بسمه تعالی
بعد از ناهار در لپ تاپش را باز کرد. بعد از ظهر هم کلاس داشت. درسهای صبحش را مرور کرد و «اسفار»ِ بعد از ظهر را پیش مطالعه کرد. یک ساعت بیشتر وقت نمانده بود که نشانگر موس را برد روی فایل «اسب سفید» و شروع کرد به تایپ کردن. «اسب سفید» رمان جدیدی بود که شروع کرده بود. برای نوجوانان مینوشت.
سرش را که آورد بالا ساعت 6 شده بود. لپ تاپش را گذاشت تو کیفش و رفت از داخل قفسه کتاب "اسفار" را بردارد و برود کلاس. چشمش افتاد به کتابهایی که رفیقش نوشته بود و به او هدیه داده بود: "بررسی نظریههای ابداعی ملاصدرا"، "تطبیق آرای ملاصدرا با نوشتههای عرفای سلف" و چند تا کتاب که به زبان عربی نوشته بود و نگاهی کرد به کتابهای خودش که به ردیف تکیه داده بودند به همدیگر: "حرفهای خاکستری"، "گردباد" و ... . همه هم برای گروه سنّی نوجوان. زانوهایش خم شد. و سجده شکر بجا آوردوگفت. چهقدر میچسبید نوشتن کتابهایی که کسی یرایشان آدم را تحویل نمیگیرد. نوشتههایی که نفخ آور نیست، باد نداردکه بیافتد تو غبغب آدم.
حدیث: امام علی علیه السلام فرمود: کودکانتان راچیزی بیاموزید که برایشان سودمند باشد، پیش ازآنکه مرجئه (یکی از گروهای منحرف) افکار خود رابر آنان القاء کنند.
بسمه تعالی یک مقام آگاه با اشاره به برگزاری کنسرتی در برج میلاد گفت: یکی از بازیگران زن مشهور با نام «ل - الف» به دلیل بدحجابی دستگیر شد.
بسمه تعالی
بسمه تعالی
نگاه به اخوان المسلمون از کمی نزدیک تر
جنبش اخوان المسلمون را باید زائیده اوضاع سیاسی و اجتماعی تاریخ معاصر مصر و رهآورد رواج تفکر جدایی دین از سیاست (سکولاریسم ) در میان روشنفکران و ملی گرایان مصری دانست که برای اصلاح مصر در دوران خفقان بعد از انقلاب 1919 این کشور علیه انگلیس شوریدند.اهداف بنیانگذاران این جنبش - بویژه "حسن البناء " یا " رهبر اخوان المسلمون "- از یک سو بر ایجاد تحول در اعتقادات اسلامی مسلمانان و بالاخص مصریان از حالت ایستا و بی تحرکی به سمت پویایی و حاکمیت تعالیم شریعت بر زندگی اجتماعی و سیاسی مصر و از سوی دیگر بر اتحاد و وحدت مسلمانان در برابر استعمارگران غربی تمرکز می کرد که کشورهای اسلامی را مورد تجاوز قرار داده بودند.
اهداف و اقدامات اخوان المسلمون در موارد ذکر شده در سطور بالا تا پیش از کشته شدن حسن البناء توأم با نوعی هماهنگی و یکپارچگی بود، اما در پی کشته شدن حسن البناء و بویژه ظهور "جمال عبدالناصر " رئیس جمهور وقت مصر در عرصه قدرت و بهره گیری وی از اسلام در جهت اهداف خود، نوعی تفاوت بین اهداف و اقدامات اخوان المسلمون بوجود آمد.
حال که دیگر بار و با حضور مردم در میدان التحریر، نام اخوان المسلمون دوباره مطرح گردیده و این جنبش وارد صحنه فعالیتهای سیاسی مصر شده، بیمناسبت ندیدیم در تحلیلی به بررسی این جنبش از ابتدا تا کنون بپردازیم.
پیدایش جنبش اخوانالمسلمون
- حسن البنا: بنیانگذار جنبش اخوان المسلمین در سال 1906 در روستای "محمودیه " در دلتای رود نیل از نواحی "بحیره " مصر چشم به جهان گشود.
