سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گاردین: کلنجار با غرور 75 میلیون ایرانی حماقت محض است


بسمه تعالی

گاردین: کلنجار با غرور 75 میلیون ایرانی حماقت محض است (خبر ویژه)


روزنامه گاردین دنباله روی انگلیس از سیاست های آمریکا علیه ایران را «حقیرانه ترین حماقت» توصیف کرد و از زمامداران لندن خواست مرتکب چنین حماقت هایی نشوند.
گاردین در تحلیلی به قلم سیمون جنکینز با اشتباه ارزیابی کردن مواضع غرب علیه ایران نوشت: اگر سیاستمداران انگلیس فکر می کنند با اعمال تحریم های بیشتر می توانند برنامه هسته ای ایران را مهار کنند، سخت در اشتباهند. ایران از 33 سال پیش در معرض تحریم ها بوده چرا که غرب هیچ گزینه دیگری نداشته است؛ با این حال همین تحریم ها هیچ اثری جز تحکیم قدرت حکومت خودکامه و مذهبی ایران نداشته است.
جنکینز با اشاره به بازی تبلیغاتی تحریم نفت ایران نوشت: این اقدامات باعث شد ایران موشک های میان برد خود را به نمایش گذاشته و تهدید کند که تنگه هرمز، یعنی محل عبور بخش مهمی از نفت مورد نیاز اقتصاد جهان، را مسدود خواهد کرد. چنین رفتارهای تنش آفرینی از سوی غرب، در شرایطی که اقتصاد جهان در حال رکود است فراتر از حماقت است. 
تحلیلگر گاردین تصریح می کند: مسئله اصلی نه اقدامات تنش آفرین برای مقابله با ایران، بلکه پیشگیری از تشدید بحران و احتمال وقوع جنگ است. سیاست غرب در قبال ایران طی سه دهه گذشته مقابله با اقدامات آن رژیم برای توسعه نفوذ خود در سطح منطقه بوده است. اما عملیات نظامی غرب در عراق و افغانستان عملا به توسعه نفوذ حکومت ایران در سطح منطقه انجامید. هم اکنون ایران علاوه بر عراق در بخش غربی افغانستان و در برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس در قالب گروه های مخالف حکومت های محلی نفوذ فراوانی دارد.
گاردین با بیان این مطلب که «سر دادن شعارهای جنگ طلبانه به تبعیت از آمریکا حماقت محض است»، می نویسد: «دولت انگلیس نیروهای خود را از عراق خارج کرده و بی صبرانه در انتظار خارج کردن نظامیان خود از افغانستان است. بنابراین چرا باید خود را با ایران، با ملتی مغرور با 75 میلیون نفر جمعیت درگیر کند. این به معنای نادیده گرفتن منطق و شعور ماست.»
به نوشته این روزنامه انگلیسی «غرب با اقدامات خرابکارانه به خصوص ترور دانشمندان هسته ای ایران، جامعه علمی این کشور را علیه خود تحریک کرده است. فشارهای غرب باعث تنگ تر شدن عرصه بر اپوزیسیون حکومت می شود.»
سایمون جنکینز تاکید می کند: تجربه دهه های اخیر نشان داده که دخالت انگلیس در امور کشورهای دیگر هیچ گاه نتیجه مثبتی نداشته است. در پاسخ به سؤال افرادی که می گویند در قبال حکومت هایی که مورد قبول ما نیستند چه باید کرد، باید گفت «خیلی ساده است، هیچ کاری نباید بکنیم.» مسائل داخل کشورهای دیگر به ما هیچ ارتباطی ندارد. دولت های بریتانیا طی 25 سال گذشته با پرداخت هزینه های فراوان سعی کرده اند همچون یک کشور پرقدرت در برقراری یا تغییر نظم در نقاط دیگر جهان دخالت کنند که در نهایت هیچ دستاوردی هم نداشته اند و در نهایت باید گفت که سر دادن شعارهای تند و تیز و جنگ طلبانه علیه ایران یا هر کشور دیگری تنها به خاطر تبعیت از واشنگتن حقیرترین نوع حماقت است.

 


+ نوشته شـــده در دوشنبه 90/10/19ساعــت 6:56 صبح تــوسط عباس | نظر
امید بخشترین آیه قرآن
امید بخش‌ترین آیه قرآن

 

حضرت على(علیه السلام )روزى رو به سوى مردم کرد و فرمود: به نظر شما امید بخش ترین آیه قرآن کدام آیه است؟ بعضى گفتند آیه :"ان الله لا یغفر ان یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء"(خداوند هرگز شرک را نمى بخشد و پائین تر از آن را براى هر کس که بخواهد مى بخشد)سوره نساء آیه 48

امام فرمود: خوب است ، ولى آنچه من میخواهم نیست ، بعضى گفتند آیه"و من یعمل سوء او یظلم نفسه ثم یستغفرالله یجد الله غفورا رحیما" (هر کس عمل زشتى انجام دهد یا بر خویشتن ستم کند و سپس از خدا آمرزش بخواهد خدا را غفور و رحیم خواهد یافت) سوره نساء آیه 110

امام فرمود خوبست ولى آنچه را مى خواهم نیست . بعضى دیگر گفتند آیه "قل یا عبادى الذین اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفورالرحیم"(اى بندگان من که دراثر گناه،بر خویشتن زیاده روی کرده اید،ازرحمت خدا مایوس نشوید در حقیقت‏خدا همه گناهان را مى‏آمرزد که او خود آمرزنده مهربان است)سوره زمرآیه53

امام فرمود خوبست اما آنچه مى خواهم نیست ! بعضى دیگر گفتند آیه "و الذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا نفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنوب الا الله"(پرهیزکاران کسانى هستند که هنگامى که کار زشتى انجام مى دهند یا به خود ستم مى کنند به یاد خدا مى افتند، از گناهان خویش آمرزش مى طلبند و چه کسى است جز خدا که گناهان را بیامرزد) سوره آل عمران آیه135

باز امام فرمود خوبست ولى آنچه مى خواهم نیست . در این هنگام مردم از هر طرف به سوى امام متوجه شدند و همهمه کردند فرمود: چه خبر است اى مسلمانان ؟ عرض کردند: به خدا سوگند ما آیه دیگرى در این زمینه سراغ نداریم . امام فرمود: از حبیب خودم رسول خدا شنیدم که فرمود: امید بخش ترین آیه قرآن این آیه است: "واقم الصلوة طرفى النهار و زلفا من اللیل ان الحسنات یذهبن السیئات ذلک ذکرى للذاکرین (نماز را در قبل و بعد از ظهر و بخشی از شب به پادار که خوبی ها بدی ها را نابود میکند . این تذکری است برای آنان که اهل تذکرند) سوره هود آیه 118

و فرمود: اى على! آن خدایى که مرا به حق مبعوث کرده و بشیر و نذیرم قرار داده یکى از شما که برمى‏خیزد براى وضو گرفتن، گناهانش از جوارحش مى‏ریزد، و وقتى به روى خود و به قلب خود متوجه خدا مى‏شود از نمازش کنار نمى‏رود مگر آنکه از گناهانش چیزى نمى‏ماند، و مانند روزى که متولد شده پاک مى‏شود، و اگر بین هر دو نماز گناهى بکند نماز بعدى پاکش می‏کند، آن گاه نمازهاى پنجگانه را شمرد

بعد فرمود: یا على جز این نیست که نمازهاى پنجگانه براى امت من حکم نهر جارى را دارد که در خانه آنها واقع باشد، حال چگونه است وضع کسى که بدنش آلودگى داشته باشد، و خود را روزى پنج نوبت در آن آب بشوید؟ نمازهاى پنجگانه هم به خدا سوگند براى امت من همین حکم را دارد

منبع: صد خبر


+ نوشته شـــده در یکشنبه 90/10/18ساعــت 6:38 عصر تــوسط عباس | نظر
خطر ساکتین اصولگرا در مجلس ازجناح اقلیت بیشتراست

بسمه تعالی

خطر ساکتین اصولگرا در مجلس ازجناح اقلیت بیشتراست

شرائط بسیارحساسی است از یک طرف ملت های بپاخواسته با الهام از الغوی ایران اسلامی در برابر استکبار قد علم کرده اند و آمریکا و حامیان مستکبرش وضعیت سقوط آزاد از موضع ابر قدرتی را تجربه می کنند و از طرف دیگر در داخل در آستانه اولین انتخابات بعد از فتنه براندازی 88 می باشیم فتنه ای که حماسه سازان 9 دی آنرادر هم شکستند و همچنان نهضت سوم خرداد و نهم دی طرقنده و پر خروش به پیش می رود هرچند که کسانی راه خودشان را از این نهضت منحرف کردند و به خیال باطل خود فکر می کنند که همچون گذشته مردم پشتیبان آنها هستند و میدان انتخابات 12 اسفند بهترین موقعیت برای پالایش گروههای فتنه گر و منحرف می باشد . و همه گروههائی که داعیه اصولگرائی دارند باید حول گفتمان نهم دی که همان گفتمان ولایت محوری می باشد وحدت خود را ساماندهی کنند ، و هر گروهی که خارج از این گفتمان به منافع خود و قبیله خود فکر کند مردم، با بصیرت نافذی که دارند آنها را سر جای خود خواهند نشاند در این راستا گروههای اصولگرا مسئولیت بسیار سنگینی را دارند خصوصاً جبهه پایداری که خود را علمدار و نماینده حماسه سازان 9 دی می داند و تائید آیت الله علامه مصباح یزدی را در سوابق خود دارد . و همچنین جبهه متحد اصولگرایان که نمایندگان جامع مدرسین حوزه علمیه قم و جامع روحانیت مبارز می باشند و تائیدات آیت الله مهدوی کنی ریاست مجلس خبرگان را در پیشینه خود دارند . لذا ضروریست این گروههای اصولگرا کاندیداهای خود را حول گفتمان ولایت محوری و از جنس حماسه سازان 9 دی انتخاب کنند که در این صورت هیچ گونه افتراقی بین گروههای اصولگرا پدید نخواهد آمد و یکبار دیگر حماسه 9 دی و تجلی وحدت گفتمانی در دوازدهم اسفند ماه 90 تکرار خواهد شد

عباس ارباب


+ نوشته شـــده در یکشنبه 90/10/18ساعــت 4:33 عصر تــوسط عباس | نظر
از زیرزمین وحشت تا سلول های یخچالی برپنج دیپلمات ایرانی چه گذشت

 


بسمه تعالی

روایت ربایش و اسارت دیپلمات های ایرانی در عراق توسط اشغالگران آمریکایی
از زیر زمین وحشت تا سلول های یخچالی بر پنج دیپلمات ایرانی چه گذشت؟




روایت ربایش و اسارت دیپلمات های ایرانی در عراق توسط اشغالگران آمریکایی
از زیر زمین وحشت تا سلول های یخچالی بر پنج دیپلمات ایرانی چه گذشت؟


