه افکار عمومی دست به دامان تفسیرهای مندرآوردی از تاریخ اسلام شوند. شاید بارزترین مصداق را برای این بخش بتوان تاکید درس مذاکره بودن کربلا دانست . روحانی طی سخنانی جنجال برانگیز مدعی شد:« امام حسین(ع) خیمهای برپا کرد و عمر سعد را به مذاکره دعوت نمود؛ امامی که آگاه است که فردا او و یارانش توسط همین عمر بن سعد و یاران نادانش به شهادت خواهند رسید، اما خواست که با دنیا اتمام حجت کند و از همینرو در آن شب، ساعتها با عمر سعد مذاکره کرد، تا نتیجه رویارویی آنان به جنگ ختم نشود..
این به معنای آن نیست که امام حسین(ع) از شهادت میترسید، بلکه امام حسین(ع) از شهادت استقبال هم میکرد اما با این حرکت خود به ما یاد داد که حتی با دشمن خود باید به گونهای رفتار کنیم که دنیا منطق ما را در صحنه مذاکره پیروز بداند.»
کمتر از یک سال بعد رهبرانقلاب در دیدار با فرماندهان و کارکنان نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در 15 مهر 94 با اشاره به طرح برخی مسائل از جانب افراد سهل اندیش و سهل انگار درخصوص مذاکره با آمریکا، گفتند: «این افراد می گویند چگونه است که حضرت علی علیه السلام و حضرت امام حسین علیه السلام با دشمنان خود مذاکره کردند اما اکنون با مذاکره با آمریکا مخالفت می شود؟»
ایشان در پاسخ به این شبهه افزودند: «چنین تحلیلی درخصوص مسائل تاریخ اسلام و مسائل کشور، نهایت ساده اندیشی است زیرا حضرت علی علیه السلام با زبیر و حضرت امام حسین علیه السلام با عمر بن سعد، مذاکره به معنای امروز یعنی معامله نکردند بلکه هر دوی این بزرگواران به طرف مقابل خود نهیب زدند و آنها را نصیحت به خداترسی کردند.»
رهبر انقلاب اسلامی گفتند: «متأسفانه عده ای برای توجیه مذاکره جمهوری اسلامی ایران با شیطان بزرگ، با نگاهی عوامانه، اینگونه مسائل را در روزنامه ها، سخنرانی ها و فضای مجازی مطرح می کنند، که کاملاً اشتباه است.»
نکته ای که رهبر معظم انقلاب نیز روی آن تاکید نمودند توسل به تحریف تاریخ برای مشروعیت زایی موهوم برای اقدامات خود بود. در واقهع ستحاله کنندگان با طرح این مباحث و تحریفات گسترده فکری و تاریخی در تلاش اند تا برای قبح شکنی های ناموجهه خود مشروعیت زایی کنند .
استحاله کنندگان در واقع در تلاش اند تا مواجهه و مقابله ی جمهوری اسلامی با آمریکا را که برخاسته از اختلافات عمیق ایدیولوژیک-به عنوان نمایندگان جبهه حق و باطل- است را به اختلافات سیاسی دو دولت ایران و آمریکا تقلیل دهند.
یکی دیگر از مصادیق استحاله، «تحریف امام» است . استحاله کنندگان در تلاش اند تا با توسل به مقبولیت و مشروعیت امام و تحریف آن ، برای اقدامات خود مقبولیت تولید کنند. در حالی که رویکرد کنارآمدن با استکبار و به طور خاص آمریکا و دست کشیدن از مبارزه، همیشه به کوتاه آمدن از آرمانهای امام تفسیر میشود؛ تحریفگران میکوشند برای توجیه خود؛ امام را نیز تحریف کنند.
بنابراین امامی که توسط آنها ترسیم میشود امامی است که آشکارا فریاد مبارزه با آمریکا سر میدهد ولی در خلوت خواهان حذف شعار مرگ بر آمریکا است. امامی که به تعبیر رهبرمعظم انقلاب تنها «یک شخصیت محترم تاریخی» است و همه جوره قال تفسیر است و هیچ شاخص فکری و سیاسی ندارد.
تلاش های مکرر مقامات دولتی و وابستگان به آنها برای بازتولید مفهوم نامانوسی به نام برجام 2 نیز در همین راستا تبیین و تحلیل میشود که این مدل فکری نیز در بیانات رهبر معظم انقلاب در حرم رضوی مورد نقد جدی قرار گرفت و ایشان در همین راستا فرمودند :« یا ما مشکلات دیگری داریم، اختلافات زیادی با آمریکا داریم، این اختلافات را باید حل کنیم، این اختلافات بایستی تمام بشود؛ حالا در حلّ این اختلافات، فرض بفرمایید که ملّت ایران مجبور باشد از اصول خود صرفنظر کند، از خطّ قرمزهای خود هم صرفنظر کند، بکند؛ طرف مقابل از اصول خود و ارزشهای خود تنازل نمیکند لکن اگر لازم شد، ما باید تنازل کنیم تا مشکلات را برطرف کنیم؛ تا در نتیجه کشور بتواند از ظرفیتهای خود استفاده کند و مثلاً به یک اقتصاد برجستهای مبدّل بشود. حرفشان این است. بنابراین در قضیهی هستهای توافق شد و اسم این را گذاشتیم «برجام»؛ برجام دیگری در قضایای منطقه، برجام دیگری در قضایای قانون اساسی کشور؛ برجام 2 و 3 و 4 و الیغیرذلک بایستی بهوجود بیاید تا ما بتوانیم راحت زندگی کنیم. این منطقی است که سعی میکنند این منطق را در بین نخبگان جامعه و از سوی نخبگان جامعه به افکار عمومی جامعه منتقل کنند. معنای این حرف چیست؟ معنای این حرف این است که جمهوری اسلامی از مسائل اساسیای که به حکم اسلام و به حکم برجستگیهای نظام جمهوری اسلامی پایبند به آنها است، صرفِنظر کند»
درحالی این مدل در حال القا به افکار عمومی از سوی دولت بود و مورد نقد رهبری قرار گرفت که به باور بسیاری آنچیزی که بیش از همه در این تئوری مدنظر قرار گرفته است نه خود برجام؛ بلکه «مدل برجام» است. به این معنا که مدل رویارویی جمهوری اسلامی با معضلات و مشکلات که تا پیش از این پایداری و مقاومت بود جای خود را به وعدههای نسیه بدهد.