*حسن البنا: اسلام، پدر من است و من جز او پدری ندارم
وی به خاطر ریشههای فکری و مذهبی پدرش که از طلبههای بنام و از پیروان مکتب بنیادگرایان حنبلی بود، با اصول اسلامی (سنتی) تربیت شد و در محیطی کاملاً اسلامی رشد کرد، بناء در این باره میگوید: اسلام، پدر من است و من جز او پدری ندارم.
وی پس از تکمیل تحصیلات مقدماتی به قاهره میرود و تعلیمات مذهبی و دوره آموزش آموزگاری را در دارالعلوم قاهره میآموزد. در این جا بود که برای نخستین بار مشکلات مردم در شهرهای بزرگ و زندگی مرفه انگلیسیها و فرانسویها را لمس میکند که در سطح بسیار بالاتری از مردم مصر زندگی میکردند.
پس از این مشاهدات بود که حسن البناء به عضویت سازمانهای مختلف مذهبی درآمد و درکنار دیگر برادران مصری خود در انجمنهای اسلامی، برنامه تدریس و شرکت در فعالیتهای ضد انگلیسی را شروع کرد.
- آغاز فعالیت:
حسن البناء در خاطراتش مینویسد: در مارس 1928 شش تن از برادرانی که در درسها و جلسات من شرکت داشتند، یعنی "احمد المصری "، "فواد ابراهیم "، "عبدالرحمان حب الله "، "اسماعیل عزو " و "ذکی المغربی " به منزل من آمدند و گفتند: ما دیگر از این زندگی ذلت بار خسته شدهایم، در این کشور مسلمانان از هیچ عزت و حرمتی برخوردار نیستند و جایگاه آنها از خدمتکاران و بیگانگان نیز پایینتر است. ما حاضریم با نثار خون خود با تو همراه شویم. من از سخنان آنها واقعا متاثر شدم و میدیدم که نمی توانم از زیر بار مسئولیتی که به عهده من میگذارند، شانه خالی کنم، از این رو به دعوت آنها لبیک گفتم و در همان جا با هم سوگند خوردیم تا جان در بدن داریم، در راه اسلام فعالیت و مبارزه کنیم. یکی از برادران پرسید: چه نامی برای خود انتخاب کنیم؟ یک انجمن، فرقه، اتحادیه و... تا رسمیت پیدا کنیم. گفتم: هیچ یک! ما برادرانی در خدمت اسلام هستیم، یعنی "اخوان المسلمون " و اخوان شعار خود را: "الله هدف ماست، رسول الله رهبر ماست، قرآن برنامهی ماست، جهاد و تلاش کار ماست، شهادت آرزوی ماست " قرار داد
از آنجا که در آن زمان میان مبانی اسلام و اجرا و تطبیق آنها فاصله بسیاری بوجود آمده بود، این امر کمک کرد که حرکت "بنا " به سرعت میان اقشار مختلف جامعه مصر جا باز کند و موجب مشارکت وسیع و حماسی مردمی شود.
- گسترش جنبش
بتدریج با افزایش اعضا و گسترش دامنه فعالیتها، حسن البناء پایگاه اخوان المسلمون را به قاهره منتقل کرد و پس از تاسیس "دارالاخوان " در آوریل 1929 رسماً اخوان المسلمون اعلام موجودیت کرد. حسن البناء در مرکز فعالیتها که "التهذیب " نام داشت به سازماندهی تمام وقت تشکیلات پرداخت و دامنه فعالیت اخوان را گسترش داد، در این راستا برای تربیت و آموزش زنان مصری مرکزی به نام "المهد الامهات المسلمین " نیز توسط وی تاسیس شد.
بعدها اخوان المسلمون هدفهای دیگری را هم مد نظر قرار داد و در سال 1939 با تکیه بر آرمان فلسطین و دفاع از حقوق اعراب، اخوان به یک سازمان سیاسی تبدیل و این امر منجر به گسترش نفوذ آن در سوریه، اردن و تا حدودی در لبنان، سودان و شمال افریقا شد و حسن البناء پیشوای بزرگ یا همان "مرشد العام " شناخته شد. اصطلاح مرشد العام از آن جا نشأت گرفت که حسن البناء خود را رهبری فرهمند می دانست که مردم بدون آن که کسی آنها را مجبور کند، از وی پیروی می کنند.
