بسمه تعالی
سروش سیاری
سیاست خارجی همواره و در مقاطع مختلف عمر دولتها از جمله پُرمناقشهترین مباحث بوده و امروز نیز هست. سیاست خارجی به همان اندازه که نشان از عزم و عزت یک ملت دارد به همان اندازه نیز بر افکار عمومی جهانیان تأثیر میگذارد چرا که پشتوانه مردمی در اعلام و اعمال این سیاستها نقش بسزایی دارد. مردم ایران نیز در انقلاب اسلامی با صدای بلند عزم خود را برای کسب عزت بینالمللی در سایه استقلالخواهی به معنای تن ندادن به سیاستهای استعماری و استکباری ابرقدرتها به رُخ دنیا کشید. حال بعد از گذشت بیش از سه دهه از رُخداد آن انقلاب تمدنساز و نمایان شدن آخرین تیرهای ترکش استعمار و استکبار، فرصتی برای از دست رفتن نمانده. نباید با آزمون و خطا، تکرار تجربههای ناموفق گذشته و یا حرکت در خلاف جهت عزت، حکمت و مصلحت مدنظر رهبریِ انقلاب آسیبپذیری سرمایههای مادی و معنوی کسب شده به برکت مقاومت را بالا برد. خجالتآور است که در این مسیر با چشمپوشی از خصومتهای دشمنان ایران اسلامی و یا دلسردی نسبت به آرمانهای انقلاب و امام(ره)- که مبتنی بر وعدههای صریح قرآن میباشد.- و یا با نگاهی خوشبینانهتر تفسیر نادرست و شخصی از آن آرمانها، بیتدبیری خود را به پای برداشتهای غلط این روزهای سیاستمداران مدعی از واقعبینی بگذاریم و دائماً چشم انتظار لبخند ابرقدرتها باشیم. اتفاقاً نگاه واقعبینانه به اوضاع فعلی جهان این است که غرب به هیچ وجه از اهداف خود کوتاه نخواهد آمد و به دشمنیهای خود تا به زانو در آوردن مخالفانش ادامه میدهد. آنچه سادهلوحانه است این است که از این واقعیات غفلت کنیم. آنگاه مبرهن است که کار انسانهای سادهلوح و مغرض نتیجه یکسانی خواهد داشت. در یک نگاه کلی میتوان دو واقعیت مرتبط با بحث را بدین صورت عنوان کرد:
1. اگر عملکرد کشور آمریکا را در برخورد با چالشهای بینالمللی بررسی کنیم به این نتیجه میرسیم که تنها نقطه اتکای غرب، منطقِ قدرت آنهاست و این در حالی است که تنها نقطه ضعف آنان نیز قدرتِ منطق کشورهایی مانند جمهوری اسلامی است که تسلیم خوی استکباریِ ریشه دوانده در ساختار حکومتی غرب نمیشوند. حال با در نظر داشتن این واقعیت اگر بخواهیم عملکرد اخیر دولت در حوزه دیپلماسی را تحلیل کنیم باید گفت این تفکر که اگر در فرآیندهای حل مسائل فیمابین ما و برخی کشورهای غربی، ایران از مواضع خود- شامل مواردی که جزء حقوق مسلم ملی باشد یا نباشد- اندکی کوتاه بیاید و یا بخواهد با آنها معاملهای انجام دهد، کشورهای غربی نیز از سیاستها و مواضع خود کوتاه میآیند تفکری است باطل و بس خوشبینانه! چرا که غرب و مشخصاً آمریکا اصلاً و اصولاً نه تنها در پی حل مسئله نیستند بلکه با ظهور و بروز مسائل به رتق و فتق امورات میپردازند. سیاستهای اعمالی آمریکا در منطقه آسیای غرب و جنوب غرب را مرور کنیم: در حالیکه چند ده سال است که مردم این مناطق در آرزوی صلح و ثبات به سر میبرند ولی آمریکا و برخی کشورهای اروپایی دائماً در حال گِلآلود کردن آب برای ماهیگیری هستند.
2. سیاست خارجی آمریکا در دوران اوباما که با شعار تغییر سر کار آمد تا بحال نتوانسته مشکلات چندین و چند ساله این کشور را در صحنه بینالمللی رفع کند. اصلیترین چالش دولت اوباما که بینصیب از تیغ تیز منتقدین وی نمانده است همانا ایران و نهضت عظیم بیداری اسلامی است که تا به امروز لاینحل باقی مانده است. بعد از شکست سیاستهای آمریکا در سوریه و بخصوص طرح حمله به این کشور و افزایش انتقادها به کاخ سفید، اوباما ناچار شد برای بازگرداندن وجهه از دست رفته خود حداقل ژست حل مسائل مورد مناقشه را بگیرد. این موضع ضعف آمریکا در حواشی به وجود آمده در سفر رئیس جمهور به نیویورک کاملاً مشخص بود. هر چند رسانههای غربی هیچ اذعانی به این موضع ضعف آمریکا نکرده و نمیکنند. در دولت اول اوباما، با انتصاب هیلاری کلینتون به سمت وزیر خارجه شعار تغییر اوباما در برخورد با ایران به حاشیه رفت. با به نتیجه نرسیدن سیاستهای وی در قبال ایران که خودش نیز بارها به آن اذعان کرد، با انتصاب جان کری که زمانی در کمیته روابط خارجی سنای آمریکا دم از مذاکره با ایران در موضوعات مختلف از جمله افغانستان میزد، کاخ سفید امیدوار بود که بتواند حداقل تغییری در چهره آمریکای بعد از بیداری اسلامی بوجود بیاورد. با حواشی پیش آمده در سفر اخیر آقای روحانی به نیویورک، اوباما امتیاز بزرگی از یازدهمین دولت جمهوری اسلامی برای بازیابی وجهه ابرقدرتی خود گرفت. اگر عاقلانه بیاندیشیم، کاخ سفید در برابر جمهوری اسلامیای که 35سال است رذالتهای استکبار را با همه وجود درک کرده است و فضای تنفسیاش را در هر آن جایی که او حیاط خلوت خود میداند، تنگ کرده است نمیتوانست از راههایی غیر از اینگونه ژستهای دیپلماتیکی که غیر از چند تحلیل خبری، در عمل چیزی به ارمغان نمیآورد وارد شود.