در واقع با قرار دادن افکار عمومی بر سر دوراهی هایی مانند آن چه که در مذاکرات هسته ای رخ داد ، مانند دوراهیی جنگ یا برجام ، افکار عمومی را اقناع کنند که تنها راه عاقب اندیشانه و عافیت طلبانه برای حل مشکلات فراروی نظام ، نه مقاومت و پایداری که پیاده کردن برجامی دیگر است . در واقع در تلاش اند تا پتانسیل های انقلابی کشور را در عرصه های دیگر با قیود برجام های دیگر محدود کنند.
مدلی که در در اولین امتحان خود نیز بنا به پیش بینی ها مردود شد چه رسد به پیاده کردن آن در حوزههای دیگری مثل مسایل سیاست خارجی و حوزه ی دفاعی کشور . با عنایت به بیان این خطرات و هدف های پیش روی استحاله کنندگان و بنیان های خطرناک فکری آنها ، بدیهیست که اگر این پروژه به نتیجه برسد از جمهوری اسلامی چیزی جز پوسته ای ظاهری ؛ خالی از تفکرات و روحیه ی اصیل باقی نخواهد ماند . پاسخگویی های صریح و مقابله های بی واهمه ی رهبری مقابل این تفکرات و صحبت ها نیز در همین راستا تبیین و تحلیل میشود .
حسین شریعتمداری در سرمقاله امروز روزنامه کیهان نوشت: نوشتن دراینباره سخت و ناگوار است و کاش نیازی به آن نبود. اما «شیریننمایی» برخی از رخدادهای تلخ این روزها که از سوی شماری از مسئولان - متاسفانه بلندپایه - دولتی صورت میپذیرد و نه فقط با آنچه دولت محترم وعده داده بود متفاوت است بلکه با شعار «دولت راستگویان» نیز همخوانی ندارد، چارهای جز نوشتن این وجیزه باقی نمیگذارد. چرا که همه مردم این مرز و بوم، صرفنظر از تفاوت دیدگاهها و اختلاف سلیقهها، سرنشینان یک کشتی هستند و در فرازونشیب حرکت آن به یک اندازه سود میبرند یا آسیب میبینند. یادداشت پیش روی در پی مچگیری! نیست بلکه به چند نمونه - و فقط چند نمونه - از برخی دوگانهگوییهای دولت محترم اشاره دارد که ادامه آن میتواند سلب اعتماد مردم، یعنی خسارت همگانی را در پی داشته باشد. بخوانید!
1- روز دوشنبه هفته جاری، رئیسجمهور محترم کشورمان در نشست مدیران ارشد وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در دفاع از برجام گفت: «اگر برجام نبود، یک بشکه نفت هم نمیتوانستیم صادر کنیم»! و این در حالی است که؛
الف: قبل از شروع به کار دولت آقای روحانی، روزانه یک میلیون و هفتصدهزار بشکه نفت صادر میشد و این میزان در دولت یازدهم سیر نزولی داشت. یعنی قبل از برجام نفت صادر میشد. آنهم نه یک بشکه! بلکه 1/7 میلیون بشکه.
ب: متوسط بهای نفت در آن هنگام 110 دلار بود و با آغاز دور جدید مذاکرات هستهای قیمت نفت به شدت رو به کاهش گذاشت و بعد از برجام به متوسط 30دلار رسید. بنابراین، اگر قرار باشد - به گفته آقای روحانی - برجام را در صدور نفت موثر بدانیم باید گفت؛ برجام، برخلاف نظر ایشان اولا؛ نه فقط باعث افزایش صادرات نفت نشده بلکه از میزان آن نیز کاسته است و قیمت آن را هم از 110 و 120 دلار به 30 دلار کاهش داده است.
ج: حالا تصور کنید که روزانه یک میلیون بشکه نفت صادر میکنیم. قبل از برجام درآمد روزانه حاصل از صدور یک میلیون بشکه نفت با بهای 110 دلار، مبلغ 110 میلیون دلار بوده است ولی اگر به قول آقای رئیسجمهور، برجام را در صدور نفت موثر بدانیم - که تاثیر منفی داشته و اکنون در پی آن نیستیم - باید گفت درآمد روزانه صدور یک میلیون بشکه نفت با قیمت 30 دلار مبلغ 30 میلیون دلار است، یعنی بعد از برجام هر روز مبلغ 80 میلیون دلار از درآمد نفتی کشور کاسته شده است. آیا، این رخداد افتخارآفرین است؟!
2- اولین روز از اجرایی شدن برجام آقای دکتر روحانی اعلام کرد که تحریمهای بانکی برداشته شده و همین امروز تعداد 1000 السی گشایش یافته است! ولی از آنجا که آن روز یکشنبه بود و همه بانکهای خارجی تعطیل بودند، این تردید پدید آمد که 1000 السی چگونه گشایش یافته است؟ و بعد از چند روز اعلام کردند منظورمان این بود که قرار است 1000 السی گشایش یابد! که البته تا همین امروز هم به گفته بازرگانان ایرانی گشایشی در کار نبوده است، و پرسش این است که چرا بدعهدی آمریکا را میپوشانید و از آبروی دولت محترم - که آبروی همه نظام است- برای زیبانمایی، اقدامات زشت و مستکبرانه حریف هزینه میکنید؟!