محمد صرفی
حمید عسگری، عباس حاتمی، موسی چگینی، باقر غبیشاوی، حسن حیدری. این نام پنج دیپلمات ایرانی است که پنج سال پیش در حمله شبانه ارتش آمریکا به کنسولگری ایران در اربیل عراق به اسارت درآمده و از 10 تا 30 ماه توسط آمریکایی ها زندانی بوده و شکنجه شدند.
تشت رسوایی آمریکایی ها افتاده تر از آن است که من بخواهم برایتان از ادعاهای حقوق بشری آن و مقایسه با رفتارشان بگویم. پس بی معطلی می رویم سراغ روایت جذاب و خواندنی حمید عسگری و عباس حاتمی از این ماجرای پرفراز و نشیب. البته یادتان باشد این تمام ماجرا نیست و تنها گوشه هایی و تصاویری از آن است که گلچینی از چندین ساعت مصاحبه با این عزیزان است و تقدیم شما خوانندگان می شود.
شش ساعت قبل از حمله آمریکایی ها به کنسولگری ایران در اربیل، جورج بوش رئیس جمهور وقت آمریکا یک سخنرانی دارد که طی آن می گوید ما همه ایرانی هایی که در عراق هستند را می گیریم، محاکمه و اعدام می کنیم!
¤ محله عرب ها / ساعت 3 نیمه شب
روز بیستم دی ماه سال 85 عسگری با دو تن دیگر از دوستانش داخل کنسولگری بودند و ساعت 9 شب حاتمی و یک نفر دیگر از دیپلمات های ایرانی (حسن حیدری) از کنسولگری سلیمانیه به آنها می پیوندند. پنج ایرانی مشغول گفت و گو و حال و احوال می شوند. ساعت از سه نیمه شب گذشته است و پنج دیپلمات در حال استراحت هستند که ناگهان صدای تیراندازی شدیدی به گوش می رسد. ابتدا گمان می کنند گروهک های ضدانقلابی که در منطقه فعالیت دارند به کنسولگری حمله کرده اند اما شدت تیراندازی می گوید ماجرا فراتر از این حرف هاست. چندین گاز اشک آور به داخل ساختمان پرتاب می کنند و شیشه ها همه بر اثر تیراندازی خرد می شود. در ها با صدای مهیبی منفجر
می شوند و شدت انفجارها چنان است که تقریباً چیزی از در ها باقی نمی ماند!
برای یک لحظه انفجار و تیراندازی قطع می شود و صدایی از بلندگو به گوش می رسد. مهاجمین می گویند؛ ایرانی ها! اینجا در محاصره است. هر چه سریع تر خودتان را تسلیم کنید. ما آمریکایی هستیم.
اینها را به سه زبان فارسی و انگلیسی و کردی چند بار تکرار می کنند. دیپلمات ها در اولین گام با تهران تماس می گیرند و موضوع را گزارش می کنند و همچنین به سفارت ایران در بغداد.
عسگری و حاتمی برای بررسی وضعیت به پشت بام می روند. شش بالگرد در آسمان بودند و نیروهای خود را هلی برن کرده و تمام کوچه ها و خیابان های اطراف را بسته بودند. اطلاعاتی که بعدها منابع محلی دادند حاکی از حمله آمریکایی ها با 40 دستگاه خودرو زرهی و 400 نیرو به کنسولگری ایران در اربیل عراق بود. کنسولگری در محله عرب ها در شمال غربی شهر است. پارلمان محلی کردستان عراق هم در فاصله 500 متری ساختمان کنسولگری ایران است. آن ها پیش از محاصره و حمله با استفاده از فریب، پلیس و نگهبانان محلی کنسولگری را خلع سلاح
می کنند و وقتی مطمئن می شوند هیچ مدافع مسلحی در برابر آنها نیست، ماجراجویی خود را آغاز می کنند.
حمله چنان گسترده و باشدت است که عملاً هیچ کاری از دست دیپلمات های ایرانی ساخته نیست. از تهران دستور می رسد؛ «این عمل آمریکایی ها خلاف کنوانسیون های بین المللی است. شما مقاومتی نکنید. آن ها به سرعت مجبور می شوند شما را آزاد کنند.» البته ماجرا به این سادگی ها هم نبود.
نیم ساعت از شروع حمله گذشته است که پنج دیپلمات ایرانی از ساختمان خارج می شوند و به کوچه می روند. آمریکایی ها سریعاً آنها را به سمت دیوار می برند. بر سر آنها گونی می کشند و دست هایشان را می بندند.
عسگری را در پشت بام به اسارت در می آید. در همین حین موبایل او زنگ می خورد. نیروهای آمریکایی به شدت ترسیده اند و جرات ندارند به او نزدیک شوند. فکر می کنند این صدای یک بمب است. تا اینکه بالاخره صدا قطع می شود و او را هم به همان شیوه به اسارت درمی آورند و به داخل کوچه و پیش سایر دوستانش منتقل می کنند.
حالا دیگر پنج ایرانی با دست و چشم بسته رو به دیوار ایستاده اند و دست هایشان را هم بالا گرفته و به دیوار تکیه داده اند. هر ایرانی را چند سرباز آمریکایی احاطه کرده است. یک سرباز با کف دست سر را به دیوار فشار می دهد و دو سرباز دیگر هم سرتفنگ هایشان را به کمر آنها چسبانده اند و در صورت کوچک ترین حرکتی آن را فشار می هند تا حساب کار بیشتر دستشان بیاید! این وضعیت شکنجه بار 45 دقیقه ای طول می کشد. در همین اوضاع باز هم از داخل ساختمان کنسولگری صدای انفجار به گوش می رسد. آمریکایی ها مشغول تخریب ساختمان و باز کردن درب های داخلی و گاوصندوق ها هستند.
¤ نماز به یادماندنی
دیپلمات های اسیر در همان حال متوجه می شوند که دیگر وقت نماز است. در همان حالت با چشم و دست بسته و تفنگ هایی که فشار آن را بر پشت خود احساس می کنند، نماز صبح خود را می خوانند. نمازی که معلوم هم نیست رو به قبله باشد!
گونی ها را از سرشان بر می دارند و شروع به گرفتن عکس می کنند. عکس های گرفته شده را هم با تعدادی عکس که همراه دارند تطبیق می دهند.
آمریکایی ها وسایل کنسولگری را غارت و بارماشین ها
می کنند. اسرا را با پای پیاده از کوچه سمت راست به راه می اندازند، به سمت پل انکاوه. هرچه بیشتر می روند صدای بالگرد ها بیشتر می شود.
¤ استقبال با آهنگ جاز
به سه دسته تقسیمشان می کنند. دو دسته دو نفره و یکی هم تنها. عسگری و حیدری با هم، غبیشاوی و چگینی هم با هم و حاتمی هم تنهاست. هر دسته به یک هلیکوپتر منتقل می شود. هلیکوپترها از سه فروند بیشتر هستند و سه فروند هم برای اسکورت در نظر گرفته شده اند. هلیکوپترها از زمین کنده می شوند و سفر آغاز می شود. سفری که مقصد و فرجام آن سخت مبهم است. در هلیکوپتر هم وضعیت به همان شکل است و دست و چشم ها بسته است. حدود 20 دقیقه بعد هلیکوپترها احتمالاً در یکی از بیابان های اطراف کرکوک فرود می آیند.
یک ساعتی آنجا می مانند. دوباره پرواز می کنند و کمتر از یک ساعت بعد در یک منطقه زراعی فرود می آیند. همه را پیاده می کنند و به یک بالگرد شنوک منتقل می کنند. 40 سرباز آمریکایی هم سوار می شوند. آمریکایی ها با تجهیزات خودشان را پرت می کنند روی دیپلمات ها و خنده های مستانه سرمی دهند.
بالگرد به پرواز در می آید و یک ساعت بعد در محلی نامعلوم فرود می آید. افراد را پیاده می کنند و به ورودی یک دالان می برند. یک آهنگ جاز آمریکایی هم با صدای بسیار بلند به گوش می رسد.
یکی یکی دیپلمات ها را می برند و آنها را بی شرمانه عریان می کنند و یک دست لباس نارنجی به آنها می پوشانند. از همانهایی که زندانیان گوانتانامو هم بر تن دارند.
اسرا را به سلول های انفرادی که از جنس بتن است منتقل می کنند. در سلول هایی که ابعاد آن حدود یک و نیم در یک متر و 20 سانت است.
از دیپلمات ها انگشت نگاری می کنند و عکس می گیرند. عکس های تمام رخ و نیم رخ. عسگری می گوید: ما دیپلمات هستیم و دارای مصونیت و این اقدام شما غیرقانونی است.
مترجم که یکی از منافقین است، حرف های او را ترجمه می کند و آمریکایی می گوید؛ این چیزها به من مربوط نیست. من وظیفه دارم از شما عکس بگیرم و انگشت نگاری کنم.
بعد از این اقدام، آنها را به سلول های انفرادی منتقل می کنند. عسگری حدس می زند هنگام نماز است. نگهبان را صدا می زند و درخواست آب برای وضو می کند. نگهبان که متوجه حرف های او نشده، مترجم را می آورد. جواب منفی است. مترجم منافق برای آنکه شناسایی نشود عینک آفتابی زده و جواب خشن آمریکایی ها را با خشونت بیشتری منتقل می کند.
اسرا با دست و چشم بسته تیمم می کنند و به چهارسو نماز می خوانند.
¤ سلول های قبری
بعد از حدود دو ساعت، آمریکایی ها لباس های شخصی آنها را جلویشان می اندازند و می گویند بپوشید. دیپلمات ها امیدوار می شوند و احساس می کنند آنها خیال آزادی شان را دارند.
بعد از تعویض لباس ها دوباره با بالگرد به یک زندان ناشناخته دیگر منتقل می شوند. این بار تعدادی زندانی دیگر هم همراه آنها هستند. پرواز بعدی چند ساعتی طول می کشد. البته مسافت آن قدرها هم نیست و آمریکایی ها برای ایجاد سردرگمی و رعب و وحشت وانمود می کنند که پرواز طولانی بوده در حالی که بیشتر این مدت بالگرد روی زمین بوده اصلاً پروازی در کار نبوده است!
شکنجه ها از زندان جدید آغاز می شود. سلول ها آن قدر کوچک هستند که وقتی بخوابی دیگر هیچ جایی باقی نمی ماند. به همین خاطر آنها اسم سلول های جدید را «قبری» می گذارند. برای قدبلندها قبر کوچکی است! کسی نمی داند اینجا کجاست و آمریکایی ها هم کم زندان مخفی در عراق ندارد.
دوباره لباس های زرد رنگ و همسانی به آنها می پوشانند. سلول ها به شکل وحشتناکی سرد است. موتورهای برق سر و صدایی کرکننده دارند و آن قدر دود می کنند که بچه ها را گاهی حالت خفگی می افتند و آمریکایی ها برای آنکه آنها نمی رند، به بیرون سلول منتقلشان می کنند.
آنها را با اجبار زیر دوش آب سرد می برند و دوباره به همان سلول های نمور و سرد بازمی گردانند. شکنجه مقدمه آغاز
بازجویی هاست. حالا دیگر بی خوابی هم به شکنجه ها اضافه
می شود. نمی گذارند کسی بخوابد.
اتاق بازجویی مشخص است. دو نفر فقط مسئول بیدار نگهداشتن افراد هستند. با آب سرد و بشین و پاشو دادن. حاتمی 12 روز را زیر شکنجه و بازجویی در این زندان سپری می کند و در این 12 روز اجازه خوابیدن به او نمی دهند.
دو نفر هم بازجویی می کنند. می گفتند یک کلمه بگویید تا آزادتان کنیم. بگویید نظامی هستید!
عسگری در اولین جلسه بازجویی به حقوق دیپلماتیک خود و سایر همکارانش اشاره می کند، اما آب در هاون کوبیدن است.
¤ اینجا همه کاره ماییم
بازجوها تیم های مختلف هستند. یک گروه می گوید از اطلاعات است. یکی گروه مدعی است برای سازمان سیاست و گروهی دیگر هم خود را عضو اف بی ای معرفی می کند. سوال ها هم مختلف است. از کجا آمده اید؟ در اربیل چه می کنید؟ با چه کسانی رابطه دارید؟ و ...
بازجوها مدعی هستند آنها با تروریست ها رابطه دارند، به آنها پول و سلاح می دهند. عسگری می گوید سند و مدرک این ادعاهای شما چیست؟ شما به کنسولگری ما حمله کردید و همه چیز را هم با خود بردید. خب اگر این حرف های شما درست باشد حتماً سندی هم در دست دارید!
بازجوها عکس های مختلف را به زندانیان نشان می دهند و از آنها می خواهند بگویند این ها چه کسانی هستند. اغلب عکس ها برای آنها ناشناخته هستند. البته گاهی آدم های آشنا هم میانشان پیدا می شود. مثلاً کاظمی قمی؛ سفیر وقت ایران در بغداد.
عکس های دیگری هم هست. عکس های عجیب و غریب.
- اینها چیست؟
- باید فلز باشد.
- خودت را به حماقت نزن. اینها بمب است. همان بمب های کثیفی که شما ایرانی های تروریست با آنها مردم عراق را می کشید. سربازان ما را می کشید.
- اتهام زدن که کاری ندارد. سند و مدرک شما چیست؟
بازجوها وقتی جواب های دلخواهشان را نمی شنوند، فریاد می زنند و فحاشی می کنند. مترجم هم که منافق است چند تا رویش می گذارد و تحویل می دهد!
عسگری می گوید من موضع مقامات عراقی را می دانم و شما باید ما را تحویل آنها بدهید. من موضع جلال طالبانی و دیگران را می دانم.
بازجو که نامش «ک ر س» است و نام ایرانی فرهاد روی خودش گذاشته است می گوید: جلال طالبانی دیگر کیست؟ او یک رئیس جمهور تشریفاتی است. مقامات عراقی کاره ای نیستند و اینجا همه کاره ما هستیم.
فرهاد آمریکایی که به زبان فارسی هم صحبت می کند برای چند نفر از اسرا نقش بازجو و برای بقیه نقش مترجم را بازی می کند. البته ماه ها بعد و از زبان بازجویی دیگر نام واقعی او فاش می شود. او مدعی است خیلی از جاهای ایران را دیده و
می شناسد.
¤ مرغ باغ ملکوتم!
هر کدام از بازجوها شگرد خاصی داشتند. یکی از راه نرمی و عطوفت وارد می شد. یکی از راه خشونت. یکی شان می گوید؛ شما تا اخر عمر اینجا خواهید بود. تا وقتی که حتی قیافه تان هم عوض شود.
حمید در جوابش می گوید؛ همه چیز دست خداست. بعد هم برایش شعر می خواند که؛ مرغ باغ ملکوتم نی ام از عالم خاک/ چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم/من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم/ آن که آورد مرا باز برد در وطنم.
بازجو خنده ای از سر تمسخر می کند و می گوید؛ ببینیم چه کسی تو را به وطنت می برد.
تنها نوری که در زندان وجود دارد، نور مهتابی اتاق بازجویی است. روز و شب مشخص نیست و بچه ها نمازشان را حدسی و بر اساس وعده های غذایی که به آنها می دهند، می خوانند. دستشویی هم ابزاری برای شکنجه است. امکان قضای حاجت با چند ساعت تاخیر فراهم است. آن هم بدون آب و لوازم طهارت. زندانی ها از اولیه ترین حقوق انسانی محروم هستند.
غذا جیره نظامی است. غذاهای بسته بندی شده و کم حجم. بچه ها غذاهای مشکوک به حرام را نمی خورند. فقط مربی و بیسکویت و نان می خوردند. حاتمی در همین کمتر از دو هفته 25 کیلو لاغر می شود!
¤ زیرزمین وحشت
یکی از مکان های این زندان زیرزمین وحشت آن بود. روز دوازدهم بود که لباس های شخصی اسرا را می دهند. بعد آن ها را سوار خودرو می کنند و دو دقیقه بعد به سمت یک زیرزمین می برند. افراد را جدا جدا به این مکان می برند.
دکتر افراد را چک می کند. وسایل شان را هم می دهند و چند برگه را هم می گذراند جلویشان برای امضا، که شما آزاد هستید. حمید و موسی سوار ماشین می شوند. هنوز چند متر بیشتر نرفته است که دنده عقب می گیرد. سربازان با خشونت تمام آنها را از ماشین پیاده کرده و به زیرزمین وحشت می برند. سه نفر زندانی را محاصره می کنند. دهانهایشان را روی گوش او می گذارند و با قدرت تمام جیغ می زنند. یکی هم در دهان زندانی داد می زند. فریادهایی که کم مانده است پرده گوش را پاره کند.
- شما دروغگو هستید...
- چرا دروغ گفتید...
- شما تروریست هستید...
- ما می خواستیم شما را آزاد کنیم اما دروغ گفتید...
جیغ ها یک ساعتی ادامه دارد. بعد لباس ها را از تنشان درمی آورند و دوباره همان لباس های زرد رنگ.
بعد از عسگری و چگینی نوبت حاتمی است. کمی که جلو می روند سرباز آمریکایی لباس عباس حاتمی را به نشانه ایستادن می کشد. عباس می ایستد. صداهای هولناکی به گوش می رسد. انگار کسانی زیر شکنجه فریاد می زنند. او نمی داند این صدای دوستانش عسگری و چگینی است.
¤ عباس مداحی می کند