ای کاش دولتمردان ما و طرفدارانشان این مهم را درک میکردند که صرف تعارفات دیپلماتیک نیز به مانند آنچه در پرونده هستهای ایران در زمان مسئولیت آقای روحانی در شورای عالی امنیت ملی روی داد، تنها و تنها در عکس یادگاری گرفتن و چند صباحی پشت میز مذاکره نشستن خلاصه میشود و بس! به خصوص در این شرایط که غرب علیرغم ادعاهای خود مبنی بر گشوده شدن پنجرههای دیپلماسی به روی ایران و راهحلهای سیاسی برای حل مسائل منطقه، به دنبال وقتکُشی است. بدین معنا که با گذشت زمان علاوه بر اینکه فشارها ادامه مییابد، دنبالهدار شدن تعارفات دیپلماتیک مذکور چهره آمریکا و متحدانش را بعنوان منادیان صلح بازسازی میکند. آیا این توهین به دولت و ملت ایران نیست؟!
فراموش نکنیم که اگر هر دو طرف با جدیت وارد مذاکرات شوند، آمریکا همان رفتاری را با تیم جدید سیاست خارجی خواهد داشت که تابحال در طول تاریخ مذاکرات با سایر مذاکرهکنندگان داشته است. آنوقت همین حضرات داعیهدار دیپلماسی به این نتیجه میرسند که این آمریکا است که اصول مذاکره را زیر پا میگذارد و به هیچ چیزی جز منافع نامشروع خود نمیاندیشد. ظاهراً قرار است ما از یک سوراخ چندین بار گزیده شویم!
"آمریکا مىگوید: «بیایید مذاکره کنیم.» نمىگوید: «بیایید رابطه برقرار کنیم.» مذاکره یعنى چه؟ یعنى آن پیوندى را که جمهورى اسلامى قطع کرد و برید و همان موجب شد که تمام عواطف صادقانه ملتهاى دنیا به این نظام جلب شود، این را دو مرتبه برقرار کند. یعنى در درجه اول، یک ضربه نمایان به جمهورى اسلامى بزنند و از آنجا که تبلیغات هم در دست آنهاست، در دنیا منعکس کنند که «جمهورى اسلامى، از حرفهایش برگشت!» به چه دلیل؟ به این دلیل که نشسته است و با آمریکا مذاکره مىکند.
آنوقت یک یأس عمومى در تمام ملتها- در آسیا و درآفریقا و در کشورهاى گوناگون و در خود اروپا و در خود آمریکا به وجود آید. ملتهایى که امید پیدا کردهاند- مسلمانان و حتى بعضى غیرمسلمانان- ناامید شوند و آن چهره با صلابت امام بزرگوارمان که روى جمهورى اسلامى را پوشانده و آنها را وادار به حرکت مىکرده است مخدوش گردد و بگویند: «نه آقا! جمهورى اسلامى هم توبه کرد!» یا بگویند: «چون امام رفت، جمهورى اسلامى ایران توبه کرد!» اگر یادتان باشد، بعد از رحلت امام یکى از شاهبیتهاى تبلیغاتى دشمن، همین بود که: «امام رفت و اینها دیگر راه امام را رها کردند.» براى اینکه همان احساس را درون ملتها به وجود آورند؛ یا این را بگویند یا بالاتر از این را. بگویند: «امام کى گفته بود ما با آمریکا مذاکره نکنیم؟!
کى امام چنین حرفى زده بود؟! امام همان چند روز زمان خودش را گفته بود! همان چند وقت را گفته بود! امام کى ما را نهى کرده است؟!» یعنى حتى تصرف کنند در نظرات امام، تصرف کنند که در میانِ صدها سخنرانى و بیان قاطع و صریح اینطور اظهار شده است. اولین ضربهاى که با این کار مىخواستند بزنند این بود که جمهورى اسلامى را از آبروى خودش، از آن حیثیت و صلابت و قدرت و قامت استوارى که در چهرهها و خاطرههاى ملتهاى مسلمان در دنیا پیدا کرده است ساقط کنند. ملت ایران مگر ملت کوچکى است؟! ملت ایران، فلان ملتِ از زیر بوته درآمده اروپایى یا آفریقایى که نیست! ملت کهنِ ریشهدارى است که هزاران سال سابقه دارد. هزار و سیصد، چهارصد سال بعد از اسلام، همیشه در اوج ملتهاى مسلمان قرار داشته است. آن وقت این ملت، آن هم با این انقلاب، آن هم با آن حرفها، همه چیز را گذاشت کنار و توبه کرد؟! آمد شروع کرد با آمریکا مذاکره کردن؟!
به صِرف اینکه جمهورى اسلامى بگوید «بله؛ ما مذاکره را قبول داریم.» یا این را بفهماند، یا طورى مشى کند که معلوم شود حرفى ندارد که با آمریکا مذاکره کند، این، اوّلین ضربه است. و بعد، تازه شروع تحمیلهاست."(بیانات در دیدار دانشجویان1372/08/12)
بنابر آنچه گفته شد مهمترین دلیلی که مذاکرات به سبک آمریکایی در هر موردی به نتیجه نمیرسد آن است که آمریکا مذاکره را صرفاً برای مذاکره میخواهد و نه برای حل مسائل. لذا مذاکره نکردن ایران از موضع قدرت و مذاکره کردن آمریکا از موضع ضعف تحلیل میشود. پس نباید اینگونه اندیشید که ایران از مذاکره میترسد یا این ایران است که تمایلی به تعامل با جامعه به اصطلاح جهانی ندارد که این دقیقاً همان چهرهای است که رسانههای پُرشمار جبهه کفر و الحاد از جمهوری اسلامی به تصویر میکشند. ضمن اینکه ذوق زدگی مفرط رسانههای حامی رئیس جمهور درباره گشوده شدن باب مذاکره نشان میدهد که آنها در جریان بسیاری امور نیستند:
"دوتا تجربه کوتاه مدت هم داریم: یکى مذاکرات در مورد مسائل مربوط به عراق بود که من در سخنرانى عمومى گفتم که ما این مذاکره را قبول میکنیم و رفتند مذاکره کردند. یکى هم در دولتهاى قبل بود درباره یک موضوعى که آمریکایىها پیغام دادند یک مسئله امنیتى مهمى هست، دولت دو سه دور مذاکره کرد. آمریکایىها معمولاً در مذاکره اینجورند که وقتى در مقابل استدلال متین کم مىآورند، وقتى نمیتوانند استدلالى که قابل قبول و منطقى باشد ارائه کنند، متوسل میشوند به زورگویى و چون زورگویى روى جمهورى اسلامى اثر ندارد، یکطرفه اعلان میکنند که مذاکرات تعطیل! این چه جور مذاکرهاى است؟! در هر دو مورد اینجورى شد. البته از کیفیت مذاکرات میفهمیدم اینها دارند به چه مسیرى میروند. گزارشش را براى من میفرستادند. بنده همان وقت به وزارت خارجه گفتم این مذاکره را قطع کنید. هنوز اقدام نکرده، آنها یکجانبه اقدام کردند؛ اینجورىاند. ما اهل مذاکرهایم اما نه با آمریکا.