3- آقای رئیس جمهور در تاریخ 16 شهریور ماه 93 در مشهد مقدس اعلام کرد «قول داده بودیم که بر رکود غالب خواهیم شد و امروز به ملت ایران اعلام میکنم که ما خوشبختانه از رکود عبور کردهایم»! اما دو روز بعد یعنی 18 شهریور ماه 93، چهار تن از وزرای اقتصادی دولت با ارسال نامهای خطاب به رئیس جمهور با تأکید به رکود شدید در کشور، اعلام کردند اگر برای مهار رکود به صورت ضربالاجل اقدامی صورت نپذیرد، بیم آن میرود که این رکود تبدیل به بحران و آنگاه بیاعتمادی شود. ماجرا به این نقطه ختم نمیشود و آقای روحانی که یکسال و چند ماه قبل از مهار رکود خبر داده بود، در همایش اجرای برجام - دیماه 94 - میگوید «امروز بزرگترین مشکل کشور، رکود، نبود رونق اقتصادی و بیکاری است».
4- رئیس جمهور محترم در فروردین 94 اعلام میکند «هیچ توافقی را امضاء نمیکنیم مگر آن که در همان روز، تمام تحریمها لغو شود» و این در حالی است که براساس مفاد برجام، هیچ تحریمی لغو نخواهد شد و امروزه هم که 82 روز از اجرایی شدن برجام میگذرد، برخلاف قولی که داده بودند، هیچ تحریمی لغو نشده است و در حالی که ایران به تمامی تعهدات خود - که اکثر آنها غیرقابل بازگشت است- عمل کرده است، طرف مقابل نه فقط به هیچیک از تعهدات خود پایبند نبوده است بلکه تحریمهای جدید دیگری نیز به تحریمهای قبلی افزوده است. چند شب قبل، آقای عراقچی در گفتوگوی ویژه خبری اعلام کرد که منظور از لغو تحریمها، تحریمهای هستهای بوده است ولی دیروز آقای نوبخت درباره همین تحریمهای هستهای هم در کنفرانس خبری گفت؛ «تحریمهای مربوط به مذاکرات هستهای در حال رفع هستند»! یعنی هنوز رفع نشدهاند!
5- آقای روحانی و برخی از اعضای کابینه ایشان، توافق هستهای و برجام را فتحالفتوح! تسلیم قدرتهای بزرگ جهانی در مقابل اراده ایران! بزرگترین دستاورد تاریخ انقلاب و تاریخ ایران، آفتاب تابان! و... نامیده بودند ولی فقط مروری گذرا بر آنچه از دست دادهایم و آنچه به دست نیاوردهایم کمترین تردیدی باقی نمیگذارد که ادامه این مسیر یعنی آنچه جناب روحانی از آن با عنوان برجام 2و 3 و 4 و... یاد میکنند، «خسارت محض» است. اما در حالی که اسناد غیرقابل انکار و شواهد فراوانی از این «خسارت محض» حکایت میکند، آقای رئیسجمهور کماکان به همان بزرگنماییهای اغراقآمیز ادامه میدهد و این انتظار منطقی و ضروری را بیپاسخ میگذارد که یک بار به جای حرکت در جاده یکطرفه، با برخی از منتقدان صاحبنظر نشسته و لااقل یکی از آن همه امتیازات مورد ادعا را برای مردم توضیح بدهد.
گفتنی است - و عبرت گرفتنی نیز هست - که اوایل هفته گذشته یکی از سایتهای حامی دولت محترم به جای آن که درباره دستاوردهای مورد ادعای برجام توضیح بدهد نوشته بود؛ «بسیاری از مردم، پیروزی و موفقیت دولت در توافق هستهای و برجام را نمیفهمند»! و...
6- رئیسجمهور محترم بارها اعلام کرده بود که قصد دارد نقدینگی را که در آن هنگام حدود 460 هزار میلیارد بود از سیطره بانکها خارج کرده و در خدمت تولید قرار دهد. امروزه اما، برخلاف ادعای یاد شده، اولا میزان نقدینگی تقریبا 3 برابر شده و از 460 هزار میلیارد تومان قبلی به هزار و یکصد هزار میلیارد تومان افزایش یافته است، ثانیا؛ به اعتراف چندینباره مسئولان محترم اقتصادی کشور، از جمله وزیر محترم صنعت، حتی یک ریال از این نقدینگی نجومی نیز به یارانه تولید تعلق نگرفته است. از سوی دیگر هزاران واحد صنعتی به طور کامل تعطیل شده و یا این که با حداقل ظرفیت به کار مشغولند. آیا دولت محترم بر این تصور است که با شعار اولویت تولید و اختصاص نقدینگی به آن، میتوان این شرایط نزدیک به فاجعه را از نگاه مردم پنهان کرد! و اساسا هنگامی که چارهجویی ممکن است، چه نیازی به پنهانکاری است؟!
7- رئیسجمهور محترم بارها اعلام کردهاند که نرخ تورم را کاهش داده و از این اقدام دولت محترم به عنوان یکی از دستاوردهای حیاتآفرین در اقتصاد کشور و معیشت مردم یاد کردهاند. ایشان پیش از این تاکید کرده بود که میزان و ملاک برای ارزیابی تورم، جیب مردم است و نه آمار و ارقامی که مراکز اقتصادی اعلام میکنند و اکنون با توجه به افزایش جهشی قیمت کالا و خدمات، جای این پرسش است که آیا میتوان تورم را مهار شده و نرخ آن را کاهش یافته تلقی کرد؟
8- و بالاخره موارد و نمونههای فراوان دیگری نیز میتوان به این فهرست اضافه کرد ولی مقصود از این وجیزه فقط برشمردن «نباید»ها نیست بلکه نگاهی خیرخواهانه برای اصلاح امور و حرکت به سوی «باید»هاست. مردم بارها نشان دادهاند که اهل همدلی و نهایتا همزبانی با مسئولان و مخصوصا دولتمردان محترم هستند و برای آنان دشواری کار دولت و مسئولیت سنگینی که برعهده دارد به وضوح قابل درک است، بنابراین، سؤال نهایی آن است که دولت محترم از بزرگنمایی برجام و پنهانکاری درباره آسیبهای فراوانی که تاکنون داشته است، چه مقصودی را دنبال میکند؟ آقای روحانی از نخستین روزهای آغاز به کار، دولت را در وزارت خارجه خلاصه کرد و برای وزارت خارجه نیز یک دستور کار «انحصاری» که همان حل و فصل چالش هستهای بود تعریف کرد و تقریبا همه توان و امکانات اجرایی کشور را در این مسیر به کار گرفت. ایشان در مقابل این پرسش منطقی و پی در پی که چرا از سایر مسائل کشور و از جمله مشکلات اقتصادی غفلت کرده و به آن بهای لازم را نمیدهند، پاسخ میدادند که همه مشکلات و مسائل موجود حتی آب خوردن مردم هم فقط یک راهحل دارد و آن رسیدن به توافق هستهای است. اما شواهد نشان میدهد که جناب روحانی «توافق هستهای» را در «رابطه با آمریکا» تعریف و ترجمه میکردند و در پی جلب اعتماد آمریکاییها بودند. امروزه اما، کمترین تردیدی باقی نمانده است که آمریکا با هر گام ما به عقب، چندین گام در دشمنی و خصومت به جلو برمیدارد و...