عباس حاتمی هم به همین شکل زیر فریادهای بازجوها قرار می گیرد. بازجوها دور عباس می چرخند و فریاد می زنند. ناگهان عباس رو به کرس می کند و می گوید تو دیگر چرا داد می زنی؟ تو که سیاهپوست هستی! ما سیاهپوست ها را دوست داریم.
اما کرس باز هم در گوش عباس جیغ می کشد و می گوید اعتراف کن که شما تروریست هستید. طاقت عباس طاق شده است. دیگر به سوالات جواب نمی دهد و او هم شروع می کند با صدای بلند نوحه خواندن و با حضرت ولی عصر(عج) درددل کردن.
بازجو می گوید: عباس می دانم که داری با خدای خودت راز و نیاز می کنی. بگو نظامی هستی تا تو را آزاد کنیم.
عباس همچنان می خواند: مهدی ای مولا، نو گل زهرا...
بازجوها عقب می نشینند. ناگهان ده-پانزده سرباز آمریکایی با سر و صدایی وحشتناک وارد اتاق می شوند و با فحش و ناسزا کارشان را شروع می کنند. هر چه دم دستشان بود را به در و دیوار می کوبیدند و خرد می کردند. گویا به آنها دستور داده بودند حق ندارند آسیبی به زندانی برسانند. عباس هم در میان این وحشی گری های آمریکایی ها، همچنان نوحه خودش را می خواند.
بالاخره آنها هم می روند و اتاق ساکت می شود. چشمبند را به چشم عباس می زنند و او را به اتاقی دیگر می برند. یک سرهنگ آمریکایی در این اتاق است. سرهنگ جلو می آید و می گوید: کار شما تمام است و برایتان 40 سال بریدند.خوب است؟
عباس می گوید: بله!
¤ به کراپر خوش آمدید
عباس را از اتاق بیرون می برند و دست و پایش را می بندند و در صندوق عقب یک ماشین می اندازند. ماشین به راه می افتد. سه-چهار ساعت بعد عباس در زندان کراپر است. اینجا اغلب آمریکایی ها سیاهپوست هستند. یک دست لباس جدید به او می دهند. عکاسی و انگشت نگاری هم انجام می شود. زندان جدید یک درب فلزی دارد و یک شیشه کوچک در بالای درب. مترجمی پیش عباس آمده و می گوید 72 ساعت در این سلول خواهی ماند.
اما نهایتاً عباس 21 روز تمام در این سلول زندانی است. نه روز و شب را می داند و نه کسی سراغش می آید. هیچ چیز جز دری که در شبانه روز چند بار باز می شود و غذایی داخل گذاشته شده و به سرعت هم بسته می شود. بی هیچ صحبت و تماسی.
بعد از این مدت یکی سراغ او می آید و می پرسد آیا نیاز به هواخوری دارد. عباس جواب می دهد بله. او را محوطه ای قفسی می برند که آسمان و اطراف دیده می شود اما از هر شش جهت در محاصره فنس و سیم خاردار است.
روز بیست و دوم اسارت در این زندان به عباس می گویند می خواهیم تو را به زندانی که عرب ها در آن هستند ببریم. مشکلی نداری؟ عباس می گوید: نه.
ساعت 10 صبح او را به یک فضای بازتر می برند. یک محوطه باز که دورش سیم خاردار بود و زندانی ها هم عرب و عراقی بودند. همه می خواهند بدانند عباس کیست و اهل کجاست. وقتی می گوید ایرانی است واکنش آنها عجیب و غریب است. هورا می کشند و از خوشحالی می پرند روی سر و کول او!
آنها از اخبار ربوده شدن دیپلمات های ایرانی در اربیل خبر داشتند.
زندانی ها اغلب سیاسی هستند. گروه های مختلفی در این زندان هستند. یک قسمت مختص بعثی ها و القاعده بود و یک قسمت هم افراد دیگر مانند جریان صدر و گروه های مشابه. یک قسمت هم مخصوص زندانیان زن. قسمت های مختلف با بخش هواخوری از هم جدا می شدند. جالب آن است که بعثی ها و اعضای القاعده هنگام هواخوری چای و روزنامه داشتند اما دیپلمات های ایرانی محروم بودند.
عباس دوره جدید اسارت خود را با هم بندی های عراقی اش آغاز می کند. نام زندان جدید کراپر است و ظاهراً در ضلع غربی فرودگاه بغداد قرار دارد. این را اسرا از تعداد زیاد هواپیماها حدس می زدند.
در زندان جدید، اسرا در سلول های انفرادی نگهداری می شوند و روزانه یک ساعت وقت هواخوری دارند. در این زمان می توانند در کنار هم باشند. با اعتراضاتی که می کنند این زمان در طول ماه های آینده به شش ساعت افزایش می یابد و تبدیل به سه زمان دو ساعته می شود.
¤ ملاقات در قفس
عسگری و چگینی را بعد از 17 روز به کراپر می برند. آنها هم همان روالی را طی می کنند که عباس طی کرده است. عکاسی و انگشت نگاری و سلول انفرادی. البته آنها یک ماه در سلول انفرادی می مانند. همان سلولی که قرار بود 72 ساعت بیشتر در آنجا نباشند. سه ماه بعد در کراپر یک روز عباس در یکی از قفس ها مشغول هواخوری است. نم نم باران می اید و او برای آنکه خیس نشود کاپشنش را روی سرش کشیده و به قول عسگری مانند شیری در قفس مشغول قدم زدن است.
دو سرباز آمریکایی عسگری و چگینی را برای حمام از سلول هایشان خارج می کنند. خروج از سلول همیشه همراه با دستبند و چشمبند است. دستبندها را می زنند و راه می افتند. یکی سرباز جلو و یکی هم پشت سرشان. از کنار قفس هواخوری رد می شوند که ناگهان عباس و حمید چشم در چشم می شوند. بهتشان زده است. سه ماه بی خبری و حرف های نگران کننده بازجوها دلیل این بهت است. بازجوهایی که یکی از تهدیدهای ثابتشان این است که رفقایت را کشته ایم و تو را هم می کشیم.
برای اولین بار افراد همدیگر را می بینند. خوشحالی آنها در این موقع قابل وصف نیست. سلام می کند!
عباس آن قدر بهت زده و خوشحال است که حتی جواب سلامش را هم نمی دهد. آمریکایی ها سریعاً عسگری و چگینی را با خود می برند.
در کراپر باز هم آنها از حداقل حقوق برخوردار نیستند. وسیله شخصی به طور مطلق ممنوع است. زندانی حق دانستن زمان را ندارد. سرما شدید است و از پتو دریغ می شود. حمام هر 15 روز یک بار است، آن هم فقط سه دقیقه. سر سه دقیقه شیر اب در هر وضعیتی بسته می شد. بعدها این سه دقیقه شد پنج دقیقه. در فصل گرما، وسایل گرمازا را روشن می کردند و در فصل سرما کولر روشن می کردند!
در کراپر هر شش ماه یک بار سربازهای آمریکایی عوض می شدند. بعضی هایشان رفتار بدتری داشتند. غذاهای اضافه را در سطل آشغال می ریختند و به زندانی نمی دادند. می گفتند این ها یهودی هستند. بعضی ها اما رفتارشان کمی بهتر بود.
شب یازدهم رمضان سال 86 شماره آنها را خواندند. در کراپر هر زندانی یک شماره داشت. دستبندی به دست هر فرد بود که رویش عکس فرد و شماره آن بود. زندانی را با شماره می شناختند. شماره این پنج زندانی از 200226 تا 200230 است.
¤ سلول های یخچالی
معاینه پزشکی انجام دادند و بعد از یک ساعت چرخاندن آنها را بردند کنار بالگرد . چند ساعتی پای بالگرد بودند. همان عملیات فریب چند ساعتی طول کشید. بعد پرواز انجام شد و بعد از پیاده شدن، یک ساعتی هم سوار ماشین می شوند. در یک محوطه دو ساعت آنها را می نشانند و بعد آنها را به کانکس هایی منتقل می کنند. در کانکس ها سلول هایی فلزی قرار دارد با ابعاد یک و نیم در دو متر. لباس ها هم با لباس نارنجی عوض می شود. بعضی اوقات آن قدر سلول را سرد می کردندکه گویی چند لحظه دیگر یخ خواهند زد. به همین خاطر بچه ها اسم زندان جدید را گذاشته بودند سلول های یخچالی. تنها ابزار گرم کننده پتویی است که به قول عسگری و حاتمی اگر کل خاورمیانه را هم می گشتید کهنه تر از آنها پیدا نمی کردید و ما همیشه متعجب بودیم آمریکایی ها این پتوها را از کجا آورده اند!
هر وقت هم کسی می خواست چرتی بزند آنها از طریق دوربین متوجه می شدند و با پتک به جان سلول فلزی می افتادند. صدای تولید شده در آن فضای کوچک و فلزی وحشتناک است.
بازجویی ها از سر گرفته می شود. یکی از بازجوها زنی حدود 45 ساله است که رمی نام دارد. دوباره همان آش و همان کاسه، با سوال های قبلی.
¤ فیلم 300
یکی از بازجوهای عباس زن دیگری است با لباس سبز که ظاهراً روانکاو بود. مترجمش یک ایرانی بود که در لس آنجلس بزرگ شده بود. این زن 10 کلمه روی تخته وایت برد می نوشت و در هر جلسه درباره یکی از اینها صحبت می کرد. کلمات هم مختلف بود؛ ماهی، جنگل، کوه و ...
درباره اینها حرف می زد. بعد می پرسید حرف یا سوالی داری؟ عباس می گفت نه. بازجو می گفت ببریدش.
یک گروه بازجویی دیگر بود که مترجمشان افغانی بود. دو نفر بودند. فیلم 300 را برای من گذاشتند و وقتی فیلم تمام شد گفتند نظرت درباره فیلم چیست؟
عباس که اولین بار است فیلم را می بیند، می گوید: من که انگلیسی نمی دانم و نظری هم ندارم.
بازجوها می گویند این داستان فرمانده ای ایرانی است که می خواهد با 300 نفر دنیا رافتح کند و زمان فیلم برای 15000 سال پیش است که احتمالاً می خواسته بگوید 1500 سال پیش.
عباس می گوید تا قبل از انقلاب که ایران از این فرماندهان نداشته اما بعد از انقلاب احتمالش هست!
بازجویی ها در سلول های یخچالی چهار روز طول می کشد. عباس که زمان را نمی داند نه آب می خورد و نه غذا تا روزه اش را گرفته باشد. البته به نوعی اعتصاب غذا علیه رفتار آمریکایی ها هم محسوب می شد.
در بالگرد به دلیل گرسنگی و اوج گرفتن، عباس حالش بد می شود و تقاضای اکسیژن و آب می کند. پاسخ سرباز آمریکایی مشتی است که حواله صورت او می شود و خون از بینی عباس جاری می شود.
¤ دکتر چینی
حمید هم در سلول های یخچالی هیچ چیزی نمی خورد. روز چهارم که می خواهند او را برای بازجویی ببرند از حال می رود. حمید را پیش دکتر می برند. دکتر که چینی است می پرسد چرا چیزی نمی خوری؟ می گوید من اعتصاب کرده ام. تو چینی هستی اینجا چه کار می کنی؟
دکتر می گوید: من دنبال تابعیت آمریکایی هستم و به همین خاطر در ارتش آمریکا خدمت می کنم. از تو هم خواهش می کنم که غذا بخور.
جواب حمید هم منفی است. آمریکایی ها به زور به او سرم وصل می کنند.
دکتر چینی تنها خارجی ارتش آمریکا نبود. ترکیب ارتش آمریکا مزدور است. از کشورهای مختلف دیده می شدند. از آفریقایی و آمریکای لاتین گرفته تا آسیایی. نیروهایی که اغلب جوان و خام بودند و برای پول می جنگیدند. البته زمینه تحول هم داشتند. وقتی بچه ها عبادت می کردند از پنجره با دقت نگاه می کردند. یک روز یک سرباز آمریکایی که عباس را به حمام می برد وسط راه ایستاده و آستینش را بالا می زند. روی دستش الله را زیبا خالکوبی کرده بود. آن را به عباس نشان می دهد و سریع آستین را پایین می کشد.
¤ تست دروغ سنجی
یک روز خانم «رمی» آمد و گفت: ما می خواهیم پرونده شما را ببندیم. البته قبلش از شما تست دروغ سنجی می گیریم. اول چند سرم به او تزریق می کنند. چند سیم را به دست و پا و سینه حمید وصل می کنند. سیم ها به لپ تاپی هم وصل است. شروع می کنند به سوال کردن. عکس یک زندانی را نشان می دهند و می پرسند آیا این فرد را می شناسی؟ آیا با او ارتباط داری؟ آیا پیش از 2003 به خانواده ات دروغ گفته ای؟
دوباره حمید را به سلول می برند و داد و فریاد که تو دروغ گو هستی. رفتارها و پرخاش هایشان نشان می دهد از دستگاه هم به جایی نرسیده اند.
سه بار این تست را تکرار کردند. بار دوم درباره وزارت اطلاعات می پرسند و بار سوم درباره سپاه.
بالاخره او را هم منتقل می کنند. وقتی او را به کراپر منتقل می کنند به شدت تکیده شده است.
¤پنج منهای دو
17 آبان سال 86 بود که یکی از آمریکایی ها آمد و گفت من مسئول این زندان هستم. عسگری و چگینی را احضار کرده و به آنها می گوید برای چک پزشکی بروند. تجربه به آنها می گوید چک پزشکی یعنی انتقال. البته می تواند نشانه آزادی هم باشد اما آمریکایی ها آن قدر آنها را اذیت کرده اند که امیدی به رهایی نیست. چک پزشکی انجام می شود. رادیو عراق اعلام می کند دو نفر از دیپلمات های ایرانی در اربیل قرار است آزاد شوند.
عسگری و چگینی را به جایی دیگر منتقل می کنند و اسناد و مدارک آنها را می دهند و ساعت حدود 9 و نیم روز جمعه آن ها را به کاخ نخست وزیری عراق می برند. در آنجا کاظمی قمی منتظر آن هاست. دو ساعت بعد از طریق فرودگاه بغداد راهی ایران می شوند و کابوس اسارت در دست آمریکایی ها بعد از 10 ماه برای آنها پایان می یابد. البته داستان عباس و باقر و حسن همچنان ادامه دارد.
حدود چند هفته بعد از آزادی حمید و موسی، خانواده سه دیپلمات باقیمانده برای ملاقات با آنها راهی عراق و زندان کراپر می شوند. همسر و دو فرزند، مادر و برادر عباس آمده اند اما آمریکایی ها به مادر او اجازه دیدار نمی دهند. ملاقات در کانکس و در حضور سربازان آمریکایی انجام می شود. ملاقات دو ساعت طول می کشد.
¤ کمپ اجنبی ها
بعد از 18 ماه عباس و سایرین را به کمپ ریممبرنس2 انتقال می دهند که فاصله زیادی با کراپر نداشت. این کمپ به زندان اجنبی ها معروف است و از کشورهای مختلف در آن زندانی وجود دارد. در این مدت 3 دیپلمات ایرانی دیگر هم در عراق توسط آمریکایی ها ربوده می شوند و جمع شش نفره می شود.
در این کمپ دو طرف محوطه ای که ایرانی ها بودند، وهابی ها قرار داشتند. اگر کسی قصد فرار داشت و از دست آمریکایی ها هم می گریخت، گیر وهابی ها می افتاد و حسابش با کرام الکاتبین بود. اینجا دیگر از سلول خبری نبود و زندانی ها در چادر نگهداری می شدند. چادرهایی پلاستیکی که 35 نفر باید در آنها زندگی می کردند و عباس و رفقایش یک سال تمام را در آن می گذرانند.
این زندان هم ماجراهای جالب و شنیدنی وگاهی وحشتناک خودش را دارد. از شکنجه هایی که انجام می شد تا هم بندی های جدید. یکی از اینها یک کویتی بود که در همین زندان نمازخوان شده بود و 25سال نمازش را در همان مدت کوتاه قضا کرد و خواند. یا وهابی هایی که با شیشه نوشابه چشم از حدقه
در می آوردند.
بالاخره 18 تیر 1388 آنها را هم صدا می زنند و فرم هایی را مبنی بر اینکه شکایتی ندارند جلویشان می گذارند و امضا می گیرند. هشت ساعت آنها را قرنطینه و سپس با چشم و دست بسته سوار نفربر می کنند.
در یکی از میادین بغداد که دو شمشیر بزرگ دارد، در نفربر باز می شود. اسرا را پیاده می کنند و تحویل نیروهای عراقی می دهند. عباس و دو دیپلمات دیگر پس از زیارت عتبات، سه روز بعد به وطن بازمی گردند.
¤ دیدار یار
آذر سال 88 با خانواده هایشان خدمت حضرت آقا می رسند و پشت سر ایشان نماز می خوانند. آقا چند نکته را در این دیدار تذکر می دهند. اولین نکته اینکه خانواده ها در این ماجرا بیشترین درد و رنج را متحمل شدند. دوم از پنج دیپلمات تقدیر می کنند و سوم آنکه می خواهند این ماجرا به دست فراموشی سپرده نشود و باید درباره این قضیه کتاب نوشته شود، فیلم ساخته شود و در قالب های گوناگون این جنایت آمریکایی ها به مردم ایران و حتی جهان شناسانده شود.