در 26 ژانویه 1973 روزنامه اخوان المسلمون برای نخستین بار در مصر منتشر شد. این روزنامه نخستین نشریه ارگان این گروه بشمار میرفت.
گفته میشود، شمار اعضای این جمعیت در پایان جنگ جهانی دوم به بیش از دو میلیون نفر میرسید..
اصول و قواعد و پیام اخوان:
*اخوان المسلمون و کشورهای اسلامی
حسن البناء در تلاش برای دعوت به حکومت اسلامی مورد نظر خود، ضمن انتقاد از کشورهای اسلامی با ارسال نامه و انتشار بیانیههای متعدد برنامهها و نقطه نظرات خود را در مورد نحوه اداره مملکت تشریح کرد. از جمله این اقدامات ارسال نامهای تحت عنوان "نحوالنور " (به سوی نور) به سران کشورهای اسلامی و رهبران برجسته جهان عرب (بعد از انعقاد پیمان 1936) بود که در آن برنامههای اصلاحی اخوان ارائه و مطرح شده بود.
بطور کلی فعالیتهای خارجی اخوان رویکردی از ماده دوم آیین نامه این جنبش دارد که اذعان میکند: "اخوان المسلمون، جنبشی جهانی و اسلامی است که در راه رسیدن به آرمانهای اسلامی تلاش میکند ".
اولین دفتر و شاخه خارجی اخوان المسلمون در سال 1937 در دمشق ایجاد شد که کمیته مرکزی مسئول تأسیس دفاتری در سوریه و لبنان نیز بود. البته هر دفتر مرکزی می توانست با نظارت کمیته مرکزی شعبات دیگری نیز دایر کند.
در دهه 50 قرن بیست اخوان دفاتر زیادی در لبنان، سوریه، فلسطین، اردن، عراق، عربستان، اندونزی، سریلانکا و پاکستان دایر نمود و در ایران همکاری نزدیکی با فدائیان اسلام داشت که منجر به ترجمه و نشر بسیاری از آثار رهبران اخوان المسلمون در ایران شد.
فعالیتهای اخوان تا کشته شدن حسن البناء
- تشکیل کنگره های پنجگانه
یکی از علل رشد اخوان المسلمون به بعد از انتقال مقر اصلی این جماعت از اسماعیلیه به قاهره و تشکیل "کنگرههای عمومی " برای بحث و گفتوگو پیرامون اقدامات عملی و برنامههای جماعت بازمیگردد. در واقع این نشستها و کنگرهها نمای کلی فعالیتهای اخوان را بین سال های 1932 تا 1939 ترسیم کرد.
- اولین کنگره عمومی:
در ماه مه 1933 برگزار شد و به فعالیت میسیونرهای مسیحی و راههای مبارزه با آنها پرداخت.
- دومین کنگره عمومی:
اواخر سال 1933 به نحوه تبلیغ و اشاعه افکار جماعت و اندیشههای اسلامی در جامعه و تشکیل موسسه انتشاراتی برای جماعت پرداخت.
- سومین کنگره عمومی:
در ماه مارس 1935 به ضوابط و معیارهای عضویت و طبقه بندی اعضا و ساختار تشکیلاتی اخوان پرداخت.
- چهارمین کنگره عمومی:
در ژوئیه 1937 به منظور برگزاری جشن تاجگذاری فاروق (شاه جوان مصر) برگزار شد.
- پنجمین کنگره عمومی:
در ژانویه 1939به معرفی اخوان المسلمون به عنوان یک (سازمان سیاسی) پرداخت که همزمان با دهمین سالگرد تاسیس و فعالیت اخوان نیز بشمار میآمد.
*انشقاق در اخوان المسلمون
طی سالهای 1937 و 1939 اعضایی که در جماعت به نحوی عقاید انفرادی و تک روی داشتند، جنبش را به دلیل ناخرسندی از خط مشی حسن البناء ترک کردند که با تدبیر و صبورانه عمل میکرد ، زیرا به نظر آنها دیدگاهها و اقدامات بناء آشکارا با اهداف جنبش در تعارض بود.