علت هم این است که آمریکا صادقانه مثل یک مذاکرهکننده معمولى وارد میدان نمیشود. مثل یک ابرقدرت وارد مذاکره میشود. ما با چهره ابرقدرتى مذاکره نمیکنیم. ابرقدرتى را بگذارند کنار، تهدید را بگذارند کنار، تحریم را بگذارند کنار، براى مذاکره یک هدف و نهایت مشخصى فرض نکنند که باید مذاکره به آنجا برسد. من در چند سال قبل در شیراز، در سخنرانى عمومى اعلام کردم، گفتم ما قسم نخوردهایم که تا آخر مذاکره نکنیم. مذاکره نمیکنیم به خاطر این عوارض است. به خاطر این است که اینها مذاکرهکننده نیستند. اینها میخواهند زور بگویند. مثل آن الواطى که وارد میشد توى دکان، عسل دوست داشت. میپرسید شیشه عسل چند است؟ میگفت مثلاً صد تومان، دست طرف را میگرفت فشار میداد، این کاسب بیچاره میترسید دیگر؛ زیر فشارِ او میگفت: خوب، هر چه شما بگویید! میگفت سى تومان، میگفت خیلى خوب! این که مذاکره نشد، این که معامله نشد.
اگر میتوانند دست دیگران را فشار بدهند، آنها را وادار کنند که از صد تومان بیایند به سى تومان، جمهورى اسلامى نه، زیر بار این فشارها نخواهد رفت. او هم به سبک خود به هر فشارى پاسخ خواهد داد. به زورگویى متوسل نشوند، از نردبان ابرقدرتى که نردبان پوسیدهاى هم هست، پایین بیایند، اشکالى ندارد. اما تا وقتى که آنجور است، امکان ندارد."(بیانات در دیدار با مسئولان نظام1389/05/27)
حال سؤال اینجاست که تأکید بیش از حد وزیر خارجه کشورمان بر عدم ساخت سلاح هستهای در ایران و یا تلاش ایران برای رفع نگرانیهای بینالمللی و... آیا غیر از بازی کردن در زمینی است که سران کشورهای غربی و لشگر عظیم رسانهای آنها طراحی کردهاند؟! به طور کلی نگاه جمهوری اسلامی به مسئله هستهای فراتر از بحث پیرامون ساخت سلاح هستهای و یا استفاده غیر صلحآمیز از انرژی هستهای است. لذا مذاکره پیرامون این موضوعات صرفاً وقتکُشی و تنزل دادن سطح بحث است که کاملاً مطابق با خواسته طرف غربی است. در نتیجه همانگونه که تأکید اوباما در سخنرانی مجمع عمومی سازمان ملل مبنی بر عدم تدارک ایران برای ساخت سلاح هستهای، حرف تازهای نیست مطالب عنوان شده توسط آقای ظریف نیز گفتمان جدیدی در دیپلماسی هستهای ایران محسوب نمیشود.
اینگونه مواضع از سوی مسئولان دولتی کشور در حقیقت به رسمیت شناختن لجن پراکنیهای امپراطوری رسانهای بیمار غرب علیه چهره مقتدر و مظلوم جمهوری اسلامی است. از سویی دیگر، تأکید تیم سیاست خارجی دولت یازدهم از جمله شخص رئیس جمهور بر اینکه حقوق مسلم ملت ایران- غنیسازی- معامله و مذاکرهپذیر نیست نیز بیشتر به یک ژست دیپلماتیک میماند تا سیاست جدی برای مذاکره. چرا که غرب دقیقاً با غنیسازی در خاک ایران مشکل دارد و نه آنچه- ساخت سلاح هستهای- بدان وانمود میکنند. بنابراین طبیعی است که اگر عقب نشینی و یا برنامهریزی خاصی انجام نشود تعلیق غنیسازی از مهمترین خواستههای کشورهای غربی در مذاکرات آتی خواهد بود.
موضع ما در برابر دشمنان، موضع تهاجمی است و نه تدافعی. سمپاشیهای جبهه استکبار علیه ملت ایران، منطقی جز خشم و کینه عمیق و تمام نشدنی نسبت به اسلام و انقلاب ندارد. پس لزومی ندارد که منابع و منافع نظام را در راستای اخم و لبخندهای غرب که هر دوی آنها به یک معناست، بسیج کرد. در زمانی که دشمنان این مُلک و ملت شکستن خطوط قرمز ملی و مذهبی ما را آزادی بیان مینامند، به رسمیت شناختن خطوط قرمز توهمی غرب تحت لوای گفتگوی تمدنها و تنش زدایی نمیتواند عاقلانه باشد. نماز جمعه تاریخی رهبر انقلاب در 29خرداد1388 را به خاطر بیاوریم: "آن چیزى که در این بین از همه بدتر و زشتتر به چشم من آمد، این حرفهایى بود که به عنوان دلسوزى از حقوق بشر و سختگیرى به مردم از زبان این دولتمردان آمریکایی صادر شد که: ما از اینکه با مردم چنین رفتار بشود، مخالفیم؛ ما نگرانیم! شما نگران مردمید؟! شما چیزى به نام حقوق انسان را اصلاً قبول دارید؟!" همینطور باید گفت آیا غرب اصلاً مقولهای به نام تمدن اسلامی را قبول دارد که با آنها گفتگوی تمدنی داشته باشیم؟! در این شرایط، تنش زدایی آیا غیر از عقب نشینی از اصول اصیل انقلاب، نادیده انگاشتن تهدیدات علیه کشور و یا به تعبیر بهتر همان نسخه هزار بار جویده شده توهم توطئه معنا میدهد؟! آیا در این شرایط، طرح کردن مسئله هستهای ایران و مانور کُشنده تبلیغاتی علیه صلحآمیز بودن آن انحراف افکار عمومی از اصل موضوع نیست؟!
به هر حال، نگارنده تنها نقطه قوت دیپلماسی دولت یازدهم را در تجربه مذاکرات هستهای آقای روحانی در زمان تصدی دبیری شورای عالی امنیت ملی میداند. القای شُک و بُهت به کارگزاران آن زمانِ سیاست خارجی کافی بود تا غرب بتواند نتیجه چندین ساله خود برای منزوی کردن ایران را با شادی به نظاره بنشیند. اظهارات تونی بلر درباره تعلیق غنی سازی و تعطیلی تأسیسات هستهای ایران مبنی بر اینکه: "میوه حمله به عراق را در تهران چیدیم!" بسیاری از اهالی سیاست را از خواب بیدار کرد و فهمیدند که هدف اصلی تحرکات کاملاً مشکوک آمریکا در خاورمیانه چه بود و آنها چه میاندیشیدند! اینکه شخص رئیس جمهور نیز بارها موضوع هستهای را نماد غرور ملی نامیده است نشان میدهد که تجربه تلخ گذشته باید سرلوحه کار
بسمه تعالی
شیخ جعفر شجونی? دبیر جامعه وعاظ تهران میگوید: اکبر هاشمی رفسنجانی خود را برای آمریکا «لوس و ننر» کرده و به «دشمنان» جمهوری اسلامی کمک میکند.