+ نوشته شـــده در یکشنبه 90/10/18ساعــت 10:23 صبح تــوسط عباس | نظر
علمالهدی،یک جریان ناپاک، لائیک و فدرت طلب که دست در دست انگلیس و
بسمه تعالی
پاسخ علم‌الهدی به واکنش‌های مطرح شده در مقابل سخنانش در نمازجمعه 9 دی و مراسم مسجد ارک

 

امام جمعه مشهد گفت: اگر کسی نظام را قبول دارد باید رهبری را هم قبول داشته باشد و اگر کسی رهبری را قبول نداشت، نظام را هم قبول ندارد.

به گزارش ایسنا، منطقه خراسان، آیت‌الله "سید احمد علم‌الهدی"، در خطبه‌های نماز جمعه مشهد مقدس که در محل رواق امام خمینی(ره) حرم مطهر رضوی برگزار شد، با بیان اینکه عظمت 9دی باعث شد که ما از 10دی غفلت کنیم، گفت: 10 دی، خاطره شهامت‌آفرین و افتخارآمیز مردم و نسل انقلابی شهر مقدس مشهد و شاهد و نمایشگر فداکاریها و ایثارگریهای زن و مرد به پا خاسته این شهر در سال 57 است.

وی ادامه داد: 10 دی برای مردم مشهد و تاریخ این شهر به عنوان یک مدال افتخار باقی ماند. در حقیقت، آن حماسه عظیم 9دی در سال 88 ایمان و انگیزه‌اش در 10 دی سال 57 به وسیله مرد و زن فداکاری که در زیر چرخ تانکها و بر آسفالت دروازه ارگ و میدان سوم اسفند فرش شدند و میدان سوم اسفند را به میدان 10 دی مبدل کردند، نمایش داده شد و این نکته در تاریخ افتخار مردم مشهد ثبت شد. آن روزی که این جهاد عظیم و حماسه قربانی شدن در راه خدا از مردم مشهد و نسل انقلابی این شهر در میدان 10 دی بروز کرد، پیشاپیش این مردم و جلودار این نسل انقلابی، همان سرو خرامانی بود که به عنوان نقطه تبلور ولایت در 9 دی 88 میلیونها انسان ایرانی متدین در خط حمایت و تبعیت از او حماسه آفریدند.

امام جمعه مشهد در ادامه به بیان دو تذکر پرداخت و گفت: این دو تذکر مربوط به عرایضی است که در هفته گذشته، من در خطبه‌های نماز جمعه و مراسم شب جمعه مسجد ارگ تهران بحث کردم که آن سخنرانی از رسانه ملی پخش شد و این خطبه را هم توجه کردید، در مقابل عرایض بنده، در شهر دو موضعگیری شده بود.

وی گفت: بنا ندارم مجموعه موضعگیری‌هایی را که در برابر حرفهای من می‌شود، دوباره مطرح کنم، اما این موضوع را چون مسئله اعتقادی مردم و جریان فکری است، مجبورم مطرح کنم. موضع اول که به وسیله یک عده عوامل متحجر در گوشه و کنار شهر گفته‌اند، این است که گفته‌اند این تحلیلی که فلانی کرد و به قیام سید‌الشهدا(ع) اشاره کرد، اصلا تحلیل و تطبیق در قیام سید‌الشهداء(ع) درست نیست. قیام امام حسین(ع) مال تاریخ است و تاریخ هم مال 1400سال پیش است و ما باید کربلا را به تاریخ خودش وابگذاریم. آن روز امام حسین(ع) و یاران و بچه‌هایش مظلومانه شهید و اسیر شدند، ما همان تاریخ را بگوییم و برای مظلومیت آنها اشک بریزیم. دیگر تحلیل و تطبیق درست نیست، چون ممکن است یک نفر این‌طور تحلیل کند، یک نفر دیگر نام امام حسین(ع) را برخلاف آنچه تطبیق شده، طور دیگری تحلیل کند. مردم سردرگم می‌شوند.

عضو مجلس خبرگان رهبری تاکید کرد: این حرف به وسیله مردم متحجر در بعضی مجالس و محافل عمومی گفته شده و چون این با مبانی فکری سر و کار دارد،‌ لذا بنده مجبور شدم که تذکر بدهم.

وی افزود: این افراد متحجر هستند که این حرفها را می‌زنند و می‌گویند تاریخ کربلا نباید تحلیل و تطبیق شود، مگر کربلا افسانه است که این افسانه را بگوییم و اگر غمنده بود برایش گریه کنیم و اگر شاد بود،‌ مسرور شویم؟! تاریخ با افسانه فرق دارد. تاریخ یک جریان است، باید تحلیل شود.

آیت‌الله علم‌الهدی تصریح کرد: این حساب دو دوتا چهارتاست، اگر از شما بپرسند چند امام داری، می‌گویی یک امام دارم، آن هم امام زمان(عج) است؟! یا می‌گویی دوازده امام دارم؟ پس دوازده امام، امام شما هم هستند. به امام حسین(ع) می‌گویی امام سوم، وقتی امام‌حسین(ع) امام سوم من و تو است،‌ یعنی همین الان امام حسین(ع) دارد ما را رهبری و امامت می‌کند. امام حسین(ع) از 1400 سال قبل چطور ما را هدایت می‌کند؟ جز از این راه است که من بیایم و آنی که در سیره، زندگی و کلام امام حسین(ع) است با زندگی امروزم تطبیق کنم و درس بگیرم تا تحت هدایت امام حسین(ع) باشم؟

وی خاطرنشان کرد: تو عنصر متحجر و نادانی که مطالعه نکرده و درس نخوانده و فکر نکرده حرف می‌زنی،‌ می‌دانی چه می‌گویی؟! یعنی داری امامت، امام‌حسین(ع) را منکر می‌شوی. واقعا این‌طور است؟!

آیت‌الله علم‌الهدی تاکید کرد: اگر شما تحلیل تاریخ را قبول داری،‌ پس سیره ائمه(ع) باید تحلیل و تطبیق شود. اگر بناست که تحلیل شود، مگر هر کس که آمد تحلیل و تطبیق کرد ما باید قبول کنیم؟! تحلیل و تطبیق باید مستند و مستدل باشد، بنده تحلیلی که کردم هم مستند بود و چندین شاهد تاریخی آوردم و هم مستدل بود، استدلال کردم. اگر کسی تحلیل من را قبول ندارد، نمی‌تواند رد کند، باید بیاید سند و دلیل مرا رد کند تا بگوید من قبول ندارم.

وی ادامه داد: اگر شما از من خوشت نمی‌آید و قبولم نداری و مرا نمی‌پسندی این دلیل نیست که حرفم را رد کنی. باید دلیل و سند مرا رد کنی. خب قبول نداری که نداری، ما شما را مجبور نمی‌کنیم که حرفمان را قبول کنی، اما شما که می‌خواهی رد کنی،‌ بیا و با سند و دلیل رد کن، نه اینکه بگویی اگر فردا کسی آمد و تحلیل دیگری کرد ما چه‌کار کنیم. شما بین دو تحلیل، آنی که مستند و مستدل است، قبول کنید.

خطیب نماز جمعه مشهد در ادامه سخنانش به سرمقاله یکی از نشریات این شهر اشاره کرد و ادامه داد: در روز 10 دی، هفته گذشته، در یکی از روزنامه‌های وزین شهر، یک مقاله‌ای تحت عنوان "غفلت از مخاطبین واقعی 9دی 90" به عنوان سرمقاله این روزنامه نوشته شده بود. در این سرمقاله آورده‌اند که این تحلیلها و تطبیق‌هایی که برای فتنه و 9دی 88 شد، اگر برای حزب‌اللهی‌ها و متدینین بود که آنها نیازی به تحلیل ندارند، قضیه را بوده‌اند، دیده‌اند و خودشان ایجاد کرده‌اند، پس دیگر تحلیل نمی‌خواهند. باید این تحلیلها به صورتی انجام بگیرد تا آنهایی که از فتنه 88 و 9دی ابهام دارند، ابهامشان برطرف شود و بعد هم این آقای نویسنده نوشته بود یک عده‌ای هستند که نظام را قبول دارند، ولی نسبت به آنچه در انتخابات 88 و 9دی گذشت، هنوز ابهام دارند و باید یک کاری کنیم که ابهام اینها برطرف شود.

وی ادامه داد: این آقای نویسنده نوشته که اینها نظام را قبول دارند. در این مملکت اگر کسی نظام را قبول دارد باید رهبری را هم قبول داشته باشد و اگر کسی رهبری را قبول نداشت، نظام را هم قبول ندارد. این آقایی که نظام و رهبری را قبول دارد،‌ در خطبه‌های نماز جمعه 29خرداد 88 با آن شفافیتی که مقام معظم رهبری صحبت کردند، برای کسی ابهام باقی نماند. این چطور نظام و رهبری را قبول دارد و هنوز ابهام دارد؟!

آیت‌الله علم‌الهدی تصریح کرد: کسی که نظام را قبول دارد، آیا جمهوری اسلامی قبول دارد یا جمهوری غیر اسلامی؟ اگر جمهوری اسلامی را قبول دارد، چطور وقتی آنها آمدند در خیابانها و شعار دادند "استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی" هنوز برایش ابهام باقی مانده است؟! اینکه نظام را قبول دارند، آیا امام(ره) را قبول دارند یا قبول ندارند؟ اگر امام(ره) را قبول دارند، چطور وقتی دید که عکس امام(ره) را در دانشگاه تهران پاره کردند هنوز برایش ابهام باقی مانده است؟! این آقایی که نظام را قبول دارد،‌ اصلا امام‌حسین(ع) را قبول دارد یا قبول ندارد؟ چطور در مورد اینهایی که در روز عاشورای 88، آمدند و پرچم امام‌حسین(ع) را آتش دادند هنوز برایش ابهام باقی مانده است؟!

وی خاطرنشان کرد: ممکن است بفرمایید که آنها یک عده اراذل و اوباش بودند و به سران فتنه مربوط نبودند. تمام این اردوکشیهای خیابانی و آوردن مردم به عرصه خیابان تا دست به این کارها بزنند و این شعارها را بدهند، همه را سران فتنه انجام دادند. آنها هفده بیانیه دادند. بعد از حادثه‌ای که در آن عکس امام(ره) پاره کردند، به نفع آمریکا شعار دادند، "نه غزه، نه لبنان" گفتند، پرچم امام حسین(ع) را آتش زدند، در برابر همه این حوادث، این آقا اعلامیه و بیانیه داده و در بیانیه‌اش این حرکتها را تشویق کرده است.

امام جمعه مشهد تاکید کرد: من سئوالم این است که در این مملکت، نه در مشهد با این وسعت و نه در تهران مرکز کشور و نه در شهرهای بزرگ، در اقصی نقاط این کشور و ده‌کوره‌ها، کدام آدمی است که نظام را قبول داشته و هنوز در مسئله فتنه 88 دارای ابهام است؟! آخر شما اینها را می‌نویسید که چه کسانی خوششان بیاید و خوشحال شوند؟

وی با بیان اینکه "می‌خواهم به نکته اصلی سخنانم اشاره کنم"، گفت: وقتی کاروان اسرای اهل‌بیت امام‌حسین(ع) به شام وارد شدند، تا دهم صفر بیشتر در شام نماندند و یازدهم ماه صفر از شام خارج شدند. در مدتی که اینها در شام بودند،‌ جریان شهادت حضرت رقیه(س) چنان شام را به هم ریخت که یزید مجبور شد برای توجیه مردم شام، یک مجلسی را تشکیل دهد. در مسجد جامع یک مجلسی تشکیل داد و دستور داد امام سجاد(ع) را آوردند و یک خطیب نامرد، دنیاپرست و مشرک را هم روی منبر فرستاد و این خطیب هم مقابل چشم امام سجاد(ع) شروع کرد در فضیلت بنی‌امیه صحبت کردن و علی(ع)‌را سب و لعن کرد و به امام حسین(ع) دشنام داد و قیام امام حسین(ع)‌ را محکوم کرد تا مردم توجیه شوند و قضیه در شام حل و فصل شود.

وی افزود: امام سجاد(ع) وسط صحبت این خطیب، مجلس را به هم زد و یک جمله را خطاب به سخنران زد که تمام حرف من همین یک کلمه است و می‌خواهم همین را بگویم. امام سجاد(ع) اولین کاری که کردند مجلس را به هم زدند و وسط صحبت ایستادند و به خطیب اشاره کردند و تشری به او زدند و فرمودند: "ای حرف‌زن! تو رضای مردم و رضای مخلوق را با غضب خدا معامله کردی؟"، تمام حرف من همین جمله زین‌العابدین(ع) است.

امام جمعه مشهد تصریح کرد: آنجا که امام سجاد(ع) خواستند مجلس را به هم بزنند و این خطیب را رسوا کنند، باید شدیدترین الفاظ را در مورد او به کار می‌بردند و به او می‌گفتند کافر، منافق و ...، اما فقط گفتند: "تو رضای مردم و رضای مخلوق را با غضب خدا معامله کردی" و از این بدتر نیست.