در سال 1939 اختلاف نظرها بر سر مسائل سیاسی و مصرف وجوه جمع آوری شده برای فلسطین در مصر و امتناع بناء از دادن اجازه اقدام عملی و توسل به زور و خشونت؛ بذر جدایی و دو دستگی را در جنبش اخوان کاشت.
از جمله شاخههای منشعب از اخوان المسلمون میتوان به "جامعه جوانان محمدی " و پیوستن محمد ابوزید سردبیر نشریه "النذیر " به آن اشاره کرد.
*انحلال جماعت اخوان المسلمون
فعالیتهای اخوان در رابطه با قضیه فلسطین و ارسال سلاح و نیرو به سرزمینهای اشغالی و همچنین اقدامات مهم آن قبل و بعد از جنگ جهانی دوم در مصر و دیگر کشورهای اسلامی مخالفتهای شدید غرب خصوصاً انگلیس را با فعالیت جنبش برانگیخت.
از طرفی اعضای جوان با تصمیمهای عجولانه خود که در برخی موارد مورد تایید اخوان هم نبود، به جماعت اخوان المسلمون ضربه میزد.
بطور کلی فعالیتهای نظامی را شاخه نظامی جنبش یا "کتائب " انجام می داد.
سال 1948 سال اخوان المسلمون بود. در ژانویه آن سال، دولت مصر اعلام کرد که در تپههای "موقاتم " (در حومه قاهره) تعداد 165 بمب و جعبههای سلاح بعد از یک درگیری بین پلیس و اخوان المسلمین کشف کرده است، (البته اخوان اعلام کرد این تجهیزات برای ارسال به فلسطین نگهداری میشده است).
در 22 مارس همین سال "احمد الخزیندرگ یکی از قاضات برجسته مصر به دلیل محاکمه یکی از اعضای اخوان ترور شد و به قتل رسید.
در اکتبر همان سال دولت مصر اعلام کرد، یک انبار بزرگ سلاح و مهمات در اسماعیلیه از رهبر گروه ضربت اخوان کشف نموده است.
در 8 دسامبر 1948 وزارت کشور مصر دستور انحلال اخون المسلمین را صادر کند و بلافاصله بسیاری از مسئولین و اعضای اخوان دستگیر و روانه زندان شدند.
*ترور حسن النباء
انحلال جماعت اخوان المسلمون باعث شد فعالیتهای زیرزمینی آن تشدید شود. در 28 دسامبر 1948 "نقراشی " نخست وزیر وقت مصر در حال ورود به وزارت کشور مصر توسط یکی از جوانان اخوان ترور شد.
بعد از ترور نقراشی دولت جدیدی توسط دوست نزدیک وی "ابراهیم عبدالهادی " تشکیل شد. حسن البناء از همان ابتدا میخواست با عبدالهادی مذاکره کند و مرگ نقراشی را محکوم میکرد، اما عبدالهادی این حسن نیت بنا را رد کرد و اقدامات شدیدی جهت انهدام شاخه زیر زمینی اخوان انجام داد. بناء که از دولت عبدالهادی ناامید شده بود، در نامه کوتاهی تحت عنوان "قول الفصل " تمام اتهامات وارده به اخوان را رد و انحلال آن را محکوم کرد.
این آخرین نوشته بنا بود، چرا که وی در 12 فوریه 1949 به طور مرموزی در مقابل مقر سازمان "مسلمانان جوان " به هنگام سوار شدن در یک تاکسی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و چند دقیقه بعد در بیمارستان درگذشت.
تحقیقات و محاکمههای بعدی حاکی از دخالت نخست وزیر مصر و مامورین پلیس در ترور حسن البناء داشت.
*فعالیت اخوان پس از حسن البناء
پس از ترور حسن البناء، "حسن الهضیبی " به عنوان دومین رهبر اخوان المسلمون انتخاب شد، وی بعد از امضای قرارداد 1954 بین مصر و انگلیس توسط "جمال عبدالناصر "، وی را خائن خواند و اخوان اقدام به ترور ناصر کرد، که این ترور نافرجام ماند و در نتیجه بسیاری از سران و اعضای اخوان المسلمون دستگیر و اعدام شدند.