اما، شاید - فقط شاید - اصرار آقای دکتر روحانی در پنهان کردن خسارتهای برجام و تعریف و تمجیدهای اغراقآمیز درباره آن به این علت باشد که نمیخواهند خطی که در پیش گرفته بودند را «خطا» بدانند! و یا علیرغم آنهمه بدعهدی آمریکا و متحدانش، هنوز هم گوشه چشم امیدی به آن دارند!... دراینباره و درباره «سراب» بودن آنچه ایشان «آب» میپندارند گفتنیهایی هست که به بعد موکول میکنیم
آیا باز هم اشتباهات تقصیر اطرافیان هاشمی است!؟ / ناتوانی در مدیریت دفتر شخصی و خانواده؛ آسیبی که قائممقام رهبری را هم زمین زد / عقب نشینی هاشمی؛ استراتژی یا تاکتیک؟
گروه سیاسی - رجانیوز: ماجرای پست توییتری دفتر هاشمی رفسنجانی نهایتا با عقبنشینی هاشمی پایان یافت، اما تامل در این مساله درسهای بسیاری دارد.
به گزارش رجانیوز، پس از آزمایش موشکهای عماد در مهرماه آمریکا و دیگر کشورهای غربی از جمله فرانسه به این اقدام واکنش نشان داده و آن را نقض احتمالی قطعنامههای پیشین شورای امنیت از جمله قطعنامه 1929 توصیف کردند. آزمایش موشکهای جدید دوربرد ایران در جریان رزمایش اقتدار ولایت در اسفندماه نیزمجددا باعث فضاسازی آمریکایی ها علیه برنامه موشکی ایران شد.
در حالی که فضای اتهامزنی به ایران به خاطر آزمایش موشکهای جدید توسط دشمنان ادامه داشت، حساب کاربری توئیتری منسوب به هاشمی اقدام به نشر توئیت بیسابقهای کرد که به نقل از هاشمی نوشته بود: «دنیای فردا، دنیای گفتمانهاست نه موشکها...» توئیتی عجیب که در آن هر چیزی جز مصلحت نظام یافت میشد.
این توییت به شدت مورد استقبال رسانههای ضدانقلاب و رسانههای امریکایی قرار گرفت و به مخالفت هاشمی –به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام- آن هم همزمان با انتقادات آمریکاییها از آزمایشهای جدید موشکی ایران تعبیر شد. البته همسویی رسانهای هاشمی با دشمنان مساله جدیدی نبود و در طول سالهای گذشته در مسائل مختلفی از جمله فتنه، دشمنی با آیت الله مصباح، حمله به شورای نگهبان ولیست انگلیسی و مواردی از این دست دیده شده بود. در نتیجه پس از انتشار این توییت نیز رسانههای ارزشی با انتقاد از این اقدام تیم رسانهای هاشمی، این اقدام را در تکمیل پازل دشمنان دانستند.
نهیبِ صریح رهبرانقلاب
رهبرمعظم انقلاب که در طول دوسال گذشته در مسائلی مثل تحریف امام و تضعیف شورای نگهبان چندین بار نسبت به مواضع هاشمی تذکر داده بودند، این بار نیز دردیدار اخیر خود با مداحان با اشاره صریح به این جمله منتشرشده آن را برآمده از جهالت یا خیانت دانسته و فرمودند: اینکه بعضیها بیایند بگویند «فردای دنیا، فردای مذاکره است، فردای موشک نیست»، این حرف اگر از روی ناآگاهی گفته شده باشد، خب ناآگاهی است، اگر از روی آگاهی گفته شده باشد، خیانت است. چطور [چنین چیزی] ممکن است؟»
تایید و تکذیبهای متناقض
یک روز پس از این سخنان صریح رهبرانقلاب، رسانههای حامی هاشمی به نقل از یک منبع مطلع اعلام کردند «آنچه در اخبار بعنوان توییتر ایت الله هاشمی منتشر می شود ، حساب کاربری یکی از دوستداران ایشان است و محتوای آن، هیچ ارتباطی به ایت الله هاشمی ندارد. حدود دو ماه قبل اطلاعیه رسمی از سوی دفتر ایت الله هاشمی صادر شد که در آن انتساب حساب کاربری در شبکه های اجتماعی غیر از سایت رسمی ایشان تکذیب شد .بنابراین مجددا تاکید می شود صفحه فعال در توییتر، کانال تلگرامی و اینستاگرام ایشان ربطی به ایت الله هاشمی ندارد.این حساب توییتری، هر از چند گاه، سخنان قدیمی ایت الله هاشمی را پس از "کوتاه کردن" توییت می کند. » این ادعا در حالی بود که در شناسنامه توئیتر هاشمی، لینک سایت رسمی دفتر او به ثبت رسیده و عنوان شده که این حساب توئیتری، «حساب رسمی پایگاه اطلاعرسانی آیتالله هاشمی» است. متقابلاً تبلیغات و مطالب این حساب توئیتری در پایگاه اطلاعرسانی هاشمی بارها منتشر شده بود. همچنین انتشار تصاویر اختصاصی و اولین اخبار دیدارهای هاشمی در این حساب توییتر نیز شکی در انتساب این حساب کاربری به مجموعه دفتر و تیم رسانهای دفتر هاشمی باقی نمیگذاشت.