وی تاکید کرد: ثبت‌نام انتخابات تمام شد. در استان ما 373 نفر برای 17 کرسی نمایندگی ثبت‌نام کردند. در شهر مقدس مشهد برای 5 کرسی، 167 نفر ثبت‌نام کردند. برادران، خواهران! افراد به فعالیت می‌افتند، دست و پا می‌زنند،‌ اما این را توجه داشته باشند که برای اینکه رای بیاورند، کرسی نمایندگی را به دست آورند و در این رقابت برنده شوند، خطیب یزید نشوند. در خطی نیفتند که رضای مخلوق را با غضب خدا معامله کنند. برای اینکه به پول و پله برسند و برای تبلیغاتشان کار کنند، با جریانهای ناپاک، ضدارزشی و انحرافی دست ندهند برای اینکه خیال می‌کنند در میدان رقابت آنها برنده خواهند شد. اگر این کار را کنند اینها خطیب یزیدند و با خطیب یزید محشور می‌شوند.

امام جمعه مشهد خاطرنشان کرد: یک جریان ناپاک، لائیک و ضدارزشی که دست در دست انگلیس و آمریکا دارد و دلارها را از آن طرف مرزها در اینجا می‌خواهد زیر پای شما بریزد، یک جریان قدرت‌یابی که برای رسیدن به قدرت به هر جنایتی دست می‌زند و هر جریان ضدارزشی و هر قشری از اقشار لائیک و بی‌دین جامعه را می‌خواهد به خودش جلب کند، توجه داشته باشید که اگر خدای ناکرده برای اینکه رای بیاورید با اینها کنار بیایید، این خطیب یزید شدن است و مشمول سخن امام سجاد(ع) به آن خطیب قرار می‌گیرید، حواستان را جمع کنید!

وی در ادامه، به تضرع و استغاثه به درگاه خدا پرداخت و تاکید کرد: ما شیعه‌ایم، ما چهل روز است برای امام حسین(ع) داریم گریه می‌کنیم و اشک می‌ریزیم،‌ ما سکینه(س) و رقیه(س) و زینب(س) و زین‌العابدین(ع) می‌شناسیم، ما نباید مسیر خطیب یزید را برویم. ما نباید راه و روش یزیدیها را پیگیری کنیم. حواسمان باید جمع باشد! نباید به هر کاری دست بزنیم.


+ نوشته شـــده در شنبه 90/10/17ساعــت 8:40 صبح تــوسط عباس | نظر
مهدی هاشمی، خاتمی، موسوی ودیگران جلسات براندازی نظام داشتند.
 

بسمه تعالی

 

در پنجمین همایش جبهه پایداری استان فارس مطرح شد؛ باید با هر کسی که دشمن دین است، مبارزه کنیم، حتی اگر از خانواده خودمان هم باشد
تاریخ : 1390/10/15
امام حسین علیه السلام فرمودند که شما مال وجان‎تان را در راه خدا ندادید و با خانواده تان مبارزه نکردید / آقا شما بچه ات فتنه گر بود با او مبارزه نکردی، زنت فتنه گر بود، مبارزه که نکردی هیچ، حمایت هم کردی! / نکته سوم در جریان نفاق این است که باید با هر کسی که دشمن دین است، مبارزه کنیم، حتی اگر از خانواده خودمان هم باشد / ما را متهم می کنند که شما آمده اید اختلاف ایجاد کنید. چه اختلافی؟ ما شاخص داریم ما از اینها توقع داشتیم که اجازه ندهند آقا در غربت قرار گیرد. این بچه بسیجی ها، این مردم دلاور جور همه را کشیدند و با 9 دی نشان دادند که رهبر را تنها نمی گذارند / کسانی که سکوت تاجرانه می کنند، یک روز علیه نظام اقدام تاجرانه می کنند/ جبهه پایداری به خاطر رسوایی جریان نفاق اصرار دارد در میدان بماند / محک خوردن ولایت مال زمانی است که تشخیص ما مخالف نظر و تشخیص ولی فقیه است. زمانی که خلاف دیدگاه ایشان داشته باشیم درآن موقع باید تبعیت کنیم / سخنان 10 سال پیش آیت الله مصباح در فتنه اخیر تایید شد / فتنه 88 چه اتفاقی افتاد فتنه 88 یکی از الطاف بزرگ خداند بود. خدا نظام را غربال کرد و نا خالصی ها را بیرون ریخت. مقام معظم رهبری فرمودند فتنه 88 نظام را بیمه کرد / زمانی که رهبری در29 خرداد سخنرانی کردند هنوز یک عده خواب بودند و خواب ماندند تا درجریان فجایع عاشورا تازه بعضی بیدار شدند و فهمیدند اینها دشمن امام حسین علیه السلام بودند

 


 

پنجمین برنامه از سلسله برنامه‌های جبهه پایداری انقلاب اسلامی استان فارس در مسجد حضرت ابالفضل علیه‌‌السلام کلبه برگزار شد. در این همایش، حجت السلام و المسلمین دکتر الهی استاد حوزه و دانشگاه در سخنانی با یادآوری مصادیقی به تبیین عوامل اصلی و موثر در سقوط شخصیت‌‌های برجسته پرداخت  .

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی جبهه پایداری انقلاب به نقل از رجانیوز بخشی از این سخنرانی به شرح ذیل است: 

قدم اول در جلوگیری از سقوط شناخت حق است 

برای اینکه در زندگی سیاسی و اجتماعی خود دچار سقوط نشویم سه عنصر اصلی باید مورد توجه قرار گیرد. قدم اول شناخت حق و معرفت نسبت به دین است  .

حضرت امام دربحث اسلام، غربت اسلام را مطرح می‌نمایند و می‌فرمایند باید سعی کنیم تا حصارهای جهل و خرافه را بشکنیم تا به سرچشمه زلال اسلام ناب برسیم و نجات اسلام قربانی می‌خواهد. حضرت امام در ادامه می‌فرمایند که دعا کنید که من هم یکی از آن قربانی‌ها شوم  .

من یک کد اساسی را عرض کنم که به نظر می‌رسد تمام مسائل را می‌شود با آن حل کنیم. این کد اصلی توحید است؛ اگر معنای توحید را حل کنیم، تمام مسائل سیاسی و اجتماعی حل می‌شود  .

اگر بخواهیم در یک جمله تعریف کنیم یعنی هیچ شانی از شئون عالم نباید خارج از رضایت خداوند متعال باشد. یعنی در تمام عرصه‌های زندگی بشر باید خداوند حضور داشته باشد. برخی بحران‌های سیاسی برآمده از این است که از اساس نسبت به توحید مشکل دارند  .

ولایت فقیه از توحید برآمده است 

ولایت فقیه که اصل اصیل اسلام در زمان غیبت است، از همین توحید آمده است؛ ولایت فقیه یعنی ولایت اسلام و احکام اسلامی. قرن‌ها پیش شیخ مفید، شیخ طوسی، جناب صاحب جواهر و علمای بزرگی مساله ولایت فقیه را مطرح کرده بودند، چون این مساله مساله توحید است. پس این شرط اول است که باید اسلام و توحید را خوب بشناسیم  .

شرط دوم سقوط نکردن در بحران‌ها تهذیب نفس است. عده‌‌ای هستند که اسلام شناس هستند و حتی عالم دینی هم هستند اما چون نفس خودشان را مهذب نکرده‌‌اند در مقابل حق ایستادند. اینکه بعضی هم لباسی‌های ما مقابل حق ایستادند، به خاطر این است که نفس خود را تربیت نکردند. لذا وقتی حق در مقابل هواهای نفسانی ایشان ایستاد، این‌ها با خود حق هم مبارزه کردند  .

 

بی‌بصیرتی حق شناسان با تقوی را هم زمین می‌زند 

شرط دوم این است که باید انسان با بصیرت باشد. عامل بصیرت بسیار بسیار کلیدی است و حضرت آقا تاکید کردند و در آیات و روایات، هم بر این نکته بسیار تاکید شده است. بصیرت یعنی چه؟ یعنی چشمها را باز کنیم تا سرمان کلاه نرود. یعنی آدرس اشتباهی نرویم. کسی به ما نزدیک نشود و به نام حق ما را فریب دهد  .

عده‌‌ای هستند اهل شناخت حق هستند، تهذیب نفس هم کرده‌‌اند و بی‌تقوا نیستند اما چون بصیرت ندارند، سقوط می‌کنند. حق را قبول دارند اما در مصداق حق سر از شیطان در می‌آورند  .

ابن ابی الحدید روایت می‌کند که البته این حدیث در بحار الانوار و سایر منابع شیعی هم آمده است می‌گوید: روزی پیغمبر خدا خطاب صلی الله علیه و آله به حضرت امیر علیه‌السلام فرمودند: "ای علی علیه‌السلام خداوند متعال جهاد و مبارزه و جنگ با فتنه زده‌ها را برتو واجب کرده است درحالی که جهاد با مشرکین را برمن واجب کرده است  ."

مظلومیت حضرت علی علیه‌السلام را ببینید. امیرالمومنین علیه‌السلام با تعجب می‌فرمایند: یا رسول الله صلی الله علیه و آله این فتنه‌‌ای که من باید با آن مبارزه کنم چیست؟ که حضرت پاسخ دادند: یا علی علیه‌السلام کسانی که تو باید با آن‌ها مبارزه کنی، کسانی هستند که به توحید، اسلام و رسالت من پیغمبر خدا شهادت می‌دهند، در حالی که با سنت من مخالفت می‌کنند." تعجب امیرالمومنین علیه‌السلام بیشتر می‌شود و می‌پرسد: "ای رسول خدا صلی الله علیه و آله اگر این‌ها مثل من شهادت به توحید می‌دهند پس چرا من باید با این‌ها مبارزه کنم پیامبر صلی الله و علیه و آله فرمودند که به خاطر دو عامل اساسی؛ یک به خاطر بدعت‌هایی که در دین وارد می‌کنند و دوم به خاطر اینکه با امر ولی خدا مخالفت می‌کنند  .

زمانی با ولایت محک می‌خوریم که نظر ما مخالف با تشخیص ولی فقیه باشد 

برای اهل ایمان فتنه از سنت‌های الهی است و اهل ایمان باید منتظر فتنه باشند. کفار که به فتنه نیاز ندارند. ما با ولایت محک می‌خوریم. کم نبودند که با ولایت محک خوردند  .

محک خوردن ولایت مال زمانی است که تشخیص ما مخالف نظر و تشخیص ولی فقیه است. زمانی که خلاف دیدگاه ایشان داشته باشیم درآن موقع باید تبعیت کنیم  .

چرا صانعی که مخالفت با ولایت فقیه را در حد شرک به خدا می‌دانست، به این روز افتاد 

یک مصداق را عرض می‌کنم آقای صانعی که این نبود،آقای صانعی در سخنرانی شب هفت امام راحل می‌گوید که من به عنوان یک مساله شرعی می‌گویم که تخلف از فرمان آیت الله خامنه‌‌ای خروج از ولایت الله و ورود به ولایت شیطان است، می‌گوید اگر ولی فقیه حکمی‌صادر کرد ودیگران تبعیت نکردند این درحد شرک به خدای متعال است، می‌گوید هنگامی که ولی فقیه حکمی داد مراجعه به دیگران معصیت شرعی است. این آقای صانعی الان چی شده است؟ این‌ها تا زمانی با ولایت بودند که نظراتشان همسو با نظر ولایت بود. ولی زمانی که دیدند نظر رهبری خلاف این‌هاست زاویه پیدا کردند  .

رهبری فرمودند که تخریب نکنید، اما نقد عالمانه کنید. بر همین اساس ما این پرسش را مطرح می‌کنیم چرا آقای هاشمی که دو ماه قبل از انتخابات88 در مصاحبه‌ای درپاسخ به این سئوال که اگر بین شما و رهبری اختلاف شود شما چه می‌کنید؟ می‌گوید با هم صحبت می‌کنیم، اگر به توافق نرسیدیم، او رهبر است و من رهرو؛ من وظیفه دارم و حجت دارم که از او تبعیت کنم. آقای هاشمی چه شد که در آن نامه کذایی که به مقام معظم رهبری نوشتید و سلام علیک که نبود هیچ، ایشان را تهدید به اغتشاش می‌کنید؟ چون نظر رهبری هم نظر شما نیست؟ این کجا ولایت‌مداری است  .

مشکل اصلی حضرت علی علیه‌السلام طلحه و زبیر بودند نه معاویه 

مشکل امیرالمومنین علیه‌‌السلام این بود که اهل ولایت با ایشان زاویه پیدا کردند مشکل، حضرت علی علیه‌‌السلام معاویه نیست بلکه امثال طلحه و زبیر ولایتمدار بودند که درنهایت با امام زاویه پیدا کردند  .

 

درجریان آتش زدن خانه حضرت زهرا سلام الله علیها، زبیر درحمایت از امیرالمومنین علیه‌‌السلام شمشیر کشید، خلع سلاحش کردند و کتکش زدند. چرا زبیر کارش به اینجا کشید که برعلیه امام شمشیر کشید؟ 

گفتمان جبهه پایداری همین است که ما باید در ولایتمداری‌مان پایدار بمانیم. اسلام گفته تا زمانی که علما در مسیر حق بودند از آنها تبعیت کنید وگرنه با آنها مبارزه کنید  .

سخنان 10 سال پیش آیت الله مصباح در فتنه اخیر تایید شد 

فتنه 88 چه اتفاقی افتاد فتنه 88 یکی از الطاف بزرگ خداند بود. خدا نظام را غربال کرد و نا خالصی‌ها را بیرون ریخت. مقام معظم رهبری فرمودند فتنه 88نظام را بیمه کرد  .

زمانی که رهبری در29 خرداد سخنرانی کردند هنوز یک عده خواب بودند و خواب ماندند تا درجریان فجایع عاشورا تازه بعضی بیدار شدند و فهمیدند اینها دشمن امام حسین علیه‌السلام بودند  .

در فتنه 88 دوجریان داشتیم که جریان اول اصلاح طلبان و سران فتنه بودند. حضرت علامه مصباح که مقام معظم رهبری در خصوص ایشان اظهار داشتند که ایشان عقبه تئوریک نظام هستند، در سخنرانی بیش ازخطبه نماز جمعه درزمان حاکمیت اصلاحات فرمودند بعضی اصلاح طلب‌ها به اسلام اعتقادی ندارند. درفتنه اخیر این موضوع روشن شد  .