جعفر شجونی در گفتوگو با سایت «ندای انقلاب» درپاسخ به این سوال که پایگاه رسمی هاشمی رفسنجانی مطلبی ازقول ایشان مبنی براینکه امام موافق حذف شعار مرگ بر آمریکا بود، در خروجی خود منتشر کرده، آیا همچنین نقل قولهایی از امام (ره) صحت دارد، گفت: هاشمی رفسنجانی خودش را برای آمریکا «لوس و نونور» کرده است و در این شرایط سختی که برای اوباما پیش آمده و حدود یک میلیون از دولت آمریکا اخراج شدهاند با این اظهارات به آنها کمک میکند.
وی با بیان اینکه کسی دیگر حرف هاشمی را نمیپذیرد، تصریح کرد: هاشمی برخلاف سخنان امام و فرمایشات مقام معظم رهبری حرکت و به دشمن کمک میکند. عضو حزب موتلفه تاکید کرد: خاندان هاشمی انقلاب را به نفع خودشان مصادره کردند و میلیاردر شدند و برخلاف فرمایشات رهبری برای آمریکایی هاخود شیرینی میکند و کمک به دشمن هم حرام در حرام است. وی با بیان اینکه هاشمی به جای کمک به رهبری در حال ضربه زدن به ایشان است، افزود: هاشمی رفسنجانی در حال حاضر باطن سیاه خودش را آشکار میکند وهمانطور که شورای نگهبان او را به درستی رد صلاحیت کرد باید از مجمع تشخیص مصلحت نظام هم بیرونش کرد. شجونی در پایان طرفداران هاشمی را یک مشت پیر واداده با شعار زنده باد آمریکا دانست و خاطرنشان کرد: متاسفانه سیاست پلیدی باعث شده تا هاشمی این وادادگی و غلامی را برای آمریکا انجام دهد.
بسمه تعالی مالکی: جنگ واقعی علیه تروریسم را آغاز کردهایم |
نخستوزیر عراق گفت کشورش وارد جنگ واقعی علیه تروریسم شده است.
به گزارش خبرگزاری ایسنا، «نوری مالکی» در دیدار با یک هیئت بلندپایه از فدراسیون روسیه گفت: عراق امروز وارد یک جنگ واقعی علیه تروریسم شده است و به همین خاطر نیاز دارد که نیروهایش را در این زمینه حمایت کند.
مالکی در ادامه گفت، قصد دارد ارتش عراق را به مهمات و سلاحهای لازم برای ادامه مبارزه با تروریسم مجهز کند.
روسیه پس از آمریکا، سلاحهای ارتش عراق را تامین میکند و سیاست نخستوزیر نیز این است که از این پس به جای آمریکا، از روسیه سلاح بخرد.
مالکی هفته گذشته، به جهانیان نسبت به خطر تروریسم هشدار داد و گفته بود که این خطر دامن آمریکا را نیز خواهد گرفت.
مهدی خانعلیزاده: تعطیلی دولت فدرال ایالات متحده که این روزها به تیتر نخست اکثر رسانههای معتبر اقتصادی جهان تبدیل شده، در نگاه اول بیسابقه به نظر نمیرسد؛ چرا که حدود 17 سال پیش هم دولت مرکزی ایالات متحده به ریاست بیل کلینتون، شرایط مشابهی را به مدت 27 روز داشت اما در این میان، مسالهای وجود دارد که این دو رویداد را از یکدیگر متمایز میکند و سرنخ اصلی را به سطحی بالاتر از دعواهای سیاسی میان دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در کنگره این کشور میکشاند.
بسمه تعالی
به گزارش خبرگزاری فارس، حجتالاسلام حمید رسایی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در واکنش به اظهارات اخیر محمد خاتمی که پیشبینی ترور فیزیکی را مطرح کرده بود، یادداشتی نوشته و نسخهای از آن را در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده است که متن کامل آن از نظرتان میگذرد.
کمیل نقی پور – گروه سیاسی رجانیوز: خوش بینی به آمریکا این بار درباره موضوع هسته ای. این شالوده آن چیزی است که این روزها می توان در لابلای سخنان و حتی سیاست کلان آقای حسن روحانی و محمد جواد ظریف برای حل موضوع هسته ای مشاهده کرد.
به گزارش رجانیوز، هر چند اظهارات اخیر اشتون و اوباما نشان داد که حل موضوع هسته ای ایران از نیویورک نمی گذرد، اما شاید بررسی چند نمونه تاریخی مشابه بتواند راهگشای تصمیم سازانی بشود که به امریکا با خوش بینی مفرط نگریسته اند. رئیس جمهور در هفته گذشته در دیداری که برای ارائه گزارش سفر نیویورک به نمایندگان مجلس برگزار شده بود، به موضوع خوش بینی یا بدبینی به امریکا اینگونه پرداختند: «از من پرسیدند آقا شما به غرب و آمریکا خوش بین هستی؟ من به عنایت حق خوش بینم ، من به حمایت مردم خوش بینم، من به تدبیر رهبری خوش بینم، اما غرب! من خوش بینم یا بدبین؟ ما داریم با طرفمان وارد یک مذاکره مهم می شویم، ما میخواهیم احقاق حقوق بیشتر از ملت ایران بکنیم، ما می خواهیم معضلات را برداریم، ما می خواهیم تحریم ناحق و ظالمانه و غیرانسانی را برداریم، آن هدف برای ما مهم است.»
اما شاید در این بین آنکه بیش از همه بر طبل این خوش بینی به غرب کوبیده است، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام باشد.
آقای هاشمی رفسنجانی در قامت حامی تمام قد دولت، این روزها از نصرت الهی در سفر نیویورک و لزوم حذف شعار مرگ بر امریکا سخن می گوید. او برای این سخنان خود به خاطرات تایید نشده ای از امام راحل نیز استناد می کند که مدعی است در تایید این سخنان بوده است. اما نکته جالب توجه آنجاست که رئیس کنونی مجمع تشخیص مصلحت نظام، در دوران ریاست جمهوری خود، سابقه این قبیل خوش بینی ها به رابطه با آمریکا را به خوبی در خاطر دارد، موضوعی که با فریب طرف امریکایی و عدم پایبندی به تعهد آنهم با وجود حسن نیت و اعتمادسازی بزرگ هاشمی رفسنجانی، به یک جنجال سیاسی تبدیل شد.