بعد از ناصر در زمان ریاست جمهوری "انورالسادات "، به دلیل اعتقاد وی به سکولاریسم و مخالفت شدید با فعالیت اخوان، در ششم اکتبر 1981 توسط شاخهای از اخوان المسلمون موسوم به "التکفیر و الهجره " (تکفیر و هجرت) به رهبری "خالد الاسلامبولی " ترور شد.
پس از ترور سادات و اعدام اسلامبولی فشارهای زیادی بر اخوان المسلمون وارد شد و فعالیتهای آنها بیشتر جنبه مخفیانه و زیرزمینی پیدا کرد و دچار انشعابات زیادی شد تا این که جماعت اخوان المسلمون تصمیم گرفت، در سال 1987نمایندگانی در پارلمان مصر داشته باشد و وارد عرصه فعالیتهای سیاسی مصر شود و در همان اولین دور شرکت در انتخابات پارلمانی 36 تن از اعضای جماعت موفق شدند، به پارلمان راه یابند. "مأمون الهضیبی " در آن زمان سخنگوی فراکسیون اخوان در پارلمان بشمار میآمد و اندکی بعد به معاونت جماعت اخوان المسلمون و سخنگوی رسمی این جماعت برگزیده شد.
نمایندگان جنبش اخوان المسلمون همچنین در سال 2000 توانستند، از مجموع 444 کرسی پارلمانی بر 17 کرسی دست یابند که درنهایت دو تن از نمایندگان آنان از فعالیت پارلمانی منع شدند، با این حال 15 نماینده دیگر به فعالیتهای پارلمانی خود ادامه دادند.
"محمد مأمون الهضیبی " در 27 نوامبر 2002 و پس از درگذشت استاد مصطفی مشهور، به عنوان ششمین رهبر جماعت اخوان المسلمین برگزیده شد.در زمان وی پس از حملات 11 سپتامبر آمریکا فشارهای زیادی بر اخوان المسلمون وارد شد.
مأمون الهضیبی در 9 ژانویه سال 2004 در سن 83 سالگی دار فانی را وداع گفت.
در انتخابات پارلمانی 2004 مصر نیز که فضای سیاسی جهان نسبت به یک دهه گذشته تغییر کرده، اخوان المسلمون فرصت یافتند، میزان محبوبیت ملی- مردمی خود را محک بزنند.
اخوان المسلمون در این انتخابات توانست در مجموع 90 کرسی را بدست آورد، اما دیگر بار فشار بر این حرکت افزایش یافت و بسیاری از هواداران این جماعت در استانهای اسکندریه، بحیره، قلوبیه، غربیه، پورسعید، سوئز، اسماعیلیه، قنا و فیوم بازداشت شدند که بیشترین اعضای اخوان در آن جا حضور دارند، با وجود این موفقیتهای سیاسی مقامات مصری هنوز اخوان المسلمون را جنبشی غیر قانونی میداند.
در حال حاضر "محمد بدیع " رهبر کل جماعت اخوان المسلمون است و "عصام العریان " نیز سخنگوی این حماعت بشمار میآید.
بسمه تعالی
معاون اجتماعی نیروی انتظامی با اعلام اینکه جشنوارهها و جشنهای سینمایی که مطابق با ارزشها نباشد توسط نیروی انتظامی تعطیل میشود گفت: چرا سینماگران به اقدام زنان هنرمندی که به جشنوارههایی مانند کن می روند و با کشف حجاب با مرد نامحرم دست می دهند واکنش نشان نمی دهند.