مقام معظم رهبری در سفر قم فرمودند که در فتنه 88 فتنه گران اهداف کثیفی داشتند و شما بعداً می‌فهمید که این‌ها دنبال چه بودند. وقتی فتنه‌گران را دستگیر می‌کردند از دفتر مشاور عالی حقوقی موسوی این سند را پیدا کردند "پیش به سوی قانون اساسی نوین ایران"! درجلسات زیر زمینی خود در طول سال‌های گذشته در دفتر آقای مهدی هاشمی، خاتمی، موسوی و دیگران جلسات مختلفی برای براندازی نظام داشتند. یکی از کارهایی که کردند این بود که گفتند در سال 88 اگر پیروز شدیم چه کنیم؟ 

گفتند باید یک قانون اساسی تهیه کنیم که درصورت پیروزی این را پیاده کنیم. دراین قانون اساسی جمهوری اسلامی را به جمهوری تغییر دادند و هرجا اسلام خدا و پیغمبر و وحی بود، را حذف کردند. حتی آموزش زبان عربی را هم در این قانون اساسی حذف کردند. اینها دنبال براندازی حکومت نبودند دنبال براندازی اسلام بودند  .

علی رغم اینکه دو سال از فتنه گذشته مقام معظم رهبری به کرات راجع به فتنه صحبت می‌کنند. فتنه 88 فتنه آغازگر بود و تمام نشد و نباید فراموش شود اینها دست برنداشته‌‌اند و جریان جدید اصلاح طلبی را هم مدیریت می‌کنند  .

جریان دوم در فتنه 88 به ظاهر اصولگرایانی بودند که در واقع از فتنه گران حمایت می‌کردند. درفتنه 88 یک عده‌‌ای 9 دی را بوجود آوردند. یک عده‌‌ای خواص بابصیرت داشتیم که اینها از روز اول به میدان آمدند و یک عده جریان‌های مثل اصلاح طلبی بودند که ما از این‌ها هم توقع نداریم. یک عده‌‌ای هم بودند که هنوز تکلیفشان روشن نیست. برخی خواص اصولگرایی هم جزو اینها هستند  .

کسانی که سکوت تاجرانه می‌کنند، یک روز علیه نظام اقدام تاجرانه می‌کنند 

مقام معظم رهبری وسط فتنه فرمودند کسانی که تریبون به دست دارید، بیایید و روشنگری کنید، چرا یک عده‌‌ای سکوت اختیار کردند و یک عده‌‌ای از این سکوت حمایت هم کردند. درهمین مجلس که به اصطلاح مجلس اصولگر است. برخی از خواص این مجلس آمدند از این ساکنین حمایت کردند و موضعی علیه فتنه گران نگرفتند  .

سکوت برخی جریان‌های اصولگرایی در فتنه، به تعبیری یک سکوت اراده بود و داشتند با نظام معامله می‌کردند. شاید فکر کردند که از کجا معلوم که این فتنه‌گرها پیروز نشوند، اگر پیروز شدند، تکلیف ماچیست؟ عجب ما سکوت اختیار کنیم و با نظام و دین خدا تجارت کنیم! کسانی که سکوت تاجرانه می‌کنند یک روزی ممکن است برعلیه نظام اقدام تاجرانه کنند. کسانی که درغربت مسلم ابن عقیل سکوت تاجرانه کردند چه برسرشان آمد؟ کارشان به جایی رسید که روز عاشورا قیام تاجرانه برعلیه امام حسین علیه‌السلام کردند. کسانی که در مورد ندای هل من ناصر مقام معظم رهبری سکوت تاجرانه کردند آیا اینها زاویه پیدا نکرده‌‌اند؟ 

حرف جبهه پایداری چیست؟ می‌گویند ما نه دنبال قدرتیم و نه دنبال ثروت، کسانی دارند درخصوص شاخص‌ها صحبت می‌کنند که خیلی‌هایشان کاندید نشده‌‌اند. یکی از آنها همین شخصیت عزیز، جناب دکترلنکرانی است؛ ایشان کاندید نشده‌‌اند اما روشن‌گری می‌کنند  .

جبهه پایداری به‌خاطر رسوایی جریان نفاق اصرار دارد در میدان بماند 

جبهه پایداری مطالبی را می‌خواهد روشن کند: یکی اینکه جریان فتنه 88را فراموش نکنید. دوم کسانی که در فتنه 88 که در مقابل هل من ناصر مقام معظم رهبری سکوت کردند، ما میدان را به دست این‌ها نمی‌دهیم. این‌ها از ولی خدا دفاع نکردند.جبهه پایداری به خاطر رسوایی جریان نفاق اصرار دارد که در میدان بماند. هیچ وقت در طول تاریخ اسلام ما نفاق را به صورت گمشده نداشتیم. حتی زمان پیغمبر و امیرالمومنین چه علمایی که منافق بودند.

حضرت امام درجلد 14 صحیفه می‌فرمایند که این قدرت‌های بزرگ همه چیزی دارند، ملی هم دارند مذهبی هم دارند، کسانی که در ظاهر لباس پیغمبر خدا تنشان است و بر علیه دین خدا حرف می‌زنند. درجریان نفاق یک عده معاویه صفت هستند و یک عده هم زبیر صفت؛

برخی می‌خواستند با همه باشند حتی با حسنی مبارک

یکی از نشانه‌های نفاق این است که با همه افراد نشست و برخاست دارند.حضرت امیر المومنین علیه‌السلام می‌فرمایند کسی که با همه وفاق دارد منافق است.کسانی که در فتنه سقوط کردند، می‌خواستند با همه باشند همه را داشته باشند. هم رهبری را داشته باشند وهم فتنه گرها را؛ حتی بعضی‌های‌شان می‌خواستند با حسنی مبارک هم باشند! بعضی از این‌ها سال قبل با حسنی مبارک ملاقات کردند و بعداً آقا نکاتی فرمودند. شما مجلسی‌ها چرا بدون اذن رهبری چنین کارهای خطرناکی دست می‌زنید؟ می‌خواهید با همه باشید حتی حسنی مبارک!

نکته سوم در جریان نفاق این است که باید با هر کسی که دشمن دین است، مبارزه کنیم، حتی اگر از خانواده خودمان هم باشد.

امام حسین علیه‌السلام فرمودند که شما مال وجانتان را در راه خدا ندادید و با خانواده‌تان مبارزه نکردید.

آقا شما بچه‌ات فتنه گر بود با او مبارزه نکردی، زنت فتنه‌گر بود، مبارزه که نکردی هیچ، حمایت هم کردی!

آقای هاشمی شما اینهمه در انقلاب سابقه داشتی، پسرت مهدی هاشمی یکی از موثرترین افراد فتنه 88 بود اما شما از او حمایت کردی. مهدی هاشمی چهار سال برای خیابان کشی‌های 88 جلسات زیر زمینی گرفت. اگر دیدید کسی به خاطر حزب، بستگان و خانواده به ناحق از کسی حمایت کرد، از او دوری کنید، این راهبرد اسلام است.

در ادامه این جلسه نیز حجت‌الاسلام دکتر الهی به پرسش‌های حاضران پاسخ داد:

چرا جبهه پایداری زودتر تشکیل نشد؟

در سال 84 به‌دلیل خطراتی که وجود داشت، با حمایت حضرت آیت الله مصباح جریانی شکل گرفت که از آقای احمدی نژاد حمایت کرد و به جریان سوم تیر معروف شد.جبهه پایداری در واقع ادامه جریان سوم تیر است با حذف انحرافاتی که در آن به‌وجود آمد، همچنین خط قرمز کشیدن در مقابل ساکنین و حامیان فتنه 88.

موضع شفاف شما راجع به مشایی چیست؟

آقای مشایی از اساس مبانی اسلامی‌اش آلوده است، ایشان بدعت گذار در دین است، ایشان می‌گوید دوران اسلام گرایی گذشته و دورانی نیست که از پوسته ظواهر اسلام بگذریم و به کمالات برسیم. این حرف اصلاح طلبان است. ایشان گفته نباید بین مومن و کافر مرزبندی کرد. اصلاح طلبان می‌گفتند بین مسلمانان و مسیحیان و...تفاوتی نیست این آقا از این هم فراتر رفته است. این کجا با اسلامیت جور در می‌آید، همان حرف‌های اومانیستی که اصلاح طلبان مطرح می‌کردند، ایشان مطرح می‌کند.

 

نکته دوم اینکه اینها ادعای واهی و بدعتی که مطرح می‌کنند، این است که بعضی تصمیم گیری‌ها را مرتبط به امام زمان (عج) کرده‌اند. این حلقه انحرافی دنبال این است که با راهبرد چراغ خاموش به‌واسطه پول و قدرت و... حرکت کنند .

می‌گویند خط قرمزها ما اصلاح طلبان، اصولگرایان و جبهه پایداری است، ما چگونه اینها را بشناسیم؟ حضرت امام می‌فرمانید که اینها که برای انتخابات ثبت نام کرده‌اند بروید مبانی فکری اینها را بشناسید، ببینید اسلام را قبول دارند یا نه؟ پیشینه اینها را بررسی کنید؟ یکی از رسالتهای جبهه پایداری رو کردن دست حلقه انحرافی است.

نمایندگان مجلس اصولگرا که در برابر فتنه ساکت بودند را معرفی کنید؟

اگر بخواهیم گفتمانی را بررسی کنیم، اگر نماینده اصلاح طلب است که تکلیفش روشن است، اما اگر اصولگرا بوده است، شما ببینید این نماینده در موقع فتنه88 عملکردش چگونه بوده است. آیا از آقا در وسط فتنه دفاع کرده است یا نه؛ یک عده الان زرنگ شده‌اند، می‌گویند بله فتنه گرها غلط کردند؟ خب خاتمی هم همین را گفت.ماه‌های اولیه که رهبری هل من ناصر گفت، ببینید ایشان سخنرانی در حمایت از رهبری دارند یا نه؟ خودتان بررسی کنید و با این شاخص‌ها بسنجید، قطعاً جواب صحیح را پیدا می‌کنید.

البته این شبهه را همین جا پاسخ دهم، می‌گویند شما می‌خواهید اینها را از انقلاب حذف کنید. خیر؛ به هیچ عنوان چنین چیزی درست نیست. همه مردم صاحب انقلاب هستند و این اصول‌گراها هم در این انقلاب هستند. حرف جبهه پایداری این است که عقل‌مان را دست اینها نمی‌دهیم، ما نمی‌خواهیم آقایی برای ما تصمیم ساز باشد که در شرایط بحرانی از رهبری دفاع نکرد. الان بله هر روز نطق می‌کند که رهبری چنین و چنان!باید بگویند که آن موقع کجا بودند، این سکوت تاجرانه خودتان را چگونه می‌خواهید توجیه کنید؟ صحبت جبهه پایداری این است که اینها شاخص اصولگرایی نیستند. برای چه رفتید با حسنی مبارک دیدار کنید؟ ما را متهم می‌کنند که شما آمده‌اید اختلاف ایجاد کنید. چه اختلافی؟ ما شاخص داریم ما از اینها توقع داشتیم که اجازه ندهند آقا در غربت قرار گیرد. این بچه بسیجی‌ها، این مردم دلاور جور همه را کشیدند و با 9 دی نشان دادند که رهبر را تنها نمی‌گذارند


+ نوشته شـــده در جمعه 90/10/16ساعــت 10:9 عصر تــوسط عباس | نظر
پیکر حاج ذبیح الله بخشی امروز در کرج تشییع می شود


پیکر حاج ذبیح الله بخشی امروز در کرج تشییع می شود

پیکر حاج ذبیح الله بخشی پدر دو شهید و از اسطوره های دفاع مقدس امروز با حضور امت حزب الله در میدان سپاه کرج تشییع می شود.
مسئول روابط عمومی سپاه حضرت امام حسن مجتبی(ع) استان البرز با بیان این مطلب افزود: مراسم تشییع پیکر این یادگار دفاع مقدس ساعت 10 صبح پنجشنبه از میدان سپاه تا مقابل تالار شهیدان نژادفلاح کرج برگزار می شود. 
به گزارش ایرنا سرهنگ محمد خدابین از مردم همیشه در صحنه استان البرز دعوت کرد با شرکت در این آیین، سال ها حماسه و رزم این اسطوره دفاع مقدس ارج نهاده شود.
مرحوم حاج ذبیح الله بخشی صبح سه شنبه بر اثر عارضه قلبی در بیمارستان پارسیان تهران به لقاءالله پیوست. پیکر این رزمنده دفاع مقدس بعد از نماز جمعه این هفته تهران نیز تشییع و در قطعه شهدای بهشت زهرا(س) به خاک سپرده می شود.
حاج ذبیح الله بخشی در طول دوران انقلاب اسلامی و در تمام صحنه های دفاع از اسلام، انقلاب و ولایت حضوری ماندگار و تاثیرگذار داشت. وی در شهرستان کرج سکونت داشت.

 


+ نوشته شـــده در پنج شنبه 90/10/15ساعــت 7:20 صبح تــوسط عباس | نظر
صدر: اصولگرایی حتما باید مرزبندی خود را با جریان فتنه، مردودین ف
 
سیدشهاب الدین صدر: اصولگرایی حتما باید مرزبندی خود را با جریان فتنه، مردودین فتنه، ساکتین فتنه و جریان انحرافی مشخص کند
تاریخ : 1390/10/14
صدر با تاکید بر اینکه «جریان اصیل اصولگرایی حتما باید مرزبندی خود را با جریان فتنه، مردودین فتنه، ساکتین فتنه و جریان انحرافی مشخص کند تا بتواند خط اصیل انقلاب را دنبال کند» افزود: امیدواریم که بتوانیم بهترین انتخابات را در بین اصولگرایان داشته باشیم و در ادامه تصریح کرد: جبهه پایداری نیروهایی هستند که در خط اصولگرایی هستند و گفتمان آن ها هم گفتمان اصولگرایی است و افراد باسابقه ای هستند که در راس آن ها آیت الله مصباح قرار دارد.