موضوعی که به 22 سال پیش باز می گردد و رسانه های ایرانی به آن تاکنون نپرداختند.
ماجرا از آنجا آغاز شد که پس از افشای پروژه مک فارلین توسط حضرت امام خمینی (ره) و عدم موفقیت ریگان در آزادی گروگان های آمریکایی در لبنان از یک سو، و روی کار آمدن بوش پدر در سال 1991از سوی دیگر، تلاش ویژه ای از سوی کاخ سفید برای آزادی این گروگانها به کار بسته شد.
آمریکایی ها که تجربه موفق آزادی چند گروگان آمریکایی با واسطه گری هاشمی رفسنجانی در سال 1986 را داشتند به دنبال پیدا کردن واسطه ای برای برقراری رابطه دوباره با هاشمی به امید آزادی باقی گروگان ها بودند. بر همین اساس، جیانی پیکو از مشاوران دبیر کل وقت سازمان ملل از سوی مقامات آمریکایی انتخاب شد.
پیکو چندی بعد همراه با محمد جواد ظریف که آن روزها در دفتر ایران در سازمان ملل فعالیت می کرد برای ملاقات با هاشمی به ایران سفر کرد. قرار بر این بود که این دیدار پنهانی برگزار شود، برای همین ظریف خود نقش مترجم را ایفا کرد.
پیکو حامل پیامی از سوی بوش به هاشمی رفسنجانی برای واسطه گری آزادی گروگان های آمریکایی بود .آقای هاشمی نیز به او گفت که در صورت مشاهده حسن نیت از سوی آمریکایی ها ایران نیز حسن نیت نشان داده و در این زمینه کمک خواهد کرد. البته این ماجرا تا زمان جنگ اول خلیج فارس تقریبا مسکوت ماند.
آزادی گروگان های آمریکایی اولویت دستگاه دیپلماسی هاشمی
با حضور نیروهای آمریکایی در خلیج فارس دستگاه دیپلماسی کشور این حضور را تهدید جدی قلمداد می کند. محمد جواد ظریف همان زمان در اظهاراتی اینگونه احساس خطر دستگاه دیپلماسی را نشان داد: " حضور نیروهای بیگانه به خصوص آمریکا در منطقه اساسا هدفی فراتر از آزادسازی کویت دارد"
به همین دلیل موضوع آزادی گروگان های آمریکایی برای نشان دادن حسن نیت ایران و احتمالا به منظور جهیدن از خطر تهدید نظامی تبدیل به اولویت ایران شد.
آمریکایی ها ار فرصت به وجود آمده استفاده کردند و در همان سال خاویر پرز دکوئیار، دبیر کل وقت سازمان ملل برای چانه زنی با مقامات ایرانی به منظور آزادی گروگان های آمریکایی ربوده شده در لبنان به تهران آمد.
هاشمی رفسنجانی درباره دیدار خود با دبیرکل سازمان ملل که در در 11 سپتامبر 1991، گفت:
دبیر کل سازمان ملل و همراهان آمدند ؛ برای اینکه موفق شویم ، امریکا باید حسن نیت داشته باشد . وعده های امریکا که به ما می دهد، حسن نیت امریکا برای ما ثابت نیست چون امریکا در طول این 10 سال خیلی با ما بدرفتاری کرد و خصمانه عملکرده است .
خاویر پرز دکوئیار دبیر کل سازمان ملل نیز بعدها در گفتگو با بی بی سی درباره دیدار خود با هاشمی رفسنجانی گفته است:
هاشمی به من یادآوری کرد که امریکا ، پول محموله های سلاحی که قبلا سفارش داده شده بود (در ماجرای مک فارلین) را دریافت کرده اما کالاهای خریداری شده هیچگاه به ایران فرستاده نشد . من قول دادم که این مسئله را در اولین گفت و گوی خود با رییس جمهور بوش (جورج بوش پدر) در میان بگذارم .
ماموریت هاشمی به محسن رضایی برای آزادی گروگانها
در این میان رفسنجانی برای فراهم آوردن مقدمات آزادی گروگان ها، از فرمانده وقت سپاه می خواهد با برخی از گروه های فلسطینی و لبنانی برای آزادی گروگان ها ارتباط بگیرد.
با وساطت ایران و تدبیر هاشمی رفسنجانی و در طول دو ماه و نیم بعد ، گروگانها یکی، یکی آزاد شدند، آخرین نفری که آزاد شد، یک گزارشگر امریکایی به نام اندرسون بود .
برنت اسکوکرافت، مشاور امنیت ملی امریکا با اشاره به موفقیت ایران در آزادسازی گروگان ها ، گفت: وقتی تری اندرسون آزاد شد ، ریس جمهور به من گفت ایران با این کار نه تنها کار بسیار بزرگی از لحاظ انسانی انجام داد ، بلکه تمام سیاست های امریکا در منطقه خاور میانه را نیز به شدت تحت تاثیر قرار داد . و یکدفعه تمام ابر ها کنار رفتند و حقیقت پیدا شد .
حال نوبت آمریکاییها رسیده بود که حسن نیت هاشمی را پاسخ دهند.
پاسخ بوش پدر به حسن نیت بزرگ هاشمی چه بود؟
جیانی پیکو بعدها گفت که پس از آزادی گروگانها از طرف دولت ایران به صورت مدوام با من تماس می گرفتند و از من پرسیدند ، چه خبر؟ چه خبر؟ ما هم اکنون در شرایط سختی قرار داریم . انها گفتند که ما کمک کردیم و حالا منتظر پاسخ تشکر شما هستیم .
اما آمریکایی ها قصد نداشتند حسن نیت هاشمی که به آزادی گروگان ها منجر شد را پاسخ گویند.
توجیه آمریکایی ها برای دورزدن هاشمی نیز جالب است.
آنها ترور مخالفین نظام ایران در کشورهای اروپایی و فتوای امام خمینی (ره) درباره سلمان رشدی که قبل از این مبادله صادر شده بود را بهانه کرده و از برداشتن گام متقابل طفره رفته بودند.
ریچارد هاس، مشاور امنیت ملی آمریکا درباره اقدام یکسویه ایران برای آزادی گروگان ها و عدم پاسخ از سوی آمریکا را اینگونه توجیه کرده است: ما گفتیم ، نشان دادن حسن نیت باعث حسن نیت متقابل می شود . ما نگفتیم اگر ایرانیان گروگانها را آزاد کنند ، بدون توجه به باقی قضایا ، به این اقدام پاسخ مطلوب و مساعد می دهیم . ما گفتیم حسن نیت به دنبال خود حسن نیت می آورد . انجام دادن وقایع تروریستی دیگر ، تعریف ما از حسن نیت نبود .