این در حالی بود که یکی دیگر از سایتهای دستهچندم اصلاحطلب بعد از انتقاد رهبرمعظم انقلاب، با تایید انتساب این حساب توییتری به مجموعه رسانهای دفتر هاشمی نوشته بود: «اکانت منتسب به آیتالله هاشمی در اختیار فردی است که سردبیر سایت هاشمی رفسنجانی (سایت دفتر هاشمی) است و حساب توییتر و تلگرام نیز در اختیار اوست. این فرد با دسترسی به مصاحبهها و سخنرانیهای قدیمی هاشمی و بر اساس شرایط روز، بخشی از سخنان او را گلچین و منتشر میکند که بعضی از آنها در این مدت باعت ناراحتی و حتی عصبانیت شدید آیتالله هاشمی شده است؛ مثل ماجرای قهر رهبر انقلاب از آیتالله مصباح در قبل از انقلاب که کاملا بدون هماهنگی هاشمی و با اشکالاتی جدی منتشر شد.او بارها به دلیل انتشار مطالبی بدون هماهنگی با تشر و واکنش تند هاشمی و نزدیکانش مواجه شده و سه بار تا مرز اخراج پیش رفته است.» این سایت نهایتا اینگونه نتیجه گیری کرده بود که «بنا بر پیگیری از نزدیکان هاشمی، او از انتشار چنین مطالبی کاملا بی خبر است و هیچ یک از مطالب سایت و توییتر با او چک نمیشود و به اصطلاح، روح هاشمی از مطالب «سایت هاشمی رفسنجانی» و توییترش بی خبر است.»
پس از ناکام ماندن اعلام برائت دروغین این حساب توییتر از دفتر هاشمی، این حساب کاربری آن جمله را اصلاح کرد و نوشت:«توئیت قبل تقطیع شده بود، متن کامل این است: دنیای فردا، دنیای گفتمانهایی نظیر انقلاب اسلامی است، نه موشکهای قارهپیما و بمبهای هستهای...»
طلبکاری هاشمی به جای عذرخواهی
انتقاد رهبرمعظم انقلاب از همسویی جدیدِ هاشمی با دشمنان -آن هم در مسائل دفاعی و نظامی- هزینه سنگینی برای هاشمی داشت. نهایتا هاشمی رفسنجانی دیروز در جریان یکی از دیدارهای نوروزی اش، با اشاره به توییت مذکور گفت: «نقل این جمله برای من هم تازگی داشت و گفتم که اصل آن جمله را بیاورند که آوردند و دیدم که مربوط به تاریخ 14 آبان 1387 یعنی هفت سال قبل و در مصاحبهی مفصل با یک گروه فیلمساز هلندی با موضوع «تاریخچه کاربرد سلاحهای شیمیایی علیه ایران» است.»
جالب آنکه هاشمی به جای عذرخواهی از اشتباه تیم رسانهای دفترش در همسویی با دشمنان خارجی در تضعیف دستاوردهای دفاعی کشور، از آنچه «تحریف و تقطیع خودسرانه این جمله و سوء برداشت از آن و تعجیل بعضی از جریانها و گروهها برای سوء استفاده از این جمله» دانست اظهار تاسف کرد و گفت: «اولاً به عنوان کسی که در طول دوران زندان ستمشاهی، قرآن تفسیر میکردم، مصداق و تفسیر عملی آیه «وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَمِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُم» را در شرایط موجود که دشمنان، انقلاب، ایران و اسلام را تهدید میکنند، تجهیز قوای نظامی کشور، از جمله تقویت قدرت موشکی کشور را لازم میدانم.»
تعطیلی رسمیِ حسابی که غیررسمی بود!
عصر دیروز نیز یکی از مشاوران هاشمی در مجمع تشخیص مصلحت، از تعلیق حساب کاربری توئیتر هاشمی خبر داد. بنابر این خبر «حساب های توئیتر، ایستاگرام و تلگرامی که به نام آیت الله هاشمی رفسنجانی ایجاد شده در اختیار دبیر سایت ایشان بوده و وی بدون هماهنگی با رئیس مجمع تشخیص اقدام به انتشار مطالب می کرده است.»
وی گفت «کلیه فعالیت های مجازی ای که به نام آیت الله هاشمی در شبکه های اجتماعی انجام می شده به حالت تعلیق درآمده و تا زمان مشخص شدن مسئول ذیصلاح برای نظارت بر این گونه فعالیتها، فعالیت حساب های کاربری مربوطه متوقف شده است.» مسالهای که مؤیدی دیگر بر دروغ بودن اعلام برائتِ این حساب توییتری از مجموعه رسانهای دفتر هاشمی بود.
هاشمی و درسی که باید از تاریخ بگیرد
اما حاشیه های این ماجرا از اصل آن مهمتر است. ماجرای توییتِ جنجالی هاشمی و نهیب صریح رهبرانقلاب «مشتی از خروار» بود که ثابت کرد هاشمی به عنوان یک شخصیت طراز اول نظام، نظارت و حتی خبری از آنچه رسانههای منسوب به او انجام میدهند ندارد. همسویی رسانهی منسوب به هاشمی با دشمنان اولین باری نیست که اتفاق می افتد، بلکه این مساله اینبار چون مورد انتقاد رهبرمعظم انقلاب قرار گرفت تا این حد حاشیه ساز شد.
اظهارنظر هاشمی درباره اینکه « نقل این جمله برای من هم تازگی داشت و گفتم که اصل آن جمله را بیاورند» و تعلیق رسانه های هاشمی در شبکه های اجتماعی نشان از این دارد هاشمی هیچ خبری از آنچه به نام او و توسط تیم رسانهای دفترش انجام میگیرد و گرفته است ندارد. تضعیف توان موشکی نظام همسو با امریکا اینبار بود، اما بارها اقدامات این چنینی توسط آنها تکرار شده است. از جمله اینکه به فاصله کوتاهی پس از تمجید رهبرمعظم انقلاب از آیات مصباح و یزدی و اینکه نبودن آنها در مجلس خبرگان مایه خسارت است، همین حساب کاربری توییتر با انتشار عکسی از آیت الله مصباح و احمدینژاد و با طعنه به تعبیر مطهری زمان که رهبرانقلاب درباره آیتالله مصباح فرمودهاند نوشت: «شهیدمطهری هرگز نردبان ترقی جریان انحرافی نشد.»
