بسمه تعالی
بدون شرح
حماقت و بلند پرروازی نتانیاهو بزرگترین پیروزی را نصیب مقاوت فلسطین کرد:
جنگ علیه فلسطینیهای ساکن در غزه 30 روز به درازا کشید و به طولانیترین جنگ رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیها تبدیل شد. هنوز این جنگ به پایان نرسیده بودکه صدای اختلاف شدید در اسرائیل به گوش میرسد و بسیاری از ناظران معتقدند نتانیاهو به سرنوشتی بدتر از «ایهود اولمرت» که فرماندهی جنگ 33 روزه را در دست داشت، مبتلا شده است. در آن جنگ مقامات دولت اولمرت ناچار شدند یکی - یکی استعفا بدهند و بعضی از آنان راهی زندان شوند و حزب تازه تاسیس اولمرت یعنی «کادیما» از حیز انتفاع خارج شود و در نهایت خود او برکنار شده و به زندان بیفتد البته دستگاه قضایی رژیم صهیونیستی وانمود کرد که اولمرت را به دلیل پرونده اخلاقی به زندان انداخته است ولی واقعیتی که بعدها محافل اطلاعاتی این رژیم به آن اذعان کردند بیانگر آن بود که کوتاهی در انجام وظایف امنیتی در جریان جنگ 2006 با حزبالله لبنان و خسارات ناشی از آن، اولمرت را به زندان انداخته است.
تداوم شلیک موشکها و فعال بودن تونلها در سیامین روز جنگ بیانگر آن است که آنچه نتانیاهو درباره نتایج جنگ سوم غزه میگوید و بخاطر آن خود را پیروز در جنگ معرفی میکند، با واقعیت میدان نمیخواند و این چیزی نیست که نتانیاهو بتواند آن را مخفی نماید. علاوه بر آن فهرست شروط بلند بالای مقاومت فلسطین هم به خوبی نشان میدهد که چه کسی در پایان دادن به این جنگ عجله دارد و چه کسی بر تحقق خواستههای خود تاکید میکند. از اینرو روز گذشته «شیمون شیفر» تحلیلگر نام آشنای «یدیعوت آحارنوت» نوشت: «نخستوزیر چه در تصمیمگیری برای جنگ و چه در خروج از این جنگ بدون فکر و برنامهریزی عمل کرده است.»
در خصوص این جنگ گفتنیهایی وجود دارد که به بعضی از موارد آن میپردازیم:
1- در هفته گذشته و پس از آنکه مشخص شد که عملیات زمینی - که در عمل بسیار محدود بود - نتوانسته سرنوشت جنگ را تغییر دهد، از یک سو رژیم صهیونیستی به کشتار بیشتر مردم مظلوم غزه روی آورد و در این حملات مدارس کودکان تحت مدیریت سازمان ملل هم بینصیب نماندند و از سوی دیگر اعتراضات غرب به رژیم صهیونیستی رو به فزونی گذاشت و حمایتهای قاطع اولیه اوباما، اولاند، بانکیمون و... را به انتقادها نسبت به عملکرد اسرائیل تبدیل کرد. البته نباید گمان کرد که جنایت اسرائیل دلیل این تغییر رویکرد غرب بود بلکه این ناتوانی رژیم صهیونیستی در تحقق دلایل و اهداف جنگ علیه فلسطینیها بود که حمایتهای قاطع اولیه را به انتقاد تبدیل کرد و در واقع سران غرب متوجه شدند که این جنگی است با هزینه بسیار و بدون دستاورد.
2- رژیم صهیونیستی ادعا کرد که آتشبس را به این دلیل پذیرفته است که به اهداف جنگی خود یعنی تخریب تونلها و انهدام انبار موشکها نایل گردیده است ولی واقعیت این است که اسرائیل، پایان جنگ را بدون هیچ پیششرطی قبول کرده و حال آن که نه مدرکی وجود دارد که نشان دهد همه موشکها از میان رفتهاند و یا این که همه تونلها ویران شدهاند و ثانیا به فرض درست بودن ادعای صهیونیستها، چه تضمینی برای رژیم تلآویو وجود دارد که سلاحها دوباره در غزه تولید نشوند و یا از خارج ارسال نشوند و نیز تونلها دوباره حفر نشوند پس این جمله معاون رمضان عبدالله دبیرکل جنبش جهاد اسلامی واقعیت دارد که گفت نتانیاهو از یک پیروزی خیالی که هیچکس قادر به لمس آن نیست، حرف میزند. پذیرش آتشبس بدون پیششرط بیانگر آن است که رژیم صهیونیستی نتوانسته جنگ را به گونهای مدیریت کند که به دستاوردی سیاسی ختم شود و حال آن که همیشه جنگها برای رسیدن به یک دستاورد سیاسی و موقعیت برتر راهاندازی شده و خاتمه مییابند. اینکه نتانیاهو نتوانست از ظرفیت همراهی کامل غرب در ده روز اول جنگ استفاده کند و مدیریت سیاسی جنگ به نفع اسرائیل را در دست بگیرد، پرده از ناکارآمدی او و کابینهاش برمیدارد و طبعا باید در انتظار شکلگیری کمیتهای شبیه کمیته وینوگراد که عملا دولت اولمرت را پای میز کشاند و از قدرت ساقط کرد و به زندان افتاد، باشیم. با توجه به آنچه گفته شد، نتایج، اختلافات را در داخل رژیم صهیونیستی افزایش خواهد داد و دولت ائتلافی قادر نیست از گرداب انتقادات احزاب رقیب جان سالم بدر برد.
3- جنگ غزه در سه هفته اول با یک بنبست سیاسی مواجه بود چرا که طرف غربی - اسرائیلی به اجرای طرح سه مادهای مصر تاکید میکردند و حال آن که این طرحی پر از تناقض و کاستی بود و از سوی فلسطینیها با قاطعیت رد شده بود غرب و رژیم صهیونیستی در این دوران به طور مکرر اعلام میکردند که طرح وزارت خارجه مصر جایگزین دیگری ندارد و هیچ کشور دیگری اجازه ندارد در این مورد کاری انجام دهد اما بعد از سه هفته هم مصریها از آمادگی خود برای اصلاح طرح سه مادهای به گونهای که دربردارنده بعضی از شروط مقاومت باشد، سخن گفتند و از سوی دیگر غربیها به بعضی از کشورها نظیر عربستان، قطر و ترکیه اجازه دادند که توانایی خود را برای تحقق آتشبس به میدان بیاورند از آن پس بحثهای جدید شروع شد ولی کماکان طرف فلسطینی بر تحقق همه شرایط خود تاکید میکرد در این میان فلسطینیها حتی سه بند هم به شروط خود اضافه کردند که شامل باز شدن فرودگاه غزه، باز شدن بندر غزه و ایجاد یک راه زمینی میان باریکه غزه و کرانه باختری میشد. براساس آنچه شنیده شده است تاکنون همه شرایط اولیه مقاومت شامل رفع محاصره غزه، آزادی اسرای اخیر که در کرانه باختری دستگیر شدهاند، آزادی عمل ماهیگیران در 12 مایلی و برگزاری کنفرانس بازسازی از سوی سازمانملل پذیرفته شدهاند و در مورد بقیه موارد که باز شدن گذرگاههای پنجگانه به ویژه گذرگاه جنوبی رفح از جمله آنهاست گفتوگوها جریان دارد. با این وصف باید گفت که مقاومت فلسطینی توانسته ابتکار عمل سیاسی را به دست بگیرد و هیئت اسرائیلی که از آمدن به قاهره امتناع میکرد اینک وارد قاهره شده است. این در حالی است که شرایط منطقهای و بینالمللی در هفتههای اول جنگ به نفع اسرائیل بود. پیروزی مقاومت فلسطینی در شرایطی که رژیمهای مصر و سعودی عملاً در کنار رژیم صهیونیستی قرار داشتند، از ارزش بسیار بالایی برخوردار است و میتوان گفت در این جنگ فضای سیاسی کاملاً تحت تاثیر اتفاقات میدان قرار داشته و آنچه سرنوشت این جنگ را رقم میزند، مقاومت طرف فلسطینی است نه طرحهای سیاسی طرفهای غربی- عربی. با این وصف مقاومت بدون آنکه ذرهای عقبنشینی کرده باشد به پیروزی کامل رسیده و رژیم صهیونیستی بدون ذرهای موفقیت شکست را پذیرفته است.
4- اسرائیل در این جنگ دستکم 200 نفر نظامی خود را از دست داده است که در بین آنها فرمانده نابترین تیپ اسرائیل یعنی تیپ پرآوازه گولانی هم قرار دارد. متاسفانه از تعداد تلفات آنان در جریان اصابت موشک به شهرها ومراکز نظامی و غیرنظامی خبر موثقی وجود ندارد و رژیم اسرائیل همه این شهرها و مناطق را قرنطینه کرد و اجازه درج اخبار آن را نداد در عین حال خیلی بعید است که تلفات اسرائیل در جریان شلیک موشکهای مقاومت کمتر از 300 نفر باشد این میزان تلفات برای رژیم متجاوز بیسابقه و غیر مترقبه و غیرقابل توقع بوده است. این درحالی است که رژیم تلآویو نتوانسته آسیب مهمی به یگانهای مقاومت وارد کند و در پایان 30 روز جنگ همه این گردانها و فرماندهان آنان سالم و فعال هستند و آمادهاند تا چند ماه دیگر هم به شلیکهای خود ادامه دهند.
5- نقش هدایتگرانه رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت امام خامنهای- دامت برکاته- در این جنگ بسیار برجسته و کارآمد بود. والاستریت ژورنال و نیویورکتایمز هر دو به این نکته اشاره کردند که «در این جنگ، رهبری جهان اسلام و جبهه مسلمین را آیتالله خامنهای به عهده داشت و از عهده آن برآمد». رهبر معظم انقلاب خطاب به مقاومت فلسطینی چند نکته اساسی مؤثر را بیان کردند: 1- در این جنگ اسرائیل سگ هاری است که باید مهار شود. این سخن کنایه از این داشت که خود غرب ناچار است سگ هار را مهار کند و این دور نیست. شما الان به اظهارات بانکیمون و اولاند نگاه کنید که میگویند اسرائیل باید جنگ را متوقف کند و حال آنکه اینها در هفتههای اول میگفتند حملات موشکی به اسرائیل باید متوقف شود و اسرائیل حق دفاع از خود را دارد 2- در این جنگ پیروزی با مقاومت و شکست حتمی با اسرائیل است و قطعا وعده الهی در این باره تحقق مییابد. این بخش از سخنان رهبری بیانگر آن بود مقاومت نباید لحظهای در حقانیت خود تردید داشته باشد و نیز نباید تصور کند حالا که سران عرب هم در کنار اسرائیل هستند، پس پیروزی در دسترس آنان نیست 3- رهبر معظم انقلاب از لزوم تسلیح کرانه باختری سخن گفتند و با این عبارت به محاصرهشدگان در زیر بمباران دشمن فرمودند که کرانه به کمک آنان میآید و به زودی جهنمی برای اسرائیل برپا میشود که جز فرار از آن چارهای نخواهد داشت. این در عمل اتفاق افتاد. اگرچه تسلیح کرانه باختری نیاز به مقداری زمان دارد اما خیزش عظیم ساکنان کرانه باختری و محتمل شدن انتفاضه سوم، غرب و حامیان عربی و رژیم صهیونیستی را دچار وحشت کرد و از این رو درست از فردای روزی که آن خطابه توسط رهبر معظم انقلاب مطرح شد، هیئتهای سیاسی غرب برای متوقف کردن جنگ به راه افتادند و فشارها برای پایان دادن به جنگ بر اسرائیل هر روزه زیاد و زیادتر شد.
6- این جنگ حتما تاثیر عمدهای در منطقه برجای میگذارد، تاثیر این جنگ بر آینده رژیم السیسی قطعی است کما اینکه رژیم ملک عبداله در عربستان هم تحت تاثیر این جنگ قرار خواهد داشت. رژیم سیسی در اولین آزمون امنیتی و سیاسی خود باخت و به نظر میآید که تن دادن به باز شدن دائمی گذرگاه رفح اولین هزینه این رژیم باشد. سیسی نشان داد که چه کینهای از فلسطینیها در دل دارد و قطعا از فردا موج انتقادها رژیم او را دربر خواهد گرفت کما اینکه این وضعیت در مورد رژیم مصر هم صدق میکند.