اسکوکرافت دیگر مشاور امنیت ملی آمریکا نیز با اشاره به بی پاسخ بودن اقدام هاشمی رفسنجانی گفت: تمام افراد دیگر حاضر در جلسه گفتند که ایران از بسیاری جهات بسیار بد رفتار کرده است و حالا تعلیق برخی تحریم ها مانند انجام قرار دادهای تجاری که قبلا منعقد شده بود ، و ایرانیها از ما خواسته بودند که این کار انجام گیرد، برای ما انجام این کارها غیر ممکن بود . و بدین ترتیب من این بحث را باختم .
اما موضع گیری هاشمی رفسنجانی در واکنش به این مبادله سیاسی بی نتیجه برای او، تنها این جمله است:" وقتی که امریکاییها به وعده شان درست عمل نکردند ، کار ناقص می ماند ."
هاشمی رفسنجانی مبادله را به آمریکا باخت. بعدها با فشار آمریکا، در یک اقدام بی سابقه در روابط بین الملل نام هاشمی، رئیس جمهور وقت ایران بود در لیست اینترپل قرار گرفت.
رفتار آمریکایی ها با هاشمی سبب شد وی تا 21 سال بعد سخنی از رابطه با آمریکا به میان نیاورد. حال او در سن 80 سالگی بار دیگر دم از رابطه با آمریکا می زند.
کمیل نقی پور – گروه سیاسی رجانیوز: خوش بینی به آمریکا این بار درباره موضوع هسته ای. این شالوده آن چیزی است که این روزها می توان در لابلای سخنان و حتی سیاست کلان آقای حسن روحانی و محمد جواد ظریف برای حل موضوع هسته ای مشاهده کرد.
به گزارش رجانیوز، هر چند اظهارات اخیر اشتون و اوباما نشان داد که حل موضوع هسته ای ایران از نیویورک نمی گذرد، اما شاید بررسی چند نمونه تاریخی مشابه بتواند راهگشای تصمیم سازانی بشود که به امریکا با خوش بینی مفرط نگریسته اند. رئیس جمهور در هفته گذشته در دیداری که برای ارائه گزارش سفر نیویورک به نمایندگان مجلس برگزار شده بود، به موضوع خوش بینی یا بدبینی به امریکا اینگونه پرداختند: «از من پرسیدند آقا شما به غرب و آمریکا خوش بین هستی؟ من به عنایت حق خوش بینم ، من به حمایت مردم خوش بینم، من به تدبیر رهبری خوش بینم، اما غرب! من خوش بینم یا بدبین؟ ما داریم با طرفمان وارد یک مذاکره مهم می شویم، ما میخواهیم احقاق حقوق بیشتر از ملت ایران بکنیم، ما می خواهیم معضلات را برداریم، ما می خواهیم تحریم ناحق و ظالمانه و غیرانسانی را برداریم، آن هدف برای ما مهم است.»
اما شاید در این بین آنکه بیش از همه بر طبل این خوش بینی به غرب کوبیده است، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام باشد.
آقای هاشمی رفسنجانی در قامت حامی تمام قد دولت، این روزها از نصرت الهی در سفر نیویورک و لزوم حذف شعار مرگ بر امریکا سخن می گوید. او برای این سخنان خود به خاطرات تایید نشده ای از امام راحل نیز استناد می کند که مدعی است در تایید این سخنان بوده است. اما نکته جالب توجه آنجاست که رئیس کنونی مجمع تشخیص مصلحت نظام، در دوران ریاست جمهوری خود، سابقه این قبیل خوش بینی ها به رابطه با آمریکا را به خوبی در خاطر دارد، موضوعی که با فریب طرف امریکایی و عدم پایبندی به تعهد آنهم با وجود حسن نیت و اعتمادسازی بزرگ هاشمی رفسنجانی، به یک جنجال سیاسی تبدیل شد.
موضوعی که به 22 سال پیش باز می گردد و رسانه های ایرانی به آن تاکنون نپرداختند.
ماجرا از آنجا آغاز شد که پس از افشای پروژه مک فارلین توسط حضرت امام خمینی (ره) و عدم موفقیت ریگان در آزادی گروگان های آمریکایی در لبنان از یک سو، و روی کار آمدن بوش پدر در سال 1991از سوی دیگر، تلاش ویژه ای از سوی کاخ سفید برای آزادی این گروگانها به کار بسته شد.
آمریکایی ها که تجربه موفق آزادی چند گروگان آمریکایی با واسطه گری هاشمی رفسنجانی در سال 1986 را داشتند به دنبال پیدا کردن واسطه ای برای برقراری رابطه دوباره با هاشمی به امید آزادی باقی گروگان ها بودند. بر همین اساس، جیانی پیکو از مشاوران دبیر کل وقت سازمان ملل از سوی مقامات آمریکایی انتخاب شد.
پیکو چندی بعد همراه با محمد جواد ظریف که آن روزها در دفتر ایران در سازمان ملل فعالیت می کرد برای ملاقات با هاشمی به ایران سفر کرد. قرار بر این بود که این دیدار پنهانی برگزار شود، برای همین ظریف خود نقش مترجم را ایفا کرد.
پیکو حامل پیامی از سوی بوش به هاشمی رفسنجانی برای واسطه گری آزادی گروگان های آمریکایی بود .آقای هاشمی نیز به او گفت که در صورت مشاهده حسن نیت از سوی آمریکایی ها ایران نیز حسن نیت نشان داده و در این زمینه کمک خواهد کرد. البته این ماجرا تا زمان جنگ اول خلیج فارس تقریبا مسکوت ماند.
آزادی گروگان های آمریکایی اولویت دستگاه دیپلماسی هاشمی
با حضور نیروهای آمریکایی در خلیج فارس دستگاه دیپلماسی کشور این حضور را تهدید جدی قلمداد می کند. محمد جواد ظریف همان زمان در اظهاراتی اینگونه احساس خطر دستگاه دیپلماسی را نشان داد: " حضور نیروهای بیگانه به خصوص آمریکا در منطقه اساسا هدفی فراتر از آزادسازی کویت دارد"
به همین دلیل موضوع آزادی گروگان های آمریکایی برای نشان دادن حسن نیت ایران و احتمالا به منظور جهیدن از خطر تهدید نظامی تبدیل به اولویت ایران شد.
آمریکایی ها ار فرصت به وجود آمده استفاده کردند و در همان سال خاویر پرز دکوئیار، دبیر کل وقت سازمان ملل برای چانه زنی با مقامات ایرانی به منظور آزادی گروگان های آمریکایی ربوده شده در لبنان به تهران آمد.