 


 

نباید افرادی را به عنوان نماینده مجلس شورای اسلامی انتخاب کنیم که مجلس را به سمت تحصن بکشانند.
اصلاح طلبان و جریان سبز در حقیقت منشاء اصلی پیدایش جریان فتنه در کشور بودند و به آن دامن زدند
جریان اصیل اصولگرایی حتما باید مرزبندی خود را با جریان فتنه، مردودین فتنه، ساکتین فتنه و جریان انحرافی مشخص کند تا بتواند خط اصیل انقلاب را دنبال کند.
نایب رییس مجلس شورای اسلامی گفت: احیاء اسلام، سربلندی و عزت ایران و ایرانی در سراسر عالم دو کار قابل توجه امام خمینی(ره)بود.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، سیدشهاب الدین صدر که شامگاه دوشنبه در همایش بیداری اسلامی با عنوان فرهنگ ولایت در خرم آباد سخن می گفت، اظهار کرد: امام خمینی(ره)، پرچم اسلام را به اهتزاز در آورد و با دعوت مردم به اسلام و معارف اسلامی و احکام نورانی حرکت جدیدی را شروع کرد که بدنبال آن فریاد اسلام خواهی طنین انداز شد.
نایب رییس مجلس شورای اسلامی ادامه داد: در 33 سال گذشته تمامی تلاش دشمنان این بوده که ریشه نظام و انقلاب را بزند و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نکرده است، اقدامات آن ها نتیجه عکس داده و اقتدار کشور را به همراه داشته است؛ به جرات می توان گفت در بستر تحریم ها، صعود معجزه آسایی داشته ایم، گل سرسبد آن ها بدست آوردن دانش فناوری پیشرفته هسته یی است.
وی یادآور شد: ایران در بحث نانوتکنولوژی جزء 10 کشور برتر جهان، در بحث سلول های بنیادی در میان 9 کشور برتر و در ساخت برج های مخابراتی در ردیف چهار کشور برتر دنیا قرار دارد؛ و در بخش سد سازی نیز به خودکفایی رسیده و پیشرفت های چشمگیری داشته، در حوزه تسلیحات نظامی نیز امروز تمام نیازهای کشور به واسطه همین موفقیت ها در داخل تولید می شود.
صدر در ادامه با بیان این که «در پرتو تبعیت از ولایت مطلقه فقیه به دستاوردهای بزرگی رسیده ایم و باید گفت اسلام باعث پیشرفت ایران اسلامی شده» به تاثیرگذاری انقلاب ایران در روند موج بیداری کشورهای منطقه اشاره کرد و افزود: امروز حرکت های منطقه با شعار دینی است که برگرفته از انقلاب ماست، دشمنان تلاش می کردند پیام انقلاب اسلامی صادر نشود، ولی الان مشاهده می کنیم عکس آن در حال رخ دادن است؛ موج اسلامی ادامه راه انقلاب اسلامی بوده و به هیج وجه نمی توان جلوی آن را گرفت، بیداری اسلامی قلب اروپا را تسخیر کرده است.
رییس فراکسیون بیداری اسلامی در ادامه عنوان کرد: تلاش برای برگزاری انتخاباتی سالم، بانشاط، پرشور و حضور حداکثری مردم شاخص عملکرد افراد و گروه های سیاسی کشور است .
صدر ادامه داد: حضور گسترده و بانشاط در انتخابات مجلس نهم، وظیفه و تکلیف همه مردم، احزاب و گروه های کشور است، چراکه برگزاری باشکوه انتخابات موجب شکست دشمنان و مشارکت حداکثری مردم نیز باعث افزایش اقتدار ملی خواهد شد.
وی اظهار کرد: همه گروه های سیاسی کشور باید در راستای برقراری وحدت، انسجام، یکپارچگی ملت و همچنین ایجاد فضای سالم، با یکدیگر رقابت کنند و ضمن پرهیز از حرمت شکنی، موجبات برگزاری یک انتخابات باشور و نشاط را فراهم کنند.
صدر با تاکید بر این که «شاخص، دفاع از ولایت فقیه و رهبری است» یادآور شد: جدای از حضور حداکثری مردم در انتخابات، آنچه که مهم بنظر می رسد انتخاب درست افراد است تا بتوانند در مجلس مفید و کارآمد باشند؛ نباید افرادی را به عنوان نماینده مجلس شورای اسلامی انتخاب کنیم که مجلس را به سمت تحصن بکشانند.
وی یادآور شد: این افراد نمی توانند در مسوولیت های مهمی چون نمایندگی مجلس وارد شوند، چراکه به طور یقین مشکل ایجاد کرده و نظام را با چالش مواجه می کنند.
نایب رییس مجلس شورای اسلامی با اشاره به حوادث سال 88، گفت: اصلاح طلبان و جریان سبز در حقیقت منشاء اصلی پیدایش جریان فتنه در کشور بودند و به آن دامن زدند، اما حضور حماسی مردم در 9 دی ماه، جریان فتنه را در سایه بصیرت ملت خاموش کرد.
وی با اشاره به تحرکات برخی افراد و گروه ها در آستانه برگزاری انتخابات مجلس با تاکید بر این که «همه باید به انتخابات با دیده احترام بنگریم» تصریح کرد: متاسفانه عده ای تلاش می کنند اصل انتخابات و سلامت آن را زیرسوال ببرند و به همین دلیل از هم اکنون شایعه تقلب را مطرح می کنند که این پروژه شکست خورده دشمنان نظام و فریب خوردگان داخلی است.
وی با بیان این که «اصولگرایان در راستای برگزاری انتخابات به یک وحدت و انسجام کلی خواهند رسید و زمینه را برای حضور و مشارکت حداکثری مردم فراهم خواهند کرد» اضافه کرد: در این بین نباید از فعالیت جریان های فتنه و انحرافی غافل شویم چراکه آن ها همچنان فعال هستند و به شیوه های مختلف بیانیه تحریم انتخابات را صادر می کنند، اما داوطلبین مورد نظر خود را نیز برای ورود به این عرصه ثبت نام می کنند.
صدر افزود: همه تلاش مان این بود که براساس قانون، بودجه تا 15 آذر تقدیم مجلس شود، لذا از این روندی که وجود دارد و در حالی که به انتخابات هم نزدیک می شویم برداشت ما این است که قبل از سال جدید چیزی که اتفاق می افتد این است که دولت بتواند کار دو ماه اول سال بودجه را با دستگاه های اجرایی انجام دهند و بعد از تعطیلات نوروز هم به مانند سال گذشته بتوانیم کل بودجه را مصوب کنیم.
صدر بیان کرد: جریان اصیل اصولگرایی حتما باید مرزبندی خود را با جریان فتنه، مردودین فتنه، ساکتین فتنه و جریان انحرافی مشخص کند تا بتواند خط اصیل انقلاب را دنبال کند.
وی افزود: امیدواریم که بتوانیم بهترین انتخابات را در بین اصولگرایان داشته باشیم از طرفی جبهه پایداری هم نیروهایی هستند که در خط اصولگرایی هستند و گفتمان آن ها هم گفتمان اصولگرایی است و افراد باسابقه ای هستند که در راس آن ها آیت الله مصباح قرار دارد و امیدواریم که با هم به وحدت برسیم.
صدر گفت: اهمیت انتخابات امسال به این دلیل است که بعد از جریانات انتخابات 88 تبلیغات زیادی مبنی بر پایین آمدن سطح مشارکت مردم در انتخابات صورت گرفت و لذا انتخابات مجلس بسیار حساس است و هر کسی که دل در گرو انقلاب، نظام و رهبری دارد حتما باید به عنوان یک تکلیف دینی در انتخابات پای صندوق رای حاضر شود.
وی افزود: مهمترین کاری که تمام نیروهای علاقه مند به انقلاب باید در آستانه انتخابات به دنبالش باشند برگزاری یک انتخابات پرشور و با نشاط و با حضور حداکثری مردم است به نحوی که مردم احساس کنند که رای شان اثرگذار است.
نایب رییس مجلس تصریح کرد: تبلیغ و تشویق مردم برای شرکت در انتخابات باید به نحوی باشد که مردم بار دیگر حماسه بزرگی را در روز 12 اسفند خلق کنند.

متن
 
نام
نام خانوادگی
ایمیل
متن
فایل
 
 
 
 
 
 

+ نوشته شـــده در پنج شنبه 90/10/15ساعــت 7:6 صبح تــوسط عباس | نظر
فائزه خانم! احسنت بر شما ،چه بزرگوارانه وطن فروشی میکنید

بسمه تعالی
کجای دنیا آدم علیه میراث پدری اش اقدام می کند که شما بکنید؟ انصافا عجب صبری خدا به شما داده... این همه ظلم را می بینید باز هم بزرگوارانه به وطن فروشیتان ادامه می دهید... کاش همه مانند شما ثابت قدم بودند!

به گزارش بی باک  نویسنده وبلاگ بهای وصل تو گر جان بود خریدارم...! درآخرین پستش نوشت:
 
خواهر فائزه هاشمی!...

فرزند خلف پیر سازندگی.... احسنت بر دل دریایی شما... انصافا چه می کشید زیر بار این همه ظلمی که این نظام بر شما و شجره ی صد در صد طیبیه ی خاندانتان روا می دارد؟؟؟

کوه هم اگر بود تا به حال پنبه شده بود! این قوه ی قضاییه که دیگر هیچ.... اصلا از خدا نمی ترسند!چقدر راحت هر تهمتی را بر شما روانه می دارند!!! همین چند وقت پیش بود که تمام زحمات صادقانه ی اخوی محترمتان را ملغی پنداشتند و وجود شریفشان را آواره ی غربت نمودند حالا نوبت شما شده...

اخیرا مطلع شده ایم برای یک ساندویچ ناقابل و چند دست لباس برایتان 6ماه حبس و 5 سال انفصال از فعالیت های سیاسی و فرهنگی و فتنه ای و... بریده اند!امان از دست این جماعت تنگ نظر!!!
 
شما نباشید چه کسی انقلاب مخملین سبز را به کشورهای منطقه صادر کند؟ چه کسی برای رسانه های آن طرف مرزی خبر بسازد؟ 6 ماه حبس؟ مگر نمی دانند که حساب شما از آن دانشجوهای بی صاحب که به سال ها حبس و تعلیق و اخراج و ... محکوم شده اند جداست؟؟؟

مگر نمی دانند که آقازاده بودن کم چیزی نیست دراین مملکت؟؟؟ مگر پدر شما چه گناهی کرده که باید این همه سال با عرق جبین و کد یمین نیرو تربیت کند برای این نظام و آخرش این جماعت نمک نشناس این چنین مزدش را بدهند؟ اقدام علیه نظام؟؟؟ اصلا سند منگوله دار این نظام که با تمام متعلقاتش از مایملک حتمی ابوی بزرگوار شماست...

کجای دنیا آدم علیه میراث پدری اش اقدام می کند که شما بکنید؟ انصافا عجب صبری خدا به شما داده... این همه ظلم را می بینید باز هم بزرگوارانه به وطن فروشیتان ادامه می دهید... کاش همه مانند شما ثابت قدم بودند!!!

همشیره ی گرامی!

... مبادا به دل بگیرید... سرتان سلامت... 6 ماه که چیزی نیست... شما بگو 6 سال... اصلا 60 سال... چه فرقی دارد؟؟؟ شما که به حمد الله پشتتان به عظمت ابوی محترمتان (دامت برکاته) گرم است.... دیگر چه جای غصه... همین امروز و فرداست که به اشاره ی یک قلم و چند خط نامه ی سرگشاده وبی سلام...

شاید هم خیلی کم هزینه تر  فاتحه ی حکم را بخوانند. بالاخره فرق است بین شما و آن جماعتی که در خانه ی رعیت شما بزرگ شده اند! همین قدر هم پایتان به دادگاه باز شده زیاده جسارت کرده اند چه برسد به حبس.... بنده خودم می سپارم یک دست لباس عزای ابریشمین به همراه هوارتا ساندویچ پبشکشاتان کنند به جهت رفع کدورت... مباد سایه یتان را از سر ما کم کنید...


+ نوشته شـــده در چهارشنبه 90/10/14ساعــت 8:57 عصر تــوسط عباس | نظر
ساکتین فتنه مانندساکتین عاشورالعنت ابدی والهی رانصیب خود کردند

بسمه تعالی

آیت‌ا... رجبی در گفت‌وگو با پرتو:
ساکتین همه خیانت های فتنه گران را تأیید کردند،ومانندساکتین عاشورالعنت ابدی والهی رانصیب خود کردند 

خروش انقلابی ملت بزرگ ایران در 9 دی 88، حماسه‌ای چنان بزرگ را آفرید که دشمنان را بیش از پیش در باتلاق نومیدی و شکست فرو برد و اشک شوق را بر دیدگان عاشقان جمهوری اسلامی و ولایت نشاند. در سالگرد این حماسه بزرگ، گفت‌وگویی اختصاصی با آیت ا... رجبی -عضو جامعه مدرسین و شورای عالی حوزه علمیه قم- انجام داده‌ایم که در پی می‌آید:

به نظر جنابعالی، چه عواملی موجب شد که ملت ایران در روز 9 دی 88 با آن شور و نشاط فوق العاده به میدان آمد و آن حماسه ماندگار را رقم زد؟

این حماسه بزرگ، در یک نگاه ملکوتی، برخاسته از لطف خداوند به ملت ایران است و دست قدرت الهی در این روز از آستین عاشورا بیرون آمد. تدابیر و بیانات راه‌گشای مقام معظم رهبری در طول مدت پس از انتخابات 88 تا روز 9 دی که با نهایت اخلاص بود، مردم را مخلصانه به میدان آورد و «یدا... فوق ایدیهم» محقق شد. دست خدا بر فراز دست مردم این حماسه را آفرید اما در یک نگاه ملکی، این حماسه عظیم برخاسته از دو امر است: نخست آن‌که در جریان فتنه، همه نیروهای ضدانقلاب برای مقابله با نظام اسلامی و ارزش‌های انقلاب و تشیع با محوریت جریان نفاق مدرن متحد شدند و دشمنان خارجی نظام به سرکردگی استکبار غرب و اروپا از جهت طراحی و برنامه‌ریزی و حمایت مادی و معنوی از این جریان، به طور کامل به صحنه آمد و فروپاشی نظام را مدنظر قرار دادند. بنابراین، موضوع؛ بسیار حساس و سرنوشت‌ساز بود و اساس نظام بلکه اساس اسلام و انقلاب و ارزش‌های تشیع مورد حمله قرار گرفته و دشمن هم تمام توان و نیروی خود را به میدان آورده بود و جنگ احزاب و ناتوی نیروهای ضدانقلاب و منافقان در طیف گسترده آن شکل گرفته بود. این علت نخست بود.

علت دوم، اوج بصیرت و شعور و شور جامعه در همه اقشار و اصناف آن بود که خطر و توطئه دشمن را به خوبی شناختند و از عمق جان به میدان آمدند. در واقع، 9 دی فوران و جلوه خشم فروبرده مردم، در طول جریان فتنه تا مقطع 9 دی بود که خاطرات انقلاب 22 بهمن و دفاع مقدس را زنده کرد و انقلابی دیگر بود. من یقین دارم که ملت تا پای جان و آخرین قطره خون، آماده جانفشانی بود.