حال گشت و گذار لابلای عکسهای پر شور انتخابات ریاست جمهوری سال 88 که اون زمان گرفته بودم دنبال ی چیزی میگشتم تا برای سالگرد آن حماسه انقلابی روی وبم منتشر کنم که به ی تصویری برخوردم که ببسمه تعالیرام جالب بود که به همراه ی علامت سوال در ذهنم بوجود اومد. اما قبل از کنکاش در مورد مطرح کردن این موضوع ،در فضای وب بخشی از جواب سوالم و پیدا کردم که شاید کامل و جامع نباشه اما دیدنش خالی از لطف نیست. در حال گشت و گذار لابلای عکسهای پر شور انتخابات ریاست جمهوری سال 88 که اون زمان گرفته بودم دنبال ی چیزی میگشتم تا برای سالگرد آن حماسه انقلابی روی وبم منتشر کنم که به ی تصویری برخوردم که برام جالب بود که به همراه ی علامت سوال در ذهنم بوجود اومد. اما قبل از کنکاش در مورد مطرح کردن این موضوع ،در فضای وب بخشی از جواب سوالم و پیدا کردم که شاید کامل و جامع نباشه اما دیدنش خالی از لطف نیست. جمل سوار فتنه 88 این تصویر رو صبح روز 22 خرداد 88 در مسجد جامع شهرری محل رای دادن میر حسین موسوی و همسرش ام الفتنه رهنورد انداختم. این تصویر لحظه رای دادن این دو نفر بود رای دادنش زیاد مهم نیست برام اما چیزی که همیشه از رهنورد برام جالبه بود این بود که این زن همیشه در برنامه های انتخاباتی که به همراه شوهرش می رفت هم همیشه پیش قدم تر از شوهر بود جوری که همه می فهمیدند جمل سوار این معرکه این زنه و میرحسین مترسکی بیش نیست، میرحسین هم برای زنش در نظام خانواده و نظام ظاهرا سیاسی مترسک بود هم برای دشمنان نظام مقدس اسلامی و این وجه تشابه این شخصیت عقب مانده سیاسی بود که آلت دستی بیش برای رسیدن به شهوت پرستی های اطرافیان و مقاصد شوم غرب نبود. بگذریم اصلا دنبال معرفی این شخصیت پیوسته به زباله دان تاریخ نمیخوام صحبت کنم ، نوشته من راجع به رهنورده و مدل رفتاری او، زنی که با لباس های کاملا جلف در کنار همسرش در محافل انتخاباتی وارد میشد و این همیشه برای من سوال بود که همسر یک شخصیت به اصطلاح سیاسی چرا وارد جریان سیاسی شده و این ادا و اطوارها رو از خودش بروز میده که البته بعدها فهمیدم این بنده خدا هم یک دنده اش میزنه و بیچاره شوهرشم مثل خودش ملنگ شده . یکی از اطوارهای مضحک و مسخره " ام الفتنه " که جالبه شما هم مطلع باشید این بود که انگشترهای دستشو توی انگشت اشاره می انداخت که در تصاویر کاملا مشهوده . حال خود قضاوت کنید خصوصیات افرادی که انگشتتر در انگشت اشاره می اندازند را در این چند سطر را بخوانید. انگشتردرانگشت اشاره نشان دهنده قدرت، رهبری و جاه طلبی است. این انگشت نشان دهنده یکنوع قدرت خاص است. این مسئله به خصوص در قدیم الایام وقتی پادشاهان قدرتمند درانگشت اشاره خود انگشتر می انداختند بیشتر نمود دارد. در روایات است کسی که به غیر از انگشت انگشتری و کوچک ،انگشتری بدست کند مورد لعن پروردگار است چرا که قوم لوط چنین میکردند. انگشتر در انگشت شست و سبابه نشانه شیطان پرستان! در مورد آداب انگشتری توجه تان را به نکات زیر جلب می کنیم: آداب انگشتری: 1- مستحب است انگشتر در دست راست باشد. از حضرت صادق(ع) منقول است که هر کس انگشتر فیروزه در دست کند، دستش فقیر نشود. در حدیثی از پیامبر(ص) آمده است که خدای متعال می فرماید: من شرم می کنم از دستی که به سوی من بلند شود به دعا و در آن دست انگشتر فیروزه باشد، پس او را ناامید برگردانم. در مورد دُِّرِ نجف در روایت آمده است: هر که آن را دست کند خداوند به هر نظر کردنی زیارتی یا حجی یا عمره ای در نامه عمل او می نویسد که ثواب پیغمبران و صالحان است. (رجوع کنید به حلیه المتقین، علامه محمد باقر مجلسی، فصل 3 و 4 و 5 و 6) روایاتی از کتاب حلیه المتقین
مردم وقتی ازدواج می کنند به نشانه ازدواج، حلقه یا انگشتری به هم هدیه می دهندکه غیر یهودیت وشیطان پرستان ، انگشتر نشانِ ازدواج را در انگشت چهارم (سبابه) می کنند اما یهودیان انگشتر ازدواج را در انگشت اشاره می کنند، و شیطان پرستان هم که در شصت دست چپ، به این دلیل که: انگشت شصت دست چپ نماد الت تناسلی مرد است. آبِلیسک نماد آلت تناسلی شیطان که فی الحال هم می پرستیده می شود شیطان پرستان به دلیل مقدس بودن اون عضو شیطان در شصت می کنند.