سعدالله زارعی
جنگ علیه فلسطینیهای ساکن در غزه 30 روز به درازا کشید و به طولانیترین جنگ رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیها تبدیل شد. هنوز این جنگ به پایان نرسیده بودکه صدای اختلاف شدید در اسرائیل به گوش میرسد و بسیاری از ناظران معتقدند نتانیاهو به سرنوشتی بدتر از «ایهود اولمرت» که فرماندهی جنگ 33 روزه را در دست داشت، مبتلا شده است. در آن جنگ مقامات دولت اولمرت ناچار شدند یکی - یکی استعفا بدهند و بعضی از آنان راهی زندان شوند و حزب تازه تاسیس اولمرت یعنی «کادیما» از حیز انتفاع خارج شود و در نهایت خود او برکنار شده و به زندان بیفتد البته دستگاه قضایی رژیم صهیونیستی وانمود کرد که اولمرت را به دلیل پرونده اخلاقی به زندان انداخته است ولی واقعیتی که بعدها محافل اطلاعاتی این رژیم به آن اذعان کردند بیانگر آن بود که کوتاهی در انجام وظایف امنیتی در جریان جنگ 2006 با حزبالله لبنان و خسارات ناشی از آن، اولمرت را به زندان انداخته است.
تداوم شلیک موشکها و فعال بودن تونلها در سیامین روز جنگ بیانگر آن است که آنچه نتانیاهو درباره نتایج جنگ سوم غزه میگوید و بخاطر آن خود را پیروز در جنگ معرفی میکند، با واقعیت میدان نمیخواند و این چیزی نیست که نتانیاهو بتواند آن را مخفی نماید. علاوه بر آن فهرست شروط بلند بالای مقاومت فلسطین هم به خوبی نشان میدهد که چه کسی در پایان دادن به این جنگ عجله دارد و چه کسی بر تحقق خواستههای خود تاکید میکند. از اینرو روز گذشته «شیمون شیفر» تحلیلگر نام آشنای «یدیعوت آحارنوت» نوشت: «نخستوزیر چه در تصمیمگیری برای جنگ و چه در خروج از این جنگ بدون فکر و برنامهریزی عمل کرده است.»
در خصوص این جنگ گفتنیهایی وجود دارد که به بعضی از موارد آن میپردازیم:
1- در هفته گذشته و پس از آنکه مشخص شد که عملیات زمینی - که در عمل بسیار محدود بود - نتوانسته سرنوشت جنگ را تغییر دهد، از یک سو رژیم صهیونیستی به کشتار بیشتر مردم مظلوم غزه روی آورد و در این حملات مدارس کودکان تحت مدیریت سازمان ملل هم بینصیب نماندند و از سوی دیگر اعتراضات غرب به رژیم صهیونیستی رو به فزونی گذاشت و حمایتهای قاطع اولیه اوباما، اولاند، بانکیمون و... را به انتقادها نسبت به عملکرد اسرائیل تبدیل کرد. البته نباید گمان کرد که جنایت اسرائیل دلیل این تغییر رویکرد غرب بود بلکه این ناتوانی رژیم صهیونیستی در تحقق دلایل و اهداف جنگ علیه فلسطینیها بود که حمایتهای قاطع اولیه را به انتقاد تبدیل کرد و در واقع سران غرب متوجه شدند که این جنگی است با هزینه بسیار و بدون دستاورد.
2- رژیم صهیونیستی ادعا کرد که آتشبس را به این دلیل پذیرفته است که به اهداف جنگی خود یعنی تخریب تونلها و انهدام انبار موشکها نایل گردیده است ولی واقعیت این است که اسرائیل، پایان جنگ را بدون هیچ پیششرطی قبول کرده و حال آن که نه مدرکی وجود دارد که نشان دهد همه موشکها از میان رفتهاند و یا این که همه تونلها ویران شدهاند و ثانیا به فرض درست بودن ادعای صهیونیستها، چه تضمینی برای رژیم تلآویو وجود دارد که سلاحها دوباره در غزه تولید نشوند و یا از خارج ارسال نشوند و نیز تونلها دوباره حفر نشوند پس این جمله معاون رمضان عبدالله دبیرکل جنبش جهاد اسلامی واقعیت دارد که گفت نتانیاهو از یک پیروزی خیالی که هیچکس قادر به لمس آن نیست، حرف میزند. پذیرش آتشبس بدون پیششرط بیانگر آن است که رژیم صهیونیستی نتوانسته جنگ را به گونهای مدیریت کند که به دستاوردی سیاسی ختم شود و حال آن که همیشه جنگها برای رسیدن به یک دستاورد سیاسی و موقعیت برتر راهاندازی شده و خاتمه مییابند. اینکه نتانیاهو نتوانست از ظرفیت همراهی کامل غرب در ده روز اول جنگ استفاده کند و مدیریت سیاسی جنگ به نفع اسرائیل را در دست بگیرد، پرده از ناکارآمدی او و کابینهاش برمیدارد و طبعا باید در انتظار شکلگیری کمیتهای شبیه کمیته وینوگراد که عملا دولت اولمرت را پای میز کشاند و از قدرت ساقط کرد و به زندان افتاد، باشیم. با توجه به آنچه گفته شد، نتایج، اختلافات را در داخل رژیم صهیونیستی افزایش خواهد داد و دولت ائتلافی قادر نیست از گرداب انتقادات احزاب رقیب جان سالم بدر برد.
3- جنگ غزه در سه هفته اول با یک بنبست سیاسی مواجه بود چرا که طرف غربی - اسرائیلی به اجرای طرح سه مادهای مصر تاکید میکردند و حال آن که این طرحی پر از تناقض و کاستی بود و از سوی فلسطینیها با قاطعیت رد شده بود غرب و رژیم صهیونیستی در این دوران به طور مکرر اعلام میکردند که طرح وزارت خارجه مصر جایگزین دیگری ندارد و هیچ کشور دیگری اجازه ندارد در این مورد کاری انجام دهد اما بعد از سه هفته هم مصریها از آمادگی خود برای اصلاح طرح سه مادهای به گونهای که دربردارنده بعضی از شروط مقاومت باشد، سخن گفتند و از سوی دیگر غربیها به بعضی از کشورها نظیر عربستان، قطر و ترکیه اجازه دادند که توانایی خود را برای تحقق آتشبس به میدان بیاورند از آن پس بحثهای جدید شروع شد ولی کماکان طرف فلسطینی بر تحقق همه شرایط خود تاکید میکرد در این میان فلسطینیها حتی سه بند هم به شروط خود اضافه کردند که شامل باز شدن فرودگاه غزه، باز شدن بندر غزه و ایجاد یک راه زمینی میان باریکه غزه و کرانه باختری میشد. براساس آنچه شنیده شده است تاکنون همه شرایط اولیه مقاومت شامل رفع محاصره غزه، آزادی اسرای اخیر که در کرانه باختری دستگیر شدهاند، آزادی عمل ماهیگیران در 12 مایلی و برگزاری کنفرانس بازسازی از سوی سازمانملل پذیرفته شدهاند و در مورد بقیه موارد که باز شدن گذرگاههای پنجگانه به ویژه گذرگاه جنوبی رفح از جمله آنهاست گفتوگوها جریان دارد. با این وصف باید گفت که مقاومت فلسطینی توانسته ابتکار عمل سیاسی را به دست بگیرد و هیئت اسرائیلی که از آمدن به قاهره امتناع میکرد اینک وارد قاهره شده است. این در حالی است که شرایط منطقهای و بینالمللی در هفتههای اول جنگ به نفع اسرائیل بود. پیروزی مقاومت فلسطینی در شرایطی که رژیمهای مصر و سعودی عملاً در کنار رژیم صهیونیستی قرار داشتند، از ارزش بسیار بالایی برخوردار است و میتوان گفت در این جنگ فضای سیاسی کاملاً تحت تاثیر اتفاقات میدان قرار داشته و آنچه سرنوشت این جنگ را رقم میزند، مقاومت طرف فلسطینی است نه طرحهای سیاسی طرفهای غربی- عربی. با این وصف مقاومت بدون آنکه ذرهای عقبنشینی کرده باشد به پیروزی کامل رسیده و رژیم صهیونیستی بدون ذرهای موفقیت شکست را پذیرفته است.
4- اسرائیل در این جنگ دستکم 200 نفر نظامی خود را از دست داده است که در بین آنها فرمانده نابترین تیپ اسرائیل یعنی تیپ پرآوازه گولانی هم قرار دارد. متاسفانه از تعداد تلفات آنان در جریان اصابت موشک به شهرها ومراکز نظامی و غیرنظامی خبر موثقی وجود ندارد و رژیم اسرائیل همه این شهرها و مناطق را قرنطینه کرد و اجازه درج اخبار آن را نداد در عین حال خیلی بعید است که تلفات اسرائیل در جریان شلیک موشکهای مقاومت کمتر از 300 نفر باشد این میزان تلفات برای رژیم متجاوز بیسابقه و غیر مترقبه و غیرقابل توقع بوده است. این درحالی است که رژیم تلآویو نتوانسته آسیب مهمی به یگانهای مقاومت وارد کند و در پایان 30 روز جنگ همه این گردانها و فرماندهان آنان سالم و فعال هستند و آمادهاند تا چند ماه دیگر هم به شلیکهای خود ادامه دهند.
5- نقش هدایتگرانه رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت امام خامنهای- دامت برکاته- در این جنگ بسیار برجسته و کارآمد بود. والاستریت ژورنال و نیویورکتایمز هر دو به این نکته اشاره کردند که «در این جنگ، رهبری جهان اسلام و جبهه مسلمین را آیتالله خامنهای به عهده داشت و از عهده آن برآمد». رهبر معظم انقلاب خطاب به مقاومت فلسطینی چند نکته اساسی مؤثر را بیان کردند: 1- در این جنگ اسرائیل سگ هاری است که باید مهار شود. این سخن کنایه از این داشت که خود غرب ناچار است سگ هار را مهار کند و این دور نیست. شما الان به اظهارات بانکیمون و اولاند نگاه کنید که میگویند اسرائیل باید جنگ را متوقف کند و حال آنکه اینها در هفتههای اول میگفتند حملات موشکی به اسرائیل باید متوقف شود و اسرائیل حق دفاع از خود را دارد 2- در این جنگ پیروزی با مقاومت و شکست حتمی با اسرائیل است و قطعا وعده الهی در این باره تحقق مییابد. این بخش از سخنان رهبری بیانگر آن بود مقاومت نباید لحظهای در حقانیت خود تردید داشته باشد و نیز نباید تصور کند حالا که سران عرب هم در کنار اسرائیل هستند، پس پیروزی در دسترس آنان نیست 3- رهبر معظم انقلاب از لزوم تسلیح کرانه باختری سخن گفتند و با این عبارت به محاصرهشدگان در زیر بمباران دشمن فرمودند که کرانه به کمک آنان میآید و به زودی جهنمی برای اسرائیل برپا میشود که جز فرار از آن چارهای نخواهد داشت. این در عمل اتفاق افتاد. اگرچه تسلیح کرانه باختری نیاز به مقداری زمان دارد اما خیزش عظیم ساکنان کرانه باختری و محتمل شدن انتفاضه سوم، غرب و حامیان عربی و رژیم صهیونیستی را دچار وحشت کرد و از این رو درست از فردای روزی که آن خطابه توسط رهبر معظم انقلاب مطرح شد، هیئتهای سیاسی غرب برای متوقف کردن جنگ به راه افتادند و فشارها برای پایان دادن به جنگ بر اسرائیل هر روزه زیاد و زیادتر شد.
6- این جنگ حتما تاثیر عمدهای در منطقه برجای میگذارد، تاثیر این جنگ بر آینده رژیم السیسی قطعی است کما اینکه رژیم ملک عبداله در عربستان هم تحت تاثیر این جنگ قرار خواهد داشت. رژیم سیسی در اولین آزمون امنیتی و سیاسی خود باخت و به نظر میآید که تن دادن به باز شدن دائمی گذرگاه رفح اولین هزینه این رژیم باشد. سیسی نشان داد که چه کینهای از فلسطینیها در دل دارد و قطعا از فردا موج انتقادها رژیم او را دربر خواهد گرفت کما اینکه این وضعیت در مورد رژیم مصر هم صدق میکند.
سعدالله زارعی
گروه بین الملل – رجانیوز: منابع خبری اعلام کردند که رژیم صهیونیستی تاکنون 4 بند از شروط فلسطینیان برای برقرای آتش بس را پذیرفته است.
به گزارش رجانیوز، منابع مرتبط با شبکه خبری المیادین اعلام کردند اسرائیل تاکنون با 4 بند از شروط فلسطینیان در نشست قاهره موافقت کرده و با 3 بند دیگر مخالفت کرده است.