هاشمی رفسنجانی درباره دیدار خود با دبیرکل سازمان ملل که در در 11 سپتامبر 1991، گفت:
دبیر کل سازمان ملل و همراهان آمدند ؛ برای اینکه موفق شویم ، امریکا باید حسن نیت داشته باشد . وعده های امریکا که به ما می دهد، حسن نیت امریکا برای ما ثابت نیست چون امریکا در طول این 10 سال خیلی با ما بدرفتاری کرد و خصمانه عملکرده است .
خاویر پرز دکوئیار دبیر کل سازمان ملل نیز بعدها در گفتگو با بی بی سی درباره دیدار خود با هاشمی رفسنجانی گفته است:
هاشمی به من یادآوری کرد که امریکا ، پول محموله های سلاحی که قبلا سفارش داده شده بود (در ماجرای مک فارلین) را دریافت کرده اما کالاهای خریداری شده هیچگاه به ایران فرستاده نشد . من قول دادم که این مسئله را در اولین گفت و گوی خود با رییس جمهور بوش (جورج بوش پدر) در میان بگذارم .
ماموریت هاشمی به محسن رضایی برای آزادی گروگانها
در این میان رفسنجانی برای فراهم آوردن مقدمات آزادی گروگان ها، از فرمانده وقت سپاه می خواهد با برخی از گروه های فلسطینی و لبنانی برای آزادی گروگان ها ارتباط بگیرد.
با وساطت ایران و تدبیر هاشمی رفسنجانی و در طول دو ماه و نیم بعد ، گروگانها یکی، یکی آزاد شدند، آخرین نفری که آزاد شد، یک گزارشگر امریکایی به نام اندرسون بود .
برنت اسکوکرافت، مشاور امنیت ملی امریکا با اشاره به موفقیت ایران در آزادسازی گروگان ها ، گفت: وقتی تری اندرسون آزاد شد ، ریس جمهور به من گفت ایران با این کار نه تنها کار بسیار بزرگی از لحاظ انسانی انجام داد ، بلکه تمام سیاست های امریکا در منطقه خاور میانه را نیز به شدت تحت تاثیر قرار داد . و یکدفعه تمام ابر ها کنار رفتند و حقیقت پیدا شد .
حال نوبت آمریکاییها رسیده بود که حسن نیت هاشمی را پاسخ دهند.
پاسخ بوش پدر به حسن نیت بزرگ هاشمی چه بود؟
جیانی پیکو بعدها گفت که پس از آزادی گروگانها از طرف دولت ایران به صورت مدوام با من تماس می گرفتند و از من پرسیدند ، چه خبر؟ چه خبر؟ ما هم اکنون در شرایط سختی قرار داریم . انها گفتند که ما کمک کردیم و حالا منتظر پاسخ تشکر شما هستیم .
اما آمریکایی ها قصد نداشتند حسن نیت هاشمی که به آزادی گروگان ها منجر شد را پاسخ گویند.
توجیه آمریکایی ها برای دورزدن هاشمی نیز جالب است.
آنها ترور مخالفین نظام ایران در کشورهای اروپایی و فتوای امام خمینی (ره) درباره سلمان رشدی که قبل از این مبادله صادر شده بود را بهانه کرده و از برداشتن گام متقابل طفره رفته بودند.
ریچارد هاس، مشاور امنیت ملی آمریکا درباره اقدام یکسویه ایران برای آزادی گروگان ها و عدم پاسخ از سوی آمریکا را اینگونه توجیه کرده است: ما گفتیم ، نشان دادن حسن نیت باعث حسن نیت متقابل می شود . ما نگفتیم اگر ایرانیان گروگانها را آزاد کنند ، بدون توجه به باقی قضایا ، به این اقدام پاسخ مطلوب و مساعد می دهیم . ما گفتیم حسن نیت به دنبال خود حسن نیت می آورد . انجام دادن وقایع تروریستی دیگر ، تعریف ما از حسن نیت نبود .
اسکوکرافت دیگر مشاور امنیت ملی آمریکا نیز با اشاره به بی پاسخ بودن اقدام هاشمی رفسنجانی گفت: تمام افراد دیگر حاضر در جلسه گفتند که ایران از بسیاری جهات بسیار بد رفتار کرده است و حالا تعلیق برخی تحریم ها مانند انجام قرار دادهای تجاری که قبلا منعقد شده بود ، و ایرانیها از ما خواسته بودند که این کار انجام گیرد، برای ما انجام این کارها غیر ممکن بود . و بدین ترتیب من این بحث را باختم .
اما موضع گیری هاشمی رفسنجانی در واکنش به این مبادله سیاسی بی نتیجه برای او، تنها این جمله است:" وقتی که امریکاییها به وعده شان درست عمل نکردند ، کار ناقص می ماند ."
هاشمی رفسنجانی مبادله را به آمریکا باخت. بعدها با فشار آمریکا، در یک اقدام بی سابقه در روابط بین الملل نام هاشمی، رئیس جمهور وقت ایران بود در لیست اینترپل قرار گرفت.
رفتار آمریکایی ها با هاشمی سبب شد وی تا 21 سال بعد سخنی از رابطه با آمریکا به میان نیاورد. حال او در سن 80 سالگی بار دیگر دم از رابطه با آمریکا می زند.
بسمه تعالی
گروه سیاسی - رجانیوز: آیت الله علم الهدی ظهر دیروز در خطبه های نماز جمعه مشهد با اشاره به دوران مامون و امام رضا(ع)، اظهار کرد: مامون که از ابتدا تصمیم داشت که جریان امامت را در برابر جریان خلافت مهار کند، و زمانی که امام رضا(ع) را به خر اسان تبعید کرد و زمانی که در برابر اهداف و توطئه هایش ناکام شد امام رضا(ع) را به شهادت رساند.
اوباما که در سخنرانی سازمان ملل خود مدعی شده بود آمریکا به دنبال براندازی جمهوری اسلامی نیست، تنها سه روز پس از گفتوگوی تلفنی با روحانی، تهدید نظامی علیه جمهوری اسلامی را تکرار کرد.
«باراک اوباما» رئیسجمهور آمریکا پس از دیدار با «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی که برای حضور در مجمع عمومی سازمان ملل به آمریکا سفر کرده، بار دیگر تاکید کرد که گزینه نظامی علیه ایران همچنان روی میز است، اما باید راه دیپلماتیک را نیز برای توافق هستهای آزمود.
اوباما در مورد مذاکرات خود با نتانیاهو در مورد ایران گفت: میدانید که هم من و هم نخستوزیر از همان زمان که من به ریاستجمهوری رسیدم، روی این موضوع توافق داشتیم که ضروری است که ایران سلاح هستهای در اختیار نداشته باشد. این موضوع برای امنیت آمریکا مهم است. این برای امنیت اسرائیل مهم است. این برای امنیت جهان هم مهم است، چرا که ما نمیخواهیم در متزلزلترین منطقه جهان رقابت تسلیحاتی به راه بیافتد. با توجه به اقدامات نظام ایران در گذشته، تهدیدات آنها علیه اسرائیل، اقداماتشان علیه اسرائیل، کاملا مشخص است که تنها حرف زدن کافی نیست. ما باید اقداماتی را شاهد باشیم که به جامعه بینالملل اطمینان دهد که آنها کاملا به تعهدات بینالمللی خود پایبند بوده و به دنبال سلاح هستهای نیستند.
وی افزود: موضوع دیگری که با نخستوزیر در میان گذاشتم این بود که ایرانیها به دلیل تحریمهای فوقالعادهای که ما در چند سال گذشته اجرا کردیم، حالا به نظر میرسد که آماده مذاکره شدهاند. ما باید دیپلماسی را بیازماییم. ما باید این حقیقت را شاهد باشیم که آنها در عزم خود برای پایبندی به قواعد بینالملل، قوانین بینالملل و الزامات و قطعنامههای بینالمللی، جدی هستند. با در نظر گرفتن اینکه پیشفرض ما حل موضوعات از طریق دیپلماتیک است، ما با حسن نیت به سوی آنها میرویم.
رئیسجمهور آمریکا ادامه داد: اما ما با چشمانی کاملا باز وارد این مذاکرات شدیم. این کار آسانی نخواهد بود، و ما در هر اقدام خود در جهت کاهش تحریمهایی که فکر میکنم آنها به دنبالش هستند، باید بالاترین سطح راستی آزمایی را در نظر بگیریم، به همین جهت در این روند با اسرائیل، دوستان و متحدانمان در منطقه رایزنی نزدیک خواهیم داشت و امیدواریم که بتوانیم این موضوع را به صورت دیپلماتیک حل کنیم.
وی افزود: اما به عنوان رئیسجمهور ایالاتمتحده، همانطور که پیشتر هم گفتهام، باز هم تکرار میکنم که برای کسب اطمینان از عدم دستیابی ایران به سلاح هستهای، که میتواند موجب بیثباتی منطقه و تهدیدی بالقوه برای ایالات متحده باشد، هیچ گزینهای از جمله گزینههای نظامی را از روی میز کنار نگذاشتهام.
اوباما در بخشی دیگر از این صحبتها به «ارتباط ناگسستنی با اسرائیل» و «تعهد آمریکا به امنیت اسرائیل» سخن گفت و تصریح کرد که این امر مستحکمتر از هر زمان دیگری است.
همچنین «جو بایدن» معاون «باراک اوباما» در جریان سخنرانی روز گذشته خود در کنفرانس سالانهای که توسط گروه آمریکایی چپ گرای «جی استریت» سازماندهی شده بود، گفت: ایران مسلح به سلاح هستهای تهدیدی برای موجودیت اسرائیل محسوب میشود و خطری غیرقابل قبول برای صلح و امنیت جهانی است و ممکن است رقابت تسلیحاتی در خاورمیانه ایجاد کند که موجب تضعیف امنیت همه میشود.
معاون اوباما در ادامه سخنرانی خود مدعی شد که تحریمهای تحمیل شده علیه ایران تحت حمایت آمریکا، موثرترین تحریمها بوده است و ایران یک انتخاب دارد؛ یا اینکه از تعمیق تحریمهای اقتصادی رنج بکشد و یا برای بازگشت به جامعه و اقتصاد جهانی، مذاکره کند.
به گزارش فارس، جمعی از سناتورها و نمایندگان کنگره آمریکا نیز که با «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی دیدار داشتند، به این مقام صهیونیستی اعلام کردهاند که از درخواست وی برای تشدید تحریمها علیه ایران حمایت میکنند.
براساس این خبر،«رابرت منندز» سناتور دموکرات کنگره آمریکا و رئیسکمیته روابط خارجی سنا بعد از دیدار با نتانیاهو خطاب به خبرنگاران مدعی شد که: تصمیم ما مبنی بر جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات هستهای بدون تغییر باقی مانده است و ما برای تشدید تحریمها و استفاده از سایر گزینهها (علیه ایران) در راستای حفاظت از منافع آمریکا و تضمین امنیت منطقهای، لحظهای تردید نخواهیم کرد.
این خبر در شرایطی منتشر میشود که نتانیاهو در دیدار خود با اوباما در کاخ سفید، مدعی شد که برای موفقیت دیپلماسی در قبال ایران، باید فشار و تحریمها علیه تهران تشدید شود.
همچنین رئیس رژیم صهیونیستی با تکرار ادعاهای خود علیه کشورمان گفت برای توقف برنامه هستهای ایران باید همه گزینهها را روی میز حفظ کرد.
شیمون پرز، رئیس رژیم صهیونیستی گفت تحریمهای اقتصادی موجب آن نشده است که ایران برنامه هستهای خود را متوقف کند و برای فشار آوردن به ایران باید همه گزینهها روی میز بماند.
به گزارش آسوشیتدپرس، وی افزود خوب بود که تحریمها موجب توقف برنامه هستهای ایران میشد اما تا زمانی که این وضع حاکم باشد همه گزینهها روی میز نگه داشته میشود.
شیمون پرز همچنین اعلام کرد پس از موافقت سوریه مبنی بر انهدام سلاحهای شیمیایی خود این رژیم پیوستن به کنوانسیون منع سلاحهای شیمیایی را بررسی خواهد کرد.
گفتنی است تهدید ایران به حمله نظامی از سوی اوباما در حالی است که طی روزهای اخیر برخی جریانات سیاسی و رسانهای با فضاسازی گسترده تلاش داشتند فضا را کاملا مثبت جلوه دهند.
رهبر معظم انقلاب پیش از این درباره ادعای اوباما درباره دراز کردن دست به سوی ایران، فرموده بودند باید مراقب دستی چدنی که زیر دستکش مخملی پنهان شده بود.
بسمه تعالی
فارین پالسی در گزارشی با عنوان "وقتی روحانی با اولیور نورث دیدار کرد" نوشت: حسن روحانی 37 ساله و مشاور ارشد سیاست خارجی دولت ایران و رئیسجمهور آینده کشورش با هیاتی از مقامات کاخ سفید در طبقه آخر هتل هیلتون در تهران همنشین شد. 27 می 1986 بود و روحانی آمده بود تا پنهانی واسطه توافقی با آمریکاییها شود.