تاریخ معلم انسانهاست و خوب است هاشمی رفسنجانی از سرنوشت سیاسیون و بزرگانی چون آیتالله منتظری که در جایگاه بالای سیاسی قرارداشتند ولی از مدیریت دفتر و اطرافیانشان و آنچه به نام و اسم آنها انجام میشد بیخبر بودند عبرت بگیرد. خوب بود هاشمی رفسنجانی به جای آنکه خود را به ندیدن بزند و از « تحریف و تقطیع خودسرانه» جملاتش گلایه کند و منتقدان ر ابنوازد؛ سراغ مقصران را در دفتر و تیم رسانهای دفترش بگیرد و از آنها درباره اینکه چرا همزمان با حملات آمریکایی ها علیه برنامه موشکی ایران چنین جمله ای را با تحریف منتشر کرده اند توضیح بخواهد.
دوگان? نادان و خائن، در معارف دینی ما دوگان? پرسابقهای است/ امام(ره) به منتظری نفرمود «منافق» فرمود «شما ساده هستید»/ هرکس فکر کند ظلم با منطق کنار میرود، سادهلوح است/ پیامبر(ص): عزت امتم به ابزار نظامیشان است
گروه سیاسی- رجانیوز: حجت الاسلام پناهیان در سخنرانی پیش از خطبههای نماز جمع? مشهد مقدس در سیزدهم فرودین، به تبیین دوگان? «نادان-خائن» در روایات و تاریخ اسلام پرداخت. در ادامه گزیدهای از مباحث مطرح شده در این جلسه را میخوانید:
الف) دوگان? نادان و خائن، در معارف دینی و وتاریخ اسلام
به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما، دبیرکل حزب ندای ایرانیان در این برنامه با بیان اینکه برجام با حمایت جدی مردم ایران کشورهای منطقه و دنیا روبرو شد گفت: با آرامشی که در کشور حاکم شد زمینه برای سرمایه گذاری خارجی و برنامه ریزی های جدید فراهم آمد.
مجید فراهانی با اشاره به ورود شرکت ها و صنعتگران خارجی به کشور برای ساخت کارخانجات مختلف و سرمایه گذاری در ایران گفت: اینکه تصور شود بلافاصله پس از برجام فضای اقتصادی کشور دگرگون می شود ساده اندیشی است.
وی تصریح کرد: رشد و رونق اقتصادی و به ثمر رسیدن طرح ها زمان بر است و ما نمی توانیم به صرف اینکه برجام اجرایی شده شاهد تغییرات اساسی در اقتصاد کشور باشیم.
وی یکی از نشانه های موفق بودن امضاء و اجرای برجام را اختلافات کاندیداهای جمهوریخواه و دموکرات در رقابت های انتخابات ریاست جمهوری آمریکا دانست و افزود: اگر برجام مثبت و موفق نبود به هیچ وجه محلی برای اختلاف دو جریان سیاسی در آمریکا در این رقابتها وجود نداشت.
دبیرکل حزب ندای ایرانیان با اشاره به اینکه زمان مباحث پیش از برجام گذشته است تصریح کرد: با امضاء برجام طرفین تعهداتی دارند که هر کدام در قبال اجرای آنها موظفند و باید پاسخگو باشند.
مجید فراهانی افزود: پس از برجام، دولت آمریکا دیگر امکان بسیج کردن دنیا علیه ایران را ندارد.
وی در پاسخ به سؤالی در خصوص علت تأخیر در بازگشت اموال و دارایی های ایران پس از اجرای برجام و برداشته شدن تحریم ها گفت: وقتی کشوری برای اساس قطعنامه های سازمان ملل تحریم شود اموالش در دیگر کشورها بلوکه می شود و این کشورها پس از رفع تحریم ها برای بازگرداندن یکباره این اموال و دارایی ها مقاومت می کنند و سعی می کنند که آنها را در چند مرحله پس دهند اما در نهایت این پولها به ایران بازخواهد گشت.
وی تصریح کرد: انتقاد به برجام تا قبل از امضاء آن خوب بود اما باید بپذیریم برجام به عنوان یک میثاق ملی و بین المللی امضاء و اجرایی شده است و ما باید به تعهداتمان عمل کنیم.
دبیرکل حزب ندای ایرانیان افزود: همه صاحب نظران و دلسوزان کشور در این شرایط باید در پی توسعه و رونق اقتصادی کشور و حل مشکلات معیشتی مردم باشند.
فراهانی با اشاره به اینکه شرایط بین المللی و منطقه ای و چالشها و درگیریها در اطراف جمهوری اسلامی ایران به اندازه کافی شرایط را برای ایجاد تحریم های بیشتر و درگیریهای احتمالی فراهم کرده است گفت: منتقدان برجام باید بدیلی در برابر آن ارائه کنند که کشور را از تحریم ها، درگیری و جنگ دور کند.
وی افزود: نباید موضوعات غیرمرتبط با برنامه هسته ای از جمله برنامه موشکی و دفاعی کشور را به برجام ربط داد.
فراهانی ربط دادن دیگر برنامه ها و موضوعات به مسئله هسته ای را برنامه و دام برخی طرف ها دانست و گفت: در داخل کشور ما نباید به این دام بیفتیم و در جبهه ایجاد تنش در منطقه قرار بگیریم.
دبیرکل حزب ندای ایرانیان افزود: جای تعجب است که با گذشت این همه زمان از امضاء و اجرای برجام همچنان مخالفت هایی با آن در کشور وجود دارد.
فراهانی تصریح کرد: باید در پی ایجاد امید و آرامش در جامعه و کشور باشیم و ارائه عملکرد ناقص و ایجاد یأس و ناامیدی در مردم کمی به کشور نمی کند.
فؤاد ایزدی کارشناس مسائل سیاسی هم در این برنامه برجام را در حال تبدیل شدن به خسارت محض دانست و گفت: علت این مسئله عمل نکردن طرف مقابل به تعهداتش است و این قابل پیش بینی بود.