بر اساس این گزارش، رژیم صهیونیستی تاکنون با پایان دادن به حملات خود به نوار غزه و برچیدن محاصره آن و همچنین بند مربوط به اسرای فلسطینی موافقت کرده است.
همچنین اسرائیل با حق صید ماهیگیران فلسطینی تا فاصله 12 مایلی از ساحل از غزه موافقت کرده است.
اما این رژیم با شروط مربوط به بازگشایی فرودگاه و بندر و همچنین بازگشایی مسیر میان کرانه باختری و غزه موافقت نکرده است.
گروههای فلسطینی پیش از این در نشست خود در قاهره درباره سند یکپارچه در خصوص برقراری آتش بس در غزه به توافق رسیده بودند.
این سند بر برقراری آتش بس در غزه و عقب نشینی فوری نظامیان صهیونیستی از آن تاکید داشت. همچنین در این سند بر پایان یافتن محاصره نوار غزه، بازگشایی گذرگاه های نوار غزه و تامین امنیت نقل و انتقال کالاها و تردد افراد به نوار غزه تاکید شده بود.
از ساعت 8 صبح به وقت محلی آتش بس 72 ساعته بین نیروهای مقاومت فلسطینی و رژیم صهیونیستی در نوار غزه اجرایی شده است و حماس نیز خواستار احترام اسرائیل به این آتش بس و عدم نقض آن شده است. واکنش حماس پس از آن صورت گرفت که رژیم صهیونیستی بارها آتش بس را نقض کرده است.
جنگ سی روزه نتواست سامانه راهبردی حماس را نابود کند
در همین حال نخست وزیر رژیم اشغالگر اعتراف کرد که جنگ غزه نتوانست سامانه راهبردی جنبش حماس را نابود کند.
بنیامین نتانیاهو در بیانیه صادره به دفتر ارتش و سازمان امنیت رژیم صهیونیستی در ادامه پایان عملیات تخریب تونل ها مرزی در غزه را ستایش کرد و افزود:عملیات نظامی ضربه ای سخت به سامانه راهبردی حماس وارد کرد، سامانه ای که حماس سالها برای تشکیل آن زحمت کشیده بود و همانطور که در ابتدای عملیات نظامی گفتم تضمین صد در صدی برای موفقیت عملیات وجود نداشت اما ما تمام تلاش خود را برای وارد کردن بیشترین ضرر به تونل ها بکارگرفتیم.
این در حالی است که رژیم صهیونیستی در این جنگ بیشترین تلفات را نسبت به جنگ های 33 روزه، 22 روزه و 8 روزه متحمل شده است . مقامات صهیونیستی می گویند تعداد قربانیان نظامی آنها در 29 روز گذشته 67 نفر بوده اما مقاومت این تعداد را در حدود 150 نفر اعلام کرده است. همچنین بنابر گزارش روزنامه صهیونیستی هاآرتص مقاومت اسلامی فلسطین در 30 روز گذشته 3245 موشک به اهداف مختلف در سرزمین های اشغالی شلیک کرد.
القسام: هنوز درگیری به پایان نرسیده است
از سوی دیگر گردانهای القسام شاخه نظامی حماس با انتشار بیانیه ای بر ادامه درگیری با متجاوزان اشغالگر تا تحقق حقوق مشروع ملت فلسطین تاکید کرد.
القسام در این بیانیه تاکید کرد که ما همچنان در حالت آماده باش هستیم و با مرحله کنونی به عنوان یک دوره موقت برخورد میکنیم و میدان درگیری هنوز به پایان نرسیده است تا اینکه در نهایت دشمن به حقوق ملت فلسطین تن دهد.
«تیسیر عمر» قائم مقام وزیر اقتصاد فلسطین با اشاره به اینکه میزان خسارت های مستقیم جنگ غزه بر اساس برآورد اولیه بین 4 تا 6 میلیارد دلار تخمین زده شده است، گفت: کشورهای کمک کننده مالی به فلسطین، در سپتامبر آینده برای بررسی موضوع حمایت های مالی جهت بازسازی نوار غزه در نروژ تشکیل جلسه خواهند داد.
وی افزود که ارزیابی و تهیه گزارش از میزان دقیق خسارت های وارده به نوار غزه در نتیجه تجاوزات رژیم صهیونیستی به آرام شدن اوضاع و وضعیت مناسب نیاز دارد.
بر اساس این گزارش، صبح امروز سه شنبه به موجب توافق بین اسرائیل و حماس به مدت 72 ساعت آتش بس انسانی در نوار غزه اعلام شده است.
در همین رابطه وزارت بهداشت غزه بامداد امروز سه شنبه در گزارشی اعلام کرد که شمار شهدای غزه تا امروز که وارد بیست و نهمین روز تجاوزات رژیم صهیونیستی شده است به 1865 نفر و تعداد زخمی ها نیز به 9563 نفر رسید.
از میان 1865 شهید فلسطینی، 429 نفر آن کودک، 243 نفر زن و 79 نفر نیز سالخورده هستند.
بر اساس این گزارش، طی 29 روز گذشته نیز 9563 نفر در حملات رژیم صهیونیستی زخمی شدند که از این تعداد 2877 نفر کودک، 1853 نفر زن و 374 نفر نیز سالخورده هستند.
به گزارش مرکز اطلاعرسانی فلسطین و خبرگزاری قدس به نقل از روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت،«زئیف الکین» رئیس کمیسیون سیاست خارجی و امنیت کنست (پارلمان اسرائیل) تاکید کرد: به زودی یک کمیته تحقیق درباره دلایل شکست و ناکامی ارتش اسرائیل در جنگ غزه تشکیل خواهد شد.
وی افزود، حتی اگر مقامات سیاسی از جمله نخستوزیر مخالفت کنند این کمیته تشکیل خواهد شد.
الکین تاکید کرد، این کمیته باید تحقیق کند که چه کسی مسئول مدیریت این جنگ شکست خورده با گروههای فلسطینی است.
دانیدائون عضو کنست نیز اذعان کرد، تلآویو هیچ موفقیتی در جنگ غزه کسب نکرده است و هیچ کدام از اهداف اسرائیل در این جنگ محقق نشده است.
«عوزی لاندو» وزیر گردشگری رژیمصهیونیستی نیز گفت، حماس فرودگاههای ما را تعطیل کرده، آسمان ما را بسته و اسرائیل اکنون به یک منطقه مرده تبدیل شده است.
«عمیر پرز» وزیر محیط زیست رژیم صهیونیستی نیز اظهار داشت، شهرکهای یهودینشین خالی از سکنه نشاندهنده پیروزی فلسطینیها در این جنگ است.
در این حال شبکه خبری عبری زبان روتر با اشاره به اختلاف نظر شدید میان مسئولان رژیم صهیونیستی درباره توقف یا ادامه جنگ اعلام کرد، وزرایی که پیشتر از جنگ غزه حمایت میکردند الان کجا هستند.
روزنامه صهیونیستی هاآرتص نیز اعلام کرد، رژیم صهیونیستی کمیتهای برای مقابله با اتهامات جنایات جنگی در غزه تشکیل داده است.
هاآرتص افزود، تلآویو از این کمیته خواسته مدارکی برای متهم کردن حماس به استفاده مردم بهعنوان سپر انسانی و نیز توجیه حمله به بیمارستانها و اردوگاهها جمعآوری کنند.
این در حالی است که رسانههای مختلف بارها اعلام کردهاند رژیم صهیونیستی مستقیماً غیرنظامیان را هدف قرار میدهد و در تلاش برای نسلکشی در غزه است.
رژیم صهیونیستی از سوی مجامع بینالمللی به خاطر جنایات خود در غزه مورد انتقاد قرار گرفته است.
«ناوی پیلای» نماینده ارشد سازمان ملل در حقوقبشر در جدیدترین اظهارات خود درباره حملات این رژیم به غزه و وضعیت مردم این منطقه گفت: «من هرگز تا این حد نقض حقوقبشر را ندیدهام. حمله به غیرنظامیان وحشتناک است و این میتواند جنایت جنگی باشد.»
وی هشدار داد: کسی که مرتکب جنایت بشری میشود باید منتظر اقدام قضایی باشد.
روزنامه معاریو نوشت، ناکامی ارتش اسرائیل در تحقق اهداف جنگ غزه موجی از انتقادات، اتهامات و اختلافات را در میان سیاستمداران، مقامات ارشد سیاسی و نظامی، احزاب و گروههای سیاسی و صهیونیستها به دنبال داشته است.
صهیونیستها در این روزها و با آغاز عقبنشینی ارتش از نوار غزه این پرسش را مطرح میکنند کجایند آن وزرایی که بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل را برای تداوم جنگ و گسترش اقدام نظامی علیه نوار غزه تشویق میکردند.
این روزنامه با اشاره به اینکه نتانیاهو چارهای جز تسلیم شدن در برابر خواست وزیر جنگ و رئیس ستاد مشترک ارتش عبری ندارد نتیجه میگیرد که سرنوشت سیاسی بنیامین نتانیاهو در دست فرمانده کل گردانهای قسام است.
این روزنامه اسرائیلی افزود، اسرائیل حتی نتوانسته حماس را به پذیرش آتشبس وادار کند و همین امر برای تلآویو یک شکست است.
گفتنی است تحلیلگران صهیونیست معتقدند که نتایج جنگ غزه موجب سرنگونی دولت یکی از تندروترین نخستوزیران اسرائیل خواهد شد.
اظهارات توام با اذعان به شکست مقامات اسرائیلی در حالی صورت میگیرد که رژیم صهیونیستی همچنان به بمباران منازل و مناطق مسکونی اهالی غزه ادامه میدهد و در بیست و هشتمین روز جنگ علیه غزه تعداد شهدا از مرز 1860 نفر گذشته و تعداد مجروحان نیز به 9500 نفر رسیده است.
5510 منزل مسکونی کاملا تخریب شده و روز گذشته یکی از فرماندهان گردانهای قدس شاخه نظامی جنبش جهاد اسلامی به شهادت رسید.
گروههای مقاومت فلسطین نیز در پاسخ به حملات وحشیانه ارتش رژیم صهیونیستی دهها فروند موشک به سمت سرزمین اشغالی شلیک کردند که خسارات زیادی به بار آورد و اهالی شهرکها به پناهگاهها پناه بردند.
نیروهای مقاومت اعلام کردند توانستهاند سلاح جدیدی را داخل غزه تولید کنند که «غول» نام دارد.
این نمونه سلاح که مشابه ارتشهای منظم جهان است برای شلیک به اهداف بسیار دور مورد استفاده قرار میگیرد.
جنبش حماس ضمن رد هرگونه آتشبس موقت اعلام کرد تا زمانی که رژیم صهیونیستی تمام شروط مقاومت را نپذیرد آتشبس نخواهد کرد.
حماس همچنین ضمن شریک دانستن سازمان ملل در جنایتهای رژیم صهیونیستی سکوت این نهاد بینالمللی را محکوم کرد.
به رغم چندین بار حمله رژیم صهیونیستی به مدارس سازمان ملل در غزه، آمریکا، کشورهای غربی، سازمان ملل و دیگر نهادهای بینالمللی فقط به ذکر محکومیت بسنده میکنند و هیچ اقدام قاطعی در توقف حملات ارتش رژیم صهیونیستی به عمل نمیآورند.
عملیات شهادتطلبانه
در قدس
نخستین عملیات شهادتطلبانه در قدس اشغالی از زمان حملات وحشیانه اخیر رژیم صهیونیستی به غزه روز گذشته انجام شد. پلیس رژیم صهیونیستی اعلام کرد یک جوان فلسطینی سوار بر بیل مکانیکی به اتوبوسی در قدس شرقی حمله کرد.
در این اتوبوس سرنشینی نبود اما پلیس رژیم صهیونیستی با تیراندازی این جوان را به شهادت رساند.
این در حالی است که روزنامه معاریو در این باره نوشت، در این عملیات دستکم دو نفر از ساکنان قدس اشغالی از پا درآمد و پنج تن دیگر مجروح شدند.
خبر دیگر اینکه نماینده پارلمان قرقیزستان در یک کنفرانس مطبوعاتی در حمایت از مردم فلسطین پرچم رژیم صهیونیستی را پاره کرد.
سایر رویدادها
* دیدبان حقوق بشر اروپا اعلام کرد، اسرائیل در جنگ غزه از سلاحهای ممنوعه استفاده میکند.
* ارتش رژیم صهیونیستی در تهاجم به غزه 4686 بار به غزه حمله کرده است.
* محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین خواستار فشار جامعه جهانی به صهیونیستها برای توقف جنگ غزه شد.
* حماس خواستار عذرخواهی سازمان ملل به علت ارائه درخواست رهایی سرباز اسرائیلی شده است.
* یک گروه کامل تیپ گولانی به دلیل نرفتن به جبهه جنگ غزه زندانی شدند.
JAN15
«نسیم»: در حالی که امروز حمله نظامی رژیم صهیونیستی به باریکه غزه وارد بیست و هشتمین روز خود شده است، برخی رسانه های غربی از آغاز عقب نشینی صهیونیست ها از غزه از روز گذشته تا این لحظه خبر دادهاند.
در همین راستا خبرگزاریهای فرانسه و آسوشیتد پرس دیروز اعلام کردند که تانکها و خودروهای نظامی ارتش اسرائیل در حال خروج از نوار غزه هستند.
از آغاز حمله اخیر رژیم صهیونیستی به غزه تا به امروز نزدیک به 1900 فلسطینی کشته و 9400 تن نیز زخمی شده اند که به استناد اخبار ارسالی از سوی خبرنگاران در غزه، نیمی از آنها زن و کودک هستند.
در آن سوی میدان نیز 497 سرباز و 113 افسر صهیونیست به هلاکت رسیده اند؛ آماری که تاکنون در هیچکدام از حملات رژیم صهیونیستی سابقه نداشته است.
این در حالی است که روز گذشته نیز یک پایگاه اینترنتی اقدام به انتشار گزارشی افشا شده از نشست روز گذشته کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی کرد که بر اساس آن اعلام شده که 1259 صهیونیست در طی روزهای اخیر زخمی شدهاند.
در بخشی از این گزارش که توسط پایگاه "پانورما الشرق الاوسط" منتشر شده است به نکته قابل توجهی اشاره شده است؛ "166 نفر از سربازان رژیم صهیونیستی به دلیل ترس از جنگ، خودکشی کرده اند"
به عقیده بسیاری وکارشناسان مسائل خاورمیانه مقاومت فلسطین در جریان حملات اخیر رژیم صهیونیستی پیشرفت نظامی غیرقابل تصویری در مقایسه با دوره های پیشین داشته که همین مسأله منجر به پیروزیهای پی در پی مبارزان فلسطینی و همچنین افزایش تلفات رژیم صهیونیستی شده است به طوری که این رژیم علیرغم کشتار وسیع و تلاش گسترده تا به امروز برای ورود به غزه ناتوان بوده است.
در این میان جمهوری اسلامی ایران که از ابتدای پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی حمایت از مردم مظلوم فلسطین و محو رژیم صهیونیستی را بعنوان یکی از سیاست های اصولی خود مورد توجه ویژه قرار داده است، در جریان حملات اخیر این رژیم به نوار غزه هرآنچه در توان داشت برای کمک به فلسطینیان به کار گرفت.
در کنار رایزنیهای فشرده رئیس دولت یازدهم، وزیر امور خارجه و دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران با رهبران و مقامات بینالمللی و کشورهای جهان و به ویژه کشورهای منطقه و تاکید آنها بر لزوم پایان محاصره غزه و محکومیت جنایات صهیونیستها علیه مردم غزه، موضع گیری های قاطعانه و هوشمندانه رهبری ایران در پیروزی جبهه مقاومت فلسطین بی تاثیر نبوده است.
در حالی که سران رژیم صهیونیستی همواره در روزهای اخیر "خلع سلاح" مقاومت فلسطین در غزه را بعنوان یکی از شروط خود برای پایان دادن به محاصره غزه بیان میکردند، در مقابل موضع تهاجمی رهبر انقلاب درخصوص تحولات غزه در نوع خود قابل توجه است و حکایت از راهبرد و استراتژی ویژه ایشان درخصوص این مسائل دارد.
بسیاری از ناظران سیاسی بر این عقیدهاند که ایشان در بیانات اخیر خود با طرح کردن جملات حساس و معنیداری از جمله اینکه "ما هر کشوری که با رژیم صهیونیستی درگیر شود را حمایت میکنیم"، "در صورت هرگونه خطا، تل آویو را با خاک یکسان میکنیم"، "تنها راه حل بحران فلسطین، مقاومت مسلحانه است"، "کرانه باختری نیز مانند غزه باید مسلح شوند" و ... در واقع یک استراتژی تهاجمی را علیه صهیونیستها در پیش گرفتهاند که این استراتژی در تصمیم امروز رژیم صهیونیستی در عقب نشینی از غزه بی تاثیر نبوده است.
در این میان پیام سردار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس به مقاومت فلسطین مبنی بر اینکه "در زمان مناسب جام خشم و غضب خود را بر سر صهیونیستها خالی خواهیم کرد" موجی از نگرانی را در بین صهیونیست ها پدید آورد به طوریکه روزنامههای "تایمز" اسرائیل و همچنین "وال استریت ژورنال" در گزارش های روزهای اخیر خود به آن اذعان کردند.
اما علیرغم تلاشهای جمهوری اسلامی ایران برای پایان دادن به بحران غزه موضع بسیاری از کشورهای عربی همواره در راستای ضربه زدن به اقدامات مقاومت فلسطین و حتی تأمین امنیت رژیم صهیونیستی بوده است.
عربستان سعودی که خود را رهبر و محور جهان عرب می داند بارها فلسطین را در مواجهه با تل آویو تنها گذاشته و از اسرائیل جانبداری کرده است به طوری که در دور جدید حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه، مسئولان رژیم آل سعود بارها و بارها مقاومت را مسئول کشتار فلسطینیان معرفی کردند!
"ترکی فیصل"، رئیس سابق دستگاه اطلاعات عربستان ضمن حمایت از رژیم صهیونیستی در حمله به نوار غزه، اعلام کرده است که مقاومت فلسطین آغاز گر حملات صهیونیست ها بوده و مقاومت فلسطین با پرتاب موشک به سرزمین های اشغالی عامل اصلی تنش در فلطسطین است!
وی حتی حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه را امری طبیعی دانسته و آن را "اقدام یک کشور برای تأمین امنیت خود" خوانده است.
حمایت عربستان از اقدامات و جنایات رژیم صهیونیستی تا جایی پیش رفته است که نویسنده انگلیسی روزنامه نیویورک تایمز در گزارش خود نوشت: اسرائیل به دلیل پشتیبانی عربستان و برخی دیگر از کشورهای عربی از پذیرش طرح آمریکا برای توقف حملات به غزه سرباز زد.
کشور مصر نیز که پس از انقلاب علیه حسنی مبارک در ابتدا با روحیه ضد صهیونیستی آغاز به کار کرده بود، امروز و در پی تحولات داخلی این کشور از موضوع فلسطین دور نگاه داشته شده است. با سقوط دولت محمد مرسی و آغاز حرکت ضد اخوان المسلمین در مصر، این کشور تمام گروه های وابسته به اخوان المسلمین از جمله حماس را گروهی تروریستی قلمداد میکند و در نتیجه به مبارزه با آن پرداخته است. در همین راستا دولت مصر مسدود کردن گذرگاه رفح و همچنین هماهنگی امنیتی با رژیم صهیونیستی در محاصره غزه را در دستور کار خود قرار داده است.
این در حالی است که امروزه بیشتر رسانه های مصری وابسته به دولت این کشور از جمله شبکه های تلویزیونی "نیل" و "درام" از اسرائیل به دلیل حمله به غزه و مبارزه با حماس حمایت می کنند.
در سوی دیگر میدان، کشور اردن که پس از امضای قرار داد صلح با رژیم صهیونیستی برای انجام تمام امور خود باید با تل آویو هماهنگیهای لازم را انجام دهد، امروز علیرغم اعتراضات گسترده مردمی در این کشور علیه حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه، نه تنها در برابر آن سکوت اختیار کرده، بلکه حتی به تل آویو درباره حمله به غزه مشاوره می دهد.
دولتمردان اردن بر این عقیده اند که وجود گروه های فلسطینی مقاوم در برابر اسرائیل مانع برپایی "صلح" در خاورمیانه است و به همین خاطر نیز در تلاشند تا تشکیلات خودگردان فلسطین را که از نظر امنیتی و سیاسی وابستگی کامل به اسرائیل دارد، به عنوان نماینده و دولت فلسطین معرفی کنند.
ترکیه هم که پس از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه (وابسته به اخوان المسلمین) و نخست وزیری رجب طیب اردوغان با وجود سیاست لائیسیته این کشور، میکوشید تا خود را در زمره کشورهای اسلامی قرار دهد، در عین حال پیشرفت اقتصادی خود را مدیون روابط با رژیم صهیونیستی میداند و هرگز نمیخواهد تا عایدات مالی خود از سفر سالیانه میلیونها صهیونیست و داد و ستد اقتصادی با تل آویو از دست دهد.
در جریان حمله اخیر رژیم صهیونیستی به غزه نیز دولت ترکیه با وجود آنکه حملات صهیونیست ها را محکوم کرده ولی همواره سعی در اجرای آتش بس برای حفظ منافع اسرائیل داشته است.
کشورهای عربی شمال آفریقا مانند تونس، لیبی، مراکش و الجزایر نیز همگی در مجموع خود را خارج از میدان تحولات خاورمیانه فرض می کنند. لیبی پس از سقوط معمر قذافی در حال تقسیم است و به پایگاهی مطمئن برای پرورش گروه های تروریستی مانند انصار الشریعه که از حامیان گروه تروریستی داعش است تبدیل شده و دولت این کشور نیز هیچ نیرویی برای مقابله با آنان ندارد.
تونس پس از انقلاب 2012 در این کشور، هنوز در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات سیاسی داخلی و همچنین نفوذ گروههای تروریستی از لیبی و الجزایر به این کشور است.
البته تمام مسائل مطرح شده درباره کشورهای شمال آفریقا مربوط به دولت ها در این کشورها است و مردم این کشور بارها حمایتهای خود از مقاومت و مردم فلسطین در مقابله با رژیم صهیونیستی را ابراز کرده اند.
کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس مانند امارات، قطر و بحرین نیز همکاری امنیتی و سیاسی خود با اسرائیل را آشکار ساختهاند و رفت و آمد مقامات این رژیم به کشورهای مذکور و تجارت میلیار دلاری سالیانه میان رژیم صهیونیستی و این کشورها همواره مشخص و بدون هیچ مخفی کاری ادامه داشته است.
این کشور ها نیز بارها تلاش خود را برای عادی سازی روابط با اسرائیل اعلام کردهاند کما اینکه رژیم صهیونیستی به طور علنی در کشور قطر دارای سفارتخانه است و در کشورهای بحرین و امارات به طور مخفی و با عنوان دفتر امور اسرائیل در وزارت خارجه این کشور ها نماینده دارد.
این در حالی است که کشور سوریه که خود بیش از چهار سال است که در آتش توطئه خارجی میسوزد، حتی برای یک لحظه در طی چهار سال گذشته از حمایت مالی تسلیحاتی و سیاسی از فلسطین و مقاومت دست نکشیده است.
از سوی دیگر کشورهای عراق، کویت و عمان بارها و به طور علنی با طرح های ارائه شده توسط دیگر کشورهای عربی مانند عربستان درباره لزوم اجرای صلح در خاورمیانه و عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی مخالفت کرده اند و حتی در برخی از موارد با نمایندگان این کشورها دچار درگیری لفظی شده اند.
لبنان نیز که خود به واسطه مقاومت حزب الله در خط مقدم مبارزه با رژیم صهیونیستی قرار دارد بارها از حقوق فلسطینیان در مبارزه با رژیم صهیونیستی دفاع کرده است و حزب الله با کمک تسلیحاتی به مقاومت فلسطین نقش بسزایی در پیشرفت توانایی آنان در مقابله با رژیم صهیونیستی داشته است.
گروه های مختلف سیاسی لبنان نیز در دور اخیر حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه با کنار گذاشتن اختلافات سیاسی و صدور بیانیه مشترک و همچنین هماهنگی شبکه های تلویزیونی وابسته به این جریانها در پوشش اخبار نوار غزه، حمایت خود را از مردم فلسطین اعلام کردهاند.
آنچه در مجموع میتوان از عملکرد امروزه دولت های عربی نتیجه گیری کرد این است که آنها به سرکوب تظاهرات مردمی در حمایت از مردم فلسطین می پردازند و سعی دارند حضور اسرائیل به عنوان یک کشور مستقل را در کنار دولت فلسطین در منطقه بسیار عادی جلوه دهند و برای برقراری ارتباط با آن تلاش کنند.