استفاده از انگشتر عقیق ثواب دارد و باعث زیاد شدن فضیلت نماز هم می شود واز باب نمونه از امام صادق(ع) نقل شده که هیچ دستی که برای دعا به سوی خدا بالا می رود محبوب تر از دستی که در آن انگشتر عقیق باشد نیست, (وسائل الشیعه , ج 7, ص 144, باب 66).
2- مکروه است انگشتر در انگشت شهادت و یا انگشت میانى باشد.
3- مستحب است از جنس نقره باشد.
4- مستحب است نگین آن از عقیق باشد، همچنین یاقوت و زبرجد، درّ، زمرّد و فیروزه نیز داراى فضیلت است.
در حدیث از حضرت رضا(ع) روایت شده که انگشتری عقیق فقیر و تهی دستی را برطرف میکند و نیز برطرف کننده نفاق است. در حدیث دیگری از حضرت صادق(ع) منقول است که انگشتر عقیق در دست کنید که مبارک است و هر که انگشتر عقیق داشته باشد امید است که عاقبتش مقرون به خیر و نیکی باشد و از حضرت رسول(ص) نقل شده که هر که انگشتر عقیق در دست داشته باشد، حاجتش برآورده است. حضرت صادق(ع)در روایتی می فرماید: انگشتر عقیق در سفر موجب ایمنی است. در حدیث معتبر از حضرت رضا(ع) نقل شده که انگشتر یاقوت در دست کنید که پریشانی را زایل میکند. در حدیثی از حضرت کاظم(ع) منقول است که انگشتر زمرد در دست کردن موجب آسانی است که در آن هیچ دشواری نباشد.
پوشیدن طلا - مانند آویختن زنجیر طلا به گردن و به دست کردن انگشتر و ساعت طلا - براى مردان حرام است.
موکد است که مردان وزنان انگشتر رادردست راست قرار بدهند
وروایت است که کسی انگشتر در دست راست قرار دهد از مقربان است
سوال شد که چه انگشتر دردست کنم ؟ پیامبر فرمود ؛عقیق سرخ
پیامبر اکرم(ص)، از انگشتر به دست کردن در انگشت شهادت وانگشت میان، نهی فرمود
بسمه تعالی
اختصاص بودجه 200 میلیاردی برای امورات عمرانی مجلس نهم، 135میلیون برای تاسیس دفاتر نمایندگان مجلس و سخن از تخصیص مبالغی کلان به ازای هر نماینده مجلس نهم برای یک دوره چهارساله نمایندگی به عنوان تامین مسکن و دیگر هزینههای نمایندگی، از جمله بندهای جنجالی مصوب در بودجه سال 91 کل کشور توسط مجلس هشتم است که با وجود اجرایی نشدن، اعتراضات جدی را به دنبال داشته است چنانکه هفته گذشته "برنامه دیروز، امروز، فردا" نیز بخشی از برنامه خود را به بررسی میزان این بودجه و علت تخصیص آن اختصاص داد.
بسمه تعالی
بسمه تعالی
امیر مومنان در آخر دعای کمیل می فرماید :یا سریع الرضا اغفر لمن لا یملک الا دعا(ای خداوندی که بسیار زود از بندگانت راضی وخشنود می شوی ببخش بر بنده ای که به جز دعا وتضرع به در گاهت چیزی ندارد)