وی صدور قانون جدید ویزا و به جریان انداختن پرونده های قدیمی قضائی در آمریکا و محکوم کردن جمهوری اسلامی ایران به پرداخت خسارت به قربانیان برخی اقدامات تروریستی را یادآور شد و گفت: این سؤال مطرح است که چرا پس از امضاء و اجرای برجام فعالیت های ضد ایرانی در آمریکا علیه ایران شدت گرفته است.
ایزدی با اشاره به برخی اظهارات کاندیداهای جمهوریخواه و دموکرات در آمریکا درباره برجام گفت: طبیعی است که مجموعه ای که در حال رقابت انتخاباتی هستند برای رسیدن به ریاست جمهوری حاکمان فعلی آمریکا را زیر سؤال ببرند.
این کارشناس مسائل سیاسی افزود: جمهوریخواهان دغدغه مدیریت برنامه هسته ای ایران را ندارند چرا که با برجام امکان نظارت آنان بر برنامه هسته ای و حتی دانشگاه های ایران فراهم شده است، دغدغه آنها این است که تحریم ها علیه ایران تعلیق نشود.
وی با بیان اینکه قبل از امضاء برجام پیش بینی می شد که آمریکا به تعهداتش عمل نخواهد کرد گفت: دولت در آن زمان زیر بار انتقادها نمی رفت و می گفت که منتقدان بی جهت دلواپس هستند اما الآن باید پاسخگو باشند.
ایزدی افزود: در دولت دوستانی هستند که عملکرد مقامات آمریکا را توجیه می کنند در صورتی که در نامه مقام معظم رهبری در خصوص اجرای برجام تصریح شده است که نباید هیچگونه تحریم جدیدی با هر بهانه ای علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال شود.
وی با بیان اینکه کشورهای موسوم به گروه 7، گروه ویژه اقدام مالی را ایجاد کرده است گفت: این گروه سه ماه بعد از امضاء برجام ایران را به بهانه پولشویی در فهرستی قرار می دهد که نباید با آن مبادلات تجاری صورت گیرد.
این کارشناس مسائل سیاسی گفت: عجیب است که کارگزاران جمهوری اسلامی ایران مترجم وزارت خارجه آمریکا می شوند و اقدامات آنها را توجیه می کنند.
ایزدی افزود: این یک اصل ساده است که در مذاکرات نباید خودمان را شیفته رسیدن به تفاهم نشان می دادیم و آثار تحریم ها را عیان می کردیم اما دوستان در دولت این مسئله را رعایت نکردند.
این کارشناس مسائل سیاسی گفت: دولت که پیش از برجام همه چیز کشور را به مذاکرات هسته ای مرتبط می کرد حال پس از اجرای برجام حل مشکلات را زمانبر می داند.
وی تصریح کرد: نیاز است که دولت در حوزه هایی که اشتباه عمل کرده بازنگری و اصلاح کند.
ایزدی گفت: نباید با موضع صهیونیستها که رفع تحریمها را مرتبط با گفتگو در زمینه برنامه موشکی و نقش منطقه ای ایران می دانند همسو شد.
این کارشناس مسائل سیاسی افزود: این در حالیست که فردی در دولت همه حرفهای طرف مقابل را توجیه می کند که می گوید باید برای رفع تحریمها امتیازات بیشتری داد و برجام 2 و 3 را امضاء و اجرا کرد.
وی گفت: دوستان علاقمند به بهبود روابط با آمریکا هستند و وقتی می گویند می خواهیم با دنیا تعامل کنیم منظورشان آمریکاست در حالیکه چنین تمایلی در طرف مقابل دیده نمی شود و این مشکل در دولت است.
ایزدی خاطر نشان کرد: هدف آمریکا از برجام محدود کردن برنامه هسته ای ایران بود و هم اکنون در دوره پسابرجام تمام قوای آمریکا در حال اعمال محدودیت های بیشتر علیه ایران هستند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما، دبیرکل حزب ندای ایرانیان در این برنامه با بیان اینکه برجام با حمایت جدی مردم ایران کشورهای منطقه و دنیا روبرو شد گفت: با آرامشی که در کشور حاکم شد زمینه برای سرمایه گذاری خارجی و برنامه ریزی های جدید فراهم آمد.
مجید فراهانی با اشاره به ورود شرکت ها و صنعتگران خارجی به کشور برای ساخت کارخانجات مختلف و سرمایه گذاری در ایران گفت: اینکه تصور شود بلافاصله پس از برجام فضای اقتصادی کشور دگرگون می شود ساده اندیشی است.
وی تصریح کرد: رشد و رونق اقتصادی و به ثمر رسیدن طرح ها زمان بر است و ما نمی توانیم به صرف اینکه برجام اجرایی شده شاهد تغییرات اساسی در اقتصاد کشور باشیم.
وی یکی از نشانه های موفق بودن امضاء و اجرای برجام را اختلافات کاندیداهای جمهوریخواه و دموکرات در رقابت های انتخابات ریاست جمهوری آمریکا دانست و افزود: اگر برجام مثبت و موفق نبود به هیچ وجه محلی برای اختلاف دو جریان سیاسی در آمریکا در این رقابتها وجود نداشت.
دبیرکل حزب ندای ایرانیان با اشاره به اینکه زمان مباحث پیش از برجام گذشته است تصریح کرد: با امضاء برجام طرفین تعهداتی دارند که هر کدام در قبال اجرای آنها موظفند و باید پاسخگو باشند.
مجید فراهانی افزود: پس از برجام، دولت آمریکا دیگر امکان بسیج کردن دنیا علیه ایران را ندارد.
وی در پاسخ به سؤالی در خصوص علت تأخیر در بازگشت اموال و دارایی های ایران پس از اجرای برجام و برداشته شدن تحریم ها گفت: وقتی کشوری برای اساس قطعنامه های سازمان ملل تحریم شود اموالش در دیگر کشورها بلوکه می شود و این کشورها پس از رفع تحریم ها برای بازگرداندن یکباره این اموال و دارایی ها مقاومت می کنند و سعی می کنند که آنها را در چند مرحله پس دهند اما در نهایت این پولها به ایران بازخواهد گشت.
وی تصریح کرد: انتقاد به برجام تا قبل از امضاء آن خوب بود اما باید بپذیریم برجام به عنوان یک میثاق ملی و بین المللی امضاء و اجرایی شده است و ما باید به تعهداتمان عمل کنیم.
دبیرکل حزب ندای ایرانیان افزود: همه صاحب نظران و دلسوزان کشور در این شرایط باید در پی توسعه و رونق اقتصادی کشور و حل مشکلات معیشتی مردم باشند.
فراهانی با اشاره به اینکه شرایط بین المللی و منطقه ای و چالشها و درگیریها در اطراف جمهوری اسلامی ایران به اندازه کافی شرایط را برای ایجاد تحریم های بیشتر و درگیریهای احتمالی فراهم کرده است گفت: منتقدان برجام باید بدیلی در برابر آن ارائه کنند که کشور را از تحریم ها، درگیری و جنگ دور کند.
وی افزود: نباید موضوعات غیرمرتبط با برنامه هسته ای از جمله برنامه موشکی و دفاعی کشور را به برجام ربط داد.
فراهانی ربط دادن دیگر برنامه ها و موضوعات به مسئله هسته ای را برنامه و دام برخی طرف ها دانست و گفت: در داخل کشور ما نباید به این دام بیفتیم و در جبهه ایجاد تنش در منطقه قرار بگیریم.
دبیرکل حزب ندای ایرانیان افزود: جای تعجب است که با گذشت این همه زمان از امضاء و اجرای برجام همچنان مخالفت هایی با آن در کشور وجود دارد.
فراهانی تصریح کرد: باید در پی ایجاد امید و آرامش در جامعه و کشور باشیم و ارائه عملکرد ناقص و ایجاد یأس و ناامیدی در مردم کمی به کشور نمی کند.
فؤاد ایزدی کارشناس مسائل سیاسی هم در این برنامه برجام را در حال تبدیل شدن به خسارت محض دانست و گفت: علت این مسئله عمل نکردن طرف مقابل به تعهداتش است و این قابل پیش بینی بود.
وی صدور قانون جدید ویزا و به جریان انداختن پرونده های قدیمی قضائی در آمریکا و محکوم کردن جمهوری اسلامی ایران به پرداخت خسارت به قربانیان برخی اقدامات تروریستی را یادآور شد و گفت: این سؤال مطرح است که چرا پس از امضاء و اجرای برجام فعالیت های ضد ایرانی در آمریکا علیه ایران شدت گرفته است.
ایزدی با اشاره به برخی اظهارات کاندیداهای جمهوریخواه و دموکرات در آمریکا درباره برجام گفت: طبیعی است که مجموعه ای که در حال رقابت انتخاباتی هستند برای رسیدن به ریاست جمهوری حاکمان فعلی آمریکا را زیر سؤال ببرند.
این کارشناس مسائل سیاسی افزود: جمهوریخواهان دغدغه مدیریت برنامه هسته ای ایران را ندارند چرا که با برجام امکان نظارت آنان بر برنامه هسته ای و حتی دانشگاه های ایران فراهم شده است، دغدغه آنها این است که تحریم ها علیه ایران تعلیق نشود.
وی با بیان اینکه قبل از امضاء برجام پیش بینی می شد که آمریکا به تعهداتش عمل نخواهد کرد گفت: دولت در آن زمان زیر بار انتقادها نمی رفت و می گفت که منتقدان بی جهت دلواپس هستند اما الآن باید پاسخگو باشند.
ایزدی افزود: در دولت دوستانی هستند که عملکرد مقامات آمریکا را توجیه می کنند در صورتی که در نامه مقام معظم رهبری در خصوص اجرای برجام تصریح شده است که نباید هیچگونه تحریم جدیدی با هر بهانه ای علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال شود.
وی با بیان اینکه کشورهای موسوم به گروه 7، گروه ویژه اقدام مالی را ایجاد کرده است گفت: این گروه سه ماه بعد از امضاء برجام ایران را به بهانه پولشویی در فهرستی قرار می دهد که نباید با آن مبادلات تجاری صورت گیرد.
این کارشناس مسائل سیاسی گفت: عجیب است که کارگزاران جمهوری اسلامی ایران مترجم وزارت خارجه آمریکا می شوند و اقدامات آنها را توجیه می کنند.
ایزدی افزود: این یک اصل ساده است که در مذاکرات نباید خودمان را شیفته رسیدن به تفاهم نشان می دادیم و آثار تحریم ها را عیان می کردیم اما دوستان در دولت این مسئله را رعایت نکردند.
این کارشناس مسائل سیاسی گفت: دولت که پیش از برجام همه چیز کشور را به مذاکرات هسته ای مرتبط می کرد حال پس از اجرای برجام حل مشکلات را زمانبر می داند.
وی تصریح کرد: نیاز است که دولت در حوزه هایی که اشتباه عمل کرده بازنگری و اصلاح کند.
ایزدی گفت: نباید با موضع صهیونیستها که رفع تحریمها را مرتبط با گفتگو در زمینه برنامه موشکی و نقش منطقه ای ایران می دانند همسو شد.
این کارشناس مسائل سیاسی افزود: این در حالیست که فردی در دولت همه حرفهای طرف مقابل را توجیه می کند که می گوید باید برای رفع تحریمها امتیازات بیشتری داد و برجام 2 و 3 را امضاء و اجرا کرد.
وی گفت: دوستان علاقمند به بهبود روابط با آمریکا هستند و وقتی می گویند می خواهیم با دنیا تعامل کنیم منظورشان آمریکاست در حالیکه چنین تمایلی در طرف مقابل دیده نمی شود و این مشکل در دولت است.
ایزدی خاطر نشان کرد: هدف آمریکا از برجام محدود کردن برنامه هسته ای ایران بود و هم اکنون در دوره پسابرجام تمام قوای آمریکا در حال اعمال محدودیت های بیشتر علیه ایران هستند.