با این حال و علیرغم سکوت و حمایت گسترده دولت های عربی منطقه از رژیم صهیونیستی، تاکنون آنچه خواسته ایران بوده است تا به امروز در غزه محقق شده است؛ همانند آنچه که پیش از این هم در غزه اتفاق افتاده بود یا همانند آنچه طی سال های اخیر در سوریه اتفاق افتاد.
امروز موشک هایی که قلب تل آویو و حیفا و حتی نقاط حساسی مانند نیروگاه دیمونا و فرودگاه بن گوریون را هدف قرار داده اند موشکهایی هستند که یا ساخت ایرانند و یا توسط ایران در اختیار مبارزان فلسطینی قرار گرفته اند و صهیونیست ها اگرچه چندهزار کیلومتر با مرزهای جمهوری اسلامی ایران فاصله دارند اما امروز که آژیرهای وضعیت قرمز در تلآویو، یافا، حولون، بنی براک، جفعات شموئیل و باتیام با ورود موشک های ایرانی به صدا در آمدهاند، خطر فروریختن هیمنه پوشالی خود را با گوشت و استخوان حس میکنند.
بسیاری از تحلیلگران بر این عقیده اند شکست اسرائیل در جنگ اخیر نه یک اتفاق ساده بلکه آغاز دومینوی فروپاشی صهیونیست ها خواهد بود و قطعا پیروزی مقاومت در این جنگ در آینده فلسطین تاثیراتی راهبردی خواهد داشت.
روزی که کاندولیزا رایس، وزیرخارجه دولت جرج بوش، با سرمستی و غرور ناشی از حمله نظامی به عراق و قدرتنمایی در منطقه خلیجفارس، از «تولد خاورمیانه جدید» سخن میگفت و ویرانیها و تلفات انسانی این تجاوز آشکار را «درد زایمان» این تولد جدید قلمداد میکرد، در نظر بسیاری از تحلیلگران جهانی، کار تمام شده بود و آمریکا، در کوتاهترین زمان ممکن، به اهداف خود در ایجاد خاورمیانهای جدید، منطبق با خواستها ونقشههایش دست مییافت. اما امروز و با گذشت چند سال از آن رویا، رایس سخنان تازهای میگوید. او به سران آمریکا و اسرائیل درباره وقوع قریبالوقوع یک بحران داخلی در کشورهایشان هشدار میدهد، از آنها میخواهد که یک موضوع را بسیار جدی بگیرند و در اثر جدیگرفتن آن موضوع، حمله اسرائیل به غزه را مهار کنند!اما آن موضوع چیست و چه چیزی او را اینچنین برآشفته و وادار به این سخنان کرده است؟
1- یک هفته قبل، دانشجویان دانشگاههای سراسر کشور، دیداری با رهبرمعظم انقلاب داشتند. با اینکه هیچکس از موضع نظام اسلامی و رهبر عزیز انقلاب در مسئله فلسطین بیاطلاع نیست، اما در آن دیدار حضرت آقا نکتهای را به صراحت بیان کردند که خواب غرب و اسرائیل را آشفته کرد و البته بارقه امید را در دل مظلومان فلسطین و ملتهای حامی آنها زنده کرد. آن سخنان، این بود: «این جور نیست که اگر چنانچه دست قدرت در مقابل صهیونیستها نشان ندهیم، آنها به کسی رحم کنند، ملاحظه کسی را بکنند، حق کسی را رعایت کنند، ابدا! تنها علاجی که تا قبل از نابودی این رژیم وجود دارد، عبارتست از اینکه فلسطینیها بتوانند قدرتمندانه برخورد کنند... این اعتقاد ماست که کرانه باختری هم مثل غزه باید مسلح شود. دست قدرت لازم است. کسانی که علاقمند به سرنوشت فلسطینند، اگر میتوانند کاری بکنند، کار این است، در آنجا هم باید مردم را مسلح کنند. قدرت داشته باشند و قدرتنمایی بکنند والا با برخورد رام و مطیع و سازشکارانه هیچ کاری به نفع فلسطینیها انجام نخواهد گرفت...»
این سخنان، صریحترین اعلام رسمی استراتژی جدید و فرمان شکلگیری آرایش جدید در منطقهای بود که چند سال قبل، از نظر تحلیلگران، کارش تمام شده بود ولی اکنون ثابت شد که خاورمیانه- همان منطقهای که نقشه آن در جلسات محرمانه آمریکا طراحی و اجرای آن به نوکران عربشان سپرده شده بود- از آنها فرمان نمیگیرد و شرایط منطقه، نه در اتاق فکرهای آنها، که در حسینیه امام خمینی(ره) ترسیم میشود.
2- چند روز بعد از آن سخنان حضرت آقا، سردار قاسم سلیمانی، در نامهای تاریخی و بینظیر، ضمن شماتت سران مرتجع و نوکرصفت کشورهای عربی، از حماسه پایداری و پایمردی مردم غزه و فرماندهان آنها تشکر کرد و به آنها از وعده نصرت الهی گفت و وعده کرد که خشم ملتهای مسلمان «در وقت لازم» بر سر اسرائیل خواهد بارید. غربیها، حاج قاسم را به خوبی میشناسند و میدانند که حضورش و نگاهش، چه قوت قلبی در عراق، سوریه و لبنان بوده و حرف او با حرفهای دیپلماتیک وچندپهلوی برخی سیاسیون عرب فرق دارد. میدانند که همین چند روز قبل بود که یک مقام عالیرتبه ارتش عراق سرکوب و توقف پیشروی داعش را مرهون طراحی سلیمانی دانسته بود و گفته بود که سردار سلیمانی بود که توانست داعشیها را از چندصدمتری حرم امامین عسگریین در سامرا، به وسط بیابانهای سامرا عقب بنشاند و کاری کند که دست آنها به این حرم نرسد.
3- سخنان رهبر معظم انقلاب و نامهای که سردار سلیمانی به تاسی از فرماندهاش نوشت، باعث شد که رایس در گفتگو با یواسای تودی، نتواند نگرانیاش را پنهان کند: «اسرائیل و آمریکا باید منتظر بحران «داخلی» همچون جنبش والاستریت باشند. سخنان اخیر رهبر ایران درباره مسلح شدن منطقه، هشداری بسیار جدی است. سپاه پاسداران ایران در نقشآفرینی در کشورهای مخالف خویش، قدرت فوقالعادهای دارد، باید اسرائیل را در حمله به غزه مهار کرد!»
غرب از چند چیز نگران است و امروز برای رفع نگرانی خود به تکاپو افتاده است:
الف: آنها سالها برای حفظ و تقویت اسرائیل و ساختن چهرهای موجه از این رژیم پلید و شیطانی در جهان کوشیدهاند و امروز شاهد تظاهرات دهها هزار نفری در آمریکا و قلب اروپا و دیگر نقاط گیتی هستند و این یعنی اسرائیل اگر تا دیروز به زور تبلیغات وسیع رسانههای غرب، ماهیت این رژیم جعلی و سفاک بر مردم جهان پوشیده بود امروز در افکار عمومی جهان ماهیت ضدبشری و نامشروع آن برملا شده است همین دیروز بود که اکونومیست نوشت: «اسرائیل دیگر نمیتواند برروی افکار عمومی اروپا حساب کند و دولتمردان غربی هم مجبور به تبعیت از آرای مردم خواهند شد.»
ب: همین چند روز جنگ، سرمایهگذاری غرب در حدود 2 دهه گذشته را نابود کرده است! آنها بیش از بیست سال است با پی بردن به نقش اسلام در بیداری و قیام مردم مسلمان، سعی در ایجاد نسخه بدلهای دروغین از اسلام کردهاند و برای نیل به این هدف، 2 راه شیطانی را در پیش گرفتهاند نخست آنکه آنها بیش از بیست سال است گروههای مسلح خشن و وحشی را با عنوان زیبا و مقدس «جهاد» به جان مردم مسلمان انداختهاند گروههایی که با تفکرات وهابی و سلفی، از برخی کشورهای عرب مرتجع همچون عربستان و قطر تغذیه شده و در هر مقطع، خدمات فراوانی به اهداف آمریکا کردهاند. از اسامه بنلادن و گروه القاعده تا بوکوحرام در نیجریه و این آخری «داعش» که به اذعان و اقرار یک مقام بلند پایه امنیتی آمریکا، نسخه 7 (ورژن هفتم) القاعده است! این گروهها از یک سو اسلامهراسی و تنفر از اسلام را در میان جهانیان منتشر کردند و از دیگر سو با جنگ داخلی و برادرکشی، سعی در انحراف افکار و انرژیها و نیروهای مسلمین از مسئله اصلی یعنی اسرائیل نمودند. امروز و پس از 29 روز از آغاز جنگ اسرائیل علیه مردم غزه، هر2 کارکرد این گروهها باطل شده است! تصاویر وحشتناک جنایات صهیونیستها، در رسانههای جهان، جای سر بریدنهای داعش را گرفته و مردم جهان فهمیدهاند که باید از این قوم وحشی و شرور ترسید نه از مسلمانانی که مظلومانه آماج این حملاتند و دیگر اینکه بازار مفتیهای دربار آلسعود را که تلاش میکردند این گروههای وحشی را مجاهد! معرفی کنند کساد کرده و این پرسش را در اذهان برخی از فریبخوردگان سادهلوح پیش کشیدکه اگر اینها مجاهد بودند، امروز باید به کمک مردم غزه میرفتند و میدانیم که هیچیک از گروههای وهابی و سلفی کمترین التفاتی به این مردم بیپناه ندارند! و این یعنی پایان ژست مجاهد بودن القاعده و داعش و بوکوحرام و هر اسم ننگین دیگری که با وحشیگری ادعای مسلمانی و مجاهد بودن دارد.
اما روش دوم آمریکا در نسخه بدل سازی، اسلام آمریکایی است که نمونههای آن اسلام عربستان و شیوخ خائن خلیج فارس یا اسلام ترکیه است. آنها سالها کوشیدند این کشورها و روش مسلمانی آنها را بعنوان الگوی زیست مسلمانی معرفی کنند و جمهوری اسلامی را افراطی و خشن و درحال ستیز با دنیا جا بزنند! امروز که مفتیهای وهابی، رسماً راهپیمایی علیه اسرائیل را حرام اعلام میکنند، تشت رسوایی و دروغین بودن این اسلام هم از بالای بام به زمین افتاده و سالها سرمایهگذاری غرب برای محبوب و مفید جلوه دادن این مدل اسلام، به فنا رفته است.
ج: برای آمریکا، حفظ هیمنه و ابهت اسرائیل بسیار مهم و استراتژیک است. با اینکه افسانه شکست ناپذیری ارتش اسرائیل در جنگهای 33 روزه و 22 روزه فرو ریخته بود اما تکرار آن برای سومین بار برای آمریکا بسیار شکننده و تلخ است. آنها با مانور شدید خبری، سعی در مخفی نگه داشتن تلفات سربازان سفاک اسرائیل دارند. اما حقیقت پنهان نمیماند و چه ساکنان مناطق اشغالی و چه مردم جهان از آن باخبر میشوند. روز قبل بود که الشرق الاوسط به استناد اطلاعات محرمانه از منابع امنیتی اسرائیل، تعداد سربازان صهیونیست را که در 27 روز جنگ به هلاکت رسیدهاند 497نفر اعلام کرده بود! سوراخ بودن گنبد آهنین با میلیاردها دلار سرمایهگذاری و به اسارت درآمدن کودککشهای جانی هم باید به این فهرست افزوده شود. اینها کافیست که قبول کنیم رژیم صهیونیستی آن غول شکستناپذیری که نمایش داده میشد نیست!
ترس از تغییر آرایش منطقه و موازنه به ضرر آمریکا و به سود جبهه متحدان ایران اسلامی و همین 3 علت، علتهای کافی و قابل قبولی است که بپذیریم رایس و دیگر دولتمردان غرب برای مهار حمله به غزه و کنترل اوضاع به تکاپو بیفتند و به دنبال راه فرار آبرومندی بگردند.
در این بین ممکن است عدهای با دیدن صحنههای دردناک و غمانگیز کشته و زخمی شدن چند هزار نفر از مردم مظلوم غزه دشمن را پیروز میدان دانسته و همه چیز را از دست رفته بدانند! که باید گفت با آنکه این غم بزرگ و غمی جانکاه و مصیبتی عظیم است، اما بهای آزادی و غلبه بر دشمن تا دندان مسلح، بیش از اینهاست و ملت ایران که امروز بر بام عزت و استقلال ایستاده، همین مسیر را با سختیها و تلخیهایی به مراتب بیشتر طی کرده و پشت سر گذاشته و امامراحل این تجربه بزرگ را راهگشا برای همه ملل مستضعف و مظلوم عالم میدانند آنجا که فرمودند: «تجربه انقلاب اسلامی در ایران با خونبهای هزاران شهید و مجروح و خراب شدن منزلها و به آتش کشیده شدن خرمنهای کشاورزان و کشته شدن بسیاری در بمبگذاریها و اسیر شدن فرزندان انقلاب و اسلام به دست دژخیمان بعث عراق و هزاران گونه تهدید و فشار اقتصادی و جانی به دست آمده است. ملت ایران تجربه پیروزی بر کفر جهانی را در خراب شدن منازل خود بر سر کودکان در خواب به دست آورده و با فداکاریها و مجاهدات، انقلاب و کشور خود را بیمه کرده است و ما به تمام جهان تجربههایمان را صادر میکنیم و نتیجه مبارزه و دفاع با ستمگران را بدون کوچکترین چشمداشتی، به مبارزان راه حق انتقال میدهیم و مسلماً محصول صدور این تجربهها، جز شکوفههای پیروزی و استقلال و پیاده شدن احکام اسلام برای ملتهای دربند نیست.»
وی افزود، مقاومت درس بزرگی به ما داد چرا که ما میدانستیم مقاومت از قدرت موشکی بالایی برخوردار است اما باز جنگ را شروع کردیم.
«اوری آریل» وزیر مسکن رژیم صهیونیستی نیز، با ابراز ناامیدی از قدرت بازدارندگی اسرائیل اظهار داشت، من از نتایج این جنگ ناامیدم.
وی با اشاره به اینکه رژیم صهیونیستی به اهداف خود در این جنگ نرسیده است افزود، امیدی برای پیروزی ارتش اسرائیل در این جنگ وجود ندارد.
«عوزی لاندو» وزیر گردشگری رژیم صهیونیستی نیز گفت، قدرت بازدارندگی نیروهای نظامی اسرائیل به شکل قابل توجهی تحلیل رفته است.
وی افزود، اسرائیل به غزه حمله کرد اما در صدمه زدن به حماس به موفقیتی دست نیافته است و به هیچ یک از اهداف خود نرسیده است.
روزنامه انگلیسی ایندیپندنت نیز نوشت، رژیم اسرائیل در تجاوز به نوار غزه شکست خورده است و فلسطینیها به ویژه حماس از یک ماه پیش قویتر شدهاند.
روزنامه رایالیوم چاپ لندن نوشت، اسرائیل در دامی که خود ساخته گرفتار شده است.
این روزنامه افزود، مقامات اسرائیلی معتقدند که انجام عملیات نظامی گسترده نتوانسته از ادامه موشکباران مقاومت جلوگیری کند و این ناتوانی اسرائیل ممکن است تبعات ناگواری برای تلآویو داشته باشد.
روزنامه صهیونیستی هاآرتص نیز نوشت، اسرائیل که تاکنون در نبرد غزه موفق نشده است به دنبال راهی است تا خود را از تنگنای کنونی رهایی بخشد.
به نوشته این روزنامه، هدف اسرائیل این است که با کمک همپیمانان خود به یک پیروزی سیاسی دست یابد.
اعتراف مقامات و رسانههای مختلف به شکست اسرائیل در جنگ نابرابر غزه در حالی صورت میگیرد که منابع خبری از آغاز خروج نظامیان اسرائیلی از نوار غزه خبر دادهاند.
سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی اعلام کرد برخی از نیروهای ارتش اسرائیل در حال خروج از نوار غزه هستند و این نیروها در امتداد مرز با غزه مستقر خواهند شد.
بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی و موشه یعلون وزیر جنگ این رژیم ضمن اینکه عملیات در نوار غزه به پایان نرسیده تاکید کردند که بخشی از اهداف این رژیم که تخریب تونلهای غزه است به اتمام رسیده است و برای دستیابی به تمام اهداف پیشبینی شده عملیات ادامه مییابد.
مقامات فلسطینی این اظهارات را اعتراف به شکست ارزیابی کردند.
فوزی برهوم یکی از مقامات ارشد حماس در این باره گفت که ارتش رژیم صهیونیستی با مشکلات جدی مواجه شده است و نخستوزیر این رژیم تلاش میکند تا یک پیروزی مصنوعی برای خود ایجاد کند.
سامی ابوزهری سخنگوی حماس نیز گفت، ادعای رژیم صهیونیستی در تخریب تونلهای حماس تلاش برای فرار از شکست است و این رژیم به بن بست رسیده است.
این در حالی است که ارتش رژیم صهیونیستی در بیستوهفتمین روز جنگ علیه غزه تعدادی دیگر از فلسطینیان مظلوم را به خاک و خون کشید.
روز گذشته بر اثر بمباران مناطق مسکونی غزه 30 نفر به شهادت رسیدند و تعدادی مجروح شدند که از آغاز جنگ تاکنون 1766 نفر به شهادت رسیده و 9200 نفر مجروح شدند.
رژیم صهیونیستی همچنین بار دیگر به مدرسه وابسته به سازمان ملل حمله و آن را بمباران کرد که بر اثر آن 8 فلسطینی به شهادت رسیدند.
گروههای مقاومت فلسطینی در پاسخ به حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی شهرهای تلآویو و دیگر شهرکهای صهیونیستی را هدف حملات موشکی خود قرار دادند که موجب ایجاد رعب و وحشت در صهیونیستها شد.
آژیرهای خطر در عسقلان، تلآویو، اشکول، سدیدات، اشدود و دیگر شهرکهای صهیونیستی به صدا درآمد و شمار زیادی از صهیونیستها فرار کردند و به پناهگاهها روی آوردند.
تلفات اسرائیلیها
یک سایت عربی اعلام کرد شمار کشتهشدگان ارتش اسرائیل طی 26 روز جنگ غزه از 600 نفر فراتر رفته است.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از شبکه خبری شرقالاوسط، در گزارشی که به صورت محرمانه در جلسه اخیر کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی منتشر شده و به خارج از جلسه درج پیدا کرده تعداد تلفات واقعی نظامیان اسرائیلی از 600 نفر فراتر رفته است.
شرقالاوسط افزود، این گزارش تاکنون توسط هیچ رسانه صهیونیستی منتشر نشده و سانسور شدیدی درباره آن صورت میگیرد.
طبق گزارش کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی 497 سرباز و 113 افسر به هلاکت رسیدند و 1241 نفر مجروح شدهاند.
بر طبق این گزارش نیروهای امنیتی نیز که در قالب مزدور و جاسوس به نوار غزه رخنه کرده و کشته شدهاند نیز 270 نفر بودهاند.
همچنین بر اساس اطلاعات افشا شده از این نشست تاکنون 166 نظامی صهیونیست خودکشی کرده و 311 نظامی دیگر از ترس رویارویی با نیروهای مقاومت به قسمتی از بدن خود شلیک کردهاند تا به عنوان مجروح از اعزام به جبهه معاف شوند.
سایر رویدادها
* مجلس قانونگذاری فلسطین از اروپا خواست تا با کمک شهروندان فلسطینی جنایتهای رژیم صهیونیستی را افشا کنند.
* روزنامه یواستودی نوشت، هدف عملیات اسرائیل در غزه اشغال اراضی بیشتری از فلسطینیهاست.
* رژیم صهیونیستی مدعی شد که نظامی ربوده شده در غزه کشته شده است.
* وزارت اوقاف غزه اعلام کرد، ارتش اسرائیل 41 مسجد را به طور کامل تخریب کرده است.
* نخستوزیر رژیم صهیونیستی از کمک های آمریکا برای تقویت گنبد آهنین قدردانی کرد.
* سخنگوی آنروا ضمن اعلام کمبود شدید تجهیزات پزشکی و دارو در نوار غزه در مورد فاجعه بهداشتی در این منطقه هشدار داد.
* صندوق حمایت از کودکان ملل متحد شمار کودکانی که از آغاز جنگ غزه جان خود را از دست دادهاند دستکم 296 نفر اعلام کرد.
* مدیرکل سابق وزارت دارایی رژیم صهیونیستی خسارت جنگ غزه را تاکنون 4/3 میلیارد دلار برآورد کرد.
* رهبر حزب اسلامگرای النهضه تونس اعلام کرد، کشورهای عربی به اسرائیل برای جنگ غزه کمک مالی میکنند.
* شهرکنشینان صهیونیست به مسجدالاقصی حمله کردند و با نمازگزاران فلسطینی درگیر شدند.
* جوانان فلسطینی یک خودروی نظامی اسرائیل را با کوکتل مولوتف به آتش کشیدند.
گروه سیاسی- رجانیوز: نزدیک به یک هفته از تاکید رهبر معظم انقلاب درباره مسلح کردن فلسطین و مقابله نظامی مردم این کشور با رژیم صهیونیستی می گذرد؛ راهبرد کلانی که در صورت عملیاتی شدن آن سرنوشت منطقه و جهان به طور آشکاری تغییر خواهد کرد.
1- «ذونواس» پادشاه یهودی یمن در جایگاه مخصوصی که برای او تدارک دیدهاند، نشسته است و خاخامهای یهود، اطراف او به احترام ایستادهاند، مقابل جایگاه گودالهای خندقمانند و عمیقی در زمین حفر شده و آتش سوزان و پرحجمی که در گودال برافروختهاند تا چند متر بالاتر از سطح زمین زبانه میکشد. آن سوی میدان، جمع انبوهی از مردان، زنان و کودکان در حالی که غل و زنجیر بر دست و پا و گردن آنها زدهاند در محاصره سربازان و صاحبمنصبان مسلح سپاه ذونواس به زانو نشستهاند. شیون زنان، ناله دردناک مردان و گریه سوزناک کودکان فضا را آکنده است. خاخام بزرگ یهود با اشاره «ذونواس» فرمان او را برای آخرینبار و با صدای بلند به اسرا ابلاغ میکند... زمان واقعه قبل از ظهور اسلام است، مردم یمن آن روزگار از سالها قبل به دین مسیح گرویدهاند و اکنون «ذونواس» پادشاه یهودی یمن، فرمان هولناک خود را از زبان خاخام بزرگ دربار خویش اعلام میکند؛... اسرا تنها دو راه پیش روی دارند، یا از مسیحیت اعلام انزجار کرده و به دین یهود درآیند و یا در آتش سوزان و پرلهیب بسوزند. اسرا، اما که از پیروان پاکباخته مسیح(ع) هستند، دست از ایمان خویش برنمیدارند و بعد... به فرمان پادشاه یهودی، تمامی آنان را زنده زنده به درون آتش انداخته و میسوزانند... کودکان نیز، به جرم آن که پدران و مادران آنها مسیحی مومن و خداپرست بودهاند، از زنده سوختن در آتش خشم پادشاه و خاخامهای یهود در امان نمیمانند...
ماجرای این واقعه هولناک در سوره مبارکه بروج اینگونه آمده است:
«والسماء ذات البروج... سوگند به آسمان که دارنده برجهاست و سوگند بهروز موعود و سوگند به گواهیدهنده و آنچه به آن گواهی دهند، که «اصحاباخدود» به هلاکت رسیدند. ]آنان که[آتشی از هیزمها افروخته و در حالی که بر کناره آتش نشسته بودند، بر آنچه بر سر مومنان میآوردند، نظاره میکردند، (اصحاباخدود) تنها به این علت از مومنان انتقام گرفتند که آنان به خدای عزیز و حمید ایمان آورده بودند...»
«اخدود» به معنی شکاف زمین و گودال است و...
این جنایت شرمآور یهودیان سنگدل، اولین سند مکتوب از زندهسوزی دستجمعی انسانهاست.»(1)
2- «هولوکاست- HOLOCAUST» که ریشه یونانی دارد، به معنای قتلعام از طریق سوزاندن دستجمعی انسانها در آتش است و بسیاری از زبانشناسان این واژه را برگرفته از همان جنایت شرمآور یهودیان میدانند. جنایت هولناکی که علاوه بر تأکید وقوع آن در کلامخدا - که حجت و سند بلامنازع است- مورخان باستاننویس نیز در شرح وقایع مهم تاریخی در فاصله ظهور حضرت مسیح(ع) تا بعثت پیامبراعظم(ص) از این جنایت هولناک قومیهود یاد کردهاند.
بعد از پایان جنگ جهانی دوم چند تن از اعضای آژانس بینالمللی صهیونیستها از جمله «پییر ویرال ناکه»، «سرژولز»، «فرانسوا برا ریدا» و... تحت مدیریت «رنه ساموئل سپرات» خاخام معروف فرانسوی داستان موهوم و بیپایه کشتار 6 میلیون یهودی را جعل کرده و ادعا کردند که آنان در جریان جنگ جهانی دوم از سوی آلمان نازی به قتل رسیدهاند! و نام این واقعه دروغین و ساختگی را «هولوکاست» نهادند! اما از آنجا که میدانستند این ماجرای ساختگی با واقعیات انطباق نداشته و به آسانی قابل نفی و تکذیب است، در ژوئیه سال 1990 میلادی در فرانسه قانونی را به تصویب رساندند که براساس آن؛ «هرگونه تردید درباره «هولوکاست» اعم از تردید درباره رقم ادعایی 6 میلیون یهودی کشته شده! وجود اتاقهای گاز و... جرم تلقی شده و انکارکننده به یکماه تا یکسال زندان و پرداخت 2 هزار تا 300 هزار فرانک جریمه نقدی محکوم میشود»! و بعدها با فشار آمریکا و آژانس صهیونیستی این قانون در بسیاری از دیگر کشورهای اروپایی نیز به تصویب رسید و تاکنون دهها مورخ برجسته اروپایی و صدها استاد بلندآوازه و متخصص شناخته شده بررسی اسناد تاریخی با ارائه اسنادی که هیچکس نمیتواند کمترین تردیدی در صحت آن داشته باشد، ماجرای هولوکاست مورد ادعای آژانس صهیونیستی را دروغ محض و یک داستان جعلی دانستهاند که از این تعداد پرشمار، تمامی آنهایی که اروپایی بودهاند به دادگاه جلب شده و فقط به این جرم که نتیجه تحقیقات علمی آنان با آنچه آژانس بینالمللی صهیونیستها ادعا میکند، متفاوت است، به زندان و جرایم نقدی محکوم شدهاند! و این در حالی است که داستان جعلی هولوکاست مورد ادعای صهیونیستها غیر از ادعای «رنه ساموئل سپرات» خاخام معروف فرانسوی، هیچ سند، شاهد و حتی قرینه دیگری ندارد.
3- حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به مردم غزه که قتلعام گسترده زنان و مردان و مخصوصا کودکان این باریکه را در پی داشته و کماکان ادامه دارد، هولوکاست واقعی دیگری - بعد از هولوکاست ذونواس در یمن- است که باز هم مانند همیشه تاریخ، از سوی صهیونیستهای درندهخو و کودککش صورت میپذیرد. نقطه آغاز «هولوکاست دوم» را میتوان و باید، سال 1948 میلادی- 1327 هجری شمسی- یعنی زمان اشغال سرزمین مقدس فلسطین دانست که از آن هنگام تاکنون با انواع جنایات وحشیانه از سوی این جرثومههای فساد و تباهی همراه بوده و امروزه در غزه به اوج خود رسیده است و به قول حضرت آقا در خطبههای پرصلابت نماز عید فطر امسال «آنچه امروز سردمداران رژیم صهیونیست انجام میدهند یک نسلکشی است، یک فاجعه عظیم تاریخی است».
هولوکاست اخیر صهیونیستها اما، نشانههایی با خود دارد که از پایان نزدیک - و یا دستکم نه چندان دور- رژیم خونریز صهیونیستی خبر میدهد. بخوانید؛
4- صهیونیستها در میان بسیاری از مردم جهان با سه خصلت؛ «پولپرستی»، «سنگدلی» و «ترسویی» شناخته میشوند که دو خصلت سنگدلی و ترسویی آنها از پولپرستی آنان ریشه میگیرد. سردمداران رژیم اشغالگر قدس برای غلبه بر ترس نظامیان و سربازان خود به دو راهکار همزمان روی آوردهاند. اول؛ استفاده از انواع تسلیحات و تجهیزاتی که مانع از دسترسی مستقیم طرف مقابل به آنان شده و بتوانند با حفظ فاصله فیزیکی با حریف مقابله کنند. «زئیف شف» ژنرال بازنشسته و یکی از استراتژیستهای رژیم اشغالگر قدس بعد از شکست این رژیم از حزبالله در جنگ 33 روزه گفته بود؛ مشکل ما این است که سربازانمان برای مقابله با مردم عادی و بیسلاح در پیادهروها تخصص! دارند ولی در میدان واقعی جنگ، ناکارآمد، ترسو و اهل فرار هستند.
رژیم صهیونیستی به عنوان دومین راهکار، اصرار دارد که از خود چهرهای هولناک، خونریز و بیرحم ارائه دهد تا از این طریق در تصمیم دشمنانش برای مقابله با جنایات صهیونیستها تردید ایجاد کند. روزنامه فرانسوی «اکسپرسیون» در شماره 12 اکتبر 2012 / 21 مهر ماه 1391 خود نوشته بود؛ «ژنرال موشه دایان معتقد بود که سران اسرائیل باید روشی در پیش بگیرند که دیگران از آنها تلقی یک «سگ هار» را داشته باشند، سگ هاری که بیملاحظه به هر که بخواهد حمله میکند و گاز میگیرد و میکشد»!
موشه دایان یک چشم خود را در جنگ جهانی دوم از دست داده بود. وی تا پایان عمر خویش- 1981 (1360) - یک چشمبند سیاه به چشم داشت و حاضر به استفاده از چشم مصنوعی و یا عینک دودی نبود و اصرار داشت چهره مخوفی داشته باشد.
گفتنی است «نورمن دانیل» نویسنده و مفسر آمریکایی با اشاره به اقتدار ایران اسلامی، دوران رجزخوانی موشه دایان را پایان یافته میداند و مینویسد «اسرائیل سگ هار آمریکاست ولی باید توجه داشت که اگر این سگ را برای گاز گرفتن ایران بفرستیم، ایران علاوه بر سگ، صاحب سگ را هم به سختی تنبیه میکند».
و اما، این دو ترفند رژیم صهیونیستی- ارائه چهره وحشی و خونریز و درگیری فاصلهدار با حریف - امروزه در پی قدرتنمایی مثالزدنی مقاومت و اقتدار ایران در حمایت از آنان، کارایی اولیه خود را به شدت از دست داده است.
رهبر معظم انقلاب در خطبه نماز عیدفطر با اشاره دقیق و حکیمانه به این نکته میفرمایند؛ «ببینیم، مردمی محصور از همه طرف، در یک نقطه کوچک و محدود، دریا به رویشان بسته، مرزها تماما به روی آنها بسته، آب آشامیدنیشان، برقشان، امکاناتشان غیرقابل اطمینان، همه از دشمنی دشمنان و از حمله دشمن و هیچکس هم به آنها کمک نمیکند در مقابل یک دشمن مسلح خبیث بیرحمی مثل رژیم صهیونیست و روسای پلید و خبیث و نجس آن ایستادهاند و مقاومت میکنند. این یک درس است.» و...
5- بعد از پیدایش موج بیداری اسلامی در منطقه، دشمنان برای انحراف این خیزش بزرگ به سراغ سوریه رفتند و با بهرهگیری از تروریستهای اجارهای و چند ملیتی و برپایی کنفرانسهای زنجیرهای تحت عنوان «دوستانمردمسوریه»! کوشیدند فلش حرکت بیداری اسلامی را که علیه دیکتاتورهای دستنشانده منطقه بود، به سوی کشورهای حامی مقاومت منحرف کنند و به دولتهای عربستان، ترکیه، قطر و مصر السیسی نقش محوریت بدهند. این پروژه در مواردی نیز با موفقیتهایی همراه بود و توانست در میان برخی از نیروهای مقاومت منطقه شکاف و تفرقه ایجاد کند. حمله اسرائیل به غزه که شماری از رسانههای غربی از آن با عنوان «حماقت بزرگ» یاد میکنند، پروژه انحراف در مسیر بیداری اسلامی را نه فقط با بنبست روبرو ساخت بلکه به حرکتی معکوس تبدیل کرد که به عنوان کمترین نتیجه آن میتوان به رسوایی عربستان، مصر، ترکیه، قطر و سایر دولتهای سازشکار منطقه، احساس نیاز نیروهای مقاومت به اتحاد و ائتلاف برای مقابله با وحشیگریهای دشمن مشترک صهیونیستی، خروش یکپارچه ملتهای مسلمان و افکار عمومی جهانیان علیه جنایات اسرائیل، افشای هویت واقعی و صهیونیستی تروریستهای اجارهای و مخصوصاً داعش، و... اشاره کرد و در رأس همه این دستاوردها باید از اثبات عملی دیدگاه و نظر ایران و ولی امرمسلمین جهان یاد کرد که رژیم صهیونیستی را کانون فتنه و آشوب در منطقه معرفی کرده و اصلیترین مسئله جهان اسلام را مقابله جدی و همهسویه با این جرثومه فساد و تباهی دانسته بودند.
این نکته نیز گفتنی است که چند سال قبل نتانیاهو از موج بیداری اسلامی با عنوان زلزله 9 ریشتری در اطراف اسرائیل یاد کرده بود و امروزه این زلزله 9ریشتری به درون مرزهای فلسطین اشغالی راه یافته است.
6- پیش از این رهبر معظم انقلاب با صراحت به حضور و حمایت ایران اسلامی از حزبالله و مقاومت فلسطین در جنگهای 33 روزه و 22 روزه اشاره داشته و تاکید کرده بودند از هر حرکت و اقدامی علیه رژیم اشغالگر قدس حمایت میکنیم. این روزها اما، حضرت ایشان برای محو رژیم جعلی اسرائیل از جغرافیای سیاسی جهان، «نقشه راه» و «فرمول» مشخصی همراه با جزئیات بیشتر نیز ارائه دادهاند که مسلح کردن مردم فلسطین در کرانه باختری روداردن از جمله با اهمیتترین آنهاست. اعلام این نقشه راه از یکسو واکنش توام با وحشت رژیم صهیونیستی و حامیان آمریکایی و اروپایی و منطقهای صهیونیستها را به دنبال داشته است و از سوی دیگر در حالی که هنوز اقدام عملی قابل توجهی برای مسلح کردن کرانه باختری صورت نپذیرفته است، فلسطینیهای ساکن این منطقه به خروش سنگینی علیه اشغالگران دستزدهاند تا آنجا که صاحبنظران بسیاری از این حرکت با عنوان انتفاضه سوم یاد میکنند.
در همین حال پیام سردار قاسم سلیمانی فرمانده صاحبنام و پرصلابت سپاه قدس به مقاومت و تاکید ایشان که خلع سلاح مقاومت موهوم است و زمین و آسمان و دریا را برای صهیونیستها به جهنم تبدیل میکنیم، که بعد از تصریح حضرت آقا به مجهز کردن و مسلح کردن کرانه باختری صورت گرفت و در نوع خود بیسابقه بود، عرصه را بر صهیونیستها و حامیان منطقهای و فرامنطقهای آنها تنگتر و سختتر کرده است. آنها به خوبی میدانند که رهبر معظم انقلاب در عملی کردن نقشه راهی که اعلام داشتهاند جدی و سازشناپذیرند و سردارسلیمانی نیز بارها نشان داده است که در پیگیری فرمان ولی امرمسلمین با کسی شوخی ندارد و در تبدیل آسمان و زمین و دریا به جهنم برای صهیونیستها اهل گزافه نیست... و همه این شواهد حکایت از آن دارند که منطقه آبستن حادثه بزرگ و جدیدی به نفع جهان اسلام است. شاید همان پیچ بزرگ تاریخ که رهبر معظم انقلاب از آن خبر داده بود.
7- و در پایان، توضیح این نکته ضروری است که صهیونیستها برخلاف آنچه ادعا میکنند «یهودی» و پیرو حضرت موسی علیهالسلام نیستند. همانگونه که اوباما مسیحی نیست و برخی سران کشورهای اسلامی از اسلام بویی نبردهاند. خصوصیات و عملکرد صهیونیستها با فرعون و فرعونیان یعنی دشمنان حضرت موسی(ع) انطباق کامل دارد که شرح آن به درازا میکشد و تنها به عنوان مثال میتوان گفت؛ «کودککشی» بخشی از هویت مشترک فرعون و صهیونیستهاست که در هر دو از ترس و سنگدلی آنان ریشه میگیرد. فرعون از ترس تولد حضرت موسی علیهالسلام، کودکان را با قساوت قلب به قتل میرساند و صهیونیستها از ترس گسترش جمعیت فلسطینیها دست به کشتار بیرحمانه کودکان میزنند و دهها ویژگی مشترک دیگر که یهودیان بارها از آن ابراز برائت کرده و میکنند.
.
اتهامات سیاسی: جوسازی قبل از انتخابات و فتنهگری بعد از انتخابات
گروه سیاسی- رجانیوز: 11 مرداد 1393 روز متفاوتی برای تاریخ دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود چرا که سرانجام بعد از سالها وقفه، جلسه دادگاه مهدی هاشمی رفسنجانی در این روز و به ریاست قاضی مقیسه برگزار شد.
به گزارش رجانیوز، اگرچه به علت اتهامات فراوان و پرحجم مهدی هاشمی، جلسه دادگاه وی ناتمام ماند و ادامه آن در ساعت 8 صبح روز یکشنبه 12 مرداد برگزار خواهد شد اما با توجه به اینکه جلسه دادگاه غیر علنی بوده و هیچ خبر رسمی درباره محتوای آن منتشر نشد، یاسر هاشمی برادر کوچکتر مهدی در جمع خبرنگاران تاکید کرد که بیشتر اتهامات برادرش سیاسی است!
اما این در حالی است که بنابر اعلام دادستان تهران در سال 91، کیفرخواست مهدی هاشمی مشتمل بر 12 عنوان اتهامی است که اتهامات سیاسی وی تنها بخشی از این 125 صفحه را تشکیل می دهد.
در همین راستا نیز یک منبع آگاه به خبرگزاری فارس گفت که براساس مواد مندرج در کیفرخواست اتهامی مهدی هاشمی، اتهامات اقتصادی بیشتر از اتهامات سیاسی وی است.
اسماعیل کوثری عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی نیز در گفتگو با تسنیم تاکید کرد که اتهامات اقتصادی مهدی هاشمی مهم تر از اتهامات سیاسی وی است.
استات اویل؛ ماجرای رشوههای دلاری با بوی نفت
بر پایه این گزارش، فارس نوشت: حدود 14 سال پیش و در اوایل دهه 80 شمسی شرکت استات اویل نروژ رگه هایی از علاقه به حضور در بازارهای نقتی ایران را بروز می دهد.
استات اویل که از سال 1972 فعالیت خود در عرصه نفت و گاز شروع کرده با مقامات وزارت نفت ایران وارد مذاکره می شود تا ساخت فازهای 6، 7 و 8 پارس جنوبی را بر عهده گیرد.
همه چیز خیلی بی سرو صدا جلو می رود چون تا اینجای کار همه چیز عادی است؛ شرکتی خارجی مانند دیگر شرکت ها! با مقامات ایران وارد مذاکره شده تا قرار داد ساخت یکی از پرسودترین میدان های نفت جهان را از آن خود کند.
اما سال 85 زلزله ای بزرگ فضای رسانه های جهان در حوزه نفت و گاز را تحت تاثیر قرار می دهد که شاه بیت آن این است: «رشوه استات اویل به مقامات ایرانی»
شرکت استات اویل نروژ از طریق یک موسسه مشاوره نفتی به نام هورتون که مقر آن در لندن قرار دارد، برای دستیابی به قرارداد توسعه فازهای 6،7 و 8 پارس جنوبی در سال های 2002 و 2003 به یکی از مقامات نفتی در ایران رشوه پرداخت کرده است.
بنابر این گزارش، محور اصلی این خبرها نامه ریچارد هابرد رئیس مستعفی هیات مدیره شرکت استات اویل به اعضای هیات مدیره شرکت بود.
وی با این مقدمه که «میخواهم خلاصه ای از حقایق و وقایعی که قبلا به پلیس اقتصادی اعلام کرده ام به اطلاع اعضاء محترم هیئت مدیره برسانم» کل ماجرا را برای هیات مدیره شرکت توضیح می دهد؛ البته همین بند اول نامه نشان می داد که پلیس اقتصادی نروژ از مدت های قبل پیگیر این ماجرا بوده است.
ریچارد هابرد می نویسد، طی سال 2001 درحالی که ارزیابی ها در خصوص 6 یا 7 پروژه پیشنهادی در حال انجام بود، شرکت استات اویل ایران با فردی که از او تحت عنوان جونیور یاد می شد ، تماس برقرار کرد. تا اولین جلسه در دفتر استات اویل برگزار شود.
جونیور از آن پس نام مستعار آقازاده پرنفوذی می شود که قرار است قرار داد بزرگ نفتی را برای استات اویل جور کند.
هابرد نیز در نامه اش تاکید می کند که «پس از برگزاری این جلسه و جلسات مشابهی که در ایران برگزار شد، متوجه شدیم که این فرد مشاور وزیر نفت ایران و خانواده وی نیز قدرت و نفوذ زیادی در تجارت نفت و گاز دارد.»
به گفته رئیس هیات مدیره مستعفی استات اویل ظاهرا پس از چند جلسه، پیشنهاد عجیبی از سوی «جونیور» به شرکت می رسد. متن پیام ساده است: «آیا استات اویل در صورت موفقیت در پروژه های نفتی ایران آمادگی کمک به موسسات عام المنفعه و آموزشی را دارد؟»
مذاکرات در جهت ساختن پوششی برای این کمک های عام المنفعه! میان شرکت و طرف ایرانی برقرار می شود.
هابرد جلساتش در اینباره را اینگونه روایت می کند: «رفت و آمدها و مکالمات زیادی بین مقامات ایرانی و نروژی انجام شد که در برخی از موارد نیز وزیر [وقت] نفت ایران حضور داشت و شاهد مکالمات ما بود.»
بالاخره شرکت هورتون به عنوان مشاور وارد کار می شود؛ شرکتی که ایرانی بودن مسئولان آن یکی از شبهات مهم ماجرا بود. پس از مذاکرات به گفته هابرد قرار دادی به مدت 10 سال و مبلغ 15 میلیون دلار منعقد می شود.
همه چیز کشف می شود ولی فقط در نروژ!
بررسی حساب های مالی شرکت استات اویل کلید کشف موضوع را پیش از نامه هابرد زده بود.
بررسی این حساب ها نشان می داد که میلیون ها دلار پول سرگردان به حساب یک شرکت وارد شده و حساب رسان این مساله را فرار مالیاتی تلقی کرده بودند.
کم کم پای شرکت هوتورن نیز به ماجرا باز شد و بر اساس اعلام پلیس اقتصادی نروژ این شرکت یک شرکت کاغذی و تحت اداره برخی مقامات ایرانی است.
پس از افشای ماجرا تقریبا اکثر مقامات بلند پایه استات اویل برکنار و یا ماننده هابرد استعفا می دهند و این شرکت نیز برای مدت ها از حضور در بورس های اروپا و آمریکا منع می شود.
اما اتفاق خاصی برای طرف ایرانی نمی افتد؛ البته بهتر است بگوئیم هیچ اتفاقی برای طرف ایرانی نمی افتد.
جونیور؛ پسرک جوان درخواست کننده رشوه کیست؟
هابرد در نامه اش به هیات مدیره استات اویل ابعاد دیگر ماجرا را نیز تشریح می کند.
وی خطاب به هیات مدیره استات اویل می نوسید: همانطور که مطلع هستید از اوایل سال 2001، مطالعات و مذاکرات خود را با ایرانی ها آغاز کردیم. پس از آشنا شدن به قواعد بازی در بازار نفت و پروژه های نفت و گاز ایران، به دنبال فرصتی برای ملاقات با پسر جوانی با نام جونیور بودم و این فرصت سرانجام در محل شرکت خودمان به من دست داد.»
وی در ادامه نامه اش رسما از درخواست رشوه از سوی پسرک جوان پرده بر می دارد و اضافه می کند: «جونیور به من گفت برای موفقیت کار باید حق کمیسیونی از طریق هورتون و (ع.ی) که از ایرانیان مقیم لندن و موسس هورتون است، به وی پرداخت شود. البته او پیشنهادهایی را هم برای انتقال پول از طریق خیریه هایی که در ایران بنیاد نامیده می شوند، ارائه کرد.»
البته هابرد در انتها از این اقدام خود تلویحا دفاع می کند و آنرا به نفع شرکت خوانده و می نویسد: «بر اساس تقاضای آقای (ع.ی) پس از این قرار داد با پرداخت حدود نیمی از مبلغ 15 میلیون دلار و طی دو فقره انتقال وجه از طریق یک حساب بانکی در نیویورک به یک حساب بانکی در شبه جزایر قبرس واریز کنیم و نیز اطلاع دارید که چهار ماه بعد از قراداد اولیه نخستین ثمره قرار داد مشاوره خود را با بردن یک پروژه 300 میلیون دلاری در پارس جنوبی به دست آوردیم.»
اما بند پایانی این نامه نیز بسیار مورد توجه است. هابرد می نویسد: «در پایان، من، ریچارد هابرد، به عنوان نائب رئیس اجرایی استات اویل خود را در این رسوایی بزرگ شریک میدانم و همانند همقطاران خود، رئیس و رئیس اجرایی استات اویل استعفا میدهم.»
بنابر این گزارش، شرکت استات اویل نروژ در نهایت در نروژ و آمریکا محکوم به پرداخت جریمه می شود ولی خبری از پیگیری ماجرای پسرک جوان یا همان جونیور در تهران نمی شود.
سازمان بهینه سازی مصرف سوخت یا حیات خلوت آقازاده؟
یکی دیگر از اتهاماتی که در دادگاه مهدی هاشمی مورد بررسی قرار خواهد گرفت موضوع سازمان بهینه سازی مصرف سوخت است که مهدی هاشمی مدتی ریاست آنرا بر عهده داشت.
نام این سازمان پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم و برگزاری دادگاه حوادث پس از آن به در فضای رسانه ای مورد توجه قرار گرفت.
حمزه کرمی چهره اقتصادی – رسانه ای نزدیک به خاندان هاشمی رفسنجانی در اعترافات خود در دادگاه از بهره برداری های خاص از سازمان بهینه سازی مصرف سوخت پرداخت.
مدیر مسئول وقت سایت جمهوریت که از مسئولان سازمان بهینه سازی سوخت نیز بود درباره برداشت های ویژه از حساب این سازمان در انتخابات نهم ریاست جمهوری در سال 84 گفت: «آقای مهدی هاشمی رفسنجانی اعتقاد داشت انتخابات در ایران با پول بیتالمال انجام میشود و اعتقاد به مصرف از هزینه شخصی و پول شخصی برای انتخابات نداشت.»
کرمی خاطرنشان کرد: در آنجا شرکتهای تبلیغاتی زیادی طرف قرارداد میشوند که این شرکتها از دوستان آقای مهدی هاشمی بودند و آماده شده بودند در جهت سندسازی در انتخابات فعالیت کنند که از بیتالمال و سازمان بهینه سازی پول با سندسازی بگیرند و به مصرف تبلیغات انتخاباتی برسانند، در نتیجه به دستور آقای مهدی هاشمی شرکت های ذکر شده با فاکتورهای جعلی و سند سازی موظف شده بودند که برای تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری کار کنند.
حمزه کرمی در اعترافاتش در دادگاه «پول شویی» را یکی از اعتقادات مهدی هاشمی عنوان کرد و گفت: [مهدی هاشمی] اعتقاد داشت به اینکه پولهایی که از این شرکتها اخذ می شود، باید به صرافی برود و در آنجا تبدیل به دلار و سپس تبدیل به ریال شود. یا یک سری وقتها خودش برای کارهای تبلیغاتی دلار می داد و میگفت ببرید به ریال تبدیل کنید و سپس تبدیل به دلار و دوباره تبدیل به ریال کنید. وقتی حکمت این کار را از او می پرسیدیم، می گفت با این کار دستگاههای مذکور نمی توانند به سادگی به منشأ پولها دست پیدا کنند.
حمزه کرمی در ادامه اعترافتش در دادگاه پروژه هایی نظیر القای افزایش صندوق های سیار و حمایت فرمانده بسیج و سپاه از انتخاب احمدی نژاد و دیگر شایعات از سوی سایت جمهوریت را به مهدی هاشمی نسبت داده و تصریح می کند که شبهه با نظر وی در منتشر می شد.
بنابر این گزارش، بدون شک امروز مهدی هاشمی هنوز در جایگاه متهم قرار دارد و اتهامات وی تا قبل از اثبات با اسناد دقیق تنها «اتهام» خوانده می شود ولی پرونده ای نظیر استات اویل که تقریبا همه جهات بین المللی آن مشخص شده، از جمله مسائلی است که پرسش های سختی در برابر فرزند آیت الله قرار می دهد.
حال باید دید نتیجه این سوال و جواب ها در روزهای آینده می تواند این عنوان را که «جونیور همان م.ه است» تیتر روزنامه ها کند یا اتفاقات دیگری رقم خواهد خورد.