در خصوص این عامل هم چند خصیصه مهم وجود داشت: اول، فراگیری آن، که می‌توان گفت پس از استقبال از امام(ره) در بهمن 57 و رحلت حضرت امام، بی‌نظیرترین حضور حماسی مردم بود. دوم، اوج بصیرت مردم بود که در شعارهای آن‌ها جلوه‌گر می‌شد. مردم همه افرادی را که در فتنه نقش داشتند، حتی خواص ساکت بی‌بصیرت را مورد خطاب و عتاب و نفرت قرار دادند. سوم، شعور و بصیرت همراه با شور و احساس بود؛ یک بصیرت خشک نبود. چهارم، آمیختگی تولی و تبری بود. و پنجم، خودجوش بودن حماسه که بدون هیچ تلاش و تبلیغی این حرکت از عمق جان مردم برخاست.

بی‌گمان حماسه حضور مردم در 9 دی پس از چند ماه فتنه انگیزی دشمنان خارجی و ایادی داخلی آن‌ها، دستاورد‌های کلانی را برای نظام به‌همراه داشت. حضرتعالی مهم‌ترین دستاوردهای این حماسه کم‌نظیر را در چه می‌دانید؟

این حماسه دستاوردهای متعددی در عرصه داخلی و خارجی داشت که برخی از آن‌ها را می‌توان بدین شرح بازگو کرد:

1. نمایش اقتدار ملت؛ حمایت بی‌نظیر مردم از نظام و رهبری و تنفر از فتنه‌گران و مخالفان نظام، موجب افزایش اقتدار بین‌المللی نظام و رهبری گردید.

2. بیمه شدن نظام؛ با این نمایش اقتدار، نظام بیمه شد و دشمنان مأیوس شدند. «الیوم یئس الذین کفروا من دینکم». دشمنان نظام از ضربه‌زدن به نظام از طریق جریان فتنه و امثال آن ناامید شدند.

3. شفاف‌شدن و متمایزشدن پاکان از ناپاکان، از دیگر آثار حضور مردم در 9 دی آن بود که این حماسه مصداق «لیمیزا... الخبیث من الطیب» شد. خدا بیماردلان را از پاک‌دلان متمایز ساخت و ناپاکان را بر هم انباشت و همه را در جهنم آتش فتنه خویش انداخت و نابود ساخت. در این روز حتی انسان‌های صادق و پاک‌دلی که به دلیل ظاهرسازی سران فتنه دچار اشتباه شده بودند، خط خود را از جریان فتنه جدا کردند و به حرکت توده مردم مدافع نظام و ولایت پیوستند.

4. تجلی ایمان و هویت انقلابی مردم؛ دستاورد دیگر این بود که نقش ایمان و هویت دینی در جامعه کنونی ایران اسلامی متجلی شد و توهم کسانی را که می‌پنداشتند مردم از نظام و دین و ارزش‌های انقلاب فاصله گرفته‌اند، نقش برآب ساخت.

5. اثبات اندک شمار بودن مدافعان فتنه، بطلان توهم فتنه‌گران و پشتیبانان داخلی و خارجی آنان که می‌پنداشتند یا القاء می‌کردند که طرفداران بسیاری دارند! اثر دیگر این حماسه بود. حماسه 9 دی نشان داد آنان و حامیانشان، عده‌ای اندک شمارند و ملت ایران در نقطه مقابل آن‌ها قرار دارند.

مهم‌تر از خلق یک حماسه، پاسداشت آن حماسه است. جنابعالی به‌عنوان صاحب‌نظر، چه راه‌کارهایی را برای پاسداری از دستاوردهای حماسه 9 دی پیشنهاد می‌کنید؟

به اختصار می‌توان موارد زیر را بدین منظور مورد توجه قرار داد:

1. زنده‌نگه‌داشتن این حماسه به‌عنوان یک مقطع مهم تاریخی امت ایران اسلامی و تبیین ابعاد آن که بحمدا... با تشکیل ستاد بزرگداشت 9 دی اولین گام آن برداشته شد؛ البته نباید به این گام اکتفا کرد و در حد یک برنامه و نکوداشت در این روز اکتفا نشود. نمادسازی در ابعاد و قالب‌های مختلف آن به‌گونه‌ای که برخوردار از پشتوانه معرفتی و بصیرتی باشد، ضرورت دارد. روزنامه 9 دی در همه شماره‌های خود خط تحلیل و تبیین ابعاد مختلف این حماسه را پیگیری نماید و سایر روزنامه‌های اصول‌گرا نیز اهتمام ویژه به این مسأله داشته باشند. رسانه ملی وظیفه سنگینی در این زمینه دارد و باید جایگاه ویژه‌ای برای آن قائل شود.

2. روز 9 دی به‌عنوان یکی از روزهای ملی، از سوی مجلس و دولت و مسؤولان مربوط اعلام شود و رسمیت یابد؛ البته باید از کارهای صوری پرهیز کرد و بُعد بصیرت‌افزایی آن مدنظر قرار گیرد.

3. واکاوی و تحلیل ابعاد مختلف این حماسه بزرگ، بصیرت‌یابی و بصیرت‌افزایی و شناسایی ابعاد عبرت‌آموز این حماسه به‌عنوان راهکارها و نقشه راه برای مقابله با توطئه‌های مشابه فتنه 88 به‌ویژه با تأکید بر بیانات مقام معظم رهبری دامت برکاته ضرورت دارد. ابعاد معنوی این حماسه نیز نباید مورد غفلت قرار گیرد.

4. برگزاری همایش‌ها و نشست‌های فرهنگی علمی به منظور زنده نگه‌داشتن این حماسه و فرهنگ‌سازی و انتقال میراث فرهنگی آن به نسل‌های بعد نیز اقدامی دیگر در پاسداشت این حماسه عظیم است.

5. ایجاد حساسیت معقول نسبت به مبانی و آموزه‌های دینی و پایداری بر ارزش‌ها و برجسته‌سازی و نهادینه‌سازی، عدم مسامحه و مداهنه و «اشداء علی الکفار و المنافقین» بودن و «رحماء بینهم» بودن که مقتضای این دو صفت، پایداری بر ارزش‌ها و صلابت در برابر غیرخودی‌ها و آگاه‌سازی و دلسوزی برای خودی‌هاست. دلسوزی غیر از مسامحه و مداهنه است رحماءبینهم به معنای بی‌تفاوت بودن در مورد ارزش‌ها نسبت به خودی‌ها نیست؛ بلکه نسبت به خودی‌ها هم باید جدی و حساس بود ولی با دلسوزی آنان را از خطر غیرخودی‌ها آگاه ساخت.

در دوران فتنه 88، عده‌ای به‌صراحت در کنار فتنه‌گران قرار گرفتند و به‌شیوه‌های مختلف به حمایت از آنان برخاستند؛ اما عده‌ای نیز بر خلاف انتظار دلسوزان نظام و توده‌های مردم سکوت پیشه‌ کردند و به ساکتین شهرت یافتند. جنابعالی عملکرد این عده را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

اقدام ساکتین، چه آگاهانه چه ناخودآگاه و چه عامدانه و چه غیرعامدانه، خدمت به جریان فتنه بود و آن‌ها خانه‌های جورچین دشمنان خارجی را پرکردند؛ به دشمنان چراغ سبز نشان دادند و مایه دلگرمی آنان و سران فتنه شدند. ساکتین باید در برابر خدا، امام حسین(ع)، امام و ملت ایران اسلامی پاسخگوی خیانت خود باشند. فتنه‌گران به امام حسین(ع)، ارزش‌های الهی، آرمان‌های حضرت امام و به ملت ایران اسلامی اهانت کردند و سران فتنه آنان را «مردان خداجوی»! نامیدند و در این میان، ساکتین با سکوت خویش آنان را تأیید کردند. فتنه‌گران، قانون اساسی – میثاق ملی مردم و یادگار امام عزیز – و قوانین مدنی را زیر پا گذاشتند و ساکتین با محکوم نکردن آنان، مهر تأیید بر آن زدند. سکوت خواص بی‌بصیرت، سکوت یک فرد عادی نیست که نشان بی‌تفاوتی خود آنان باشد بلکه به معنای تأیید همه خیانت‌های فتنه‌گران و دلگرمی آنان و اربابان خارجی آن‌ها است؛ خواه این ساکتین این حقیقت را درک کرده باشند و خواه درک نکرده باشند. استکبار جهانی پس از رحلت حضرت امام(ره) با تشکیل ناتوی فرهنگی، برنامه‌ریزی جدی کرد و ده سال پس از رحلت حضرت امام(ره)، جریان تیر 78 را پدید آورد که با درایت مقام معظم رهبری و حضور امت اسلامی طومار آن پیچیده شد ولی مجدداً ده سال پس از آن در سال 88 توطئه دیگر با رنگ و لعاب جدید و با شبیه‌سازی انقلاب‌های رنگین و به گمان خود از قالب و شکل فرایند انقلاب و با سوء استفاده از نمادهای دینی و نام حضرت امام طراحی و اجرا کرد که بحمدا... این‌بار نیز با مدیریت و تدبیر بی‌نظیر مقام معظم رهبری مدظله‌العالی و حضور یکپارچه و بی‌نظیر مردم در 9 دی توطئه آن‌ها خنثی شد؛ ولی ساکتین با سکوت خود، آنان را همراهی و حمایت کردند.

ساکتین، هم استکبار و ایادی داخلی آنان را خوشحال کردند و هم با غبارآلود کردن فضا زمینه نفوذ مخفی دشمن و سوء استفاده آنان را فراهم کردند و عده‌ای را گمراه ساختند؛ البته خوشبختانه به مرور زمان اکثر قریب به اتفاق این عده با روشن‌شدن هویت فتنه‌گران از آن‌ها فاصله گرفته و به امت حزب‌ا... پیوستند.

متاسفانه حتی برخی از این ساکتین که در نهایت لب به سخن گشودند، هنگامی موضع‌گیری کردند و به‌گونه‌ای اعلام موضع کردند که هیچ خاصیتی نداشت؛ نه موجب بصیرت فریب‌خوردگان شد و نه دشمن از آن نگران شد؛ بلکه در خوشبینانه‌ترین صورت نوش‌داروی پس از مرگ سهراب بود، چون دشمن دیگر مأیوس شده بود و دل‌پاکان و فریب‌خوردگان هم، انحراف فتنه‌گران برایشان روشن شده و از آن‌ها اظهار نفرت و انزجار کرده بودند. پس این موضعگیری در برابر فتنه و طراحی دشمنان خارجی نبود.

با توجه به در پیش بودن انتخابات مجلس شورای اسلامی، توطئه‌های داخلی و خارجی در این‌باره را چگونه تحلیل می‌کنید و برای خنثی کردن این توطئه‌ها، چه راهکاری را پیشنهاد می‌فرمایید؟

دشمنان، چه داخلی و چه خارجی، به مار زخم‌خورده‌ایی می‌مانند که درصدد انتقام هستند. آنان همه نقشه‌های خود را نقش بر آب می‌بینند و تهدیدهایشان با درایت و تدابیر حکیمانه رهبر معظم انقلاب و حضور مردم در صحنه، به فرصت برای نظام تبدیل شده است. بیداری اسلامی و جنبش وال استریت ضربه مهلکی برای دشمنان خارجی از سوی انقلاب اسلامی است. هدایت و در اختیار قرار گرفتن هواپیمای بدون سرنشین جاسوسی آمریکا و اطلاعات ذی‌قیمت آن و دستگیری جاسوس آنان، ضربه مهم دیگری است. خروج خفت‌بار از عراق و موارد دیگر، دشمن را به ستوه آورده و دیوانه‌وار خود را به در و دیوار می‌زند تا با نظام مقابله کند و در سردرگمی عجیبی گرفتار شده است؛ او دنبال فرصتی می‌گردد تا خودی نشان دهد و در شرایطی که آخرین نفس‌های در حال احتضار خود را می‌کشد، می‌خواهد اعلام وجودی کند. انتخابات، فرصتی است که دشمنان می‌پندارند می‌توانند توطئه‌ای را اجرا کنند و حتماً از مدت‌ها قبل برای آن طراحی کرده‌اند و حدس زده می‌شود از طریق ایادی داخلی خود به‌ویژه طرفداران فتنه و انحراف برنامه‌های زیر مدنظر آنان باشد:

1. اعلام عدم شرکت در انتخابات به بهانه فراهم‌نبودن زمینه برگزاری انتخابات آزاد! و تشویق افراد شناخته‌شده خودشان به کاندیداشدن و تشویق اندک هوادارانشان به رأی‌دادن و جذب آرای خاکستری به نفع کاندیداهای خود.

2. ایجاد شبهه تقلب یا دموکراتیک‌نبودن انتخابات پس از برگزاری آن و القای این شبهه و درخواست نظارت نیروهای خارجی یا شرط نهادن برای شرکت؛ شرایطی که یقین دارند خلاف مقررات و ضوابط است و نظام نمی‌پذیرد.

3. تلاش برای شرکت حداقلی مردم در انتخابات و سپس، مقایسه این انتخابات با انتخابات 88 به لحاظ تعداد شرکت‌کنندگان.

4. القای ضرورت همدلی و وحدت با غیراصول‌گرایان واقعی به‌عنوان جذب حداکثری و اعلام این نکته که سایر گروه‌ها هم نظام و قانون اساسی را قبول دارند، تا به زعم خویش حافظه مردم را نسبت به خود پاک کنند و وجاهت افراد بی‌تفاوت ومتمایل به جریان انحرافی و اصلاح‌طلبان برای کسب آرای نسبت به آنان را تأمین کنند.

5. حمله به شورای نگهبان به منظور مظلوم‌نمایی رد صلاحیت‌شدگان.

6. تلاش برای وحدت جریان‌ها و گروه‌های برخاسته از فتنه مانند جریان انحرافی و دیگر گروه‌های مخالف نظام و رهبری به‌منظور کسب آرای خاکستری به نفع خود.

7. شروع تبلیغات پیش از موعد و کمک‌های مالی به جریان‌های منحرف و سازماندهی آنان.

8. تلاش برای تطهیر ساکتین و نقش‌آفرینی آنان در انتخابات به نفع جریان فتنه و انحرافی.

و راهکارهای مقابله با آن عبارتند از: اطلاع‌رسانی دقیق و نشان‌دادن هویت جریان‌ها و گروه‌ها و کاندیداهای منحرف به مردم، برجسته‌ساختن ارزش‌ها و آرمان‌های حضرت امام و رهبر معظم انقلاب، پایداری بر ارزش‌ها و حساسیت نسبت به آن‌ها، ارائه شاخص‌های مذکور در بیانات رهبری دامت برکاته و نیز معیارهای مطرح در منشور اصول‌گرایی جامعتین و مهم‌تر از همه گوش و چشم به بیانات رهبری داشتن و پیام‌ها و رهنمودها را دقیق و سریع گرفتن و به‌کار بستن و فصل‌الخطاب دانستن آن‌ها.


+ نوشته شـــده در دوشنبه 90/10/12ساعــت 10:15 عصر تــوسط عباس | نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >